Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
مسعود عالی حجت الاسلام عالی (ن 23) متن گردآوری معیشت استاد عالی ؛ گردآوری معیشت

عوامل تضعیف دین ؛ جلسه ۲

Aalei_TazeifeDin02

عوامل تضعیف دین ؛ جلسه ۲

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ

دلم امروز گواه است کسی می‌آید
حتم دارم خبری هست، گمانم باید…
فال حافظ هم هر بار که می‌گیرم باز
«مژده ای دل که مسیحا نفسی…» می‌آید
ماه در دست به دنبال که این‌گونه زمین
مست، می‌گردد و یک لحظه نمی‌آساید؟!
باید از جاده بپرسم که چرا می‌رقصد
مست موسیقی گامی شده باشد شاید!
گله کم نیست ولی لب ز سخن خواهم بست
اگر آن چهره به لبخند لبی بگشاید

استخاره

سوال: استخاره چقدر حجیت دارد و چقدر ما می توانیم براساس استخاره ای که می کنیم عمل کنیم؟ هفته پیش دختری گفتند که آقا پسری به من ابراز علاقه کردند و از من چند تا عکس بی حجاب خواست و من با اینکه می دانستم این خلاف شرع است، استخاره کردم و خوب آمد و بعدها دچار مشکلات زیادی شدم. حالا من ماندم که چرا استخاره خوب آمد. استخاره چقدر حجیت دارد؟ توضیحات تکمیلی را بفرمایید.

پاسخ: جایگاه استخاره بخوبی روشن نشده است و در نتیجه برای افرادی مشکلاتی ایجاد می شود و تقصیر را به عهده استخاره می گذارند. اولاً ما بطور کلی دو جور استخاره داریم یک استخاره اصلاً دعاست و استخاره به معنی معروف استخاره با قرآن و تسبیح نیست و اصلاً طلب خیرکردن و خیر خواستن از خداست که به این معنا، اهل بیت زیاد برای کارهایشان استخاره می کردند و اصلاً بحث شک و تردید و سردرگمی نیست که آدم سر دو راهی باشد و نداند که چکار باید کند. مقدمات کاری را آماده کردید از خدا طلب خیر کنید. در روایتی از امام محمد باقر (ع) فرمود: پدر بزرگوارم امام سجاد (ع) عمره ای می خواست برود و یا معامله ای انجام بدهد، دو رکعت نماز می خواند بعد طلب خیر از خدا می کرد: اَسْتَخیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَهً فى عافِیَهٍ. از خداوند طلب خیر را با عافیت و سلامتی می خواست و ای چه بسا این جمله دعا را دویست بار تکرار می کرد. در روایت از امام صادق (ع) است که اگر می خواهید کار مهمی را انجام بدهید با وجودی که همه مقدمات فراهم است، دو رکعت نماز بخوانید و بعد صدمرتبه از خدا طلب خیر کنید: استخیرالله، استخیرالله و بعد با بسم الله آن کار را شروع کنید. در روایت از امام صادق (ع) است که فرمودند هر کاری می خواهید کنید، استخاره کنید و مطمئن باشید خدا خیر برای شما قرار می دهد، حتی اگر شما از آن کراهت داشته باشید. این حدیث درباره استخاره نوع اول است، وگرنه جای استخاره نوع دوم هرجایی نیست و اصلاً کثرت و عادت کردن و افراط در آن مطلوب نیست. نوع دوم استخاره که غیر از این استخاره دعا است، به معنی معروف استخاره با قرآن و تسبیح است و جایی که انسان در تحیر و تردید و ی ماند و واقعاً اسباب ظاهری که در اختیار دارد از جمله فکر و اندیشه خودش و یا مشورت گرفتن از دیگران جواب نمی دهد و با این وجود سر دو راهی مانده و دستوری از شرع هم که الزاماً حرام و یا واجب است، نیامده است، استخاره با قرآن و تسبیح کند که بعضی مراجع استخاره با تسبیح را از نظر سند روایی قوی تر می دانند و بعضی فرق بین قرآن و تسبیح نمی دانند و اولویتی ندارد. البته با قرآن کسی می تواند استخاره کند که بتواند بفهمد و خوب و بد بودن مطلب و عمل را در بیاورد، وگرنه رجوع به کسی کند که فهم قرآن داشته باشد. استخاره کار هر کس نیست جایی که آیت الله شیخ عبدالکریم حائری یزدی موسس حوزه علمیه قو می فرمود من آیه یسبح لله ما فی السموات و الارض را نمی دانم خوب است یا بد. به کسانی که عالم دینند و آشنا به مفاهیم و معارف قرآن هستند رجوع کنید، وگرنه با تسبیح استخاره کنید. سه بار صلوات بفرستد و دعای استخیرالله را سه بار بگوید و بعد یک بخشی از تسبیح را بگیرد و بعد دوتا دوتا بشمارد، اگر آخر آن دوتا آمد بد است و اگر فرد آمد به فردیت خدا برای اینکه در ذهن بماند، خوب است. جای استخاره باید باشد و افراط نباید کرد. باید از عقل و مشورت استفاده کرد و بعد استخاره کرد و اگر این موارد را رعایت نکرد و استخاره کرد، بد یا خوب هیچ اعتباری ندارد. خانمی که این سوال را کرده است خودش می داند این کار او خلاف شرع است و اصلاً جای استخاره نبوده است. مطلب دیگر این است که استخاره الزام آور نیست یعنی اینچنین نیست که اگر خوب آمد واجب باشد من انجام بدهم و جزء ادله شرعی مثل یک آیه قرآن و یک روایت نیست و اگر بد بیاید حرام باشد و ترک آن عمل گناه داشته باشد، منتها احترام به استخاره این را اقتضا می کند که از جهت اخلاقی به قرآن یا تسبیح پناه بردید، تسلیم باشید. اگر مجبور شد جایی بر خلاف استخاره عمل کند یک صدقه ای بدهد و مقدراتی عوض شود.

