ویژگی بندگان الهی در قرآن کریم ؛ جلسه ۲
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۷:۱۷ویژگی بندگان الهی در قرآن کریم ؛ جلسه ۲

ویژگی بندگان الهی در قرآن کریم ؛ جلسه ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
کی میشود بیایی و نیلوفر آوری *** گلهای رنگ رنگ به هر دفتر آوری
باران شوی، بهار شوی غنچه غنچه گل *** لب وا کنی گلاب خوش قمصر آوری
شریعتی: «اللهم عجل لولیک الفرج» سلام میکنم به همهی بینندهها و شنوندههای نازنینمان، انشاءالله هرجا هستید خدای متعال پشت و پناه شما باشد و زندگی ما سرشار از برکت باشد. در آستانه عید بزرگ شعبان هستیم. انشاءالله ایام بر همه شما مبارک باشد. حاج آقای بهشتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدمت همه بینندگان این برنامه سلام میکنم. «السلام علی المهدی الذی وعد الله به الامم» شخصیتی که امتها به او وعده داده شدند، قرآن هم در آیه ۵۵ سوره نور میفرماید: خداوند به مؤمنان صالح وعده داده که زمامداری کره زمین را به عهده خواهند گرفت، همانگونه که نمونههای قبلی هم بوده و امنیت حاکم خواهد شد و پس از این امنیت بازار بندگی خدا رونق پیدا خواهد کرد. موضوع مهمی که ما از جلسه قبل شروع کردیم. «عباد الرحمن» گفتیم به بهانه ماه رجب و شعبان و رمضان موضوع عبادت و بندگی موضوع دامنهداری است، ما به اندازه همین آیات ۶۳ تا پایان سوره فرقان را که دوازده ویژگی برای بندگان خدا در این آیات آمده، یک مقداری به خودمان نگاه کنیم ببینیم ما بنده خدا هستیم؟ کمک بزرگی هم که ما میتوانیم به امام زمان بکنیم، چون در دعای عهد از خدا میخواهیم «اللهم اجعلنی من انصاره و اعوانه» خدایا ما را از یاران و کمک کنندگان قرار بده. یک کمک همین است که بنده خدا شویم. «عباد الله الصالحین» شویم.
شریعتی: خیلی خوشحالیم که روزهای یکشنبه در خدمت شما هستیم. الحمدلله خیلی از مخاطبین هم از بحثهای شما استقبال کردند. مباحث منسجم و کاربردی و منطبق با نیازهای امروز ما، انشاءالله خداوند توفیق عمل به همه این دانستهها را به همه ما عنایت کند. ویژگیهای عباد الرحمن را در این جلسات بررسی میکنیم. انشاءالله ما هم جزء بندگان صالح خداوند متعال باشیم، ادامه فرمایشات شما را خواهیم شنید.
حاج آقای بهشتی: یکی از ویژگیهای بندگان خدا موحد بودن آنهاست. «وَ الَّذِینَ لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» (فرقان/۶۸) با خدا، خدای دیگری را پرستش نمیکنند. توحید یک بحث مفصلی دارد. زیر مجموعه دارد. ما معتقد هستیم در این جهان فقط خدا مؤثر است. بقیه مخلوقات خدا هستند. اگر توانایی هست، محبتی هست، مهربانی هست، رحمتی هست، دستگیری هست، همه شعاع و جلوههای خدا هستند که به او برمیگردد. همینجا شبههای را هم جواب بدهیم. چون در پرتو این آیات گاهی مخالفین به ویژه وهابیت یک اشکالی به شیعه میگیرند. چون آیه میگوید: جز خدا را صدا نمیزنند. تفسیر شده صدا زدن یعنی پرستش کردن.
بعد میگویند: شیعیان خلاف این آیه را عمل میکنند و میگویند: یا حسین! یا فاطمه، یا علی، یا مهدی! این پاسخ روشن است. همه کسانی که این شخصیتها را صدا میزنند حتی پیرزن روستایی که سوادی هم ندارد، پای درد دلش بنشینی بگویی: واقعاً امام رضا شفاء می دهد؟ میگوید: نه، امام رضا عبد صالح خداست. امام حسین آبرویی که دارد بخاطر قرب به خداست. حتی کسانی که اندک سوادی دارند، میدانند. به قرآن هم بخواهیم استناد کنیم فرزندان یعقوب گناهان بزرگی انجام داده بودند. وقتش رسیده بود پشیمانی خودشان را اظهار کنند. نزد پدر آمدند و گفتند: «یا أبانا» مثل اینکه ما میگوییم: یا حسین!
«یا أَبانَا اسْتَغْفِرْ لَنا» (یوسف/۹۷) اگر این آهنگ غلط بود، یکی از مأموریتهای پیامبر این است که غلطها را اصلاح کند. به پسرها میگفت: عزیزان من! از این لحن استفاده نکنید. بگویید: یا الله! اما حضرت یعقوب به آنها پاسخ مثبت داد و فرمود: «سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَکُمْ رَبِّی إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ» (یوسف/۹۸) در حدیث آمده منظور حضرت یعقوب این بوده که صبر کنید شب جمعه فرا برسد که وقت طلایی است. چون وقتها هم از نظر فرهنگ دینی متفاوت هستند. بعضی نحوست دارند از وقتها و بعضی مبارک هستند از جمله شب جمعه.
