آرامش در زندگی؛ حدیث۳۸؛ کرامت نفس انسان
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۲ ۱۹:۱۵آرامش در زندگی؛ حدیث۳۸؛ کرامت نفس انسان

آرامش در زندگی؛ حدیث۳۸؛ کرامت نفس انسان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندههای عزیز و نازنینمان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: به حدیث سی و هشتم از چهل حدیث حضرت امام رسیدیم، به کرامت انسانی رسیدیم، بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: روایاتی را از اهلبیت بررسی کردیم، آن چیزهایی که فضیلت انسان و دلیل بر برتری انسان است و خود آدم را بین آدمهای دیگر بالاتر میبرد، اینها چیست. دانستن این مسائل بسیار مهم است. چون اگر آدم ملاک برتری را نداند، گاهی ملاک پایینتر را فکر میکند ملاک برتری است. بزرگی به جثه نیست، امروزه حتی کتابهایی در این زمینه هست و کارهایی را دلیل بر فضایل انسانی میدانند، کارهای غیر عاقلانه که جز افتخارات میشود. تعریف فضیلت چیست؟ چه چیزی آدم را بالا میبرد؟ یکی بحث مکارم افعال بود، کارهایی که با کرامت نفس انسان سازگار است و آدم را بالا میبرد. خیرها و نیکیها و کردار والا و ارزشمند. بحث خیررسانی به مردم، ایثار و از خودگذشتگی و کسی که خودش را ناقص بشمارد و ادعای کمال و بزرگی نکند، نقص شمردن در مورد خود باعث میشود دنبال کمال برود. اینکه احساس کمال کند با اینکه ناقص است، خودش هیچی ندارد، فاقد شیء است و باعث میشود این نقصش را به دیگران منتقل کند.
امیرالمؤمنین فرمود: «حسنُ العباده» خوب بندگی کردن، عبادت یک مفهومی است که درجه دارد. غذا به انسان انرژی میدهد، یک غذای خوشمزه و خوب غذاست و یک نان هم غذا است. «حسن العباده» یعنی عبادت به بهترین وجه، حضور قلب در نماز، اینکه مهر را بیاندازیم و الله اکبر بگوییم، نه، درست نیست. «إِذَا قَدَرْتَ عَفَوْتَ» هنگامی که قدرت پیدا میکند آدمی که فضل در او ایجاد میشود، عفو میکند. یکوقت ما میبخشیم چون کاری از دست ما برنمیآید. یک وقتی طرف همه کاری میتواند بکند ولی بخاطر رضای خدا نمیکند. یعنی وقتی بتوانی انتقام بگیری، عفو کنی. «شرف الخلایق» شرافتهای اخلاقی که امر به اتصاف آن داریم. حضرت میفرماید: خودتان را شریف قرار بدهید. شرافتهای انسانی و اخلاقی فراتر از مسائل دینی است، لذا حضرات اهلبیت به کسانی که از جهت اخلاقی شریف بودند، حتی اگر کافر بودند باز به آنها هم عنایت داشتند. همین فضایل باعث دستگیری آنها و اسلام آوردنش میشود. دین خدا فطرت را بیدار میکند. میگوید: حواست باشد این میل به سخاوت، میل به صداقت و فضایل اخلاقی را من راهکار میدهم و آموزش میدهم. دین خدا روش تقویت فطرتی است که بر مبنای فطرت الهی ساخته شده است. دین چیزی متضاد با وجود ما نیست. ما را راهنمایی میکند. اگر به آن توجه نکردیم فطرت را زیر پا میگذاریم و یادمان میرود. غبار هرچه سنگینتر شود زدودن آن سختتر است.
باز حضرت در خطبه متقین میفرمایند: «فَالْمُتَّقُونَ فِیهَا هُمْ أَهْلُ الْفَضَائِل مَنْطِقُهُمُ الصَّوَاب» نطقشان براساس درستی است. صواب به معنی صحت و درستی است. منطق و نطقشان براساس صحت و درستی است. خروجی حرفشان دروغ نیست و از حرفش خیر برداشت میکنی. پنج دقیقه با آنها صحبت میکنی میگویی: یک خطایی را از آن پشیمان شدم، در مورد این مطلب اشتباه فکر میکردم. بحث نطق همیشه مقدم است چون نطق آدم شمشیری برنده است، میشود سر قطع کرد و میشود آبرو برد. نطق یکی از عملهای ویژه است. «وَ مَلْبَسُهُمُ الِاقْتِصَادُ» لباسشان میانه است به این معنی که نوع رفتار و کردارشان براساس میانهروی است و تندرو و کندرو نیستند. اعتدال دارند، جهتشان جهت درستی است. مشی و راه رفتنشان تواضع است. «وَ مَشْیُهُمُ التَّوَاضُعُ» روش زندگیشان این است اگرچه خود مشیء هم نوعی راه رفتن است.