سوال: بعضی ها برای کاری چند بار استخاره می کنند و آنقدر استخاره می کنند تا خوب بیاید، این چطور است؟

پاسخ: این هم یکی از موارد اشتباه در بحث استخاره است، اصلاً تکرار در استخاره در جایی که هنوز موضوع عوض نشده است. من یک بار از قرآن الهی سوال کردم این خوب است یا بد؟ گفت خوب است، تا وقتی آن موضوع است مثلاً من برای یک معامله و یا سفر استخاره کردم و تا موضوع سفر عوض نشده است، حکم استخاره همان اولی است، لدا تکرارها هیچ اعتباری ندارند و باید به آن اولی عمل کنند. با تکرار استخاره خودشان را بیشتر در تحیر می کند و قرار بود از حیرت در بیایند. قرآن که صفحه سفید ندارد، خوب و یا بد می آید و حتی اگر شما در غیر موردش استخاره بگیرید، یک چیزی می آید و این به معنای این نیست که جواب شماست و مال شماست و شما بی جا زدید و اگر می خواهید به آن اولی عمل کنید.

سوال: من و همسرم هر دو برای ازدواج استخاره کردیم و اتفاقاً هر دو استخاره بد آمد، اما به علت علاقه ای که به هم داشتیم، با هم ازدواج کردیم، ولیکن الان زندگی ما در کشمکش است و شوهرم می گوید ما باید به استخاره عمل می کردیم و با هم وصلت نمی کردیم و الان باید از هم جدا شویم. آیا برای ما راهی به جزء طلاق وجود ندارد؟

