یا فاطِمَهُ الزَّهْراءُ ، یَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ ، یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ ، یَا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا إِنَّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ إِلَى اللّٰهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَیْ حاجاتِنا ، یَا وَجِیهَهً عِنْدَ اللّٰهِ اشْفَعِی لَنا عِنْدَ اللّٰهِ؛

فاطمه جان چه نیکو با تو همدردی نمودند که با آتش درِ بیتت گشودند. کسی که مصیبت دیده باید برویم تسلیت بگوییم داداری بدهیم، گریه کنیم همدردی کنیم . خدا لعنتتان کند، آمدند درِ خانه ای که بدون اجازه پیغمبر وارد نمیشد جبرییل وارد نمیشد آتش زدند.

سرایت جنت ای خاکم به دیده
بهشت و شعله ی آتش که دیده ؟

که دیده حور در آتش بسوزد؟
که دیده باغ جنت برفروزد ؟

فاطمه جان گمانم مرتضی شد کشته آن روز
که بشنید از تو آن  داد جانسوز

نخلی که شکست ثمرش را نزنید
مرغی که زمین خورد پَرش را نزنید

دیدید اگر دست مردی بسته ست
دیگر دم در همسرش را مزنید

چه کردند با فاطمه ی زهرا ؟

چه گویم با که گویم منطقم لال
که قرآن شد به بیت وحی پامال

کاری کردند درِ نیم سوخته، باز هم بی بی مقاومت کرد ، اهانت و جسارتی به آقا امیرالمومنین نشود. نانجیب نامه نوشت به معاویه ، وقتی ناله‌ی زهرا را شنیدم خواستم برگردم ، ولی آن بغض و کینه هایی که از علی در دل داشتم نمی توانستم با علی مواجه بشوم ، همه ی آن بغض ها را درِ خانه پیاده کردم . کاری کردم ناله ی زهرا بین در و دیوار صدا زد باباجان برخیز ببین با حبیبه ات فاطمه چه کردند ؟ همه ی گرفتارها حلال مشکلات علی را صدا می‌زنند. ولی بی بی شرم و حیا کرد ، صدا زد فضه من را دریاب ، بخدا محسنم را ..

لا حولَ و لا قُوَّهَ الّا بالله

* روضه خوانی حجت الاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد

.