Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
حبیب الله فرحزاد حجت الاسلام فرحزاد (ن 23) متن گردآوری معیشت استاد فرحزاد ؛ گردآوری معیشت

زندگی پر برکت ۵ ؛ شکر نعمت

Farahzad_E05ShokreNeemat

زندگی پر برکت ۵ ؛ شکر نعمت

بسم الله الرحمن الرحیم
و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین

تو صد مدینه داغی، تو صد بقیع دردی *** یتیم شود خاک، اگر که برنگردی
تمام شب نیافتاد صدای گریه‌ی باد *** چه بادهای زردی، چه کوچه‌های سردی
دو قریه آن طرف‌تر، بپیچ سمت لبخند *** شکوفه می‌فروشد بهار دوره‌گردی
کسی می‌آید از راه، چه ناگهان، چه ناگاه *** خدای من چه روزی، خدای من چه مردی!
از آسمان چهارم، مسیح بازگشته است *** زمین ولی چه تنهاست مگر تو بازگردی
«اللهم عجل لولیک الفرج»

آقای شریعتی: سلام می‌گویم به همه‌ی بیننده‌های خوبمان، خانم‌ها و آقایان. خیلی خوش آمدید به سمت خدای امروز ما. آرزو می‌کنم این ایام و این روزها برای همه پر برکت باشد. افتخار این را داریم که به رسم دوشنبه‌ها خدمت حاج آقای فرحزاد باشیم که به ایشان خوش آمد می‌گویم. امیدوارم سال جدید برای شما سال پر برکتی باشد.

حاج آقای فرحزاد: علیکم السلام و رحمه الله، خدمت‌ شما و همه‌ی‌ بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام داریم و برای همه سال خوب و سرشار از محبت و معنویت، سلامتی و عافیت و وسعت رزق آرزو می‌کنیم. انشاءالله عزیزانی که کسی را از دست دادند، روح عزیزشان شاد و خدا به آنها صبر و اجر مرحمت کند و انشاءالله آنهایی که در بستر بیماری هستند، خداوند شفای عاجل عنایت بفرماید و ما را قدردان نعمت‌ها قرار بدهد و برای شفای همه‌ی مریض‌ها خوب است یک حمد و یک صلوات هدیه کنند که انشاءالله هم ما شاکر سلامتی‌ها باشیم و هم خداوند همه‌ی مریض‌ها را شفای عاجل عنایت بفرماید.

آقای شریعتی: به رسم دوشنبه‌ها بحث امروز ما بحث برکت است. در ذیل بحث برکت حاج آقای فرحزاد اشاره کردند، اگر شاکر باشیم زندگی ما پر خیر و برکت خواهد بود، گرچه از دست و زبان که برآید کز عهده‌ی شکرش به در آید.

حاج آقای فرحزاد: بسم الله الرحمن الرحیم. اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. همانطور که اشاره فرمودید بحث ما در مورد برکت است، که همه‌ی انسان‌ها دنبال خیر و برکت و زیاد شدن و رشد و نمو هستند. اگر احیاناً بینندگانی درگیر مسافرت یا مهمانی بودند، بحث‌های عید نوروز را ندیدند، من اشاره کنم که ما دو هفته‌ای در این موضوع در ایام نوروز صحبت کردیم که یکی از چیزهایی که خیر و برکت را زیاد می‌کند، مهمان آوردن در منزل است و خانه‌ای که در آن مهمان نیاید، ملائکه وارد نمی‌شوند. بعضی از خانه‌ها، ماه به ماه و سال به سال مهمان در خانه نمی‌رود و این واقعاً نکبت است و ظلمت می‌آورد. وسعت رزق می‌آورد، بلاها را می‌برد. برکت و خیر را زیاد می‌کند، رزق اهل منزل را زیاد می‌کند و تجربه هم شده است. آثار فراوان و آداب و شرایط مهمانی را بیان کردیم.

جمله‌ای از مرحوم دولابی است که خیلی جالب است، ایشان می‌فرمودند: همیشه مهمان فکر و خیال ندارد. چون همه‌ی کارها دست صاحبخانه است. غصه‌ی غذا و جا و مسکن و خوراک را ندارد. مثلی است که می‌گوید: میزبان در هزار فکر و خیال است، ولی مهمان هیچ خیالی برای پذیرایی ندارد. ایشان می‌فرمودند: بیاییم ما هم اگر می‌خواهیم به آرامش مطلق برسیم در این دنیا خودمان را مهمان خدا بدانیم. اگر ما مهمان خوبی باشیم، شاکر و قدردان باشیم، حتماً بدانید که هم فکر و خیال‌های ما راحت می‌شود و به آرامش می‌رسیم و اگر خودمان را واقعاً مهمان او بدانیم و او میزبانی است که خودش فرموده، بدترین سائل، کافر، هرکس هرچقدر بد هم است، مهمان که شد از او پذیرایی کنید.

