آشنایی با برخی نکات سوره حمد ؛ آیه ۲
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۵:۱۷آشنایی با برخی نکات سوره حمد ؛ آیه ۲

آشنایی با برخی نکات سوره حمد ؛ آیه ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
زمین از برگ، برگ از باد، باد از رود، رود از ماه *** روایت کردهاند اردیبهشتی میرسد از راه
بهاری میرسد از راه و میگویند میروید *** گل داودی از هر سنگ، حسین یوسف از هر چاه
بگو چله نشینان زمستان را که برخیزند *** به استقبال میآییمت ای عید از همین دی ماه
به استقبال میآییمت آری، دشت پشت دشت *** چه باک از راه ناهموار و از یاران ناهمراه
به استهلال میآییمت ای عید از محرمها *** به روی بامها هر شامگاه آینه و با آه
سر بسمل شدن دارند این مرغان سرگردان *** گلویی تر کنید ای تیغهای تشنه بسم الله
شریعتی: سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و نازنینمان، اولین روز زمستان است، انشاءالله دل و جانتان گرم باشد. انشاءالله این ایام برای شما پر خیر و برکت باشد. همه در انتظار آن بهاری واقعی نشستیم و میگوییم: «السلام علی ربیع الانام و نضره الایام» حاج آقای بهشتی سلام علیکم و رحمه الله.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و بینندگان و شنوندگان عزیز سلام میکنم. در احادیث دیدم که شبهای زمستانی در ادبیات اهلبیت به بهار مؤمنان تعبیر شده است. آنهایی که افتخار داشته باشند برخیزند و با پروردگار عالم راز و نیاز کنند.
شریعتی: بحث ما در ذیل بحث تربیت عبادی به بحث نماز رسیدیم، از تکبیره الاحرام شروع کردیم، به نیت و بسم الله الرحمن الرحیم، نکتههای نابی را شنیدیم، امروز در مورد «الْحَمْدُ لِلّٰهِ رَبِّ الْعٰالَمِینَ» صحبت میکنیم.
حاج آقای بهشتی: بسم الله الرحمن الرحیم، الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی.
از خداوند میخواهم این گفتگوها را موجب خیر و رشد و نور و به دور از هر آفت و اشتباه تقدیر بفرماید. به سوره حمد رسیدیم، سورهای که همه مسلمانها موظف هستند هر صبح و شام از آغاز تا پایان عمرشان این سوره را بخوانند. به فارسی بگوییم، سوره سپاس! یک مسلمان در طول عمرش پیوسته و پی در پی سپاس میگوید. پروردگار متعال که او را آفریده و مخلوقاتی که واسطه فیض او هستند. به اندازه این چند دقیقه در مورد این هفت آیه صحبت کنیم. هفت آیهای که در طول عمر یک مسلمان تکرار میکند، چقدر خوب است با بچهها مضامین این آیهها را توضیح بدهیم. وقتی نماز میخوانیم با آگاهی نماز بخوانیم.
در آغاز سوره حمد میخوانیم، مستحب است سوره حمد تمام شد در نماز جماعت و فرادی الحمدلله رب العالمین بگوییم. در رکوع کلمه حمد هست،«و بحمده» یعنی همراه با تسبیح، حمد خدا در سجده حمد هست، در رکعتهای سوم و چهارم، تسبیحات اربعه حمد دارد. تشهد که مینشینیم مستحب است الحمدلله بگوییم و پس از نماز ۳۳ بار در تسبیحات حضرت فاطمه زهرا الحمدلله بگوییم. معنای خاصی دارد مثل الله اکبر که تکرارش به ما میفهماند ایست کنیم اینجا یک ذکر مهمی است، «الحمدلله رب العالمین» چهار کلمه است. حمد یعنی چه؟ وقتی کسی به ما خیری میرساند، لطفی میکند و هدیه میدهد از او تشکر میکنیم.