بچههای حضرت یعقوب هم میدانستند وقتی میگویند: «یا أبانا» منظورشان این نیست که کنار خدا یک کسی دیگر را صدا بزنند. از پدر میخواستند واسطه شود او از خدا بخواهد. یا مثلاً قحط سالی میشد، اسناد اهل سنت وجود دارد. نزد پیغمبر میآمدند یا رسول الله! شما از خدا بخواهید باران ببارد. پیغمبر نکوهش نکرده است. یکجور واسطه بوده است. ممکن است کسی بگوید: این وساطت را شما درست کردید. میگوییم: نه، سوره مبارکه مائده، این راهی است که خدا به ما نشان داده است. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ» (مائده/۳۵) ابتغاء یعنی جستجو کردن، طلب کردن.
ای کسانی که ایمان آوردید، برای تقرب به خدا، برای گره گشایی از کارهایتان وسیله پیدا کنید. از پیغمبر پرسیدند: وسیله چیست یا کیست؟ فرمود: این قرآن وسیله است. من وسیله هستم. علی وسیله هست. پدر و مادر وسایل هستند. این راهی است که خدا براساس حکمتش به ما آموخته، مثل استاد و معلمی که میبیند یکی دو تا از شاگردها از یک نخبگی برخوردار هستند. نظر به آنها دارد. بقیه شاگردها هم از روی فطرتشان میفهمند معلم به اینها نگاه خاصی دارد، اگر اشتباهی کرده باشند، کوتاهی کرده باشند، غیبتی دارند، پیش آن دو سه تا شاگردی میآیند که او برود پا در میانی کند. آن شاگرد نزد استاد میرود و میگوید: استاد این دوست ما غیبت دارد، شما بخاطر من بپذیرید! استاد قبول میکند. قبول کردنش هم یک فایدهاش این است که همه میفهمند اگر خوب درس بخوانند نزد استاد منزلت پیدا میکنند. اگر پاک باشند و خدمت کنند، شاخصههایی است که خداوند خواسته برای ما قرار بدهد برای رشد ما، اهلبیت و پیامبران و ائمه آن شاخصهها را دارند.
ویژگی بعد «وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِی حَرَّمَ اللَّهُ» (فرقان/۶۸) بنده خدا به جان مردم نزدیک نمیشود. کسی را نمیکشد. قتل حرام است، گناه است. قتل مؤمن و قتل غیر مؤمن در قرآن آمده، اگر کسی، کسی را بکشد گویا همه را کشته است. مسلمان که عبد خداست حق ندارد به قتل کسی دست بزند. امروز و روزهای قبل تاریخ و آیندهها متأسفانه قتل و جنایت صورت گرفته و میگیرد. بنده خدا حق ندارد دستش را آلوده به خون بی گناهی بکند. غیر مسلمان است، مسیحی است، یهودی است، فرقی ندارد. انسان است! «إِلَّا بِالْحَقِّ» یک استثناء دارد که چند مورد است.
مثلاً کسی را کشته، خانواده مقتول حق دارند او را قصاص کنند. این قتل هست اما اجازه دارد. یا خدای نکرده زنای محسنه انجام داده که کیفرش قتل است. مردی با زن همسردار، یا زنی با شوهر همسردار، یا علیه امام مسلمین شورش کرده است. مواردی هست استثناء است ولی قاعده کلی این است که بنده خدا کسی را نمیکشد. این گناه کبیره است. الآن مسأله قتل را بخواهم در کشورهای مختلف بررسی کنیم. کجا قتل زیاد است و قاتلها چه کسانی هستند. میکشند و خودشان را هم مدافع حقوق بشر جلوه میدهند. کسانی که در این چند سال در یمن کشته شدند، در سوریه کشته شدند، در فلسطین، که الآن پنج جمعه هست که فلسطینیها برای احقاق حقوقشان میآیند. قاتلها پنهان هستند و کسی نمیشناسد.
در فرودگاه مهرآباد یکوقتی پروازی تأخیر داشت. کسی بود خیلی عصبانی به دنبال این بود که تا کی تأخیر هست. گفت: از کی بپرسد، سراغ من آمد. دیدم من عمامه دارم فکر کرد رئیس هستم! گلایه کرد و گفت: من آمریکا بودم و اروپا بودم. آرام آرام رفیق شدیم و رفتیم سراغ اینکه الآن سلاحهایی که با آن آدم میکشند در کجا تولید میشود، گفت: حاج آقا بحث را سیاسی نکن. سلاح را در دنیا چه کسانی میفروشند و چه کسانی میخرند؟ روشن است، خودشان آمار میدهند، انگلستان است، فرانسه است، آلمان است، آمریکا هست. این مسأله قتل یک مسأله شخصی نیست. در ابعاد جهانی چه کسانی قاتل هستند. حضرت امام میفرمود: همه گرگهای عالم چند نفر را کشتند؟ اما این بشر دو پا گاهی وقتها با قیافه حق به جانب یک بمب میاندازد و پنجاه هزار نفر، شصت هزار نفر را میکشد. این موضوعات مهمی است.
