آرامش در زندگی؛ حدیث۲۴؛ اقسام علم ؛ جلسه ۲
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۸ ۱۵:۲۴آرامش در زندگی؛ حدیث۲۴؛ اقسام علم ؛ جلسه ۲

آرامش در زندگی؛ حدیث۲۴؛ اقسام علم ؛ جلسه ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
عمری شدهام خیره به راه نرسیدن *** آئینه شد این پنجره از شدت دیدن
با این شب بی درد ندانی که چه دردی است *** آه از تو سخن گفتن و آهسته چکیدن
تصویر دقیق من از آن چشم غم آلود *** اوجی است به اندازه از خواب پریدن
من نیز همینم عطش ساده یک برگ *** وقتی که مصمم شده باشد به تکیدن
دل تنگم و دل کندهام از سینهی این خاک *** کی نوبت من میرسد ای لحظه چیدن
تکلیف من و چشم تو روشن نشود کاش *** چون عین جدایی است در این عشق رسیدن
یا مثل دو تا غنچه به یک شاخه شکفتن *** یا مثل دو پروانه به یک پیله تنیدن
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، طاعات و عبادات شما قبول باشد. انشاءالله این ماه رمضان برای همه پر خیر و برکت باشد و متفاوت باشد و همه ما به سمت نور حرکت کنیم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. طاعات و عبادات شما قبول باشد.
شریعتی: در خدمت حدیث بیست و چهارم از چهل حدیث امام خمینی بودیم و بخشی از آن را شنیدیم. حدیث حول محور علم بود و پیامبر علم را برای ما تعریف کردند. اشاره کردند علم سه ضلع دارد، اعتقادات و احکام و اخلاق را شامل میشود و نکاتی را شنیدیم. امروز ادامه حدیث را میشنویم.
حاج آقای سعیدی: عرض کردیم در این سه قسمت یک صفت مهم داشت که در هم تنیده هستند. کمبودی که در احکام وجود داشته باشد در اخلاقیات و اعتقادات آدم تأثیرگذار است. یک حرامی میخورد و فردا اعتقاداتش ضعیف میشود. یک خلق ضعیفی دارد و با مادرش بداخلاقی میکند نمازش بی حال و هوا میشود. آدمیزاد اینطور است که افراط و تفریطی هستند. در یک زمینه قوی و در یک زمینه ضعیف است یا قدرت از یک حدی بالاتر زده است. آدمهایی متناسب هستند و آدم از دیدنش لذت میبرد که آن چینش آدم و سر و بدنش اندازه خودش باشد و بقیه کاریکاتور است. معمولاً ما حالت عدالت در وجودمان را نداریم، دیگر موضوع نیست. راه رفتن برای همه ما ساده است. وقتی یک طناب میگذارند و میگویند: روی این راه برو، شاید یک در صد هزار آدم بتواند روی طناب راه برود و تعادل دو طرف را حفظ کند. حضرت امام باز از زبان مبارک اهلبیت میفرمایند، ذکر کردند این سه رشته علم، اعتقادات و اخلاق و احکام، به عنوان اینکه هرکدام را بخواهیم توضیح بدهیم، اولی آیات محکمه بود. آیات به معنی نشانه است. نشانههای محکم، علومی که در آنجا هست، نشانههای ذات و صفات الهی را برای ما بیان میکند که من با نشانههای الهی به چه میرسم؟ خود پیغمبران نشانهی الهی هستند و معجزات هم نشانه هستند. یعنی در این مجموعه مرا به خدا راهنمایی میکنند.
شیطان هم همینها را بلد است. اگر توانست نشانه و آیه را از جهت خدا به جهت دیگری برگرداند، یعنی اگر این گل را ببینی، سیل را ببینی، زلزله را ببینی بگویی: خشم طبیعت. نماز آیات میخوانیم، اینها آیات الهی هستند. اگر پیغمبر را دید میگوید: ساحر، با همین کلمه در قرآن داریم. میگوید: جادوگر است در حالی که این نشانه الهی است. معجزه را میبیند میگوید: چه سحری انجام داد. یکی از یک گل به خدا میرسد. نگاه میکند میگوید: این هم نشانه است. لذا شما نگاه کنید، مثالهای قرآنی را ببینید. میگوید: به شتر نگاه کن ببین چطور خلق شده است؟ اگر میتوانید یک پشه و یک مگس خلق کنید، اگر آدمها توانستند خلق کنند، ما چیزی را از نوعی به نوع دیگر تبدیل میکنیم، شکلش را عوض میکنیم. خداوند خلق میکند، «فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکُون» (بقره/۱۱۷) میباشد. میتواند آدمیزاد یک چنین کاری بکند؟ این آیات محکمه بود.
دوم بحث «فریضه عادله» که در روایت خواندیم. عدالت در فریضه، یعنی بین افراط و تفریط بودن، مرحوم آیت الله شاه آبادی هم به این مسأله اشاره دارند. وجوب تعادل بین دو طرف، بالاخره بین سخاوت و خساست، یک حد وسطی هست. افراط به معنی دست و دلباز بودن، از آن طرف آب از دستش نمیچکد. هرکدام از افراطیها و تفریطیها خودشان را ملاک و درست میدانند، اما میگوید: آدم باید دست و دلباز باشد. میخواهی پز بدهی، یعنی من دارم، خانهام اینطور است. آن کسی که دستش تنگ است میگوید: آدم باید مقتصد باشد، روی اصول خرج کند، چه کسی گفته اصول این است که تو میگویی؟ پس بالاخره چه؟ داد بزنیم سر همدیگر که چه کسی درست میگوید. باید یک خطکش و معیار داشته باشیم. خداوند این بحث فریضه عادله را بلد باشی یعنی خطکش آنجاست، یعنی اخلاقش را بلد باشی. یعنی اگر یکوقت در کلاس درس هستی یک جور باید صحبت کنی. ولی همین استاد با همه بزرگیاش پیش مادرش آمد، باید طور دیگر حرف بزند. باید خفض جناح کند، آنجا استاد هستی و اینجا، آقا من در شأنم نیست. وقتی امیرالمؤمنین دارد در تاریخ که روایت هست، ایشان به خانه یک شهید میروند و همسر شهید چهار فرزند داشت، ایشان داشت کار انجام میداد. گفت: میخواهی من کاری برایت انجام بدهم؟ مادر گفت: نه شما این بچهها را سرگرم کن. حضرت امیرالمؤمنین یک نحوی سرگرم میکند بچهها را یعنی برایشان چهار دست و پا میشود، این همین علی است در جنگ، یک جای دیگر یتیم میبیند زانویش سست میشود. یک جای دیگر کسی جرأت ندارد در چهره علی در جنگ نگاه نمیکردند اینقدر میترسیدند. بدان هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. لذا همه ارزشهای اخلاقی را آنهایی که خطکش ندارند میگویند: نسبی است.
فکر کنید قانونی نداشته باشیم و بگوییم: هرچه به دل قاضی افتاد. امروز قاضی سیر است. فردا گرسنه است. امروز عصبانی است. دعوا کرده است. اینجا تصادف شده، آن کسی مقصر است که زشتتر است!! نه، قاعده دارد. پوشش، حجاب، مثالهایی که هفته گذشته زدیم. قاعدهاش را خدا گفته این مقدار است. لذا علی میشود میزان الاعمال. محل سنجش و ملاک است. خدا رحم کند به روزی که با این ملاک سنجیده میشویم. افراط بین شجاعت، شجاعت افراط شود بی کله میشود. تصادف میشود و هزار یک مشکل! از این طرف آدم ترسو است، به هیچ کاری دست نمیزند از بس ترسو است، بعد میگوید: من محتاط هستم.
قسمت سوم بحث سنت است، سنت به این حیث سنت گفته میشود که از پیامبر و اهلبیت به ما رسیده است. آنها پایهگذاری کردند. یک سیره است و آنها اعلم و داناتر هستند، معدن علم هستند و سبب متصل ارض و سماء هستند. آنها میفهمند چه چیزی را باید کجا بگویند، چطور بگویند و به چه مقدار بگویند. لذا در جاهای مختلف داریم که وقتی آنها بیان و تشریع میکنند یعنی ما برای شما راه قرار دادیم. «إِنَّا هَدَیْناهُ السَّبِیلَ إِمَّا شاکِراً وَ إِمَّا کَفُورا» (انسان/۳) ما نگرفتیم به زور شما را در راه ببریم، اما این راه سبیل منحصر در آن چیزی است که ما میگوییم. راه حل که آدم خدای نکرده منحرف نشود از این سه مسأله، گاهی علوم اعتقادی علم خدا، صفات الهی، آدم میخواند اما هدف تحویل دادن به عقول ضعیف است، یاد بگیرم بروم به پایینتر فقط پز بدهم. برای اینکه به بقیه بگویم: من خیلی میدانم! حضرت امام میفرماید: این آدم مصداق این آیه است «وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکا» (طه/۱۲۴) این اعراض از ذکر خدا گفته است. این به زبان خدا میگوید ولی در دلش هیچی پشت سر این خدا نیست. حواسمان باشد، آنوقت خدا معیشت ضنک قرار میدهد. آنوقت بدبختت میکند، اگر من یک جایی نشستم یک منبری گوش دادم، یک کتابی خواندم، این لغت اینجا به درد این میخورد من اظهار فضل کنم. بدبخت روزگار من هستم. خاک بر سر عالمی که اینطور بخواهد عمل کند. این علم دیگر علم نیست و حجاب اکبر است. یعنی خودت را برای خدا خالص کن، در هر کاری و در هر حرفی که میخواهی بزنی.
یک حدیث شریف در کتاب کافی هست، ابوبصیر راوی هست. «سمعتُ أبا عبداللَّه علیه السلام یقول: «کانَ أمیرُالمؤمنین علیه السلام یقول: یا طالبَ العلم، إنَّ العلمَ ذو فضائلَ کثیره» علم فضیلتهای زیادی دارد، صفات ویژه خوبی دارد. «فرأسُه التواضعُ» تواضع رأس علم است. ببین علمی که یاد گرفتی سر دارد یا نه بدن بی سر است؟ باید هرچه علمت بیشتر میشود خاکسارتر شوی. وگرنه تواضع نبود کار را باختی. «وعینُه البراءهُ من الحسد» چشمش برائت از حسد است. چون وقتی علم بیاید حسد دنبالش میآید. یک ذره که علم آمد من بالاتر هستم، علم فلانی را رد میکنم. علمیت او را رد میکنم، من تمام قدرت علمیام را میگذارم تا او را رد کنم. میدانی غذای فلانی خوشمزهتر است، چرا رد میکنی؟ در تمام امور هست ولی در باب علم و عالم ضریب پیدا میکند. «واذنُه الفهمُ، ولسانُه الصدقُ» (کافی/ص۱۸۷) گوشش فهم است. ورودی داشته باش. آیت الله جوادی آملی بارها فرمودند: فهمیدن گناه کبیره نیست! در علم اگر کسی اینها را نداشته باشد ناقص الخلقه است. باید اینها را نتیجه داشته باشد. عالمی که صداقت نداشت، لال است و خروجی ندارد. «وحفظُه الفحْصُ» عالم باید اهل جستجو باشد. بگردد و از این طرف و آن طرف جستجو کند. «وقلبُه حُسْنُ النیّه» قلب آدم عالم باید حسن ظن و حسن نیت داشته باشد. یک چیزی میخواهی یاد بدهی بگویی: خدایا میخواهم او را از این جهل در بیاورم و یک قدم به تو نزدیکتر کنم. میخواهم دستش را بگیرم و به درد بنده تو بخورم! راضی نیستم بنده تو به آتش جهنم نزدیک شود. کسی که اهل امر به معروف باشد، خودش از اهلش میشود. به فلانی میگویی: نماز اول وقت بخوان، میبینی توفیق خودت در نماز اول وقت بیشتر میشود. این قاعده است.
«وعقلُه معرفهُ الأشیاء والأُمور» عقلش شناخت است، امور را میشناسد. «ویدُه الرحمهُ» دست آدم عالم رحمت است و مهربان است. «ورِجْلُه زیارهُ العلماء» نزد علما میرود و از آنها یاد میگیرد. امروزه شاید مبلغهای زیادی هزینه میکنند که کارگرها فلان کارخانه را ببینند، سیستم تولید را ببینند. یکی از آقایانی که تولید کننده بود، میگفت: با هزینه زیادی رفتیم یک کارخانه کارتن سازی کشورهای غربی، به یک جایی رسیدیم اجازه ورود ندادند. گفتیم: خط تولید را ببینیم. به ما گفتند: ما ایرانی را راه نمیدهیم، ببیند میرود میسازد! «وهمّتُه السلامهُ» همتش به درستی است.
شریعتی: دیدن علماء خیلی مؤثر است، حالات و کلامش، حتماً باید کسی مثل علامه بهجت یا علامه طباطبایی باشد سراغش برویم؟
حاج آقای سعیدی: هرکس به اندازه خودش، بعضی دوست داریم امام زمانمان را ببینیم. از همه بالاتر و زیباتر است. تک است! در دورانی هستیم که قدم به قدم جلو میرویم. در حوزه چنین درگیریهایی داریم که میگویند: استاد اخلاق فقط فلانی، تو گیر هستی، قدم اول گیر هستی. شکر این نعمت استاد اخلاقت را نکردی و به آنجایی که میخواهی نمیرسی. لذا به دوستان طلبه میگوییم که باید پله پله بالا رفت. یک نکته خطرناک عرض کنم، دوستان طلبه و روحانیون بدانند که به ما در این مجالستها نگاه میشود. یکی از علمای بزرگ و صاحب فتوا تابستانها برای درس و تدریس به یک باغ ییلاقی خارج از شهر میرفتند. سی سال میرفتند، یک وقت حالشان بد شد و سریع رفتم و برگشتم، باغبانی که آنجا بود گفت: ببخشید، حکم خدا عوض شده است؟ گفتم: منظور شما چیست؟ گفت: سی سالی که شما تابستانها اینجا میآیید با پای چپ به بیت الخلاء میروید، امروز دیدم با پای راست رفتید، میخواستم ببینم عوض شده است؟ سی سال است مراقب است. نه! اضطرار بود و عجله بود. بدان که اگر در مسألهای شل شدی و قید و بندت نبود، از دیگران نباید توقع داشت و تو باعث سنت خطا در دیگران میشوی. اگر کسی دارای علوم رسمیه شد و از این امور خالی شد، یعنی فقط مدرک دارد، اینجا محفوظات دارد. کامپیوتر عالم نیست اما خیلی اطلاعات دارد. اما ای عزیز! «علاج کل العلاج» انسان که میخواهد عملش الهی باشد، وارد هر عملی شد مجاهده کند و با هر ریاضت و جدیت که شده قصد خود را تخلیص کند. ایشان کلید درمان همه این سه موقعیت را بخواهی درست کنی قربتاً الی الله، خدایا فقط و فقط برای تو! اگر غیر او آمد اینقدر پررنگ میشود که دیگر چیزی از او باقی نمیماند. اگر کسی خودش را چهل روز برای خدا خاص کند، «من أخلص للَّه أربعین صباحا جرت ینابیع الحکمه من قلبه الى لسانه» چهل روز! چرا من بیست سال است درس میخوانم هنوز حکیمانه سخن نمیگویم؟ هنوز این چهل روز نرسیده است.
اینهایی که از شهدا خاطره تعریف میکنند، میگویند: در آن موقعیتهایی که شهادتشان نزدیک میشد، خلوص را در آنها میدیدی که دیگر جدا شدند. دیگر روح شهادت برایش حاصل شده است، جسم مانده که تیر بخورد و برود. انشاءالله در علم ما این اتفاق بیافتد. بدانیم شیطان دست بردار از ما نیست. شیطان از درون ما را اذیت میکند، مغز را خارش میاندازد. نفس خودمان را حفظ کنیم، مقید به تبعیت باشیم. اعتقادات چیست؟ من تابع هستم. احکامت چیست؟ تابع هستم. اخلاقیات چیست؟ تابع هستم. اگر از خط بیرون زدم امکان برگشت هست. اینجا هم میشود برگشت و در هر سنی میشود برگشت. فقط بگو خدایا بس است هرچه در غیر مسیر تو بودم. علم و عمل و اخلاصش را به من در هر سه زمینه عطا کن.
شریعتی: نشستن سر سفره خدا در بهار قرآن کریم لطف و صفای دیگری دارد.
امسال هم طرح خانههای قرآنی برگزار میشود و مزین به نام حضرت خدیجه کبری(س) است. انشاءالله در این جلسات ما را از دعای خود بی بهره نگذارید. اشاره قرآنی را بفرمایید و بعد در مورد شخصیت حضرت ابوطالب(ع) سخن خواهیم گفت.
حاج آقای سعیدی: اشاره قرآنی ما با حضرت ابوطالب مرتبط است. «فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَهِ وَ یَسْئَلُونَکَ عَنِ الْیَتامى»(بقره /۲۲۰) وقتی یتیم از تو میپرسد، «قُلْ إِصْلاحٌ لَهُمْ خَیْرٌ» اصلاح برای آنها خیر است، مسأله یتیم که شاید کم پرداخته شود، یکی از ویژگیهایی است که شاید در دین ما رقیب نداشته باشد، خیر عجیبی در زندگی عجیبی که دستی از یتیمها میگیرند به وجود میآید و این مثل یک معجزه تکرار شدنی است. این دستگیری هم که قرآن میگوید به معنی پول نیست. اگرچه احتیاج هست، گاهی من ندارم ولی میتوانم با یک حرف محبت آمیز، پیامبر(ص) دارد که کسی که دست به سر یتیم میکشد، به اندازه موهایی که از زیر دستش رد میرود خداوند برایش حسنه و ثواب مینویسد. خدا خیلی این مسأله را دوست دارد و انشاءالله توفیق خیر هم به ما بدهد.
شریعتی: وقتی پیامبر ما یتیم بود و حضرت ابوطالب به او پناه داد، پیامبر مکرر فرمودند و حضرت فاطمه بنت اسد که پیامبر در منزل آنها بزرگ شدند، در کنار امیرالمؤمنین علی(ع)، در عظمت حضرت ابوطالب همین بس که به دنیا ما یک امیرالمؤمنین داد و این خیلی مهم است. از این شخصیت مظلوم بفرمایید.
حاج آقای سعیدی: امام باقر(ع) فرمودند: اگر ایمان ابوطالب در یک کفه ترازو و ایمان سایر مردم در کفه دیگر قرار بگیرد، باز ایمان ابوطالب برتری دارد. یکی از این بزرگان و سردمداران وهابیت در عربستان گفته بود: از افتخارات من این است که یکبار به قبرستان ابوطالب نرفتم. هرجا دیدی بغض دشمنان اهلبیت وجود دارد، این آدم یک ویژگی با خدا دارد، پدر امیرالمؤمنین علی(ع) است و وقتی حضرت از دنیا رفتند، غصهای که به دل پیغمبر نشست، یکی حضرت خدیجه(س) و یکی حضرت ابوطالب(ع) وقتی از دنیا رفتند، پیغمبر خیلی غصهدار شد و علتش این بود که اینها خیلی پیغمبر را دوست داشتند و خیلی کمک کردند. ابوطالب صاحب نام بود، صاحب موقعیت بود. اگر اینها نبودند به حالت مادی، هر آینه پیغمبر را کشته بودند. در اوایل به ترس از عبدالمطلب و بعد از ترس ابوطالب رعایت میکردند و به دین پیغمبر درآمدند و حمایت کردند. خداوند حامی خودش را تنها نمیگذارد. «إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ» (محمد/۷) این قاعده از قدیم بوده و هست. انشاءالله خدا توفیق نصرت امام زمانمان را به ما بدهد.
شریعتی: شخصیتهای تکرار نشدنی مثل حضرت حمزه سیدالشهداء، حضرت عبدالمطلب، حضرت ابوطالب، حضرت جعفرطیار، حضرت خدیجه، اینها همه در کنار پیامبر بودند و همراه پیغمبر بودند و حق بزرگی بر گردن ما دارند. انشاءالله از آنها یاد کنیم و از این غربت و مهجوریت در بیاوریم. از امام زمانمان برای ما بگویید.
حاج آقای سعیدی:
آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست *** هرکجا هست خدایا به سلامت دارش
در ماه مبارک آدم حال و هوای دیگری دارد و دلش به خدا نزدیکتر است. غفلت در ماه مبارک کم میشود و آدم تازه کمبودها را میفهمد. میگویند: در شب درد زیاد میشود. چون در روز آدم مشغول است ولی شب درد زیاد میشود. در ماه رمضان آدم دردش زیاد میشود، درد بی امام زمان بودنش زیاد میشود. تازه میفهمد انسان کامل کو؟ چرا نیست؟ مادرانی که از خانه بیرون میروند، بچه را مشغول میکنند که بچه نبودش را نفهمد، مثلاً تلویزیون را روشن میکنند، یکوقتی که همه از کنار بچه میروند یکباره خودش را تنها میبیند یاد پدر و مادرش میافتد. «أنا و علی أبوا هذه الامه» حضرت اهلبیت(علیهم السلام) پدران این امت هستند. یکی از آقایان میگفت: خدا محبت پدر و مادری را قرار داد بگوید: من بخواهم مثال بزنم امام از این مهربانتر است. ولایت پدر و مادر را قرار داد، بگوید: من در دنیا برای شما نمونه قرار میدهم. از خدا میخواهیم برساند. خدایا خسته هستیم به این معنا که هیچ عیدی برای ما بدون مهدی فاطمه عید نیست. هیچ روزی برای ما روشن نیست، همیشه شب است تا وقتی آن صبح بدمد. انشاءالله به فضل خدا زودتر حضرت را ببینیم و یار حضرت باشیم.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای سعیدی: خدایا این قلیل توسلات، این عبادات، به کرم و رحمت خودت بپذیر. از قول آقای مجتهدی هم دعا کنم، میفرمود: خدایا شتر دیدی، ندیدی! میگفت: یک کراهتی داریم اینکه میوههای خوب را از بد جدا میکنیم، خدای در هم است. خدایا جدا نکن! در این شبها همدیگر را دعا کنیم. عاقبت بخیر شویم. پدر و مادر برای بچهها، بچهها برای پدر و مادر، برای اطرافیان دعا کنیم. برای همدیگر دعا کنیم. هرجا موقعیت استجابت دعا هست، دعا کنید. خدایا تو را به حق حضرت صدیقه طاهره آنی و کمتر از آنی ما را به خودمان واگذار مکن. خدایا آنچه ما را از تو دور میکند، رذایل اخلاقی و حبّ دنیا، به برکت این ماه از دل ما بیرون کن. خدایا فرج آقا امام زمان را نزدیکتر بفرما و ما را از اعوان و انصارش قرار بده.
شریعتی: «والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۰۲/۱۸
.