از چیزهایی که برای زیاد شدن برکت و خیر و فراوانی خیلی تأکید شده است، شکرگزاری نعمت‌ها است. اگر واقعاً کسی این مسیر را درست برود، خیرات و برکات معنوی و مادی روی سر او خواهد ریخت. گفتیم یکی از راه‌های شکرگزاری درک نعمت‌ها است که این درک نعمت خودش شکر نعمت است. کسی واقعاً درک کند که خدای متعال آنقدر نعمت‌های معنوی و مادی به او مرحمت کرده که از شمارش و شکر آن عاجز است.

یکی از چیزهایی که باز در قرآن و روایات اشاره شده است، بازگو کردن نعمت‌ها است. یکی از راه‌های شکرگزاری نعمت‌ها، بازگو کردن نعمت‌ها است. اینکه نعمت‌ها را به خودمان و به دیگران یادآوری کنیم. حاج آقای دولابی تعبیر به مجالس شکرگزاری می‌کردند. ما مجلس دعا و توبه و توسل و روضه داریم. گاهی در مساجد و حسینیه‌ها و خانه‌ها مجلس شکرگزاری برپا کنیم. دور هم بنشینند و هرکدام یکی دو مورد از نعمت‌های خدا را شرح بدهند که خدا چنین نعمتی به ما داده است. همین برنامه سمت خدا می‌تواند یک برنامه‌ی شکرگزاری میلیونی باشد. خدای متعال می‌فرماید: «وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» (ضحی/۱۱) ‌حدث یعنی حدیث کن، خبر بده، بگو، خود این گفتن هم خیلی اثر دارد و به انسان آرامش می‌دهد. گفتن الحمدلله، الهی شکر، از صمیم دل و از ته دل بسیار آرامش بخش است و واقعاً دریای لطف خدا را متلاطم می‌کند که سر ما ریزش کند. «فَحدِّث» باب تفعیل است و تأکید است. یعنی حتماً این کار را بکن. در سوره‌ی مبارکه‌ی ضحی است. قبل از آن هم آیات زیبایی است، خدای متعال خودش این کار کرده است. به پیغمبر می‌فرماید: «أَ لَمْ یجَِدْکَ یَتِیمًا فََاوَى‏، وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدَى، وَ وَجَدَکَ عَائلًا فَأَغْنىَ‏‏ فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ، وَ أَمَّا السَّائلَ فَلَا تَنهَْرْ، وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» (ضحی/۶ -۱۱) سوره‌های کوچک خیلی مطلب دارد. به کوچکی نباید نگاه کرد. سوره‌ی بقره، ۲۰، ۳۰ صفحه است، ولی فضیلتی که سوره‌ی «قل هو الله» دارد، یک خط است، به مراتب بالاتر از سوره‌ی بقره است. یعنی ممکن است در یک خط در قرآن شناسنامه‌ی خدا سوره‌ توحید است. سوره‌ی توحید ثلث قرآن است. سوره‌ی حمد شاید دو، سه خط است ولی چکیده وام الکتاب خلاصه‌ی همین قرآن است. سوره‌های کوچک قرآن را اهمیت بدهند.

خدای مهربان بر پیغمبر منت می‌گذارد و می‌گوید: «أَ لَمْ یجَِدْکَ یَتِیمًا فََاوَى» تو یتیم نبودی، ما تو را پناه دادیم. بی‌کس بودی. پدر از دست رفت، مادر از دست رفت. بعد از مدت کوتاهی پدربزرگ از دست رفت. پیغمبر ما هنوز متولد نشده بود، پدر بزرگوارشان حضرت عبدالله از دنیا رفتند. یعنی وقتی متولد شدند، پدرشان نبودند. در مدت کوتاهی هم در خردسالی، مادر را از دست دادند. بعد به خانه آمدند، جناب عبدالمطلب چند سالی تا هشت سالگی آنجا بودند، بعد پدر بزرگ هم از دنیا رفت. خانه‌ی عمویشان آمدند. یعنی واقعاى یتیم بودند. هم پدر، هم مادر، هم پدر بزرگ، در خانه‌ی عمو آمدند. نوجوانی و جوانی‌شان را در منزل عمو بزرگ شدند.

من همینجا یک نکته‌ی زیبایی را عرض کنم. پیغمبر نمی‌تواند به خدا گلایه کند، خدا این چه وضعی است؟ بیننده‌هایی که پیامک می‌دهند، پدر ما فوت کرده، ما دیگر با خدا قهر هستیم. در این چند سال من فراوان دیدم. ما دعا کردیم خدا پدر ما را شفا بدهد، و شفا نداد. چون خدا پدر ما را برده است، ما با خدا قهر هستیم. یک جمله‌ی خیلی زیبایی را یک بزرگی می‌فرماید، آرامش در دوری از مشکلات نیست. آرامش در کنار آمدن با مشکلات است. چه بسا همان مشکلات هم لطف نعمت است و ما خبر نداریم. ولی اینکه فکر کنید در دنیا کسی مشکل نداشته باشد و بتواند مشکلات را بردارد، این امکان ندارد. برای همه‌ی انبیاء، خوب‌ها، بدها و متوسط‌ها ابتلاء وجود دارد. هیچ‌کس در دنیا بدون ابتلاء نیست. مرگ و مریضی برای همه است. آرامش و خوشی و راحتی در کنار آمدن با مشکلات است. پیغمبر ما می‌تواند گلایه کند که خدایا این چه وضعی است! پدر و مادر و پدر بزرگ من از دنیا رفتند. پول و ثروت به من ندادی. یک بزرگی فرمود: اگر کسی بخواهد از خدا طلبکار باشد و گلایه کند، پیغمبر و امام هستند. حضرت زهرا(س) هجده سال عمر کردند، بیایند به خدا گلایه کنند که خدایا من در سن هجده سالگی، شوهرم جوان، بچه‌های من جوان، اگر بنا باشد در گلایه و شکایت باز شود، دختر پیغمبر است، ولی اینها هیچوقت این کار را کردند؟ فقط به داده‌های خدا نگاه می‌کردند و لطف‌ها را می‌دیدند و تمام بلاها را هم چون در آن خییر و برکت می‌دیدند، همه را باطل کردند و زیبایی می‌دیدند و همیشه خدا را شاکر بودند. امام حسین(ع) عزیز خدا بوده است.حضرت زینب(س) محبوب خدا و عزیز خدا بوده است.

یکی از بزرگان کلام بسیار زیبایی دارند. می‌فرمایند: یک کارگردان ماهر و دانا، سخت‌ترین نقش‌ها را به آنهایی می‌هد که قوی ترین بازیگر هستند. و لذا خداوند به پیغمبر سخت‌ترین نقش‌ها را داده است. «ما أوذی نبی مثل ما أوذیت» (بحارالانوار/ج۳۹/ص۵۵) یعنی در جزیره العرب که دختران را زنده به گور می‌کردند و سخت‌ترین شرایط بوده است، جاهلیت عجیبی بوده است، پیغمبری را اینجا آورده نقش آفرینی کند و مردم را از این جهالت نجات بدهد. یا سخت‌ترین نقش‌ها را به امیرالمؤمنین، حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین داده است.

اولاً داده‌های خدا را ببینیم. پیغمبر می‌گوید: من اگر پدر و مادرم را از دست دادم، اما خدا چقدر به من لطف کرده است. از این طرف پدر بزرگ مهربان، عموی مهربان و حلیمه سعدیه را برای من قرار داده است. چه باعث شد حلیمه سعدیه این توفیق و سعادت بزرگ نصیب او شده که اول شخصیت عالم در دامن و آغوش او پرورش پیدا کند و او را شیر بدهد و در آغوش بگیرد. از سینه‌ی این خانم بخورد؟ این خیلی سعادت بزرگی است. ما آرزو داریم پیغمبر یک لحظه با گوشه چشمی به ما نگاه کنند. چرا این خانمی که در صحرا بادیه نشین بوده است، موفق به شیر دادن پیامبر می‌شود؟ در روایت داریم که حلیمه سعدیه خانم بسیار شکور و شکرگزاری بوده است. این کار پاداش شکر او بوده است. خانمی فقیر بوده که وضع مالی آنچنانی هم نداشته، پول می‌گرفتند و بچه‌ای را شیر می‌دادند. به خاطر پول این کار را قبول کرده بود. ولی از بس شکور و سپاسگزار بود، با همان فقر و نداری همیشه از خدا راضی بود و گله و شکایت نداشت. چون خانم بسیار شکور و سپاسگزاری بود، خدا این سعادت را به خاطر سپاسگزاری نصیب او کرده که پیغمبر چند وقتی در آغوش او باشد و محرم پیغمبر شود. بچه‌های او همه خواهر و برادر پیغمبر شوند. اینها خیلی زیباست. این خیلی سعات بزرگی است که انسان محرم شود. محرم رضایی شود.

فاطمه بنت اسد(س) که روایت داریم فال خوب زد و آرزو کرد. وقتی پیغمبر ما به دنیا آمدند، وقتی او را در آغوش زنمویش دادند، اینقدر از این نوزاد خوشش آمد گفت: خدایا کاش یک چنین بچه‌ای من هم داشتم. حضرت ابوطالب فرمودند: غصه نخور! سی سال دیگر مثل همین در دامن خودت سبز می‌شود. سی سال بعد خدا، حضرت علی جان پیغمبر را به او داد. هم پیغمبر را در خانه‌ی او برگرداند، در خانه‌ی زنمو آمد و در بچگی و نوجوانی بزرگ شد و همین که بعد از سی سال هم مثل پیغمبر حضرت علی در دامنش سبز شد. صبور و شکرگزار باشیم. در هر زمانی بندگان صالح خدا در حد خودشان هستند، آنها با ما آشنا می‌شوند. اگر ما واقعاً وعده‌ی خدا را جدی بگیریم که ما صبور و شکور و قدردان باشیم، خدا در وقتش آن چیزهایی که بهترین‌ها هست، نصیب ما خواهد کرد.

