Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
دعا جلسه 3 : منبر و درختی (م34) متن تولیدی دعا

منبر ۲۰ دقیقه | دعا ؛ جلسه ۳

Doa_03

منبر ۲۰ دقیقه | دعا ؛ جلسه ۳

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱- امام صادق علیه‌السلام و شب بیست و سوم ماه مبارک

امشب، شب بیست و سوم ماه مبارک رمضان و آخرین شب قدر  است و از دو شب قدری که گذشت، فضلیت و عظمتش بیشتر است.

روایت شده که حضرت امام صادق‌علیه‌السلام سخت مریض شده بود، وقتی که شب بیست و سوم ماه رمضان شد، به غلامان خود امر فرمودند که حرکتشان دهند، به مسجد بردند و آن شب را در مسجد بودند؛ یعنی  امام صادق‌علیه‌السلام با اینکه مریض شده بودند و حال خوبی نداشتند، حاضر نشدند شب بیست و سوم را در منزل باشند؛ بلکه برای استفاده‌ حداکثری از این شب به غلامان خودشان دستور دادند تا حضرت را به مسجد ببرند.

همین که آن‌حضرت تمام شب را در مسجد ماندند و نفرمودند که حال من خوب نیست، یک‌ ساعت و یا دو ساعت کفایت می‌کند؛ همه اینها به ما نشان می‌دهد که این شب، شب بسیار بزرگی است و احتمال اینکه اصلاً شب قدر، شب بیست و سوم باشد، بسیار زیاد است؛ پس طبیعی است که ما از این شب، از دوشب پیش، بیشتر باید استفاده کنیم و لحظه به لحظه آن را از دست ندهیم؛ مخصوصاً امشب که یک ارتباطی هم با حضرت ولی‌عصرعجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف صاحب وهمه‌ کاره‌ عالم دارد.

همانطور که می‌دانید یکی از اعمال امشب خواندن مکرر دعای سلامتی امام زمانعجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف یعنی اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن…. است که خوب است ما در حد توانمان این دعا را بخوانیم؛ مثلاً داریم به مسجدمی‌رویم، داریم از مسجد برمی‌گردیم یا کارهای معمولی‌مان را انجام می‌دهیم، این دعا را بخوانیم. بله عزیزان امشب شب دعا است. امشب باید با دعاهایمان نظر خداوند تبارک‌وتعالی را به خودمان جلب کنیم.

۲- اهمیت دعا

۲.۱- دعا طلب و مطلوب

دعا علاوه بر تمام آثار و برکاتی که در این چند شب برایش ذکر کردیم، اهمیت فوق العاده دیگری دارد که کمتر به آن توجه می‌شود و اصل سخن بنده در این جلسه بر همین اهمیت است و آن این که دعا هم طلب است هم مطلوب.

 اجازه بدهید مثالی خدمتتان عرض کنم. شما یک وقت است از تهران به قصد زیارت حضرت معصومه وارد  جاده می‌شوید و به طرف قم راه می‌افتید. قصد شما زیارت است، مقصد شما قم و مقصود شما حضرت معصومه‌سلام‌الله‌علیها . با سرعت مجاز رانندگی می‌کنید که به قم برسید. سعی می‌کنید در مسیر توقفی نداشته باشید؛ چراکه مقصد قم است.

اما وقتی از تهران به قصد تفریح می‌خواهید مسافرت بروید شمال، از جاده چالوس هم می‌خواهید بروید؛ برای خوش‌گذرانی و تفریح خود این جاده لذت‌بخش است. خود این جاده جزئی از هدف شماست. این جاده فقط مسیری برای رساندن شما از تهران به شمال نیست؛ بلکه خود جاده هم لذت خاص خود را دارد. بماند که بعضی از افراد در ایام تعطیل فقط وارد جاده چالوس می‌شوند و چند ده کیلومتری را در این مسیر برای لذت بردن طی مسیر می‌کنند. می‌خواهم عرض کنم دعا هم همین است. دعا نه تنها مسیری است برای برآورده شدن حوائج ما, نه تنها کلیدی است برای رسیدن به رحمت الهی؛ بلکه دعا خود مطلوب است. خود دعا موضوعیت دارد.

به همین دلیل است که استاد شهید مطهری می‌فرماید: «دعا هم طلب است و هم مطلوب، هم وسیله است و هم غایت، هم مقدمه است و هم غایت.»[۱]

پس عزیزان دعا را فقط برای رسیدن به حوائج نگاه نکنیم خود اینکه می‌توانی با خالق خود، با معبود خود به راز و نیاز بپردازی به قول ما طلبه ها «له قسط من الثمن» ارزش دارد. بخشی از مطلوب همین است که می‌توانیم با معبود راز و نیاز کنیم.

بالاترین توفیق آن است که انسان خاکی بتواند با خدای خویش انس بگیرد و با دلی شکسته او را بخواند: « طُوبی‏ لِلْمُنْکَسِرَهِ قُلُوبُهُمْ مِنْ أَجْلِ اللَّه؛  «خوشا به حال آنان که دل‏هایشان برای خدا بشکند .»

۳- دعا هدف خلقت

بزرگواران! امشب که شب سوم این محفل و انجمن است و شب بیست و سوم ماه مبارک است و حالا که بحث دعا به این معارف رسید، اجازه بدهید بالاترین حرفی را که در زمینه دعا می‌خواهم بزنم، همین الان بزنم. بزرگواران دعا نه تنها وسیله است برای رسیدن به مطلوب، نه تنها خود مطلوب است؛ بلکه دعا هدف خلقت است! اصلا ما خلق شده‌ایم برای دعا کردن.  فلسفه وجودی ما دعا است. این حرف‌های بزرگ بزرگ را که می‌زنی، دلیلی هم برای اثبات ادعایت داری ؟

بله! حرف از خودم نیست و فرمایش علامه عالی‌قدر، علامه طباطبایی، است. ایشان در تفسیر شریف المیزان می‌فرماید: «هر عبادتی دعا است  و با توجه به کلام نورانی خداوند که فرمود: «و ما خلقتُ الجنَ و الانسَ اِلا لِیَعبُدون ،  باید گفت: دعا هدف خلقت است.[۳]

بر همین معنا روایت هم داریم که می‌فرماید: «الدعاءُ مُخُ العِبادَه؛ دعا مغز عبادت است .» اصل عبادت است، جان عبادت است. عبادت هم که هدف خلقت است؛ پس دعا هدف خلقت است.

عزیزان دعا را دست‌کم و سرسری و به عنوان یک مقوله کم‌اهمیت و دست چندمی نگاه نکنیم. نزد اهل بیت‌علیهم‌السلام، دعا از قرآن خواندن اهمیت بیشتری دارد. اصل است؛ نباید به عنوان فرع به آن نگاه کرد. خدایا مرا ببخش که این مثال را می‌زنم؛ اما چه کنم که برای تقریب به اذهان مثال دیگری ندارم.

راز و نیاز با خالق مثل همان حرف‌هایی است که تازه عروس‌ها و تازه داماد‌ها با هم می‌زنند. خیلی وقت‌ها با هم حرف می‌زنند که با هم حرف زده باشند. اصلا برایشان مهم نیست که مباحث مهم هسته‌ای و بیوشیمی و زیست‌شناسی را با هم بگویند یا مسائل سیاسی جهان را با هم به بحث بگذارند یا از فوتبال و ورزش یا از هر مطلب دیگر؛ هیچ اهمیتی ندارد. مهم برایشان همین است که با هم حرف بزنند. یک نکته  خانواده هم در پرانتز عرض کنم که آقایان توجه کنند. خانم‌ها به این حرف‌زدن بسیار بیشتر اهمیت می‌دهند و اگر می‌بینید صبح که می‌روید سر کار، ظهر نشده تماس می‌گیرند و می‌گویند چه خبر؟ شما هم می‌گویی تو این دو ساعت چه خبری ممکن است داشته باشم، تازه اگر هم خبر داشته باشم عصر که آمدم برایت می‌گویم، اشتباه است! بزرگوار این خانم تماس گرفته که با تو حرف بزند. خبر که مهم نیست. هدفش حرف‌زدن بود، چه چیزی گفتن که مهم نبود.

دقیقا خدا هم همین است. می‌گوید من تو را خلق کردم و هدف خلقتت را دعا و راز و نیاز با خودم قرار دادم. دنبال هدف دیگری نباش. همین که با من حرف می‌زنی را غنیمت بدان. نعوذ بالله مثل تازه عروس و دامادی که همین حرف‌زدن را دوست دارند و تا قبل از ازدواج آرزویشان این بود که همدم و مونسی داشته باشند که با او فقط حرف بزنند. حالا که به مرادشان رسیده‌اند، حرف زدنشان نمی‌آید. عزیز من همین حرف‌زدن، همین معاشرت‌کردن برای خیلی‌ها آرزو است؛ غنیمت بدان!

۴- دعا برای امام زمان ارواحنا فداه

در این شب عزیز ما سفارش شدیم به دعا برای سلامتی و فرج مولای عزیزمان که سال‌ها در پس پرده غیبت است. عزیزان بیایید راز و نیاز با خدای سبحان را با دعا برای ولی‌ خدا تمرین و تقویت کنیم.

این‌قدر دعا برای فرج امام زمانعجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریفاهمیت دارد که بارها خود حضرت به این قضیه امر فرمودند: «أکثِروا الدُّعاءَ بِتَعجیلِ الفَرَجِ فَإنَّ ذلِکَ فَرَجُکُم؛ بسیار دعا کنید برای تعجیل فرج که فرج شما در آن است .»

ما اگر می‌خواهیم زندگی سعادتمندانه‌ای داشته باشیم، مأمور به اطاعت از اوامر اهل‌بیت‌علیهم‌السلام هستیم و در اینجا حضرت از ما خواستند که برای تعجیل فرجشان دعا کنیم؛ مخصوصاً در این شب قدر که مقدرات عالم هستی به امضای حضرت می‌رسد. در این شب عزیز دعا می‌کنیم. ان شاءالله امسال، سال فرجشان باشد.

دعا برای فرج این‌قدر مهم است که حضرت خودشان دستورمی‌دهند به یکی از علما که در این زمینه کتابی بنویسند . بله عزیزان! مرحوم آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گران‌سنگ مکیال‌المکارم خلاصه آثار و فواید و ویژگی‌هایی  دعا برای فرج را بیان می‌کند. ایشان بیش از نود اثر برای آن بیان می‌کند که من به برخی از آن ها اشاره می‌کنم. هرکس دعا برای فرج کند:

۱. این‌ دعا سبب‌ زیادشدن ‌نعمت‌ها می‌شود.

۲.  اظهار محبت قلبی است.

۳. نشانه انتظار است.

۴. زنده کردن امر ائمه اطهارعلیهم‌السلام است.

۵. مایه ناراحتی شیطان لعین است.

۶. شفاعت آن حضرت در قیامت شامل حال او می‌شود.

۷ – شفاعت پیامبر ان شاء الله شامل حال اومی‌شود.

۸ – این دعا امتثال امر الهی و طلب فضل و عنایت اوست.

۹ـ حضرت صاحب الزمان‌علیه‌السلام در حق دعا کننده دعامی‌کند .

بله عزیزان دعا کردن برای حضرت و به یاد حضرات بودن و به آن‌ها پناه‌بردن، باعث می‌شود که آنان برای ما دعا کنند و ما را مورد بذل عنایت خویش قرار دهند.

ابوالحسین بن ابی‌البغل کاتب می‌گوید:

«از طرف ابی‌منصوربن‌صالحان مسئول انجام کاری شدم؛ امّا در انجام مسئولیتم کوتاهی کردم آنچنان که او بسیار خشمگین شد و من از ترس، متواری و مخفی شدم و او در جست‌وجوی من بود. در یکی از شب‌های جمعه به طرف مقابر قریش یعنی مرقد امام کاظم‌‌علیه‌السلام و امام جواد‌علیه‌السلام  برای عبادت و دعا رفتم. آن شب هوا بارانی و طوفانی بود. به خادم حرم مطهر که اسمش ابوجعفر بود، گفتم: درهای حرم مطهر را ببند تا من بتوانم در خلوت مشغول دُعا و راز و نیاز باشم. زیرا بر جان خود ایمن نیستم. ممکن است کسی قصد سوئی نسبت به من داشته باشد. او قبول کرد و درها را بست.

نیمه شب، در حالی که باد و باران همچنان ادامه داشت و هیچ‌کسی در آنجا نبود، مشغول دعا و زیارت و نماز بودم که ناگهان صدای پایی از طرف قبر شریف امام موسی‌بن‌جعفر‌علیه‌السلام به گوشم رسید.

مردی را دیدم که مشغول زیارت حضرت امام کاظم‌‌علیه‌السلام است. او ابتدا بر حضرت آدم‌ ‌علیه‌السلام و انبیاء عظام‌علیهم‌السلام درود فرستاد، آنگاه یک یک ائمّه معصومین علیهم‌السلام را مورد خطاب و سلام قرار داد تا به امام دوازدهم حجّت بن الحسن‌‌علیه‌السلام رسید؛ اما نام ایشان را ذکر نکرد.

من تعجّب کردم و با خودم گفتم شاید نام حضرت را فراموش کرده، یا امام‌‌علیه‌السلام را نمی‌شناسد، و یا اصلاً به امامت ایشان اعتقاد ندارد و مذهب دیگری دارد. وقتی زیارتش به پایان رسید دو رکعت نماز خواند و متوجّه قبر مطهّر امام‌علیه‌السلام شد و به همان ترتیب مشغول زیارت و سلام شد و دو رکعت نماز خواند.

من ترسیدم، زیرا او را نمی‌شناختم، او جوانی بود در هیئت مردی کامل و پیراهنی سفید بر تن و عمامه‌ای بر سر داشت که انتهای آن را از زیر گلو گذرانده بود، همچنین شالی به کمر بسته و عبایی بر دوش انداخته بود. پس از نماز به من فرمود:

ای ابوالحسین‌بن‌ابی‌البغل! با دُعای فرج چقدر آشنایی؟ گفتم: آقای من! کدام دُعا؟ بعد دستوری به من فرمودند و من مشغول انجام آن دستور شدم.

بعد از این که نماز و دعایم به پایان رسید به طرف ابوجعفر خادم رفتم تا بپرسم این مرد که بود؟ و چگونه وارد حرم مطهّر شده بود؟ وقتی درها را بررسی نمودم دیدم همه درها بسته و قفل زده بودند. بسیار تعجب کردم و با خود گفتم شاید اینجا دَرِ دیگری دارد که من نمی‌دانم. پیش ابوجعفر رفتم. او داشت از داخل اتاقی بیرون می‌آمد، فوراً به او گفتم این مرد که بود؟ چطور توانسته بود داخل حرم شود؟

ابوجعفر گفت: همانطور که می‌بینی درها بسته و قفل زده هستند، من هم که آن را باز نکرده‌ام.

من آنچه را که دیده بودم برای او تعریف کردم. گفت او مولایمان صاحب الزمان‌علیه‌السلام است، من بارها ایشان را وقتی حرم خالی است، مثل امشب دیده‌ام.

از این که چه موقعیتی را از دست داده بودم، خیلی ناراحت شدم. وقتی فجر دمید از حرم خارج شدم. به طرف محلّه «کرخ» رفتم، در این مدّت آنجا مخفی شده بودم. هنگامی که خورشید دمید، عدّه‌ای از مأمورین ابی‌منصور با اصرار از دوستانم سراغ مرا گرفتند و با خواهش بسیار می‌خواستند که مرا ملاقات کنند.

آن‌ها نامه‌ای هم با خود داشتند که در آن نوشته بود که ابی‌منصور مرا بخشیده و امان داده است. همچنین مطالب جالب توجهی درباره خوبی‌ها و گذشته خوب من و آینده خوبی که در انتظارم می‌باشد، در آن قید شده بود.

آنگاه با یکی از دوستان مورد اعتمادم از مخفی‌گاه خودم خارج شده و با ابی‌منصور ملاقات کردم. وقتی مرا دید بپاخاست و بسیار مرا مورد احترام خود قرار داد، و چنان رفتار خوبی از خود نشان داد که تا حال از او چنین رفتاری را ندیده بودم. آنگاه گفت: آیا آن قدر ناراحت شده بودی که از من به صاحب‌الزّمان‌‌علیه‌السلام شکایت کردی؟

گفتم: من فقط درخواستی ساده و دُعایی معمولی کردم.

گفت: چه می‌گویی؟ دیشب (شب جمعه) بدون مقدّمه مولایم صاحب‌الزمان‌‌علیه‌السلام را در خواب دیدم، ایشان به من دستور دادند تا با تو به لطف رفتار کنم، و از این ستمی که بر تو کرده بودم، مرا مورد مؤاخذه قرار دادند.

گفتم: لا اله الاّ اللّه! گواهی می‌دهم که خاندان رسالت و ائمّه معصومین علیهم‌السلام نه تنها بر حقّ‌اند؛ بلکه خود منتهی درجه حقیقت هستند. من نیز مولایمان‌‌علیه‌السلام را بدون مقدمه در بیداری دیدم، و به من چنین و چنان فرمودند. و آنچه را که دیده بودم، کاملاً شرح دادم. او از این داستان بسیار تعجّب کرد.

پس از آن واقعه، ابی‌منصور کارهای شایسته و بزرگی انجام داد، من هم به برکت مولایمان صاحب‌الزمان‌‌علیه‌السلام به مقاماتی در دستگاه او رسیدم که اصلاً به فکرم هم نمی‌رسید .

بیایید عزیزان در این شب قدر عهد ببندیم که هر روز حداقل بعد از نمازهای واجبمان دعای فرج امام زمانعجل‌الله‌تعالی‌فرجه‌الشریف را بخوانیم .

 

منابع :

[۱] انسان کامل، ص ۲۴۰.

[۲] ذاریات، ۵۶.

[۳] المیزان، ذیل آیه ۵۶ از سوره ذاریات.

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *