زندگی پر برکت ۱۵ ؛ اوج شکرگزاری
۱۴۰۰-۱۰-۰۷ ۱۴۰۲-۰۸-۳۰ ۸:۱۹زندگی پر برکت ۱۵ ؛ اوج شکرگزاری

زندگی پر برکت ۱۵ ؛ اوج شکرگزاری
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
و صلی الله علی محمدٍ و آله الطاهرین
روزی گره از زلف تو باز خواهد شد *** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه وحدتی که با آمدنت *** هر قطب نما قبله نما خواهد شد
آقای شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان. آرزو میکنم در هر کجا که هستید باغ ایمانتان آباد باشد. حاج آقای فرحزاد سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمه الله، خدمت شما و همهی بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم. هفته آخر ماه شعبان را سپری میکنیم. در دعایی هست که میفرمایند: «اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَى مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ» (بحارالانوار/ج۹۴/ص۷۲) خدایا اگر در این باقیمانده شعبان ما را نیامرزیدی، این چند روز آخر ما را بیامرز و پاک کن که با پاکیزگی وارد ماه مبارک رمضان شویم.
آقای شریعتی: بحث ما در ذیل بحث خیر و برکت در زندگی، بحث شکر و شکرگزاری بود و الحمدلله مباحث خوبی را شنیدیم. خدا را شکر میکنیم. امروز بحث شکر تمام میشود.
حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. هفته گذشته اشاره کردیم که راههای شکرگزاری یکی زبانی است. الحمدلله گفتن زبانی است. یکی معرفت قلبی است. یعنی اینکه انسان با قلبش و جانش درک کند. راه دیگر شکرگزاری، عمل درست انجام دادن است و استفاده و برداشت درست از نعمت است. شکر هر نعمت این است که انسان از آن نعمت در حد اعلا استفاده کند و برداشت صحیح داشته باشد. خدای متعال به ما نعمت حیات داده است.
هر نفس ز انفاس عمرت گوهری است *** آن نفس سوی خدایت رهبری است
حافظ میفرماید: وقت را غنیمت دان، هر قدر که بتوانی حاصل از حیات ای جان، یک دم است تا دانی. نعمت وجود حیاتی که خدای متعال به ما مرحمت کرده، داریم که روز قیامت کسی قدم از قدم برنمیدارد «یَوْمَ الْقِیَامَهِ حَتَّى یُسْأَلَ عَنْ أَرْبَعَهٍ عَنْ عُمُرِهِ فِیمَا أَفْنَاهُ وَ عَنْ شَبَابِهِ فِیمَا أَبْلَاهُ وَ عَنْ مَالِهِ مِنْ أَیْنَ اکْتَسَبَهُ وَ فِیمَا أَنْفَقَهُ وَ عَنْ حُبِّنَا أَهْلَ الْبَیْتِ» (بحارالانوار/ج۲۷/ص۳۱۱) از چهار چیز سؤال جدی میشود. یکی اینکه عمرت را در چه راهی صرف کردی؟ آیا این نعمت خدا را در مسیر بندگیاش صرف کردی؟ این مصرف کردن هر نعمتی در راه خدا شکر گزاری نعمتها است. از جوانی سؤال میشود. این جوانی را در چه راهی صرف کردی؟ مبادا بیراهه رفته باشیم. دیگری شکر از مال است. خدا سؤال میکند مال را از کجا بدست آوردی و در کجا مصرف کردی؟ آیا حق این مال را ادا کردی؟ ما مال را برای حل مشکل دیگران به تو دادیم. خمس بدهی، زکات بدهی، صله رحم کنی و به فقرا احسان کنی. روز قیامت آن ثروتمندانی که حق مال را ادا نکردند، خداوند میفرماید: شما وکیل من بودید که در حق دیگران احسان کنید. نه اینکه مال اندوزی کنید و دیگران را از بین ببرید. شکر هر نعمت این است که آن نعمت را درست استفاده کنی و خیر به دیگران برسانی.
روایت داریم شکر مؤمن «شکر المؤمن یظهر فی عمله» (غرر الحکم/ص۲۷۹) «شکر المنافق لا یتجاوز لسانه» (غرر الحکم/ص۴۵۹) منافق فقط زبان است. ولی مؤمن شکر در عملش باید پیاده شود. یعنی اگر خدا به او مالی داده، درست مصرف کند. اگر خدا علم به او داده است، «شکر العالم على علمه عمله به و بذله لمستحقه» (غررالحکم/ص۴۴) خدا به ما علم داده است. شکر این علمی که خدا به یک دانشمند داده، این علم را هم عمل کند و هم برای اهلش بذل کند. امانتدار باشیم.
در قرآن داریم «وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ» (بقره/۳) یعنی از آنچه خدا به آنها مرحمت کرده، انفاق میکنند. انفاق فقط مال نیست. خدا آبرو و موقعیت داده است. آیت الله برجرودی(ره) آخر عمرشان نگران بودند. فرموده بودند: چرا نگران هستید. شما مرجع تقلید هستید. چیزی از کار خیر باقی نگذاشتید. فرمودید: نگرانی من از این نیست. ولی بعضی چیزها را ممکن است خدا بگوید: من به تو آبرو دادم. آیا آبرویت را انفاق کردی؟ ممکن است کسی درخواستی داشته، من از اعتبارم خرج نکرده باشم. شرایطی که خدا برای هرکس فراهم کرده است، از آن موقعیت سوء استفاده نکن. بلکه حسن استفاده و بهترین بهره را ببرد. در واقع اینکه ما از هر چیزی درست استفاده کنیم، بچه خوب و سالمی که خدا به ما داده است، شکرش این است که درست تربیتش کنیم. در مسیر بندگی خدا قرار بدهیم. ناشکری این است که در مسیر ناحق ببریم. یا او را به گناه وادار کنیم. چیزهای مخرب کننده روح و جانش را فراهم نکنیم. شکر هر نعمتی مصرف درست آن نعمت است. ولو اینکه کسی یادش برود الحمدلله بگوید. یادش برود، شکر لله بگوید.
مرحوم آقای دولابی فرمودند: همینطور که غذای حلال تهیه میکنیم و قشنگ میخوریم، خود این شکر است. همینکه با یاد خدا غذا میخورید، شکر است. پس شکر استفاده صحیح از نعمتهایی است که خدای متعال به ما مرحمت کرده است.
یکی دیگر از موضوعاتی که در روایات و دعاها اشاره شده است، تعبیری از امام سجاد(ع) است که حضرت در صحیفه سجادیه میفرماید: «وَ اجْعَلْ شُکْرِی لَکَ عَلَى مَا زَوَیْتَ عَنِّی أَوْفَرَ مِنْ شُکْرِی إِیَّاکَ عَلَى مَا خَوَّلْتَنِی» (صحیفه/ص۱۵۸) یعنی خدایا شکر من را به ندادهها از دادهها بیشتر قرار بده.
معمولاً شکر نعمت که میگوییم، توجه ما به حیاتی میرود که خدا داده است، جوانی و سلامتی، و به دادهها نگاه میکنیم. نه، خیلی از چیزها را خدا نداده است. حضرت سجاد(ع) میفرماید: شکر مرا به ندادهها بیشتر از دادهها قرار بده. یعنی به آن ندادهها هم توجه کنیم. خدا الحمدلله مرض بد به ما نداده است. خدا الحمدلله معلولیت به ما نداده است. خدا را شکر من در زندان نیفتادم. خدا را شکر که انواع و اقسام مریضیها را ندارم. ندادهها آنقدر فراوان است که توجه به آن نداریم. گاهی به آسایشگاه و بیمارستانها سر بزنیم. خدا نعمت امنیت را به ما مرحمت کرده است.
من عزیزان را به دعای زیبا و بلند جوشن صغیر سفارش میکنم. دعای جوشن کبیر را ما در ماه رمضان میخوانیم. ما از این دعا بالاتر نداریم. چون همه اسماء و صفات خداست. غیر از ماه رمضان هم میشود خواند. در یکی از جنگها پیغمبر ما سخت درگیر جنگ بودند، جبرئیل امین این دعا را آورد، جوشن به معنی زره است. فرمودند: این دعا را بخوان تا پیروز شوی. این دعا آدم را حفظ میکند. مستحب است به کفن نوشته شود و این کفنی که ما را دفن میکنند، پر از اسمهای خدا باشد. اصل ورود جوشن کبیر شب اول ماه مبارک رمضان وارد شده که ما مهمان خدا میشویم، خدایی که این همه صفات دارد. به اندازه انگشتهای دستمان اسم غضب نیست. همه رحمت و جمال و جذب است. مرحوم علامه مجلسی میفرماید: خوب است این دعا شب قدر هم خوانده شود.
جوشن صغیر کوتاهتر است. این دعا از آقا امام هفتم موسی بن جعفر(ع) به ما رسیده است. هادی عباسی نقشه قتل حضرت را کشیده بود. حضرت این دعا را خواندند و فتنه و توطئه او دفع شد. آنهایی که گرفتار هستند و مشکلات دارند، نا امنی دارند، دعای جوشن صغیر را بخوانند. ما در دعای جوشن کبیر هر بندی را که میخوانیم، میگوییم: «سبحانک یا لا اله الا انت، الغوث، الغوث، خلصنا من النار یا رب». در دعای جوشن صغیر در هر بند یکی از نعمتهای خدا را میگوییم. خدایا الحمدلله در غل و زنجیر نیستم. زیر شکنجه نیستم. مرا زجر نمیدهند. بعد میگوییم: «فَلَکَ الْحَمْدُ یَا رَبِّ مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَب» خدایا تو را حمد میکنم. پروردگار قدرتمندی که هیچوقت مغلوب نمیشود. «وَ ذِی أَنَاهٍ لَا یَعْجَلُ» فرصت میدهد و عجله نمیکند. «صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْنِی لِأَنْعُمِکَ مِنَ الشَّاکِرِینَ وَ لِآلَائِکَ مِنَ الذَّاکِرِینَ» بند بند این شکرگزاری خداست. چه ندادههایی که باید شکر کنیم و از آن غافل هستیم. افرادی که یک عمر روی رختخواب افتادند و آرزوی مرگ میکنند. افرادی که شبانه روز درد میکشند.
یک ماه قبل نیروی دریایی ارتش ما را برای سخنرانی دعوت کردند. یکی از عزیزان ارتشی نمونههایی از بحرانهای دریایی را برای من نقل میکرد. من فکر میکردم اینها در دریا میروند و خیلی راحت و در امان هستند. گاهی اینها سه، چهار ماه از خانه و زندگی دور هستند. همیشه روی آب بودن خسته کننده است. محدود در یک کشتی و ناوچه هستند. اینها امنیت را برقرار میکنند، خدا خیرشان بدهد. ما باید برای این سختی که آنها میکشند، دعا کنیم.
گفتند: ما اینجا مسجد و نمازخانه داریم. حتی روحانی هم داشتند. گفتند: بحرانهایی در دریا داریم، مثلاً ۱۵ روز در کشتی ما نتوانستیم ایستاده نماز بخوانیم. موج و باد و طوفان بود و کشتی را میلرزاند. یعنی در هر شرایطی میلرزیدیم. در دعای جوشن صغیر میرسیم به این جا که میگوید: خدایا شکر که در دریا و طوفان گرفتار نشدم. در بیابان گرفتار نشدم. لذا امام سجاد(ع) میفرماید: خدایا شکر مرا به ندادهها بیشتر از دادهها قرار بده.