حضرت فاطمه بنت اسد(س) به خاطر این شکرگزاری و به خاطر فال خوب زدن به این سعادت بزرگ نائل شد که هم پیغمبر را بزرگ کند و هم اینکه حضرت علی در دامن او سبز شود و فرزند او شود. قبر حضرت فاطمه بنت اسد نزدیک چهار امام است. وقتی از دنیا رفت، پیغمبر ما متوجه شدند حضرت علی گریه می‌کند. فرمودند: علی جان چرا گریه می‌کنی؟ عرض کرد مادرم از دنیا رفته است. حضرت متأثر شدند و گریه کردند و فرمودند: یا علی! فقط مادر تو نبود، مادر من هم بود. خیلی حضرت به او محبت کرده است. یکی از موارد شکر این است که واسطه‌های نعمت را هم ما قدردان و سپاسگزار باشیم. افرادی که به ما خدمتی کردند، محبتی کردند، جواب بدهیم و پاسخ بدهیم. این زنمو چون به حضرت خدمت کرده بود، پیغمبر ما عبای خود را درآوردند و فرمودند: کفن او کنید. پیراهنی که به بدن پیغمبر متبرک شده بود. این افتخار بزرگی بود که نصیب این زن شد. در نماز بر این زنمو چهل تکبیر گفتند که با هر تکبیری فرمودند: هزارها ملائکه هم آمدند تکبیر گفتند. چون در نماز میت باید پنج بار تکبیر گفت. ولی به خاطر کثرت ملائکه که می‌آمدند تکبیر می‌گفتند، پیغمبر بر این زنمو چهل بار تکبیر گفتند. از این عجیب‌تر اینکه پیغمبر ما قبل از اینکه ایشان را دفن کنند، وارد قبر شدند و رد قبر خوابیدند. اینقدر برای این زنمو دعا کردند، که عالم بزرخ و عالم قیامت مشکلی نداشته باشد یا در قبر اذیت و آزاری نبیند. یعنی سپاسگزاری از زحمات و کارهایی که کرده بودند.

پیغمبر فرمودند: یکبار صحبت قیامت شد، ایشان فرمودند: شنیدم که قیامت برهنه محشور می‌شوند. حضرت فرمودند: من لباسم و عبایم را به شما می‌دهم که شما در لباس محفوظ باشی. فرمودند: یک روزی هم از فشار قبر عالم برزخ می‌ترسید، من در قبر رفتم و اینقدر برایش دعا کردم که نگران فشار قبر و عذاب قبر نباشد. برایش اینقدر دعا کردم و بیرون آمدم.

می‌خواهم عرض کنم ما اگر واقعا ًشکور باشیم سپاسگزار باشیم، پیغمبر ما، امامان ما، حد اعلای بلاها و سختی‌ها، تهمت‌ها، فقر، پیغمبر ما مکرر گرسنه بودند. سنگ به شکم مبارکشان می‌بستند. این خودش یک آرامشی می‌دهد. در جریان احد وقتی خندق می‌کردند، حضرت زهرا(س) یک تکه نان برای پیغمبر تهیه کردند و آوردند، فرمودند: پدر تو سه روز است غذا نخورده است. بعد فرمودند: «لَا عَیْشَ إِلَّا عَیْشَ الْآخِرَه» (بحارالانوار/ج۱۹/ص۱۲۴) زندگی دنیا مهم نیست. اینکه آخرت ما درست شود مهم است. اگر بنا باشد ما کمبودها و بلاها را ببینیم و ناشکری کنیم، می‌خواهم عرض کنم که پیغمبر ما در حد اعلای این مسائل بودند. هم به داده‌ها نگاه کنیم و هم اینکه در نداده‌ها هم لطف و عنایت ببینیم.

آقای شریعتی: نکته‌ای که هست اینکه در مورد داده‌ها شکرش اگرچه باز هم کار سختی است که فرمود: «و قلیل من عبادی الشکور» ولی در مورد کمبودها من فکر می‌کنم اگر قرار باشد برای نداشته‌هایمان شاکر باشیم، فکر می‌کنم این عجیب با مسأله‌ی صبر گره بخورد. یعنی باید صبور باشیم که آن شکر اتفاق بیافتد.

حاج آقای فرحزاد: مرحوم آقای دولابی از جملاتی که معمولاً تکرار می‌کردند، می‌فرمودند: من به اهل آسمان بدهکار هستم، به اهل زمین بدهکار هستم، به مردم بدهکار هستم، به ائمه بدهکار هستم. به ملائکه بدهکار هستم، به ذرات عالم بدهکار هستم. یعنی همان تعبیری که سعدی می‌گوید:

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند *** تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری
جمله از بهر تو سرگشته و فرمان بردار *** شرط انصاف نباشد که تو فرمان نبری

این را حقیقتاً اگر ما درک کنیم، ایشان می‌فرمودند: همه‌ی عالم در گردش است که ما سالم باشیم. ما در مسیر هدایت خدا حرکت کنیم. همه‌ی عالم، انبیاء آمدند، فرشته‌ها کار کردند، عرش و لوح و قلم و کرسی و کهکشان، اگر یکی از مدارش خارج شود، دنیا بر هم می‌ریزد. یک ثانیه توقف کند، تمام مداردعالم هستی به هم می‌ریزد. خدای مهربان این همه کهکشان و ستاره‌ها و منظومه‌ی شمسی را خلق کرده است، اینها همه به خاطر انسان است. ما مدیون اینها هستیم. مدیون انبیاء هستیم. مدیون امامان هستیم. ایشان می‌فرمودند: ما به همه هستی بدهکار هستیم و مدیون هستیم و باید برای آنها زحمت بکشیم. ایشان می‌فرمودند: همیشه سعی کنید، نسبت به خدا، نسبت به اهلبیت خودمان را بدهکار بدانیم نه طلبکار! این درمان خیلی از دردها است. یعنی اگر بنده که در این برنامه هستم، خودم را از مجری طلبکار بدانم. از کارگردان و تهیه کننده طلبکار بدانم. از عوامل و صدا و سیما طلبکار بدانم. این باعث می‌شود من توقعاتم بالا برود و مرتب هم با خودم درگیر باشم، هم با آنها درگیر باشم. اما اگر عکس این باشد، یعنی اگر من خودم را به زمین و زمان بدهکار بدانم. خدایا من چه لیاقتی داشتم اینجا بیایم و این حرف را بزنم؟ خدا به من لطف کرده است، من خودم را مدیون این عوامل بدانم. خودم را به بینندگان عزیز مدیون بدانم. من وقتی خودم را بدهکار دانستم، اگر احترامی گرفتند و تشکری کردند، باز بدهکاری ما بیشتر می‌شود. اما اگر هیچ احترامی نگرفتند، توقعی نیست، چون من خودم را بدهکار دیدم. این چه آرامشی به من می‌دهد.

خانم اگر بگوید: من مدیون این شوهر هستم. شوهر من زحمت می‌کشد و کار می‌کند، اگر هم کمبودهایی هست، نادیده بگیرند. من خودم را بدهکار شوهرم بدانم. وقتی خودمان را بدهکار دیدیم، پیغمبر ما تمام عالم هستی برای او خلق شده است. خدا همه‌ی الطاف را روی سر او ریخته ولی خود را مدیون می‌داند. خودش را بدهکار می‌داند و یک ذره از خدا طلب ندارد.

حضرت محمد مصطفی(ص) فرمود: «لن» نفی ابد است. «لن یدخل احدٌ الجنه بعمله» هرگز احدی در عالم با تلاش و کوشش خودش به بهشت نخواهد رفت. «و لکن یدخل بفضله و رحمه قیل یا رسول الله و لا انت، قال و لا أنا» یعنی هیچ‌کس در عالم اینکه فکر کند، من کار کردم، نماز خواندم، روزه گرفتم، من همین‌جا یک اشاره کنم، خیلی‌ها می‌گویند: ما نماز خواندیم، چرا خدا حاجت ما را نداده است. می‌گویم: خودت را به خدا بدهکار بدان. اصلاً کسی که بلند می‌شود نماز شب می‌خواند، می‌گوید: خدایا ممنونم که مرا بیدار کردی، کسی که نماز شب می‌خواند، از خدا بدهکار شود یا طلبکار شود؟ میلیون نفر خوابیدند تو مرا بیدار کردی. چه سعادتی از این بزرگتر، با من حرف می‌زنی و من با تو دارم حرف می‌زنم. دنبال ثواب نباشیم. دنبال طلب نباشیم. نماز که می‌خوانم، بگویم: الحمدلله! خدایا از تو ممنونم! شما در نماز بدهکار هستی و باید نماز را بخوانی. خدا اینقدر به تو نعمت داده که میلیون سال هم نماز بخوانی، حق یک نعمت را ادا نکردی. با خدا صحبت می‌کنیم و دعا می‌کنیم خودمان را بدهکار بدانیم. اگر ما خودمان را بدهکار خدا دانستیم، راحت عمل می‌کنیم و آرامش داریم.

یک نفر می‌گفت: من مشهد رفتم، حاجت مرا نداد. محکم سرم را به ضریح کوبیدم. گفتم: قهر می‌کنم و دیگر مشهد نمی‌آیم. شما چه طلبی از امام رضا(ع) داری؟ همین که به شما اجازه‌ زیارت داده است، میلیون‌ها نفر آرزو دارند زیارت امام رضا بروند. برای همین زیارت خدا را شکر کن. همیشه خودمان را بدهکار بدانیم و درخواستمان را بگوییم. دعا و توسل به صورت خواهش باشد، طلبکارانه نباشد که ناشکری است و کفران نعمت است.

امام حسین همه هستی‌اش را در راه خدا داده است. حضرت زینب کنار قتلگاه می‌آید و می‌گوید: خدایا این قربانی قلیل را به لطف و کرمت قبول کن. پیغمبر ما فرمودند: احدی در عالم از خدا طلب ندارد. چند سال نماز خواندی، میلیاردها سال می‌خواهی در بهشت بروی؟ تمام انسان‌ها به لطف و فضل و کرم خدا وارد بهشت می‌شوند.

مسؤولین مملکت و دولتمردان خودشان را وامدار مردم بدانند. بگویند: ما افتخار می‌کنیم که به مردم خدمت می‌کنیم. ثروتمندان خودشان را مدیون خدا بدانند. روایتی دیدم که اگر فقرا نبودند، هیچ غنی به بهشت نمی‌رفت. اغنیا باید دست فقرا را ببوسند.اگر خدا فقرا را خلق نکرده بود، یک غنی در بهشت نمی‌رفت. رفتن به بهشت اغنیا به برکت فقرا است. ولی نعمت ما هستند. به اینها خدمت و محبت کنند. پیغمبر فرمود: سعی کنید با فقرا رابطه‌ای برقرار کنید. در دنیا ممکن است افرادی ریاست بگیرند و دنیا پرستی کنند، ولی در آخرت فقرا حاکم هستند. دولتمردان آخرت فقرای دنیا هستند، آنجا وکیل و وزیر و نماینده و شفیع می‌شوند. پیغمبر خدا فرمود: در دنیا بیایید، با فقرای فامیل و همسایه رابطه برقرار کنید و زانو بزنید، تا برای شما دعا کنند و شما را شفاعت کنند که روز قیامت کار شما آسان شود. حافظ یک غزل زیبایی دارد، می‌گوید:

روضه‌ی خلد برین خلوت درویشان است *** مایه محتشمین همت درویشان است
ای توانگر نفروش این همه نخوت که تو را *** سر و زر در کنف همت درویشان است

‌خدا به برکت درویشان و فقرا به تو چیزی داده است. قدر اینها را بدان و به اینها خدمت کن. شما وکیل خدا هستی که به اینها خدمت کنی.

یک پدر و مادر خودشان را مدیون اولاد بدانند، بگویند: خدایا ما را کمک کن، که ما دین بچه‌هایمان را ادا کنیم. نگویند: خدایا چرا بچه به ما نمی‌رسد، چرا احترام ما را نمی‌گیرد. بابا جان شما خودت را بدهکار بدان، شما وظیفه‌ات را انجام بده، او گردن خودش است. بچه‌ها هم خودشان را بدهکار پدر و مادر بدانند. پدر و مادر چقدر به فرزندان لطف کردند، چقدر زحمت اینها را کشیده‌اند. هرکس من را کنار بگذارد، اگر خودمان را مدیون بدانیم، آب روی آتش ما ریخته می‌شود.

عروس از پدر شوهر و مادر شوهر توقع نداشته باشد. بگوید: من عروسشان هستم. مادر شوهر پسر خوب تربیت کرده، شوهر من شده است، من مدیون اینها هستم، من به اینها باید خدمت کنم. پدر شوهر و مادر شوهر هم بگویند: ما به این عروس مدیون هستیم. به این خدمت کنیم، جای دختر ما است. یعنی اگر تمام روابط اسلامی شود، همه چیز خوب می‌شود. ولی اگر غیر این باشد همه‌جا کدورت می‌شود.

من واقعاً متأثیر می‌شوم وقتی می‌فهمم که در سال پنج الی هفت میلیون پرونده‌ی قضایی تشکیل می‌شود. اینها علتش چیست؟ علتش این است که ما حق دیگران را نمی‌دهیم، می‌خواهیم من را بپرستیم، می‌گوییم: حق با من است و از طرف طلب داریم. حالا آنهایی که طلب واقعی دارند، درست است ولی آنهایی که طلب واقعی ندارند، ناحق می‌آیند، دعوا درست می‌شود. اگر واقعاً خودش را بدهکار بداند، مشکل حل می‌شود.

در دعای ماه رمضان می‌خوانیم «وَ یَا ذَا الْمَنِّ وَ لَا یُمَنُّ عَلَیْک‏ مُنَّ علیَّ بفکاک رغبتی من النار» ای خدایی که تو بر همه منت داری، هیچکس بر تو منت ندارد. همه منت پذیر خدا باشیم. منت پذیر بندگان خدا باشیم.

الآن در بین فامیل‌ها گلایه می شود که فلانی دیدن من نیامده است، پذیرایی نکرده است، خودش را طلبکار می‌داند. اگر این طلب را قطع کنیم، بگوییم: خدایا من از این به بعد تصمیم می‌گیرم خودم را بدهکار بدانم. به تو، به خلق، به بندگانت، من به اهل آسمان و زمین بدهکار هستم. اگر ما را تحویل نگرفتند، هیچ مشکلی پیش نمی‌آید، ما خودمان را بدهکار خلق می‌دانیم.

خدای مهربان بر پیغمبرش منت می‌گذارد، «أَ لَمْ یجَِدْکَ یَتِیمًا فََاوَى» تو یتیم بودی، یعنی به نعمت‌ها توجه کن. کسی را در حجاز نداشتی. پدر و مادرت از دست رفتند، اما ما تو را پناه دادیم. تو را در دامن حلیمه سعدیه بزرگ کردیم. «وَ وَجَدَکَ ضَالاًّ فَهَدَى‏» ضالاً را مفسرین معنا کردند که قدر تو ناشناخته بوده، قدر تو را نزد مردم آشکار کردیم یا اینکه منهای خدا تو هم گمراه هستی، یعنی اگر هدایت خدا نباشد، در حدیث قدسی داریم «کُلُّکُمْ ضَالٌّ إِلَّا مَنْ هَدَیْت‏» (بحارالانوار/ج۶۸/ص۱۴۰) خدا می‌فرماید: هرکس را اگر هدایت نکنم، گمراه است. «وَ وَجَدَکَ عَائلًا فَأَغْنىَ‏» تو وضع مالی‌ات خوب نبوده است. پیغمبر هیچی نداشت. مال نداشت. اما خدا به دل حضرت خدیجه انداخته است که همسر او شود. همه‌ی اموالش را به پیامبر تقدیم کرد. فرمود: مال من مال شماست. خانه‌ی من خانه‌ی شماست. من هم کنیز شما هستم. پیغمبر نباید این نعمت‌ها را ببیند؟ گاهی پیغمبر از شتر و مرکب پیاده می‌شد، می‌افتاد سجده می‌کرد و از خدا تشکر می‌کرد. مثل اینکه در مسیر رانندگی آدم پیاده شود و در کنار جاده سجده کند و دوباره سوار شود. بعد می‌فرماید: حالا که خدا این همه به تو نعمت داده است، «فَأَمَّا الْیَتِیمَ فَلَا تَقْهَرْ» با یتیم قهر نکن. خودت یتیم بودی به تو محبت کردیم. پس به یتیم‌ها رسیدگی کن. به سائل و درمانده کمک کن و دورشان نکن.

«وَ أَمَّا بِنِعْمَهِ رَبِّکَ فَحَدِّثْ» پس نعمت های خدا را نگاه کن، بازگو کن تا به آرامش برسی. اگر عزیزان می‌خواهند آرامش و خوشی پیدا کنند، این حرفی که امروز زدیم که آرامش در دوری از مشکلات نیست. آرامش در کنار آمدن مشکلات است.

بزرگی می‌فرماید: آدم‌های بزرگ همیشه از خودشان توقع دارند. آدم‌های کوچک همیشه از دیگران توقع دارند. آدم بزرگ مرتب می‌گوید: من برای دیگران چه کار کردم؟ من برای اسلام چه کردم؟ من برای انقلاب چه کردم؟ ما خانواده‌های شهدایی داریم که سه شهید داده و خودش هم جانباز است، باز شرمنده است. می‌گوید: خدایا من می‌توانم کاری کنم؟ چرا من کاری نکردم؟

آدمی هم هست که یک قدم برای اسلام، برای خدا برنداشته و طلبکار هم هست. مرتب از خدا و دیگران طلبکار است. ما خودمان را بدهکار بدانیم. ما چه کار کردیم؟ آدم‌های بزرگ از خودشان توقع دارند. آد‌م‌های کوچک و جاهل از دیگران توقع دارند. اگر دندان حرص و طمع را نسبت به خدا و خلق خدا درآوریم و خودمان را مدیون بدانیم. زن و شوهر، پدر و مادر، اولاد، خواهر و برادر، بگویند: من به همسایه‌ها خدمت کنم. نه اینکه انتظار خدمت دیگران را داشته باشند. این ارتباط طلبکاری قطع شود . ارتباط بدهکاری در مردم ایجاد شود. میلیون‌ها پرونده بسته می‌شود و آرامش به جامعه برمی‌گردد. امیدواریم که خدا ما را شاکر، صبور و قدر دان نعمت‌ها قرار بدهند و این حالت طلبکاری را از ما بگیرد. حتی از خدا هم طلبکار نباشیم. همین که توفیق ذکر و صلوات و دعا را به ما داده است، بگوییم: خدایا از تو ممنونم که توفیق قرآن را به من دادی.

آقای شریعتی: خیلی ممنون و متشکریم از شما. … انشاءالله زندگی شما سرشار از خیر و برکت باشد. نکته‌ی صلوات و اشاره‌ی قرآنی را حاج آقای فرحزاد بفرمایید.

حاج آقای فرحزاد: پیامبر عظیم الشأن(ص) می‌فرماید: بر من بسیار صلوات بفرستید. «أَکْثِرُوا الصَّلَاهَ عَلَیَّ فَإِنَّ الصَّلَاهَ عَلَیَّ نُورٌ فِی الْقَبْرِ وَ نُورٌ عَلَى الصِّرَاطِ وَ نُورٌ فِی الْجَنَّهِ» (بحارالانوار/ج۷۹/ص۶۴) در روایت داریم افرادی که نور داشته باشند در جهنم نمی‌روند. مؤمنین در قیامت نور دارند، کافرین و منافقین نور ندارند. آنهایی که صلوات را با «آل» نمی‌گویند، نور ندارند. آنها را هم ملائکه لعنت می‌کنند. صلوات را حتماً باید با «آل» فرستاد. پیغمبر خدا فرمود: بر من زیاد درود بفرستید. همانا صلوات بر من نور در عالم برزخ هست، و در عبور از صراط نور به انسان می‌دهد، انسان را از آتش جهنم حفظ می‌کند. کسی که در موقع عبور از صراط نور داشته باشد، در آتش نمی‌رود و در بهشت هم نورانی خواهد بود. آنهایی که دوست دارند نور و قلبشان نورانی باشد، انشاءالله همیشه دل و جانشان را جلا بدهند، با صلوات بر محمد و آل محمد.

دو آیه در این صفحه هست که مستحب است بر از هر نمازی هم تلاوت شود. هم آیت الکرسی مستحب است و هم این دو آیه بعد از هر نمازی مستحب است. در آیه‌ی ۲۶ و ۲۷ این سوره می‌فرماید: «قُلِ اللَّهُمَّ مَالِکَ الْمُلْکِ تُؤْتىِ الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ وَ تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ بِیَدِکَ الْخَیرُْ إِنَّکَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِیرٌ» درک این آیات هم خیلی زیباست، خدا به ما یاد می‌دهد که بگو: ای خدا مالک همه‌ی ملک‌ها شما هستی. یعنی اگر ما خدا را مالک دانستیم، خدا صاحب اختیار ما است. اگر کسی عاریه‌ای را امانت به ما داد، بعد خواست بگیرد، ما باید با او مقابله کنیم. صاحبخانه و صاحب اختیار است. به من لباس داده، پول داده، زن و بچه داده، یک وقت خواست بگیرد، نعمت داده خواست بگیرد. برای خودش است. او مالک الملک است. خودمان را مالک ندانیم. خدا را مالک بدانیم. اگر خدا را مالک دانستیم، هروقت خواست نعمتی را بگیرد، ما باید در اختیارش باشیم و تقدیم کنیم، و لذا این گلایه‌ها از بین می‌رود. تو مالک الملک هستی. «تُؤْتىِ الْمُلْکَ مَن تَشَاءُ وَ تَنزِعُ الْمُلْکَ مِمَّن تَشَاءُ» به هرکس که بخواهی ملک می‌دهی و از هرکس هم بخواهی می‌گیری. وقتی گرفت، دیگر گلایه نکنیم. «تُعِزُّ مَن تَشَاءُ وَ تُذِلُّ مَن تَشَاءُ» هرکس را بخواهی عزیز می‌کنی، هرکس را نخواهی ذلیل می‌کنی. عزت و ذلت دست خداست. ملک دست خداست. «بِیَدِکَ الْخَیرُْ» اینجا می‌گویند: مبتدا بر خبر مقدم شده است، یعنی تمام خوبی‌ها، خیرها به دست با کفایت خود خداست. دست خدا هم «ید الله» امیرالمؤمنین(ع) است. خدا با اسباب کار می‌کند. همینطور که کسی به وسیله‌ی فرشته‌ها کار می‌کند، فرمانده کل فرشته‌ها مولی امیرالمؤمنین علی(ع) است. «بِیَدِکَ الْخَیرُْ» معنی باطنی‌اش این است که خداوند به دست با کفایت امام زمان و اهلبیت، همه‌ی کارهای خیر را انجام می‌دهد.

«إِنَّکَ عَلىَ‏ کلُ‏ِّ شىَ‏ْءٍ قَدِیرٌ» خدایا تو بر هر چیزی قدرت داری. اینها همه آیات توحیدی است. شب را در روز فرو می‌بریم. روز را در شب فرو می‌بریم. بعد از روز شب می‌شود. «تُخْرِجُ الْحَىَّ مِنَ الْمَیِّتِ» زنده را از مرده درمی‌آوری، یا آدم مرده را زنده می‌کند. زنده را می‌میراند. «وَ تَرْزُقُ مَن تَشَاءُ بِغَیرِْ حِسَابٍ» به هرکس هم بخواهی بدون حساب رزق و روزی خواهی داد.

آقای شریعتی: حاج آقای فرحزاد از شکر و سپاس گفتند، و همینطور گفتند: خودتان را بدهکار به دیگران بدانید. من می‌خواهم از فرصت استفاده کنم در پایان برنامه‌ی امروز تشکر کنم از همه‌ی بیننده‌های خوبی که قبل از سال ۹۳ به حقیر به عنوان مجری مورد علاقه‌ی خودشان رأی دادند و مرا انتخاب کردند. از همه‌ی شما بسیار ممنون و متشکر هستیم. اعتقاد قلبی من این است که من واقعاً خودم را بدهکار همه مردم می‌دانم و عاجزانه تقاضا می‌کنم که انشاءالله برای ادامه این مسیر برای من و همه‌ی دست‌اندرکاران سمت خدا دعا بکنند و ما را از دعای خیر خودشان فراموش نکنند. حاج آقا دعا بفرمایید و همه ما هم آمین بگوییم.

حاج آقای فرحزاد: خدا را قسم می‌دهیم به حق محمد و آل محمد، به همه‌ی ما ایمان، معرفت، تقوا و اخلاص کامل، شکرگزاری کامل عنایت بفرماید و ما را از بهترین بندگان خودت تربیت بفرما. خدایا همه‌ی مریض‌ها، مریض‌های مد نظر را لباس عافیت بپوشان و به همه‌ی کسانی که از دنیا رفتند رحمت نازل و به بازماندگانشان صبر و اجر و در رأس همه‌ی حاجت‌ها خدایا فرج ولی‌مان و آقایمان امام زمان(ع) را نزدیک و ما را جزء بهترین یاران او قرار بده. «السلام علیک یا ابا محمد، یا حسن بن علی و السلام علیک یا ابا عبدالله»

آقای شریعتی: خیلی ممنون و متشکرم. بهترین‌ها را برای همه‌ی شما آرزو می‌کنم.

«السلام علیک یا ابا عبدالله»

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین حبیب الله فرحزاد
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۳/۰۱/۱۸

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *