حیاء از دیدگاه حضرت زهرا علیهاالسلام
۱۴۰۰-۰۹-۰۷ ۱۴۰۲-۱۰-۱۸ ۱۶:۱۷حیاء از دیدگاه حضرت زهرا علیهاالسلام

حیاء از دیدگاه حضرت زهرا علیهاالسلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
۱. حیای فاطمی سلام الله علیها
معنای تحت اللفظی کلمه حیا، شرم است. شرم کلمه ای است که بسیار فراتر از حیا می باشد. مثل اینکه پسر و دختر در برخورد با نامحرم و یا غریبه، خودشان را حفظ کنند.
اگر بخواهید کمی وسیع تر به حیا نگاه کرده و معنای آنرا از زبان حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها، در کلام امام صادق علیه السلام بدانید، ایشان می فرمایند: «حیا نوری است که از آن نور، ایمان در سینه ایجاد می شود.» و این بدین معنا است که در برابر هرآنچه که با توحید و معرفت ناسازگاری دارد، خویشتن دار باشید.
در این تعریف معنای کلمه حیا بسیار باز می شود؛ هرگونه لکه و سیاهی که بین ما و خدای ما قرار گرفته و باعث شده که نتوانیم خدا را ببینیم، منافی حیا دانسته می شود. یعنی نورانیت کامل بین خود و خدا.
حیا به این معنا است که انسان تمام حقایق جهان خلقت را درک کند و بر این حقایق صحه گذارد و با این حقایق همراه شود و خلاف این حقایق هیچ عملی انجام ندهد. چرا؟ به دلیل حیا!
گاهی انسان کاری را به دلیل عقل انجام می دهد، چرا که عقل می گوید، اما در اینجا دلیل حیا است. بعضی وقت ها عقل انسان می گوید فلان کار را انجام بده، اما حیا اجازه نمی دهد.
بطور مثال: فرض کنید که شخصی مقداری پول از شخص دیگری طلبکار است و به شدت به آن مقدار پول محتاج می باشد و می داند که شخص بدهکار، از نظر مالی استطاعت کافی را دارد که طلب وی را بپردازد؛ ولیکن فراموش کرده است.
عقل به او می گوید برای مطالبه پول خود به شخص بدهکار مراجعه کند. اما وقتی برای مطالبه مال خود می رود می بیند که شخص بدهکار لباس مشکی پوشیده و عزادار است. اینجا است که حیا به او دستور می دهد که به حرمت این مصیبتی که بر آن شخص وارد شده، تقاضای کاملاً عقلانی و مشروع خود را مطرح نکند. همین حیا را باید در دین ملاحظه کرد.
حیا در دین، عقل حسابگر را کنار می گذارد، عقلی که گاهی انسان را فریب می دهد. بطور مثال عقل به ما می گوید: خدا کریم است، جوان هستی و یک گناهی انجام بدهی اشکالی ندارد! یعنی عقل به ما اجازه می دهد که گناه کنیم اما حیا جلوی ما را می گیرد.
بسیار پیش آمده که شخص گرسنه بوده، اما حیا اجازه نداده که غذا بخورد. لذا اگر انسان بتواند این حیا را در دین خود و در ارتباط با خدای خود داشته باشد، بسیار به او کمک خواهد کرد. امام صادق علیه السلام می فرماید: «هرچیزی که جلوگیری از معرفت شما بکند، در مقابلش خویشتن داری کنید.» حتی اگر حق با شما است کوتاه بیایید.
البته انسان مخلوق است و غرایزی نیز دارد که باید ارضاء شود. مثلاً کسی که یک روز تمام را بندگی کرده و روزه گرفته، حق دارد که موقع افطار غذا بخورد، اما حیا به او می گوید که همسایه اش گرسنه است و آن شب را افطار نکند.
بدین جهت است هنگامی که سه روز درِ خانه حضرت فاطمه سلام الله علیها را زدند و طلب غذا کردند، حیا به ایشان که روزه بودند اجازه نمی دهد حاجت مشروع خود را برآورده کنند.
یا مثلاً شخصی که زحمت کشیده، کار کرده و پول حلال بدست آورده، عقل و دین هر دو به او این اجازه را می دهند که آن پول را صرف تجملات زندگی و یا صرف مصارف عروسی کند، اما حیای حضرت فاطمه سلام الله علیها به او این اجازه را نداد که حتی شب عروسی لباس نو به تن کند و ایشان لباس شب عروسی خود را درآورده و به سائلی می دهد و لباس کهنه به تن می کند. این حیای فاطمی سلام الله علیها است.