وقتی در برابر زیبایی و بزرگی قرار میگیریم او را میستاییم. یک کوه بلند، یک تابلوی زیبا، یک کشتی غول پیکر، یک سیارهی بزرگ، بزرگی و عظمت، کمال و جمال و زیبایی ما انسانها را به ستایش وا میدارد. این مدح است. شهید مطهری میفرماید: برای حمد در زبان فارسی معادل پیدا نکردیم. مگر اینکه این دو کلمه را ترکیب کنیم، کلمه شکر و مدح، کلمه سومی به نام حمد بدست میآید. لذا در ترجمههای فارسی قرآنها میبینیم مقابل کلمه حمد دو کلمه است، سپاس و ستایش. سپاس بخاطر شکر، ستایش بخاطر مدح.
یک خاطرهای تعریف کنم. روزگاری در خدمت حاج آقای قرائتی سفر تبلیغی ماه رمضانی به چند کشور اروپایی رفتیم، ایام قدر در پاریس بودیم. شب قدری از مراسم برمیگشتیم، نزدیک سحر بود، کنار خیابان صف طولانی از مردم ایستاده بودند. حاج آقای قرائتی پرسید: این صف چیست؟ گفتند: صف موزه لوور است. ایشان گفت: صف به این طولانی؟! یکی از اساتید دانشگاه سوربون، آمد و توضیحاتی داد که اینجا یک دنیایی است. سالنهای متعدد و متنوع دارد، هشت سال باید وقت بگذارید تا این موزه را ببینید. ایشان گفتند: من کمر درد دارم و دو ساعت طاقت ندارم. ایشان اول ما را یک سالنی برد که بیشتر اشیایی که به تماشا گذاشته بودند از ایران به سرقت رفته است، ستون یازده متری از تخت جمشید را با کشتی برده بودند.
سالن دیگر تابلوهای نقاشی بود. ما را یکسره برد سراغ تابلویی که تصویر یک خانمی بود که لبخند میزد و مردم دنیا این تابلو را میشناسند. استاد مشغول توضیح بود در مورد این تابلو، ما داشتیم گوش میکردیم. یکوقت دیدم حاج آقای قرائتی نیست. هرچه گشتیم دیدیم نیستند و خیلی نگران شدیم. دیدیم گوشه سالن نشستهاند. من رفتم گفتم: کمردرد دارید؟ گفتند: نه، دیدم خلقش تنگ است. گفتم: برای چه ناراحت هستید؟ ایشان از من پرسید: به نظر تو نقاشی مهمتر است یا نقاش؟ گفتم: نقاش! پرسیدند: چرا آدمها از آفریننده نقاشی که نقاش ایتالیایی باشد تقدیر میکنند، ولی از آفریننده نقاش که خداست حرف نمیزنند؟ یعنی کجای مسیر تربیت را اشتباه آمدیم که عکس گیلاس را میبیند و تحسین میکند، خود گیلاس را میبیند چیزی نمیگوید؟ عکس طاووس را میبیند به به میگوید، خود طاووس را میبیند چیزی نمیگوید و از خدا غافل است. در کلمه حمد، بخشی از این کلمه مدح زیباییها و عظمتهای خلقت پروردگار است. بخش دیگر تشکر از نعمتهای پروردگار است.
شهید مطهری میگوید: بعید نیست بگوییم چیز سومی هم در این کلمه هست و آن پرستش است. سپاس، ستایش، پرستش. یعنی وقتی یک جا عظمتی را میبینیم و بزرگی را میبینیم و منبع و سرچشمه خیررسانی را میبینیم ناخودآگاه در برابرش تعظیم میکنیم، او را دوست داریم بپرستیم. الله چنین کسی است. همه لطفهایی که به ما میشود برای خداست. بی واسطه، ولی ممکن است کسانی هم به ما لطف میکنند، خدا به ما تعلیم داده است، «أَنِ اشْکُرْ لِی وَ لِوالِدَیْکَ» (لقمان/۱۴) از من که خدایت هستم و از پدر و مادرت تشکر کن. من پدر و مادر را آفریدم، به آنها سلامت و اراده دادم. بنده واسطه هستم از مشهد برای شما از کسی چیزی را گرفتم و آوردم. شما از چه کسی تشکر میکنی؟ از من ولی تشکر اصلی از سرچشمه است، من واسطه هستم. این را باید بفهمیم. ابر و باد و مه و خورشید و فلک واسطهها هستند. اگر از خورشید تشکر میکنیم در نظر داریم این خورشید مخلوق خداست.
اگر از باد و آب تشکر میکنیم، همه مخلوقات واسطههایی هستند که لطف خدا باعث شده آنها به من خیری برسانند. در هر نماز باید یاد کنیم، ستایش و پرستش کنیم پروردگاری که همه نعمتها که من دارم از اوست و همه زیباییها که در این جهان وجود دارد از اوست. جوششی از درون به من میگوید: وقتی زیبایی دیدی، لب به ستایش بگشا. طمع ندارم به من چیزی بدهند. حیوانها مدح نمیکنند و این فطرت آدمیان است. اگر کسی زیباییها را ببیند و سکوت کند، چه لقبی به او میدهیم؟ ای بی سلیقه، بی معرفت!
قرآن میفرماید: مرگ بر انسان «قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَه» (عبس/۱۷) چقدر ناسپاس است. این همه خدا این جهان را زیبا آفریده، دنیای پرندهها و ستارهها، دنیای درختها این همه زیبایی، دنیای ماهیها، اینکه گفتیم: تربیت عبادی یکی از ایستگاههایش اینجاست. مثل مواد غذایی که در خاک هست، یک باغبان این مواد را به انگور تبدیل میکند. در وجود همه انسانها خداگرایی و خداپرستی و خدا دوستی وجود دارد و این مربی است که تبدیل به گل و میوه میکند و پرورش میدهد. در کلمه سوم به رب میرسیم. ربّ یعنی چه؟ یا از ربّ به معنی صاحب، نهصد و چند بار در قرآن این اسم خدا آمده است. بعد از الله بیشترین کلمه ربّ است، «رب العالمین» یعنی صاحب جهانیان.
امیرالمؤمنین در تفسیر عالمین، فرمود یعنی عالم جمادات، گیاهان، افلاک و ستارهها، همه این عالمها صاحبش کیست؟ الله، «رب العالمین» یک معنای رب یعنی صاحب، خدا صاحب من است که شهید مطهری در تفسیر این آیه میفرماید: چقدر این آیه در عرفان ورود پیدا کرده است. ما انسانها بخواهیم گناه نکنیم باید مالک خویش باشیم. چشم ما نگاه هرزه نداشته باشد. زبان ما سخن هرزه نگوید. باور کنم صاحب چشم خداست و من نیستم. صاحب این گوش و زبان خداست. مالکی به نام الله دارم، هرجا او گفته نگاه کنم و هر سخنی که گفته بشنو، بشنوم و هر سخنی گفته بگو، بگویم. اما اگر از قلمرو کشور خدا بیرون آمدم و برای خودم سلطنتی قائل هستم هر حرفی را میزنم و هر منظرهای را میبینم. ربّ یعنی صاحب.
در زبان عربی میگویند: ربّ البیت یعنی صاحبخانه. معنای دیگر ربّ یعنی پرورش دهنده، از ریشه «رَبَیَ» اینجا باز سخنی از شید مطهری این عالمی که به گردم امت اسلامی خیلی حق دارد. میفرماید: جهان بینی ما مسلمانها این است که خداوند به شکلی مخلوقات را ساخته که همه ناقص هستند و به سمت کمال میروند. همه از نقطهای به نقطه دیگر در حرکت هستند. از نقص به سمت کمال، کسی که او را بشناسد، کمال را بشناسد، دوستش بدارد، ما در اهدنا الصراط المستقیم، این بحث را خواهیم گفت. «رب العالمین» خداوند پرورش دهنده این طوطی است، پرورش دهنده این ستاره است یعنی او را ضعف به قدرت میبرد. «رب العالمین»، «الحمدلله» حمد مخصوص الله است. چهار صفت برایش آمده است. یکی «رب العالمین» است. صاحب همه دنیاست. صاحب دنیا را نباید ستایش کنیم؟ از صاحب دنیا نباید تشکر کنیم. صاحب دنیا را و صاحب خودمان را نباید پرستش کنیم؟ دلیل حمد خدا همین است.
همه نعمتهایی که به ما میرسد از اوست. همه زیباییهایی که در دنیا روبروی ما هست از اوست. همه بزرگیها از اوست. تربیت ما انسانها و همه گلها و ماهیها و پرندهها و ستارهها و سیارهها به دست اوست. در زمان جاهلیت و روزگار ما اعتقاداتی وجود دارد که عالمها هرکدام ربی دارند. موجودات هرکدام ربی دارند. گیاهان، باد، باران، خورشید، ربی دارند. ادیان آسمانی گفتند: نه، خدای یکتا، یک ربّ، ارباب نه! همه جهان تحت اداره یک خدا است. یک هماهنگی بین موجودات هست و آن دست خداست. «الحمدلله رب العالمین» این معنای حمد بود.
حمد یعنی شکر و مدح و پرستش را ترکیب کنیم، یک کلمهای به نام حمد بدست میآید. «الحمدلله» در آغاز شش سوره قرآن «الحمدلله» آمده است. از کلمات پر تکرار در قرآن و نماز است. در یک جلسه دامنه بحث را ببندیم. آیاتی که در قرآن الحمدلله دارد. چه نعمتهایی را ذکر کرده است. خدا را حمد میگویم که مرا آفرید. خدا را حمد میگوییم که ما را هدایت کرد. خدا را حمد میکنم که به من فرزند داد. «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی وَهَبَ لِی عَلَى الْکِبَرِ إِسْماعِیلَ وَ إِسْحاقَ إِنَّ رَبِّی لَسَمِیعُ الدُّعاءِ» (ابراهیم/۳۹) این نعمتهایی که در قرآن آمده و جای گفتگو دارد.
از کوچکی در خانه و مدرسه باید با تکرار با این موضوع روبرو شویم. یکوقتی در مورد نماز ۱۲۰ تحقیق و پژوهش میدانی خواندم که در ایران مردم نماز میخوانند یا نه، در سنین مختلف، تحصیلات مختلف، استانها به تفکیک تحقیقات شده که نمازخوانی در چه استانهایی بیشتر است. گاهی آدم دلش میگیرد که چرا در دانشگاه، هرچه سطح علمی بالاتر بعضی جاها نتایج اینطور است که گرایش به نماز پایینتر است!! دکتری داریم به نام بوعلی سینا از مفاخر ایران است. دانش آموز نزد بوعلی سینا میرفت طب بخواند، نمازخوان بود، دکتر که میشد نماز شب خوان فارغ التحصیل میشد. ساختمان چشم را بوعلی سینا چطور برای این دانشجو توضیح داده که نه تنها نماز را رها نکرده، محکمتر به نماز تکیه کرده است.
الآن هم ساختمان چشم چه بسا با وسایلی که وجود دارد خیلی دقیقتر است. شاید بوعلی سینا در یک صفحه بیست بار که ساختمان چشم را توضیح میدهد به دانشجو میگوید: «انظر الی حکمه ربک» نگاه کن این نکته علمی برای ربّ است. اینها همه نقاشیهای پروردگار است. ساختمان چشم، گوش مثل مادری که بچه را به راه میبرد، بوعلی سینا اینطور تربیت میکند.
این نشانها صاحب نشان دارد. این سبک زندگی که ما در سرفصل تربیت عبادی آوردیم، انتهایش به عبد میرسد. یعنی از آموزش و پرورش ما بپرسند دنبال تربیت چه دانشآموزی هستی؟ باید اینطور بگوید که میخواهم عبد تربیت کنم. بچهها و دختر پسرهایی که از نظر علمی مایه افتخار باشند و از نظر عبادتی بنده پروردگار باشند. کشف تازهای میکند به خودش مغرور نمیشود. میگوید: کتابی از رب را توانستم بخوانم. این قاعده و قانون برای اوست و من توانستم گوشهای از آن کتاب را بخوانم. نه اینکه به خودم مغرور شوم که من بودم این موضوع را کشف کردم. قصه حمد خدا که هر صبح و شام یک مسلمان باید تکرار کند یک قصه مهم است. هم در بخش نعمتهایش و هم در بخش زیبایی و عظمتها.
دوستی داریم ساعتی دارد میگوید: چهل سال است این ساعت همراه من است و نه چند ثانیه جلو رفته و نه عقب مانده است. این انسان را به تحسین وا میدارد اما وقتی به خدا میرسد… استاد فیزیک دانشگاه تهران پیشگویی میکند ه نود سال آینده تحویل سال چه روزی و چه ساعتی و چه دقیقهای و چه ثانیهای است. از کنار این زود گذر میکنیم. از چیزهایی است که ما در تربیت نقص داریم. نماز ده ریشه دارد و اگر به آن پرداخته باشیم بیشتر به ریشه اول که شکر باشد. نه ریشه دیگر دارد، یکی مدح است که ما باید فعالیتهایی را در کودکی و نوجوانی و جوانی بچهها تعریف کنیم و به دیدار طبیعت ببریم و آنجا درس بندگی را اجرا کنیم. فرض کنید در تهران، باغ پرندگان است.
باغ پرندگان مدرسه توحید است! یک دانش آموز دختر و پسر ببینند خوششان میآید، چند جور ملخ داریم، چند جور پروانه داریم. یا مثلاً بدن انسان را وقتی تشریح میکنند، در آزمایشگاه مدارس هست که این کبد است و این کلیه است. الآن که سی سال است این استاد دیگر بازنشسته شده است، از ایشان بپرسی حضرت استاد چقدر تلنگر زدی؟ میگوید: غافل شدم و بیشتر به جنبه علمی مسأله توجه داشتم. این ایستگاه مهمی است، برادران، خواهران، معلمان و مربیان، موزهدارها، محققان علوم طبیعی، یک مسلمان از وقتی چشم باز میکند این سوره را با تکرار میبیند. سپاس و ستایش و پرستش خدا!
حدیث داریم غذایتان تمام شد الحمدلله بگویید. از امام معصوم پرسیدند: بهترین نحوه تشکر از پروردگار در پایان سفره الحمدلله است. هرچه دارم، دارایی من از خداست. ممکن است بعضی یک سؤالی در ذهنشان باشد، که ما دارایی نداریم، سلامتی نداریم. نعمتی نداریم. یک عمری است با نداری و مصیبت و گرفتاری زندگی کردیم. رهبران ما مثل پیامبران با بیشترین دشواریها مواجه بودند. خطبههای امیرالمؤمنین حتی آنهایی که درد دل میکند با الحمدلله شروع میکند. سالار شهیدان را دعوت کردند بیش از ده هزار نامه برایش آمد که ما به شما نیاز داریم بیایید هدایت ما را به عهده بگیرید. امام حسین به کربلا آمد و با بی وفایی مردم کوفه روبرو شد. سی هزار نفر او را محاصره کردند که اینطور مهمان نوازی کنند. شب عاشورا رسیده است.