یکی از موضوعاتی که در شکرگزاری قابل توجه است، تعبیری از امام سجاد در تحف العقول است. حضرت میفرماید: «سبحان من جعل الاعتراف بالعجز عن الشکر شکرا» (تحفالعقول/ص۲۸۳) شکر کامل و تام چیست؟ در روایت داریم حضرت موسی(ع) نعمت خدا را درک کرد و دید و گفت: الحمدلله! خدایا شکر. بعد متوجه شد که خود این الحمدلله و توجه به نعمت و شکرگزاری یک نعمتی است. امیرالمؤمنین فرمودند: هرکس موفق به شکر شود، باز واجب است شکرگزاری کند که خدا توفیق شکرگزاری داده است. «وجب علیه شکر ثان إذ [إذا] وفقه لشکره و هو شکر الشکر» (غررالحکم/ص۲۷۸) هر نعمتی را شکر کنم، باز نعمت جدیدی است که باز شکر میخواهد. حضرت موسی گفت: خدایا دخیل هستم. من از شکر تو عاجز هستم. من چگونه شکر تو را به جا آورم؟
مرحوم دولابی میفرمودند: اگر خدا و مالک دیگری باشد، برویم از او دست و زبان و چشم و گوش و اعضا و جوارح قرض کنیم که شکر این خدا را بر جای آوریم. توفیق شکر از خداست. آن مقداری که با قرآن سر و کار داریم، با قرآن و حدیث و خدا حال میکنیم؟ نمیگویم نباشد، در جای خود خوب است. اما اینطور نباشد که برای خواندن یک دعای جوشن صغیر وقت نباشد. اینها دعاهایی است که از اهلبیت رسیده است. در آیات و روایات داریم که توفیق کر هم از خداست. «رَبِّ أَوْزِعْنی أَنْ أَشْکُرَ نِعْمَتَک» (نمل/۱۹) خدایا تو به من الهام کن که شکر تو را به جای آورم.
یکی از دعاهای زیبا که به زیارت امام هشتم شرفیاب میشویم، دعای بعد از زیارت امام رضا(ع) هست. «لَا تُحْمَدُ یَا سَیِّدِی إِلَّا بِتَوْفِیقٍ مِنْکَ یَقْتَضِی حَمْداً» (بحارالانوار/ج۹۹/ص۵۵) خدایا کسی نمیتواند حمد تو را برجای آورد، مگر اینکه خودت توفیق حمد را به او مرحمت کنی. «وَ لَا تُشْکَرُ عَلَى أَصْغَرِ مِنَّهٍ إِلَّا اسْتَوْجَبْتَ بِهَا شُکْراً» خدایا کمترین منتی که به من میگذاری، تو به من توفیق میدهی که شکر آن نعمت را به جا آورم. الهام از خداست، نعمت شکر از خداست. یادآوریاش از خداست، توفیقاش از خداست، شکر هم از خداست. ابزارش هم از خداست. حضرت موسی(ع) گفت: خدایا من عاجز هستم و اصلاً نمیتوانم شکر تو را به جا آورم. خدا فرمود: یا موسی، الآن که به این بن بست رسیدی و فهمیدی که دعا و اجابت از تو است، و فقر خودت را فهمیدی، همین که بیچارگی و درماندگی خودت را فهمیدی، الآن شکر مرا به جا آوردی. امام سجاد(ع) فرمود: پاک و منزه است خدایی که عاجز بودن از شکر را شکر قرار داده است. همین که میگویی: خدایا شکر تو را چگونه به جا آورم، شکر است. سعدی میگوید:
بنده همان به که ز تقصیر خویش *** عذر به درگاه خدا آورد
ورنه سزاوار خداوندیاش *** کس نتواند که به جا آورد
بزرگی میفرماید این آیه قرآن همین مفهوم را میرساند. «وَ اصْبِرْ وَ ما صَبْرُکَ إِلاَّ بِاللَّه» (نحل/۱۲۷) خدا به پیغمبر میفرماید: صبر کن، ولی بلافاصله میفرماید: صبر از خداست. ایشان میفرماید: این نکته را از این آیه یاد بگیریم که در همه مسائل همین گونه بگوییم. «و اشکر و لا شکرک الا بالله»، «حمد و لا حمد الا بالله»، عبادت کن، توفیق عبادت از خداست.
بزرگی میفرماید: انتهای عبادت این است که انسان مضطر شود و به عجز برسد. انتهای شکر این است که به بیچارگی برسد و بگوید: خدایا از شکرت عاجز هستم. انتهای معرفت این است که بگوید: خدایا، «وَ لَمْ تَجْعَلْ لِلْخَلْقِ طَرِیقاً إِلَى مَعْرِفَتِکَ إِلَّا بِالْعَجْزِ» (بحارالانوار/ ج۹۱/ص۱۵۰) چه وقت ما به معرفت کامل میرسیم. خدا تجلی میکند وقتی که عاجز شویم. به عجز که رسیدی، خدا میگوید: خودم را نشان میدهم. خدایا راهی برای معرفت خود نگذاشتی، مگر اینکه عاجز شوی. علم هم همینگونه است. اقرار به جهل که میکنی و درمانده میشوی، خدا در علم را باز میکند. انشاءالله انتهای این راه را پیدا کنیم که در بعدی که در رحمت و شکرگزاری است، باز شود.
آقای شریعتی: انشاءالله خداوند در باقیمانده ماه شعبان همه ما را ببخشد و بیامرزد. حاج آقای فرحزاد نکته صلوات و اشاره قرآنی امروز را بفرمایند.
حاج آقای فرحزاد: در روایتی داریم که پیغمبر(ص) میفرمایند: جبرئیل امین بر حضرت وارد شدند و بشارت دادند که «لَا یُصَلِّی عَلَیْکَ أَحَدٌ إِلَّا وَ یُصَلِّی عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ وَ مَنْ صَلَّى عَلَیْهِ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ» (بحارالانوار/ج۹۱/ص۶۴) فرمودند: ای پیغمبر هرکس بر تو صلوات بفرستد، خدای مهربان میفرماید: هفتاد هزار فرشته بر او صلوات میفرستند. و کسی که هفتاد هزار فرشته بر او صلوات بفرستند، «کَانَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّهِ» انشاءالله این صلواتها را جدی بگیریم. از اعمال خوب ماه شعبان و رمضان زیاد گفتن ذکر صلوات است. اگر کسی یکبار بگوید، هفتاد هزار فرشته بر او درود میفرستند و او اهل بهشت خواهد بود.
در آیه ۷۷ خداوند میفرماید: «قُلْ یَأَهْلَ الْکِتَابِ لَا تَغْلُواْ فىِ دِینِکُمْ غَیرَْ الْحَقِّ وَ لَا تَتَّبِعُواْ أَهْوَاءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّواْ مِن قَبْلُ وَ أَضَلُّواْ کَثِیرًا» خدای مهربان خطاب به اهل کتاب میفرماید: ای یهود، ای نصارا، در دینتان به ناحق غلو نکنید. چون هم یهود طبق آیه قرآن نسبت دادند که اوذی پسر خداست و هم نصارا و مسیحیها گفتند، حضرت عیسی خود خداست و پسر خداست. خدا میفرماید: در دین نباید غلو کرد. یکوقت میگوییم: حضرت عیسی بنده خداست و ممکن است به اذن خدا مرده را هم زنده کند. اینها غلو ناحق نیست. اما غلو در دین ممنوع است. هوا و هوس یک قومی که گمراه شدند و دیگران را گمراه کردند، نباید در شما اثر بگذارند. یک عده بیراهه رفتند، به انبیاء نسبت ناروا دادند، شما در آن راه نروید. «وَ ضَلُّواْ عَن سَوَاءِ السَّبِیلِ» علت گمراهی آنها این بود که کورکورانه از گمراهان و ضالین تقلید کردند. در سوره حمد خدا میفرماید: «الضالین» ما را از ضالین قرار نده. فرمود: همان اهل کتابی هستند که قائل به الوهیت بندگان خدا شدند و گمراه شدند.
