نکات شنیدنی از سوره توحید ؛ الله الصمد
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۵:۳۱نکات شنیدنی از سوره توحید ؛ الله الصمد

نکات شنیدنی از سوره توحید ؛ الله الصمد
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
تو گفتی که بگو، گفتم برید این قل امانم را *** صدای قل قل نی در سبو، تاب و توانم را
تو گفتی که بگو اما دهانم بسته شد ساقی *** به جان قل هو الله احد وا کن زبانم را
تمام خمرهها را گشتهام، تو بی همانندی *** فقط یک قطرهات کافی است مستی جهانم را
فقط یک قطرهات کافی است ای لبریز تنهایی *** که نشناسم ز یکدیگر زمین و آسمانم را
شراب لم یلد هستی و لم یولد که قبل از تو *** و یا بعد از تو بر جانی نخواهم زد دهانم را
کسی مانند تو هرگز نخواهد کرد مستم نه *** و گر مستم کند ساقی بسوزان دودمانم را
شریعتی: سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و نازنینمان، انشاءالله هرجا که هستید خداوند متعال پشت و پناه شما باشد و دل و جانتان بهاری و سبز باشد. حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمه الله.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و بینندگان و شنوندگان عزیز سلام میکنم. «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
استاد عزیز بنده حاج آقای قرائتی میفرماید: مبلغ باید متناسب با زمان حرف بزند. ما در معرض یک ماجرایی در جهان قرار گرفتیم که به قول رهبر عزیز انقلاب تهدیدی به وجود آمده که ما میتوانیم با مدد الهی به فرصت تبدیل کنیم. یکی از زیبایی این روزها دعاهای مردم و تضرعشان و ابعاد این دعا است. چه بسا قبلاً به خود و خانواده دعا میکردیم، الآن ذهن میرود به سمت همه مردم جهان، به همه گرفتارها و مریضها و کسانی که درگیر ماجرا هستند، میلیونها نفر دعا میکنند.
به نظرم رسید ما از آغاز سال ۹۸ بحث نماز را شروع کردیم، دوبار در سوره مبارکه بقره اینگونه آمده «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ» در مشکلات و مصائب و بحرانها، ای بندگان خدا پناه ببرید و کمک بگیرید از دو چیز، ۱- صبر ۲- نماز، سوره بقره آیه ۴۵ یک تفاوتی با این دو آیه دارد، «وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ الصَّلاهِ وَ إِنَّها لَکَبِیرَهٌ إِلَّا عَلَى الْخاشِعِین» (بقره/۴۵) نماز سنگین است مگر بر افراد فروتن و متواضع که در پیشگاه خدا خودشان را کوچک حساب میکنند و سوره بقره آیه ۱۵۳ میفرماید: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِین»
ما برای یک آزمونی به این دنیا آمدیم، خداوند دو پشتوانه و اهرم را به ما معرفی کرد، یکی صبر است. فرمود: «إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِین» خداوند پشتیبان صابران هست و در حوادث سوار بر امواج بلا شوید و مدیریت کنید. حاج آقای حسینی قمی برنامههای متوالی در مورد صبر و وعدههای الهی صحبت کردند. «إِنَّما یُوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیْرِ حِسابٍ» (زمر/۱۰) پاداش بی حسابی در انتظار صابران هست. بشارت میدهد خدا به صابران، «و بشّر الصابرین الَّذِینَ إِذا أَصابَتْهُمْ مُصِیبَهٌ قالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَ إِنَّا إِلَیْهِ راجِعُون» (بقره/۱۵۶) کسانی که وقتی به آنها مصیبت می رسد میگویند : ما از خدا هستیم و به سوی خدا پرمیکشیم.
«صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَ رَحْمَهٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ» صبر، صبر چیزی است که قرآن میفرماید: دلیل انتخاب پیامبران صبر بود. چون صبر کردند ما آنها را به آن منصب والا رساندیم. از صبر کمک بگیرید. یک توانایی خدا در وجود انسانها قرار داده، میتوانند بر حوادث غلبه کنند.
بعد از صبر نماز است. کمک بگیرید از نماز، در حدیث آمده که «أَنَّ النَّبِیَّ ص کَانَ إِذَا نَزَلَ بِأَهْلِهِ شِدَّهٌ أَمَرَهُمْ بِالصَّلاهِ ثُمَّ قَرَأَ وَ أْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلاهِ وَ اصْطَبِرْ عَلَیْها» [(طه- ۱۳۲) مسکن الفؤاد، ص ۵۰] در تمام سختیها پیامبر به نماز امر میکردند و میفرمودند: بلند شوید نماز بخوانید. امیرالمؤمنین(ع) وقتی مشکلی برایش پیش میآمد، «قام الی الصلاه» بلند میشد نماز میخواند و همین آیه نماز را تلاوت میکرد. از جاهایی که رهبر عزیز انقلاب در پیام به یکی از اجلاسهای نماز فرمودند: انسان همیشه به خدا محتاج است ولی در صحنههای خطر، محتاجتر.
انسان همیشه به خدا محتاج است و خدا نیازی به نمازی ما ندارد. در جوانی در مورد نماز و جبهه و جنگ تحقیق کردم، در سیره پیامبر که جنگهای متعددی رخ میداد، رزمندگان از پیامبر آموخته بودند که بخواهند فردا در عملیات موفق شویم امشب باید از قدرت لا یزال الهی استمداد بطلبیم. حتی رزمندهای در زمان پیامبر در یکی از جنگها که باید پست میداد بیدار بود و گفت: ما کاری نداریم، همینطور که پست میدهیم نماز شب هم بخوانیم و گروهی از دشمن رسیدند و به او تیر انداختند و او هم دلش نمیآمد این نماز را… تعداد تیر خورد و بعد با صدایی دوستانش را خبر کرد. کمک گرفتن از نماز در مصائب و حوادث و بیماریها، ستاد اقامه نماز کتابی چاپ کرده اسمش «نمازهای مستحبی» است. سیصد و پنجاه نوع نماز مستحبی داریم.
نمازهای واجب، نمازهای شبانه روزی، نماز آیات، نماز نذر و عهد و قسم، نماز طواف، اما نمازهای مستحبی به تاریخچهاش که مراجعه میکنیم میبینیم مردم به پیامبر و ائمه مراجعه میکردند و میگفتند: ما مشکل داریم. کسب و کار ما بی رونق شده و مریضی از خانه ما بیرون نمیرود. تلف شدن مال در خانه ما هست یا در جبهه جنگ پیش نمیرویم. حضرت میفرمود: نماز بخوانید. کسی که در شرایط اجتماعی ما زندگی میکند باید به بهداشت اعتنا کند اما این نماز هم برای بحران و مشکلات کمک میکند.
امام صادق به یکی از اصحابش فرمود: «مَا یَمْنَعُ أَحَدَکُمْ إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ غَمٌ مِنْ غُمُومِ الدُّنْیَا أَنْ یَتَوَضَّأَ ثُمَّ یَدْخُلَ الْمَسْجِدَ فَیَرْکَعَ رَکْعَتَیْنِ یَدْعُو اللَّهَ فِیهِمَا أَ مَا سَمِعْتَ اللَّهَ یَقُولُ وَ اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ» (وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۳۸)چرا شما اینطور نیستید که وقتی غمی بر شما وارد میشود زود بلند شوید وضو بگیرید، آنجایی که همیشه نماز میخواندید، دو رکعت نماز بخوانید و دست به دعا بردارید و از خداوند طلب کمک کنید. امروز امام صادق اگر در جمع ما بود، امام رضا در جمع ما بود، ما مراجعه میکردیم ای پسر پیغمبر با این مشکل چه کنیم؟ علاوه بر تدابیری که عقل میگوید: باید رعایت کنیم استمداد از پروردگار در قالب نماز است. امامان ما به همین دو آیه استناد میکردند. از صبر و نماز کمک بگیرید.
بوعلی سینا در خاطراتش هست که وقتی به مشکلی میرسید، مشکل علمی یا غیر علمی، حتی در حادثهای کلید کتابخانه دربار دست بوعلی سینا بود. چون یک عمل جراحی برای یکی از اهالی دربار انجام داده بود. به او گفتند: هر جایزهای میخواهی بگو. گفت: کلید کتابخانه را به من بدهید. حسودانی داشت، حسودها رفتند کتابخانه را آتش زدند که گردن او بیاندازند. بوعلی سینا هم همراه با یک پزشک مسیحی در مورد مسائل طبی صحبت میکردند. قاصدی از راه رسید و گفت: کتابخانه را آتش زدند. شایعه شده تو آتش زدی! بوعلی سینا غصه خورد، چه کسی عاشقتر از من نسبت به کتاب است؟ دوست مسیحی گفت: شما مسلمانها وقتی مشکل پیدا میکنید چه میکنید؟ گفت: وضو میگیریم و دو رکعت نماز میخوانیم. این سبک زندگی ما مسلمانهاست.
در مشکلات علمی هم همینطور بود. وضو میگرفت و نماز میخواند و دست به دعا برمیداشت. پروردگارا این معضل را برای من حل کن. در خاطرات امام(ره) هست که در ماجراهای انقلاب و سخت نیاز به تصمیم درست بود، وضو میگرفت و دو رکعت نماز میخواند و فرمانی را صادر میکرد. فرمانروای این عالم الله است، از ذخیره ای که در وجود شما قرار داده، از صبر و صلاه کمک بگیرید. «لا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُون» (بقره/۶۲) این کسان ترسی ندارند و نباید غصه بخورند. کسی که نماز میخواند در پایان نماز احساس میکند مظهر قدرت جهان به او توجه میکند و تو خودت را به رحمت و عزت و قدرت پروردگار وصل کردی. «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ»
گفتند انسان یا در شرایط نعمت و آیش است یا در شرایط سختی است. در شرایط نعمت که آیات قبل از این آیه است، میفرماید: «فَاذْکُرُونِی أَذْکُرْکُمْ وَ اشْکُرُوا لِی وَ لا تَکْفُرُون» (بقره/۱۵۲) با ذکر و شکر، در شرایط بلا فرمودند: «اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَ الصَّلاهِ» چون یکی از این دو آیه مربوط به جنگ بدر است. اولین جنگ و دشوارترین جنگ، آمار دشمن سه برابر، این آیه آمد از نماز کمک بگیرید. مسلمانها این کار را کردند و بر آن جمعیت زیاد غلبه کردند و پیروز شدند. پروردگارا به حق خودت و اولیائت رحمت و پیروزی و نصرت و صحت و سلامت و امنیت را بر همه سرزمینهای این کره خاکی و ملت ایران نازل بفرما.
بسم الله الرحمن الرحیم، سوره توحید که سک سوم قرآن است و پیامبر به دخترش فاطمه زهرا فرمود: وقت خواب سه بار «قل هو الله» بخوانی گویا ختم قرآن کردی. به ظاهر آیات کوتاه نگاه نکن، آیات کوتاه فوق العاده پر معنا. به «الله الصمد» رسیدیم، قبلش خدا به پیامبر فرموده: قل، انشاءالله هفته آینده روز مبعث، عنوان گفتگوی ما فرمانهای خدا به پیامبر اسلام است، این را خواهیم گفت. خداوند برنامه تعلیم و تربیت امتها را بر دوش پیامبر گذاشته و شروعش با «أقراء» است، اگر برسیم بیش از چهل فرمان را خواهیم گفت. اگر میخواهیم شبیه پیغمبر شویم به آن فرمانها باید اعتنا کنیم.
چه فرامینی را خداوند به پیامبر اسلام داده تا این هدایت بشری شکل بگیرد، تا عزت بشری شکل بگیرد، عدالت اجتماعی شکل بگیرد، تعلیم و تربیت شکل بگیرد. یکی از فرمانهای خدا که بیش از سیصد بار آمده «قل» هست. بگو، معلوم است این زبان، بیشترین بهشتیها به خاطر زبانشان به بهشت میروند. با زبان از خدا تشکر میکنیم، با زبان خدا را مدح میکنیم و دیگران را راهنمایی میکنیم. با زبان بین دو نفر که اختلاف افتاده آشتی میدهیم. «قل هو الله احد» خداوند یکتا و بی نظیر است.
«الله الصمد» صمد از کلماتی است که در ادبیات عرب معانی متعدد دارد، مردم برای این معانی مختلف گفتند، صمد یعنی نفوذ ناپذیر، خلل ناپذیر و تغییر ناپذیر، او صمد است یعنی مادی نیست. یعنی ماده نیست، یعنی ارادهاش بر همه ارادهها غالب است. همه به او نیاز دارند و او به کسی نیاز ندارد. کمالی دارد که انسان کمال خواه برای رسیدن به کمالات به او متوجه می شود. امام حسین در حدیثی صمد را اینطور معنا کردند. منتهای سیادت و آقایی، صمد یعنی ازلی و ابدی، صمد کسی است که نمیخورد، نمیآشامد و نمیخوابد.
در سوره فجر میخوانیم، «وَ الشَّفْعِ وَ الْوَتْر» (فجر/۳) قسم به جفت، جفت یعنی موجودات، همه موجودات دو تا دو تا هستند. بعدها خواهیم گفت: زوجیت بر جمادات و گیاهان و انسانها حاکم است. فرد فقط خداست، زوج بقیه مخلوقات هستند و باقی مخلوقات همه توخالی هستند. از همان اتم تو خالی هست، اگر آن فضای خالی را حذف کنیم همه آن مواد تبدیل میشود به چیزی که شاید دیدنش برای ما سخت باشد. خداوند تو پر است نه به معنای مادی، خداوند جسم نیست.
امام حسین(ع) در روزگارش میدید در مورد صمد خیلی اختلاف نظر هست، در پاسخ کسی که از اهالی بصره نامه نوشته بود صمد یعنی چه؟ فرمود: صمد را خدا در آیات بعد معنا کرده است. «الله الصمد» یعنی «لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفواً احد» تفسیر صمد را خداوند در ادامه فرموده است. امام در پاسخ نامهای از یکی از اهالی بصره فرمودند: خداوند تفسیر صمد را در ادامه فرموده است. خدایی که همه به او نیاز دارند و او نیاز ندارد. «لم یلد و لم یولد» نه زاییده و نه زاده شده است. در شأن نزول این سوره، شاید ۳۵۰ مورد در قرآن هست، آیاتی که قبل از نزول آن آیه قصهای زمان پیامبر پیش آمده و بعد از آن قصه آن آیهها نازل شده است. اصطلاحاً به آن قصه شأن نزول میگوییم. آن اتفاق در فهم آن آیه به ما کمک میکند و فهم آیه را شیرینتر میکند. مسیحیان آمدند از پیامبر اسلام پرسیدند: خدای شما چه خدایی است؟ یهودیها آمدند این سؤال را پرسیدند. امروز هم در جهان یکی از مباحث مهم بین اسلام و مسیحیت و یهودیها بحث توحید است.
یکی از مبلغینی که بیش از ده سال در اروپا خدمت میکند، از او پرسیدیم این نامهای که مقام معظم رهبری به دانشجویان و جوانهای کانادا و اروپا نوشتند، آنجا جوانها بیشتر در مورد چه موضوعی طالب هستند از اسلام بدانند؟ فرمود: خدا، اینها میخواهند فرق خدای اسلام را با خدای مسیحیت و خدای یهود بدانند. در انجیل و تورات یک موضوعی وجود دارد که مسیحیها میگویند: عیسی پسر خداست. قرآن میفرماید: «وَ قالَتِ الْیَهُودُ عُزَیْرٌ ابْنُ اللَّهِ» (توبه/۳۰) یهودیها گفتند: عزیر، پسر خداست. «وَ قالَتِ النَّصارى الْمَسِیحُ ابْنُ اللَّهِ» مسیحیها گفتند: عیسی پسر خداست. اما اسلام میگوید: «لم یلد» خدای اسلام زاده نشده است. «و لم یولد» نزاییده، مشرکان هم اعتقاد داشتند که فرشتگان دختران خدا هستند. یهود میگفتند: عزیر پسر خداست و مسیحیها میگفتند: عیسی پسر خداست، این آیه پاسخ همه آنهاست. یعنی آمده نگاه را نفی کند.
امامان ما در تفسیر این آیه مخصوصاً نهج البلاغه ورود پیدا کرده که مباحث سنگینی است که باید نزد اساتید فرا بگیریم. فرمودند: فقط تولد فرزند نیست. اساساً خداوند جسم نیست که چیزی از او خارج شود. فقط فرزند نیست، ذات خداوند منزه است از اینکه چیزی از او جدا شود و یا خود او از یک موجود دیگری خارج شده باشد. «لم یلد و لم یولد» نه زاده و نه زاییده شده «و لم یکن له کفواً احد» احدی شبیه او نیست. برای ازدواج میگوییم کفویت باید باشد، کفویت یعنی همتایی و همسانی، خدا شبیه و نظیر ندارد و او یکتای یکتاست. او خالق یکتای بی نیاز و بی انتهاست. شبیه و مانندی برای او نیست. تمام مخلوقات نقص و نیاز دارند جز او.
امیرالمؤمنین(ع) در خطبه ۱۸۶ فرمود: «لم یلد فیکون مولوداً» او نزاییده، چون اگر بزاید خودش حتماً از کسی متولد شده است. نه خدا اینگونه نیست. «و لم یولد» زاده نشده، اگر زاده شده باشد پس محدود است و نیاز دارد به کسی که میخواهد با او هم طراز باشد، نظیر ندارد که بخواهند با هم به رقابت بپردازند. خداوند موجودی است که با عقلمان او را میشناسیم، عقل به ما میگوید: حرکت، محرک میخواهد. مخلوق خالق میخواهد. این را عقل طبیعی هر بشری و هر آئینی در هر جای این کره خاک، در هر زمانی و مکانی، در هر شرایطی موجودی به نام انسان چشم باز میکند به طور خودکار و خودجوش میگوید: این گل از جایی آمده است.
حاج آقای قرائتی میفرمود: قبل از انقلاب یک کسی خدا را قبول نداشت. به منزل پدری ایشان در کاشان آمده بود در مورد خدا بحث کند. بحث میکردند صدای در خانه بلند شد. مهمان گفت: بلند شوید در را باز کنید، گفتند: برای چه؟ گفته: یک کسی پشت در است. ایشان گفت: شاید یک الاغی آمده برود پیشانیاش میخارد و به این زنگ در خانه میزند. گفت: عقل میگوید: کسی زنگ زده است و عاقل است. به وقت آمده و نصف شب نیامده، قدش به قدری بوده که دستش به زنگ رسیده است. کسی که این درخت و گل را رنگ آمیزی کرده، ذهن به خالق منتهی میشود.
یک پزشک هندی که خدا را قبول نداشت وارد خانه امام صادق(ع) شد، یک کتابی سالهای اول انقلاب منتقل شد از آقای ری شهری، «مناظره در مسائل ایدئولوژی» مناظرههایی که ائمه ما در مورد خدا با منکرین خدا داشتند. یک دکتر هندی منکر خدا وارد خانه امام صادق شد. تخم یک پرنده آنجا بود. امام فرمود: من از همین تخم پرنده خدا را برایت ثابت میکنم. گفت: چطور؟ گفت: یک جوجه در این تخم است که این جوجه با باقی پرندهها متفاوت است.
این اندازههایی که در داخل این تخم پرنده هست، چه کسی اندازهگیری کرد؟ بالاخره اندازه، اندازهگیری لازم دارد. این اندازها را که مثلاً کبوتر با گنجشک فرق دارد. این اندازهها را چه کسی انجام داده است؟ گفت: مادر آن پرنده! فرمود: پرنده هم اندازههایی در وجودش هست، در تمایلاتش ، در غذایی که میخورد، گفت: آن را تخم قبلی، امام پرسیدند: اول یک تخم پرنده بوده یا نه؟ دید گیر کرد، گفت: نه، همچنان تا چشم کار میکند، مرغ و تخم مرغ، امام فرمود: مشکل تو همین است و بعد یک پرسش دیگری مطرح کرد و او قانع شد جهان آفریدگار دارد. در فطرت ما همان وقتی که آلیاژ ما سرشته شده براساس توحید و خدا گرایی است، مگر افراد منحرفی بخواهند ما را از راه درست به بیراهه ببرند.
این توحیدی که گفتگو میکنیم بچهها در کتاب درسی میخوانند، از همان روزهای آغاز، از زبان مبارک پیامبر و امامان معصوم به ما یاد دادند این اقسامی دارد. توحید ذاتی داریم، توحید افعالی و توحید در عبادت داریم. برای هرکدام یک توضیح عرض کنم. دانستن این در معرفت ما نسبت به خدا تأثیر دارد. از دعاهایی که امام صادق فرمود: در آخرالزمان زیاد بخوانید، این دعاست. خدایا خودت را به من بشناسان، «اللهم عرفنی نفسک» یا دعای دیگری که در یکی از زیارتنامههای کاظمین است، خدایا حق را آنگونه که هست به ما بشناسان. «الهم ارنی الحقه حقه و ارنی الباطل باطلاً» باطل را آنگونه که هست به من بشناسان. اگر خدا را درست بشناسیم بعد از خدا نوبت اسلام و دین و آئین میشود. «اللهم عرفنی نبیک» سر منشأ تمام معرفتها خداست.
یکی از راههایی که حضرت امام در وصیتنامهشان آوردند استفاده از دعاها برای شناخت خداست. «أنت الذی» در دعای عرفه داریم، تو آن هستی، امیرالمؤمنین در دعای کمیل، در دعای صباح، یک کتاب پر صفحه هست، به نام صحیفه علویه، دعاهایی که امیرالمؤمنین فرمودند، اینها سرشار از خداشناسی است. ولی ما نمیخواهیم خدا را بیش از آن اندازه که میشناسیم و درستتر از اینکه میشناسیم، بشناسیم. در این دعاها بیشترین حجم معارف، خداشناسی است. وقتی خدا را شناختیم اینبار عبادتمان که الآن خواهیم گفت، توحید در عبادت درستتر انجام میشود. ۱- توحید در ذات؛ یعنی ذات این فرمانروای عالم یکی است.
امیرالمؤمنین(ع) به پسرش امام مجتبی نامه مینویسد و میگوید: پسرم اگر دو خدا میبود، آن خدای دیگر هم جهانی میآفرید و پیامبرانی میفرستاد و ما را از وجود خودش مطلع میکرد. حالا که یک جهان هماهنگ را میبینیم معلوم است خدایی هست.
صفات خدا، دانش من یک چیزی غیر از من است. من توانایی دارم و قدرت من به جسم من مربوط است. توانایی من با دانایی من متفاوت از هم است ولی درباره خدا تمام صفات خدا با ذات خدا یکی است. چون اگر اینها از هم مجزا باشد ترکیب پیش میآید و ترکیب یعنی خدا چند تاست. تمام کلماتی که در دعای جوشن میخوانیم همه یکی هستند.
توحید در افعال؛ کارهایی که خدا میکند سرچشمههایش یکی است. یکی از افعال خدا خالقیت است. «قل الله خالق کل شیء» همه موجودات را یک خدا آفریده است. توحید در ربوبیت؛ یعنی پرورش همه موجودات تحت نظر یک خداست، ربوبیت و خالقیت، اینها افعال خدا هستند. او خالق همه چیز هست و بعد از اینکه همه موجودات را آفرید، پرورش موجودات تا رسیدن به مقاصد دست اوست. از توحید افعالی یک قانون گذاری است. تشریع، یعنی قانون گذاری، ادیان را خداوند فرستاده است. همه ادیان برای یک خدا هست و دو خدا نداریم. خدای یهودیها با خدای مسلمانها، «لا نُفَرِّقُ بَیْنَ أَحَدٍ من رسله» (بقره/۲۸۵) همه پیامبران از جانب یک خدا آمدند.
توحید در مالکیت؛ همه جهان برای یک خداست. «وَ لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اللَّهُ عَلى کُلِّ شَیْءٍ قَدِیر» (آلعمران/۱۸۹) دارایی نداریم که کسی غیر از خدا مالکش باشد. توحید در حاکمیت؛ «إِنِ الْحُکْمُ إِلَّا لِلَّه» (یوسف/۴۰) فرمان فقط فرمان خداست، توحید در اطاعت، «اطیعوا الله» اگر خدا فرمود: از رسول اطاعت کنید، فرمود: «من اطاع الرسول فقد اطاع الله» هرکس از رسول اطاعت کند از من اطاعت کرده است. توحید در عبادت؛ در نیت اشاره کردیم که قصد ما در عبادت فقط باید خدا باشد. از همان لحظهای که وضو میگیریم، قصدمان فقط خدا باشد. برای خدا روزه میگیریم. برای خدا داراییمان را خرج میکنیم و به حج میرویم. نخی که در اسکناس هست به اسکناس قیمت میدهد. جز خدا هیچکس نه شایستگی برای فرمانروایی دارد و نه اینکه عبادت ما به ثوابی خواهد رسید. در نیتها خیلی مواظبت کنیم.
شریعتی: نکات پایانی شما را میشنویم.
حاج آقای بهشتی: یک خواهشی از مردم ایران دارم، عزیزانی که از دنیا میروند، خیلی غریبانه به خاک سپرده میشوند. همه از همینجا برای همه یک حمد و قل هو الله بخوانیم. انشاءالله همه مهمان سفره امیرالمؤمنین باشند.
علی بن یقطین وزیری است که پدرش جزء انقلابیونی بود که در فروپاشی بنی امیه نقش داشت و پسر که علی باشد از وزرای هارون الرشید و از دستیاران و مورد امانت هادی عباسی و مهدی عباسی، یک شیعه درجه یک که امام موسی بن جعفر بهشت رفتن او را تضمین کرده در دستگاه خلافت عباسی اهداف امام کاظم را پیاده میکرد. علی بن یقطین کسی است که همه باید او را بشناسیم. وزیری بود که موسی بن جعفر(ع) فرمود: در مراسم حج هرچه به ذهنم فشار آوردم به چه کسی دعا کنم، دیدم باید به علی بن یقطین دعا کنم. تضمین کرد برای او که به زندان نرود، فقر به سراغش نیاید و بهشت را برای او ضمانت کرد. چرا؟ بخاطر اینکه به ضعفا رسیدگی میکرد و اهداف شیعه را در آن دستگاه با ظرافت حتی امام کاظم فرموده بود: در پنهانی و خلوت هم مثل آنها وضو بگیر.
هارون الرشید کنجکاو شد که او چطور در خلوت وضو میگیرد، نکند واقعاً شیعه باشد. کسانی را گماشت و آنها دیدند نه مثل آنها وضو میگیرد. علی بن یقطین به حج رفت و بعد از حج به خانه موسی بن جعفر خواست وارد شود. امامی که اینقدر دوستش دارد او را راه نداد. با حسرت پرسید: چرا؟ فرمود: تو فلان ساربان را به دفتر کارت راه ندادی! آمد ساربان را پیدا کرد و در خانهاش رفت و صورتش را روی خاک گذاشت و گفت: باید از من راضی شوی تا امام من از من راضی شده است. کف پایت را روی صورتم بگذار تا مطمئن شوم از من راضی شدی. این نشان میدهد رفتار مسئولین از نظر ائمه شیعه چقدر با مردم اهمیت دارد. امام خمینی میفرمود: با کوخ نشینان، اگر امام زمان را میخواهیم کمال خضوع و فروتنی را نسبت به ملت باید داشته باشیم.
شریعتی: بخوان دعای فرج را دعا اثر دارد *** دعا پرنده عشق است، بال و پر داد
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۲۵-۱۲- ۱۳۹۸
.