ما باید بتوانیم فاطمی باشیم و فاطمی شدن، به این نیست که فقط بگوئیم الگوی ما حضرت فاطمه سلام الله علیها است.
باید دید که ایشان چگونه زندگی می کرده است. اشک ریختن برای حضرت فاطمه سلام الله علیها نیز به تنهایی سودی ندارد! اشکی که در پشت آن معرفت، تبعیت و اطاعت نباشد، به قول شهید مطهری ره به مشاکلت نمی انجامد!
فاطمه خط علی با خون نگاشت
فاطمه در زنـدگی ویلا نداشت
فاطمه یک دشت داغ و درد و سوز
فاطمه نان را نخورده نرخ روز
فاطمه یک دشت احساس علی
فـاطمه عـطر گل یاس علی
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به جوان ها و کسانی که دنبال زیبایی هستند، چرا که جوان ها بیش از میانسال ها به دنبال زیبایی می باشند، فرمودند: «اگر می خواهید زیبایی های دنیا را ببینید، حیا داشته باشید و اگر حیا نداشته باشید زیبایی های دنیا را نمی بینید.»
اصولاً بی حیایی انسان را به طرف لجن پرستی می کشاند. به این معنا که در اثر بی حیایی، دیدگاه انسان نسبت به زیبایی عوض می شود. سلیقه آن هایی که به طرف بی حیایی می روند با سلیقه انسان های باحیا بسیار فرق دارد. به رفتارهای عجیبی چون لجن پرستی، خوک پرستی و مردار پرستی روی می آورد.
انسانی که حیا دارد زیبایی های خلقت را در اطراف خود درک می کند و لیکن انسان بی حیا این ها را نمی بیند.
امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «کسی که خارج از حدود واجبات و محرمات، حیا را در دین خود منظور کند، این شخص زیبایی های دنیا را می بیند و تازه خواهد فهمید که بسیاری از چیزهایی که مردم تحت عنوان زیبایی به دنبالش بوده اند؛ اصلاً زیبا نیستند!»
۱.۱. ریشه و مبدأ حیاء
حیا یک ریشه و یک مقصد دارد و به عبارتی در وسط قرار می گیرد. امیرالمؤمنین علیه السلام می فرمایند: «اگر می خواهید در زندگی حیا داشته باشید، ریشه حیا، جوانمردی و بامرام بودن است.» ریشه حیا لوتی گری، لوتی منشی و مردانگی است. انسانی که نسبت به جامعه اش حساس است را جوانمرد می گویند.
پس حیا را ابداً نمی توان در خلوت ها و غارها و عزلت ها پیدا کرد، چرا که جوانمردی ریشه حیاست و این صفتی است که فقط و فقط در جامعه می توان آن را یافت.
البته در نزاع های خویشاوندی و قومیت بازی ها، قوم ترک و لر و عجم و عرب، سر سوزنی از آثار جوانمردی وجود ندارد، چرا که هیچ کدام حاضر نمی شوند جوانمردی کرده و کوتاه بیایند و لذا فرزندانشان نیز انسان های بامرامی بار نمی آیند! پس وقتی انسان جوانمردی نشان می دهد، به حیا می رسد.
۱.۲. مقصد حیاء
به قول عرفا، تغییر مبدأ میل انسانی است. یعنی در انسان حالتی پیدا می شود که میلش به خوبی ها بیشتر می گردد و انسان به پاکدامنی می رسد. انسانی که دیروز از گناه خوشش می آمده، امروز از گناه بدش می آید، و یا انسانی که دیروز به زحمت عبادت می کرده، امروز عشق به عبادت پیدا می کند.
۱.۳. محصولات حیاء
انسانی که حیا دارد، یک سری رفتارها در خلق و خوی او کلیشه شده که از آن به عنوان محصولات حیا نامبرده می شود. محصولات حیا را از نگاه پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می توان به چند دسته تقسیم کرد:
۱.۳.۱. نرمش
انسان با حیا بسیار نرم و ملایم است و زود عصبی نمی شود. یکی از بزرگترین مشکلات واحدهای اجتماعی، خانواده، محلات و واحدهای بزرگ مثل شهرهای ما، این است که در مقابل هم اهل نرمش نیستیم!
