Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
حجت الاسلام فرحزاد (م29) متن گردآوری فضیلت ماه رمضان

ماه رمضان ؛ فرصت سازندگی

ramazan-farahzad6

ماه رمضان ؛ فرصت سازندگی

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِیمِ

قال الله تبارک و تعالی:
وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادی عَنّی فَإِنّی قَریبٌ ۖ أُجیبُ دَعوَهَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَلیَستَجیبوا لی وَلیُؤمِنوا بی لَعَلَّهُم یَرشُدونَ

و قال رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم:
عَلِی خَیرُ الْبَشَرِ فَمَنْ أَبَى فَقَدْ کَفَر [۱] و عَلِی مَعَ الْحَقِّ وَ الْحَقُّ مَعَ عَلِییدُورُ مَعَهُ حَیثُ مَا دَار [۲]

بشنو از نی چون حکایت می‌کند و از جـدایی هـا شـکایـت می‌کند
از نیستان تا مرا ببریده اند از نفیرم مرد و زن نالیده اند
هر که او از همنوایی شد جدا بینوا شد گر چه دارد صد نوا
همنشینی خویشی و پیوندی است یار با نامحرمان چون بندی است
ای بسا هندو و تـرک هـمزبان ای بسـا دو ترک چون نامحرمان
پس زبان محرمی خود دیگراست هم دلی از همزبانی خوش تراست

برکات ذکر صلوات

ذکر صلوات همه وقت و همه جا، خصوصا در ماه رمضان و بالخصوص شب های قدر خیلی سفارش شده است. در روایت هست که دعا مستجاب نمی شود، بالا نمی رود، مگر اینکه این ذکرشریف ضمیمه آن بشود. در منتهی الامال، محدث قمی نقل کرده است که شب نوزدهم، حضرت امیر مداومت بر ذکر صلوات داشته اند. صلوات بدی ها را تبدیل به خوبی می کند، ظلمت ها را تبدیل به نور می کند.

روایت داریم: شخصی خدمت امام صادق علیه السلام عرض کرد: آقا من توفیق داشتم که وارد خانه کعبه شدم.(مکانی به این مقدسی،که محل ولادت آقا امیرالمومنین علیه السلام است) ولی چون قبلا پیش بینی نمی کردم، اعمال داخل کعبه را یاد نگرفته بودم. نشستم صلوات بر محمد و آل محمد فرستادم؛ آیا بهره و ثوابی از این کارم برده ام؟ امام صادق علیه السلام فرمود: شما از داخل کعبه بیرون آمدی در حالی که ثواب و حسنه شما از همه آنها بیشتر بود.

برتری ماه رمضان بر ماه های دیگر

لَیلَهُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْر (القدر/۳) اگر هیچ سندو مدرکی برای فضیلت شب قدر نباشد، همین یک آیه از سوره مبارکه قدر کفایت می کند. شب قدر از هزار ماه هم بالاتر و برتر است؛ حالا چه قدر برتری دارد، نمی دانیم. روزهای آخر ماه رمضان،پیامبر ما بستر رختخوابش را جمع می کرد و شش دانگ خودش را وقف خدا می کرد؛ دهه آخر را در مسجد معتکف می شدند.یک سال جنگ بدر در بین ماه رمضان اتفاق افتاد و حضرت نتوانستند اعتکاف را در ماه رمضان برگزار کنند، سال بعدش دو دهه معتکف شدند.یعنی اینقدر برای وقوف در مسجد و ذکر خدا و یاد خدا و عبادت اهمیت قائل بودند.

پیامبر ما می فرماید: اگر مردم قدر ماه مبارک رمضان را می دانستند، می گفتند: ای کاش همه سال رمضان بود.در این ماه خواب و نفس کشیدنت عبادت است. آقا امیرالمومنین علی بن ابیطالب صلوات الله و سلام الله علیه می فرماید: فضیلت ماه مبارک رمضان بر بقیه ماه ها، مثل فضیلت ما امام هاست بر بقیه مردم. هیچ کسی، هیچ شخصیتی با پیامبر و اهل بیت و چهارده معصوم قابل قیاس نیست. در روایات می فرمایند: ما را با هیچ کسی قیاس نکنید؛لذا فضیلت ماه مبارک رمضان را با بقیه ماه ها مقایسه نکنید.

پیامبر اکرم سلام الله علیه وآله فرمود: محروم و بدبخت کسی است که از آمرزش خدا در این ماه مبارک رمضان محروم بشود. قدر این مجالس، این حالات و این گریه ها را بدانید. گاهییک قطره اشک،یک دریای آتش را خاموش می کند.

روایت داریم: روز قیامت بنده گنهکاری را می آورند که گناهش خیلی زیاد است. همان طوری که یک جماد مثل دوربین می تواند عکس و صورت و تصویر ما را ضبط کند و بعدا پخش کند، خدا می تواند به اعضای ما این قدرت را بدهد که خود اعضا و جوارح ما فیلمبرداری کنند یا به نطق بیایند.أَنْطَقَنَا اللَّهُ الَّذی أَنْطَقَ کُلَّ شَی ء (فصلت/۲۱) انسان به اعضا و جوارحش میگوید: چرا برعلیه من شهادت می دهید؟ لِمَ شَهِدْتُمْ عَلَینا (فصلت /۲۱ ) می گویند: این کار خدا بود. سنگ ریزه چه طور در دست پیامبر سلام الله علیه وآله شهادتین گفت؟ این مژه های چشم می گویند: بار پروردگارا ما هم یک شهادتی داریم.یک شبی این بنده تو بلند شد و به یاد گناهانش افتاد و ناله کرد؛ آن قدر گریه کرد که ما تر شدیم. خدای متعال می فرماید: چون که این از خوف من گریه کرده، او را به طرف بهشت برگردانید. دریای رحمت الهی به موج می آید و این بنده را برمی گردانند.

ماه رمضان، فرصت سازندگی

این شب ها، شب سازندگی است؛از خدا بخواهیم این نفس اماره و شیطان ما را مغلوب کند. فرمود:در ماه رمضان درهای بهشت باز است، درهای جهنم هم بسته است، شیطان هم در غل و زنجیر است.

یکی از کارهای مهم این شب ها و این لحظه ها، توبه و استغفار است. جوانان عزیز، قدر بدانید.

“در جوانی پاک بودن شیوه پیغمبریست”

در پیری هم مهم است؛ اما در جوانی خیلی مهم است. در جوانی که انسان غرائزش تر و تازه است و هر کاریرا می تواند انجام دهد، بیاید در خانه خدا ناله بکند، گریه بکند. ما حدیث داریم:ثواب دو رکعت نمازی که جوان می خواند، هفتاد برابر نمازی است که انسان پیر و مسن می خواند. در روایت داریم: گناه جوانها را خدا زودتر می آمرزد. روایت داریم: آنهایی که زیر هیجده سال هستند، خدا زودتر می آمرزد. حالا از افراد پیر و مسن انتظار و توقع بیشتر است؛ اما کسی که سنش کمتراست،تجربه ندارد، جهالت دارد. خدای متعال هم سریع الرضاست، کریم العفو است، عظیم المن است.

در این شب ها خیلی جای امیدواری است. نباید به خودمان خوشبین باشیم؛ بلکه باید به خدا خوشبین باشیم،باید از خودمان مایوس باشیم. چه عیبی دارد که خودمان را مورد اتهام بدانیم،یعنی مقصر بدانیم. هر چه بدی است را به خودمان نسبت بدهیم.ما خدای خوبی داریم، میزبان خوبی داریم، واسطه های خوبی داریم.

خدا، تنها دادرس

خدا در قرآن می فرماید:وَ أَمَّا السَّائِلَ فَلا تَنْهَر (الضحی /۱۰) سائل را از در خانه ات دور نکن. امام سجاد علیه السلام در دعای ابو حمزه می فرماید:فبعزتک لو انطهرتنی ما برحت من بابک و لا کففت عن تملقک لما الهم قلبی من المعرفه بکرمکک و سئت رحمت یا کریم[۳] خدایا، اگر تو مرا از در خانه ات برانی، من کجا را دارم که بروم؛ اگر نهیب بزنی، ردم کنی، در را ببندی، من این در را رها نمی کنم.

گفت پیغمبر که چون کوبی دری عاقبت زآن در برون آید سری

امام سجاد علیه السلام می فرماید: خدایا، اگر نهیبم بزنی، ردم بکنی،لا کففت عن تملقک[۴] من چاپلوسی می کنم. به در خانه ات اینقدر سر می سابانم، این قدر ناله می زنم که در را به رویم باز کنی. چون این معرفت در قلب من آمده که تو خیلی آقایی، کریمی، بزرگوار هستی.

به خدا قسم ما جز خدا کسی را نداریم.یک لحظه نفسمان بند بیاید، ما را در خانه نگه نمی دارند، فوری می برنددر سردخانه می گذارند. به یاد بیاوریم آن زمانی که ما رادر کفن می پیچند،در چاله ای به نام قبر می گذارند، آنجا چهکسی به درد من و شما می خورد؟ این کاغذها و اعلامیه ها و قبرها را نگاه بکنید، نصف افرادی که میمیرند،یا میانسال هستند یا جوان؛ لذا هر سال را احتمال بدهید که سال آخر باشد.برای توبه و استغفار سنگ تمام بگذاریم.به یاد بیاوریم آن زمانیرا که ما را در چاله قبر تک و تنها رها می کنندو می روند.الهی و ربی من لی غیرک[۵]غیر از خدا، غیر از اولیاء خدا،چه کسی به درد ما می خورد؟ جز خدا و اولیاء خدا، هر کس و هر چیزی هست، ما از آن جدا می شویم.همان پدری که یک عمر در این خانه خون دل خورده و زحمت کشیده، همان مادری که شصت سال،هفتاد سال، واقعا خون جگر خورده برای بچه هایش، کار کرده است، وقتی که نفسش بند آمد، همان دختر می ترسد کهاو را در خانه نگه دارد.

خدای مهربان تر از مادر

امیرالمومنین علیه السلام به خدا عرضه می دارد:یا حنان و یا منان[۶] منان، یعنی ای خدایی که به همه ما منت داری. ما همه بدهکاریم؛ هیچ وقت از خدا طلبکار نباشیم. همیشه بگو خدایا، من بدهکارتوأم، من مقصرم، من کوتاهی کردم. اگر عبادت جن و انس را هم به جا آوردی، بگو خدایا، من مدیون و بدهکار توأم.نباید ما را غرور و عجب نگیرد.فیاذاالمن و لا یمن علیه[۷] ای خدایی که به همه منت داری و هیچ کس به تو منت ندارد، بیا منت بگذار و ما را از آتش جهنم آزاد کن، ما را وارد بهشت کن.

حنانه، یعنی مادری که از روی محبت دست دراز می کند و بچه اش را در آغوش می کشد. راجع به حضرت زهرا سلام الله علیها این تعبیر آمده که وقتی حسنین علیهم الصلاه و السلام خودشان را روی سینه مادر انداختند،انها حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ یدَیهَا[۸]حضرت یک ناله جانسوزی کردند و بندهای کفن باز شد و حسنین را به سینه چسباندند. حنین،یعنی ناله ای که ازروی شعف و اشتیاق باشد.

امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:المقبل علی من اعرض عنه[۹]یعنی خدای مهربانی که روی می آورد به آن بنده فراری. این عبدی که می خواهد فرار کند، خدا راه های زیادی می گذارد که این را برگرداند و نجاتش دهد. صد و بیست و چهار هزار پیامبر فرستاده، این همه کتاب های آسمانی، این همه وعاظ، این همه رفقای خوب، جلسه خوب گذاشته که ما را هدایت کند. فکر می کنی شما آمدی؟ خدا شما را آورده است. اگر نمی خواست جواب بدهد که ما را نمی آورد. علامت پذیرش و قبولی این است که دعوت می کنند.

گر می برندت واصلی گر می روی بی حاصلی

به خدا خیلی خوشبین باشیم؛خدای ما خیلی مهربان است.خدا می گوید: بیا من دستت را می گیرم.

اظهر الجمیل ستر القبیح لم یواخذ بالجریره لم یهتک الستر[۱۰]ای خدایی که خوبی ها را ظاهر می کنی، ای خدایی که بدی ها را می پوشانی، ای خدایی که گناهان را مواخذه نمی کن، ای خدایی که عفو و کرمت زیاداست، ای خدایی که پناه همه گنهکارانی.یا ملجا العاصین[۱۱]یا ملجا کل مطرود[۱۲]یا اجود الاجودین یا اکرم الاکرمین یا ارحم الراحمین یا ارئف من کل رئوف یا احب من کل[۱۳]ای پناه کسی که از همه جا طردش کردند و همه درها را به رویش بستند.خلصنا من النار یا رب[۱۴]ما را از آتش جهنم نجات بده.

علی علیه السلام، ذوب در خدا

ما مثل یک شمعی هستیم که در شرف آب شدن و خاموش شدن هستیم؛ این شمع دارد تمام می شود. اگر با این شمع چراغ دیگری برای آن عالم روشن کردی، کردی؛وگرنه در ظلمات و تاریکی می مانی. از روزی که ما به دنیا آمدیم، با سرعت به طرف آخرت و مرگ می رویم، آخرت و مرگ هم به طرف ما می آید و خیلی زود هم به هم می رسیم. عن قریب است که از ما اثری باقینماند؛ بیاییم به فکر آخرت باشیم، زاد و توشه تهیه کنیم.
الگوی ما باید امیر المومنین علیه السلام باشد.حضرت چقدر عبادت می کرد! چقدر نماز می خواند! چقدر قرآن می خواند!علیمَمْسُوسٌ فِی ذَاتِ اللَّه[۱۵]؛این حدیث را اهل سنت هم نقل کرده اند که پیامبر خدا، حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: امیرالمومنین علی بن ابیطالب علیه السلام ذوب شده در ذات خداست.

گفت:”خاک بر فرق من و تمثیل من”. در عشق های مجازی، کسی که عاشق کسی می شود، راه رفتنش، حرکتش، حرف زدنش، رنگ و بویش، لباس پوشیدنش، طرز کارش، طرز فکرش، همهمثل معشوقشمی شود. امیرالمومنین علیه السلام،همه وجودش را عشق و محبت خدا ذوب کرده بودو فانی در خدا شده بود؛ همه وجودش، وجود خدا شده بود. خود امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِی[۱۶]من قلب نگهدارنده خدایی هستم؛یعنی من از خودم هیچ چیز ندارم.

پیامبر خدا صل الله علیه و آله می فرماید: اگر کسی می خواهد به مرده راه رونده نگاه کند، به علی بن ابیطالب علیه السلام نگاهبکند.یعنیعلی علیه السلام کسیاست که همه هستی اش را به خدا داده و حیاتش از حیات خداست. فانی فی الله و باقی بالله، یعنی هیچ نمایی از خودش ندارد، هیچ نفسانیتی در او نمود ندارد،ظهور لاالهالا الله است. مگر همینطور کسی خانهزاد خدا و مولود کعبه می شود؛یعنی این شخصیت مظهر تمام نمای خداست.

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین     ***     به علی شناختم من به خدا قسم خدا را

اگر کسی می خواهد خدا را ببیند، بایدبه صفات و اسماء و حرکات امیرالمومنین علیه السلام نگاه بکند. همه وجودش رنگ و بوی خداییدارد.

ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام

از امام باقر علیه السلام پرسیدند: پیامبر جنگ زیاد داشتند، امیرالمومنین هم در طول خلافتشان جنگ زیاد داشتند؛ آیا جنگ هایپیامبر سخت تر بود یا جنگ های امیرالمومنین علیه السلام؟ فرمود: جنگ های امیرالمومنین سخت تر بود؛چون پیامبر با بت پرست ها می جنگید، اما امیرالمومنین علیه السلام با کسانی مثل خوارج نهروان که ادعای مسلمانی می کردندو نماز شب می خواندند، می جنگید. طلحه و زبیر و همسر پیامبر در مقابل امیرالمومنین علیه السلام ایستادند. شب ها و روزهای آخر ماه، حضرت بارها می فرمودند: این ماه دیگر ماه آخر عمر من است و من به زودی از دنیا خواهم رفت.می فرمودند: نزدیک است که محاسن من با خون سرم خضاب بشود. خودشان بارها خبردادند.

در شب نوزدهم حضرت سعی می کردند که بیدار باشند؛ اما می فرماید:چند لحظه ای چشم من روی هم رفت و خواب بر من غلبه کرد.فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّه[۱۷]در آن چند لحظه ای که مرا خواب گرفت،پیامبر را در عالم خواب زیارت کردم.یا رَسُولَ اللَّهِ مَا ذَا لَقِیتُ مِنْ أُمَّتِکَ مِنَ الْأَوَدِ وَ اللَّدَدِ[۱۸]عرض کردم: یا رسول الله، به شما شکایت می کنم از ستیزه جویی و دشمنی و کینه توزی امت که با من چه کردند.پیامبر خدا فرمودند:ادْعُ عَلَیهِم بالهلاک[۱۹]یا علی، نفرین بکن.حضرت فرمود: من دست به دعا برداشتم: خدایا، عوض این مردم، بهتر از این نصیبم کن.یعنی من را کنار پیامبر وحضرت زهرا سلام الله علیهماببرو عوض من هم بدتر از این به اینها برسان. کسی که مظهر حلم و صبر و مقاومت است، دست به نفرین بردارد که خدایا، مرا از این مردم جدا کن. فرمود: صبر کردم همانند کسی که استخوان در گلو و خار در چشم داشته باشد.

امیرالمومنین سلام الله علیه هر شب مهمان یکی از فرزندان می شدند. شب نوزدهم نوبت دختر بزرگوارشان ام کلثوم سلام الله علیها بود. حضرت وقتی مهمان شدند، بعد از نماز مغرب سر سفره افطار نشستند.حضرت، شب های آخر سه چهار لقمه بیشتر میل نمی کردند.پرسیدند: آقا، چرا این قدر کم غذا میل می کنید؟ فرمود: چون ملاقات من با خدا نزدیک شده، می خواهم با شکم خالی خدا را ملاقات کنم. ام کلثوم می گوید: من یک ظرف شیر و یک مقدار نان جو و نمک آماده کردم و سر سفره آوردم. چشمان حضرت که به این شیر و غذا افتاد، شروع به گریه کرد. مدتی گریه کردند و فرمودند: دخترم، شما چه وقت دیدی که سر سفره من دو نوع غذا باشد؟ قسم خورد که من از این غذا میل نمی کنم، مگر اینکه یک رقمش را برداری. ام کلثوم می گوید: من ظرف شیر را برداشتم. حضرت چند لقمه ای از نان جو با آن نمک میل کردند و بعد بلند شدند. فرمودند: فرزندم، هر کس خوشی و لذت های او در دنیا بیشتر باشد، روز قیامت هم حسابش طولانی تر خواهد بود. در حلال خدا حساب و در حرامش هم عقاب است. بعد حضرت آماده عبادت و راز و نیاز با خدا شدند.

همه نوشتند که شب نوزدهم، حال امیرالمومنین فوق العاده منقلب بود. گاهی مشغول ذکر و قرآن و دعا بودند، گاهی هم می آمدند در حیاط و به آسمان نگاه می کردند. با یک حالت انقلاب عجیبی می فرمودند:اللَّهُمَّ بَارِکْ لَنَا فِی الْمَوْت[۲۰]خدایا مرگ را بر علی مبارک گردان. گاهی هم می فرمودند: انا لله و انا الیه راجعون لا حول و لا قوه الا بالله می فرمود: به خدا قسم من دروغ نمی گویم و به من دروغ هم گفته نشده است؛ امشب همان شبی است که به من وعده ملاقات دادند؛ من باید آماده بشوم. تا نزدیک اذان صبح مشغول مناجات و راز و نیاز بودند. موقع نماز وارد حیاط و صحن خانه شدند، مرغابی هایی که در خانه بودند، آمدند جلوی علی را گرفتند. همین که می خواستند از در حیاط بیرون بیایند، کمربند آقا به قلاب درگیر کرد و باز شد؛ یعنی این در هم می گوید: علی علیه السلام، امشب به مسجد نرو. اقا کمربندشان را محکم بستند و به خودشان خطاب کردند: ای علی، کمرت را برای مرگ محکم ببند؛ مرگ در کمین است و به زودی باید او را ملاقات کنی.حضرت زینب، ام کلثوم، امام حسن و امام حسیناز دیدناین حالات و حرکات متاثر و نگران بودند. امام حسن علیه السلام همراه پدر بزرگوارشان حرکت کردند که همراهی کنند؛ اما امیرالمومنین علیه السلام راضی نبود که فرزندانش در موقعضربت خوردن در کنارش باشند؛ به امام حسن علیه السلام فرمود: به حقی که به تو دارم،برگرد. امیر المومنین موقع اذان آمدند در مأذنه مسجد کوفه و برای آخرین بار أذان گفتند. وقتی امیرالمومنین اذان می گفتند، صدای دلربایشان به همه شهر کوفه می رسید. آمدند در محراب عبادت و مشغول نماز شدند.ابن ملجم هم گوشه ای خودش را مخفی کرد. این نانجیب هزار درهم شمشیرش را خریده بود و هزار درهم داده بود که تیز کرده بودند و هزار درهم برای مسموم کردن آن داده بود. سم عجیبی بکار برده بود. موقعی که حضرت مشغول نماز شدند،همین که سر از سجده بلند کردند، چنان ضربتی بر فرق و پیشانی امیرالمومنین علیه السلام زدکه حضرت یک وقت فریاد زد: فُزْتُ وَ رَبِّ الْکَعْبَهِ[۲۱]به خدای کعبه رستگار شدم.یک وقت دیدند خروش از ملائکه آسمان و زمین بلند شد. درهای مسجد به هم خورد، باد و طوفان بلند شد. از آسمان ها جبرئیل ندا داد: تَهَدَّمَتْ وَ اللَّهِ أَرْکَانُ الْهُدَی[۲۲] به خدا قسم ارکان هدایت شکسته شد و در

هم فروریخت.عروه وثقای الهی شکسته شد، فریاد و ناله و خروش از مردم بلند شد.من نمی دانم ضربتی که این نانجیب زد، چه ضربتی بود؟! امیرالمومنین که درب خیبر را از جا کند، دیگر از جا نتوانست بلند بشود. امام حسنو امام حسین سلام الله علیهما آمدند و دیدند امیر المومنین سلام الله علیه خاک های محراب را به فرق شکافته می ریزد. مِنْها خَلَقْناکُمْ وَ فیها نُعیدُکُمْ وَ مِنْها نُخْرِجُکُمْ تارَهً أُخْرى [۲۳] آقا امام حسن سلام الله علیه سر پدر را در دامن گرفت وشروع به گریه کرد.آقا چشمهایشان را باز کردند و فرمودند: حسنم، گریه نکن، گریه تو ناراحتم می کند. تو را هم با زهر و سم به شهادت می رسانند، برادرت اباعبدالله سلام الله علیه را با شمشیر ستم به شهادت می رسانند. می گویند: آقا نمی توانست روی پای خودش بایستد؛یاران جمع شدند و زیر بغل های آقا را گرفتند. حصیری آوردند، آقا را بلند کردند و روی حصیر گذاشتند. نقل می کنند: وقتی آقا را آوردند به در خانه و خواستند وارد خانه کنند، فرمودند: اجازه بدهید من با پاهای خودم وارد خانه بشوم. دوست ندارم دخترم زینب من را به این حالت ببیند، طاقت دیدن این منظره را ندارد. عرض کنیم: یاامیرالمومنین سلام الله علیه، شما طاقت نداشتید که زینب شما را به این حال ببیند؛ چه گذشت به دختر بزرگوارتان، وقتی که آمد بالای بلندی؛ ببیند بدن برادر در گودی قتلگاه افتاده، نیزهدارها با نیزه و شمشیردارها باشمشیر می زنند. لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّهَ إِلَّا بِاللَّهِ [۲۴]

پی نوشت ها:
[۱] بحار الانوار /علامه مجلسی /۳۸/۱۸۸/ باب۶۳- النوادر …ص۱۸۶
[۲] بحار الانوار /علامه مجلسی/ ۲۸/۳۶۸/ تنبیه …ص:۳۶۰
[۳] همان
[۴] همان
[۵] مفاتیح الجنان/شیخ قمی /۶۲
[۶] مفاتیح الجنان/ شیخ قمی /۸۶
[۷] اقبال الاعمال /سید ابن طاوس /۲۵/ دعاء بعد از کل فریضه …ص:۲۴
[۸] بحار الانوار /علامه مجلسی /۴۳/۱۷۹/ باب۷- ما وقع علیها من الظلم وبکائها وشکایتها فی مرضها الی شهادتها وغسلها ودفنها وبیان العله فی اخفاء دفنها صلوات الله علیهما ولعنه الله علی ظلمها …ص:۱۵۵
[۹] کفعمى،ابراهیم بن على عاملى،البلدالأمین والدرع الحصین، ۱جلد،مؤسسهالأعلمی للمطبوعات – بیروت،چاپ: اول، ۱۴۱۸ ق.
[۱۰] مفاتیح الجنان/شیخ قمی /۸۶
[۱۱] همان
[۱۲] همان
[۱۳] همان
[۱۴] همان
[۱۵] بحارالانوار /علامه مجلسی/۳۹/۳۱۳/ باب ۸۸- کفر من سبه او تبرا منه صلوات الله علیه وما اخبر بوقوع ذلک بعد وما ظهر من کرامته عنده …ص:۳۱۱
[۱۶] همان
[۱۷] همان
[۱۸] همان
[۱۹] همان
[۲۰] بحار الانوار /علامه مجلسی/۴۲/۲۷۸/ باب۱۲۷- کیفیته شهادته ع و وصیته وغسله والصلاه علیه ودفنه …ص:۱۹۹
[۲۱] بحار الانوار /علامه مجلسی /۴۲/۲۳۹/ باب۱۲۷- کیفیته شهادته ع و وصیته وغسله والصلاه علیه ودفنه …ص:۱۹۹
[۲۲] بحار الانوار /علامه مجلسی/۴۲/۲۸۵/ باب۱۲۷- کیفیته شهادته ع و وصیته وغسله والصلاه علیه ودفنه …ص:۱۹۹
[۲۳] طه : ۵۵
[۲۴] الکافی/شیخ کلینی/۱/۲۳۰/ باب ما أعطی الأئمه ع من اسم الله …

سخنران: حجهالاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *