آرامش درونی و افکار مزاحم
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۲ ۹:۴۵آرامش درونی و افکار مزاحم

آرامش درونی و افکار مزاحم
بسم الله الرحمن الرحیم
سوال: گاهی وقت ها فکرهای غیر اخلاقی به ذهن می می رسد و من را آزار می دهد. من را کمک کنید و بگویید چکار کنم ؟
سوال: من دختری بیست ساله هستم و به اصول دینی پایبند هستم. ولی گاهی اوقات فکرهایی به ذهن من می رسد که می ترسم خدا نگاه خود را ازمن دور کند. مثل اینکه خدا کیست ؟ از کجا آمده و چرا ما را خلق کرده است ؟ لطفاً من را راهنمایی کنید.
سوال: یک فکرهایی به ذهن من خطور می کند که این فکرها گناه و حرام هستند. هرقدر هم ذکر می گویم و دعا می کنم فایده ای ندارد. این فکرها مرا خیلی اذیت می کند. می خواهم بدانم آیا من دچار گناه بزرگی شده ام ؟
سوال: خیلی احساس سرگردانی می کنم آرامش خاطر ندارم. هرکاری می کنم نمی توانم ذهن خود را از مشکلات پاک کنم. چند وقتی است که فکرهای گناه آلود به سراغ من می آید. سعی کردم با یاد خدا افکارم را کنترل کنم ولی نمی دانم چکار کنم. بجز نماز و روزه و ذکر و دعا چکار باید بکنم که بیشتر به من آرامش دست بدهد ؟
بحث ما درخصوص آرامش روانی در سایه ی دینداری بود. درحقیقت اینکه چطور می شود آرامش فکر، خیال و روان را با یک دینداری حقیقی و درست بدست آورد؟ بایک چنین نگاهی باید خاطر ما باشد که ما بعنوان یک انسان قدرت های مختلفی داریم. خشم یا اصطلاحاً قوه ی غضبیه، قوه ی غریزی و شهوت و قوه ی خیال و فکر. اینها قوایی هستند که همه ی انسانها دارند و باید یاد بگیرند که چگونه آنها را مدیریت کنند یعنی مدیریت خویشتن. اما آن چیزی که اینجا مورد بحث ما است این است که گاهی به فکر و ذهن انسان خیالاتی می آید که آزار دهنده است. دل او نمی خواهد که این افکار را داشته باشد اما این افکار ظاهر می شود و او را دچار فرسایش و آزردگی می کند. نکته ی مهم این است که شروع این فکر و آمدن این فکر لزوماً گناه نیست. این نکته ی مهمی است که می خواهیم دوستان به آن توجه کنند. فکربه گناه یا فکری که به طور ناگهانی به ذهن ما خطور می کند به خودی خود گناه نیست. ورود این فکر که در بحث سیرو سلوک به آن واردات قلبی می گویند جزء گناهان محسوب نمی شود. پس ما نباید خود را توبیخ و سرزنش کنیم که چرا این فکر به سراغ ما آمد.
اما دو چیز دیگر است که ما باید از آن پیشگیری و مراقبت کنیم. گاهی اوقات فکر های منفی که به سراغ ما می آید، علت و عامل بوجود آمدن آن را خود ما ایجاد کرده ایم. بعد ناراحت هستیم که چرا این فکر به ذهن ما آمده است. مثلاً کسی که مدیریت نگاه را بلد نیست و یاد نگرفته که حریم های الهی را رعایت کند آنچه که خدا تأکید می کند که مراقبت کنید آنچه را که من حرام کرده ام به آن چشم ندوزید. این فرد به خود کارت سبزی می دهد و می گوید اشکالی ندارد حالا اگر من ببینم چه اتفاقی می افتد. در اثر دیدن چیزهایی که خدا نهی کرده، تصویری در ضمیر خود آگاه او می آید و بخشی از آن وارد ضمیر ناخود آگاه او می شود. ضمیرخود آگاه را شاید بتوان در بعضی از قسمت ها مدیریت کرد اما ضمیر ناخودآگاه هرازگاهی شروع به پمپاژ انرژی های منفی می کند. حتی امکان دارد فرد در یک موقعیت الهی، مثبت و معنوی ؛ مثلاً سرنماز یا در یک زیارتگاه، یا هنگام خواندن قرآن، فکرمنفی و گناه آلود ذهن او را اشغال کند. مانند یک بوی بد و نامناسبی که انسان را آزرده می کند. پس نکته ی اول این است که راه پرهیز از فکر گناه، پرهیز از خود گناه است. برای اینکه فکر گناه به ذهن من وارد نشود باید خود را نسبت به گناهان مدیریت کنم. نباید به خود بگویم که من گناه می کنم بعد توبه می کنم مشکل حل می شود. به همین دلیل است که حضرت امیر(ع) می فرمودند که گناه نکردن آسان تر از توبه کردن است. یعنی اگر می خواهی که راه پاکی را پیش بگیری سعی کن که اصلاً زمینه ی گناه را برای خود فراهم نکنی و در محیط لغزان گناه قرار نگیری. یکی از راه هایی که مانع از فکر گناه می شود و از آن پیشگیری می کند این است که با افرادی که اهل گناه هستند هم نشین نشویم. رفاقت با افرادی که فکر گناه را برای خود مباح کرده اند و می گویند اگر چهارتا فیلم گناه هم دیدیم اشکالی ندارد یا اگر تعدادی موسیقی مبتذل هم شنیدیم اشکالی ندارد، یا اگر رفتار غلط را با کسی کردیم یا در باره ی آن حرف زدیم اشکالی ندارد. گناه را به خود می بخشند و سلطنت نفس اماره را برای خود جدی کرده اند، داریم که از این افراد فرار کنید. چون این آدم ها گناه را پیش شما می شکنند. قبح گناه را می شکنند و وقتی قبح گناه شکسته شود می توانید خیلی راحت به آن فکر کنید. زمینه های گناه همیشه در ضمیر خود آگاه شما فراهم می شود. در درجه ی اول یاد ما باشد که اراده ی خود را به ترک فکر های غلط وگناه از طریق ترک زمینه های آن فراهم کنیم. هم نشینی کردن با افرادی که اهل ترس از خدا هستند. من فکر می کنم بعضی از دوستان می گویند که ما نباید از خدا بترسیم. چه کسی گفته که ما باید از خدا بترسیم. از خدا ترسیدن حرف غلطی است. خدا خیلی مهربان و ارحم الراحمین است و ترسیدن از خدا مربوط به کسانی است که خدا را نمی شناسند. به این دوستان خوب می گویم که ما باید هم از خدا بترسیم و هم فوق العاده خدا را دوست داشته باشیم.
به همین خاطر در روایت داریم که قلب مومن بین دو انگشت خدا است خوف و رجاء. این دو در قلب مومن موازنه دارد. یعنی این دو حالت تعادل دارد. ترازوی دیجیتال قلب مومن پیوسته نشان می دهد که همان اندازه که به خدا امید دارد همان اندازه نیز می ترسد. آدم هایی که امید آنها بیشتر از ترس از خدا است راحت گناه می کنند. چون در هر گناهی برای خود یک کارت گناه مجاز، صادر می کنند. فکر گناه می کنند و بدی فکر گناه این است که اگر ادامه دهید گناه خواهد شد. ورود فکر گناه به ذهن ما به خودی خود گناه نیست، اما اگر من این فکر را در خلوت خود ادامه دهم و تبدیل به یک خیالبافی کنم. یک تصویر سازی خیال انگیز که می تواند من را مدتها غرق خود کند. ادامه دادن فکر گناه، خود گناه است. بخاطر همین دستور اهل بیت این است که وقتی فکر گناه وارد ذهن شما شد تغییر موقعیت بدهید. تغییر موقعیت فیزیکی، تغییر موقعیت روحی و روانی و تغییر موقعیت فکر و ذکر. این چهار معیار به طور جدی می تواند به ما کمک کند. پس یاد ما باشد شروع فکر، گناه نیست اما ادامه دادن فکر گناه خود گناه است. زیرا که فکر من شخصیت من را می سازد. با یک چنین نگاهی وقتی فکر گناه وارد ذهن فرد می شود، باید این مراقبت را بکند که تغییر دادن موقعیت فیزیکی چگونه باشد. مثلاً وقتی من نشسته ام و این کتاب را می خوانم، در آن زمان فکر گناهی به ذهن من بیاید و بگویم به من گفته اند فکر گناه اشکالی ندارد پس آن را ادامه بدهم. نه همان قدر که شما دیدید این فکر غلط آمد، در همان لحظه متوجه شوید. یعنی باید قسمت اراده و عزم را تقویت کنیم. آدم هایی که ظرفیت عزت نفس آنها پایین است، ویترین اعتماد به نفس آنها نیز شکسته است. بخاطر همین می گویند من چکار کنم وقتی این فکرها می آید من نمی توانم کاری کنم. این آدمی است که خود را باور نکرده است و اراده ی او ضعیف است. چکار کنیم که اراده ی خود را تقویت کنیم. که بتوانیم فکر گناه را عقب بزنیم و در مقابل آن ایستادگی کنیم. یکی از مهمترین چیزهایی که می تواند به ما کمک کند ترک گناه است. در دستورات اهل بیت (ع) داریم که هیچ چیزی به اندازه ی ترک گناه قدرت اراده ی ما را بالا نمی برد. آدم هایی که ترک می کنند آن چیزهایی که نفس آنها می خواهد اما خدا نمی خواهد. قبل از اینکه بخواهیم به مباحات برسیم باید گناهان را ترک کنیم. یعنی راه شروع این است. این که سراغ مباحات بروم قبل از اینکه گناهان را ترک کرده باشم دچار یک اشتباه جدی می شوم.
یک اشتباهی که امروز در زمینه ی دیگری در جامعه ی ما رایج است. بعضی از افراد واجبات را انجام نمی دهند اما به مستحبات خیلی مقید هستند. این در حقیقت دین وارونه است. مثلاً کسی که نماز نمی خواند اما زیارت عاشورا می خواند. خوب این دین غلط و وارونه است. امام صادق (ع) می فرمایند که هرگاه دیدید که مستحبات به واجبات شما ضرر می زند آنها را رها کنید. اینکه من فکر کنم که حجاب ندارم اما نذری می دهم، این کار غلط است. من خمس نمی دهم اما به افرادی که نیازمند هستند هرجور که دلم می خواهد کمک می کنم، این کار غلط است. یعنی من یک دین خود ساخته ای دارم که خودم پیغمبر خودم هستم و برای خود فرمول می نویسم. فرمول های زندگی و خوشبختی را جدیداً خودم کشف کرده ام. این آن چیزی است که آدم را فوق العاده دچار خطا و خطر می کند. مهمترین مشکل این کار این است که به قول محدثین جمود شیطانی به من مسلط می شود. یعنی اجازه داده ام که نفس اماره ی من با شیطان رفاقت کنند و سر من کلاه گشادی بگذارند. من فکر کنم که آدم متدینی هستم. حتی به نظر خیلی ها آدم متدینی باشم و بگویند آفرین تو هر هفته امام زاده می روی. ولی کسی باشم که اصلا به دستورات خدا اهمیت ندهم. مثلاً کسی باشم که به احسان و اطاعت از دستورات والدین اهمیت ندهم. اهل این باشم که خیلی راحت همسایه ی خود را اذیت کنم. اما اهل این هم باشم که مراسم روضه خوانی بگیرم. اینها چیزهایی است که خیلی باید به آن دقت کنیم. همه ی آن مستحبات در جای خود فوق العاده قدرت بالایی دارند. اما زمانی مستحبات اثر می کنند که من واجبات را انجام دهم. کسی می تواند بگوید که من می توانم خیلی راحت فرمول های ریاضی دانشگاه را حل کنم که اصلاً در کنکور دانشگاه قبول شده باشد. کسی که در کنکور الهی قبول نشده و هنوز از مسیر واجبات عبور نکرده، قطعاً مستحبات نمی تواند کمک جدی به او بکند.
سوال: گناهی که خیلی عادت شده شاید ترک آن خیلی سخت باشد. چه راهکاری برای این دارید ؟
پاسخ – به بعضی از گناهان ما عادت می کنیم به این خاطر که فکر می کنیم به اینصورت ما خوش تر هستیم. یکی از اشتباهات بزرگی که وجود دارد این است که افراد فکر می کنند با رعایت آن چیزهایی که خدا به عنوان گناه برای آنها قرار داده احساس خفقان می کنند. می گویند چرا خدا به ما گفته که بعضی چیزها را نخوریم، بعضی حرف ها را نزنیم، بعضی چیزها را نبینیم ؟ خیلی برای ما سخت است. خوش بحال آنهایی که راحت می توانند هر جور دلشان می خواهد کیف کنند. مهمترین اشتباه این است که این فرد در مسیر الهی خود و در مسیر آن چیزهایی که خداوند حلال کرده، سراغ حلال های الهی نرفته. یا حلال های الهی را خیلی جدی نگرفته بلکه به دنبال حرام رفته است. نفس خود را به حرام عادت داده است. راه حل آسان این است: ما برای اینکه ترک کنیم در درجه ی اول باید یادمان باشد که گناه چه کسی را می کنیم. خدایی که همه ی نعمات را بی منت در اختیار ما قرار داده است. اگر یک نفری همین امروز به شما اعلام کند که یک مجتمع آپارتمانی بدون هیچ منتی به اسم شما می کند، شما چه احساسی نسبت به این فرد پیدا می کنید ؟ از او تقدیر و تشکر بی اندازه می کنید. اصلاً یک چنین انتظاری نداشته اید چون دقیقاً این فرد را نمی شناخته اید. خداوند بی منت همه چیز را در اختیار ما گذاشته است. از اکسیژنی که به راحتی تنفس می کنیم. فقط روزهایی که وارونگی هوا در تهران و شهرهای بزرگ اعلام می شود تازه می فهمیم که هوای خوب و سالم چه نعمت بزرگی است. تا نوشیدن آب، غذایی که می خوریم و سلامت جسمی که داریم. ما معمولاً وقتی دچار مشکل می شویم تازه یادمان می افتد که چقدر نعمت داشته ایم. قدر عافیت کسی می داند که به مصیبتی گرفتار آید. در حقیقت ما بخاطر نعمت های زیادی که داریم و غرق در این نعمت ها هستیم به دنبال چیزهای دیگری هستیم که ما را خوشحال کند. چون یادمان رفته که چیزهایی که داریم فوق العاده می تواند ما را شاد کند. در حقیقت برای ترک گناه، ایجاد روحیه ی شکر گزاری برای چیزهایی است که خدا به ما داده خیلی مهم است. کسی که روحیه ی شکر گزاری را در درون خود تقویت کند نیمه ی پر لیوان را می بیند. چون نیمه ی پر لیوان را می بیند بهانه گیر می شود. اما بهانه گیر مثبت. این هم در رابطه با خدا معنی دارد هم در رابطه با دیگران. ما معمولاً از دیگران آزرده می شویم بخاطر زحمت ها و اذیت هایی که ازآنها می بینیم. اما اگر خوبی های آنها را ببینیم، می بینیم که خیلی آدم ناسپاسی بوده ایم. حالا باید همین را در رابطه با خدا جدی کنیم. من چرا قصد می کنم که گناه کنم ؟ علت گناه کردن ما آدم ها چیست ؟ به این علت که فکر می کنیم که آن چیزی که خدا حرام کرده حتماً چیز خوبی بوده است. باور نداریم که خدا خیر و صلاح ما را می خواهد. مثلاً وقتی که خدا خوردن گوشت خوک را حرام می کند برای انسانی که می خواهد خوشبخت زندگی کند، چه نفعی به خدا می رسد ؟
سوال: آیا برای ترک گناهان در دین جایگزین خوب و شیرینی داریم یا اساس این است که ما در این دنیا برای خوشی نیامده بودیم ؟
پاسخ – دقیقاً جمله ی دوم شما است. اگر خاطر شما باشد ما در بحث ازدواج نیز این را گفتیم که ازدواج خوشگذرانی حلال نیست. این در حقیقت تعبیری از کلام اهل بیت (ع) است که ما برای خوش گذراندن و تفریح به این دنیا نیامده ایم. بعضی ها فکر می کنند که خدا ما را زنگ تفریح فرستاده که یک کمی بگردیم و خوش باشیم. در صورتی که اینطور نیست ما آمده ایم که کوله پشتی خود را از تقوی پر کنیم. کوله پشتی خود را پر کنید چون مسیر بعدی شما فوق العاده سخت است. یک جوری کوله پشتی خود را پر کنید که کم نیاورید. ما نمی دانیم که چند هزار سال در عالم برزخ می مانیم. حتی در دستورات اهل بیت (ع) داریم که برای برزخ خود خیلی جدی فکر کنید. اگر شما صلاحیت آن را پیدا کنید که شفاعت ما به شما برسد مربوط به قیامت است. برزخ خود را چه می کنید ؟ نسبت به این موضوع مراقبت کنید. اگر نگاه خود را عوض کنیم. به قول سهراب سپهری چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید. من این طور به عالم نگاه کنم که خداوند من را به این عالم فرستاده و نقشه ی بازگشت به بهشت را در دست همه ی ما گذاشته است. از طریق انبیاء و در رأس آنها خاتم الانبیاء محمد مصطفی (ص) و اهل بیت مکرم ایشان نقشه ی راه را دست ما داده است. قرآن ناطق و قرآن صامت. اهل بیت و ۱۱۴ سوره ی مبارکه. از طریق اینها قرار است که من راه بازگشت به بهشت را پیدا کنم. وگرنه مسیر خود را در کوره راه ها گم می کنم و نمی توانم راه خود را پیدا کنم. پس اگر نگاه من اینطور باشد که من آمده ام تا از این تلخی های دنیا شیرینی درست کنم و جلو بروم. من مثالی که برای دوستان می زنم این است که روز قیامت خداوند اعمال ما را نمی خرد بلکه خداوند مروارید قلب ما را می خرد. همانطور که در فصل مناسب غواصان که به ته دریا می روند شن ریزه هایی را در صدف وارد می کنند و در صدف را می بندند. این نرم تن طبیعتاً از برخورد این شن ریزه ها به پیکر نرم خود خیلی آزرده می شود. هر یک آخی که می گوید یک آب دهان دور این شن ریزه می غلطاند. یاد من باشد هر رنج و سختی که من در این دنیا می بینم برای این است که بتوانم مسیر رضایت خدا را پیدا کنم. در این مسیر رضایت حالا می توانم فکر خود را کنترل کنم. برای کنترل فکرهای منفی و بد، اولاً سعی کنم خود را مسیر گناه قرار ندهم. دوماً با کسانی که اهل گناه هستند مصاحبت نکنم و خیلی نشست و برخاست نداسته باشم. خصوصاً اگر جایی است که گناه به یک فرمول رایج تبدیل می شود و اگر کسی باشد که گناه نکند دچار مشکل است. می گویند اگر تو نمی توانی محیط گناه را تغییر بدهی باید از آن محیط دور شوی. سوم سمت کسانی بروی که یاد خدا را در تو زنده کنند. چهارم فکرو تعقل ما مانند سیستم گوارش نیاز به ماده دارد. اگر شما غذای سالم نخوری، هر غذای ناسالمی که پیدا کنی می خوری. این ماده تفکر است. برای اینکه فکر خوره ها و یا اصطلاحاً فکرهای مزاحم و نامناسب به ذهن ما نیاید و ذهن و قلب ما را اشغال نکند، باید یا د بگیریم که فکر های خوب را در خود پرورش دهیم. یکی از آن ابعاد فکری خوب، خوش بینی به عالم هستی است. یعنی یاد ما باشد که خداوند خیر مطلق است و جز خیر برای ما نمی خواهد. هر موقعی خدا سختی و رنجی را در زندگی من قرار می دهد، خوب گوش بدهم، حتماً خدا حرفی برای گفتن دارد ومن قرار است آنجا چیزی را یاد بگیرم. این خوش بینی، مثبت اندیشی الهی است نه مثبت اندیشی است که قرار است با تلقین و چهار جمله در من ایجاد شود. یک مثبت اندیشی حقیقی که یاد من باشد یا من ارجوا ای کسی که امید دارم به او لکل خیر. خدایا همه ی خوبی ها را من از تو توقع دارم چون می دانم تو منشأ همه ی خیرات هستی. مثبت اندیشی نسبت به اینکه خدا در نهایت عدل است. به قول قرآن حتی به اندازه ی پوسته ی نازک روی هسته ی خرما که زرورقی و خیلی کوچک است، خداوند ظلم نمی کند. من با این نگاه می توانم نگرش خود را عوض کنم. بعد از این فکر که فکر در رابطه با عدالت خدا است، فکر در رابطه با طبیعت، فکر در رابطه با عالم هستی و نعمت هایی که خداوند به من داده و فکر در خصوص آخرت و بعد از آن ذکر است. گفتن ذکر لا اله الا اله هر موقعی که ذکر منفی و آزار دهنده ای به ذهن ما می آید و تغییر موقعیت دادن. وضو گرفتن فوق العاده می تواند موقعیت جسمی و روانی ما را تغییر دهد. افرادی که می گویند ما بمباران فکرهای منفی هستیم، اگر فکر شما در مسیر اعتقادات است یعنی نسبت به خدا، نسبت به قرآن، نسبت به قیامت دچار شک می شوید، یاد شما باشد درمان آن با یقین است. یعنی کتابهای خوب و با ارزشی که در این زمینه است را بخوانید و در این زمینه خود را تقویت کنید.
اینجا دو کتاب را معرفی می کنم: یکی کتاب رشد عقلی از آقای رشید پور است که خیلی کمک می کند به دوستانی که می خواهند در زمینه ی تفکر مثبت خود را جلو ببرند. رشد عقلی می تواند کمک کند به اینکه ما فکرخود را در زمینه های مثبت حرکت دهیم. کتاب غم و شادی در سیره ی معصومان (ع) از آقای محمود اکبری می تواند جزء کتاب های خوبی باشد که افکار مزاحم را به اشکال مختلف دور کند. در خصوص دور کردن افکار مزاحم تفکر شاه کلید آن است. تفکر کردن به خدا، قیامت و عاقبت هر امر. داریم کسی که به عاقبت کارها بیندیشد خود را از مهلکه و نابسامانی های بزرگ نجات می دهد.
سوال: درخصوص سوره ی مائده آیات ۸۳ تا ۸۹ توضیح بفرمایید.
پاسخ- در آیات ۸۷ و ۸۸ توجه دوستان را به این نکته ی کلیدی جلب می کنم که قرآن می فرماید: ای مومنان چیزهای پاکی را که خداوند به شما حلال کرده برای خود حرام نکنید. انسانهایی که گاهی اوقات با سخت گیری های بیجا چیزهایی را که خداوند حلال کرده حرام می کنند. البته تأکید بر اینکه اینجا بحث چشم و هم چشمی و تجمل گرایی نیست. یعنی آن کسانی که می خواهند جلوتر از دین خدا حرکت کنند و چیزهایی را به خود حرام می کنند. باید این دقت را داشته باشیم که خداوند می فرماید نه از این طرف پشت بام بیفتید و نه از آن طرف. نه حرام های خدا را به خود حلال کنید و نه حلال های الهی را به خود حرام کنید. یاد شما باشد که خداوند آدم هایی را که از حریم الهی عبور می کنند و تجاوز می کنند دوست ندارد. از چیزهایی که خداوند حلال و پاک کرده بخورید و تقوای الهی داشته باشید. این قطعاً زمینه ی می شود برای اینکه دین داری ما با استانداردهای الهی هم خوانی داشته باشد. کسانی که در اقصی نقاط دنیا این روزها را با حب اهل بیت گذراندند، کسانی که در کربلای معلی در مسیر زیارت امام حسین (ع) به شهادت رسیدند. شیعیان خوبی که هرساله در پاکستان به دست افراد کوردل به شهادت می رسند و رهبر شیعیان عربستان که در دو روز گذشته به رحمت الهی رفتند. شهادت و وفات این بزرگواران را گرامی می داریم و ثواب قرائت امروز را به روح همه ی این دوستان هدیه می کنیم.
سوال: دیروز در برنامه ی سمت خدا آقای ماندگاری یک طرحی را پیشنهاد کردند ما نیز استقبال می کنیم و به یاری خداوند و به یاری دوستان این طرح را ادامه می دهیم. گفتند خیلی ها دوست دارند که خادم حرم امام رضا(ع) باشند. گاهی اوقات حتی بعضی از خانم ها با اصرار جارو را می گیرند و خواهش می کنند که بگذارید حداقل چند پله ای را ما جارو بزنیم. شاید یک چنین شرایطی فراهم نشود و همه ی آنهایی که یک چنین عشقی در دل آنها است بتوانند در فضای حرم خدمت کنند. ولی این اتفاق می تواند در خارج از فضای حرم و به صورت یک خادم معنوی رخ دهد. در این خصوص شما بیشتر توضیح دهید که چگونه می توانیم این یک روز را که ما خادم معنوی حرم هستیم، حریم هرکدام از ائمه اطهار (ع) هستیم و می خواهیم خدمتگزار آنها باشیم. اولاً چه ارزش معنوی و برکاتی برای ما دارد ؟ این کار چگونه می تواند مهیا باشد ؟
پاسخ – در روایات اهل بیت (ع) و حتی از وجود حضرت ختمی مرتبت (ص) داریم که می فرمایند هرکسی به مومنی خدمت کند به من پیغمبر خدمت کرده است. قطعاً خدمت به آل اله بالا ترین درجات را دارد. دل همه ی ما می خواهد که خادم اهل بیت باشیم. پایتخت معنوی همه ی ما ایرانی ها مشهد مقدس است. طبیعتاً دل ما می خواهد که یک جوری یک کاری را در حرم انجام دهیم و بعد بگوییم که خیلی آرامش گرفتیم و خوشحال شدیم که توانستیم برای حضرت یک کار کوچکی انجام دهیم. در حدی که چهار جفت کفش جفت کنم، حرم را تمیز کنم یا به چهار نفر زائر خدمت کنم. اینها چیزهایی است که قلب ما را به یک آرامش حقیقی می رساند. چون ما با واسطه های فیض الهی مرتبط می شویم. اما این فرمولی را که حاج آقای ماندگاری فرمودند اجازه دهید من به طور کامل عرض کنم. در روایت اهل بیت داریم که با روزگار دشمنی نکنید.
راوی سوال می کند که منظور شما از روزگار چیست ؟ می فرمایند که روزگار، ما اهل بیت هستیم. تطبیق ویژه ی آنها با اینکه هر هفته، در حقیقت از روز شنبه تا روز جمعه شما زیارت چهارده معصوم (ع) را دارید. آن دوستانی که اهل دقت هستند می دانند که مثلاً روز شنبه متعلق به وجود پیامبر اکرم (ص) است و روز جمعه متعلق به امام زمان (ع) است. هر روزی به تناسب متعلق به اهل بیت (ع) می شود و نمازهای خاص و زیارتی سفارش شده است. هرکسی به اندازه ی خود، یعنی هر کسی به اندازه ی ظرفیت معنوی که دارد یک قدم جلوتر بیاید. افرادی که اهل مراقبت هستند که هرروز هفته زیارت اهل بیت (ع) را بخوانند، ثواب کارهای مستحبی را که در آن روز انجام می دهند به ائمه ی آن روز هدیه کنند. کسانی که این توفیق را تا الان نداشته اند، با توجه اینکه دهه ی آخر ماه صفر است و این دهه با روز شهادت امام رضا (ع) خاتمه پیدا می کند، این ده روز را یک تمرین معنوی بکنند. ما می توانیم در هرروز یک کار مستحب را به امام رضا (ع) هدیه کنیم. از یک دور تسبیح صلواتی که می فرستیم تا راهنمایی که یک نفر را می کنیم تا کمک فکری که به یک نفر می دهیم. تا چیزی را به کسی امانت می دهیم. اینها همه راه هایی است برای اینکه ما بتوانیم خدمتگزاری خود را جدی کنیم. آن کسانی که می گویند برای ما سخت است شما هر هفته نگویید. می گوییم ماهی یک روز این کار را بکنید. در هر ماه یک روز را اختصاصی برای امام رضا قرار دهید. همه در حقیقت آن روز امام رضایی بشوند. همه آن روز مدال خدمت به امام رضا را داشته باشند. درآن روز کارهای خوب خود را وقف امام رضا بکنند. به امام رضا خطاب می کنیم که ای کسی که ما از نور معنوی شما بهره ی زیادی می بریم گرچه دور هستیم اما دل ما می خواهد که بیش از پیش به شما نزدیک شویم. ماجرای آن مورچه ای است که پای ملخی را بر روی شانه ی خود گذاشت و به سختی به دربار حضرت سلیمان برد.
حضرت از او سوال کرد که چه چیزی آورده ای ؟ گفت من بعنوان یک مورچه یک پای ملخ آورده ام که خیلی از من بزرگتر است. حضرت لبخندی زدند و گفتند خیلی هدیه ی تو با ارزش است بخاطر اینکه چند برابر آن چیزی که می توانستی زحمت کشیدی. گرچه سلیمان از همه ی اینها بی نیاز است. سلیمان وجود، اهل بیت (ع) بی نیاز از همه ی این زحمت ها هستند. اما زحمت های ما برای این است که بهانه ای بشود تا رحمت ال اله را که جلوه ی رحمت خداوند است به سمت خود جلب کنیم. اما آن کسانی که می گویند ماهی یک بار نیز زیاد است به ما بگویید سالی یک بار. می گوییم اشکالی ندارد، سالی یک بار شما ببینید چه کار خوبی می توانید انجام دهید. ولی در آن کار حواس شما باشد که فقط برای رضای خدا باشد چون باید شایستگی امام رضا را داشته باشد. ما کاری را می توانیم به اهل بیت هدیه کنیم که هیچ نوع ریایی در آن نباشد. یعنی من بدانم که از هیچ کسی توقع تشکر ندارم. مثلاً امکان دارد در یک روز من به یک شیرخوارگاه بروم و به بچه ها سرکشی کنم. برای این بچه ها قصه بگویم. با آنها حرف بزنم. یک فرد نیازمندی را می شناسم که خیلی با آبرو است و کسی از نیاز او خبر ندارد. بدون اسم و نشان نیاز او را رفع کنم. اگر می توانم از جهت مواد غذایی به او کمک کنم. با توجه به اینکه ما به ایام سال نو نزدیک می شویم. در ضمن داریم که اگر می خواهیم به دیگران کمک کنیم نباید بگذاریم که کسی ازما تقاضا کند. اگر من نیازمند این مسئله باشم که کسی از من نیاز خود را تقاضا کند، در روایت داریم که به اندازه ای که آبروی او از بین رفته به او کمک کرده اید پس زحمتی نکشیده اید. یک مسئله هم قرض دادن است که بتوانیم انشاء اله باب ربا را از بین ببریم. این قرض دادن هایی که می تواند بصورت قرض الحسنه های خانوادگی یا دوستانه باشد. کارهای زیادی است اما مهمترین کار ترک گناه است یعنی هرکسی به عشق امام رضا یک گناه خود را ترک کند.
* کارشناس برنامه : سرکارخانم فروغ نیلچی زاده
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۸۹/۱۱/۰۶
.