بحث ما درباره برکت بود. یکی از چیزهایی که برکت را فوقالعاده زیاد میکند، شکرگزاری نعمتهاست. در بحث شکرگزاری راههای شکرگزاری را گفتیم و به اینجا رسیدیم که پایان و اوج شکرگزاری این است که آدم خودش و وجودش را از خدا ببیند، در مقابل عظمت خدا اظهار عجز کند و بگوید: من چه کسی هستم که شکر تو را به جا آورم؟
روایت زیبایی است که پیغمبر(ص) داشتند عبور میکردند به عجوزهای رسیدند. به پیر زنی رسیدند. عجوزه از عجز است. عجوزه یعنی کسی که خیلی عاجز است. این پیر زن مشغول بافندگی و ریسندگی بود. پیغمبری که مظهر توحید است، همه حقایق در سینه او موج میزند. به این عجوزه فرمودند که: خدای خودت را چگونه شناختی؟ خدای تو کیست؟ عجوزه یک دلیل خیلی ساده و روان آورد و گفت: من تا وقتی که دستم این چرخ را میچرخاند، این میچرخد. دستم را رها کنم، این از کار میافتد. همانطور که این دستگاه ریسندگی با دست این را میچرخاند، یک قدرتی اینها را میچرخاند. پیغمبر خدا از این استدلال خوشش آمد.او فهم و درک خودش را دارد و از این راه خدا را ثابت کرده است. هرحرکتی محرکی میخواهد، هر خلقی خالقی میخواهد.
یک بزرگی میفرمود: این را عمیقتر از این هم میشود معنا کرد. اگر پیغمبر به شخصیتی مثل ابوعلی سینا بگویند: خدا را معرفی کن، چطور خدا را ثابت میکند؟ پیغمبر به این پیرزنی که فطرت صاف و پاکی داشت، فرمود: خدا را چگونه ثابت میکنی. پیر زن قوایش را از دست داد. دید نه قوهای دارد، نه فکر دارد. اگر ما به این مرحله برسیم که درک کنیم چیزی نداریم، دستمان خالی خالی است. آن موقع در حقیقت به روی ما باز میشود. مثل مریضی که لا علاج و مضطر میشود، همه درها که بسته میشود، سیم وصل میشود. آنجا در رحمت و توحید به روی ما باز میشود. چرا آدم موقع مردن خدا را میبیند. چون عاجز میشود.
در مناجات شعبانیه جملهی بسیار زیبایی است. خدایا کمال بریدگی و انقطاع و عجز و درماندگی خودت را به ما مرحمت کن. این اوج دعای مناجات شعبانیه است. اگر ما به اینجا برسیم اول باز شدن همه درهاست. خدایا چشم دل ما را روشن کن، نورانی کن، که تو را ببینیم. کسی که خدا را ندیده، هیچ چیز را ندیده است، و کسی که خدا را دارد، همه مشکلاتش حل است.
کسی به امام صادق(ع) گفت: من از خدا مال خواستم، داده است. اولاد و سلامتی خواستم، داده است. میترسم استدراج باشد. استدراج یعنی اینکه خدا ما را سر کار بگذارد. نکند خدا ما را رها کرده است؟ استدراج یعنی خدا طوری طرف را میگیرد که طرف متوجه نمیشود. یعنی فکر میکند دارد با او راه میرود. در حالی که میخواهد، یک کاری کند مثل فرعون دور شود. خدا را فراموش کند. حضرت فرمودند: به خدا قسم اگر حمد و شکر خدا را به جا نیاوری، استدارج کردی.
خدا را به حق محمد و آل محمد قسم میدهیم به همه ما توفیق شکرگزاری کامل عنایت بفرمایند. قلب امام زمان را از ما راضی و فرجش را نزدیک و همه ما را آمادهی مهمانی ماه خودت قرار بدهد، لحظات خوبی را برای همه بندگانت فراهم کن. انشاءالله امنیت در کشورهای اسلامی برقرار شود. «السلام علیک یا ابا محمد یا حسن بن علی، السلام علیک یا ابا عبدالله»
آقای شریعتی:
دریا که دست تو، ملوانان به دست تو *** بر کتیاش چه خوب خدا ناخدا گذاشت
«السلام علیک یا ابا عبدالله».
الحمدلله رب العالمین و صل الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۳/۰۴/۰۲
.






