آرامش در زندگی؛ حدیث۱؛ بحث تفکر
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۹ ۱۳:۵۲آرامش در زندگی؛ حدیث۱؛ بحث تفکر

آرامش در زندگی؛ حدیث۱؛ بحث تفکر
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
شریعتی: سلام میکنم به همه بینندهها و شنوندههای نازنینمان، عیدتان مبارک باشد. عید قربان، عید طاعت و بندگی گوارای وجودتان باشد. انشاءالله به برکت این روز بهترینها برای شما رقم بخورد. حج حاجیان ما انشاءالله مقبول واقع شود و ما را هم دعا بکنند. انشاءالله خداوند توفیق حج بیت الله الحرام را به فرد فرد ما روزی و نصیب کند. انشاءالله هرچه شادی و آرامش است نصیب شما شود. حاج آقای سعیدی سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید. عید بر شما مبارک باشد.
حاج آقای سعیدی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم. این عید را تبریک میگویم. انشاءالله خداوند برای ما برکت قرار بدهد و عیدی ما را ظهور حضرت حجت قرار بدهد.
شریعتی: بحث ما در هفتههای گذشته خیلی مورد استقبال دوستان قرار گرفت. در مورد آرامش صحبت میکنیم. تأکید کردیم که «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» با یاد خدا دلهای ما آرام میگیرد. در مورد اقسام ذکر هم صحبت کردند، امروز هم قرار هست ادامه فرمایشات ایشان را بشنویم.
حاج آقای سعیدی: «أَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (رعد/۲۸) روایتی را از امیرالمؤمنین(ع) عرض کردیم که حضرت ذکر را در عمل دانستند، اینکه من حلال و حرام خدا را رعایت کنم. اما هر موقع من آرامش در ذهنم میآید، مخالف آن مثل تشویش و به هم ریختگی در ذهنم میآید. علمایی که میخواهند چیزی را تعریف کنند، میگویند: اگر شما میخواهی چیزی را بشناسی به ضد آن بشناس، «تعرف الاشیاء باضدادها» این تشویش و به هم ریختگی خاطر از کجا میآید. من اگر جلوی اینها را بگیرم، آرامش ایجاد میشود. اولین مطلبی که بزرگان دینی ما، حضرات اهلبیت و قرآن به آن اشاره دارد، علمای اخلاق در کتابهایشان گفتند و متفق القول هستند، منشاء ورودی تشویش را نفس میدانند. «لأماره بالسوء» همیشه امر کننده به بدیهاست. در تفاسیر به أماره دو نوع لازمه معنا گفتند، یکی اینکه «لأماره بالسوء» یعنی همیشه به بدیها امر میکند. یکی اینکه شدت دارد، یعنی همیشه و خیلی زیاد به بدیها امر میکند. فطرت ما با بدیها سازگار نیست. لذا تشویش داریم. آدم یک غذایی میخورد و میگوید: به بدنم نمیسازد. حالم بد شد. ما با بدیها سازگار نیستیم. فطرت ما، فطرت الله است. آن چیزی است که خدا قرار داده است. البته خداوند ما را در این دنیا تنها رها نکرده است. اهلبیت(ع)، قرآن کریم، «هُدىً لِلنَّاس» هستند. آمده میگوید: من به تو برمیگردانم. ولی تو به حرف گوش بده، این نسخه را استفاده کن، صبر داشته باش، به حرفهای نفس گوش نده من تو را آرام میکنم و در این دنیا خوشبخت میکنم. فوز عظیم به تو میدهم. آن کسی که تقوا داشته باشد، خدا برایش راه حل قرار میدهد. محل خروج از مشکلات قرار میدهد.
هفته گذشته روایتی را خواندیم، روایت اول چهل حدیث حضرت امام هست. اگر دوستان میخواهند ذیل این قضیه بیشتر مطالعه داشته باشند، یک منبع خوب همین است. روایت اول عرض کردیم که حضرت گروهی را برای جنگ فرستاده بودند، برگشتند. حضرت گفتند: چقدر خوب کردید در جنگ بودید. اما جهاد اکبر، چه خوب است شما جهاد اصغر انجام دادید ولی جهاد اکبر. آنها سؤال کردند و حضرت پاسخ دادند: جهاد اکبر جهاد با نفس است. در حالی که معمولاً تصویر ذهنی افراد از جهاد خونریزی و شمشیر است. ولی حضرت میفرماید: جهاد اصغر جهاد کوچک است و جهاد اکبر با نفس است. خیلی از افراد را دیدیم در بسیاری از جنگها موفق بودند ولی در جنگیدن با نفس نتوانسته پیروز شود. پیامبر اکرم آمدند دیدند چند جوان دارند با همدیگر مسابقه قدرت میدهند. آمدند به حضرت گفتند: ببینید کدامیک از ما قویتر هستیم. قدرت بیشتری داریم؟ حضرت فرمودند: کسی که میتواند با نفسش مبارزه کند. لذا آدمهایی را میبینیم قوی هیکل هستند اما در مقابل نفس اینقدر ضعیف هستند و راحت زمین میخورند. نفسش میگوید: عصبانی شو، اینجا خدای نکرده حرف بدی بزند، اینقدر راحت انجام میدهد. چنان شکست نفسش را خورد که نفسش امیرش شد. نگاه میکنی یک بدن چالاک و یک جسم عالی در خدمت یک نفسی که دارد از آدم سواری میگیرد. بنا داریم انشاءالله جلوی این نفس را بگیریم. آرام باش، من سوار تو هستم! میخواهم آنطور که من میگویم بروی. آنطور که خدا دوست دارد بروی. نه آنطور که خودت دوست داری.
امام(ره) در کتابشان قدم اول را مسأله تفکر میدانند. ایشان میگوید: یک لحظه فکر کردن به اینکه خدایی که مرا آفریده برای همین دنیا آفریده، من به حیوانات که نگاه میکنم خیلی از من قویتر هستند. در بویایی، در شنوایی، خیلی امتیاز دارند. پس خدایا چرا اشرف مخلوقات ما هستیم؟ «تبارک الله احسن الخالقین» به ما میخورد؟ یا نه من فرق میکنم، انسان است، نوعش فرق میکند. خدا یک مفهوم بالاتر و زیباتری خلق کرده که گفت: «إِنِّی أَعْلَمُ ما لا تَعْلَمُون» (بقره/۳۰) این مثل خلقهای دیگر نیست. من خدا یک چیزی میدانم که شما ملائکه هم نمیدانید. ما مخلوق خاص خدا هستیم که یک فرقهای ویژه داریم. اگر خدا برای من تکلیف گذاشته و برای حیوانات نگذاشته به صورت ظاهر یعنی من یک امتیازاتی دارم، یک فهم و درکی دارم، یک ظرفیت وجودی و بالا رفتنی دارم که میتوانم از ملائکه بالاتر بروم. «ثُمَّ دَنا فَتَدَلَّى» (نجم/۸) یک اتفاقاتی میافتد، من آدم هستم. اصلاً ارزش ندارد و شأن من نیست بخواهم در مرحله حیوانی خودم را تنزل بدهم. شیطان چه میکند «بَلْ سَوَّلَتْ لَکُمْ أَنْفُسُکُم» (یوسف/۱۸) آنجا که برادرهای یوسف(ع) پیراهن خونی را نزد پدر آوردند. پدر گرگ او را درید. شما دروغ میگویید و یک امر زشتی را زیبا جلوه میدهید. چه کسی این کار را میکند؟ نفس شما، دارد یک کار زشتی را زیبا جلوه میدهد. کار زشت شما حسادت کردن به برادرتان بود. کار زشت شما این بود که خواستید او را از بین ببرید تا خودتان بالا بروید. اما توجیه میکنید که ما میخواهیم کمک پدر باشیم و بعداً توبه میکنیم و قصهی حضرت یوسف(ع). نفس این بلاها را سر آدم میآورد. شیطان و نفس کنار همدیگر یک ترکیب وحشتناک پیش میآید. یک آدمی که مست لا یعقل است، چاقو هم دستش بدهیم. بستر و برندگی چاقو هردو با همدیگر جمع شود، خیلی وحشتناک میشود.
حضرت امام مرحله اول را بحث تفکر میگویند. این تفکر زاییدهاش شکر است. اگر فکر کردیم خدایی که این همه به من نعمت داده است. آقای مجتهدی که خدا رحمتشان کند، دستهایش را بالا میآورد و میفرمود: میخواهی بدانی خدا چقدر نعمت به تو داده است؟ دهان و بینیات را یک لحظه نگهدار، آنوقت میبینی شکر یعنی چه. همین هوایی که اطراف ماست و ما نفس میکشیم. اینها همه لطف خداست و قابل شمارش نیست. بدانم که هرکدام از این نعمتها شکر نیاز دارد. یک بحثی داریم شکر بر شکر، همین که من توفیق پیدا کردم شکر خدا را بکنم خودش شکر دارد. نتیجه تفکر، من فکر کنم چه کسی هستم. در محضر چه کسی هستم. عالم محضر خداست.
حضرت امام میفرمایند: مرحله بعد عزم است. من میخواهم تصمیم بگیرم حرام انجام ندهم. میخواهم به واجبات تقید پیدا کنم و عزم داشته باشم. سه مرحله حضرت امام میشمارند، مسأله اول مسأله مشارطه است. حضرت امام دستورالعمل میدهند. ایشان میفرماید: هرچیزی را خواستی انجام بدهی در اندازه یک روزه انجام بده. همان روزی که تصمیم گرفتی من از فردا مشارطه میکنم. شرط میکنم بین خودم و خدا، خدایا من فردا صبح تا شب با خودم عهد میکنم که هیچ خطایی نکنم و به یاد تو باشم. از گناه اجتناب کنم. واجبات را انجام دهم و آدم خوبی باشم. دوم مراقبه است. من مراقبت میکنم از خودم از همین صبح که بیدار شدم تا شب، در هر کاری حواسم را جمع کنم.
یک وقت دیدید با همدیگر جناق مرغ را میشکنند. میگویند: یادم تو را فراموش! دائم باید حواست جمع باشد وگرنه شیطان یک جا کار دستت میدهد. دائم باید بگویی: یاد. دائم باید بگویی: بسم الله الرحمن الرحیم. هرکاری کردی بگو: بسم الله الرحمن الرحیم، در بعضی کارها نمیتوانی بسم الله بگویی، میخواهم غیبت کنم، بسم الله الرحمن الرحیم! بسم الله با غیبت جور نیست. یاد خدا این اثرات را دارد. هی با خودت یاد خدا را تکرار کن. کاسبی کنی، جنس بفروشی، بسم الله الرحمن الرحیم! دیگر نمیتواند گران بفروشی، احتکار کنی و خطا کنی. یاد خدا حواست را جمع میکند. امام عسکری(ع) فرمود: «لیس منا من لیس له المراقبه» اصلاً جزء شیعیان ما نیست. ما قبولش نداریم، کسی که از خودش مراقبت نمیکند. سوم محاسبه است، حالا شب شده میخواهی با خودت جمع بندی کنی. محاسبه میکنم میبینم ای داد بی داد در محاسبه خطاهایی داشتم. در طول روز فلانجا حواسم پرت شد. غفلت مرا گرفت اینجا گول خوردم. محاسبه میکنم کجا بود گول خوردم. آنجایی بود که در کاسبی یکوقت دیدم طرف حواسش نیست گران فروختم. آنجایی بود که صحبت شد و من فهمیدم پشت سر فلانی این را گفتم. یکسری جمعبندی میکنم، دو سه شب میگذرد، نگاه میکنم فراوانی است و داریم آماری بحث میکنیم. فراوانی گناه من در زمینه چشم است، در زمینه زبان است. میفهمم کجا باید بیشتر مراقبت کنم. نقطه ضعفت را بدست آوری. ده تا فیلم کشتی از یک نفر میبینم، در این ده تا هرجا پایش را گرفتند، این آدم زمین خورده است. این آدم پایش ضعیف است و میتوانی زمینش بزنی!
میخواهی یک تابلو روی دیوار نصب کنی. دیگران هم میتوانند راهنمایی کنند. خودت اول نگاه میکنی متر میگیری، جای خودش نصب میکنی. گاهی هم باید یک نفر آن طرف بایستد و بگوید: این طرفتر بیا، حالا خوب است. شما از همه بیشتر به تابلو نزدیک هستی، یک نفر هم از بیرون نگاهت میکند. محاسبه این است، من از خودم بیرون میآیم و از بیرون به خودم نگاه میکنم. نفسم را کنار میگذارم و میگویم: از اول صبح تا الآن چه کار کردی؟ از خودم بیرون میآیم و به مشقهایم نگاه میکنم. به نظر خودم همه مسألهها را درست حل کردم اما حالا که بیرون آمدم، حل المسائلی به نام شرع جلوی دستم است. نگاه میکنم آیا این عمل الف منطبق بود یا نه؟ لذا من ورقه خودم را میتوانم صحیح کنم. حضرت امام کلمه شرع را به همین واسطه میگویند. آیا عمل تو میخواند؟ من دلم پاک بود، غیبت کردی و عملت نمیخواند. به دل پاک تو صدمه زد. دل پاکت را آلوده کرد. لذا اولین مراحلی که حضرت امام در اینجا میشمارند، یکی ظواهر رعایت است. زبانم را رعایت کنم، چشمهایم را رعایت کنم، ظاهرم را رعایت کنم که منطبق با خطکش شرع باشد یا نباشد. اگر خطکش نداشته باشم، خودم میل و ملاک باشم مثل این است که بخواهم با کش، متر درست کنم. این به دلم چسبید، ملاک قبولی نماز به دل چسبیدن است یا نه باید بر شرع منطبق باشد. وضو داشته باش، نماز میخوانی این قاعدهها را داشته باشد. پس یک خطکش واقعی به نام شرع دارم. اگر لازم نبود خدا نمیگذاشت، لذا حضرت امام میفرماید: بعضی از توهمات راجع به مسألههای اصلاح نفس این است که افراد به جایی که میرسند یک سعی و تلاشی که میکنند خودشان را از شرع جدا میدانند. این شرع برای دون پایههاست، برای اینهایی است که میخواهند برسند. یک سؤال اینکه امیرالمؤمنین رسیده بود یا نه؟ حضرت را سر نماز شهید کردند و تا آخرین لحظه به نماز پایبند بود. اگر او ساربان است، نفر اول است، اقتدا به او هم ملاک است. بدانیم که نفس ما دست از سر ما برنمیدارد. بعضی موقعها کم زور میشود.
امیرالمؤمنین در خطبه متقین میفرماید: وقتی میخواهند از دست نفس فرار کنند، خودشان را فدا میکنند. یکوقت من میگویم: دستبند من بسته شده که میخواهند مرا ببرند بکشند. من یک جایی این دست را قطع میکنم جانم نجات پیدا میکند. نفس را سر میبرند که جانشان آزاد شود. معنای حرف علی(ع) این است که آزادی به جز با فدای نفس امکان ندارد. هرچه قدرت دنیایی بیشتر کسب کنی بدبختتر میشوی. فکر کنید ظالمی پولدارتر شود. قدرتمندتر بشود. هرکدام از اینهایی که ما میگوییم: چقدر جالب، ما از خدا به عنوان نعمت میخواهیم برای او نقمت میشود و باعث بدبختی بیشتر میشود. تا حالا شده نسبت به ظالمی که به ما ظلم میکند، بگوییم: خدایا به او نعمت بیشتری بده؟ او بیشتر ظلم میکند. ما گرفتار نفس هستیم و اهلبیت راهکار دادند. انشاءالله در همان اندازه که حضرت امام گفتند، این اعیاد و این موقعیتها را عهدبندی کنیم. من نمیخواهم این خطا را بکنم.
یکی از عزیزان میگفت: در دبیرستان بودم. یکی از اساتید گفت: سعی کنید یک هفته دائم الوضو باشید، یک هفته تا الآن کشیده، مویی سفیی کرده، پس میشود. شیطان کاری میکند و میگوید: تو اهل این حرفها نیستی. از تو برنمیآید. تو اهل فلان گناه و خطا هستی. در بعد محاسبت یک اتفاقی میافتد، نفس به او سخت گرفته، اذیت شده، سریع شروع به اذیت کردن میکند. بعد از محاسبه میگوید: دیدی سه تا خطا کردی؟ شرط هم کردی، مشارطه داشتی، مراقبه هم داشتی، ببین خطا کردی، ولش کن. لذا خداوند عالم برای این لحظه آدم راهکار گذاشته و میگوید: محاسبه کردی، سه خطا کردی، از هر سه تا توبه کن، من میپذیرم. توبه کن و بگو: الهی العفو! روزی ده خطا انجام میدادم، جلوی هفت خطا را گرفتم. این سه مورد هم شیطان و نفس میگویند، تو درست شدنی نیستی. ببین این خطا را هنوز هم انجام میدهی! از همان هم توبه کن، مشارطه فردا، بگو: خدایا شکرت که از این هفت خطا نگه داشتم. این سه تا را هم توبه میکنم. توبه دو تا بال دارد. پشیمانی از گذشته، قول دادن نسبت به آینده. خدایا نمیخواهم خطا کنم. فردا پیش آمد میبینی، نه تا از بین رفته، یکی مانده و دوباره خطا، دوباره نفس میآید. این یکی را نمیتوانم رها کنم. بگو: نه، همین یکی را هم میتوانی رها کنی. مگر دو تا قبلی را نمیگفت نمیتوانم؟ نفس دائم بازی میکند. بدترین دشمنها نفس ماست. وقتی در موقعیتی قرار بگیریم، بعد از جریان محاسبه نگاه میکنیم خدایا! خطر یک مقداری رفع شده است. ولی هنوز نفس هست، هی میگوید: این یک خطا را کردی. این یک اشتباه را کردی. دیگر این را پرانتز بگذار. نه! این را هم نمیخواهم. خداوند به قول حضرت امام برای ما تکلیف «ما لا یطاق» برای ما نکرده است. یعنی چیزی که طاقت نداریم. خدا به ما نمیتوانیم نگفته است. هرچه خدا گفته توانایی داشتیم. هرچه خدا گفته حکمت خداست. اینکه میگویم به نفع تو است. از عبادات ما چیزی به خدا اضافه نمیشود، چیزی هم کم نمیشود.
پس بعد از محاسبه حواسمان باشد از گذشته توبه کنیم و دوم اینکه عزم برای فردا و آینده داشته باشیم. اگر این مجموعه را داشتیم، قدمهای خوبی پیش میرویم. اما هرچه گوهر در دست شما تبلور بیشتری داشته باشد و زیباتر باشد، شیطان و نفس طمعش در آن بیشتر است. یعنی ابتلائات سنگینتر میشود. حالا سراغت میآید، سراغ کسی که گردو در دستش است، چه دزدی میآید؟ یکی الماس دستش است. دزد خودش را میکشد این الماس را بگیرد. ما به لطف خدا ولایت امیرالمؤمنین را داریم. کم الماسی نیست! حواسمان باشد میخواهند این را بگیرند. اهلبیت به ما گفتند: چیزی که شما را از ما دور میکند و بین ما فاصله میاندازد، محبت شما را از ما کم میکند، گناه است. ما محبتمان نسبت به امام زمانمان کم میشود. گناه و بی ادبی در مقابل خداوند که همان حرامها باشد، این اثر را دارد. حواسمان باشد حالا که این الماس ولایت امیرالمؤمنین را داریم بی خودی خرج نکنیم.
شریعتی:
ما کشته نفسیم بسا وقت که برآید *** از ما به قیامت که چرا نفس نکشتیم
یعنی یک روزی میرسد منتهی خیلی کار سختی است.
حاج آقای سعیدی: اما اگر نشدنی بود خدا میگفت: با نفستان کاری نشد.
شریعتی: یعنی وقتی مناجات شاکین امام سجاد(ع) را مطالعه میکنی که از نفس شکایت میکنی، تازه میفهمی چه دشمن عجیب و غریبی داری و همیشه همراهت است.
حاج آقای سعیدی: سختی را قبول دارم. اما بهشت را به بها دهند نه به بهانه. قرارمان این نیست که به سادگی باشد. ابتلائات حضرت ابراهیم(ع)، ذبح فرزند و یک چنین امتحانی، حضرت پیروز بیرون میآیند. ابتلائات حضرت موسی، ابتلائات تمام اهلبیت، هیچ بندهای از امتحانهای الهی ساده رها نمیشود. یک قدم برداری خدا ده قدم جلو میآید. میخواهیم یک کاسبی کنیم که تومنی ده تومان سود دارد. «مَنْ جاءَ بِالْحَسَنَهِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثالِها» (انعام/۱۶۰) کاسبی با خدا اینطور است. وقتی سود کاسبی میآید چقدر شیرین است. حضرت علی اکبر(ع) در لحظات آخر به أباعبدالله عرضه میدارد: آنطور که با من عهد کردی، جدم رسول الله آمده کاسه آب گوارا را برای من آورده، اما میگوید: حسین برای تو هم یکی آماده کردیم. اگر آدم بداند از دست رسول الله میگیرد، اگر بداند پیامبر اکرم فرمود: «اللهم انصر من نصره و اخذل من خذله» ما داریم امیرالمؤمنین(ع) میفرماید: کمک من بکنید با ورع و تقوا و عفتتان، اگر ما اینطور جلو رفتیم و کمک امیرالمؤمنین کردیم، منتظر حوض کوثر باید باشیم. شیرینی آن را تصویر کنیم، خار مغیلان برای آدم ساده میشود. قدم زدن در آن، به یاد لیلی بودن تمام اذهان ما را مجنون خواهد کرد و مجنون از درد دنیا جز شیرینی چیزی نمیبیند «ما رأیت الا جمیلا».
شریعتی: من خیلی سال پیش با کتاب چهل حدیث امام خمینی آشنا شدم. روایات بسیار خوبی را حضرت امام انتخاب کردند و شرح دادند. این روایات برای امروز ما مفید است و میتواند مسیر زندگی ما را تغییر بدهد. شاید مقداری بعضی فرازهایش سنگین باشد، ولی عمدتاً اخلاقی است و برای خیلیها مورد استفاده است. خیلی نکات خوبی را شنیدم. انشاءالله با غلبه بر نفسمان و شیطان از پریشانی و تشویش و آشوب رهایی پیدا کنیم و آرامش مهمان دل و جان ما باشد. … «اللهم ارزقنا حج بیتک الحرام فی عامی هذا و فی کل عام» انشاءالله زیارت خانه خدا قسمت همه شود. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حاج آقای سعیدی: «وَ تَظُنُّونَ بِاللَّهِ الظُّنُونَا» ظن به خدا، اینکه بعضی به خدا ظن بدی دارند. بعضی حسن ظن دارند. در روایت میفرماید: خداوند با بندههایش همانطور رفتار میکند که نسبت به آن گمان دارند، اگر اینطور بگویند که خدا اینجا میرساند. در مسائل مالی خدا میرساند. به خدا حسن ظن دارند، خدا هم با آنها همینطور رفتار میکند. اما اگر سوء ظن دارند، بدبین هستند، از پیامبر(ص) روایت داریم «تفعلوا بالخیر تجدوه» تفعل به خیر داشته باشید و بگویید: انشاءالله خوب است، انشاءالله اینطور میشود. وقتی کسی خوابش را برای شما تعریف کرد، بگویید: انشاءالله خیر است. بعد اتفاق میافتد، «تجدوه» آن خیر را مییابید. گمان خوب زدن، تنها جایی که حُسن دارد سوء ظن، سوء ظن نسبت به نفس است. حضرت میگوید: به همه حسن ظن داشته باش اما به خودت بدبین باش. آدمی که به خودش حسن ظن دارد و به دیگران سوء ظن دارد، این آدم نمیتواند از تجربه خودش استفاده کند، چون خودش را دوست دارد. اگر اشکالی پیش بیاید میگوید: فلانی مقصر است. به او میگویند: اشتباه کردی این کار را کردی، میگوید: شما نمیدانی. اینطور شد. باز حبّ نفس است، نه خودش پیشرفت میکند نه دیگران.
شریعتی: … از مرحوم آیت الله سید محمد تقی خوانساری برای ما بگویید.
حاج آقای سعیدی: از اینها حرف زدن اذهان آدم را شیرین میکند. اسم اینها را آوردن، کلام اینها را گفتن پاکی نیاز دارد. ایشان فوق العاده بودند. مرحوم آیت الله مجتهدی خاطرهای نقل میکردند، من از زبان ایشان شنیدم. فرمودند: با آقای خوانساری قبل از خواندن نماز باران گفته بودند: اگر نماز خواندیم و باران نیامد، خیلی بد میشود. ایشان گفته بود: اتفاقاً بد نیست باران نیاید و برای نفس هم خوب است. از مرحوم محدث قمی نقل شده که یکوقت داشت نماز میخواند، یک نفر پشت سرش گفت: یا الله، یا الله، دید فاصله خیلی دور است. ایشان رفت و گفت: اوه، یعنی این همه جمعیت پشت سر من میایستند؟ باید نفس را زمین بزنی و ضربه فنی کنی. جهاد یعنی همین، در جهاد زنگ تفریح نداریم.
شریعتی: روزهای چهارشنبه قرار هست بیشتر با کتاب چهل حدیث محشور باشیم و از کلام حضرت امام بیشتر بشنویم. بخشی از این کتاب را برای شما بخوانم. «فصل در بیان ضبط خیال است. بدان که اول شرط از برای مجاهد در این مقام و مقامات دیگر که میتواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود حفظ طائر خیال است چون این خیال مرغی است بس پرواز کن که در هر آنی به شاخی خود را میآویزد و این موجب بسی از بدبختیهاست و خیال یکی از دستاویزهای شیطان است که انسان را به واسطه آن بیچاره کرده و به شقاوت دعوت میکند.»
حاج آقای سعیدی: خدا رحمت کند مرحوم آقا مجتبی تهرانی میفرمودند: هر خطایی بخواهد رخ بدهد اول باید در ذهن تصویر شود. باید کنترلش کنی، وگرنه اینجا بخواهی رهایی پیدا کنی یک جای دیگر تو را گرفتار میکند. از خدا بخواهیم از کتابهایی که از بزرگان مانده خوب استفاده کنیم. به ما گفتند: ره از آن رو که رهروان رفتند! اینها کسانی بودند که مبارزه کردند و در مبارزه پیروز شدند. میشود پیروز شد، تمام أماره بودن نفس را میشود شکست داد. از امام زمان بخواهیم که آقاجان ما از تو غافل هستیم و تو از ما غافل نیستی. برای تربیت ما دعا کن، برای اینکه از خطاهایمان دست برداریم. از اینکه آلودگیهای نفس ما را متعفن بکند، به تو پناه میبریم. یکطوری باشد ما زینت شما باشیم. طوری باشد وقتی ما را نگاه میکنند بگویند: این شیعه است. وقتی پرونده ما بسته میشود بنویسند «هذا شیعه علی بن ابی طالب» اینطور از دنیا رفت. آقای مجتهدی میگفت: پرونده بعضی دست امام زمان(عج) میآید، آقا باید تا بکند و بگوید: بعداً رسیدگی میکنم و آبروریزی است. پروندههای ما چنین نباشد. تلاشمان را بکنیم، آنها از توفیق و کمک کردن چیزی کم نمیگذارند، انشاءالله.
شریعتی: دیروز روز عرفه بود، امروز روز عید قربان است «وَ فَدَیْناهُ بِذِبْحٍ عَظِیمٍ» (صافات/۱۰۷) باز هم زیارت سیدالشهداء(ع). دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای سعیدی: خدایا تو را به آبروی علی(ع)، به آبروی صدیقه طاهره آنی و کمتر از آنی ما را به نفس خودمان وا مگذار. فرج آقا امام زمان را نزدیکتر بفرما و ما را از یاران و اعوان و انصارش قرار بده. رهبر عزیز ما را حفظ کن. مملکت و کشور ما را از تمام بلاهای اقتصادی و امنیتی حفظ کن. شر بد خواهان این مردم را به خودشان برگردان. خدایا ما دوستت داریم. طوری باشد با همین محبت خدا و اهلبیت از دنیا برویم.
شریعتی:
لحظه مرگ چشم در راهم *** از تو حُسن ختام میخواهم
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۳۱-۰۵-۱۳۹۷
.