ویژگی بعد «وَ لا یَزْنُونَ» بنده خدا زنا نمیکند. خداوند ما انسانها را از دو جنس آفریده است. زن و مرد، دختر و پسر، مثل باقی موجودات. حیوانات هم همینطور هستند. گیاهان و جمادات هم همینطور هستند. اینها آیات قرآن است که همه موجودات را زوج زوج و وابسته به هم آفریده است. یک کششی نسبت به هم از این دو جنس وجود دارد، مثل آهنربا! خداوند براساس حکمتش این غریزه را در انسان قرار داده و انسان را برای منظور مهمی آفریده است. گفته: این غریزه را در این چهارچوب مهمی که من میگویم استفاده کن و نه بیشتر. غیر از ازدواج را زنا میگوییم. رابطه نادرست، رابطه نامشروع، این گناه هم در دنیا متأسفانه رونق و رواج دارد. ما امروز داریم پرهیزها را میگوییم. در جلسه قبل مثبتها بود، امروز منفیهاست. عباد الرحمن فکرشان درست است.
اعتقاداتشان سالم است. رفتارشان درست و پاک است. دستشان پاک است و به خون کسی آغشته نمیشود. دامنشان پاک است. بنده خدا نزدیک زنا نمیشود. قرآن میگوید: «وَلَا تَقْرَبُواْ الزّنَآ» (اسراء/۳۲) یعنی مثل پنبه بنزینی است که در پمپ بنزین میگویند: کبریت روشن نکنید. یعنی زنا یک مقدماتی دارد. ممکن است یک موسیقی باشد. یک عکس باشد، یک کلیپ باشد. چرا اسلام اینقدر روی نگاه به نامحرم تکیه میکند؟ حدیث داریم: «کَمْ مِنْ نَظْرَهٍ أَوْرَثَتْ حَسْرَهً طَوِیلَهً» (کافى، ج ۵، ص ۵۵۹) چه بسا یک نگاه پشیمانی ابدی بیاورد. چون آن نگا به تلفن میانجامد، از تلفن به قرار، از قرار به لمس، لمس به… آخرش جهنم است. بنده خدا زنا نمیکند.
اصفهان نشستم در هواپیما به تهران بیایم، هواپیما از یکی از شهرهای دیگر میآمد مسافر داشت. دو تا جوان از انتهای هواپیما به من گفتند: میشود پیش شما بنشینیم؟ گفتم: بفرمایید. خیلی خسته بود. یکی از جوانها پرسید: من با خانمی رابطه غیر رسمی دارم، اشکال دارد؟ گفتم: بستگی دارد. گفت: به چه؟ گفتم: قصه موسی بن جعفر(ع) را نشنیدی؟ موسی بن جعفر(ع) آمد از جلوی خانهای بگذرد، دید صدای رقص و بزن و بکوب میآید. خانمی آمده بود ظرف زباله را بگذارد و برگردد. امام هفتم از آن کنیز پرسید: صاحب خانه بنده است یا آزاد است؟ کنیز نفهمید سؤال چیست. گفت: آزاد است. ایشان از اشراف است. فرمود: درست است، اگر بنده بود در چهارچوب بندگی عمل میکرد. کنیز در خانه آمد و صاحب خانه از او پرسید: دیر کردی؟
گفت: رهگذری سؤالی در مورد شما پرسید. گفت: چه سؤالی؟ گفت: پرسید صاحب این خانه بنده است یا آزاد؟ گفت: تو چه گفتی؟ گفت: من میدانستم شما آزاد هستی. صاحب خانه یک جرقهای در وجودش ایجاد شد و پا برهنه در خیابان دوید. تا امام هفتم را پیدا کرد. خودش را به پای امام هفتم انداخت. ای پسر رسول خدا دست مرا بگیر، من بندگی را میخواهم!!! یکوقت دیدم در هواپیما این جوان که نشسته دارد گریه میکند. به من گفت: سید، من هم دارم غرق میشوم! من هم بندگی را میخواهم. کمک من کن! این تفاوتش هست که آیا ما اختیارمان را به خدا بدهیم، او هرچه گفت یا خودمان تصمیم بگیریم؟ بنده خدا زنا نمیکند. بنده شیطان چرا. بندگان خدا زنا نمیکنند.
بعد میفرماید: «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً» (فرقان/۶۸) هرکس این گناهان را انجام بدهد یعنی برای خدا شریک قائل شود، یا دستش به خون بی گناهی آلوده شود، یا زنا کند، این عقوبت گناهش را خواهد دید. «یُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ یَوْمَ الْقِیامَهِ» (فرقان/۶۹) روز قیامت عذاب او چندین و چند برابر میشود. چرا؟ به قول حاج آقای قرائتی یکی به یکی! یُضاعف چرا چند برابر؟ شاید این به پیامد گناهان برمیگردد. بعضی از گناهان یک گناه است و تمام میشود. گناهانی هست که پیامد دارد. مثلاً یک کسی را کشته است، خانواده و بچههای او چه میشوند؟
آقای قرائتی میفرمایند: مراسم عروسی به پا شده است. یک کسی میرود کلید کنتور را برق را خاموش میکند و بعد هم فرار میکند. چند روز بعد این را دستگیر میکنند. این هی میخندد. میگوید: من کاری نکردم. یک کلید را خاموش کردم. میگویند: کار تو به ظاهر کوچک است. اما تبعاتش چه بود؟ وقتی برقها خاموش شد چند نفر از طبقات بالا پایین افتادند و مجروح شدند. سینی چای میآوردند و روی بچهها ریخته و سوختند. اصلاً عروسی به هم خورد، گفتند: دستی در کار بوده است. کارهای ما اینطور است. مرد یک خانه کشته میشود، ممکن است بچههایش معتاد شوند و ترک تحصیل کنند. شغلشان چه میشود؟ روابطشان چه میشود؟ اینها چون پیامد دارد کیفر مضاعف دارد. باید دقت کنیم.