پاسخ: اگر واقعاً استخاره گرفتن برای اینها جا داشته یعنی تحقیقاشان را در مورد همدیگر برای شناخت هم انجام دادند و مشورتشان را کردند و دوباره در تحیر بودند و استخاره کردند و اقتضاء می کرد برای احترام به قرآن، مخالفت به آن نمی کردند و اگر می خواستند انجام بدهند، صدقه می دادند. به هر حال الان شرایط خودشان را دارند و باید ببینند می توانند با هم سازگار باشند، طبیعتاً ادامه بدهند و به خاطر آن استخاره بر خودشان الزامی برای جدا شدن و طلاق نبینند. عرض کردیم که استخارره الزام آور که نیست که حالا بودن با همدیگر حرام باشد. حالا که ازدواج کردید به سمت سازش و ایجاد تفاهم حرکت کنید و اگر آن تفاهم و سازش که لازمه زندگی است با هم ندارید، دوباره نه به خاطر استخاره، جدا شوید. محل استخاره گذشته و انجان نشده و نباید برای استخاره، دوباره یک اشتباه دیگری کنید، بلکه دنبال راهکار جدید باشند که توصیه به تفاهم می شود و اگر نه طلاق.
گاهی استخاره هایی که از ما می کنند برای پیشگویی و آینده خوانی است و اینهم یکی از اشتباهات است. مثلاً فرد قصد دارد معامله و یا امتحانی را انجام بدهد و شک هم ندارد و یا انجام داده و می خواهید ببیند قبول می شود یا نه؟ گاهی در روایت داریم که با قرآن فال نزنید. گاهی بالای قرآن خوب و بد نوشته شده است، این برای مواقعی است که فرد به کسی دسترسی ندارد که او قرآن را بفهمد، می تواند به همان اعتماد کند، وگرنه اگر فرد عالمی باشد دیگر لازم نیست به آن خوب و بد توجه شود. نکته آخر اینکه خوب و بدی که در استخاره می آیدالزاماً به این معنی نیست که آن مقصودی که شما از عملتان دارید انجام می شود یا نمی شود. مثلاً من می خواهم مسافرت بروم و قصد دیدن یک اقوام را دارم، ولی شک دارم که بروم، استخاره می کنم خوب می آید، معنای خوب این نیست که تو می توانی به مقصودت می رسی و یا بد آمد تو به مقصودت نمی رسی، بلکه به این معنی است که آن اتفاق می افتد خیر است و خیر الزاماً آن مقصود تو نیست و اگر بد می آید یک شری به تو می رسد ولی شر الزاماً این نیست که تو به مقصودت نمی رسی. کسی خومت امام صادق (ع) رسیده بود گفت آقا یک استخاره ای برای من بکنید. حضرت استخاره کردند فرمودند: بد است. یک مدت گذشت و آن فرد خدمت آقا آمد و گفت این چطور بد بود آن سفری که رفتم خیلی هم خوب بود و معامله سودآوری هم بود و به مقصودم هم رسیدم. حضرت فرمود: در آن مسافرت یک نمازت قضا نشد؟ گفت: چرا. فرمود: بدیش همین است، شما هر چی هم سود ببرید جای آن نماز فوت شده را نمی گیرد.

عوامل تضعیف دین

سوال: در جلسه گذشته اشاره کردید که فقر باعث تضعیف دین می شود، البته این مجوز این نیست که اگر ما فقیر شدیم بی دین باشیم، اما نکته اینجاست که اگر کسی در معرض فقر قرار گرفته شده باشد و با وجود فقر و مشکلاتی که همه ما از آن مطلع هستیم دین خودش را حفظ کند و به هیچ قیمتی دین خودش را نفروشد آیا دین ما یک نگاه ویژه ای به این شخص می کند و یک امتیاز ویژه به این شخص قائل است و به عبارت دیگر اگر کسی در فقر و تنگدستی دین خودش را حفظ کند فرق می کند با آدمی که در آسایش و نعمت قرار گرفته و دین خودش را حفظ می کند و یا نه هیچ فرقی نمی کنند؟

پاسخ: ما روایاتی داریم که اگر فقرایی که از این امتحان سربلند بیرون بیایند و مقاومت دینی آنها درهم نشکند و بتوانند صبورانه این بار بلا را تحمل کنند، ارزششان نسبت به کسانی که در راحتی و عافیت بودند، البته آنها هم امتحان دارند، ولی به فرض اینکه آنها هم سربلند بیرون بیایند، ارزش آن فقرا از اغنیاء فاصله بسیار زیاد و باور نکردنی است. چند تا روایت عرض کنم. یک روایت است که پیغمبر (ص) فرمود: فقر نزد مردم ممکن است عیب و عار باشد، اما در روز قیامت در نزد خدا زینتی است، البته آن فقری که صبورانه تحمل شده باشد و فرد را به لغزش نکشانده باشد و از پس این امتحان بتواند بیرون بیاید. بعد پیغمبر (ص) فرمود: فقرا پادشاهان بهشتند و آنجا قدرت و دولتی دارند و شما از اینجا دستی از فقرا برای خودتان پیدا کنید و از اینجا یک جا پا از فقرا برای خودتان دست و پا کنید و ارتباط برقرار کنید پون انها آنجا پادشاهی می کنند و در روایت است که فقرا ۵۰۰ سال جلوتر از اغنیاء به بهشت می روند چون فقرا برای محاسبه چیزی ندارند و خدا برای مال حلال اغنیاء حساب می کند. حضرت سلیمان آخرین پیامبری است که وارد بهشت می شود چون ثروت و مکنت او بسیار زیاد بود. از امام صادق (ع) و پیغمبر (ص) رسیده که حضرت سلیمان چهل سال دیرتر از انبیاء دیگر به بهشت می رود و فقرا اول از همه می روند و در روایتی از پیغمبر (ص) است که همه مشتاق بهشتند و بهشت مشتاق فقراست.

