انتظارات قرآن از ما
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۷:۳۰انتظارات قرآن از ما

انتظارات قرآن از ما
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندهها و شنوندههای نازنینمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. آرزو میکنم در این روزهای بهاری و با طراوت دل و جانتان هم بهاری و خرم باشد. به رسم یکشنبهها قرار بر این است که در محضر حاج آقای قرائتی باشیم، منتهی امروز ایشان نتوانستند تشریف بیاورند و عذرخواهی کردند. به ایشان سلام میکنیم و میگوییم: جای شما خیلی خالی است. خوشحالیم که در محضر عزیز بزرگوار دیگری هستیم که از رفقای قدیمی حاج آقای قرائتی هستند و با هم مأنوس هستند، حاج آقای بهشتی عزیز که ارادت ما به ایشان بسیار قدیمی است. حاج آقای بهشتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. از خدا میخواهم نطق ما را به سمت هدایتش جاری بفرماید و این گفتگو یک گفتگو همراه با نور و رشد باشد.
شریعتی: خوشحالیم که امروز در خدمت شما هستیم، ارادت ما به شما همیشگی و دائمی بوده است. انشاءالله خداوند بر توفیقات شما بیفزاید. بحث ما با حاج آقای قرائتی در روزهای یکشنبه رنگ و بوی قرآن کریم را داشت. امروز هم قرار هست حاج آقای بهشتی از قرآن کریم برای ما بگویند منتهی سیر بحث را خودشان انتخاب میکنند.
حاج آقای بهشتی: ماه رجب از ماههای آسمانی است. خداوند به بعضی از وقتها نظر خاصی دارد. سفره ویژهای را برای بندگانش پهن میکند. ماههای رجب، شعبان، رمضان در معرض نسیم رحمت خدا هستیم. روز مبعث هم که از قلههای عطر آمیز است. من تعبیری دارم که روز مبعث جشن تولد قرآن است. یعنی کسی بخواهد برای این کتاب آسمانی جشن بگیرد، آن روز مبعث است. براساس راهنماییهای استاد قرائتی، ایشان از همان قدیم به ما میفرمودند: ماه رمضان که قرآن میخوانید هر سال را به یک نیتی بخوانید. گاهی این کار را مشترکاً انجام میدادیم، مثلاً میفرمود: امسال را به نیت تعلیم و تربیت قرآن بخوانیم. به آیات تعلیم، تربیت، آنجا ایست میکردیم کنار صفحه یک حاشیه میزدیم و بعدها آن تبدیل میشد به بحثها.
جاهای دیگر هم نقل کردم افرادی گفتند: ما هم امسال این کار را کردیم. یعنی از سطح قرآن به سمت عمق حرکت کنیم و ببینیم قرآن چه حرفهای مهمی با ما دارد. بر این اساس ده پانزده سال قبل من مسافرت بودم و در تنهایی قرآن میخواندم، به این نیت قرآن خواندم که قرآن از ما مسلمانها چه میخواهد؟ قرآن کتاب آسمانی است که پیامبر عزیز ما در روزهای آخر عمرش، نه مسلمانهای آن زمان را، میفرمود: این حرف مخصوص شما نیست. همه این حرف را تا روز قیامت سینه به سینه بگردانند و آن این بود که من دو میراث گرانبها بین شما گذاشتم. اول و بزرگترش قرآن و بعد اهل بیت، قرآن کتاب زندگی ما و نقشه راه ماست. ما روزی ده مرتبه میگوییم: خدایا ما را به راه راست هدایت کن. خدا جواب میدهد و میگوید: این هدایت است. سراغ این کتاب بروید.
براین اساس آن سالی که من قرآن را خواندم به کلمه قرآن، کتاب و «ما انزل الیکم» که میرسیدم، میایستادم تا ببینم قرآن از ما چه میخواهد؟ چون در کتاب وسایل الشیعه شاید ده حدیث داشته باشیم که روز قیامت این کتاب به صورت یک فرشته ظاهر میشود. ما هم به صف ایستادیم تا پاسخگوی اعمالمان باشیم. مقابل یکی یکی ما این فرشته ایست میکند. یک سؤالی از ما میپرسد. شما برای من چه کردید؟ ما هم جواب میدهیم مثلاً تو را خواندم. به بعضی آیاتت عمل کردم. در پایان از بعضی از ما شفاعت، و از بعضی شکایت میکند. ما از کدام هستیم؟ شفاعتیها یا شکایتیها؟ جواب اول این است که انشاءالله از شفاعتیها باشیم.
اما بخواهیم جواب جدی بدهیم باید ببینیم به انتظارات قرآن پاسخ میدهیم. من یک انتظاراتی را از متن قرآن گرفتم. میگوید: این چیزها را من از شما میخواهم. در این برنامه که زمان محدودی هست، میخواهم ده انتظار را بگویم که قرآن به مسلمانها میگوید: من از شما این چیزها را میخواهم که اگر آنها را الآن مهیا کنیم، روز قیامت دست ما پر است. میتوانیم به آن فرشته جواب بدهیم که بله من این کارها را که خواستی انجام دادم.
انتظار اول : قرائت
قرائت یعنی مرا بخوانید. قرآن یعنی کتاب خواندن. فقط ماه رمضان نه، یک کسی از دنیا رفته، عروس و داماد قرآن را در یک صندوقچه میگذارند و درش قفل است و کلیدش نیست. گهگاهی نه، همیشگی! کی بخوانیم؟ چقدر بخوانیم و چگونه بخوانیم؟ برای کی سه پیشنهاد دارد:
پیشنهاد اول یکی صبحها، مسلمانها صبحها که از خواب برخواستید، امام رضا فرمود: نماز خواندید، قرآن بخوانید. نسلهای قبل صوت قرآن خواندن پدرهای ما منتشر میشد. همسایهها میشنیدند، الآن کم است. حتی در خانه سازمانی هستیم با همسایهها اجازه بگیریم و احترام کنیم و این صدا را منتشر کنیم و صبحها را با قرآن شروع کنیم. «قُرْآنَ الْفَجْر» (اسراء/۷۸) قرآن صبحگاهی!
پیشنهاد دوم قبل از همه نمازها باشد. الآن در مساجد ما رسم شده، پس از نماز جماعت یک صفحه از قرآن را تلاوت کنند. خیلی خوب است و حدیث هم داریم، پیشنهاد خود قرآن این است که قبل از نماز، «اتْلُ ما أُوحِیَ إِلَیْکَ مِنَ الْکِتابِ وَ أَقِمِ الصَّلاهَ» (عنکبوت/۴۵) در حضور قلب در نماز هم اثر دارد. یک صفحه قرآن چند دقیقه طول میکشد؟ شاید دو سه دقیقه، قبل از نماز یک صفحه قرآن بخوانیم. یا نیم صفحه قرآن بخوانیم. این سفارش خود قرآن است. این اولین توقع قرآن است.
پیشهاد سوم در دل شب، الآن سبک زندگیها طوری شده که خیلی همت میخواهد در دل شب برخیزیم ولی قرآن میگوید: از تو میخواهم. ستایش میکند کسانی را که «یَتْلُونَ آیاتِ اللَّهِ آناءَ اللَّیْلِ» (آلعمران/۱۱۳) شب در وقتی که همه خواب هستند و امکان ریا نیست و خلوت با خدا بیشتر است، قرآن را باز کنیم و بخوانیم. سر آمد مخلوقات خدا پیامبر است. خداوند به پیامبر میفرماید: «قُمِ اللَّیْلَ» برخیز. «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا» (مزمل/۴) نشده ما نماز شب بخوانیم. تمرین کنیم ماهی یک شب، هفتهای یک شب، شب جمعه، در دل شب، پس سه وقت پیشنهادی، صبحها، قبل از نمازها، در دل شبها. امامان ما هم وقتهای دیگر را پیشنهاد کردند یک وقت که به بستر خواب میرویم.
چون ما وقتی میخوابیم چشم ما بسته میشود اما سیستم کار میکند و پیامهایی از طرف فرشتهها یا از طرف شیاطین به ما میرسد. میتوانیم طوری سیستم را طراحی کنیم که فقط از طرف فرشتهها برسد. پیامهای منفی به روح ما نرسد. مثلاً با وضو بخوابیم یا قرآن بخوانیم و بخوابیم. شنوندگان و بینندگان این برنامه تصمیم بگیریم به رختخواب میرویم، از همان آیاتی که حفظ هستیم مثل چهار قل را بخوانیم. پیامبر فرمود: وقتی به بستر میروید پنج سوره را بخوانید. چهار قل و سوره نصر، «إِذا جاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَ الْفَتْح» (نصر/۱) آیت الکرسی بخوانیم و بخوابیم.
چطور قرآن را بخوانیم؟
با پاکی، «لا یَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُون» (واقعه/۷۹) یعنی فکر پاک و دل پاک میخواهد تا قرآن به ما چیزی بدهد. چقدر بخوانیم؟ خود قرآن یک کلمه مبهمی را به کار برده است. میگوید: «فَاقْرَؤُا ما تَیَسَّرَ مِنَ الْقُرْآن» (مزمل/۲۰) هرچقدر میتوانید بخوانید. خدایا من این اندازه میتوانستم، من نانوا بودم، مهندس بودم، جراح بودم. من در حد توانم توانستم ولی باید انجام میدادی. امامان ما عدد معین کردند. از سه امام به ما حدیث رسیده که سعی کنید شبانه روز پنجاه آیه را بخوانید. قرآن شش هزار آیه دارد. ۶۲۳۶ تقسیم بر ۵۰ میشود هر ۱۲۰ روز یک ختم قرآن، حداقل هر چهار ماهی یک ختم قرآن. این انتظار اول است.
انتظار دوم : تلاوت
دومین انتظار قرآن از ما تلاوت است. به ظاهر ممکن است بگویند: تلاوت و قرائت یکی است. قرائت به هر نوع خواندنی میگویند. تلاوت به لغت مراجعه میکند، میگوید: خواندن کتابهای آسمانی را تلاوت میگوییم. یعنی با یک نوع احترامی باید همراه باشد. وقتی این کتاب را برمیداریم، میبوسیم، آداب دارد. احادیث هم این را تأیید میکند. این کتاب در قفسه کتاب است با صد کتاب دیگر، نوع برخورد ما با این کتاب و نوع خواندن ما حتی بچه سه چهار ساله ما میبیند ما فرق میگذاریم بین خواندن این کتاب و کتابهای دیگر، آن را میفهمد. این یک معنای تلاوت است. معنای دیگر تلاوت یعنی به ردیف، به ترتیب بخوانیم. چینش این کتاب به فرمان خدا انجام شده است.
اول سوره حمد، بقره، آل عمران، نساء، مائده تا سوره ناس، معمولاً قرآنها یک روبانی دارد، این روبان برای تلاوت است. یعنی همه ما این کتاب را بخوانیم و بقیه یک جاهایی ناخوانده بماند، خطاست. یعنی ترتیب را باید حفظ کنیم. چون در این کتاب سیاست هست، اقتصاد هست، خانواده هست، اوامر و نواهی و قصهها هست. همه را باید بخوانیم. قرآنهایی در خانهها هست آدم باز میکند میبیند در چاپخانه که چسبیده بوده، همچنان چسبیده است. معلوم است خواننده فقط سوره یس را خوانده است. تلاوت یعنی همه کتاب را بخوانید.
سال ۱۳۵۸ یک جلسه تفسیری در قم بود، استاد آن جلسه مقام معظم رهبری بود. یکی از شاگردانش من بودم. یک جلسه در مورد ختم قرآن، یعنی خواندن همه این کتاب بود که چرا ائمه اصرار میکردند تمام این کتاب را بخوانید؟ تلاوت یعنی همه را خواندن. مهمان خانه ما میآید، بچه میرود قرآن پدر خانه یا مادر خانه را برمیدارد. بچه من میگوید: به هم نزنی پدر من تا اینجا خوانده است. این باید فرهنگ شود. من قرآن را تا اینجا خواندم. در ادارهها قبل از شروع جلسات قرآن میخوانند. معمولاً هم یک نفر میخواند. اگر آن یک نفر مریض باشد یا غایب باشد، همه به هم نگاه میکنند. بالاخره یک کسی از روی ناچاری برمیدارد و نمیداند کجا را بخواند. آخر همان اول سوره بقره را میخواند. همه قرآن باید برای ما روان باشد. این تلاوت است.
انتظار سوم : ترتیل
ترتیل است. یعنی با دقت بخوانید، با علاقه بخوانید. ما مؤسساتی داریم برای مطالعه، مثلاً تندخوانی، همان مؤسسات روشهایی را به ما یاد میدهند که چطور این کتاب را با دقت بخوانیم که بیشتر بماند و ماندگار باشد. کلمه ترتیل که ما در نوع قرائت میبریم یعنی این کتاب را با یک جدیتی، با یک عطش و توجهی، «وَ رَتِّلِ الْقُرْآنَ تَرْتِیلا» یک معنایش این است که سریع و شتاب زده نخوانید. با توجه بخوانید. گاهی وقتها ما مریض میشویم و مطب دکتر میرویم. سه چهار نفر قبل از ما هستند. ما بیکار هستیم. چه میکنیم؟
روی آن میز دکتر چند مجله هست. مجله را برمیداریم میبینیم رنگ و رو رفته است. قدیمی است. پرت میکنیم سر جایش. دوباره میبینیم بیکار هستیم، برمیداریم میبینیم یک شعر دارد یا مصاحبه یک بازیگر است. یک مقدار نگاه میکنیم. گاهی نه یک کتابی را نگاه میکنم و به سینه میچسبانم. اصلاً گاهی به کسی میگوییم: من این کتاب را هفت بار خواندم.
این نوع خواندن یعنی هر بار میخوانم یک حرف تازه دریافت میکنم. این ترتیل است. ما سه تا انتظار را گفتیم. میشود یک نمره به خودمان بدهیم که روز قیامت میخواهیم جواب بدهیم، نمره قرائت ما چند است؟ از بیست به خودمان چند میدهیم. قرآن را مرتب میخوانیم؟ به اندازه و با انگیزه میخوانیم؟ درس دوم تلاوت است.
چند نفر از مردم ما آنهایی که به قرآن علاقهمند هستند قرآن را به صورت مرتب و از اول تا آخر میخوانند؟ فقط ماه رمضان هست ما در مساجد از اول تا آخر میخوانیم. نه باقی سال را هم باید این کار را بکنیم. یک نمره به تلاوتمان بدهیم، یک نمره به ترتیل بدهیم. در بعضی مجالس میوه میخوریم میتوانیم قرآن هم بخوانیم. یا با بغل دستی حرف میزنیم دوباره یک آیه میخوانیم. اینها با ترتیل نمیسازد. تلاوت توأم با تدبر! تدبر را بگویم.
انتظار چهارم : تدبّر
چهارمین انتظار قرآن از ما تدبر است. تدبر از ریشه دَبر است. دَبر یعنی پشت، این روی کلمات و آیات است، پشت آن معناها هستند. ظاهر و باطن، اکتفا کردن به ظاهر؛ این ما را با خسارت رو به رو میکند. سرمایه اصلی در باطن است، در معنا و مفهوم است. امام صادق(ع) در تفسیر آیه ۱۲۱ از سوره بقره، حدیثی را فرمود و قسم خورده که حق تلاوت فقط به خواندن ظاهر نیست. خواندن تا آخر سوره نیست. خواندن تا آخر جزء نیست. اکتفا کردن به الفاظ، مخارج حروف، نه اینکه اینها نباید باشد، باید باشد. اما فقط این نیست.
تدبّر یعنی پشت این کلمهها، مثلها، رهنمودها چه پیامهایی هست؟ کتاب آسمانی ما ۱۱۴ سوره دارد. شش هزار و دویست و سی و شش آیه دارد و ۷۸ هزار کلمه دارد. مسلمانها در هر کجای کره خاکی هستند باید با معنای این ۷۸ هزار کلمه آشنا باشند. شما میگویید: این خیلی سخت است. ما زبانمان عربی نیست. از این ۷۸ هزار کلمه تکرار زیاد دارد. تکرارها را حذف کنیم یازده هزار کلمه میشود. باز هم زیاد است. از این یازده هزار کلمه، هزار کلمه هشتاد درصد قرآن است. این کار را میتوانیم بکنیم، آشنایی با معنای هزار کلمه به زبان خودمان.
مثلاً ما فارسی هستیم. انگلیسیها انگلیسی، آلمانیها، آلمانی. اندونزیها به زبان خودشان. تصمیم بگیریم روزی پنج کلمه را یاد بگیریم. روزی پنج کلمه دویست روز میشود. برای تنبل ترین آدم سه سال طول میکشد. خودمان و اعضای خانواده مصمم شویم و تشویق کنیم، این پدر و مادرها به بچههایشان پول میدهند، بگویند: کلمهای اینقدر حفظ کنی اینقدر جایزه میدهم. اولاً خودمان حفظ کنیم، ترکیب کلمات هم سخت است. ولی وقتی ما با مفردات آشنا شویم، اینبار هرجای قرآن را باز کنیم مثل چراغهای روشن چشمک زن است. یک لایه عمیقتر میرویم. نه اینکه به تفسیر نیاز نداشته باشیم. تازه آماده میشویم برای تدبر، یعنی ببینیم چه پیامهایی چه نکتههایی دارد؟
الآن یکی از برنامههای سمت خدا قصههای قرآن است. این قصه مربوط به زمانتی است دور اما به زندگی من و بچه من مربوط میشود. به تصمیمگیری من در انتخاباب مربوط میشود. به ازدواج من مربوط میشود. به خانهداری من مربوط میشود. قصهها برای زمانهای گذشته است. تقریباً نیمی از قرآن در قالب قصه بیان شده است. از شش هزار آیه، سه هزار آیه خدا حرفهایش را در قالب قصهها زده است. مخاطب خدا ما هستیم و ماجراها برای سه هزار سال قبل است. یک جوانی در کاخ شاهی با پیشنهاد گناهی روبرو شد. چه کار کرد؟
«قال معاذ الله» گفت: خدایا به من پناه بده! الآن هم قابل تکرار است. یک دختری، یک پسری، در یک فضای خلوت در معرض گناهی قرار بگیرند، آن هم میتواند بگوید: معاذ الله! همان مزدی که خدا به یوسف داد، این بود که «انا نجزی المحسنین» فقط مربوط به یوسف نیست، یک سنت است. مثلاً در مهمانیها، میگویند: بنشین، ببینیم. تفسیر نور حاج آقای قرائتی در یک جلد منتشر شده است. همین کتاب را بیاوریم ببینیم این نیم صفحه و یک آیه پیامش برای امروز ما چیست؟ این تدبر است.
انتظار پنجم : استماع
انتظار پنجم استماع است. یعنی گوش کنیم. خواندن یک اثر دارد و گوش دادن یک اثر دیگر دارد. گاهی شما یک کتابی را خواندی، فرزند شما میگوید: عجب کتابی است. شما میپرسی: کجایش؟ میگوید: فصل سومش، میگویی: من خواندم، به این نکته توجه نکردم. معلوم میشود گاهی وقتها دیگران بخوانند و بر ما بگویند: یک اثر دیگری دارد. قرآن فرمانش این است «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» (اعراف/۲۰۴) صدای قرآن پخش میشود خاموش باشید و گوش فرا دهید.
استماع در جامعه ما در حد نصاب نیست. مثل قرائتهای ما، استماعهای ما کیفی نیست. کیفیت ندارد. با دل و جان گوش نمیدهیم. قرآن پخش میشود ما با هم حرف میزنیم، پذیرایی صورت میگیرد. امواجش به گوش ما میخورد ولی استماع نیست، استماع باید با تشنگی و داوطلبانه باشد. در تاکسی نشستیم صدایی پخش میشود، آن استماع نیست. شنیدن است. گوش دادن یعنی خودم دارم کلاس میروم. داوطلبانه و با اراده، استماع است.
یادم هست هرسال که مقام معظم رهبری ماه رمضان افطاری میدهند، شب اولش برای قرآنیهاست. به نظرم دو سه سال قبل تمرکز فرمایشات ایشان روی استماع بود. خوب شنیدن، یک مهارتی است و باید یاد بگیریم. یعنی یک کسانی باید اینجا بیایند و یاد بدهند به ما خوب شنیدن چطور است. چه مکانیزمی دارد که ما یک حرفی را خوب بشنویم و بعد روی آن فکر کنیم. روز قیامت قرآن از ما میپرسد: استماعت در مورد من چه بود؟ حرف من میان میآمد باقی حرفها تعطیل میشد؟
انتظار ششم : تعلیم
انتظار ششم قرآن از ما تعلیم است. یعنی هرکس از این کتاب هرچه بلد است برود به کسی که آن را بلد نیست یاد بدهد. ما این کار را نمیکنیم. چند نفر در جامعه ما معلم قرآن هستند؟ من پرسیدم، سازمان تبلیغات و دفتر تبلیغات و دارالقرآن و آموزش و پرورش فکر نمیکنم دویست هزار تا باشد. خود قرآن میگوید: معلمان قرآن باید میلیونی باشند. یعنی چه؟ مثلاً یک کسی روخوانی بلد است. همین را برود یاد بدهد. یک کسی روانخوانی بلد است. یک کسی ترجمه بلد است. یک کسی صوت و لحن بلد است. یک کسی نکتههای قرآن بلد است.
همه خود را موظف بدانند معلم قرآن شوند. این در جامعه ما نیست. از امام باقر(ع) حدیثی است که روز قیامت یک کسی پرونده عملش را ورق میزند میرسد به یک صفحهای، به هوا میپرد و شادمانی میکند. فرشتهای از او میپرسد چه خبر است، همه گریه میکنند. میگوید: یک چیزی برای من نوشتند که من انجام ندادم، خوشحالی من برای آن است. میگوید: نوشته تو به یک میلیون نفر قرآن یاد دادی. کلمه «الف» در زبان عربی یعنی هزار، «الف الف» در حدیث است یعنی هزار هزار، تو به یک میلیون نفر قرآن یاد دادی، میگوید: نه، من ندادم. من یکوقت بیکار بودم و در مسجد محل به ده نفر قرآن یاد دادم. این پنج صفر اضافی گذاشته است؟!
این فرشته میگوید: صفرهای اضافی را من گذاشتم. میگوید: تو به ده نفر قرآن یاد دادی، یکی از آن ده نفر به صد نفر یاد داد. آن هم به حساب تو واریز شده است. گاهی وقتها کارتهای عابر بانک را میبریم میبینیم یک مبلغی اضافه شده، میگوییم: از کجاست؟ اول برج که نیست. عید نیست، این پول از کجاست؟ در قیامت چنین صحنههای زیاد پیش میآید. گاهی هم میشود کم شده است. یکی از شاگردان تو به صد نفر، یکی از صد نفر به هشتصد نفر، یکی هشتصد نفر به هشتاد هزار نفر، یکی از هشتاد هزار نفر، همینطور تا روز قیامت هر چند نفر به واسطه تو با قرآن آشنا شدند، به حساب تو، چرا ما این کار را نکنیم؟ یک برکتی است که برای همه ما هست. ما مفسر نیستیم، طلبه نیستیم ولی توانایی و مهارت خواندن قرآن را داریم.
روز قیامت حدیث داریم دو گروه با قامتهای بلندتر از دیگران که همه آنها را نشان میدهند وارد محشر میشوند. یکی اذان گویان، یکی معلمان قرآن. نمیشود ما معلم قرآن شویم؟ چرا. گواهی نامه لازم دارد؟ نه. همین مادر هرچه از قرآن بلد است برای بچه خودش بگوید. بچهها وقتی به خانه میآیند مادرها درسهایشان را پرس و جو میکنند. من از شما میپرسم چه درسهایی را؟ معمولاً ریاضی، در اجتماعات پانصد نفره وقتی میپرسم همه میگویند: ریاضی! نمیخواهم بگویم آن بد است، چرا کمک درس قرآن نکنیم؟ روز معلم در پیش است خانوادهها معمولاً در مراسمی که در مدارس هست، شرکت میکنند. از کدام معلم تقدیر میشود؟ ریاضی، زبان، فیزیک، معلم قرآن آن پشت پنهان میشوند.
یعنی میداند هیچکس حرفی از او نمیزند. چرا؟ پدر و مادرها بیایند شریک معلم قرآن شوند. به بچهها بگویند: کتاب قرآنت را بیاور. ببینند میتواند بخواند، خوب یافته، خوب آموزش دیده، تعلیم خیلی حرف دارد.
انتظار هفتم : تأثیرر
اولین انتظار قرائت، دومی تلاوت، ترتیل، تدبر، استماع، تعلیم، انتظار هفتم که خیلی مهم است، تأثیر است. قرآن از ما میخواهد تحت تأثیر این کتاب قرار بگیریم. فقط بخوانیم نه، خلق و خوی ما و رفتار و منش ما عوض شود. اطرافیان به ما بگویند: تا حالا اینطور نبودی، چه شده است؟ بگویم: این آیه مرا عوض کرده است. الآن این قصه در خانوادههای ما نیست. مثلاً بچه من به من بگوید: پدر جان شما قبلاً خیلی زود عصبانی میشدی، یک هفتهای است من شما را تحت نظر دارم، صبور شدی و حلیم شدی. بگویم: این آیه مرا عوض کرده است.
میپرسد کدام آیه؟ بگویم: «وَ الْکاظِمِینَ الْغَیْظَ وَ الْعافِینَ عَنِ النَّاسِ وَ اللَّهُ یُحِبُّ الْمُحْسِنِین» (آلعمران/۱۳۴) بچه در فکر خودش میگوید: عجب! قرآن چه سازندگیهایی دارد. یا مثلاً من در خانه نشستم، یک ساعت قبل از مغرب بلند میشوم لباس میپوشم. حاج خانم میگوید: کجا؟ میگویم: دارم مسجد میروم. میگوید: وقت نماز نشده! میگویم: دارم صندوق قرض الحسنه مسجد میروم. برای چه؟ «مَنْ ذَا الَّذِی یُقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً» (بقره/۲۴۵) بروم قرض بدهم. صندوق دار مسجد میگوید: حاج آقا شما چند سال است همسایه مسجد هستید پیدایتان نبود، چطور شده آمدید؟ بگویم: این آیه مرا آورد.
خداوند بزرگان ما را حفظ کند. عالمی در قم هست از افتخارات ایران است. آیت الله کریمی جهرمی، ایشان یک کتابی دارد من گاهی غصه میخورم بعضی از کتابهای خوب با چاپ بد عرضه میشود. با کاغذ کاهی و با طرح جلد.. به نظر من این کتاب جواهر است. اسم کتاب هست نمونههایی از موارد تأثیر و نفوذ آیات قرآن. شصت قصه در این کتاب هست. قصههای بعضی مربوط به زمان پیامبر، تا زمان خود ما، یک قصهاش را همه مردم ایران بلد هستند. آقا دزده نصف شب روی دیوار پرید! نگاه کرد دید یکی از اتاقها چراغش روشن است. یکی از اهل خانه نیمه شب نشسته قرآن میخواند. دزد هم قرآن میفهمید. خوب گوش کرد ببیند خواننده قرآن کجا را میخواند؟
دید این آیه را میخواند: آیا وقت آن نرسیده که این دل برای پذیرش حق نرم شود؟ «أَ لَمْ یَأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکْرِ اللَّهِ» (حدید/۱۶) این هم روی دیوار گفت: چرا، الآن وقتش است. این تأثیر است. پشیمان شد و آمد در کوچه و توبه کرد و گریه کرد. به کاروانسرایی رسید. دید تجار و بازرگانان همه دلواپس هستند. پچ پچ میکنند و میگویند: اگر فضیل پیدا شود با دار و دستهاش امول ما چه خواهد شد؟ خودش را به آنها نزدیک کرد و گفت: فضیلی که از او میترسید من هستم! من توبه کردم. یکی از مزدهایی که خداوند به فضیل داد، یک پسری داد اسمش را علی گذاشت. این نوجوان شده بود و ویژگیاش این بود که به آیات قرآن حساس بود. تأثیر!
یک قصه دیگر، فاطمه زهرا(س) عقد بسته بود با امیرالمؤمنین، آرام آرام آماده میشد به خانه بخت برود. پدرش پیغمبر لباس عروس برایش خریده بود. لباس عروس هم برای عروسها مهم است. یک خانمی آمد در زد و تبریک گفت. گفت: عروس خانم من هم میخواهم به زودی دخترم را به خانه بخت بفرستم، یک کمکی به من بکنید. حضرت فاطمه فرمود: اول به نظرم رسید لباس ساده خودم را به آن خانم بدهم. یک آیه قرآن تصمیم مرا عوض کرد. ایستگاه ما این است، پیراهن نو را داد «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَیْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِیم» (آل عمران/۹۲) شصت تا از این قصهها در این کتاب هست. الآن ما نیاز داریم در جامعه که قرآن در زندگی ما تأثیر کند.
در خلق و خو و روش ما، بچههای ما ببینند. راننده تاکسی، مغازه دار، استاد دانشگاه، اینبار میفهمیم قرآن آمده در تار و پود زندگی ما، آنوقت میفهمیم زندگی ما قرآنی است.
ما هفت پله را آمدیم، از سطح به عمق آمدیم. اینطور اگر باشد روز قیامت قرآن میپرسد: تو برای من چه کردی؟ حتی در حدیثی داریم کسی هست که آرام آرام آمادهاش میکنند برای بردن به جهنم، قرآن میآید وساطت میکند. پروردگارا! او این کارها را برای من کرده است. بخاطر همین کارها شفاعت او پذیرفته میشود. قرآن شفاعت کنندهای است که شفاعتش پذیرفته میشود.
شریعتی: نکات خیلی خوبی را شنیدیم. توفیقی بود که امروز این مطالب ناب را با محوریت قرآن کریم بشنویم. انشاءالله خداوند توفیق عمل به همه این دانستهها را به ما عنایت کند.
انشاءالله لحظات زندگی ما و لحظات ماه رجب ما منور به نور قرآن کریم باشد و انس ما با قرآن بیشتر باشد. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای بهشتی: حدیثی داریم از پیغمبر که آیههای قرآن هرکدام گنجی است، از کنار گنجها بدون بهره گذر نکنید. من گاهی وقتها برای خودم مثال میزنم که در خزانه بانک مرکزی رفتیم، آنجا به ما اختیار دادند که اینجا اسکناسهای چند تومانی است، اینجا سکه است، ما هم همینطور جوک میگوییم و از کنارش رد میشویم. این ماجرای زندگی ماست. دومین آیه از صفحهای که خوانده شد، آیه مشهوری است.
«إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ یَهْدِی لِلَّتِی هِیَ أَقْوَمُ» این قرآن هدایت میکند به درست ترین، محکمترین راه و گزینه و ایده، ما در زندگی غالباً محتاج تصمیم گیری هستیم. به دوراهی و سه راهی میرسیم، پی در پی باید تصمیم بگیریم. تصمیم درستتر کدام است. این کتاب دستگیری میکند ما را. «وَ یُبَشِّرُ الْمُؤْمِنِینَ الَّذِینَ یَعْمَلُونَ الصَّالِحاتِ»
انتظار هشتم : عمل
هشتمین انتظار عمل است. قرآن بشارت میدهد مؤمنان را آنهایی که اعمال صالح انجام میدهند. یعنی کارشان درست است. امسال سال حمایت از کالای ایرانی است. مخاطب این شعار یکی خود کارگران هستند که کار درست انجام بدهند. یعنی این عمل صالح یعنی کار درست، هرکس در حرفه خودش، معلم است، جراح است، کارگر است، کارمند است، آن کار را درست انجام بدهد. این میشود عمل صالح، «أَنَّ لَهُمْ أَجْراً کَبِیراً» آن پاداش بزرگ برای آنهایی است که کار را درست انجام میدهند. صحیح انجام میدهند. در قرآن خداوند ۱۸۰۰ بار ما بندگان را امر و نهی کرده است. تقریباً ۱۴۰۰ بار امر و چهارصد بار نهی کرده است. خداوند یکی از اسمهایش طبیب است، این هم نسخهاش است. این نسخه آن طبیب است.
در دعای جوشن کبیر میگوییم: «یا طبیب من لا طبیب له» این طبیب نسخههایی برای ما نوشته است. اطباء وقتی نسخه مینویسند، سه دارو، پنج دارو، هفت دارو، همه را باید استفاده کنیم. گاهی هم پرهیزهایی را مینویسد. سرخ کردنی نخور، ترشی نخور، قند نخور، نخورها تقریباً یک چهارم بخورها است. نهیهای خدا چهارصد تا است، چهارصد مورد خدا فرموده: این کار را انجام نده، بنده من پرهیز کن! ان لباس را نپوش، این غذا را نخور. این نگاه را نکن. به این پول دست نزن. این قرارداد را امضاء نکن. این رابطه را انجام نده، اینها چهارصد تا است.
فرامین خدا که رازق ماست، خالق ماست، اول ماست، آخر ماست، تمام زندگی ما و هستی ما به آن بسته است. این هزار و هشتصد امر و نهی را خوب دقت کنیم. یعنی از این قرائت و تلاوت و ترتیل و استماع برویم در اینکه اصل قصه عمل است. مثل این است که کسی قلههای شمال تهران را برای ما توصیف کند. باید برویم و قدم بگذاریم در راه، اینبار به قله توچال رسیدیم چشم انداز آن طرف نمایان میشود. خیلی از ما که متحیر هستیم کو زیباییهای قرآن، آن راه را نرفتیم. برای گام اول پیشنهاد من این است.
از این ۱۸۰۰ مورد امر و نهی خدا، ۲۰۰ مورد در آیات «یا ایها الذین آمنوا» است. موبایلهای مخاطبان ما قرآن دارد. قرآن قابل جستجو دارد. «یا ایها الذین آمنوا» را جستجو کنیم. هشتاد و چند آیه داریم که با «یا ایها الذین آمنوا» شروع میشود. ۲۰۰ امر و نهی خداست. مثلاً فرموده: «لا تجسسوا» (حجرات/۱۲) در زندگی مردم سرک نکشید. «لا یَغْتَبْ بَعْضُکُمْ بَعْضا» (حجرات/۱۲) انجام بدهیدها بعضی عبادات است.
مثلاً نماز بخوانید. زکات بدهید. جهاد کنید. بعضی مسائل اخلاقی است. اخلاق فردی، اخلاق اجتماعی، اینها را یادداشت کنیم. ببینیم خالق من چه فرامینی برای من دارد. تا حالا که دو ماه از سال ۹۷ گذشته، دو ماه دیگر این سی تا امر و ده تا نهی را پیدا کردم. بروم عمل کنم. قرآن از ما عمل میخواهد. چیزهایی که پیغمبر به عنوان امر برای شما آورده است انجام بدهید. «ما نَهاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا» (حشر/۷) آنهایی که به عنوان نهی مطرح کرده اجتناب کنید. این ایستگاه خیلی مهمی است.
انتظار نهم : عمل
نهمین انتظار قرآن از ما تبلیغ است. ما کتابی را که دوست داریم تبلیغ میکنیم. در همین عید فیلمهایی را در سینماها به نمایش گذاشتند، هرکس فیلم را میبیند اگر بپسندد به دیگران هم میگوید: برو این فیلم را ببین! یکبار شده به دیگران بگوییم: برو این کتاب قرآن را بخوان. تبلیغ هم هنر لازم دارد. کالایی را در تلویزیون تبلیغ کرده و با آن تبلیغ چند ده میلیون نفر را وادار به خرید کالا کرده است. این هنر مبلغ است. آیا ما آن هنر را یاد گرفتیم؟ با شعر خوب، با صوت خوب، با لحن خوب، خط خوب، یک جمعی را تحت تأثیر قرار بدهیم به سمت این کتاب بیایند.
مثلاً یکی زبان انگلیسی بلد است، زبان انگلیسی میتواند وب سایت یا سایت درست کند با زبان انگلیسی همه کسانی که در دنیا به این زبان آشنایی دارند مخاطب قرار بدهد، بگوید قرآن چه کتابی است. ما ده هزار طلبه غیر ایرانی در قم داریم. چند هزار دانشجوی غیر ایرانی در دانشگاه تهران داریم. یکوقتی جمع شده بودند من بین آنها رفتم. در قزوین و بعضی از استانهای دیگر هست. این را قرآن روز قیامت از ما میپرسد آیا این را برای من تبلیغ کردی؟ بهترین کتاب، کتاب هدایت و کتاب نور است.
انتظار دهم : تقویت ایمان
آخرین مورد هم تقویت ایمان است. ما همه مسلمان هستیم و به قرآن ایمان داریم. خود قرآن میگوید: «یا ایها الذین آمَنوا آمِنوا» (نساء/۱۳۶) همین امروز این آیه را پیدا کنید. ای کسانی که ایمان آوردهاید، ایمان بیاورید.
سؤال میکنیم ای فرشته خوب خدا ایمان داریم، میگوید: کم است. در برابر این هجومی که از آن طرف به شما میشود، این مقدار ایمان کم است. مثل اینکه خطری ما را تهدید میکند میگوییم: من میتوانم خودم را حفظ کنم. آن آتش اینقدر سهمگین است، این مقدار آب برای مقابله با آتش کم است. این تجهیزات در این سفری که ما میرویم سفر کوهستانی برای حفاظت از ما کم است.
سه تا ایمان را در آیه ۱۳۶ سوره نساء میگوید باید تقویت کنی. یکی ایمان به خدا، دشمن میخواهد ایمان به خدا را در بین شما تضعیف کند. یکی ایمان به پیامبر است. پیامبر را به صورت کاریکاتور، به صورت رمان، به صورت شبهه هی در ذهن مسلمانها تضعیف میکنند. شما از این طرف باید تقویت کنید. ایمان به قرآن، مطالب قرآن قدیمی و کهنه است و حرف نو ندارد، همان حرفهایی که در زمان نزول قرآن میگفتند و الآن هم میگویند.
ما در نقطه مقابل برای تقویت ایمان «یا ایها الذن آمَنوا آمِنوا» ایمانهایتان این اندازه کم است. من این را فکر میکنم از آیت الله امامی کاشانی شنیده باشم که شهید بهشتی در آلمان که بود، یک استاد دانشگاهی آنجا علیه قرآن فیش تهیه میکرد. مریض شد و در بیمارستان بستری بود. پسرش به دیدنش رفته بود. به پسر گفته بود: من دارم میمیرم. تو راه مرا ادامه بده. برای مبارزه با قرآن! شهید بهشتی یک نامه نوشته قبل از انقلاب به بزرگان ایران، به مقام معظم رهبری، آیت الله امامی کاشانی، به شهید باهنر، افراد دیگر که بیایید ما برای جواب او محتوا تهیه کنیم.
الآن هرکسی به سهم خود، ایمانهایی که داریم کم است. بچه من از مسجد یک سیدی میآورد و میگوید: صد اشکال در مورد قرآن دارد. من نمیتوانم جواب بدهم ما باید خودمان را مجهز کنیم. هرکس به سهم خود در هرجایی هست، ایمانمان را نسبت به خدا، نسبت به پیامبر اسلام و نسبت به قرآن تقویت کنیم.
شریعتی: توفیقی بود امروز در خدمت شما باشیم. دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای بهشتی: امامان ما به ما یاد دادند وقتی میخواهیم قرآن بخوانیم، این دعاها را بخوانیم. ما از همان دعاها استفاده میکنیم. امام به ما فرمود: خدایا قرآن خواندن ما را طوری قرار بده که با تدبر همراه باشد. با فکر همراه باشد. با عمل همراه باشد. همین چیزهایی که امروز گفتیم. از خداوند میخواهیم توفیق قرائت قرآن، تلاوت قرآن، ترتیل قرآن، تدبر قرآن، خوب گوش کردن به قرآن، یاد دادن قرآن به دیگران، تحت تأثیر قرار گرفتن قرآن، عمل به قرآن، تبلیغ قرآن و تقویت ایمان نسبت به این کتاب را به همه ما مرحمت بفرماید. انشاءالله.
شریعتی: بهارهای شگفتی در راهند، فردا گلی میشکفد که بادها را پر پر میکند. برای سلامت حضرت ولی عصر دست به دعا برمیداریم.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۱۹- ۰۱-۱۳۹۷
.