خیابان یک طرفه بوده نباید ورود پیدا میکرده است. رفته، آمبولانس از روبرو میآید، مریض بدحالی را میآورد، دیر به اتاق عمل میرسد. مریض از دنیا میرود، این کسی که یک طرفه آمده، میخواهند جریمه کنند، چقدر جریمه کنند؟ نهایت جریمههای راهنمایی و رانندگی دویست هزار تومان است. اما روز قیامت نوشته، قاتل. میگوید: خدایا من قتل انجام ندادم. میگوید: از پیامدهای گناه شما است. شما نباید به این خیابان میآمدی. خیلی وقتها باید گناهانمان را اینطور مقایسه کنیم. این حرفی که زدم، سکوتی که کردم، چه تأثیراتی پس از آن داشت؟ یا زنایی انجام شده، به قول آیت الله جوادی آملی میفرمایند: زنا از حقوق زن و مرد نیست، از حقوق خداست. چون گاهی وقتها این گناه متأسفانه انجام میشود، میگوید: طرف راضی است. این از حقهای خداست. خدایی که زن و مرد را آفریده این کار را حرام کرده است.
«وَ یَخْلُدْ فِیهِ مُهاناً» (فرقان/۶۹) با خواری و برای همیشه در جهنم خواهد بود. این یک بحث مهمی است که آیا جهنمیها برای همیشه در جهنم خواهند بود؟ آیات قرآن متفاوت مطالبی دارد. آنهایی که مشرک باشند، برای همیشه، اما اگر مؤمن گناهکار باشد ممکن است مدتی در جهنم تنبیه شود و بعد به بهشت منتقل شود. سؤال: حالا کسی از این گناهان انجام داده، راه بازگشت هست؟ بله. آغوش رحمت خدا باز است. «إِلَّا مَنْ تابَ» مگر کسی که برگردد «وَ آمَنَ» اگر مشرک بوده ایمان بیاورد. «وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً» به لحاظ رفتاری هم جبران کند. ما در آستانه ماه رمضان، ماه توبه هستیم.
همه بدانند تابَ یک کار است، یک حرف نیست. یعنی چه؟ یعنی ما از تهران بخواهیم حرکت کنیم به سمت مشهد، قاعدتاً از این راه بخواهیم برویم، دماوند، فیروزکوه، قائم شهر و ساری، به ساری رسیدیم، از ساری به جای اینکه به گرگان برویم، به سمت رشت آمدیم. هفتاد کیلومتر هم آمدیم و در یک قهوهخانه ایستادیم، استراحت میکنیم. کسی میپرسد: کجا تشریف میبرید؟ میگوییم: انشاءالله پا بوس امام رضا! میگوید: این ره که تو میروی به… کجا داری میروی؟ میگوییم: راه مشهد کجاست؟ میگوید: این هفتاد کیلومتر را باید برگردی و به ساری برسی و بعد از ساری بروی. اگر مجدداً سوار ماشین شویم و همچنان به سمت رشت برویم. یک تسبیحی هم دست بگیریم و صد بار بگوییم: اشتباه آمدم. اشتباه آمدم. اشک بریزیم، هر ناظری که این صحنه را تماشا میکند، میگوید: این دیوانه است!
حدیث داریم: اگر کسی همچنان خلاف خودش را ادامه میدهد ولی به زبان میگوید: اشتباه کردم، این مسخره کردن خداست. توبه یک کار است، حرف نیست. رسیدی باید دور برگردان را دور بزنی. اگر کسی خلاف کرده باید رفتارش را تغییر بدهد و بعد از خدا عذرخواهی کند. «الا من تابَ» مگر کسی که توبه کرد «و آمنَ» از نظر فکری و اعتقادی خودش را اصلاح کرد. «وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً» عملش را هم جبران کرد، خطاهایی که بوده، اشتباهات، انحرافات، اگر اینها را درست کرد، «فَأُوْلئِکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» عجب مژدهای، خداوند بدیهای اینها را به خوبیها تبدیل میکند.
من چهل سال است در خدمت حاج آقای قرائتی هستم. بی اراده به زبانم میآید که مثالهای ایشان را استفاده کنم. ایشان برای این آیه این مثال را میزنند، میگویند: حکایت این است که کود باغچه تبدیل به گل شود. در فصل بهار یک باغچهای هست با کود پر میکنند، کود هم شکلش بد است، هم بویش انسان را آزار میدهد و زود فاصله میگیریم. پانزده روز بعد، بیست روز بعد میبینیم مملوء شده از گل، هم شکلش قشنگ است و هم بوی خوبی دارد. وجود ما هم میتواند و یک چنین آمادگی دارد که کود وجود ما به گل تبدیل شود. راهش این است که به سمت خدا برگردیم.
خدا کاری که برای ما میکند این است که «یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیِّئاتِهِمْ حَسَناتٍ» (فرقان/۷۰) سیئات را به حسنات تبدیل میکند. کودها را به گلها تبدیل میکند. فرشتهها از تماشای ما فراری بودند، دماغشان را میگرفتند. اما الآن مثل اینکه به سمت باغستانی، گلستانی رو میآورند. ما چنین استعدادی داریم، منتهی تا این نفس میآید و میرود. برویم وارد آن عالم شویم امکان برگشت نیست. از این فرصت استفاده کنیم. «وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحِیماً» (فرقان/۷۰) خداوند آمرزنده مهربان است. بعضی هم شک دارند واقعاً خدا خلافکارها را میبخشد؟ دوباره تکرار کنیم. تکرارهای خدا به خاطر تأکید است. بخاطر اینکه ما شک نکنیم. تردید نکنیم. واقعاً برگردیم، خدا هم رحمتش را به ما برمیگرداند.
«وَ مَنْ تابَ وَ عَمِلَ صالِحاً فَإِنَّهُ یَتُوبُ إِلَى اللَّهِ مَتاباً» (فرقان/۷۱) باور کنید اگر کسی برگردد و از نظر رفتار خود را تغییر بدهد، خداوند به سوی او میآید و مهمان خدا میشود. جوان لب مسجد آمده بود، وارد مسجد نمیشد از خودش خجالت میکشید، پیغمبر فرمود: بگویید: داخل بیاید. گفتند: نمیآید. پیامبر بیرون آمدند. گفت: خیلی گناه کردم. فرمود: اگر به تعداد ستارهها هم گناه کرده باشی، خدا میبخشد. فقط برگرد. یأس از رحمت خدا از گناهان کبیره است. یک کسی پرده کعبه را گرفته بود و به خدا میگفت: خدایا مرا ببخش، ولی میدانم تو مرا نمیبخشی! امام به او فرمود: این حرف تو نادرست است. آغوش رحمت خدا به سوی همه باز است. حتماً میبخشد.
ویژگی بعد «وَ الَّذِینَ لا یَشْهَدُونَ الزُّورَ» (فرقان/۷۲) بنده خدا در جلسات زور حاضر نمیشود. زور یعنی چه؟ از امام میپرسند چون همین پرسشهایی که ما داریم، آن زمان هم بوده است. یعنی چه؟ میفرماید: جلساتی که موسیقیهای مطرب باشد. رقص باشد. اختلاط زن و مرد باشد، نوشیدن شراب مجاز باشد. از نظر امام معصوم اینها جلسات زور است. بنده خدا در چنین جلسهای حضور پیدا نمیکند. یا جلساتی که دروغ میگویند و غیبت میکنند و مردم مؤمن را مسخره میکنند، چنین جلساتی وجود دارد. بنده خدا به خودش اجازه حضور در این جلسات را نمیدهد. غیر از اینکه گناه نمیکنم در جلسه گناه هم حاضر نمیشوم. اینها شدنی است و یک تصمیم لازم دارد. پیغمبر فرمود: اگر کسی توبه کند ولی جلساتش را عوض نکند، «وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ یُغَیِّرْ مَجْلِسَهُ فَلَیْسَ بِتَائِب» یعنی گاهی جلسه، جلسه گناه است و توبه آن جلسه این است که جلسه را ترک کند.
شریعتی: گاهی خجالت میکشیم مجلس را ترک کنیم.
حاج آقای بهشتی: قصه موسی بن جعفر، بندگی را میخواهیم یا آزادی؟ روی نفس خودمان پا بگذاریم. من اینجا نمینشینم! خدا دوست ندارد. خدا دوست دارد من یک فضای دیگر باشم که پاک باشم. «وَ إِذا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا کِراماً» (فرقان/۷۲) لغو یعنی سخن بیهوده و کار بیهوده، بنده خدا از بیهودگی یعنی کاری که فایده ندارد، حکمت ندارد، دلیلی ندارد یک انسان با این قیمت، با این ارزش که اشرف مخلوقات هست، بخاطر اینکه برای خودش شخصیت قائل هست، «مَرّوا کراماً» یعنی برای خودش شخصیت قائل است. میگوید: من نباید آلوده شوم. از کنارش گذر میکند. شأن و جایگاهی برای خودش قائل است. میگوید: من انسان هستم، همان کسی که خدا ستارهها را برای من آفریده است. جنگلها و دریاها، هستی را برای من آفریده است. من خیلی قیمت دارم. حیف من است غرق گناه شوم.
ویژگی بعد «وَ الَّذِینَ إِذا ذُکِّرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ لَمْ یَخِرُّوا عَلَیْها صُمًّا وَ عُمْیاناً» (فرقان/۷۳) بنده خدا وقتی آیات قرآن را برایش میخوانند با بصیرت توجه میکند. با چشم و گوش باز رو میکند. کسانی هستند وقتی قرآن خوانده میشود، در یک مجلسی هستند، اصلاً توجهی ندارند. قرآن مثال میزند میگوید: مثل کورها! مثل لالها، معنیاش این است که چشم و گوش بسته، ما یک کلمهای را در جلسه اول گفتم که هفتمین انتظاری که قرآن از ما دارد تأثیر است. ما باید تحت تدثیر آیات قرار بگیریم. وقتی آیه پخش میشود گاهی اشک بریزیم. امامان ما آیات بهشت را میشنیدند، یک احساسی داشتند.