حضرت اصحابش را جمع کرد، خطبه میخواهد بخواند. با چه خطبه را شروع کند، اول با نام خدا و بعد الحمدلله! یعنی در دل بحران است ولی نسبت به خدا گله ندارد. چون شهید مطهری میگوید: الحمدلله یعنی به نعمتها فکر کن. به داشتهها فکر کن حتی ممکن است مصیبتها هم یک نوع داشتههایی باشند که ما را به رشد برسانند. زینب کبری چقدر مصیبت دید. شب و روز عاشورا عزیزترین خلق خدا را از دست داده و با بچههای یتیم و همسران عزیز از دست داده به کوفه آمدند. بانوان زینب کبری را محاصره کرده بودند، قد بلند بود. در جمع بانوان آمد مقابل ابن زیاد قرار گرفت، سلام هم نکرد. یعنی هنوز شعار برادرم حسین که فرمود: «هیهات من الذله» زنده است. فکر ما همچنان هست.
ابن زیاد از بلندی گفت: این خانم متکبر کیست؟ حضرت زینب لب به سخن گشود با الحمدلله… این جهان بینی مسلمانهاست، در دل دشواری سپاس خدا میگوید. با این کار ابن زیاد را کوبید. الحمدلله که خدا شما را رسوا کرد و دروغ شما را برملا کرد و ما را عزیز داشت. اینها میگوید: انسان برای یک منظوری در این دنیا آمده است. برای رسیدن به یک مقاماتی در جهان دیگر، ممکن است در این جهان با مصیبت و سختی و مریضی همراه باشد.
عزیزانی داریم که از داشتن نعمت چشم محروم هستند ولی همچنان فعال است. میگوید: خداوند مرا برای آزمونی آورده است. از داشتن نعمت چشم یا گوش یا زبان بی بهره هستم ولی تواناییهای دیگری دارم و از خدا طلبی ندارم. یا حادثهای در زندگی برایم پیش آمده، خدایا الحمدلله، به من قدرت بده در این حادثه درست تصمیم بگیرم. دختر امام حسین(ع) کم سن بود، در مقابل طاغوت زمان، یزید لب باز میکند، چقدر مصیبت دیده است. «الحمد لله عدد الرمل و الحصی» به تعداد شنها و سنگها خدا را شکر! در دل حادثه باز حمد خدا را میگوید. تلقیاش این است که ما برای آزمونی آمدیم. ممکن است در شرایط آسایش یا سختی باشیم. در شرایط دارایی یا نداری، مریضی یا سلامتی، به امام باقر گفتند: شنیدهایم از جابربن عبدالله انصاری یا ابوذر غفاری که گفته: من مریضی را بیشتر از سلامتی، فقر را بیشتر از غنا، مرگ را بیشتر از حیات در راه خدا دوست دارم؟ فرمود: نه ما اینطور نیستیم. ما هرطور خدا دوست بدارد.
یکی درد و یکی درمان پسندد *** یکی وصل و یکی هجران پسندد
من از درمان و درد و وصل و هجران *** پسندم آنچه را جانان پسندد
خداوند صاحب من و صاحب اندیشهها و تواناییهای من است. او صاحب من است و هرطور او میپسندد. پیامبر عزیز ما مثل بقیه گاهی مریض و گاهی سالم بودند. از پیامبر میپرسیدند: حالتان چطور است؟ سالم بودند الحمدلله، مریض بودند الحمدلله. این به انسان انرژی میدهد که من خدایی دارم که مریضی را برای من پسندیده و در این موقعیت باید خودم را اداره کنم. در دعاهایی که ائمه به ما تعلیم دادند، چقدر خطبهها با الحمدلله شروع میشود.
پیغمبر فرمود: بهشت یک صحرایی است. چیزی در آن کاشت نشده است و درخت و گل ندارد. درختان بهشت سبحان الله، الحمدلله، لااله الا الله، الله اکبر، لا حول و لا قوه الا بالله، اینها درختان بهشت هستند که با گفتنهای ما این درختها در بهشت کاشته میشوند. در حدیث دیگری پیغمبر فرمود: شب معراج که وارد بهشت شدم، فرشتگانی را دیدم که بنایی میکنند، خشتی از طلا و خشتی از نقره و گاهی از کار کردن دست میکشند.
گفتم: چرا گاهی کار میکنید و گاهی دست از کار میکشید؟ گفتند: منتظر هستیم مصالح برسد. پرسیدند: مصالح شما چیست؟ گفتند: سبحان الله، الحمدلله، لا اله الا الله و الله اکبر. هروقت مؤمنی این ذکرها را بگوید برای او بنایی میسازیم و هروقت خودداری کند… معلوم است این ذکرها را باید روی بچههایمان تعلیم بدهیم و اینها ادبیاتشان شود. الحمدلله که میگوید: یک آجر طلا و نقره میگذارد و قصری در بهشت برایش ساخته میشود. پیغمبر فرمود: هرگاه مؤمن بگوید: «سبحان الله» درختی در بهشت برای او کاشته میشود. بگوید: الحمدلله، یک درخت دیگر و بگوید: لا الله الا الله، الله اکبر یک درخت دیگر. یکی از اصحاب گفت: یا رسول الله پس من درختان زیادی در بهشت دارم. حضرت فرمود: بله، باید مواظب باشی آتشی نفرستی این جنگل را بسوزانی! بعد این آیه را خواندند «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ لا تُبْطِلُوا أَعْمالَکُمْ» (محمد/۳۳) کارهایتان را خراب نکنید.
شهید مطهری از یکی از عرفا نقل میکند که سی سال برای یک الحمدلله استغفار کردم. تعجب کردند که برای چه؟ گفت: مغازهای داشتم در بازار بغداد، اطلاع یافتم بازار بغدا آتش گرفته است. پریشان دویدم به سمت بازار، یکی از دوستان مرا دید و گفت: مغازهات آتش نگرفته است. من هم گفتم: الحمدلله، بعد فکر کردم مغازههایی سوخته و تو دلت برای آنها نمیسوزد. این الحمدلله تو برای سلامت مغازهات بود. حدیث پیغمبر که فرمود: «مَنْ أَصْبَحَ لا یَهْتَمُ بِأُمُورِ الْمُسْلِمِینَ فَلَیْسَ مِنْهُمْ وَ مَنْ سَمِعَ رَجُلا یُنَادِی یَا لَلْمُسْلِمِینَ فَلَمْ یُجِبْهُ فَلَیْسَ بِمُسْلِمٍ» (الکافی، ج ۲، ص ۱۶۴)
دوستان زیادی محبت کردند بعد از جلسه قبل که در مورد بسم الله الرحمن الرحیم، نکاتی گفتیم و اینکه هرکس دید بسم الله الرحمن الرحیم افتاده را بردارد و ببوسد و جایی نگهداری کند، با صدیقین همراه است. عزیزانی پیام دادند که با این مشکل در جامعه روبرو هستیم و کارهایی میشده ولی همچنان شایسته هست دست به دست هم بدهیم. برنامه سمت خدا ابتکاری کرده است.
شریعتی: خیلیها در مورد اسماء متبرکه گفته بودند که یا زیر دست پا هست یا آب روانی نیست که به آب بسپاریم. برنامه سمت خدا یک ابتکار و ابداعی کرده است یک صندوق پستی را در نظر گرفتیم، با شماره ۱۵۵۵ در شهر مقدس قم که هرکس میتواند این اسماء متبرک را جمع آوری کند و به این صندوق پستی ارسال کند.
حاج آقای بهشتی: «سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الْأَعْلَى» (اعلی/۱) اسم خدا را هم باید بزرگ بداریم. در مورد عیسی بن مریم نکاتی را بگویم. در مکتب اهلبیت احادیث فراوان است، کم دیدم امامی در بین دوازده امام از حضرت عیسی بن مریم حدیثی نقل نکرده باشد.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۰۱-۱۰- ۱۳۹۸
.