ملاحظه کنید که در قرآن کریم، بدترین انسان، فرعون است. چرا که بالاترین گناه شرک است و فرعون نه تنها مشرک است، بلکه خودش را نیز خدا می داند، ولیکن خداوند تبارک و تعالی در قرآن وقتی به موسی علیه السلام فرمان مقابله با او را می دهد می فرماید: «فَقُولا لَهُ قَوْلَاً لَیّنا»[۱]
یعنی با او (فرعون) آرام صحبت کن. حتی با فرعون هم می فرماید با نرمش صحبت کن! لذا در این مرام اولین قدم، نرمش و مهربانی و دوست داشتن خلایق است.
بر طبق روایتی از امام حسین علیه السلام «در آن لحظه ای که پهلوی حضرت فاطمه سلام الله علیها را پشت در شکستند، اگر حضرت سلام الله علیها توان داشتند بلند می شدند و با آن ها به ملایمت و نصیحت صحبت می کردند.»
۱.۳.۲. سلامت روح
انسانی که حیا دارد، بسیار انسان سالمی است و به هر کجای دنیا که برود خدا را می بیند و می داند که در هر نقطه از دنیا باشد خدا با او است.
۱.۳.۳. خوشرویی
انسان با حیا با خلایق خوشرو است، چرا که همیشه احساس شرم و حیا می کند. در احوالات یکی از عرفای بزرگ تاریخ می نویسند در تمام طول زندگی اش هرگز پاهایش را دراز نکرد! برای اینکه همیشه خودش را در محضر خدا می دید و شرم می کرد.
۱.۳.۴. گذشت و بخشندگی
خدا در قرآن می فرماید: «وَلْیَعْفُوا وَلْیَصْفَحُوا ۗ أَلَا تُحِبُّونَ أَنْ یَغْفِرَ اللَّهُ لَکُمْ»[۲] اگر می خواهید خدا شما را ببخشد، یکدیگر را ببخشید، با هم مصافحه کنید، شاد باشید و با هم خوب باشید.
حضرت فاطمه سلام الله علیها فقط دو نفر را در زندگی نبخشیدند که آن دو را هم خداوند اجازه نداد. چرا که پیامبر صلی الله علیه و آله فرمودند: غضب فاطمه سلام الله علیها، غضب من و غضبِ من، غضب خدا است. یعنی این فاطمه سلام الله علیها نبود که نبخشید، بلکه خدا بود.
گاهی در جامعه ما، حیا بد تعبیر می شود. یعنی انسان با حیا را کسی می دانند که کم رو و بی عرضه باشد! اگر کسی آنقدر کم رو باشد که حتی حقش را هم نتواند بگیرد، این به معنای حیا نیست.
کمرویی و نگرفتن حق و کوتاه آمدن در جایی که نباید کوتاه آمد و نشان ندادن خشم و غضب در جایی که لازم است، حیا نیست، بلکه بی عرضگی است!
پس اگر انسان می خواهد حیا داشته باشد، این حیا باید کاملاً عقلانی باشد و حیایی باشد که دین، خدا و خصائل و فطرت انسانی بر آن صحه گذاشته باشد. «لاحَیاءَ فِی الدِّین» را اغلب به این معنا تفسیر می کنند که لاحیاء فی الاحکام! به این معنی که در پرسیدن احکام راجع به زنان و مردان نباید حیا کرد و این مسائل باید صریحاً گفته شود!
در صورتی که این تفسیر اشتباه است و اتفاقاً باید در این مسائل حیا داشت. اصولاً مسائل مربوط به زنان و مردان را نباید روی منبر گفت و باید بصورت خصوصی صحبت شود. «لا حَیاءَ فِی الدِّین» یعنی اینکه انسان متدین در مقابل حق کوتاه نمی آید و شرم و حیا نمی کند.
بطور مثال: اگر کسی مسئول و رئیس اداره و یا شخصی مسن است، نمی توان گفت به خاطر مقام و سن و سالش نباید اشتباهش را متذکر شد، بلکه به شرط ادب و احترام باید او را امر به معروف و نهی از منکر نمود.
پس نمی توان کم رویی و بی عرضگی برخی افراد را به پای حیای ایشان گذاشت. امام علی علیه السلام می فرمایند: «کسی که از گفتن حق به بهانه حیا، اِبا کند، این شخص نادان و کم شعور است.»
و این نکته جای بحث دارد:
گناه آشکار نشانه بی حیایی است. گناه اگر آشکارا و در حضور مردم صورت بگیرد، بسیار بدتر از آنست که در خفا انجام شود.
انسان، باید همانقدر که از انجام گناه در محضر خداوند و امام زمان عجل الله فرجه شرم دارد، در محضر مردم هم شرم داشته باشد و مبادرت به انجام گناه نکند. لذا خداوند اعتراف به گناه را نیز گناه دانسته، چرا که اعتراف به گناه به حیای انسان لطمه می زند.
۱.۴. معنای حیاء
حیا یعنی پوشیده داشتن. البته این به معنای تظاهر و ریا نیست. ریا یعنی انسان عملی را برای خوش آمد مردم انجام بدهد، ولی حیا یعنی اینکه انسان گناهی را برای خوش آمد خدا پوشیده بدارد. چرا که خداوند فرموده: «گناه را آشکار نکن!»
از قول امام صادق علیه السلام، نقطه مثبت و دوران آزمایش حیا در دوران جوانی است. چرا که جوان غرور دارد و اگر حیا کند ارزش آن بسیار بیشتر از حیا در دوران کهولت است. همچنین انسانی که در جوانی حیا دارد، می تواند در کهولت نیز نورانی باشد.
حیا آنست که انسان در قدرتمندی خود را ذلیل خدا احساس کند، نه آنکه در ذلیلی!
۱.۵. درجات حیاء
امام صادق علیه السلام می فرمایند: حیا درجاتی دارد.
۱.۵.۱. در برابر خداوند
یکی از پائین ترین درجات حیا، شرم در برابر خداست. انسانی که در مقابل خدا شرم نمی کند، اصولاً با حیا بیگانه است. پائین ترین درجه حیا آنست که انسان خدا را حاضر بداند و از اینکه نمی تواند در درگاه او خوب بندگی کند، حیا داشته باشد.
اگر امیرالمؤمنین علی علیه السلام شب و روز به خاک افتاده و اشک می ریزد و می فرماید: «َانَا عَبْدُکَ الذَّلِیل الحَقِیرٌ الضَّعیفٌ المِّسْکِینٌ المُسْتَکِینٌ المُسْتَجِیرٌ» این درجه حیای علی علیه السلام را نشان می دهد.
۱.۵.۲. در مقابل ملائکه
بخصوص در مقابل رقیب و عتید، یک درجه بالاتر است. در سوره قاف می فرماید:
«و ما یلفظ من قولٍ الّا لَدَیهِ رَقِیبٌ عَتِید»[۳] یعنی هر کاری که انجام دهید رقیب و عتید می نویسند. انسان فقط در لحظه مرگ می تواند این دو فرشته را ببیند.
۱.۵.۳. از خود
بالاترین درجه حیا، شرم از خود است. یعنی از وجودمان، از وجود سالممان که خدا به ما داده، باید شرم کنیم. نسبت به نعماتی که خدا به ما داده، مانند: چشم، گوش و… که هر لحظه هم می تواند آن ها را از ما بگیرد، باید حیا کنیم.
زبان باید حیا داشته باشد، زبان بسیار مهم است! در روایت بسیار عجیبی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورده اند: در آخر الزمان اگر گناهان صد قسمت باشند، ۹۹ درصد آن مربوط به زبان است.
یعنی اگر انسان بتواند زبان را کنترل کند و شرم و حیا به خرج دهد، ۹۹ قسمت از گناهان را کنترل کرده است. پس باید نسبت به تمام توانایی هایی که خدا داده مثل زبان، عقل، خانواده، محیط خوب، خانه، پوشاک و غیره، حیا داشته باشیم، چرا که می دانیم برخی از افراد این نعمت ها را ندارند.
۲. زن و حیاء
پیامبر صلی الله علیه و آله می فرمایند: «اگر حیا ده جزء داشته باشد، نُه جزء آن در دست زنان است.» یعنی اگر زن بتواند در جامعه خود را حفظ کند، با حیا باشد، پوشش اسلامی را رعایت کند و باعفاف صحبت کند، آن جامعه مشکلی ندارد، ولی اگر تمام مردان جامعه با حیا باشند، از آنجا که یک دهم حیا دست مردان است، باز هم آنچنان فرقی ندارد!
زن زمینه ساز و بستر ساز تاریخ است. از نظر جامعه شناسی این زن است که می تواند جامعه ای را به سوی باحیایی یا بی حیایی سوق بدهد.
پی نوشت ها:
[۱] طه : ۴۴.
[۲] نور : ۲۲.
[۳] ق : ۱۸.
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین سید محمد انجوینژاد
تاریخ : ۱۳۹۰/۱۰/۲۰
.






