مضامین بینظیر دعاهای أهلبیت علیهمالسلام
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۶-۲۰ ۱۰:۲۸مضامین بینظیر دعاهای أهلبیت علیهمالسلام

مضامین بینظیر دعاهای أهلبیت علیهمالسلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی : سلام میکنم به همه شما بینندگان عزیز، طاعات و عبادات شما قبول باشد. روزهای پایانی ماه رمضان را انشاءالله قدر بدانیم و با دل و جان کار کنیم. اللَّهُمَّ لَا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ صِیَامِنَا إِیَّاهُ فَإِنْ جَعَلْتَهُ فَاجْعَلْنِی مَرْحُوماً وَ لَا تَجْعَلْنِی مَحْرُوماً انشاءالله همه مورد رحمت خدای متعال در این ایام قرار بگیریم. حاج آقای عاملی سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، عرض ادب و احترام دارم خدمت حضرتعالی و همه مردم عزیز، آرزوی موفقیتهای بزرگ برای همه ملت عزیز از خدای متعال دارم، از اینکه توفیق روزهداری را خدای متعال به ما مرحمت فرموده، درک ماه مبارک رمضان را به ما مرحمت فرموده، به خدای متعال شاکر هستیم، آخر ماه مبارک رمضان هست، دلها میلرزد که خدایا یوم الجایزه چه جایزهای خواهند داشت، چون عید فطر را یوم الجایزه میگویند. ملائکه سر کوچهها میایستند میگویند: بلند شوید، به جوایزی که خدای متعال برای شما آماده کرده است. جوایزی که در شأن خود خداست، شب قدر هم نمیدهند بلکه روز عید فطر میدهند. چون این إِنَّ الْقَارِیجَارَ إِنَّمَا یُعْطَى أَجْرَهُ عِنْدَ فَرَاغِهِ مزد کارگر را آخر میدهند مخصوصاً شب عید فطر را عزیزان از دست ندهند. در ماه رمضان هرچقدر خدا عنایت کرده آن شب معادل آن عنایت دارد. چقدر باید جشن و سرور بگیریم که خدایا عید فطر را درک کردیم. وقتی امام حسین در گودال قتلگاه افتادند و سر مبارکش را بریدند، از عرش ندا آمد که خدا شما را موفق نکند که روزه بگیرید. لَا وَفَّقَکُمُ اللَّهُ لِصَوْمٍ وَ لَا لِفِطْرٍ خدا شما را موفق نکند که روزه بگیرید. خدا موفقتان نکند عید فطر را درک کنید. حضرت فرمود: والله تا روز قیامت دیگر درک نمیکنند نه روزه و نه عید فطر.
کسانی که روزه میخورند در ردیف قاتلین أباعبدالله قرار گرفتند. چقدر سخت است، در بعضی روایات هست که خدا شما را موفق نکند در روز فطر، انشاءالله خداوند بهترین جایزه را نصیب عزیزان کند و کسانی که بی تاب هستند که خدایا میپذیری یا نه، وقتی خدای متعال خودش دعوت کرده است میپذیرد. وقتی نزدیک افطار خدا به روزهدار میفرماید: چه روح معطری! چه بوی خوشی داری، وقتی خدا تعجب میکند معنیاش این است که ایها الناس شما تعجب کنید چقدر روزه انسان را معطر میکند. توصیه میکنم همیشه روزهدار باشند. مؤمن دو تا افطار دارد، یک افطاری که ما داریم، یک افطار هم آنجاست که دنیایش را عوض میکنند، یعنی این کف نفس در زندگی ما باید باشد و روزه تمرین است برای کف نفس تا بتوانیم در مضّال الاقدام، جاهایی که خطری است، قدرت روحی داشته باشیم خودمان را حفظ کنیم. جایی که دست ما باز است به بیتالمال و امکانات ویژه، از بیت المال حق ویژهای که ما مستحق آن نیستیم، خیانت به ناموس و مال مردم، تعرض به آبروی مردم و حیات اجتماعی مردم، برای یک ماه نیست. کتب علیکم الصیام برای یک ماه نیست. این تعبیر این است که ما همیشه کف نفس داشته باشیم و واهمه قدسی داشته باشیم و یک فلسفه روی زمین است که ما بدانیم فقرا چه حالی در گرسنگی و تشنگی دارند، در نداری! آنوقت همیشه هوای آنها را داشته باشیم و یکه خوار نباشیم. همت ما مصروف تیمار بدنی ما نباشد و این هنر نیست. خودمان را فدا کنیم برای عزت و حشمت جامعه و آسایش انسانها، من پیشاپیش عید مبارک فطر را تبریک میگویم و از خداوند میخواهم آخرین عید فطر ما نباشد و ایامی که در برزخ هستیم همیشه فضیلت و ثواب عید مبارک فطر و ماه رمضان و شبهای قدر در برزخ به ما نازل شود.
شریعتی: انشاءالله بهترین عیدیها را بگیریم. قرار گذاشتیم ادعیهی حضرات معصومین را مرور کنیم. نکات نابی که فرمودند از خدا چه بخواهیم و با چه ادبیاتی بخواهیم. ادامه بحث شما را خواهیم شنید.
حاج آقای عاملی: بحث ما این بود که چه مطالباتی را حضرات معصومین در ساحت قدسی حضرت حق مطرح کردند و این درس بزرگی برای ماست و مطالباتی که در حیات معنوی و اخروی ما نقش اساسی را دارد و سرنوشت ساز است، خصوصیات دارد و اینکه با چه ادبیاتی با خدا صحبت کردند. اولین مورد بخاطر اینکه شایسته است در ماه مبارک مطرح شود، میگویم. اینکه سالک سبیل حق، کسی که راه میافتد به طرف خدا، این تقرب، تقرب مادی نیست و از مقوله تحول است. هی رفته رفته متحول میشود و بی تابی و بی قراریاش بیشتر میشود. التذاذات معنویاش بیشتر و قلبش بزرگ میشود، آرزوهایش بزرگ میشود. در عالم دیگری غیر از این عالم سیر میکند. بدن اینجاست ولی روح در محل اعلی است. در آن لحظههای آخر که آقا رسول الله را مخیّر کردند میخواهی بمانی بمان! حضرت فرمود: رفیق اعلی را انتخاب کردند. در این سیر و سلوک حالات مختلفی بر انسان عارض میشود. حالات روحی یک متن و ادبیات خاص میخواهد که دلش را با خدا خالی کند. اگر آن تعبیرات از زبان انسان کامل باشد، اقای بروجردی دستش را اینطور میکرد و میفرمود: طلبهها با کسانی درس بخوانید که چندین بار این مسیر را رفتند و برگشتند. یعنی یک رئیس کاروانی مثل امیرالمؤمنین داشته باشیم و با امیرالمؤمنین راه بیافتیم. در آن لحظههای حساسی که احساسهای متعالی به انسان دست داده است و به خودی خود انسان زبان باز میکند.
بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود *** این همه قول و غزل تعبیه در منقارش
متن معصوم را داشته باشیم، ثروت است. متن آسمانی یک سفره است. وای به حال کسی که چنین سفرهای دستش باشد و غافل باشد. از بحثهای شیرین است که عزیزان این دعاها را داشته باشند و با این دعاها با خدا صحبت کنند. میدانید که حالات سالک سبیل حق خیلی متفاوت میشود و خیلی درد دلها دارد با خدا صحبت کند ولی همه متنهای آسمانی دست ما رسیده است. گاهی میبینید دل تنگی دارد و میخواهد سنگرها را فتح کند، امام صادق فرمود: شیعیان ما اهل فتح و ظفر هستند، گاهی که در این خصوص به مشکل برمیخورید دلتنگ میشود، یک دعایی میخوانم برای آنهایی که دلتنگی دارند. شروعش با این است، در مفاتیح و اقبال سید همه دعاهای معصوم است. إِلَهِی ضَاقَ صَدْرِی دلم تنگ شده است وَ لَسْتُ أَدْرِی بِأَیِّ عِلَاجٍ أُدَاوِی ذَنْبِی یعنی گناهانی که مانع شده و جلوی مرا گرفته و میخواهم حرکت کنم، اینها را چطور کنار بزنم، فَکَمْ أَتُوبُ مِنْهَا خدایا چقدر توبه کنم و باز خراب کنم. وَ کَمْ أَعُودُ إِلَیْهَا وَ کَمْ أَنُوحُ عَلَیْهَا چقدر نوحه بگویم و روضه بخوانم؟ لَیْلِی وَ نَهَارِی فَحَتَّى مَتَى یَکُونُ وَ قَدْ أَفْنَیْتُ بِهَا عُمُرِی خدایا عمرم فانی شد و تا کی هی خراب کنم و درست کنم؟ وقت ندارم…
صبح است ساقیا قدحی پر شراب کن *** دور فلک درنگ ندارد شتاب کن
گاهی آنقدر میافتد و بلند میشود و خسته میشود، مَوْلَایَ یَا مَوْلَایَ حَتَّى مَتَى وَ إِلَى مَتَى أَقُولُ لَکَ الْعُتْبَى مَرَّهً بَعْدَ أُخْرَى ثُمَّ لَا تَجِدُ عِنْدِی صِدْقاً وَ لَا وَفَاءً تو هیچوقت در من صدق و وفا پیدا نمیکنی. صادقانه نمیگویم خدایا آمدم، باید علائم و نشانه داشته باشد. یک نالهای میکند، این ناله نصف شب باشد، به خواب بگو امشب نیا به خانه ما، جزیرهای که مکان تو بود آب گرفت. فَیَا غَوْثَاهْ ثُمَّ وَا غَوْثَاهْ غوث کمک خدا را مطالبه میکند، به دادم برس ای غوث خدا، گاهی احتیاج دارد با خودش نوحه بگوید و روضه بخواند. استاد اخلاق کسی است که بهترین روضه را بخواند و انسان را بر علیه خود بشوراند. امام سجاد یاد داده است، الهی، وَ أَعِنِّی بِالْبُکَاءِ عَلَى نَفْسِی آقا رسول خدا گفتند: از تو دو تا چشم میخواهم مثل ابر بهاری، چقدر لذت دارد اشکی که از سر عشق به خدا باشد. امام سجاد فرمود: کمکم کن، فَقَدْ أَفْنَیْتُ بِالتَّسِّوِیفِ وَ الْآمَالِ عُمُرِی با آمال و آرزوها عمرم را فانی کردم، کمک کن گریه کن. وَ قَدْ نَزَلْتُ مَنْزِلَهَ الْآیِسِینَ مِنْ خَیْرِی خدایا من نازلهی یأس هستم، این چه عبودیتی است در برابر تو که من انجام میدهم فَمَنْ یَکُونُ أَسْوَءَ حَالًا مِنِّی إِنْ أَنَا نُقِلْتُ عَلَى مِثْلِ حَالِی إِلَى قَبْرِی لَمْ أُمَهِّدْهُ لِرَقْدَتِی وَ لَمْ أَفْرُشْهُ بِالْعَمَلِ الصَّالِحِ لِضَجْعَتِی خدایا اگر من در این حال از دنیا بروم که هنوز زمینه ورود را آماده نکردم و برای قبرم آمادگی پیدا نکردم و برای ابدیت خود اثاثیه نفرستادم، آیا بدتر از من کسی هست؟ این نجواها سنگ را آب میکند.
گاهی احتیاج به شکایت داری، این یک باب مفصل است. گاهی شکایت میکند از مغز و گاهی از قلب، گاهی شکایت میکند از چشم، گاهی شکایت میکند از مرکبی که دارد. برای همه اینها به ما دعا یاد دادند. کی نوبت به شکایت میرسد؟ وقتی مستأصل میشوی و دیگر کاری از دستت برنمیآید، مناجات الشاکین، إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَهً وَ إِلَى الْخَطِیئَهِ مُبَادِرَهً وَ بِمَعَاصِیکَ مُولَعَهً وَ بِسَخَطِکَ مُتَعَرِّضَهً تَسْلُکُ بِی مَسَالِکَ الْمَهَالِکِ وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَکَ أَهْوَنَ هَالِکٍ خدایا شکایت میکنم از نفسی که مرا به سمت بدیها امر میکند و به طرف خطاها سرعت میدهد و در من ولع درست میکند برای معاصی و در برابر سخط تو قرار میدهد و مرا به راههای هلاکتبار میکشد، من نزد تو ساقط میشوم و از چشمت میافتم.
یکوقت حضرت یحیی و حضرت عیسی حد جاری میکردند. یک آقایی خلاف کرده بود. خواستند حد را جاری کنند، حضرت یحیی گفت: دست نگه دارید. آمد جلوی این آقایی که خاک کردند ایستاد و گفت: مرا موعظه کن، گفت: درد من این نیست که شما دارید مرا رجو میکنید، درد من این است که از چشم خدا افتادم.
از خدا برگشتگان را کار چندان سخت نیست *** کار سخت ماست، کاز ما خدا برگشته است
گاهی شکایت از چشم است، خدایا روزها و هفتهها و سالها گذشت و نتوانستم یک اشک چشمی داشته باشم. امام سجاد میگوید: خدایا شکایت میکنم از چشمی که از خوف تو جامد است. هیچ تأثیری در چشم من ندارد ول آنچه التذاذات بصری است به آن حریص است و نگاه میکند. گاهی شکایت از قلب است، مثل اینکه از ته چاه صدایی بیاید، قلب اگر همراهی بکند و بگوید: آنهایی که دستورالعمل میخواهند، امام فرمود: قلب خودت را کنارت قرار بده و با آن مُزاوله بکن. استاد من میگفت: مزاوله معادل فارسی ندارد، من میگویم دارد. شما یک میخی را به دیوار زدی هی با آن ور میروید که میخ را دربیاورید، این مزاوله است. یعنی قلبت را کنار بگذار و هی به هم بریز که چطور این نیت امشب به من میگوید نماز شب بخوان! باید قلبت کار کند. احساس و عواطف که با آن با خدا صحبت میکنی برای قلب است. در مورد قلب میگوید: إِلَهِی إِلَیْکَ أَشْکُو قَلْباً قَاسِیاً قلبی که قساوت دارد. مَعَ الْوَسْوَاسِ مُتَقَلِّباً سر و کارش با وسواس است. وَ بِالرَّیْنِ وَ الطَّبْعِ مُتَلَبِّساً زنگار گرفته و حرف که گفته میشود به زنگار میخورد. امیرالمؤمنین خطبه همام را خواند، آن بنده خدا افتاد مرد. یعنی قلب اگر در برابر جمال لا یتناهی عکس العمل داشته باشد، دریایی از عشق و محبت و زبان و احساس زندگی انسان را میگیرد که اگر کسی به آن برسد تلاطم دعاهاست در معصومیت.
شریعتی: آنهایی که میخواهند سالک این وادی شوند، تمرین کردن با خودشان زمان خاصی دارد؟
حاج آقای عاملی: پیغمبر ما خوابیده بود، ابوذر خواست امتحان کند که پیغمبر خواب است یا بیدار است؟ چیزی را تکان داد، پیغمبر چشمش را باز کرد، فرمود: یا اباذر مگر نمیدانی، چشمم خواب است و قلبم نخوابیده است. شما ۲۴ ساعت غافل باشید میشود در نماز چند لحظه حاضر باشید؟ حضور قلب باید خارج از نماز باشد. تا شما در نماز حضور قلب داشته باشید. گاهی از غربت شکایت میکند. غریب کیست؟ شما یک جایی غربت رفتید، اللَّهُمَّ ارْحَمْ غُرْبَتِی وَ بُعْدَ دَارِی تعبیری که امام حسین به چه حالتی رسیده بود که این جملات را گفته بود. اللهم هذا مقام الغریب الغریق خدایا اینکه من ایستادم با تو صحبت میکنم، مقام کسی است که غیر از تو با هیچکس نمیتواند انس بگیرد. به هرچه دل بستی همان قدر میارزی. به هرچه دلت را خوش هست که وجود شما را تأثیر کرده برنامهریزی میکنید. شما کشته همان هستید. اینجا معلوم میشود آنهایی که ثابت کردند به خدا که ما خدا را میخواهیم، حالا ما باید ثابت کنیم. یا بگوید: هَذَا مَقَامُ الْمُسْتَوْحِشِ الْفَرِقِ خدایا من وحشت میکنم از اینکه با غیر تو باشم، تو اگر از دستم بروی من در وحشت هستم. در مسیر عشق تو من متلاشی هستم.
امام سجاد فرمود: اگر در دنیا همه بمیرند و من باشم و قرآن وحشت مرا نمیگیرد. آرام بخشی قرآن چنین است. گاهی شکایت از مرکب است. مرکبش مرکبی است که به درد این راه نمیخورد. این هم به ما یاد دادند با چه تعبیری با خدا صحبت کن. در دعای صباح، امیرالمؤمنین میفرماید: عجب مرکبی بدی است، نفس من با هوا و هوس خود درست کرده است. وای بر نفس من از این تسویلی که باعث شده این ظنون و آرزوهایش اینطور زیبا تجلی کردند. هلاکت باد بر این نفس من که اینطور جرأت پیدا کرده بر مولای خودش. یعنی کسی که اینطور جرأت دارد در زندگی در برابر خدا هتاکی کند، زیر خاک برای او بهتر از بالای خاک است. گاهی شکایت میکند خدایا خراب کردم! گاهی در چنین احوالی نیست. آقای مرعشی میگوید: رفتم دیدم آقای مامقانی خودش را میزند و میگوید: خراب کردم. گفتم چه شده است؟ گفت: خواب دیدم حضرت ولیعصر تشریف آوردند، جمعیت پر شده و من هم مرجع شیعه میخواهم آقا را ببینم به من راه نمیدهند، هرچه رفتم دیدم اصلاً محل نمیگذارم. خیلی ناراحت شدم. رفتم گفتم: آقاجان هنوز زود است تشریف آوردید بروید بعد تشریف بیاورید. بخاطر اینکه مردم به من محل نگذاشتند. میگفت: رفتم دیدم خودش را میزند و میگوید: خراب کردم. گاهی سالک میخواهد به خدا بگوید: خدایا خراب کردم. خدایا ظلم کردم به نفس خودم، وای بر نفس من! خدایا اگر نفس مرا نبخشی!
گاهی شکایت میکنند از عدم توفیق، خدایا من محروم هستم از نماز شب و کارهای بزرگ، از اینکه دست فقرا را بگیرم. از اینکه اراده داشته باشم مالم را تقسیم کنم. سه بار امام حسن(ع) هرچه داشت با خدا تقسیم کرد. دو تا کفش دارم، خدایا یکی برای تو و یکی برای من، همه چیزش را تقسیم کرد. این توحید اثر ندارد؟ یک آقایی در ولایت ما تجار است، از اول با حضرت قمر بنی هاشم عهد کردند بیست درصد هرچه سود داریم برای ما، همه را برای فقرا احسان میکنند. بگوید: مَا لِی کُلَّمَا قُلْتُ قَدْ صَلَحَتْ سَرِیرَتِی وَ قَرُبَ مِنْ مَجَالِسِ التَّوَّابِینَ مَجْلِسِی عَرَضَتْ لِی بَلِیَّهٌ أَزَالَتْ قَدَمِی وَ حَالَتْ بَیْنِی وَ بَیْنَ خِدْمَتِکَ سَیِّدِی خدایا چطور شده هروقت میگویم، من هم دیگر در جرگه دوستان خدا وارد شدم، یکباره یک حادثهای میشود خانم میگوید: بچه مریض است، این را درست کردند تا نگذارند با خدا نجوا کنی. یک چیزی مانع میشود و این مانع بیجا نیست و درست کردند، چون کاری کردی که باید از آن نجوا محروم شوی. این مانع را خودت درست کردی. خدا در کار ما دخالت دارد. إِنْ خَیْراً فَخَیْرٌ وَ إِنْ شَرّاً فَشَرٌّ آنوقت میگوید: خدایا چرا من اینطور هستم؟ آنوقت دنبالش میگوید: خدایا نکند این کار را کردم؟ چیزهایی میگوید که اصلاً به ذهن ما نمیرسد. آخر میگوید: أَوْ لَعَلَّکَ رَأَیْتَنِی مُسْتَخِفّا بِحَقِّکَ فَأَقْصَیْتَنِی نکند من به حق تو استخفاف کردم، مرا از خودت دور کردی، خدا حقی بر ما دارد. احکام شرعی، حقوق انسانها، حقوقی که در خانواده هست، حقوقی که پدر دارد، حقوقی همسر دارد، حقوقی که طفل دارد. امیرالمؤمنین با یک یهودی به مدینه میآمد، به سه راهی که رسیدند، اول امیرالمؤمنین گفته بود کوفه میروم، دید با این شام میرود. گفت: تو به من گفتی مدینه میروی. گفت: چند لحظه که با هم بودیم تو حق پیدا کردی بر ضمّه من. من باید چند قدم تو را مشایعت کنم. زمینه پذیرش را درست کرد. حضرت آمد کوفه و برگشت، گفت: خلیفه کیست؟ میخواهم نزد خلیفه اسلام بیاورم. آمد دید همین آقاست. گاهی احتیاج به عذرخواهی دارد. خدایا آنقدر عذرخواهی دارم که تو راضی شوی. ای کسی که بهترین پذیرنده عذر هستی از انسانهای بدکار.
تصور کنید بعد از مرگ است، در سختترین عقبات هستی، بگو خدایا لَکَ الْعُتْبَى را به تو امانت میدهم آن لحظه به من برگردی. گاهی میخواهد اظهار ندامت کند. اظهار ندامت تعبیرهای مفصلی است. یکی را برای شما عرض کنم. آنقدر عالی است. إِلَهِی إِنْ کَانَ النَّدَمُ عَلَى الذَّنْبِ تَوْبَهً اگر ندامت بر گناه توبه است، قسم به عزت تو من پشیمان هستم. فَإِنِّی وَ عِزَّتِکَ مِنَ النَّادِمِینَ وَ إِنْ کَانَ الِاسْتِغْفَارُ مِنَ الْخَطِیئَهِ حِطَّهً اگر استغفار چرک گناهان را میریزد، فَإِنِّی لَکَ مِنَ الْمُسْتَغْفِرِینَ خدایا من استغفار میکنم. گاهی میخواهد بگوید: خدایا بد هستم، مال بد بیخ ریش صاحبش!
فَإِنَّا بِکَ وَ لَکَ وَ لَا وَسِیلَهَ لَنَا إِلَیْک الا أنت خدایا ما برای تو هستیم، هرجا بروم برای تو هستم. این نسبت بریده شدنی نیست. چون مال تو هستیم غیر از وجود تو راه دیگری نداریم. اگر بد هستیم برای تو هستیم. گاهی در این عالم دنبال پناهگاه هست. اینها را حفظ کنید و با خدا با این ادبیات صحبت کنید.
عنقای قاف را هوس آشیانه بود *** غوغای نینوا همه در ره بهانه بود
أَنْتَ کَهْفِی حِینَ تُعْیِینِی الْمَذَاهِبُ این همه افکار و اندیشه هیچ کدام مرا ارضاء نمیکند. وَ تَضِیقُ عَلَیَّ الْأَرْضُ بِمَا رَحُبَتْ زمینی با این وسعت برای من تنگ است. اگر اینها نباشد، رحمت تو نباشد من هلاک میشوم. گاهی انسان یک آمالی دارد، آرزوهایی دارد فطری است و چیزی نیست که بتواند به سادگی از آن بگذرد. ناله و تضرع میکند. حکمت خداوند تعلق میگیرد به اینکه این محقق نشود. آنوقت آرزوها رفته رفته مندرس میشود، آنوقت با خدا میخواهد گلایه کند و بگوید: خدایا آرزوهای من مندرس شد. یک تعبیری اینجا حضرات معصومین دارند که خدایا من خیلی خیره ماندم به راه…
به رد پای تو آنقدر خیره میمانم *** غبار کوی تو آخر کفن شود به تنم
خدایا چقدر راه را نگاه کردم، چشم به راه بودم. قلب انسان از جایی که انتظار دارد میشکند و با قلب شکسته این دعا را میخواند. این دعا از چشمها اشکها گرفته است. این را میخوانم از طرف همان عزیزانی که گرفتار شدند. خدایا در طلب خیلی به رنج و زحمت افتادم. اسباب و وسیلهام دیگر جواب نداد، هر راهی رفتم و سراغ هر اسباب و وسیلهای رفتم به جایی نرسیدم. آمال من مندرس شد. شأن خدا خیلی بالاست از اینکه بدون حکمت اینطور ناکامی برای انسان درست کند. آنهایی که در این دنیا مبتلا هستند، روایت هست آرزو میکنند کاش در دنیا بدنشان با قیچی بریده میشد، آنها مبتلا میشدند. آمال و آرزوهایم مندرس شد و امیدم از تمام اسباب قطع شد. من امید بستم به حمایت تو، روی تو حساب باز کردم. خودت گفتی برای دوستی من حساب باز کنید. من به جای بسیار حساسی رسیدم، حساسترین نقطه سالک سبیل رب که به خدا میگوید: خدایا با چه چشمی به من نگاه میکنی؟ میگویی بله یا نه؟
شریعتی: خدایا به هرکه میوه سنگین عشق میدهی شاخهی وجودش را میشکنی، تو خود مرهم شاخههای شکسته باش. اینجا سمت خداست، روزهای پایانی ماه مبارک رمضان، انشاءالله قدر بدانیم و از لحظه لحظهاش نهایت بهره را ببریم.
حاج آقای عاملی: یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمْ وَ اخْشَوْا یَوْماً لا یَجْزِی والِدٌ عَنْ وَلَدِهِ وَ لا مَوْلُودٌ هُوَ جازٍ عَنْ والِدِهِ شَیْئاً إِنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ فَلا تَغُرَّنَّکُمُ الْحَیاهُ الدُّنْیا وَ لا یَغُرَّنَّکُمْ بِاللَّهِ الْغَرُورُ خدای متعال در قرآن در موارد بسیاری از تقوا صحبت کرده و نهجالبلاغه از تقوا پر است و از خصوصیات معاد هم خیلی صحبت کرده است. اینجا اول امر به تقواست و قسمت دوم به اینکه در عالم آخرت هیچکس نمیتواند از دیگری چیزی را بینیاز بکند. حتی پدر و مادرها از فرزندان اما خصوصیتی اینجا دارد، این آیه با آیههای دیگر که خدا فرمود: شیطان شما را با من فریب ندهد. با توجه به اینکه خدای متعال چهرهی عاطفی بسیار فاخری از خودش در قرآن تصویر کرده طبیعی است که یک عدهای از این جهت گول بخورند و بگویند: وقتی این خطر هست که خدا اینقدر عطوف و مهربان است، ممکن است حساب و عذاب در کار نباشد. شیطان بگوید: خدا ارحم الراحمین است، برو کارت را بکن! همچنان که بعضی از بزرگان مسیحیت اعلام کردند چیزی به اسم جهنم وجود ندارد و خدا برای اینکه این توهم را کنار بزند چند کار کرده است، یک کار عبارت است از قسمهای شدیدی که خورده است. قسم به خدا این حق است، قسم به حق که میگویم قالَ فَالْحَقُّ وَ الْحَقَّ أَقُولُ، لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْکَ وَ مِمَّنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ أَجْمَعِینَ (ص/۸۴ و ۸۵) قسم به خدای آسمان و زمین اینهایی که میگوییم حق است. یک روز قیامتی هست. اهل کفر خیال میکنند بعثی در کار نیست. قسم به خدایم قُلْ بَلى وَ رَبِّی لَتُبْعَثُنَّ ثُمَّ لَتُنَبَّؤُنَّ بِما عَمِلْتُمْ وَ ذلِکَ عَلَى اللَّهِ یَسِیرٌ (تغابن/۷) مبعوث میشوید و اعمالتان را به شما خبر میدهند. فَوَ رَبِّکَ لَنَحْشُرَنَّهُمْ وَ الشَّیاطِینَ ثُمَّ لَنُحْضِرَنَّهُمْ حَوْلَ جَهَنَّمَ جِثِیًّا (مریم/۶۸) یکی از کارهایی که خدا کرده، این است که در دو جا در قرآن فرموده: شیطان شما را با خود خدا فریب میدهد. انشاءالله کمربندها را محکم ببندیم.
در مورد شخصیت علی بن حاتم از اصحاب بسیار شایسته امیرالمؤمنین، پسر حاتم طاعی است. ایشان سه فرزندش را فدای امیرالمؤمنین کرد. بعد از شهادت امیرالمؤمنین معاویه خواست نمکی بر زخمش بپاشد، گفت: بچههایت کجا هستند؟ گفت: همه را فدای امیرالمؤمنین کردم. گفت: علی انصاف نکرد که حسن و حسین را نگه داشت و بچههای تو را جلو فرستاد. گفت: من با انصاف با امیرالمؤمنین عمل نکردم که من ماندم و علی شهید شد! معاویه دید حریف او نیست، گفت: علی را برای من وصف کن. وصف علی را کرد، معاویه چنان گریه کرد که با عبا اشک چشمش را پاک میکرد و فرمود: والله ابوالحسن اینطور بود. گفت: حالت نسبت به علی چطور است؟ گفت: اینطور که زنی در بغلش سر بچهاش بریده شود. در عشق علی اینطور بی تاب هستم. اول که رئیس قبیله بود و ایمان نیاورده بود، خواهرش اسیر شد. خواهرش یک بیان فصیح داشت و جمال استثنایی داشت. وقتی صحبت کرد جمال او از یاد رفت و دیدیم جمال صحبتش از این بالاتر است. با زبان خوبش آزاد شد و از برادرش گله کرد. مرا فراموش کردی؟! گفت: من پیغمبر را چیز دیگر دیدم. نزد آقا رسول الله آمد و گفت: من فلان کس هستم. حضرت فرمود: تو رئیس قبیله فلان هستی؟ گفت: طبق مذهب شما عشر مال مردم را نمیشود گرفت، تو چرا بخشی از مال مردم را میگیری؟ از غیب خبر داد و او خیلی متأثر شد، ایمان آورد و طبق بعضی نقلها حضرت فرمود: بلند شو به خانه برویم. هوا داغ بود. پیرزنی جلوی آقا رسول الله را گرفت و شروع به صحبت کرد. پیغمبر ما آنقدر زیر آفتاب داغ به حرف این پیرزن گوش داد که دیگر علی بن حاتم کلافه شد، تا قضیه تمام شد گفت: اشهد ان لا اله الا الله و اشهد ان محمداً رسول الله! فرمود: چه شد؟ گفت: من خیلی پادشاه و ملوک دیدم. تو پادشاه نیستی. یک پادشاه اینطور خودش را در اختیار پیرزن قرار نمیدهد. تو پیغمبر هستی. آقا رسول الله زمینه پذیرش را فراهم کرد. ما برای اینکه بچههای خودمان را در منزل تربیت کنیم، باید زمینه پذیرش را با رفتار خود بلند کند. این یک اصل بزرگ تربیتی و تبلیغی است. این چون رئیس قبیله بود، آقا رسول الله خیلی به او احترام میگذاشت. در روایت هست همیشه بزرگ هر قومی احترامی دارد. آقا رسول الله مکه را فتح کرد، عمویش گفت: کلید را از بنی شیبه بگیر و به من بده. گفت: نه، نمیدهم! من کلید را به بنی شیبه میدهم و خانه ابوسفیان را امن قرار داد. با اینکه ابوسفیان اصلاً ایمان نیاورده بود. رئیس قوم بود، این یکی از اصول اخلاقی اسلام ماست.
شریعتی: در روزهای پایانی ماه رمضان، سحرهای آخر، افطارهای آخر، بهترین کار چیست؟
حاج آقای عاملی: خدایا ناله کردیم و دعا کردیم، امید به رحمت تو بستیم و با تو خلوت کردیم. خدایا اگر استجابت این دعاها موانعی دارد، به اسم اعظمت قسم میدهم این موانع را برطرف بفرما و ما را با خودت و قرآن و پیغمبرت محرم قرار بده. خدایا حقایق قرآن و فضیلت ماه رمضان به قرآن است. حقیقت قرآن را در قلب ما قرار بده. کسانی که گرفتار و آشفته هستند و نگرانی دارند و با امید به درگاهت آمدند، به احترام این ماه دعاهای همه را مستجاب بفرما و در روز عید فطر ما را جزء کسانی قرار بده که از نماز عید فطر به بهشت برمیگردند. حضرت فرمود: وقتی نماز عید فطر رفتید، از نماز که برمیگردید یا به بهشت برمیگردید یا جهنم؟ خدایا ما را از کسانی قرار بده که مشمول عنایات خاصه توست.
شریعتی:
چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است *** آن به که کار خود به عنایت رها کند
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید حسن عاملی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۰۱- ۰۳-۹۹
.