آیات جهنم را یک احساسی داشتند. مثلاً الآن تصویر من ضبط میشود. من دارم قرآن میخوانم. بعدها یک کسی فیلم مرا بدون صدا ببیند. از چهره من باید بخواند من کجای قرآن را میخوانم. چهره شکفته میشود آیات بهشت را میخواند. چهره غمگین و محزون میشود، اشک جاری میشود، این آیاتی است که ترسیده است. بنده خدا هستیم، این نامه خداست، فرامین خداست. نسخه خداست. برخورد ما با کتاب خدا خیلی باید جدی باشد. باید تحت تأثیر قرار بگیریم. با آگاهی و احساسات، این هم یکی از ویژگیهای بندگان خداست.
شریعتی: خیلی نکات خوبی را شنیدیم. آیات نورانی سوره مبارکه فرقان و ویژگیهای عباد الرحمن که دانه دانه جلو آمدیم. انشاءالله خداوند اسم ما را هم در ردیف بندگان صالح خودش بنویسد و توفیق عبودیت و بندگی را به همه ما عنایت کند. امروز صفجه ۳۰۴ قرآن کریم، آیات ۹۸ تا ۱۱۰ سوره مبارکه کهف را تلاوت خواهیم کرد.
«قالَ هذا رَحْمَهٌ مِنْ رَبِّی فَإِذا جاءَ وَعْدُ رَبِّی جَعَلَهُ دَکَّاءَ وَ کانَ وَعْدُ رَبِّی حَقًّا «۹۸» وَ تَرَکْنا بَعْضَهُمْ یَوْمَئِذٍ یَمُوجُ فِی بَعْضٍ وَ نُفِخَ فِی الصُّورِ فَجَمَعْناهُمْ جَمْعاً «۹۹» وَ عَرَضْنا جَهَنَّمَ یَوْمَئِذٍ لِلْکافِرِینَ عَرْضاً «۱۰۰» الَّذِینَ کانَتْ أَعْیُنُهُمْ فِی غِطاءٍ عَنْ ذِکْرِی وَ کانُوا لا یَسْتَطِیعُونَ سَمْعاً «۱۰۱» أَ فَحَسِبَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنْ یَتَّخِذُوا عِبادِی مِنْ دُونِی أَوْلِیاءَ إِنَّا أَعْتَدْنا جَهَنَّمَ لِلْکافِرِینَ نُزُلًا «۱۰۲» قُلْ هَلْ نُنَبِّئُکُمْ بِالْأَخْسَرِینَ أَعْمالًا «۱۰۳» الَّذِینَ ضَلَّ سَعْیُهُمْ فِی الْحَیاهِ الدُّنْیا وَ هُمْ یَحْسَبُونَ أَنَّهُمْ یُحْسِنُونَ صُنْعاً «۱۰۴» أُولئِکَ الَّذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ رَبِّهِمْ وَ لِقائِهِ فَحَبِطَتْ أَعْمالُهُمْ فَلا نُقِیمُ لَهُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ وَزْناً «۱۰۵» ذلِکَ جَزاؤُهُمْ جَهَنَّمُ بِما کَفَرُوا وَ اتَّخَذُوا آیاتِی وَ رُسُلِی هُزُواً «۱۰۶» إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ کانَتْ لَهُمْ جَنَّاتُ الْفِرْدَوْسِ نُزُلًا «۱۰۷» خالِدِینَ فِیها لا یَبْغُونَ عَنْها حِوَلًا «۱۰۸» قُلْ لَوْ کانَ الْبَحْرُ مِداداً لِکَلِماتِ رَبِّی لَنَفِدَ الْبَحْرُ قَبْلَ أَنْ تَنْفَدَ کَلِماتُ رَبِّی وَ لَوْ جِئْنا بِمِثْلِهِ مَدَداً «۱۰۹» قُلْ إِنَّما أَنَا بَشَرٌ مِثْلُکُمْ یُوحى إِلَیَّ أَنَّما إِلهُکُمْ إِلهٌ واحِدٌ فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلًا صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَهِ رَبِّهِ أَحَداً «۱۱۰»
ترجمه: (ذوالقرنین) گفت: این رحمت بزرگى از پروردگارم است (و تا موعد مقرّر پابرجاست) پس هرگاه وعدهى پروردگار من فرارسد، آن (سدّ) را خورد و هموار مىکند و وعدهى پروردگارم حقّ است. و در آن روز (پایان جهان)، مردم را رها مىکنیم تا بعضى در بعضى همچون موج درآمیزند و (چون) در صور دمیده شود، همه را یکجا گرد خواهیم آورد. و آن روز، دوزخ را چنان که باید، بر کافران عرضه خواهیم کرد.
آنان که چشمانشان از یاد من در پردهى غفلت بود و (از شدّت تعصّب و لجاجت) توان شنیدن (سخن حقّ) را نداشتند. آیا آنان که کفر ورزیدند، پنداشتند که بندگان مرا به جاى من به سرپرستى بگیرند؟ قطعاً ما جهنّم را براى پذیرایى از کافران مهیّا کردهایم. بگو: آیا شما را خبر دهم که زیانکارترین مردم کیست؟ آنان که در زندگى دنیا تلاششان گم و نابود مىشود، در حالى که مىپندارند (همچنان) کار شایسته و نیک انجام مىدهند. آنان، کسانىاند که به آیات پروردگارشان و دیدار او (در قیامت) کفر ورزیدند، پس کارهایشان تباه ونابود شد. پس ما براى آنان در قیامت، میزانى برپا نخواهیم کرد، (چون کارشان وزن وارزشى ندارد تا نیاز به میزان باشد.) این است که کیفر آنان دوزخ است، به خاطر کفرى که ورزیدند و آیات من و فرستادگانم را به مسخره گرفتند.
یقیناً آنان که ایمان آوردند و کارهاى شایسته کردند، بهشت برین برایشان منزلگاه پذیرایى است. همواره در آن جاودانهاند ودرخواست دگرگونى وجابهجایى نمىکنند. بگو: اگر دریا براى (نوشتن) کلمات پروردگارم مرکب شود، پیش از آنکه کلمات پروردگارم پایان پذیرد، دریا پایان مىپذیرد، هر چند دریاى دیگرى همانند را به کمک آن آوریم. بگو: همانا من بشرى همچون شمایم (جز اینکه) به من وحى مىشود که خداى شما خداى یگانه است. پس هر که به دیدار پروردگارش (در قیامت و به دریافت الطاف او) امید و ایمان دارد، کارى شایسته انجام دهد. و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نسازد.
شریعتی: در آستانه عید بزرگ نیمه شعبان انشاءالله بهترین اتفاقات زندگی برای همه ما رقم بخورد که در رأس همه ظهور حضرت ولی عصر(عج) باشد. نکته قرآنی امروز را بفرمایید و انشاءالله از شهید مطهری بشنویم.
حاج آقای بهشتی: آیات ۱۰۳ و ۱۰۴ همین صفحه که صفحه آخر سوره کهف از سورههای پر رمز و راز قرآن، یک هشداری به ما هست که آیا به شما خبر بدهم بدبختترین و زیانکارترین افراد کیست؟ آنهایی که فکر میکنند کارشان درست است. اما در قیامت دستشان خالی است. این نشان میدهد ما خیلی باید به خدا التماس کنیم. راهی را که انتخاب میکنیم، کاری که انتخاب میکنیم، فکری را که داریم، از خدا مستمراً بخواهیم، خدایا ما را به راه راست هدایت کن. این آیه نشان میدهد ما به شدت نیازمند لطف خدا هستیم.
شهید مطهری دو چیز را در خودش جمع کرده است. پیغمبر فرمود: آیا به شما خبر بدهم که خوبترین خوبان کیست؟ «أَ لَا أُخْبِرُکُمْ بِأَجْوَدِ الْأَجْوَادٍ قَالُوا بَلَى یَا رَسُولَ اللَّهِ فَقَالَ أَجْوَدُ الْأَجْوَادِ اللَّهُ» خداست خوبترین خوبان «وَ أَنَا أَجْوَدُ بَنِی آدَمَ» در بین آدمیان من خوبترین خوبها هستم. «وَ أَجْوَدُهُمْ بَعْدِی» بعد از من در بین شما، «الذی قتل فی سبیل الله» شهداء «و معلم الخیر» کسی که خوبی میآموزد. در خاطرات شهید مطهری هست که دهه سی، یعنی حدود بیست سال قبل از شهادتش درس نهجالبلاغه میداد در حوزه علمیه قم، به خطبه جهاد نهجالبلاغه رسید که بهشت دری دارد نامش باب المجاهدین هست. همانجا کتاب را بست و اشک ریخت و از طلبهها خواست، دعایی که میکند، آمین بگویند. همانجا آرزوی شهادت کرد. کاری کرد آوازهاش در آسمانها بیش از زمین بپیچد. خوبترین خوبان خدا و پس از خدا، پیامبر است. همینجا میخواهم به معلمان عزیز هم بخاطر اینکه خداوند این لطف را در حقشان کرده و معلم شدند، تبریک بگویم. پیغمبر آنها را کنار شهداء گذاشت. خوبترین شما کسی است که در راه خدا کشته شد و معلمی که خوبی میآموزد.
شریعتی: پیشاپیش روز معلم را هم به همه معلمین عزیز و همه اساتید و بزرگواران و کارشناسان عزیز برنامه که واقعاً به معنای واقعی کلمه معلم خیر هستند، صمیمانه تبریک و شادباش میگوییم. یادآوری کنم کانال ما در پیامرسانهای داخلی هست. قرار گذاشتیم انشاءالله تا نیمه شعبان بالای صد هزار نفر کاربر داشته باشیم. الآن کانال برنامه سمت خدا در پیام رسان سروش و پیامرسانهای داخلی دیگر دارد به این عدد و رقم نزدیک میشود و از این بابت بسیار خوشحالیم. انشاءالله به دوستانتان هم معرفی کنید. مطالب و محتوای برنامههای هر روز را به صورت فشرده و خلاصه در کانال ما پیگیری کنید. یک هدیه معنوی خوبی برای شما و دوستانتان هست که انشاءالله همه بهرهمند شوند. ویژگی پایانی عباد الرحمن را بشنویم.
حاج آقای بهشتی: ویژگی پایانی توجه به خانواده است. «وَ الَّذِینَ یَقُولُونَ رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أَعْیُنٍ» (فرقان/۷۴) دیروز نگاه کردم در تفسیر نور الثقلین دارد که بیشترین دعای امیرالمؤمنین این دعا بوده است. «رَبَّنا هَبْ لَنا مِنْ أَزْواجِنا وَ ذُرِّیَّاتِنا قُرَّهَ أعیُن» یعنی خدایا خانواده ما مایه سرور و خوشحالی باشد. مایه آرامش باشند. مایه افتخار باشند. بتوانیم به آنها ببالیم. عجب خانوادهای داریم. «وَ اجْعَلْنا لِلْمُتَّقِینَ إِماماً» خدایا ما میخواهیم مدل زندگی خوبان باشیم. نه این ناکافی است که خوب باشیم. میخواهیم، پیشوا، پیشگام، دیگران وقتی برای زندگی دنبال الگو میگردند، به ما نگاه کنند. به ما اقتدا کنند. یعنی اینقدر هدف را بالا بگیریم و با کمک خدا به آن هدف فکر کنیم. ما امام متقین باشیم. پس از این ویژگی میفرماید: «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِما صَبَرُوا» (فرقان/۷۵) بهشت درجاتی دارد. پیغمبر فرمود: «عَدَدُ دَرَجِ الْجَنَّهِ عَدَدُ آیِ الْقُرْآنِ» (مستدرک الوسایل/ج۴/ص۲۳۱) تعداد درجات بهشت به تعداد آیات قرآن است.
بالاهای بهشت که چشمانداز فوقالعاده زیبایی دارد، میگویند: غرفه، «أُوْلئِکَ یُجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِما صَبَرُوا» (فرقان/۷۵) به اینان بلندای بهشت داده میشود بخاطر صبری که کردند. چه نوع صبری، در انجام تکالیف خدا و در فاصله گرفتن از محرمات الهی، این نوع صبر را کردند. بعد فرشتگان میآیند و به آها خوش آمد میگویند. «وَ یُلَقَّوْنَ فِیها تَحِیَّهً وَ سَلاماً» (فرقان/۷۵) تحیه را معنا کردند پیشکش، یعنی هدایای به اینها تقدیم میکنند و به آنها درود میگویند. «خالِدِینَ فِیها» برای همیشه در بهشت خواهند بود، «حَسُنَتْ مُسْتَقَرًّا وَ مُقاماً» (فرقان/۷۶) بسیار جای خوبی است بهشت.
خواهش میکنم بیاییم این سنت را کمک کنیم برای آیندهها بماند و آن احیای شب نیمه شعبان است. امامان ما سفارش فرمودند، از وقتهای طلایی طول سال است که با شب قدر رقابت میکند. شب نیمه شعبان، در تنهایی، در خانه، در مسجد احیاء بگیرند. احیاء هم باید از کم شروع کنیم. یک ساعت احیاء بگیریم و بعد آرام آرام به تمام آن شب برسد. مطمئن باشیم خیر میبینیم.
شریعتی: بهترین کاری که در این شب نیمه شعبان میتوانیم بکنیم، چیست؟
حاج آقای بهشتی: یکی تعظیم شعائر است. دیگران را شاد کنیم که امام زمان میآید. رهبر عزیز ما میفرماید: از چیزهایی که ملت مسلمان، ایران و غیر ایران لازم دارند، امید است. اسرائیلیها سال ۷۶ تحقیق کردند که چطور شده این شیعه مانده است؟ هفت عامل برای بقای شیعه پیدا کردند. عامل اول توجه به سالار شهیدان، عامل دوم انتظار است. این مسأله امید و این جرقه امید در چشمها بجهد. یکی با همین چراغانی است. خود همین که چراغی روشن میشود و پرچمی زده میشود، این لایه سطحی است. لایه عمقیاش این است که به سمت آرمانهای امام زمان(ع) برویم. خود همین که هرکسی جلوی مغازه خودش و روی سر در خانه خودش یک پرچمی میزند و هرکس رد میشود لبخندی به لبش میآید و دلش شاد میشود، میگوید: انشاءالله امام زمان(ع) غصهها را به اذن پروردگار برطرف کند.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای بهشتی: از خداوند میخواهیم خودمان و خانوادههای ما را از بهترین منتظران امام زمان(ع)، از یاران امام زمان(ع) و از کسانی که جانبازی میکنند، شهادت نصیبشان میشود و در رکاب امام زمان(ع) قرار بدهد. رهبر عزیز ما، کشور عزیز ما، مردم عزیز ما را از هر گزندی مصون و محفوظ بدارد. عالمان و شهیدانی که بستر را برای ما فراهم کردند تا برای مکتب اسلام و قرآن عزیز تلاش کنیم، در پیشگاه خودش و سفره احسان خودش مهمان بفرماید.
شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنیم. به امام زمانمان عرض میکنیم: شما در نامهای به روحانی بزرگوار ما شیخ مفید علیه الرحمه نوشتید: اگر شیعیان ما در اجرای عهدی که با ما بسته بودند، همدل و هم پیمان میشدند، هیچوقت توفیق زیارت ما از ایشان سلب نمیشد. شما برای این همدلی و یکدلی ما دعا کنید که انشاءالله توفیق زیارت شما و بودن در عصر ظهور شما نصیب فرد فرد ما شود. ما هم برای سلامتی شما دعا میکنیم.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۰۹- ۰۲-۹۷
.






