آشنایی با برخی نکات سوره حمد ؛ آخر آیه ۷
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۵:۲۱آشنایی با برخی نکات سوره حمد ؛ آخر آیه ۷

آشنایی با برخی نکات سوره حمد ؛ آخر آیه ۷
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
شریعتی: سلام میکنم به همه دوستان عزیز، بینندههای خوب و نازنینمان، انشاءالله هرجا هستید خدای متعال پشت و پناه شما باشد. به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمه الله.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و بینندگان و شنوندگان عزیز سلام میکنم.
شریعتی: بحث ما نکات تربیتی عبادات ماست، به صورت حمد رسیدیم، نکات نابی را شنیدیم. آیه به آیه پیش میرویم، «ٱهْدِنَا ٱلصِّرَٰطَ ٱلْمُسْتَقِیمَ» دعای همگانی ماست، «صِرَٰطَ ٱلَّذِینَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِمۡ غَیْرِ ٱلْمَغْضُوبِ عَلَیْهِمْ وَلَا ٱلضَّآلِّینَ».
حاج آقای بهشتی: ایام فرخنده دهه فجر را به همه آزادگان جهان و ملت عزیز ایران تبریک میگویم، انشاءالله روز ۲۲ بهمن ملت ایران یکبار دیگر حماسه بزرگی خواهند آفرید که دیدنی خواهد بود. بسم الله الرحمن الرحیم، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
خداوند سورهای را بر ما واجب کرده که از وقتی به تکلیف میرسیم هر صبح و شام باید بخوانیم، مفاهیمی در این سوره هست که در طی عمرمان نیاز داریم تکرار کنیم، مثل هوا، مثل آب، نمیتوانیم از آن غافل شویم. به آخرین کلمهی سورهی حمد رسیدیم و آن گمراهان هستند. از خدا خواستیم که خدایا ما را به راه راست هدایت فرما. راه کسانی که به آنها لطف خاص کردی نه راه غضب شدگان و گمراهان. نزدیک به دویست بار موضوع گمراهی در قرآن آمده است یعنی ۱۸۹ بار، یک واژهای است که پر تعداد است. ما مواظب هستیم مریض نشویم ولی استعداد مریض شدن در ما هست، غفلت کنیم بهداشت را رعایت نکنیم مریض میشویم. هدایتهای ما هم تضمین شده نیست تا لحظهای که از این دنیا چشم ببندیم. چه بسا کسانی که ایمان داشتند، «آمَنُوا ثُمَ کَفَرُوا» ما در معض این تهدید هستیم. عاقبت بخیری خیلی مهم است و از دعاهایی که زیاد باید در حق هم بگوییم، عاقبت بخیری است.
در دو بخش امروز میخواهیم صحبت کنیم، یکی عوامل و زمینههای گمراهی چیست که از آن فاصله بگیریم. بشناسیم که پیشگیری کنیم. یکی هم اینکه با گمراهان چطور برخورد کنیم. اواخر برنامه میرسیم که مأموریت ما که خدا برای ما مشخص کرده با گمراهان چه برخوردی داشته باشیم. امام صادق(ع) در تفسیر این آیه فرمود: هرکس یک نفر را بکشد، گویا همه را کشته است. حضرت فرمود: یکی از مفهومهای این آیه این است که هرکس یک نفر را گمراه کند، در مقابل هست که هرکس یک نفر را زنده کند گویا همه را زنده کرده است. امام صادق فرمود: اینجا احیاء یکی از معناهایش هدایت است. یعنی کسی یک نفر را هدایت کند همه را هدایت کرده است و یک نفر را گمراه کنی، این ابعاد گمراهی هست. موضوع مهمی است و آیات زیادی در قرآن آمده که دشمن برای گمراهی شما برنامه دارد. «وَدَّتْ طائِفَهٌ مِنْ أَهْلِ الْکِتابِ لَوْ یُضِلُّونَکُمْ» (آلعمران/۶۹) گروهی از اهل کتاب برنامه ریزی کردند برای گمراهی شما، کتاب و مقاله مینویسند و سخنرانی میکنند، فیلم میسازند، غافل نشوید، بیدار باشید که در کمین شما هستند.
عوامل گمراهی چه چیزهایی و چه کسانی هستند؟ یکی شیطان است. نیت کردیم در مورد شیطان یک برنامه مستقل صحبت کنیم. شیطان و اهداف و ابزار او، شیوههای کار او، راههای مقابله را او را بگوییم. گرچه در این برنامه به این موضوع پرداخته شده ولی باز هم جا دارد که بیشتر به این موضوع پرداخته شود. به جز شیطان دوست بد، یعنی کسانی که با آنها معاشرت میکنیم. ما انسان هستیم، هم تأثیر میگذاریم و هم تأثیر میپذیریم. قرآن کریم سوره فرقان آیه ۲۷ به بعد، «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ» (فرقان/۲۷) قیامت روزی است که ظالم انگشتانش را گاز میگیرد. «یَقُولُ» میگوید: «یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلًا» ای کاش یک رابطهای با پیامبر داشتم. «یا وَیْلَتى لَیْتَنِی لَمْ أَتَّخِذْ فُلاناً خَلِیلًا» (فرقان/۲۸) کاش با فلانی رفیق نمیشدم. قبل از رفاقت مسیر و هدفم درست بود، سبک زندگی من درست بود، فلانی آمد مرا گمراه کرد. کاش با فلانی دوست نمیشدم. او بود که مرا گمراه کرد. «لَقَدْ أَضَلَّنِی عَنِ الذِّکْرِ بَعْدَ إِذْ جاءَنِی» (فرقان/۲۹) من قرآن و پیغمبر داشتم، دین داشتم، راه را درست میرفتم. این حدیث را مردم ما زیاد شنیدند، فاطمه زهرا(س) به پسرش امام حسن مجتبی فرمود: «الْجَارَ ثُمَ الدَّارَ» یک معنایش این است که همسایهها مقدم هستند. در احادیث ائمه هم این فراز هم آمده است به یک معنای دیگر، الجار یعنی اول همسایه را انتخاب کن و بعد خانه بخر. فقط به ابعاد خانه و تمیزی خانه نگاه نکنیم، ببینیم همسایهها چطور هستند. مسافرها قبل از آغاز سفر ببینید همسفران چه کسانی هستند. در انتخاب دوستانمان، امیرالمؤمنین فرمود: دوست مثل غذاست، غذا مسموم باشد شما را مسموم میکند. پدر و مادرها یکی از مراقبتهایشان برای بچهها دوستان بچههایشان باید باشد. دوست هم میتواند مایه ارتقاء ما باشد و معنویت ما را عمق ببخشد و هم میتواند ما را بیچاره کند. یکی از عاملهای گمراهی دوست است. سوره ممتحنه آیه یک میفرماید: «لا تَتَّخِذُوا عَدُوِّی وَ عَدُوَّکُمْ أَوْلِیاءَ» دشمن من و دشمن خودتان را به دوستی نگیرید، «وَ مَنْ یَفْعَلْهُ مِنْکُمْ فَقَدْ ضَلَّ سَواءَ السَّبِیلِ» هرکس این کار را بکند، به بیراهه میرود. به راه بدی کشیده خواهد شد. پس به جز شیطان اولین عامل گمراهی دوست است. در انتخاب دوست، دوست کوتاه مدت یا بلند مدت، دقت کنیم. یکی از نعمتهای خدا دوست خوب قدیمی است. حبیب بن مظاهر و مسلم بن عوسجه دوستان سی و چند ساله بودند و تمام عمرشان با هم بود، آموزشهایی که دیدند، حفظ قرآن، فقهی که آموختند، در سپاه امیرالمؤمنین با هم بودند، در راه امیرالمؤمنین و امام مجتبی با هم بودند تا به کربلا آمدند و شهید شدند. این رفاقتها تماشایی است. گذشته خود را مرور کنیم که از وقتی فلانی با من رفیق شد، پستتر رفتم. ضعیفتر شدم.
عامل دیگر خانواده است. اعضای خانواده قصه دارد، نقش پدر و مادر، نقش همسر و فرزند، امیرالمؤمنین فرمود: «مَا زَالَ الزُّبَیْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَیْتِ حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ عَبْدُ اللَّه» پیوسته زبیر فردی از ما اهلبیت است. مثل اینکه پیغمبر فرمود: سلمان از ما اهلبیت است. این نشان میدهد زبیر چه سوابق درخشانی داشته است. پیوسته اینطور بود تا رسید به اینجا که پسر نحس او رشد کرد. پسرش عبدالله بن زبیر بود. او زبیر را از ما جدا کرد. پس یک پسر که هدیه خداست، فرزندان ما ضمن اینکه فرصتهایی هستند میتوانند تهدید باشند. بارها خدا فرموده: اموال شما و بچههای شما مایه آزمایش شما هستند، فتنه هستند، مراقبت کنید.
فتنهها؛ «اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِکَ مِنْ مَضَلَّاتِ الْفِتَنِ» خدایا به تو پناه میبریم از گمراهیهای فتنهها، چون وقتی فتنه میشود، دید انسان یک مقداری سخت میبیند، شطرنجی میشود، تشخیص حق و باطل سخت میشود. یا کنارهگیری میکند از صحنه، زمان امام حسین بخاطر فتنههای متنوع و متعدد خیلیها گفتند: بهتر است ما وارد سیاست نشویم. نماز را بخوانیم و مکه برویم، به فقرا کمک کنیم، چه کار داریم که حق با حسین است یا یزید؟ قوه و قدرت تشخیص در فتنه سخت است. یکی میگوید: تقلب شده، طرف مقابل میگوید: تقلب نشده است. فتنه ۸۸ ایران خیلیها را به تحیر واداشت. خیلیها فاصله گرفتند و منزوی شدند از صحنه فعالیتهای اجتماعی.
موضوعی در فقه در مکاسب محرمه طلبهها میخوانند. مکاسب یعنی کسب و کار، کسب و کارهایی که حرام است، به بحث کتب ضاله میرسند. کتابهای گمراه کننده، آنجا این بحث هست که خرید و فروشش حرام است، نشرش حرام است. خواندنش حرام است. شهید مطهری میفرماید: اگر کسی این حکم فقهی را بخواهند ممکن است بگوید: این با آزادی تناقض دارد. شهید مطهری مثال میزند که نظارتی که وزارت بهداشت بر رستوانها و غذا پزیها دارد. ما نگاه میکنیم غذا آراسته و خوشرنگ است اما زیرزمینی که غذا را طبخ میکنند. یخچالهای ضعیف که غذا بیرون یخچال است. چیزی که عرضه میشود یک چیزی است، پشت صحنه میبینی چه خبر است. حالا ما بگوییم: مردم آزاد هستند، هر غذایی میخواهند بخورند، حکومت وظیفه دارد، نظام وظیفه دارد، برای اینکه ملتی با نشاط داشته باشد باید مراقبت کند و ببیند آن پشت از چه مواد غذایی استفاده میکنند. چطور نگهداری میکنند و جریمهشان کند. شهید مطهری میفرماید: در روزگار ما کتب ضاله فقط کتاب نیست، فیلمهای ضاله هم هست. سخنرانیهای ضاله هم هست و اسلام برای سلامت فکر و عواطف مردم، این کتاب ضرر دارد، ممکن است بگویند معیار چیست، داور کیست. مطهری میفرماید: داورش هم تأثیرات این کتاب است. وقتی جمعی این کتاب را میخوانند شهوتشان تحریک میشود، از عفت فاصله میگیرند و رابطهشان با مسجد و خدا کمرنگ میشود، شک و دو دلی حاکم میشود، به جای امید دلسردی میآید، این تأثیرات یک کتاب بد است. کسانی هستند میگویند: من خیلی متدین بودم، درست بودم، حلال و حرام را رعایت میکردم. یک فیلم دیدم و یک کتاب خواندم.
بعضی مخالف هستند که کتاب ممیزی داشته باشد. یا فیلم ممیزی داشته باشد. یا سایتهای فضای مجازی فیلتر شود یا نشود. این مراقبتهایی است که در مسائل غذای جسم رعایت میکنیم، به غذای روح که میرسیم حرف آزادی را میزنیم. کتاب و محصولات فرهنگی موضوع مهمی است. در سوره لقمان آیه ۶ هست، میفرماید: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ» مردم خودشان پول میدهند یک محصول فرهنگی سرگرم کننده میخرند، غافل از اینکه «لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ» این محصول فرهنگی، موسیقی باشد، در تفسیر این آیه بحث مهم موسیقی در تفسیر این آیه آمده است. یک کاست میخرد ظاهرش موسیقی است، اما آن موسیقی با جان انسان چه میکند و با اندیشه او چه میکند، خدا رحمت کند علامه محمد تقی جعفری کتابی برای موسیقی دارد، پر صفحه هست. بعضی میگفتند: علامه جعفری مخالف موسیقی است؟ نه هر موسیقی نه، ولی انواعی از موسیقی هست که عقل و اندیشه و عواطف انسان را تخریب میکند. میرود با پول خودش یک محصولی میخرد که ظاهراً برای سرگرمی است اما گمراهی درونش است.
یک ماجرایی هست در قرآن که در قصه موسی بن عمران تکرار شده و آن ماجرای سامری هست، موسی بن عمران پیروز شد و فرعونیان نابود شدند، از آسمان دستور آمد ای موسی با مردم خداحافظی کن، بیا در کوه طور سی شبانه روز آنجا خودت را آماده کن تا ما تورات را به تو بدهیم. موسی بن عمران هم برادرش هارون را بین مردم گذاشت که برود قانون اساسی را بگیرد و بیاید، سی روز به چهل روز تبدیل شد. چرا؟ خداوند فرمود: ای موسی من دوست دارم یک ده روز دیگر «وَ واعَدْنا مُوسى ثَلاثِینَ لَیْلَهً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ» (اعراف/۱۴۲) سفر موسی بن عمران چهل روز شد، در این فاصله ده روز یک هنرمندی که هم موسیقی دان بود و هم مجسمه ساز بود با سرمایه مردم، یعنی مردم باید مواظب باشند گاهی با پول آنها یک محصول منحرف کننده تولید میشود. یک گوسالهای درست کرد، چطور این گوساله را درست کرده که مردم شیفته او شدند. مردم او را روی تپه یا بلندی وقتی میگذاشتند یک صدای خوشایندی از آن بلند میشد، مجسمه را ساخت با طلاهایی که از مردم گرفت و روی بلندی گذاشت و مردم جمع شدند و گفت: این خداست. «هذا إِلهُکُمْ وَ إِلهُ مُوسى» این خدای شما و خدای موسی است. یعنی یک هنرمند میتواند اگر ملت غافل شوند، دستاوردهای یک انقلاب را به آتش بکشد. موسی بن عمران چقدر شهید داده و بنی اسرائیل تا فرعون و فرعونیان نابود شدند.
این آقا آمده با یک کار هنری، وقتی موسی بن عمران وارد شد عصبانی شد. سراغ برادرش هارون رفت و زلفهای سرش را کشید و گفت: چه کار میکنی؟ یعنی عواطف برادر را تحریک کرد. حضرت موسی فرمود: این چه بساطی است؟ گوساله سامری چیست؟ من چند روز نبودم. چه کار کردی؟ حضرت هارون عرض کرد: اگر ورود پیدا کنم در این مسأله اختلاف پیش میآید و تو به من گفته بودی برای وحدت مردم مراقب باش. من برای مراقبت از وحدت چیزی نگفتم. حضرت موسی یک برخوردی با مردم و یک برخوردی با برادر و یک برخورد با سامری داشت. در سوره طه همین سورهای که امروز تلاوت میشود داریم که سامری را تهدید کرد و فرمود: این مجسمهای که ساختی، حتی اگر از طلا هم هست من آتش میزنم و خاکسترش را به رودخانه میریزم. هیچ اثری از این نباید باشد که گمراهی ادامه پیدا کند.
از چیزهایی که دنیای استکبار برایش برنامهریزی میکند بنگاههایی برای انحراف و مردم دنیا تأسیس میکند یکی استفاده از هنر است. از فیلم و عکس، از مجسمه، از جمله عوامل گمراهی رهبران سیاسی دنیا هستند. «وَ أَضَلَّ فِرْعَوْنُ قَوْمَهُ وَ ما هَدى» (طه/۷۹) فرعون ملتش را گمراه کرد و هدایت نشد. من این آیه را وقتی میخواندم یاد انگلیسیها افتادم که در پیدایش دو فرقه مهم در شیعه و اهل سنت، در شیعه بهائیت، در اهل سنت وهابیت، سرنخهایش را ببینید انگلیسیها چه نقشی داشتند. کتابهایی وجود دارد که وهابیتی که از فارس شروع شد به تهران و تبریز کشیده شد، ارتباطش با اسرائیل و انگلیس چیست. چقدر انسانهای مظلوم و بی گناه را منحرف کردند و جوانهای تحصیل کرده به بهائیت کشیده شدند. سر نخش را نگاه میکنی در انگلستان است. دشمن وقتی برنامهریزی میکند، دشمن بیدار است و برای گمراهی برنامه دارد. کتاب میسازد و فیلم میسازد و از همه ابزار برای گمراهی استفاده میکند.
سوره نساء آیه ۱۳۶ میفرماید: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا آمِنُوا» ایمان دارها این تهاجمی که به سمت شما در حال حرکت است یک سیل بنیان کن است، خانههایتان را محکم بسازید. ایمان را تقویت کنید. ما به خدا میگوییم: پروردگارا ایمان داریم، این چه ایمانی است… میفرماید: تقویت کنید. ایمان خود و بچهها و خانوادههایتان را تقویت کنید. در لرستان، در بهار امسال، سیل آمد. از این به بعد که خانه میسازیم طوری باشد که اگر دوباره سیل آمد، یا بم که زلزله آمد، دوباره باید طوری بسازیم که سیل و زلزله تخریب نکند. اعتقادات و باورها و آئینمان را باید محکم کنیم. آیه ۱۳۶ سوره نساء میفرماید: دشمن برنامه دارد، هم برای ایمان به خدا میخواهد ضعیف کند. هم ایمان به پیامبر اسلام را میخواهد ضعیف کند هم ایمان به قرآن را. یعنی دشمن اگر بتواند به ما بفهماند که قرآن حرف تازهای ندارد و همان حرفهای قدیمی هست به سمت اروپا و آمریکا بیایید. ما ایمانمان را نسبت به قرآن، نسبت به خدا و پیامبر اسلام پیوسته باید تقویت کنیم. اگر سیل آمد میگوییم: من مطمئن هستم. زلزله آمد طوری این ساختمان بنای محکمی دارد که سیل و زلزله نمیتواند آسیب برساند. بحث ضالین خیلی مهم است. ما در معرض گمراهی هستیم. دشمنانی وجود دارد یکی شیطان است که در یک جلسه مستقل میخواهیم حرف بزنیم.
حتی قرآن کریم میفرماید: دانشمندانی هستند که هدفشان انحراف مردم است. دانشمند است، «یَکْتُبُونَ الْکِتابَ بِأَیْدِیهِمْ» (بقره/۷۹) با دست خودش مطلبی مینویسد، «ثُمَّ یَقُولُونَ هذا مِنْ عِنْدِ اللَّهِ» میگوید: این حرف خداست و مردم را به بیراهه میبرد و گمراه میکند. شهید مطهری میفرماید: بعضی از مقدس مآبها و مدعیان تبلیغ دین به نام دین به جنگ دین میروند. شهید مطهری این مثال را میزند. اگر میخواهی دین داشته باشی باید به همه چیز پشت پا بزنی، رابطهات را با مردم قطع کن، ازدواج فایده ندارد. دور مال و ثروت نرو، از علم بگریز که حجاب اکبر است. شهید مطهری میگوید: کسانی هستند به نام دین، نشاط و شادی نکن، از خلق بگریز. اینها افکاری است که نتیجهاش گمراهی است. جوان میگوید: بخواهیم دیندار باشیم نباید بخندیم و نباید ورزش کنیم. نباید دنبال پول برویم. نه! صراط مستقیم به دور از افراط گری و راست گرایی و چپ گرایی هست. راه میانهای که به همه نیازهای جسمی و روحی، مادی و معنوی و دنیایی و آخرتی انسان توجه کرده است. ورزش نکن، از مردم فاصله بگیر و دنیال خوشی نباش. آیاتی در مورد جهنم نازل شد، پیغمبر هم گریه کرد. حضرت به منزل تشریف آوردند. پیغمبر مطلع شد یک کسانی از اصحاب تصمیماتی گرفتند، یکی از آنها تصمیم گرفته بود با خانمش معاشرت نکند. یکی تصمیم گرفته بود بوی خوش استفاده نکند. یکی تصمیم گرفته بود لباس خوب نپوشد و غذای خوب نخورد، پیغمبر طوری عصبانی شد و عبایش را روی دوش انداخت که گردنش خراش برداشت. با عجله به مسجد آمد که ملت را خبر کنید. فرمود: من خودم عطر میزنم و با خانمم معاشرت میکنم. خودم گوشت میخورم، لباس خوب میپوشم. این از دین و سنت من نیست. انحراف و گمراهی طوری است که حتی ممکن است از حلقوم به ظاهر دینداران و مدعیان دین بیرون بیاید.
ما چه کار کنیم؟ اولین وظیفه ما را سوره مائده آیه ۱۰۵ میفرماید، مراقبت از خود. حواسمان باشد، با این آهنگ «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیْکُمْ أَنْفُسَکُمْ» (مائده/۱۰۵) مواظب خودتان باشید که اگر مراقب بودید، «لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ» کسی که گمراه است نمیتواند به شما آسیب برساند. «إِذَا اهْتَدَیْتُمْ» وقتی در راه هدایت بودید محکم هدایت را دریافت کردید، کسی نمیتواند آسیب برساند. به تهذیب نفس و تربیت خود بپردازید، شهید مطهری میفرماید: باید کاری کنید که اگر تمام مردم دنیا هم گمراه شدند، شما ثابت قدم باشید وگرنه اگر سست باشیم دشمن نفوذ میکند و ما را مأیوس میکند. کسی به من میگفت: حاج آقا شما ماهواره دارید؟ گفتم: نه، ماهواره میبینید؟ گفتم نه. یک آهی کشید و فهمیدم چه میخواهد بگوید. گفت: شرایطی در دنیا به وجود آمده که هدایت شدن غیر ممکن است. اما خداوند در انسان یک ساز و کاری گذاشته که انسان میتواند سوار بر امواج گمراهی شود. مراقب خود باشید و به خودتان بپردازید. اگر این کار را کردید، «لا یَضُرُّکُمْ مَنْ ضَلَّ» آن کسی که گمراه است، «اذا اَهتَدیتُم» اگر هدایت شدید.
آخر آیه ۱۳۶ سوره نساء که در مورد تقویت ایمان است میفرماید: «وَ مَنْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ وَ مَلائِکَتِهِ وَ کُتُبِهِ وَ رُسُلِهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ فَقَدْ ضَلَّ ضَلالًا بَعِیداً» گمراهی هم گاهی آشکار و پیداست، گاهی گمراهی عمیق و ناپیداست، اگر کسی انکار کند خدا را، انکار کند فرشتگان و کتابهای آسمانی را، انکار کند پیامبران و جهان آخرت را، او به گمراهی عمیقی قدم گذاشته است. از ایمانتان مراقبت و مواظب کنید.
راه حل دیگر، پیامبر عزیز ما در آخرهای عمرش بعضی گفتند: دهها بار مردم را جمع کرد و فرمود: میخواهم چیزی به شما بگویم که مخصوص شما نیست. حاضران به غایبان، پدران به فرزندان تا روز قیامت برسانند. اینکه من دو میراث گرانبها بین شما گذاشتم «ما ان تمسّکتم بهما لن تَضلّوا» اگر به قرآن و اهلبیت محکم چسبیدید و آنها را مرجع زندگی قرار دادید، هرگز گمراه نمیشوید. ممکن است کسی سؤال کند که شما دارویی معرفی کن که هرگز ما گمراه نشویم. اگر کسی میخواهد خود را بیمه کند، آتش سوزی و سیل و زلزله شد دلش آرام باشد، «کتاب الله و عترتی» رابطه خودمان و خانوادههایمان را با قرآن و با اهلبیت، پیغمبر فرمود: «ان الحسین مصباح الهدی و سفینه النجاه» ما در زیارت اربعین که یک پدیده شده و در اخبار گفته شد به ثبت جهانی هم رسیده است. جملهای که معمولاً گویندهها در آن ایام زیاد میگویند، میگوییم: امام حسین(ع) برای چه کشته شد. «و بذل مهجته» خون دلش را داد «وَ بَذَلَ مُهْجَتَهُ فِیکَ لِیَسْتَنْقِذَ عِبَادَکَ مِنَ الضَّلَالَهِ وَ الْجَهَالَه» یعنی گاهی انسانهای بزرگ خودشان و همه هستیشان را میدهند برای اینکه ملتها گمراه نشوند. بیداری از جهالت و گمراهی، یعنی زمان امام حسین کسانی که روبروی امام حسین بودند، ظاهراً مسلمان بودند ولی به بیراهه میرفتند. به قول قرآن میفرماید: «وَ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ مُهْتَدُونَ» (اعراف/۳۰) خیال میکند در راه درست است.
آیه دیگر میفرماید: «یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً» خیال میکند کار درستی انجام میدهد، مسأله هدایت و ضلالت خیلی موضوع مهمی است. در انتخابها درست تصمیم بگیریم، چون گاهی ما هدف را گم میکنیم. مثلاً از اینجا میخواهیم به مشهد برویم، گاهی هدف را درست انتخاب کردیم، راه رفتن به هدف را اشتباهی میرویم. به فرمایش امام هفتم(ع) مثل حیوانی که برای آسیاب کردن میچرخد، همینطور دور خودش میچرخد و پیشرفت ندارد. یکی به بیراهه میرود و هرچه بیشتر میرود از مقصد فاصله میگیرد. یک موضوع بسیار مهم کتاب و اهل بیت است. نام مبارک امام زمان(ع) مهدی است، البته حدیث داریم که همه ما مهدی هستیم. هم خودمان هدایت شدیم و هم دیگران را به هدایت دعوت میکنیم. رابطه خودمان، رابطه عاطفی و معنوی با امام زمان(ع) با سیزده نور پاکی که پس از پیامبر به فرمان خدا برای هدایت انسانها است. این رابطه را قوی کنیم و برایشان نذر کنیم و دعاهایی که یاد دادند را بخوانیم و به آنها توسل پیدا کنیم. این چیزی است که ما را از گمراهیهای نهان و آشکار نجات میدهد. «ما ان تمسکتم بهما لن تضلوا ابدا»
یکی از کارهای دیگری که به ما سلامت میدهد این است که از حضور در محافل گمراهی و گمراهان فاصله بگیریم. «وَ إِذا رَأَیْتَ الَّذِینَ یَخُوضُونَ فِی آیاتِنا» (انعام/۶۸) یک جلسهای را وقتی میبینی در آیات ما دارند مردم را به بیراهه ببرند، «فَأَعْرِضْ عَنْهُمْ» به آنها پشت کن، «حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ» تا موضوع جلسه عوض شود. «إِذا سَمِعْتُمْ آیاتِ اللَّهِ یُکْفَرُ بِها» (نساء/۱۴۰) وقتی آیات خدا را شنیدید انکار میکنند، «وَ یُسْتَهْزَأُ بِها» مسخره میکند «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُمْ» با آنها ننشین «حَتَّى یَخُوضُوا فِی حَدِیثٍ غَیْرِهِ» مگر موضوع جلسه عوض شود یا جلسه را ترک کنید.
شریعتی:
یا رب نکند به زخمم آگاه کنی *** این گمشده را دوباره گمراه کنی
افتادهام از پا نکند دستم را *** از دامن اهلبیت کوتاه کنی
نکات پایانی بحث امروز را بفرمایید و در مورد جناب ام البنین بفرمایید.
حاج آقای بهشتی: حاج آقای قرائتی میفرماید: آدمها سه جور هستند، یک عده ضعیف هستند زود تحت تأثیر گمراهی قرار میگیرند. مثلاً سیگار تعارف میکنند زود میگیرد. عدهای هستند تأثیر میگذارند. ما در قصه گمراهی نه تنها باید محکم باشیم بلکه برویم در فکر اینکه دیگران را هدایت کنیم. در قرآن قصهای هست در مورد حضرت سلیمان که آن پرنده خبر آورد از سرزمین بزرگ گذشتم، مردم خورشید پرست بودند، منحرف بودند، پادشاهی داشتند و حضرت سلیمان یک نامه به بالقیس نوشت و بالقیس با مشاورانش مشورت کرد و حتی آنها نظرشان این بود که در مقابل حضرت سلیمان ایستادگی کند ولی او نظرش را اعمال کرد و به سمت گفتگو و مذاکره آمد و بالآخره به ایمان آوردن او منجر شد که قرآن توصیف میکند عرش عظیم و قدرت بزرگی داشت. ما روی این قسمت باید فکر کنیم، نه تنها تأثیر نپذیریم از گمراهی گمراهان، برنامهریزی کنیم و تأثیر مثبت داشته باشیم.
حضرت ام البنین را همه میشناسند و نکتهای که میخواهم بگویم، تربیت بچهها برای دهههای آینده است. درباره امام حسین داریم که وقتی قنداقهاش را روی دستهای پیغمبر گذاشتند، حضرت گریه کرد و قصه کربلا را تعریف کرد. این قصه یک بعد معنوی دارد و یک بعد دارد که پیامبر هنوز شاید ۵۷ سال آینده را میبیند، مادر بچه را برای آن روز آماده میکند. ما نمیدانیم شرایط فرهنگی جهان سی سال آینده چیست. بچهها را باید برای آن روزگار تربیت کنیم. امیرالمؤمنین میخواست ازدواج کند برادرش عقیل را فرستاد که زنی برایم انتخاب کن که پسران شجاع بزاید. یا ابالحسن بچه شجاع میخواهی چه کنی؟ چشماندازی از آینده را میبیند. ام البنین هم بچهای با این نقشه به دنیا آورده است. فرزندانی که در آینده برای اسلام فداکاری کنند. در کشورمان داشتیم خانوادههایی که همان آغاز تولد بچه میگوید، این بچه را برای امام زمان گذاشتم. روز علی اصغر بچهها را روی دست میگیرند. چشماندازی که فرخنده است. حضرت ام البنین چهار پسر برای آینده اسلام تربیت کرد.
خدایا ما را دشمن شاد نکن. دشمن اسلام و مسلمانها، آمریکا و انگلیس و آل سعود، نابودیشان را به ما نشان بده و همبستگی و همدلی و صمیمیت را بین مسلمانها روز افزون بفرما. انشاءالله روز ۲۲ بهمن فرخندهای را جهانیان تماشا خواهند کرد.
شریعتی: انشاءالله انقلاب ما متصل شود به انقلاب حضرت مهدی(عج)
بیرون شو ای همایون از پشت پرده غیب *** تا درسگاه مستی شوریدهتر بخوانم
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۲۰-۱۱- ۱۳۹۸
.