وجود نازنین امیرالمؤمنین(ع) امر به آرایش میکنند، «تَحَلَّوْا بِالْأَخْذِ بِالْفَضْل» فضل و نیکوییها را بگیرید. «وَ الْکَفِّ عَنِ الْبَغْیِ» خودتان را از ستم دور کنید. فضل را اضافه کنید در آرایشیها، از آن آراستن بالاتر ستمهایی است که شما را زشت میکند، اینها را از خود دور کنید. «وَ الْعَمَلِ بِالْحَقِّ» عمل شما منطبق با حق باشد. ملاک عمل یک بچه چیه؟ دوست دارم. ملاک عمل یک حیوان این است که غریزهاش اقتضا میکند و دوست دارد، اما عمل مؤمن به حق است و خطکش الهی است. عملم منطبق با خواست حق است. «وَ الْإِنْصَافِ مِنَ النَّفْسِ» انصاف داشتن خیلی مشکل است. تمایلات نفسانیاش این وسط جلو نیاید. این فرد، این موضوع، منصفانه قضاوت کنیم. اگر میخواهید انصاف شما زیاد شود اول خودتان را نقد کنید، بگویید: من دارم اینجا اشتباه میکنم، انصاف من النفس اولین قدم این است که خودت را زیر پا بگذاری. «وَ اجْتِنَابِ الْفَسَادِ» خودت را کنار چیز فاسد هم قرار نده که شکل میگیری. اگر یک مردار را تصور کنید، از فاصله دور بوی بدش میآید. آب کنار یک چیز بد باشد بوی بد میگیرد. جایی که فساد است و ناپسند است، دوری کنید. «وَ إِصْلَاحِ الْمَعَادِ» عاقبتش را اصلاح کند، از الآن کاشتههایش طوری باشد که زمان معاد شرمنده نشود. زمان رجعت و بازگشت نزد خدا شرمنده نشود. از علامات فضل یکی تعب و سختی کشیدن برای آخرت است. مثل تمرینهایی که در باشگاه میکنی که موقع مسابقه ورزیده باشی.
«أَفْضَلُ الْفَضَائِلِ بَذْلُ الرَّغَائِبِ» بخشیدن آن چیزی است که دوست داری. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ» (آلعمران/۹۲) از آنچه دوست داری دل کندی، مهم دل کندن است نه حجم مال، دل باید از یک جایی کنده شود تا به جایی وصل شود. اگر دلت به دنی چسبید نمیتوانی به خدا بچسبی. یهود همه اشکالش این است که میگوید: میخواهم دنیا و آخرت را جمع کنم. برآوردن آرزوهای مردم، رغبت آن چیزی که مردم دوست دارند، هردو در روایات ترجمه شده است. رغبت به معنی خواستن است. آن چیزی که از دستت برمیآید. لذا در روایات داریم که امیرالمؤمنین در خانهای رفتند، کاری کردند بچهها شاد شوند. خود شادی موضوعیت دارد. محبت قیمت دارد و قابل خرید و فروش نیست. خیلی جاها محبت و لبخند ما حتی جاهایی که نیاز است، جزء نیازهای اولیه بشر است. پیغمبر ما مهمترین صفتش این است که مردم را دوست داشت و حریص بود نسبت به هدایت مردم، دوستشان داشت. «وَ إِسْعَافُ الطَّالِبِ» کمک رسانی به آدمی که محتاج است، آدم محتاج که دردمند است، به داد اینها برسیم اینها افضل الفضایل است. پیمودن مسیر با هواپیما سرعتش زیاد است. «وَ الْإِجْمَالُ فِی الْمَطَالِبِ» در خواستههای خود میانهرو باشد. در نیازهای مادی اهل اسراف نباشد، بلند پروازی نکند. همیشه یک چیز بالاتری هست، یک ماشین میخری برای وسیله نقلیه، بالاتر میروی میگوید: کلکسیون ماشین داشته باشم و از موضوع خارج میشود. اجمال داشتن، اندازه خودش از دنیا مصرف کند. فضیلت این است حتی اگر داشته باشی، به هم نریزی.
بازاریهای قدیم این کار را میکردند، وقتی کاسبی ویژهای داشتند و سود خوبی داشتند، مستقیم وارد زندگی نمیکردند. تعادل زندگی را به هم میریزد. گاهی یک زمین میخریدند و کنار میگذاشتند ولی زندگی را به هم نریزیم. چون اگر سرعت گرفت دیگر نمیشود جلویش را گرفت. اگر در زرق و برق دنیا زندگی من سرعت گرفت، آنجایی که خطر حرام پیش میآید، میزنم حصار حریم الهی را میشکنم و رد میکنم. چون آموزش قناعت را ندیدم. این حرفهای امروز برای کسانی است که میخواهند فردایشان از امروزشان متفاوت باشد و زمانی که از دنیا میروند از زمان به دنیا آمدنشان بالاتر باشند و عیار انسانی را بالا ببرند. انسان بودن انسان به همین مسائل است، وگرنه فضل را اهل دنیا و شیطنت یک چیز دیگر تعریف میکند. وادی چون دروغ است نتیجه نمیدهد لذا آدم موقع مرگش احساس خسران میکند.
«حفظ اللسان» لسان را همه دارند، کجا میروی و با چه سرعتی میروی مهم است. فلانی راننده خوبی است، یعنی خیلی ترمز میکند؟ نه، یعنی همه مسائلش متناسب است، فاصله جانبی، نگاه و حواس جمعیاش، دنده عوض کردنش، همه متناسب است. مسأله لسان خیلی پرتکرار است یعنی اهمیت زیادی دارد. اهلبیت هم کلامشان حجت است و هم روش گفتن کلامشان، همه چیز و همه نوع هدایتشان حجت است. «أَکْرِمْ مَنْ وَدَّکَ» با کسی که دوستت دارد با خوبی رفتار کن. آن موقع که آدم عصبانی میشود و تعادلش را از دست میدهد، کرامت نفس را از دست میدهد. همیشه خوب برخورد کن. محبت خیلی کارها را انجام میدهد، محبت اطاعت میآورد. دین خدا با محبت بیشتر پذیرفته میشود تا با استدلال. چقدر آدمها به واسطه استدلال خداپرست شدند، چقدر آدمها به واسطه دیدن پیغمبر، عاشق این آدم شدند. لذا بحث اکرام و بزرگی و دوست داشتن نسبت به کسی که دوستتان دارد.
«بَثُ الْمَعْرُوفِ» اشاعه معروف است. یک امر به معروف داریم که گفتیم، بث معروف، اشاعه معروف است. کاری کنیم کارهای خوب برای مردم خوشایند شود. قابل پذیرش شود. یعنی مردم در زمان انتخاب به آنچه خوب است رأی بدهند. از این قفسه کالای خوب را بردارد. اسم خوب برای بچهاش بگذارد. «مِلْکُ الْغَضَبِ» امیرالمؤمنین فرمود، موقعی که غضب و عصبانیت است، کفّ نفس داشتن. حیوانات هروقت غضبدار شوند، دندان میزنند و چنگ میاندازند و میدرند. ما آدم هستیم، هرموقع عصبی شدید بگویید: خدا مرا آدم آفریده است. میخواهد رفتار انسانی از من ببیند. ملک یعنی تملک داشته باش و مهار غضب دست خودت باشد. «وَ إِمَاتَهُ الشَّهْوَهِ» اماته یعنی میراندن، نه اینکه کسی شهوت نداشته باشد، خداوند خالق شر نیست، منتهی خداوند شهوت را قرار میدهد و نوع استفاده غلط من از این موهبت الهی شر است. فس نفسه همه اینها از جانب خداوند خیر است. اماته شهوت یعنی وقتی شهوت زنده است اثر دارد، اثر خواستنهای دنیایی یعنی طبق آن عمل میکنی، مردنش یعنی دیگر او نمیگوید: میخواهم. هرچه خدا میخواهد، یعنی شهوت وجود دارد اما به خواست الهی به کار بسته میشود. آنچه که خدا بخواهد. آن موقع شهوت هم شیرین است وقتی در قبال خواست الهی باشد. خداوند نکاح و مسائل شهوانی را قرار داده است، اما حالت پست و حیوانی آن را نهی میکنیم و اماته تعلق به این دارد.
در دنیا افضل مردم کسی هستند که سخاوت دارند. امیرالمؤمنین میفرماید: «أَفْضَلُ النَّاسِ فِی الدُّنْیَا الْأَسْخِیَاءُ» سخاوت صفت الهی است. اسراف و تبذیر و بریز و بپاش به معنی دور ریز نعمتهای الهی منظور نیست، خداوند آدمهای سخی را دوست دارد. «وَ فِی الْآخِرَهِ الْأَتْقِیَاءُ» در آخرت باتقواترینها از همه بالاتر هستند. «إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ مَنْ أَحْیَا عَقْلَهُ» روایت خیلی عجیب است. کسی که به عقلش حیات بدهد، مگر عقل هم میمیرد؟ بعضی عقل دارند ولی عقلشان مرده است. مثل انسانی که جسم دارد ولی مرده است، رشد نمیکند. کسی عقل دارد ولی رشد نمیکند. آدمی که احیای عقل دارد، چون حیات هم درجه دارد. آن کسی که احیای عقل دارد مورد پسند خداست و این افضل مردم است. اگر کوشش کردیم عقلهایمان را زنده قرار دادیم، معصیت عقل را میکشد. بدن ما حسگر دارد، سرما و گرما و تندی و زبری، وقتی درد شدید است قرص مسکن میخوریم و درد را حس نمیکنیم. گناه عقل را میمیراند یعنی حس آدم را نسبت به واقعیت بیرون از بین میبرد. مؤمن به نور الهی نگاه میکند، چطور نگاه میکند؟ هرچه حیات عقلی را بیشتر پرورش بدهد، آدمی که عقلش زنده میشود دایره دیدش وسیع میشود. دیگر به واسطه آن چیز کوچک، آن چیز بزرگ را از دست نمیدهد. قیمتها را میداند. در خرید و فروش با رغبت پرداخت میکند. شهید جانش را در طبق اخلاص میگذارد. با کراهت کسی شهید نمیشود. ادم عاقل با کراهت عمل صالح انجام نمیدهد. حدیث معراج میگوید: آنهایی که اهل دنیا میشوند عبادتشان هم با کراهت است و حوصله نماز و روزه و عمل خیر ندارند. این برای کم عقلی است، اگر قلب حیات پیدا کرد و چشمش باز شد، آنوقت با اشتیاق خرید میکند.
حضرت میگوید: خودش را به سختی و تعب میاندازد برای صلاح آخرتش، میداند عاقبت این کار و سختی چیست. سختی را آدمها خیلی میل ندارند، پس چرا بعضی سختی را تحمل میکنند؟ چون پشت سر سختی را میبینند. کسی افضلیت دارد که تعب بیشتری به نفس خودش بدهد، «لصلاح الآخره» پس ما یک فساد آخره هم داریم، چیزهایی داریم که راحت است ولی باعث فساد آخرت میشود. کلمه بهتر برای ما گاهی به راحتتر ترجمه میشود. به یک بچه هفت ساله میگویی: یک غذای خوب نام ببر، میگوید: پیتزا، متخصص تغذیه میگوید: آبگوشت. خوب را بچه چه شنید؟ خوشمزه! متخصص تغذیه خوب را سالم و مفید دانست. پس یک پاسخ دیگر میدهد، هردو ذائقه دارند اما حرف من چه تعاملی با او در شنیدن دارد. آدمی که عقلش کامل است و حیات دارد اصلاح آخرتش را میفهمد. راحتی برای تو آن چیزی است که اسمش را صلاح میگذاری اما خدا این را نخواسته است. جهنم و بلاهای جهنم با خوبی و خوشیهای این دنیاست و بهشت هم پیچیده شده در سختیهاست. کسی بگوید: لیسانس گرفتن بد است؟ دکترا بد است؟ پس چرا اینقدر سخت میکنید برویم درس بخوانیم؟ بیایید بین مردم مدرک پخش کنید که همه صاحب این خیر شوند. مدرک دکترا نتیجه عملی است که تو انجام دادی و باید زحمت بکشی. ساده چیزی را به کسی نمیدهند و اگر بدهند دروغ است و کارایی ندارد. «إِنَّ أَفْضَلَ النَّاسِ مَنْ حَلُمَ عَنْ قُدْرَهٍ» موقعی که قدرت دارد، حلم داشته باشد یعنی توان به هم ریختن دیگران و خودش در اتفاقات هست، آرامش خودش را حفظ کند. اینها نیاز به تمرین دارد و لحظهای رخ نمیدهد. تربیت کردن قدم به قدم است. آرامش خودم را حفظ کنم، در موردی میتوانم حرف بزنم و اظهار نظر کنم، نگه میدارم و میگویم از من سؤالی نشد، حفظ اللسان کنم. «وَ زَهِدَ عَنْ غِیبَهٍ» در موقع غنا زهد داشته باشد. یکوقت کسی ندارد میگوید: ما زاهد هستیم. تو آب گیر نیاوردی وگرنه شناگر خوبی هستی. اگر غنا داشته باشی و توانایی داری، رغبت نداری؟ «وَ أَنْصَفَ عَنْ قُوَّهٍ» بحث انصاف است.
شریعتی: نکات شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: حضرت عبدالمطلب پدربزرگ پیامبر اکرم بود. خیلی بزرگ و بزرگوار بودند و از وجود نازنین پیغمبر حمایت میکردند. خیلی کرامت نفس داشتند و همه ایشان را به بزرگی میشناختند. بحث امر به معروف و نهی از منکر هم جزء افضل الفضایل شناخته شده است یعنی خدا فضیلتش را از همه بیشتر میداند و از همه بیشتر دوست دارد. انشاءالله خدا ما را جزء آمرین به معروف و ناهین از منکر قرار بدهد و انشاءالله چشم ما را به جمال حضرت مهدی روشن بگرداند.
شریعتی:
کربلا عمری است که با تربتش دارالشفاء است *** مشهد اما نسخهاش با آب سقاخانه است
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۱۱/۰۲
.






