آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ اهمیت ورع
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۳:۴۱آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ اهمیت ورع

آرامش در زندگی؛ حدیث۲۹؛ اهمیت ورع
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
در آسمان ملائکه خوش ذوق شهر بهشت را که بنا کردند
اول به سوی صحن و سرای تو چندین هزار پنجره وا کردند
مبهوت کردهاند تماشا را، حتی خود اهالی بالا را
در این حرم به جای کبوترها یک آسمان، فرشته رها کردند
مشتی ستاره از فلک آوردند، در سفرههای ما نمک آوردند
بس که بهار از فدک آوردند، در شهر قم مدینه بنا کردند
با چشمهای غرق عطش دیدیم، گنبد درون آینه حوض است
آن کاسههای پر شده از خورشید سیرابمان از آب طلا کردند
ما قاصریم وصف تو را وقتی امثال مرعشی و بروجردی
یک عمر روزههای معطر را با بوسه بر ضریح تو وا کردند
تکرار فاطمه است عبور تو، توصیف زینب است مرور تو
معصومه نام داشت حضور تو، اما تو را کریمه صدا کردند
شریعتی: سلام میکنیم به حضرت فاطمه معصومه کریمه اهل بیت که امشب شب ولادتشان هست و سلام به همه شما دوستان عزیز و نازنینم، بینندهها و شنوندههای نازنینمان. ایام بر شما مبارک باشد. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: ایام بر شما مبارک باشد. حلول ماه ذی القعده است و انشاءالله بهترینها برای دوستان رقم بخورد. ایام دهه کرامت که مزین به نام حضرت فاطمه معصومه و حضرت رضا(ع) است. هرکسی در مشاهد مشرفه که هست حتماً برای ما و همه دوستان دعا بکنند و نایب الزیاره باشند. چهل حدیث حضرت امام را مرور میکنیم، هفته گذشته بخش اول را خیلی روان و شیوا بیان فرمودند. ادامه مباحث شما را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، حدیث وصایای پیامبر اکرم(ص) به امیرالمؤمنین(ع) بود و با این صورت شروع شد که حضرت فرمودند: «أُوصِیکَ فِی نَفْسِکَ بِخِصَالٍ فَاحْفَظْهَا عَنِّی» خوب این سفارشی که به تو میکنم، نگه دار و حفظش کن. «ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ أَعِنْهُ» خدایا کمکش کن! «أَمَّا الْأُولَى فَالصِّدْقُ» اولی صدق است. «وَ لَا تَخْرُجَنَّ مِنْ فِیکَ کَذِبَهٌ أَبَداً» از دهانت یک دروغ کوچک هم شده هرگز بیرون نیاید.
«وَ الثَّانِیَهُ الْوَرَعُ» دوم ورع و پرهیزگاری است. «لَا تَجْتَرِیَنَّ عَلَى خِیَانَهٍ أَبَداً» جرأت بر خیانت پیدا نکن. چرا ورع و خیانت کنار همدیگر آمدند؟ مثل قسمت اول که مسأله صدق و خارج نشدن از زبان حتی یک دروغ، مسألهی ورع و خیانت هم یک ارتباطی با هم دارند. بحث ورع و پرهیزگاری، بحث نزدیک نشدن به خط قرمزهای الهی، به چه معناست؟ یکوقت میگویم: اینجا محل خطر است. شما آزمایشگاه میروید. میگوید: شما مریض نیستی، فلان بیماری را نداری ولی لب مرز هستی. اینجا در خطر هستی. ما به این بیمار نمیگوییم، ولی باید خیلی مراعات کنی. ورع و پرهیزگاری یعنی مراعات کردن و نزدیک نشدن نسبت به خطوط قرمز الهی، یکوقت میگوییم: انجام ندادن حرام، انجام دادن واجبات، اینکه اصل کار است اما ورع یعنی نزدیک هم نشوی نسبت به حرامها، «وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَهَ فَتَکُونا مِنَ الظَّالِمِین» (بقره/۳۵) نزدیکش هم نشوید. دو قطعه آهنربا منفی و مثبت، وقتی نزدیک میکنیم میبینیم یک کششی دارد، این اتفاق میافتد. شیطان هم این را بلد است. آقای مجتهدی میفرمودند: شیطان پای منبر نوح و ابراهیم نشسته است و همه اینها را بلد است. لذا یکی از روشهایی که ما را به حرام وادار میکند، نزدیککردن ما به دایرهی خطاهاست. چه کار میکند؟ خطاها را بی اهمیت جلوه میدهد.
ای بابا ول کن، اینکه گناه ندارد. لذا حالت بی تقوایی وقتی بدون ورع و بی پروایی پیش میآید، طرف تا لب مرز میرود، میگوید: اینکه گناه نیست، اینجا خطا نیست. تا آنجا که رفت، بقیهاش را هم میرود. یک وقت در جاده شما میبینی از فاصله یک متر و نیم نرده کشیدند و شما تعجب میکنی. این یک حریم است که نباید نزدیک شوید و خطر است. باید این مقدار احتیاط را داشته باشیم. داخل در حرامها نرویم. این مقدم بر انجام واجبات است و مقدم بر انجام واجبات ترک محرمات است. ما معمولاً در انجام دادنها قویتر هستیم تا ترک کردنها، یعنی اگر بگویند: فلان دعا را انجام بده این کار تو مستجاب میشود. ولی اگر بگویند: فلان کار بد را ترک کن تا این خواستهات انجام شود و این دعایت مستجاب شود، اینها با هم متفاوت است. به آقا بگویند: یک دعایی هست اینجا میگوییم و شب جمعه فلان دعا را میخوانی و سجده میکنی، دو تا نماز اینطور هست. زود این قضیه را دنبال میکنیم. اگر بگویند: یکجایی داریم میگوید: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء» خدایا ببخش از من، آن ذنوب و گناهانی که حبس میکند و نمیگذارد دعای من بالا برود. پس یکسری گناه داریم که نمیگذارد این دعاها بالا برود. به این طرفش توجه نمیکنیم و هی دنبال این هستیم که این دعا را بخوانیم و این عمل را انجام بدهیم و هی ایجابی نگاه میکنیم. بابا اصل قضیه ورع است. تو در جایی یک ترمزی کشیدی.
از چیزهایی که دعاهای ما حبس میکند، سیزده چهارده مورد است و یکی بی رحمی است. آدم رحم نداشته باشد و قساوت داشته باشد. اینها باعث میشود و شما میگویی: من این همه دعا کردم چه فایدهای داشت؟ این همه دعا نکردی، این همه دعایت بالا نرفت. دعای تو به حساب شما دعا بود و به حساب واقعی حبس دعا بود. قبض موبایل ندادی و پیامک شما ارسال نشده است. میگویی: پیام دادم چرا فلان چیز را نخریدی؟ نه، پیامک شما ارسال نشده است. هرچه هم پیامک بزنی فایده ندارد. «تحبس الدعاء» نگه داشتن آدم از مواقع خطر مهمتر از انجام دادن واجبات است.
اگر من مواظب خودم نبودم و در مورد خودم اسراف میکنم، خودم را در جای غیر درستش مصرف میکنم و از بین میبرم. در واقع خیانت میکنم، این مسأله خیانت در امانت یعنی چه؟ ما که مالک خودمان نیستیم. مالک هیچی نیستیم. خداوند مالک کل است. «انا لله و انا الیه راجعون» همه چیز ما برای خداست و به سمت خدا برمیگردد. اما خداوند وقتی ما را خلق کرد و یک فطرت پاک داد، گفت: این را در اختیار تو قرار میدهم و قلم من برای خودت، چه مینویسی؟ آلودهاش میکنی؟ خرابش میکنی؟ این امانت را به ما داد و داد که از آن استفاده کنیم. ببینیم چطور استفاده کردیم. یک پولی به شما امانت داده میشود. میگویند: شنیدیم میخواهی کاسبی کنی؟ بفرمایید این هم سرمایه اولیه، برو کاسبی کن! برمیگردد میگوید: پول را خوردم و تمام شد رفت. هیچی نیاوردم، یک سرمایه عظیمی دادند حیف و میل کردم. یکی میگوید: این سرمایه را بده ببین چه تحویل دادم! چون نکوداشت علامه امینی(ره) هست، نگاه کنید به علامه هوش دادند، یک امکانی دادند، یک وجود با برکتی ایشان از این مصدر هی استخراج کرده و یک الغدیر تحویل داده است. خروجی را ببینید!
آدم که قرض میگیرد، روی قرضی که گرفته یک چیزی بگذارد و تحویل بدهد، استحبابش این است که از خدا به ما یک چیزی امانت رسیده است. چطور تحویل بدهیم؟ تمیز یا کثیف، خرد شده و داغون شد، نفسی که خدا نفس انسانی به ما داده، روایات میگوید: بعضی به صورت گرگ، بعضی به صورت عقرب، مار، چطور تحویل خدا میدهیم؟ در بعضی روایات داریم که بد بو و متعفن میشوند. ورع باعث میشود خودت را کنار بکشی و خیانت در حق خودت نکنی. قرار دادن چیز در غیر جای خود ظلم است و این خسران است و قابل جبران نیست. اینطور نیست که بگویی: من در یک مسأله مالی ضرر کردم، در عوض تجربه شد که این بار در بازار رفتم، میدانم چطور عمل کنم. من موقعی خسران را میفهمم که عمر تمام شد. هی داد میزنم خدایا مرا برگردان. چرا؟ میخواهم از تجربهام استفاده کنم و بگویم دیگر این بار خوب استفاده کنم. جوابش «کَلّا» است. یعنی تجربه به هیچ دردی نمیخورد. تجربه برای جایی است که دوباره شما بتوانی، مثل کنکور که یک سال قبول نمیشوی سال بعد دوباره کنکور میدهی. خداوند توبه را هم قرار داده است. گفته: از هر جایی احساس کردی پشیمان شدی، من از تو میپذیرم. اما توبه نصوح باشد، برگرد رو به سوی من و بگو: دیگر نمیخواهم خراب کنم. ماهی را هروقت بگیری، تازه است.
امام صادق (ع) توصیه به تقوا میفرماید: «أُوصِیکَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ» تلاش و کوشش در عبادت الهی، سخت کوشی در عبادتی که ورع درونش نباشد، به درد نمیخورد. نماز بخوانی و روزه بگیری ولی از آن طرف از حرام اجتناب نکنی به درد نمیخورد. پایه چیست؟ اجتناب است، نگهداری خود است. تقوا باید ضمیمه باشد و اگر نباشد عبادتها به درد نمیخورد. شاه کلید همه عبادت این قربتا الی الله است. اگر کسی ورع نداشته باشد از خدا دور میشود. ارتکاب گناه و معصیت آدم را دور میکند و بعد با عبادت هم درست نمیشود. اجتهاد در عبادت و سختکوشی در عبادت، فایده ندارد. نمیگوییم قبول نیست ولی آنچه که قرار است «تنهی عن الفحشاء و المنکر» باشد، معراج مؤمن باشد، این اتفاقات نمیافتد. آن ورع را باید داشته باشیم.
«عَلَیْکُمْ بِالْوَرَعِ فَإِنَّهُ لَا یُنَالُ مَا عِنْدَ اللَّهِ إِلَّا بِالْوَرَعِ» (کافی/ج۲/ص۷۶) آن چیزی که عند الله است، کسی به آن نمیرسد مگر به ورع و تقوا، باید از این طرف هی پرهیز کند و خودش را نگه دارد. «لا تنال ولایتنا إلّا بالورع و إلّا بالعمل» ولایت ما نمیرسد مگر با عمل و ورع، ولایت ما به کسی نمیرسد که اینطور نباشد. حضرت امام یکوقت یک عبارتی میفرمایند: طرف یک دلخوشی برایش ایجاد میشود و یک حبّ اهلبیت برایش میآید و دلخوشی ایجاد میشود. بله ما دیگر بهشتی هستیم و قضیه را تمام میکند. بعضی جاها ما دینهای خودساخته داریم، در ذهنمان میسازیم و میرویم ولی به اهلبیت که مراجعه میشود، اینها اینطور پاسخ نمیدهند، باید اهل عمل باشید. عملتان منطبق بر اعمال ما باشد. ما آمدیم «هدی للناس» هستیم و عدل قرآن هستیم. اگر من میخواهم آدم درستی باشم و پیرو اهلبیت باشم، ببینم آنها چه میکنند و من هم همان کار را بکنم. از چه چیزهایی پرهیز میکردند، من هم همان کار را بکنم. یک معنی که از کلمه ولایه گفته میشود، دو قطره باران را مثال میزند که پشت سر هم میآید. قطرهای که پشت سر قطره بعدی میآید.
از امام رضا روایت شده که مؤمن ترسو میشود، حضرت فرمود: آری. سؤال شد: بخیل میشود؟ فرمودند: آری. پرسیدند: کذاب میشود؟ حضرت فرمودند: نه. دروغ نمیگوید. جلسه گذشته بحثی در مورد کذب داشتیم. بعضی مواقع مسأله ورع که پیش میآید برای دروغ گفتن خودمان به خودمان است. خودم به خودم دروغ میگویم، اینجا اشکالی ندارد، ولش کن، بعداً توبه میکنم. حالا من شنیدم اگر کسی اینطور هم باشد شروع به توجیه کردن میکنم. جاهایی که ما با خودمان رو راست نیستیم. اولاً ورع سید العمل گفته شده است. «الورع سید العمل» روایت داریم کسی که ما را دوست دارد، باید عمل کند «مَنْ أَحَبَّنَا فَلْیَعْمَلْ بِعَمَلِنَا وَ یَسْتَعِنْ بِالْوَرَعِ» همانطور که ما عمل میکنیم باید عمل کند. از ورع کمک بگیرد. اگر میخواهی مریض نشوی باید آنچه دکتر گفته گوش کنی. پرهیز کنی، گاهی پرهیز از دارو مهمتر است. «فَإِنَّهُ أَفْضَلُ مَا یُسْتَعَانُ بِهِ فِی الدُّنْیَا وَ الْآخِرَهِ» بهترین ابزار است که به آن استعانت پیدا میکنی، ورع در امر دنیا و آخرت.
«آفَهُ الْوَرَعِ قِلَّهُ الْقَنَاعَهِ» هرچیزی یک آفتی دارد، قناعت اگر نبود، جایش حرص میآید. ورع آفت میگیرد. تقوا برای موقعی است که حرص نباشد. انسان را حریص میکند. بهشت را برای حضرت آدم، خدا مهیا کرد. با تمام نعمتهایی که وجود دارد، اما شیطان آمد این یک درخت را تقویت کرد. آیا درخت دیگری به جز آن نبود؟ چرا جنت و باغ است. اما دائم نسبت به او تحریک میکند. نگاه کنید کار شیطان همین است. آنجایی که میخواهد ما را وارد خط قرمزها کند، ما را حریص نسبت به او میکند. پس آفتش عدم قناعت شد. اگر قناعت باشد ورع پیش میآید.
«وَرَعُ الْمَرْءِ یُنَزِّهُهُ عَنْ کُلِّ دَنِیَّهٍ» (غررالحکم/ص۲۷۵) ورعی که میدهد انسان را از هر پستی پاک میکند. ورع آدم را آقا میکند. اگر آدم ورع و تقوا نداشت، پست میشود. خودش را به آب و آتش میزند و به هر ذلتی در میدهد برای اینکه برسد. بزرگی آدم باتقوا آدم را میگیرد. گرچه او اهل تواضع است، بعضی وقتها آدمهای متکبر را میبینی و در دلت میخندی. ولی آدمهای باتقوا اینطور نیستند. یک پیرمرد است ولی نگاه میکنی نفست بند میآید جلویش میروی. کوه تقوا و پرهیزگاری است، این سیادت و آقایی است که خدا به آدم میدهد. عزتی که خدا داد، چه کسی میتواند بگیرد؟ «لَوْ صَلَّیْتُمْ حَتَّى تَکُونُوا کَالْحَنَایَا وَ صُمْتُمْ حَتَّى تَکُونُوا کَالْأَوْتَارِ» (مکارم الاخلاق/ص۴۶۸) پیامبر فرمود: اینقدر نماز بخوانیم که لاغر شوید و اینقدر روزه بگیرید که ضعیف شوید، «مَا یَنْفَعُکُمْ ذَلِکَ إِلَّا بِوَرَعٍ» اگر از این طرف اهل پرهیز از محرمات و دوری کردن از محرمات نباشید، نماز و روزه به درد شما نمیخورد.
اگر من حواسم به ورع نبود و خودم را سرگرم نماز و روزه کردم، آن دنیا دیدم دست خالی هستم چه جوابی بدهم؟ یوم الحسره یعنی چه؟ حواسمان به حرامها باشد. همنشینی با آدمی که اهل حرام است، تو را زمین میزند. خط قرمزها را جلوتر میبرد و تعریف میکند. آمپر ماشین وقتی خراب باشد، موتورش میسوزد. نمیفهمد، بنزین وقتی تمام شد، نمیفهمد. حرارت موتور را نشان نمیدهد. حضرت میفرماید: اگر ورع نداشته باشید از گناه کوچک به بزرگ میافتید. یعنی کم کم اینکه چیزی نیست، چیزی نیست، کم کم خیلی بالاتر از این هم چیزی نیست، میشود. مهارت و تجرّی، جرأت پیدا کردن بر گناه، کسی بار اول گناه کرد، بار دوم و سوم راحت میشود. بعد لذتش در گناه بالاتر میشود، همینطوری میرود تا کاملاً ملکه ورع و تقوا از بین میرود. موقعی که شبههناک است دست بکش. خدا رحمت کند مرحوم مجتهدی، یکوقتی میگفت: هی وسواس دارد و میگوید: دستم را آب بکشم، هی میشوید. یکوقتهایی که میخواهی وسواس داشته باشی آنجایی که میخواهی مالی را بخوری و حرام است، وسواس داشته باش. رفتی بقالی نخود بگیری، اگر گفت: شما بکشید، وزن کنید و پول بدهید. اگر گفت شما مستحب هستی کمتر بکشی. اما اگر خودت کاسب هستی و بیشتر هم کشیدی بهتر است. این شبهه نباشد! درونش نیافتی و گیر نکنی. افتادن در شبهات کم کم آدم را در حرام میاندازد. بعضی موقعها شبهههای اعتقادی هست، لذا حضرت استاد میفرمودند: حواستان باشد اگر شبههای پاسخ داده نشود کم کم تبدیل به اعتقاد میشود. طرف باورش میشود که این را قبول دارد. یکی از مهمترین سیرههایی که امام صادق داشتند، در دورانی که حضرت شاگرد داشتند، سیره پاسخگویی به شبهات بوده است. به خصوص شبهات معارفی و کلامی، حضرت روی این زمینه خیلی پاسخگو بودند و نمیگذاشتند شبهه در ذهن افراد شکل بگیرد.
چیزی که اشتباه فکر کردم نسبت به آن باعث یک عملکرد من میشود، مثل سراب که وجود ندارد و با سختی به سمتش میروم. شبههها اگر شکل گرفت باعث عملکردهای غلط میشود. پیامبر اکرم فرمودند: تو چیزی را بخاطر خدا ترک نمیکنی مگر اینکه خدا بهتر از آن را به تو بدهد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/۱۶۰) قاعده خدا این است که تومانی ده تومان سود بدهد و از این بالاتر نداریم. اینجا چشم از حرام میبندم، خدا جای دیگر یک چشمی برایم باز میکند. اینجا دست به حرام نمیزنم، خدا یک همسر عفیف به من میدهد. اینجا فلان حرام اقتصادی را انجام نمیدهم، خدا «من حیث لا یحتسب» جای دیگر به من میرساند. اینطور نیست که خدا حواسش نباشد! العیاذ بالله… پیامبر فرمودند: هرجا را کنار گذاشتی خدا یکجا بهترین را به تو میدهد. خیری که خدا میگوید: خیر. یکوقت من نمیگویم بهتر چیست، میگویم: این غذا را نخور، این را بخور بهتر است. در واقع این ضررش بیشتر است! من بهتری را یکوقت به خوشمزگی میگویم. به بچه ده ساله بگویی: یک غذای خوب یاد ببر، میگوید: پیتزا. اما یک متخصص تغذیه میگوید: آبگوشت. شما هردو را یک کلمه گفتی، چرا دو تا جواب شنیدی؟ این بهترین در نگاه بچه یعنی خوشمزهترین، بهترین از نگاه متخصص تغذیه، یعنی مفیدترین. یک کلمه گفتی، دو جور شنیده شد. پس دو جواب مختلف گرفتی. ببینیم خدا میگوید: خیر، از یک چیزهایی اگر صرف نظر کردیم، وارد نشدیم. در آزار دیگران وارد نشدیم. یکجایی میدانم فلانی اذیت میشود این حرف را نمیزنم.
در بحث مراعات که یکی از پایههای دینی ماست، «مراعاه الناس» مدارا کردن و مراعات کردن حال مردم که خدا عوضش را میدهد. عوضش ذو وجهین است. هم در دنیاست و هم در آخرت است. قرار است ولد تو ولد غیر صالح شود، خدا از راه گناه برمیگرداند. به واسطه اینکه تو عمل صالح انجام دادی. «من حیث لا یحتسب» یعنی در ماشین حساب شما این نمیآید، ماشین حسابهای خدایی کلید بزرگی به نام برکت دارد. کلید برکتش را خدا میگذارد. ماشین حساب خدا کَرمی است. خدا دستش بسته نیست. خدا دستش از همه بازتر است.
یکوقت یکجا بودم، ترمینال جنوب منتظر ماشین بودم. نگاه میکردم نسبت به مردمی که رحم میکردند به هم، سر قیمت چانه میزدند، آن کسی که رحم میکرد و پایینتر حساب میکرد، زودتر ماشینش پر میشد و میرفت. آن کسی که سر قیمت چانه میزد، نیم ساعت میایستاد تا ماشین پر شود. افرادی هم که سوار میشوند با نارضایتی است و مجبور است سوار شود. من اینجا کوتاه بیایم، یکی دیگر هم یاد میگیرد. امام صادق فرمود: «أَوْرَعُ النَّاسِ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَهِ» (تحف العقول/ص۴۸۹) ورع و تقوا موقعی است که اینجا وقوف کند. اینقدر خواست زیاد نداشته باشد. یک جایی با درخواست زیاد و حرص نسبت به دنیا، اینقدر خودمان را طلبکار از همه دنیا میدانیم و بعد مجبور میشویم یکسری از خط قرمزها را رد کنیم. یک جایی هم دستی به دلت بزن و اینقدر نخواه. بگذار عزتم حفظ شود. طلبهای زیاد را نگه داریم، خدا برای ما خیر بخواهد. این خیانت را در حق خودمان نکنیم. ما حیف هستیم و برای بندگی خدا خلق شدیم نه برای غیر بندگی. حضرات اهلبیت برای ما روشن گفتند، این عدم روشنی برای ما این است که علم به معارف آنها نداریم. «لَوْ عَلِمُوا مَحَاسِنَ کَلَامِنَا لَاتَّبَعُونَا» (عیون الاخبار/ج۱/ص۳۰۷) مردم این همان اهلبیتی هستند که حرفشان تاریخ مصرف ندارد. همیشه قابل اجراست، اگر به همدیگر رحم کردیم، رحم خدا بر ما میآید. «ارحم تُرحَم» نه فقط اجارهخانه، همه جا به هم رحم کنیم. نه در قبال اینکه منتظر باشم تا مورد رحم قرار بگیرم. این یک صفت انسانی است، به شرط مزد نمیکنم. خدایا تو دوست داری، اینطوری بخاطر دوستی خدا به هم رحم کنیم. بعد رحمت خدا را میبینیم.
شریعتی: «ارْحَمُوا مَنْ فِی الْأَرْضِ یَرْحَمْکُمْ مَنْ فِی السَّمَاءِ» در زمین به هم رحم کنیم تا آسمانیها به ما رحم کنند. نکتههای خوبی را شنیدیم. از خدا بخواهیم اهل ورع و تقوا و پرهیز باشیم. انشاءالله خدای متعال در همه احوال زندگی مراقب ما باشد و آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار نکند. این کلام نورانی امیرالمؤمنین که فرمودند: «أَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سَدَاد» در خاطرم هست که اگر بخواهیم امام زمان را یاری کنیم با همین ورع میتواند بهترین کمک باشد.
شریعتی: به امام رضا سلام میکنیم و ولادت خواهر بزرگوارشان حضرت معصومه را تبریک میگوییم، انشاءالله همه مردم ایران زیر سایه این برادر و خواهر عاقبت بخیر شوند. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای سعیدی: «وَ تَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ وَ کَفى بِاللَّهِ وَکِیلًا» به خدا تکیه کن، خداوند کفایت میکند، کفایت یعنی همه چیز. یکوقت میگویی: من پول دارم، سلامتی ندارم. سلامتی دارم، پول ندارم. کسی که خدا دارد، همه چیز دارد. کسی که خدا ندارد، هیچی ندارد. «الا بذکر الله تطمئن القلوب» ذکر خدا یعنی همین. شیطان آمد به حضرت ابراهیم گفت: میخواهی پسرت را ذبح کنی؟ حضرت سنگ برداشت و او را زد. در جواب مذاکره باید با سنگ بزنی. توکلمان به خدا باشد و انشاءالله روز به روز موفقتر هستیم.
ورع اندازه دارد، تقوا درجه دارد. «إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاکُمْ» یکوقت ورع در سطح اولیه است، دوری از محرمات است. یکوقت ورع سطحش بالاتر میرود. دوری از آنچه خدا کراهت دارد، مکروه، دیگر مکروه هم سر نمیزند. یکوقت دوری از محبت غیر خداست. اتکال به غیر خداست، حضرت یوسف گفت: وقتی بیرون رفتی، به من بگو: من در زندان ماندم. بعد زندانی به ایشان اضافه شد و خیلی اشک ریخت. چرا من به تو گفتم؟ این گناه است و حرام نیست. ولی ورع در این سطح را صدمه میزند. باز ورع بالاتر، غیر خدا را ندیدن است. یعنی فقط خدا را دیدن، این از درجات ورع است که اوج آن است. انشاءالله خدا همین را قسمت ما بکند.
شریعتی: از جناب محمد بن مسلم برای ما بگویید.
حاج آقای سعیدی: از یاران وفادار امام باقر و امام صادق هستند. نه تنها محدث هستند، فقیه هم هستند. افقه یعنی جزء فقیهترینها هستند. آیت الله فاطمی نیا میفرمودند: مسأله فقیه در گذشته با فقیه امروزی معنایش فرق میکند. فقیه امروز را عالم به علم فقه میدانیم. در آن زمان فقیه کسی بود که جامع علوم باشد. یعنی همه علوم را بداند. اگر میخواهیم آن فهم را داشته باشیم در تمام علوم، هم رساله باشد، هم اخلاق ما درست باشد. هم اعتقادات ما درست باشد. در جمیع علوم دینی مثل این بزرگان پیروی داشته باشیم.
در مورد چشم امام زمانی و گوش امام زمانی گفتیم، در مورد قلب امام زمانی بگوییم. از آیت الله بهجت هست که فرمود: قلب شما، آن جزیره خضراء امام زمان است. خیلی مواظب این قلب مؤمن باشید. این قلب جای غیر نشود. بخواهیم امام خود را دعوت کنیم، یک جارو نمیکنیم. خانه را تمیز و معطر نمیکنیم؟ قلب ما حرم خداست و جایگاه امام ماست. حفظ کنیم که امام زمان در دل ما جایگاه ویژهای دارد. اللهم عجل لولیک الفرج!
شریعتی: با دل و جان به حضرت معصومه(س) سلام میکنیم.
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۰۴/۱۲
.