در یک روایت از امام صادق (ع) است که فوق العاده است، فرمودند فقر مثل شهادت از گنجهایی است که در خزانه های خودش نگهداشته و به هر که بخواهد می دهد. در روایتی از پیغمبر (ص) است که این کیمیا را به انبیاء و یا به مومنی که کرامتی پیش خدا دارد، می دهد. در یک روایت فوق العاده که مایه تحیر است و هم در اصول کافی و هم در بحارالانوار است که خداوند در روز قیامت از فقرا عذرخواهی می کند. خداوند متعال در روز قیامت به مومنین فقیر نگاه می کند و گو اینکه می خواهد عذرخواهی کند و خیال نکنید که شما را در دنیا فقیر کردم به خاطر اینکه شما را حقیر می دانستم به عزت و جلالم از اینکه از چشم افتاده بودید فقیر نکردم، بلکه به شما کیمیا دادم که به منزله شهادت است، حالا امروز (قیامت) رفتار مرا با خود می بینی. بعد خداوند متعال آنچنان به آنها لطف می کند که فقرا می گویند با این عِوضی که خدا به ما داد، دیگر چه زیان که آنها را در دنیا از ما گرفته بود. فقرا چه کسی هستند؟ ما فکر می کنیم که فقیر کسی است که به حدی برسد که درخواست کند، در حالیکه فقیر آن کسی است که خرج سال زندگی اش را در حدی که بتواند زیارت برود، پوشش مناسب داشته باشد و مرکب داشته باشد و حتی اگر خدمتکار برای کارش نیاز داشته باشد و ضروری زندگی اش باشد، نداشته باشد و کمتر از این فقیر است و لذا در روایات ما اشاره شده است که اگر شما می خواهید به فقرا برسید، اینطور نباشد که از سر ترحم یک چیز کوچکی به او بدهید، این که فقرش را برطرف نمی کند و آنها را به حد غنی نمی رساند، این یک مسکن است و آنچیزی که در روایات توصیه شده است این است که آنقدر به فقیر بدهد که به غنا برسد و در بعضی روایات این غنا را تعریف می کنند که فرد پوشش داشته باشد، حج برود و عمره ای انجام بدهد یعنی در حد کفاف یعنی آن زندگی که در حد رفاه نسبی باشد، نه اینکه خاک نشین باشد و اگر پایین تر از این باشد فقیر است و دیگران باید او را به این حد برسانند. گاهی طرف یک ماشین و یک خانه نقلی دارد، منتها دخل و خرجش به هم نمی خواند و آنهایی که می خواهند کمک کنند می گویند خانه اش را بفروش، مستاجر شود. این اشتباه است، ما در دین جایی نداریم که توصیه شده باشد کسی که خانه داشته باشد، غنی است و باید خانه اش را هم بفروشد و خرج اولیه زندگی اش را کند. البته فقیر دو نوع است یک نوع فقیر به حدی می رسد که به حد سوال می رسد که به آن سائل می گویند و یک نوع فقر پنهان است و صورت خودش را با سیلی سرخ می کند و اینها در اولویت هستند که به حد سوال نرسند. ما در نگاههای دینی خودمان داریم آن کسانی که غنی و ثروتمند هستند، اموال و حق فقرا در اموال اینها هست. این خیلی نگاه عجیبی است. در قرآن و در نهج البلاغه این مسئله ذکر شده است. در سوره زاریات و معارج داریم که در اموال اغنیاء حقی معلوم برای فقرا و سائلین است.

امام صادق (ع) فرمود: هیچکس گرسنه و برهنه نماند، مگر آنکه ثروتمندان آن وظیفه اشان را انجام ندادند و باید از سر وظیفه و نه از سر ترحم و منت گذاری اموالشان را بدهند. نگاه دین، نگاه ترحم آمیز به فقرا نیست و نگاهی است که باید از سر وظیفه به او بدهند. اول طلبگی در قم ما با لبخند رد می شدیم، یکی بود که از مردم درخواست می کرد و تکدی گری می کرد و با پرخاش می گفت حق مرا بدهید. حالا ما می بینیم واقعاً فقیر حقی دارد. اگر خمس و زکات ندهد سرقت و غصب از مال فقرا است. حتی از بعضی روایات بر می آید که فقط خمس و زکات نیست و حتی تا آنچیزی است که فقرا را غنی کند، حداقل آن فقرایی که می شناسیم. اگر ما حق او را نمی دهیم و توانمندیم، این به گونه ای است که غصب کردیم. تعبیر روایت این است که اغنیاء توشه فقرا را سرقت کردند. امیرالمومنین (ع) در نهج البلاغه دارد که خدا واجب کرده است. ما اینها را توصیه اخلاقی می دانیم، در حالیکه اگر کسی به اینها عمل نکند در مسلمانی اش کم دارد. طلبه ای نزد آخوند کاشی آمد که از عرفای اصفهان بود، گفت سلام علیکم. ایشان جواب دادند: سلام علیکم ای فاسق. او گفت: آقا یعنی چی؟ مرحوم کاشی گفت: در همسایگی تو دیشب کسی بود که گرسنه سر بر بالین گذاشت و تو بی خبر بودی. گفت: والله نمی دانستم. گفت: نمی دانستی گفتم یا فاسق، اشکال من این است که چرا نمی دانستی و باید می رفتی و پیدا می کردی و اگر می دانستی و عمل نمی کردی، می گفتم سلام علیکم یا کافر. پس کسی که می داند و بخل می ورزد و عمل نمی کند دچار کفر عملی نه کفر اعتقادی شده است.

سوال: شاید ما در زندگی خیلی مشکل نداشته باشیم و کسانی را می شناسند که به نان معتاجند. نکته ای که شما گفتید که باید آنقدر کمک کنید تا آنها غنی شوند، آیا این شائبه پیش نمی آید که حالا که من نمی توانم اینها را غنی کنیم پس اصلاً کمک نکنم؟

پاسخ: بله هر کس در وسع خودش باید کمک کند و اینچیزی که ما عرض کردیم که تا حدی کمک کند که غنی کند، در حد آن توانمندان و اغنیاء جامعه است که گاهی خرجهای اضافه دارند. من شنیدم که در یکی از شهرها فردی که به ظاهر متدین هم بود، ۵۰۰ میلیون هزینه جهیزیه و ازدواج دخترش شده است. این شخص می تواند ۱۰۰ تا جوان را با جهیزیه و زندگی اشان راه بیاندازد. این چه اسلامی است. نه اقشار متوسط جامعه که خودشان هم اگر قناعت نکنند چه بسا جزء فقرا باشند.
روایتی از امام رضا (ع) است که فرمود هرکس با مسلمان فقیر روبرو شود و به او سلامی متفاوت با سلامی که به ثروتمند می کند، داشته باشد، روز قیامت خداوند را در حالیکه خداوند خشمگین از او است، ملاقات می کند.

سوال: چه وظایفی متدینین در قبال فقرا دارند؟ من نوعی با حد بضاعتی که دارم چقدر می توانم در رفع فقر کسانی که در اطراف ما هستند و می شناسیم موثر باشیم.

پاسخ: دیدی که معارف دینی ما در قبال همه و بخصوص فقرا دارد، عجیب است. آن دید معروف که همه می دانیم که دنیا دار امتحان است و ما باید به فقیر به عنوان ماموری که برای امتحان الهی به سمت ما می آید، نگاه کنیم. اگر ما او را رد کنیم و یا منت بگذارم و یا تحقیر کنم، در واقع خودم در امتحان رد شدم. اگر اخلاص در کار باشد این مسائل هم پیش نمی آید. وقتی مواجه با فقیر را مواجه با خدا بدانید، کاری به شخص او نداری و او دست خداست که بطرف شما می آید و از شما امتحان می گیرد. لذا امامان ما وقتی به فقیر چیزی می دادند، دستشان را می بوسیدند چون می گفتند در دست خدا قرار گرفته است، حتی توصیه می کنند که دست خود را بالای دست فقر قرار ندهید و زیر دست فقیر قرار دهید که او بیاید بردارد. اما یک دیدفوق العاده ای که دین برای ما ایجاد می کند، در جامعه مومنین ارتباطی که مومنین با همدیگر دارند، با آن چیزی که آنها را به هم پیوند می دهد، آن محبت و ولایت خداوند و اولیای خداست که شعبه ای از آن در همه است. وقتی شما فقیری را می بینید، جلوه ای از امامت را در آن می بینی مثل یک نخ تسبیح که در تمام دانه ها رفته و آن چیزی که ما را پیوند می دهد، ولایت است. پس اگر فقیری به سمت تو می آید، اگر او را احترام کردی و راه انداختی، به ولایتی که در او است، احترام کردی و اگر به او بی احترامی کردی، در واقع به ولایتی که در اوست، بی احترامی کردی. در روایت ماست که کمک به کسانی که در جامعه ایمانی کمک بخواهند، اگر انجام دادی، ولایت تو به ما محکم است. امام صادق (ع) به محمد بن خونعیس فرمود: اگر برادر دینی ات آمد و حق او را رعایت نکردی، به همان مقدار که رعایت و احترام نکردی، ولایت خودت با خدا و حق را قطع کردی و اگر اعتنا کردی و اهمیت دادی، ولایت خودت را با ما محکم کردی. چرا اهل بیت این را به ما یاد دادند؟ چون به قضیه به صورت ولایی نگاه کنید که فقرا جلوه ای از ولی خدا در اوست و احترام بگذارید تا اخلاق ولی محوری در جامعه مومنین تمرین شود، تا برای آمدن ولی الله و ظهور آماده شود چون وقتی من به شما احترام می گذارم به خاطر ولی خدا به شما نوعی کمک می کنند، وقتی خود ولی خدا بیاید قطعاً به او احترام می گذارند. اگر نگاهمان به هم سرد باشد و هر کس به فکر خودش باشد و نگاه فردگرایانه و بخیلانه داشته باشد این جامعه خیلی فاصله دارد.

سوال: اغنیاء خیلی ها پولهای کلانی خرج می کنند که شاید خیلی ضروری نباشد و گفتمان با اینها متفاوت از کسانی است که بضاعت نسبی دارند، شاید ما خیلی از سفرهایی می رویم و چیزهایی می خریم که ضروری نباشد. ما چقدر می توانیم کمک کنیم و چه وظیفه ای به دوش ماست؟

پاسخ: اگر این نگاه را داشته باشیم، او نیازمند به من نیست بلکه من نیازمند به او هستم، لذا هر مقداری که در توانم است، کمک کنم. گاهی ما خرجهای اضافه داریم و ای چه بسا فرد پشت سر هم به زیارت می رود. یک نفر است که اگر تو کمک کنی می تواند یک بار به زیارت برود و تقویت دینش می شود. ما در حد وسع خودمان کمک کنیم. اگر همه را نمی توانیم یک بخشی که می توانیم انجام دهیم و خودمان را در مسیر آن کسانی که ولایتشان را با این کار تقویت می کنند، قرار بدهیم.

سوال: یک بار دیگر ذکر استخاره را بگویید؟

پاسخ: ساده آن استخیروالله است یعنی خدایا از تو خیر می خواهم و ادامه آن که در کلام ائمه است اَسْتَخیرُ اللَّهَ بِرَحْمَتِهِ خِیَرَهً فى عافِیَهٍ یعنی از رحمت و لطف خداوند خیر همراه با عافیت و سلامتی می خواهیم. که برای طلب خیر کردن دو رکعت نماز بخواند و صد مرتبه این ذکر را بگوید.
اللهم اغنی کل فقیر اللهم اشبع کل جائع اللهم اشف کل مریض

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محسن قرائتی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۹/۰۵/۲۴

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *