Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
بصورت یکپارچه (ج 3 م 27) متن تولیدی جهان پس از مرگ

جهان پس از مرگ ۷ ؛ شب اول قبر

JahanPasAzMarg08

جهان پس از مرگ ۷ ؛ شب اول قبر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱- یاد مرگ و اثر تربیتی آن

عده­ ی بسیاری‌ از شاگردان مرحوم‌ آیت‌الله‌العظمی‌ حاج‌ میرزا علی آقا قاضی‌ رضوان‌ الله‌ علیه‌، نقل‌ کرده‌اند که‌ ایشان‌ بسیار به وادی‌السلام‌ نجف‌ برای‌ زیارت‌ اهل‌ قبور می‌رفت‌ و زیارتش‌ دو و سه‌ و چهار ساعت‌ به‌ طول‌ می‌انجامید. در گوشه‌ای‌ ‌ به‌ حال‌ سکوت‌ می‌نشست؛ شاگردها خسته‌ می‌شده‌ و برمی‌گشتند و با خود می‌گفتند: استاد چه‌ عوالمی‌ دارد که‌ این‌طور به‌ حال‌ سکوت‌ می‌ماند و خسته‌ نمی‌شود!

عالِمی‌ بود در تهران، بسیار بزرگوار و متّقی‌ و حقّاً مرد خوبی‌ بود؛ مرحوم‌ آیت‌الله‌ حاج‌ شیخ‌ محمدتقی آملی‌ رحمه‌ الله‌ علیه‌. ایشان‌ از شاگردان‌ سلسله اوّل‌ مرحوم‌ قاضی‌ در قسمت‌ اخلاق‌ و عرفان‌ بوده‌اند.

از قول‌ ایشان‌ نقل‌ شده‌:

من‌ مدّت‌ها می‌دیدم‌ که‌ مرحوم‌ قاضی‌ دو سه‌ ساعت‌ در وادی‌السلام‌ می‌نشینند. با خود می‌گفتم‌: انسان‌ باید زیارت‌ کند و برگردد و به‌ قرائت‌ فاتحه‌ای‌ روح‌ مردگان‌ را شاد کند؛ کارهای‌ لازم‌تر هم‌ هست‌ که‌ باید به‌ آن‌ها پرداخت‌.

این‌ اشکال‌ در دل‌ من‌ بود امّا به‌ احدی‌ ابراز نکردم‌؛ حتّی‌ به‌ صمیمی‌ترین‌ رفیق‌ خود از شاگردان‌ استاد.

مدّت‌ها گذشت‌ و من‌ هر روز برای‌ استفاده‌ از محضر استاد به خدمتش‌ می‌رفتم تا آنکه‌ از نجف‌ اشرف‌ عازم‌ بر مراجعت‌ به‌ ایران‌ شدم‌ ولیکن‌ در مصلحت‌ بودن‌ این‌ سفر تردید داشتم‌؛ این‌ نیّت‌ هم‌ در ذهن‌ من‌ بود و کسی‌ از آن‌ مطلع‌ نبود.

شبی‌ می‌خواستم‌ بخوابم‌؛ در اتاقی‌ بودم‌ که در طاقچه پائین‌ پای‌ من‌ کتاب‌ بود، کتاب‌های‌ علمی‌ و دینی‌؛ در وقت‌ خواب‌ طبعاً پای‌ من‌ به‌سوی‌ کتاب‌ها کشیده‌ می‌شد. با خود گفتم‌ برخیزم‌ و جای‌ خواب‌ خود را تغییر دهم‌ یا نه‌؛ و فکر کردم لازم‌ نیست‌؛ چون‌ کتاب‌ها درست‌ مقابل‌ پای‌ من‌ نیست‌ و بالاتر قرار گرفته‌، این‌ هتک‌ حرمت‌ کتاب‌ نیست‌. در این‌ تردید و گفتگوی‌ با خود بالاخره‌ بنا بر آن‌ گذاشتم‌ که‌ هتک‌ نیست‌ و خوابیدم‌.

صبح‌ که‌ به‌ محضر استاد مرحوم‌ قاضی‌ رفتم‌ و سلام‌ کردم‌، فرمود: علیکم‌ السّلام‌. صلاح‌ نیست‌ شما به‌ ایران‌ بروید و پا دراز کردن‌ به‌سوی‌ کتاب‌ها هم‌ هتک‌ احترام‌ است‌.

بی‌اختیار هول‌زده‌ گفتم‌: آقا شما از کجا فهمیده‌اید؟

فرمود: از وادی‌السلام‌ فهمیدم.

یاد مرگ تأثیر زیادی بر اخلاق و رفتار انسان‌ها دارد. در این جلسات درباره­ ی یاد مرگ و عالم پس از مرگ نکاتی را تقدیم می‌کنیم.

۲- عالم قبر و برزخ

۲/۱- قبر همان برزخ است

بعد از قبض روح اولین مرحله از عالم بعد از دنیا شروع می‌شود و آن عالم برزخ است. هر مسلمان معتقدی می‌داند که در آینده دور یا نزدیک با چنین شبی روبرو خواهد بود.

بَرْزَخْ، عالَم میان دنیا و قیامت است که از آن به قیامت صغری، عالَم قبر و عالَم مثال نیز تعبیر می‌شود.

در قرآن کریم آمده است: «حَتَّى إِذَا جَاءَ أَحَدَهُمُ الْمَوْتُ قَالَ رَبِّ ارْجِعُونِ لَعَلِّی أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ کَلَّا إِنَّهَا کَلِمَهٌ هُوَ قَائِلُهَا وَمِنْ وَرَائِهِمْ بَرْزَخٌ إِلَى یَوْمِ یُبْعَثُونَ.»[۱]

تا آنگاه که مرگ یکى از ایشان فرا رسد مى‏ گوید پروردگارا مرا بازگردانید شاید من در آنچه وانهاده‏ ام کار نیکى انجام دهم. هرگز! این سخنى است که او گوینده آن است و پشاپیش آنان برزخى است تا روزى که برانگیخته خواهند شد.

از امام صادق (ع) سؤال کردند که برزخ چیست فرمود: «الْقَبْرُ مُنْذُ حِینِ مَوْتِهِ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَهِ»[۲]: (برزخ) همان قبر است از هنگام مرگ تا روز قیامت.

این فاصله زمانی از زمان مرگ تا قیامت، زندگی برزخی است. واژه برزخ در قرآن کریم، سه بار تکرار شده است.

قبر حفره‌ای است در قبرستان و بدن مادی را در داخل آن قرار می‌دهند. دیگر با این بدن دنیایی کاری ندارند و نظام دنیا برچیده می‌شود. یک نظام کامل‌تری به عنوان عالم برزخ افتتاح می‌شود و با این بدن تا قیامت کاری نیست. بنابراین اگر گفته می‌شود فشار قبر، سؤال اول قبر، وحشت قبر و تعبیراتی از این قبیل، مراد برزخ است. از همان زمان مرگ که فرد از عالم دنیا مفارقت می‌کند و روح از بدن جدا می‌شود شخص وارد برزخ می‌شود.

برزخ کجاست؟

خیلی از افراد می‌پرسند برزخ کجاست؟ فکر می‌کنند برزخ در آسمان‌ها است. یعنی یک گمان عوامانه‌ای در اذهان شکل می‌گیرد که گویی برزخ در آسمان‌ها و کهکشان‌ها است. به هیچ وجه این‌گونه نیست. تمام آسمان‌ها و کهکشان‌ها که میلیاردها سال نوری با ما فاصله دارند هنوز در عالم دنیا هستند. فاصله عالم برزخ با ما فاصله مکانی نیست. فاصله زمانی هم نیست که چند میلیون سال دیگر به آن برسیم. فاصله رتبی است؛ مثلاً اگر یک حیوانی در یک مکان و یک زمان کنار ما باشد، ما چیزهایی می‌فهمیم که او نمی‌فهمد. چون رتبه ما متفاوت است. پس الآن رتبه ما پایین‌تر از برزخ است که نمی‌توانیم بشنویم و درک کنیم وگرنه همین الآن اینجا برزخ است. یعنی در باطن این عالم برزخ وجود دارد. نباید به سراغ بعد زمانی و مکانی برویم؛ اگر بخواهیم باطن را بفهمیم خواب نمونه خوبی است؛‌ ما موقع خواب ظاهر را از دست داده و به سراغ باطن می‌رویم.

۲/۲- سختی عالم قبر

آن ساعات اولیه‌ای که روح از بدن مفارقت کرده و جدا می‌شود، ساعات عجیبی است؛ حتی روزهای اولیه که روح انسان از بدن جدا شده و فرد می‌میرد روزهای عجیبی است. از این جهت که در عین حالی که شخص از دنیا رفته، به این خاطر که هنوز با آن عالم و موجودات برزخی انس نگرفته و سال‌ها با این بدن و نظام دنیوی انس گرفته، آن‌چنان تحیر و سردرگمی و ابهامی دارد که درست نمی‌تواند دریابد که کیست؛ یعنی هنوز فکر می‌کند همان بدن خاکی است که در داخل حفره می‌گذارند. با این‌که از آن بدن جدا شده اما به این خاطر که درست خود را نیافته گمان می‌کند که همان بدن است. باید زمان بگذرد تا کم‌کم با عالم برزخ انس پیدا کرده و از این عالم دنیا دور شده و بداند که دیگر جدا شده است.

مرحوم حاج آقا بزرگ تهرانی نقل می‌کنند که ایشان استادش آیت الله سید احمد کربلایی که از عرفا بود بعد از مرگ در یک حالتی دید (ظاهراً در حالت خواب بوده است) دست ایشان را گرفت و گفت: از آن طرف چه خبر دارید؟ او با یک حالتی دست خود را کشید و گفت: باید اینجا بیایی تا ببینی چه خبر است. شبیه همین مطلب را نیز مرحوم آیت‌الله گلپایگانی که از مراجع بزرگ تقلید و معاصر با آیت‌الله بروجردی بود نقل می‌کنند. ایشان مرحوم میرزای نائینی را در حالتی دید و از ایشان پرسید: از عالم برزخ چه خبر؟ مرحوم نائینی فرمودند: یک چیزی می‌گوییم، یک چیزی می‌شنوید و یک چیزی می‌شنویم. باید آن را ببینید. این واقعیت مسئله است.

حضرت زهرا (س) در وصیت خود به امیرالمؤمنین (ع) فرمودند: «بعد از مرگ من بالای سر من بنشین. به درستی که این ساعتی است که میت نیاز دارد که افراد زنده یک انسی با او داشته باشند.»[۳] یک‌دفعه نروند و او را تنها نگذارند. مرحوم آیت‌الله انصاری همدانی رضوان الله علیه که استاد شهید دستغیب بود می‌گفت: یک بار در همدان در حال تشییع شخصی بودند که من او را با بدن برزخی بالای جنازه دیدم. البته کسی او را نمی‌دید. می‌دیدم که او را به سمت تاریکی عمیق و مبهمی می‌برند. می‌خواست فریاد بزند که خدایا من را نجات بده اما زبان او به سمت کلمه خدا نمی‌چرخید. من او را می‌شناختم که فردی بسیار ستمگر و از حکام آن زمان بود. زبان او به خدا و کمک از خدا خواستن نمی‌چرخید. او به مردم التماس می‌کرد که من را نبرید. واقعاً یک حالاتی است که ما نمی‌دانیم. بنابراین حالات اولیه، حالات تحیر و ترس است.

۳- ویژگی‌های عالم برزخ

۳/۱- برزخ شب و روز دارد

شب اول قبر همان شبی است که فرد را دفن کرده‌اند. عالم برزخ برخلاف قیامت شب و روز دارد. در قیامت خورشید و ماه و شب و روز برچیده می‌شود؛ اما در برزخ هنوز شب و روز وجود دارد. در قرآن در رابطه با فرعونیان داریم که آن‌ها صبح و شام بر آتش عرضه می‌شوند. امام صادق (ع) فرمود: این آیه مربوط به برزخ است که صبح و شام گفته است، چون قیامت روز و شب ندارد.[۴]

در برزخ چون اولین شبی است که فرد با یک عالم ناشناخته و موجودات ناشناخته برخورد می‌کند و شب بودن نیز مزید بر علت است، ترس و هول زیاد است. آیا کسی می‌تواند به سادگی یک شب را در قبرستان بخوابد؟ معمولاً افراد از این کار وحشت دارند. حال این فرد از یک طرف در عالم نامأنوس و ناشناخته قرار گرفته و از طرف دیگر با چهره‌های عجیب و غریب که برخی از چهره‌های برزخی بسیار وحشتناک هستند مواجه شده، تنهایی و دل‌تنگی از کسانی که با آن‌ها مأنوس بوده هم به این‌ها اضافه شده، بنابراین فرد در یک تحیر و ترس و اضطراب شدیدی فرو می‌رود.

پیامبر اکرم (ص) فرمود: شدیدترین ساعات بر میت شب اول قبر است. این همان شب اولی است که او را دفن می‌کنند؛ چون تحیری دارد که ، هنوز خود را نیافته و نمی‌خواهد در آن قبر زندگی کند. لذا ترس دارد. البته تعلق روح به بدن تعلق تدبیری نیست. به آن معنا که بدن را مدیریت کرده و بتواند حرکت کند اما انسی که از قبل بوده برقرار است. از این رو کسانی که به زیارت قبر متوفی می‌آیند، میت متوجه می‌شود و با آن‌ها انس دارد.

۳/۲- بدن مثالی

آن چیزی که از اهل‌بیت به ما رسیده و ما به غیر از این سند دیگری نداریم این است که بعد از مرگ زندگی برزخی به این شکل شروع می‌شود که روح که تا به حال با این بدن سنگین، خاکی و گوشتی و استخوانی کار می‌کرد، زندگی خود را با یک بدن سبک آغاز می‌کند. بدن سبک همان بدن برزخی است که به آن بدن مثالی هم می‌گویند.

از امام صادق (ع) پرسیدند: بعد از مرگ چطور زندگی می‌کنیم؟ حضرت فرمودند: در یک بدن‌هایی مثل بدن‌های دنیایی.[۵]

بهترین مثال همان چیزی است که در خواب می‌بینیم. در خواب بدن گوشتی زیر لحاف است و هیچ تحرکی ندارد، اما آن بدن را می‌بینیم که کاملاً فعال است، حرکت می‌کند، می‌فهمد، می‌خورد، می‌آشامد، درد می‌کشد و لذت می‌برد. البته بدنی که با آن در برزخ هستیم این بدن که ما در خواب می‌بینیم نیست. هزاران بار متکامل‌تر از این بدن است چون بدن در خواب هنوز متعلق به عالم دنیا است؛ اما در برزخ، ما از عالم دنیا بیرون رفته‌ایم و به عالم کامل‌تری رسیده‌ایم.

در روایت دیگری امام صادق (ع) فرمود: وقتی بعد از مرگ وارد عالم برزخ می‌شویم در یک شکل و قالبی مانند همین قالب دنیا هستیم.

پس شکل و صورت دارد اما جرم و سنگینی ندارد. بدن برزخی می‌خورد، می‌آشامد، لذت می‌برد و درک و فهم دارد. لذت و عذاب او یا درک و فهم او به مراتب قوی‌تر از درک و فهم و لذت و عذاب‌هایی است که در عالم دنیا می‌برد چون کامل‌تر است و حجاب‌های دنیایی برداشته شده است.

۳/۳- بهشت و جهنم برزخی

در روایات آمده «هر کس بمیرد، قیامت او برپا می‌شود»[۶]؛ و به همین جهت، عالَم برزخ را «قیامت صغری» نیز می‌نامند.

شخصی از امام صادق (ع) پرسید: بعد از مرگ ارواح کجا می‌روند؟ امام صادق (ع) فرمود: ارواح مؤمنین در یک اتاق‌هایی مربوط به بهشت برزخی از غذاهای آنجا می‌خورند. از نوشیدنی‌های آنجا می‌آشامند.[۷] البته خوردن و آشامیدن در بهشت مانند دنیا فقط تأمین غریزه نیست، آنجا قرب می‌آورد. در این دنیا بدن ما نیاز دارد و یک تأمین غریزه است. حیوانات نیز می‌خورند و می‌آشامند اما در آنجا خوردن برای شخص قرب به همراه می‌آورد. بعد حضرت فرمودند: مؤمنین در برزخ یکدیگر را می‌بینند، می‌شناسند و با یکدیگر انس و مراوده دارند. شخصی که از دنیا می‌رود اگر بهشتی باشد به دور او جمع می‌شوند. از او سؤال کرده و راجع به فامیل می‌پرسند.

۳/۴- نظام جمعی و نه اجتماعی، در برزخ

البته نظام زندگی برزخی اجتماعی نیست و نظام فردی است. زندگی ما در عالم دنیا اجتماعی است. در جامعه همه به یکدیگر احتیاج داریم. ما به مشاغل مختلف احتیاج داریم و به تنهایی نمی‌توانیم نیازهای خود را برآورده کنیم؛ احتیاج به نانوا، قصاب، پزشک و… داریم اما آنجا این‌گونه نیست. آنجا زندگی هر نفر فردی است؛ یعنی هر کسی در گرو اخلاقیات، عقاید و اعمال خود است. زندگی اجتماعی به این معنا که به یکدیگر وابسته بوده و به هم کمک کنند وجود ندارد. اما می‌توانند در کنار هم جمع شوند و یکدیگر را ببینند؛ یعنی خانواده‌ها می‌توانند یکدیگر را ببینند. جزو لذت‌های بهشت برزخی این است که افراد یکدیگر را دیده و با هم انس بگیرند. این یک لذتی است که شامل حال مؤمن می‌شود. از طرف دیگر شخصی که دچار جهنم و عذاب برزخی می‌شود هم خوردن و آشامیدن دارد. اما این خوردن و آشامیدن برای او عذاب است.

۳/۵- تکامل و تنزّل در برزخ

راه تکامل در این دنیا باز است و هر کاری برای کسب کمال و ارتقا به درجات بالاتر باید در این دنیا انجام شود و بذرش کاشته شود. در همین باره امیرالمؤمنین (ع) می‌فرمایند: «… فَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الْآخِرَهِ وَ لَا تَکُونُوا مِنْ أَبْنَاءِ الدُّنْیَا فَإِنَّ الْیَوْمَ عَمَلٌ وَ لَا حِسَابَ وَ الْآخِرَهَ حِسَابٌ وَ لَا عَمَل‏‏ …»؛[۸] پس از فرزندان آخرت باشید و از فرزندان دنیا نباشید. همانا امروز روز عمل است و حسابی در کار نیست و آخرت روز حساب است و عملی در کار نیست… .

اگر در آنجا ارتقای درجه‌ای برای فردی حاصل شود به خاطر اعمال و باقیات الصالحاتی است که در اینجا انجام داده است؛ مثلاً کارهای عام‌المنفعه مثل مدرسه‌سازی یا ساختن مسجد. اصولاً برزخ محلی است برای حساب و کتاب‌های ابتدایی و در قیامت این امر به شکل نهایی انجام می‌پذیرد. انسان پس از مرگ از جهت اعتقاداتی که داشته و اعمال نیک و بدی که در این دنیا انجام داده مورد بازپرسی خصوصی قرار می‌گیرد و پس از محاسبه اجمالی، طبق نتیجه‌ای که گرفته شد به یک زندگی شیرین و گوارا یا تلخ و ناگوار محکوم گردیده با همان زندگی در انتظار روز رستاخیز عمومی به سر می‌برد. برزخ محلی است برای تصفیه و پالایش برخی از گناهان تا برای قیامت از آن گناه پاک شده باشند.

در زندگی برزخی تکامل و رشد وجود دارد؛ اما تکامل برزخی، تکامل عملی نیست؛ یعنی آن‌گونه نیست که ما آنجا بتوانیم اعمال انجام دهیم؛ مثلاً خیرات کرده، نماز بخوانیم و بتوانیم کارهای خود را جبران کنیم؛ دار عمل و مزرعه همین دنیا است. تکامل در برزخ معرفتی و علمی است؛ یعنی مرحله به مرحله حجاب‌ها کنار رفته و اسراری برای فرد کشف می‌شود. افرادی که اهل بهشت هستند با دیدن و فهمیدن لذتشان بیشتر می‌شود. افرادی که اهل عذاب هستند، حسرت و عذابشان بیشتر می‌شود.

در روایتی از امام موسی ابن جعفر (ع) است که حضرت به یکی از افرادی که در کنار ایشان نشسته بود فرمودند: دوست دارید در دنیا عمر شما طولانی شود؟ آن شخص گفت: بله. حضرت فرمود: به چه دلیل؟ گفت: خیلی سوره قل هو الله احد را دوست دارم و دوست دارم که این سوره را زیاد بخوانم. امام چند لحظه سکوت کردند و بعد فرمودند: شخصی از مؤمنین که از دنیا برود اگر در دنیا قرآن را نیاموخته باشد (البته به شرطی که برای آموختن کوتاهی نکرده باشد) در عالم قبر به او تعلیم می‌دهند.[۹]

بنابراین تعلیم و رشد علمی در آنجا وجود دارد. بعد حضرت فرمود: به این خاطر که درجه او را بالا ببرند. چون درجات بهشت به اندازه آیاتی است که خوانده‌اید و بر جان شما نشسته است، به شما می‌گویند بخوانید و بالا بروید.[۱۰]

در روایات است که حضرت ابراهیم (ع) بچه‌هایی را که بالغ نشده از دنیا رفته‌اند و یا حتی سقط شده و از دنیا رفته‌اند، در عالم برزخ تربیت کرده و از جهت معرفتی آن‌ها را رشد می‌دهد. پیامبر فرمود: من در معراج دیدم که بچه‌های زیادی به دور او نشسته بودند.[۱۱] در روایت دیگری است که امام صادق (ع) فرمود: اطفال شیعیان ما که از دنیا می‌روند حضرت زهرا (س) تربیت می‌کند. [۱۲] این‌ها همه تکامل‌های برزخی است. به همین خاطر است که شما در دعاها صلوات برای اهل‌بیت فرستاده و ترفیع درجه برای آن‌ها می‌خواهید. در تشهد نماز می‌گویید خدایا درجه­­ پیامبر را بالا ببر. دعا برای ترفیع درجه نشان می‌دهد که درجات هنوز وجود دارد.

آیا در جهنم برزخی نیز ممکن است رشد و تکاملی به وجود بیاید که فرد دیگر بعد از برزخ وارد جهنم نشود؟

کسانی که حداقل شرایط ورود به بهشت را دارند؛ یعنی اصل ایمان را دارند اما در دنیا گناهان زیادی مرتکب شده‌اند یا عمل نیک نداشته‌اند، باید در مراحلی پاک شده و کفاره­ ی اعمال بدی را که انجام داده‌اند ببینند. این پاک شدن یا به واسطه­ ی فشار هنگام مرگ است، یا شب اول قبر و یا در مراحل برزخ. در روایت است که عذاب‌های برزخ برای مؤمنین کفاره گناهان است تا پاک شده و به بهشت بروند. در حدیثی از امام صادق (ع) پس از بیان این مطلب که همه شیعیان (حقیقی) در آخرت وارد بهشت می‌شوند، آمده است: «واللهِ اَتَخَوفُ علیکم فی‌البرزخ»؛ سوگند به خدا بر شما در برزخ می‌ترسم.

اما برای کافران و کسانی که ایمان نداشته و با حضرت حق عناد دارند؛ یعنی مستضعف فکری نبوده‌اند که حق به آن‌ها نرسیده، رسیده اما قبول نکرده‌اند، این افراد در جهنم برزخی هستند و تکامل آن‌ها به سمت غضب خدا است. مرحله به مرحله درکات آن‌ها بالا رفته و بیشتر در باتلاق فرو می‌روند. هرچه قدر حجاب‌ها بیشتر برداشته شود حسرت و پشیمانی آن‌ها بیشتر می‌شود.

۴- کمک به میت برای کاهش وحشت شب اول قبر

آنچه در عالم قبر برای ما مؤثرتر است همین اعمال خوب و بد ما است. محدث قمی آورده است: از اربعینیات فاضل و عارف کامل، قاضی سعید قمی ره نقل شده که فرمود: به ما رسیده از کسی که ثقه و محل اعتماد است از استاد و اساتید ما شیخ بهاء المله والدین العاملی قدس سره که روزی رفت به زیارت بعض ارباب حال که در مقبره‌ای از مقابر اصفهان مأوا گزیده بود. آن شخص عارف به شیخ گفت: من در این قبرستان قبل از این روز امر غریبی مشاهده کردم و آن امر این است که دیدم جماعتی جنازه‌ای را آوردند در این قبرستان دفن کردند در فلان موضع و رفتند. چون ساعتی گذشت بوی خوشی شنیدم که از بوهای این نشئه نبود. متحیر ماندم و به راست و چپ خود نظر کردم تا بدانم که این بوی خوش از کجا آمد که ناگاه دیدم جوان خوش‌صورتی در لباس ملوک نزد آن قبر می‌رود. رفت تا رسید به آن قبر. من تعجب کردم از آمدن او نزد آن قبر. چون نزد آن قبر نشست دیدم مفقود شد گویا داخل در قبر شد.

پس از این واقعه زمانی نگذشت که ناگاه بوی خبیثی شنیدم که از هر بوی بدی پلیدتر بود. نگاه کردم دیدم سگی از مسیر همان جوان می‌رود. رسید به آن قبر و پنهان شد. پس من در تعجب شدم و در حال تعجب بودم که ناگاه آن جوان بیرون آمد؛ بدحال و بدهیبت با بدن مجروح و از همان راهی که آمده بود برگشت. من عقب او رفتم و از او خواهش کردم که حقیقت حال را برای من بگوید. گفت: من عمل صالح این میت بودم و مأمور بودم که در قبر با او باشم که ناگاه این سگی که دیدی آمد. او عمل غیر صالح او بود. من خواستم او را از قبر بیرون کنم تا وفا کنم به حق صحبت او. آن سگ مرا دندان گرفت و گوشت مرا کند و مرا مجروح کرد چنانچه می‌بینی و مرا نگذاشت که با او باشم. دیگر نتوانستم در قبر او بمانم، بیرون آمدم و او را واگذاشتم.[۱۳]

پس اینکه شب اول قبرمان چگونه باشد به اعمال خودمان وابسته است. البته دیگران هم می‌توانند کاری کنند که میت فشار و ترس کمتری را تجربه کند.

۴/۱- کمک‌های قبل از دفن

در دین ما اکیداً توصیه شده مراعات حالات اولیه میت را بکنید و در درک آن حالات و رفع سردرگمی و گیجی او را کمک بدهید تا او خود را بیابد. توصیه‌های دینی به زیبایی شما را هدایت می‌کند تا کاری کنید میت خود را بیابد و درک کند که کجاست. در قدم اول گفته شده که هنگام غسل، آب داغ بر روی فرد نریزید و ادب بدن را حفظ کنید. در روایت داریم که با او مدارا کرده و مهربان باشید چون شخص میت در آنجا حضور دارد و گمان می‌کند که همان بدن است. چه‌بسا زمانی که می‌خواهند او را چپ و راست کنند اذیت می‌شود. او مانند تنه درخت نیست که هر کاری خواستند بکنند. در روایتی از پیامبر اکرم (ص) است که خدا غضب می‌کند بر کسی که با مؤمن ضعیفی مدارا نمی‌کند. این میت الآن مؤمن ضعیف است و دست او از همه جا کوتاه است و کاری از او برنمی‌آید؛ بنابراین باید مراعات او را کرد.

در قدم بعدی گفته شده وقتی او را تشییع می‌کنید و به سمت قبر می‌برید، آهسته آهسته ببرید. با شتاب و ناگهان او را وارد قبر نکنید. چون او هنوز خود را نیافته و خیلی سخت است که بدن او وارد حفره شود. امام صادق (ع) در روایتی فرمود: میت را در چند قدمی قبر بر روی زمین بگذارید، چند لحظه صبر کنید. بعد بلند کنید و یک مقدار جلوتر ببرید، برای بار دوم بر روی زمین بگذارید. باز یک مقدار جلوتر ببرید و برای بار سوم همین کار را تکرار کنید. در آخر در کنار قبر بر روی زمین بگذارید، چون قبر وحشت‌های زیادی دارد. بگذارید آمادگی پیدا کند. برای بار چهارم او را بلند کنید و بدن را وارد قبر کنید.[۱۴]

در موقع دفن زیارت عاشورا بخوانید یا صدای قرآن و ذکر و صلوات بلند شود. ما نمی‌دانیم ارتباط آن چیست ولی می‌دانیم که ذکر به میت کمک می‌کند زودتر خود را بیابد.

در قدم سوم گفته شده که وقتی او را داخل قبر می‌گذارید او را تکان بدهید و تلقین کنید؛[۱۵] یعنی شخصی که وارد قبر می‌شود میت را تکان داده و به او تفهیم کند که کجاست. به او بگوید توجه داشته باش، حواس خود را جمع کن و نترس. وقتی که دو ملک می‌آیند و از تو سؤال می‌کنند به آن‌ها این جواب‌ها را بده. چون میت گیج است این مسائل به درد او می‌خورد.

در قدم چهارم گفته شده که وقتی روی قبر را پوشاندند، نزدیکان میت که او در زمان حیات با آن‌ها انس داشته و صدای آن‌ها برای او آشنا است در کنار او بمانند. یک بار دیگر از روی قبر و در قسمت بالای سر او را تلقین کنند.[۱۶] متأسفانه گاهی اوقات در این زمان برخی از افراد به زور بستگان میت را از سر قبر دور می‌کنند. درست است که امکان دارد برخی از بستگان خیلی بی‌تابی کنند ولی این بی‌تابی کردن‌ها در آن زمان باید به‌گونه‌ای باشد که بیشتر به درد فرد متوفی بخورد؛ یعنی انسان فقط نخواهد که غم خود را تخلیه کند. چند نفر از آشنایان او بمانند و این تلقینات را انجام دهند. این کارها قدم به قدم باعث می‌شود که فرد متوفی انس بگیرد. او فریادهایی دارد که ما نمی‌شنویم.

۴/۲- طلب استغفار

با یک روشنایی (چراغ) به بالای قبر فرد متوفی بروید و برای او طلب مغفرت کنید. از پیامبر (ص) روایت است: هیچ هدیه و هیچ تحفه‌ای به سوی میت فرستاده نمی‌شود که برتر از استغفار و طلب آمرزش باشد[۱۷] و اگر فرزند دارد استغفار او بهتر از هر شخص و کس دیگری است.

۴/۳- صدقه

در شب اول قبر میت، برای او صدقه بدهید. پیامبر (ص) فرمود: هنگامی که فردی به نیت مرده­ ی خود صدقه می‌دهد خداوند به جبرئیل امر می‌کند تا هفتاد هزار فرشته آن صدقه را به قبرش حمل نمایند و به دست هر کدام از فرشتگان یک طبق است که به قبر او حمل می‌نمایند و می‌گویند: سلام بر تو! این هدیه‌ای است که از فلانی به سوی تو آمده است، سپس قبرش نورانی می‌شود.[۱۸]

۴/۴- نماز لیله الدفن

خواندن نماز لیله الدفن (نماز وحشت یا نماز شب اول قبر) برای میت تأثیر زیادی در کاهش عذاب قبر دارد.

۴/۵- قرآن خواندن

قرآن خواندن برای متوفی فوق‌العاده مؤثر است؛ به ویژه سوره‌های «فاتحه»، «یس»، «صافات»، «ملک»، «احزاب» و «آیه الکرسی».

امام باقر (ع) می‌فرماید: سوره ملک، سوره مانعه است و مانع از عذاب قبر می‌شود. هر کس آن را قرائت کند هنگامی که نکیر و منکر از جانب پاهایش وارد قبرش می‌شوند پاهایش به این دو فرشته می‌گویند: شما را به بالاتر از من راهی نیست زیرا این بنده ­ی خدا به روی ما ایستاد و سوره ملک را در شب و روز قرائت کرد و اگر از جانب شکم و سینه‌اش بیایند به آن‌ها گفته می‌شود که شما را به این بنده راهی نیست؛ زیرا او، سینه‌اش را جایگاه سوره ملک قرار داده است و اگر نکیر و منکر از جانب سرش بیایند زبانش به آن دو می‌گوید: شما را به پایین‌تر از من راهی نیست زیرا این بنده خدا به وسیله من سوره ملک را هر شب و روز قرائت می‌کرد.[۱۹]

بالای قبر برای شادی روح اموات ۷ مرتبه سوره «قدر» را بخوانید. از امام رضا (ع) نقل شده است: هر کس که نزد قبر برادر مؤمن خود از هر جانب، که بگذارد دست خود را، و هفت بار سوره ی قدر را بخواند، از بیم و هراس روز قیامت در امان خواهد بود.[۲۰]

 

پی نوشته ها:

[۱] سوره مومنون، آیات ۹۹ و ۱۰۰.
[۲] الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۳، ص ۲۴۲.
[۳] وَ اجْلِسْ عِنْدَ رَأسِی قَبالَهَ وَجْهِ ی فَاَکْثِرْ مِنْ تِلاوَهِ وَالدُّعَاءِ فَاِنَّها ساعَهٌ یحْتاجُ الْمیتُ فیها اِلی اُنْسِ الاَحْیاءِ (بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۷۹، ص ۲۷).
[۴] ُ وَ قَوْلُهُ النَّارُ یُعْرَضُونَ عَلَیْها غُدُوًّا وَ عَشِیًّا فَأَمَّا الْغُدُوُّ وَ الْعَشِیُّ إِنَّمَا یَکُونَانِ فِی الدُّنْیَا فِی دَارِ الْمُشْرِکِینَ وَ أَمَّا فِی الْقِیَامَهِ فَلَا یَکُونُ غُدُوٌّ وَ لَا عَشِی‏ (بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۶، ص ۲۴۶، باب ۸ أحوال البرزخ و القبر و عذابه).
[۵] ِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاکَ یَرْوُونَ أَنَّ أَرْوَاحَ الْمُؤْمِنِینَ فِی حَوَاصِلِ طُیُورٍ خُضْرٍ حَوْلَ الْعَرْشِ فَقَالَ لَا الْمُؤْمِنُ أَکْرَمُ عَلَى اللَّهِ مِنْ أَنْ یَجْعَلَ رُوحَهُ فِی حَوْصَلَهِ طَیْرٍ وَ لَکِنْ فِی أَبْدَانٍ کَأَبْدَانِهِمْ (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۳، ص ۲۴۴).
[۶] مَنْ مَاتَ فَقَدْ قَامَتْ قِیَامَتُه‏ (بحار الأنوار (ط – بیروت)، ج‏۷۰، ص ۶۷).
[۷] عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ أَرْوَاحِ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ فِی حُجُرَاتٍ فِی الْجَنَّهِ یَأْکُلُونَ مِنْ طَعَامِهَا وَ یَشْرَبُونَ مِنْ شَرَابِهَا وَ یَقُولُونَ رَبَّنَا أَقِمْ لَنَا السَّاعَهَ وَ أَنْجِزْ لَنَا مَا وَعَدْتَنَا وَ أَلْحِقْ آخِرَنَا بِأَوَّلِنَا (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۳، ص ۲۴۴).
[۸] الأمالی (للمفید)، ص ۳۴۵، قم، چاپ: اول، ۱۴۱۳ ق.
[۹] سَمِعْتُ مُوسَى‏ بْنَ جَعْفَرٍ عَلَیْهِمَا السَّلَامُ یَقُولُ لِرَجُلٍ: «أَتُحِبُّ الْبَقَاءَ فِی الدُّنْیَا؟» فَقَالَ: نَعَمْ، فَقَالَ: «وَ لِمَ؟» قَالَ: لِقِرَاءَهِ «قُلْ‏ هُوَ اللَّهُ‏ أَحَدٌ»، فَسَکَتَ عَنْهُ، فَقَالَ لَی‏ بَعْدَ سَاعَهٍ: یَا حَفْصُ، مَنْ مَاتَ مِنْ أَوْلِیَائِنَا وَ شِیعَتِنَا وَ لَمْ یُحْسِنِ الْقُرْآنَ، عُلِّمَ فِی قَبْرِهِ لِیَرْفَعَ اللَّهُ بِهِ مِنْ دَرَجَتِهِ؛ فَإِنَ‏ دَرَجَاتِ الْجَنَّهِ عَلى‏ قَدْرِ آیَاتِ الْقُرْآنِ، یُقَالُ‏ لَهُ: اقْرَأْ وَ ارْقَ، فَیَقْرَأُ، ثُمَّ یَرْقى (کافی (ط – دار الحدیث)، ج‏۴، ص ۶۱۱، قم، چاپ: اول، ق‏۱۴۲۹).
[۱۰] همان.
[۱۱]فَمَرَّ عَلَى شَیْخٍ قَاعِدٍ تَحْتَ شَجَرَهٍ وَ حَوْلَهُ أَطْفَالٌ فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ هَذَا الشَّیْخُ یَا جَبْرَئِیلُ قَالَ هَذَا أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ قَالَ‏ فَمَا هَؤُلَاءِ الْأَطْفَالُ‏ حَوْلَهُ‏ قَالَ‏ هَؤُلَاءِ أَطْفَالُ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ حَوْلَهُ یَغْذُوهُم (الأمالی (للصدوق)، ص ۴۵۱، تهران، چاپ: ششم، ۱۳۷۶ ش).
[۱۲]عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ‏ إِنَ‏ أَطْفَالَ‏ شِیعَتِنَا مِنَ‏ الْمُؤْمِنِینَ‏ تُرَبِّیهِمْ فَاطِمَهُ ع (تفسیر القمی، ج‏۲، ص ۳۳۲، قم، چاپ: سوم، ۱۴۰۴ ق).
[۱۳] منازل الاخره، ص ۵۰.
[۱۴]عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع‏ … وَ إِذَا حُمِلَ‏ الْمَیِّتُ‏ إِلَى‏ قَبْرِهِ‏ فَلَا یُفَاجَأُ بِهِ‏ الْقَبْرَ لِأَنَّ لِلْقَبْرِ أَهْوَالًا عَظِیمَهً وَ یَتَعَوَّذُ حَامِلُهُ بِاللَّهِ مِنْ هَوْلِ الْمُطَّلَعِ‏ وَ یَضَعُهُ قُرْبَ شَفِیرِ الْقَبْرِ وَ یَصْبِرُ عَلَیْهِ هُنَیْئَهً ثُمَّ یُقَدِّمَهُ قَلِیلًا وَ یَصْبِرُ عَلَیْهِ هُنَیْئَهً لِیَأْخُذَ أُهْبَتَهُ‏ ثُمَّ یُقَدِّمُهُ إِلَى شَفِیرِ الْقَبْرِ وَ یُدْخِلُهُ الْقَبْرَ-مَنْ یَأْمُرُهُ وَلِیُّ الْمَیِّتِ إِنْ شَاءَ شَفْعاً وَ إِنْ شَاءَ وَتْرا… (من لا یحضره الفقیه، ج‏۱، ص ۱۷۰، قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق).
[۱۵] عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ:…ثُمَّ تُدْخِلُ یَدَکَ الْیُمْنَى تَحْتَ مَنْکِبِهِ الْأَیْمَنِ وَ تَضَعُ یَدَکَ الْیُسْرَى عَلَى مَنْکِبِهِ الْأَیْسَرِ وَ تُحَرِّکُهُ‏ تَحْرِیکاً شَدِیداً وَ تَقُولُ‏ یَا فُلَانَ بْنَ فُلَانٍ اللَّهُ رَبُّکَ وَ مُحَمَّدٌ نَبِیُّکَ وَ الْإِسْلَامُ دِینُکَ وَ عَلِیٌّ وَلِیُّکَ وَ إِمَامُکَ وَ تُسَمِّی الْأَئِمَّهَ ع وَاحِداً وَاحِداً إِلَى آخِرِهِمْ أَئِمَّتُکَ أَئِمَّهُ هُدًى أَبْرَارٌ- ثُمَّ تُعِیدُ عَلَیْهِ التَّلْقِینَ مَرَّهً أُخْرَى… (وسائل الشیعه، ج‏۳، ص ۱۷۹، قم، چاپ: اول، ۱۴۰۹ ق).
[۱۶]عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: یَنْبَغِی أَنْ یَتَخَلَّفَ عِنْدَ قَبْرِ الْمَیِّتِ أَوْلَى النَّاسِ بِهِ بَعْدَ انْصِرَافِ النَّاسِ عَنْهُ وَ یَقْبِضَ عَلَى التُّرَابِ بِکَفَّیْهِ وَ یُلَقِّنَهُ وَ یَرْفَعَ صَوْتَهُ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِکَ کَفَى الْمَیِّتَ الْمُسَاءَلَهَ فِی قَبْرِهِ (وسائل الشیعه، ج‏۳، ص ۲۰۲).
[۱۷] مَا أُهْدِیَ إِلَى الْمَیِّتِ هَدِیَّهٌ وَ لَا أُتْحِفَ تُحْفَهٌ أَفْضَلُ مِنَ الِاسْتِغْفَار (مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج‏۲، ص ۱۱۲).
[۱۸]رَسُولُ اللَّهِ ص‏إِذَا تَصَدَّقَ الرَّجُلُ بِنِیَّهِ الْمَیِّتِ أَمَرَ اللَّهُ جَبْرَئِیلَ أَنْ یَحْمِلَ إِلَى قَبْرِهِ سَبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ فِی یَدِ کُلِّ مَلَکٍ طَبَقٌ فَیَحْمِلُونَ إِلَى قَبْرِهِ وَ یَقُولُونَ السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا وَلِیَّ اللَّهِ هَذِهِ هَدِیَّهُ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ إِلَیْکَ فَیَتَلَأْلَأُ قَبْرُهُ وَ أَعْطَاهُ اللَّهُ أَلْفَ مَدِینَهٍ فِی الْجَنَّهِ- وَ زَوَّجَهُ أَلْفَ حَوْرَاءَ وَ أَلْبَسَهُ‏ أَلْفَ‏ حُلَّهٍ وَ قَضَى‏ لَهُ‏ أَلْفَ‏ حَاجَهٍ (وسائل الشیعه، ج‏۲، ص ۴۴۵).
[۱۹]عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع قَالَ: سُورَهُ الْمُلْکِ‏ هِیَ الْمَانِعَهُ تَمْنَعُ مِنْ عَذَابِ‏ الْقَبْرِ وَ هِیَ مَکْتُوبَهٌ فِی التَّوْرَاهِ سُورَهَ الْمُلْکِ وَ مَنْ قَرَأَهَا فِی لَیْلَتِهِ فَقَدْ أَکْثَرَ وَ أَطَابَ وَ لَمْ یُکْتَبْ بِهَا مِنَ الْغَافِلِینَ وَ إِنِّی لَأَرْکَعُ بِهَا بَعْدَ عِشَاءِ الْآخِرَهِ وَ أَنَا جَالِسٌ وَ إِنَّ وَالِدِی ع کَانَ یَقْرَأُهَا فِی یَوْمِهِ وَ لَیْلَتِهِ وَ مَنْ قَرَأَهَا إِذَا دَخَلَ عَلَیْهِ فِی قَبْرِهِ نَاکِرٌ وَ نَکِیرٌ مِنْ قِبَلِ رِجْلَیْهِ قَالَتْ رِجْلَاهُ لَهُمَا لَیْسَ لَکُمَا إِلَى مَا قِبَلِی سَبِیلٌ قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ یَقُومُ عَلَیَّ فَیَقْرَأُ سُورَهَ الْمُلْکِ فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَتِهِ وَ إِذَا أَتَیَاهُ مِنْ قِبَلِ جَوْفِهِ قَالَ لَهُمَا لَیْسَ لَکُمَا إِلَى مَا قِبَلِی سَبِیلٌ قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ أَوْعَانِی- سُورَهَ الْمُلْکِ وَ إِذَا أَتَیَاهُ مِنْ قِبَلِ لِسَانِهِ قَالَ لَهُمَا لَیْسَ لَکُمَا إِلَى مَا قِبَلِی سَبِیلٌ قَدْ کَانَ هَذَا الْعَبْدُ یَقْرَأُ بِی فِی کُلِّ یَوْمٍ وَ لَیْلَهٍ سُورَهَ الْمُلْکِ. (الکافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۲، ص ۶۳۳، تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.).
[۲۰] وَ قَالَ الرِّضَا ع‏ مَا مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ زَارَ قَبْرَ مُؤْمِنٍ فَقَرَأَ عِنْدَهُ‏ إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ سَبْعَ مَرَّاتٍ إِلَّا غَفَرَ اللَّهُ لَهُ وَ لِصَاحِبِ الْقَبْر (من لا یحضره الفقیه، ج‏۱، ص ۱۸۱ قم، چاپ: دوم، ۱۴۱۳ ق).

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *