سیرۀ تربیتی امام علی ؛ سکوت
۱۴۰۰-۰۸-۰۹ ۱۴۰۲-۱۲-۱۴ ۱۴:۴۳سیرۀ تربیتی امام علی ؛ سکوت

سیرۀ تربیتی امام علی ؛ سکوت
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
دلم امروز گواه است، کسی میآید *** حتم دارم خبری هست، گمانم باید
فال حافظ هم هربار که میگیرم باز *** مژده ای دل که مسیحا نفسی، میآید
باید از جاده بپرسم، که چرا میرقصد *** مست موسیقی گامی شده باشد، شاید
ماه در دست به دنبال که اینگونه زمین *** مست میچرخد و یک لحظه نمیآساید
گله کم نیست ولی لب ز سخن خواهم بست *** اگر آن چهره به لبخند لبی بگشاید
«اللهم عجل لولیک الفرج»
شریعتی: سلام میگویم به همهی بینندههای خوبمان، خانمها و آقایان، نماز و روزههایتان مقبول درگاه خداوند متعال. حاج آقای حسینی قمی، سلام علیکم و رحمه الله.
حجت الاسلام حسینیقمی: علیکم السلام و رحمه الله، عرض سلام و ارادت خالصانه به همهی بینندگان عزیز دارم. آروزی قبولی طاعات را دارم.
بینندگان عزیز میدانند در بخش کلمات قصار امیرالمؤمنین(ع) کلمه ۲۸۹ را شرح می کردیم. این کلامی است که حضرت توصیف میفرمایند: «کَانَ لِی فِیمَا مَضَى أَخٌ فِی اللَّهِ» من یک برادر الهی و دینی در گذشته داشتم. این برادر ویژگیهایی دارد. حضرت ویژگیها را توضیح میدهند. این برادر از نظر امیرالمؤمنین چه کسی است؟ بعضی گفتند: ممکن است فرد خاصی مثل ابوذر غفاری و مقداد و مالک اشتر باشد. یا نه فرد خاصی منظور حضرت نبوده است. این تمثیل یک انسان کامل الهی است که شایستگی برادری دینی و الهی امیرالمؤمنین را دارد. دو ویژگی را خواندیم. «وَ کَانَ یُعْظِمُهُ فِی عَیْنِی صِغَرُ الدُّنْیَا فِی عَیْنِهِ» این برادر در نظر من اینقدر با عظمت جلوه میکرد، چون دنیا در نظر او کوچک بود. ویژگی دوم «وَ کَانَ خَارِجاً مِنْ سُلْطَانِ بَطْنِهِ» این برادر من از سلطنت شکم خارج بود. اسیر شکم نبود.
امروز سومین ویژگی را میخوانیم. «وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً فَإِنْ قَالَ بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ» (نهجالبلاغه/ص۵۲۶) الآن در ماه رمضان خودمان را امتحان کنیم. بیشتر زمانش را در سکوت بود و سخن نمیگفت. اگر هم سخن میگفت، «بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِینَ» از همه سبقت میگرفت و تشنگی شنوندگان را برطرف میکرد. حرف مفید می زد. پیاده کردن همین یک ویژگی در زندگی بسیار مشکل است. «وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً» بیشتر در سکوت به سر میبرد. «وَ کَانَ إِذَا غُلِبَ عَلَى الْکَلَامِ لَمْ یُغْلَبْ عَلَى السُّکُوتِ» دیگران در یک جلسهای که بودند در سخن گفتند بر او غلبه میکردند. همه بیش از او سخن میگفتند، ولی در سکوت کسی بر او غلبه نمیکرد. «وَ کَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّمَ» بیش از آنکه برای سخن گفتن حریص باشد، برای سکوت کردن و شنیدن حریص بود.
گفت: طبیب، از مزاج خودش طبابت میکند. دقیقاً به عکس حالاتی است که ما داریم. امام(ره) در یک جلسهای بودند، بحثی مطرح شده بود. همه اظهار نظر کرده بودند و امام چیزی نگفته بودند. از جلسه که بیرون آمده بودند، کسی از شاگردان که خدمت امام بود، گفت: شما چیزی نفرمودید و راجع به این مسأله مطلبی نداشتید. فرمودند: چرا، اما کسی از من سؤال نکرد. اما این برای ما برعکس است. میگوییم: صحبت نکن که من باید صحبت کنم.
امیرالمؤمنین میفرماید: برادر من «وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً» سکوت کردن خیلی سخت است. حرف زدن آسان است. و حرص در شنیدن در او بیشتر از گفتن بود.
خدا مرحوم حاج حسین فاطمی را رحمت کند. ایشان در قم استاد اخلاق بودند. خیلی از علما و مراجع، حتی امام(ره) هم پای موعظه ایشان میآمدند. ایشان از ملازمین مرحوم آیت الله ملکی تبریزی بوده است. با مرحوم ملکی خیلی محشور بودند. شبهای جمعه در منزل خودشان منبر میرفتند و موعظه میکردند. من شنیدم که این شعر را هر شب جمعه در همه سخنرانیهایش میخواندند.
صَمت و جوع و سَهَر و عزلت و ذکر بدوام *** ناتمامان جهان را کند این پنج تمام
این ویژگی انسان کامل است. صَمت همین است که حضرت میفرماید: «وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً». اتفاقاً همه اینها در ماه رمضان هم هست. صَمت برای ماه رمضان است. این نوعی تمرین و پرهیز است. در شهرستانی بودم، آقایی چوپان بود. مردم به او به دید آدمی که یک مقدار عقب افتاده است، به او نگاه میکردند. خدا ایشان را رحمت کند. چند ماه رمضان را آنجا بودم. این مرد از اول اذان صبح یک پارچهای را روی سرش میبست و یک دور هم دور دهانش میبست. از اذان صبح تا اذان مغرب، محال بود یک جمله حرف بزند! من گفتم: ما عقب مانده هستیم، نه این بنده خدا! این به این معنی نیست که بعد از اذان مغرب هرچه خواستیم بگوییم، نه! این تمرینی است که بعد از اذان هم سخن به زبان نیاوریم. شرط روزه سکوت است.
جوع هم به معنی گرسنگی است. سَهَر (با «ه» نوشته میشود) به معنی شب زندهداری است. کسی توفیق شب زندهداری و نماز شب را در این ایام دارد که مراقبت داشته باشد. داستانی را از یکی از علمای بزرگوار مرحوم آ شیخ غلامحسین شرعی میخواندم. مرد بسیار بزرگواری بود. ایشان برای تحصیل به نجف رفته بودند. پنج سال در نجف درس میخواندند. روزی که میخواستند نجف بروند، مادرش بساط زندگی به او داده که آنجا نیازی نداشته باشد. لحاف و تشک نویی را به پسرش میدهد و میگوید: پسرم آنجا پهن کن و استفاده کن. ایشان وقتی نجف میرود و بعد از پنج سال برمیگردد، بقچه را همانطور به مادرش میدهد. مادر میگوید: چرا باز نکردی؟! میگوید: فکر کردم اگر شب روی تشک نرمی بخوابم، دیگر اهل بیدار شدن سَهَر و رفتن به حرم امیرالمؤمنین نیستم. نمیگویم این سختیها را بچشیم. ولی کسانی میتوانند این شب زندهداریها را داشته باشند، که مراعاتهایی کنند.
عزلت، به معنی رهبانیت نیست.گوشهگیری از جلساتی که خدا راضی نیست. پنجمین مورد هم ذکر بدوام است. دائم الذکر بودن است. ذکر لفظی و زبانی خوب است اما بالاتر از آن ذکر قلبی است که امام(ره) میفرماید: عالم محضر خداست.
امیرالمؤمنین(ع) کسی را به عنوان برادر خطاب میکند که «وَ کَانَ أَکْثَرَ دَهْرِهِ صَامِتاً». سکوت خیلی سخت است. اینکه آدم با مَنیّت مبارزه کندتا به سکوت برسد.
خدا مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده را رحمت کند فرزند حاج شیخ عباس قمی(ره) بودند. ما ایشان را فقط به مفاتیح میشناسیم در حالی که ایشان ۱۱۰ کتاب دارد. در «فواید الرضویه» کتابهایش را نام میبرد. در «فواید الرضویه» شرح حال صدها تن از علما هست. به ترتیب حروف الفبا است. به نام شیخ عباس قمی میرسد. باید شرح حال خودش را بنویسد. کسی که شرح حال صدها نفر از علما را نوشته است، حق ندارد ییک کلمه شرح حال خودش را بنویسد؟ دو جلد کتاب است. مینویسد «و اما شرح حال خودم… چون من احقر و پستتر از آن هستم که در ردیف علما به حساب آیم، از شرح حال خودم صرف نظر میکنم.» روزه فقط برای همین است که پرواز کنیم. تکبر نداشته باشیم. خوش اخلاق باشیم.
بزرگواری جمله زیبایی میفرمود: نکند در ماه رمضان آبروی ماه رمضان را ببریم. کاری نکنیم با بداخلاقیهایمان زن و بچه بگویند: ای خدا، این ماه رحمت کی تمام میشود؟ ماه تواضع و خوش اخلاقی است. ماه کوچک دانستن خود است. شیخ عباس(ره) میگوید: من شرح حالی نمینویسم، فقط کتابهایم را مینویسم که اگر کسی خواست، بخواند. یکی سفینه البحار است که ۲۵ سال برای این کتاب زحمت کشیده است. اگر الآن با این سیستمها کسی بخواهد سفینه البحار بنویسد، باید سالها چند گروه زحمت میکشیدند. ایشان یک تنه این کتاب را نوشتند.
آقازاده ایشان مرحوم حاج میرزا علی محدث زاده نوشتند: روزی ما در اتاق نشسته بودیم، دیدیم پدر ما در اتاق مشغول نوشتن کتاب بود. یک مرتبه صدای گریه ایشان به گوش ما رسید. گفتیم: چرا گریه میکنید؟ فرمود: داشتم روایات دروغ را میخواندم، گریهام گرفت. دهها گناه منشأ زبان است، یکی دروغ است. گفتیم: مگر شما دروغ گفتید؟ فرمود: نه! دروغ نگفتم، ولی یک وقتی دروغ مصلحت آمیز گفتم. گفتند: خوب مصلحت آمیز بوده است. فرمودند: الآن فکر میکنم که شاید مصلحت نبوده من آن دروغ را بگویم. دروغی که روزی تشخیص داده بود، مصلحت آمیز است، که ماجرایش این است که در مکه که بودند، علمای حجاز پرسیدند: چرا شیعیان فلان کار را انجام میدهند؟ به یک جهتی گفتم: این کار عوام شیعه است. مفهومش این بود که کار علما نیست. الآن با صدای بلند گریه میکرد که آن روزی که براساس مصلحت گفتم، شاید نباید میگفتم… ما چقدر با اینها فاصله داریم. اینها معصوم نبودند.
الآن در شبهای ماه رمضان، شب نشینی هست. مواظب باشیم گرفتار غیبت نشویم. گرفتار گناه زبان نشویم. سکوت بهتر از سخن گفتن است. در خاطرات مرحوم آیت الله العظمی حائری میخواندم. مؤسس حوزه علمیه قم بودند. ایشان مجسمه تقوا بودند. شاگردانی مثل امام(ره)، آیت الله العظمی گلپایگانی، آیت الله العظمی اراکی، اینها شاگردان آیت الله العظمی اراکی بودند. به شاگردی ایشان افتخار میکردند. امام به آیت الله حائری خیلی ارادت داشتند. یک وقتی به امام گفته بودند: چرا آ شیخ این انقلابی که شما کردید را نکرد؟ فرمودند: حفظ کردن حوزه در آن زمان توسط آ شیخ از انقلاب ما بالاتر بود. بزرگان خیلی به ایشان ارادت داشتند. در حالات ایشان میدیدیم که ایشان در نجف درس میخواندند. یک وقتی از نجف به کربلا میروند. به ایشان گفتند: چرا از نجف به کربلا رفتید؟ فرمودند: نجف را خیلی دوست داشتم. ولی در داستان مشروطه از بس عدهای موافق و عدهای مخالف بودند و علیه همدیگر عیب جویی میکردند، به کربلا آمدم.
من نمیگویم ما هم شهرمان را عوض کنیم. جلسهمان را میتوانیم عوض کنیم. بحث جلسه را عوض کنیم. نگذاریم به غیبت کشیده شود. انسان از سکوت ضرر نمیکند. منشأ بیشتر گناهان زبان است. جلسه را عوض کنیم، جلسه را هم عوض نمیکنیم، موضوع جلسه را عوض کنیم. آنهایی که به جایی رسیدند، «وَ کَانَ عَلَى مَا یَسْمَعُ أَحْرَصَ مِنْهُ عَلَى أَنْ یَتَکَلَّم» حرص برای گفتن نداشت، برای شنیدن داشت.
مرحوم حاج آقا مصطفی فرزند امام، در خاطرات ایشان هست وقتی به امام گفتند: من میخواهم از آیت الله بروجردی تقلید کنم، مقلد آیت الله العظمی بروجردی شوم. به امام گفته بود: من علمیت ایشان را میدانم. ایشان اعلم است، هیچ! شما که اینقدر از ایشان تبلیغ میکنی، عدالتشان را از کجا بدانم؟ از کجا بدانم ایشان عادل است؟ امام فرموده بودند: نشانهاش این است که ایشان با اینکه گاهی عصبانی میشود، غضب میکند، ولی در گفتارش از مرز شرم تجاوز نمیکند.
بسیاری از گناهانی که ما گرفتار آن هستیم، به خاطر همین مباحث سیاسی است. از مرز شرم بیرون میرویم. یعنی طرف را تا کافر نکنیم، خیال ما راحت نمیشود. فکر میکنیم ما حق محض هستیم، جناح مخالف ما باطل محض است، تا متهم به کفر نکنیم، راضی نمیشویم. اینهایی که هرچه دلشان میخواهد مینویسند و میگویند، چه پایانی دارند؟ امام راجع به آیت الله بروجردی فرمود: نشانه عدالت آیت الله العظمی بروجردی این است که وقتی ناراحت میشوند، از مرز شرم بیرون نمیرود. اگر هم سخن میگفت، طوری بود «بَذَّ الْقَائِلِینَ وَ نَقَعَ غَلِیلَ السَّائِلِین» عطش مستمع را برطرف میکرد. حرف مفید میزد.
روایتی دیدم که هم شیخ صدوق در من لا یحضر دارد، هم در خصال دارد و هم در معانی الاخبار دارد. شیخ مفید در اختصاص آوردند و حدیث از پیامبر گرامی اسلام است. پیامبر گرامی اسلام فرمود: «إِذَا رَأَیْتُمُ الرَّجُلَ لَا یُبَالِی مَا قَالَ وَ لَا مَا قِیلَ لَه» (وسایل الشیعه/ج۱۶/ص۳۴) اگر دیدید برای آدمی مهم نیست که چه میگوید، دربارهاش چه میگویند، هر حرفی را میزند، برایش مهم نیست. اگر انسانی به اینجا رسید، «فَهُوَ شِرْکُ الشَّیْطَان». یعنی شیطان در او شراکت دارد. اشاره به آیهی ۶۴ سوره اسراء دارد. «وَ شارِکْهُمْ فِی الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ» شیطان در اموال و اولاد شریک میشود. گاهی شیطان شراکت دارد. یعنی چه؟
مرحوم طباطبایی (ره) بیان قشنگی دارند که یعنی چه که شیطان شریک است؟ ایشان فرمودند: دو معنا دارد. یکی در نطفهاش شریک است. یعنی حرامزاده است. یا اینکه تربیتش شیطانی است. در روحیات او اثر گذاشته است. یا در نطفه او اثر گذار است، یا اینکه تربیتش شیطانی است. اگر برای ما مهم نبود که چه بگوییم و چه در مورد ما بگویند. مهم نیست، هرچه بخواهند بگویند.
خیلیها الآن در روزنامهها برایشان مهم نیست چه مینویسند. فقط در گفتار نیست، در نوشتار هم هست. فقط برایش مهم است که مخالف را از میدان در کند. اینکه چه بگوید و چه بنویسد مهم نیست.
نامه ۶۹ نهجالبلاغه به حارث همدانی نوشته است. حضرت نوشتند: «لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ» (شرح نهجالبلاغه/ج۱۸/ص۴۱) هر چیزی شنیدی حق نداری بگویی. «بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً» آقا من شنیدم دیگران بگویند. برای دروغ همین کافی است که تو بگویی: من شنیدم. مردم میگویند. همه میگویند. رسانهها میگویند. سایتها نوشتند. اگر رسانهها بنویسند حق است. دیگر دروغ نیست؟ «لَا تُحَدِّثِ النَّاسَ بِکُلِّ مَا سَمِعْتَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ کَذِباً وَ لَا تَرُدَّ عَلَى النَّاسِ کُلَّ مَا حَدَّثُوکَ بِهِ فَکَفَى بِذَلِکَ جَهْلًا» البته اگر چیزی شنیدی بررسی کن، لازم نیست حتماً تکذیب کنی. اما برای دیگران نقل نکن.
در معراج به پیامبر خدا خطاب شد، پیامبر میدانی ارث روزه چیست؟ ارث یعنی اینکه در پایان باید چه نصیب ما شود؟ آخر ماه رمضان باید چه به ما برسد؟ امام(ره) مکرر میفرمودند: اگر میخواهید ببینید روزه شما قبول شده یا نه، ببینید روزه در شما تأثیری گذاشته یا نه. اگر روی شما اثر گذاشته، روزه شما قبول است. در شب معراج به پیامبر فرمودند: می دانی میراث روزه چیست؟ آنچه در آخر از ماه رمضان باید به ما برسد، کم خوردن و کم گفتن است. اگر این را گرفتیم ارث روزه است وگرنه وارث نیستیم.
امام صادق(ع) فرمود: خدا به چیزی بالاتر از این دو عبادت نشده است. یکی حج و دیگری سکوت است. ما فقط در دعاهایمان میگوییم: «اللهم ارزقنی حج بیتک الحرام» خدایا حج نصیب ما کن.
امیرالمؤمنان دیدند کسی به قنبر خادم ایشان دشنام داد. گاهی انسان آنچنان عصبانی میشود، قوه غضب تحت تأثیر قرار میدهد، فرصت فکر کردن نیست. بلافاصله قنبر آمد جوابش را بدهد. امیرالمؤمنین فرمودند: «مَهْلًا یَا قَنْبَرُ» (مستدرک/ج۱۱/ص۲۹۱) آرام بگیر! حضرت قسم خورد، قسم به خدایی که عالم را آفرید. «مَا أَرْضَى الْمُؤْمِنُ رَبَّهُ بِمِثْلِ الْحِلْمِ وَ لَا أَسْخَطَ الشَّیْطَانَ بِمِثْلِ الصَّمْتِ» فرمود: مؤمن با هیچ چیزی نمیتواند خدا را راضی کند، مثل حلم و بردباری. شما وقتی حلم و بردباری نشان دادی، خدا بیش از همه از شما راضی میشود. بالاترین چیزی که شیطان را به خشم میآورد، سکوت شما است. الآن ماه رمضان است. میخواهیم شیطان از ما دور شود. امیرالمؤمنین فرمود: شیطان از هیچ چیزی به اندازهی صمت و سکوت نمیهراسد.
چه کنیم که در ماه رمضان تمرین سکوت کنیم. حضرت فرمودند: «مَنْ عَلِمَ أَنَّ کَلَامَهُ مِنْ عَمَلِهِ» (شرح نهجالبلاغه/ج۱۹/ص۲۶۴) اگر کسی باور کند که کلامش جزء اعمالش است، «قَلَّ کَلَامُهُ» حرف زدنش کم میشود. ما اعمال را کارهای فیزیکی میدانیم. نوازش سر یتیم را کار میدانیم.
امیرالمؤمنین(ع) عبور میکردند، شخصی خیلی حرف میزد. حضرت ایستادند و فرمودند: «وَ مَرَّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع بِرَجُلٍ وَ هُوَ یَتَکَلَّمُ بِفُضُولِ الْکَلَامِ فَقَالَ یَا هَذَا إِنَّکَ تُمْلِی عَلَى کَاتِبِیکَ کِتَاباً» (بحارالانوار/ج۵/ص۳۲۷) فرمود: فکر نکن حرفهای تو گم میشود. ما حرف را جزء اعمال نمیدانیم. فرمود: وقتی تو حرف میزنی، دو فرشته مینویسند. این حرفها به سوی خدا میرود. «ما یَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَیْهِ رَقیبٌ عَتیدٌ» (ق/۱۸) باور کنیم سخن گفتن ما جزء اعمال ما است.
شریعتی: … انشاءالله زندگی همه ما منور به نور قرآن و یاد اهلبیت(ع) باشد. حاج آقای حسینی اشاره قرآنی امروز را بفرمایید.
حجت الاسلام حسینیقمی: آیهی پایانی که تلاوت شد «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یجَْعَلُ رِسَالَتَهُ»(انعام/۱۲۴) با این آیه نمیدانم دیگر جایی برای بحث باقی میماند. خدا میداند رسالت را به چه کسی بدهد؟ میدانید ما امامت را ادامه رسالت میدانیم. امام جانشین رسول است. امامت را چه کسی غیر از خدا میتواند تعیین کند؟ «إِنِّی جاعِلُکَ لِلنَّاسِ إِماما» (بقره/۱۲۴) امامت، رسالت، پیامبری، دست مردم نیست که مردم انتخاب کنند. «اللَّهُ أَعْلَمُ حَیْثُ یجَْعَلُ رِسَالَتَهُ» امامت ادامه رسالت است.
فرق نگاه امامت در نگاه کسانی که میگویند: خدا باید امام را تعیین کند. امامت و رسالت با خداست. فرق این نگاه با نگاه کسانی که میگویند، خودمان جمع میشویم و یک نفر را انتخاب میکنیم چیست؟ آنچه امام انتخاب کند، امیرالمؤمنین(ع) و نهج البلاغه میشود. در آستانه ضربت خوردن حضرت هستیم، خطبه ۱۷۵ میفرماید: «وَ اللَّهِ لَوْ شِئْتُ أَنْ أُخْبِرَ کُلَّ رَجُلٍ مِنْکُمْ بِمَخْرَجِهِ وَ مَوْلِجِهِ وَ جَمِیعِ شَأْنِهِ لَفَعَلْتُ» (شرحنهجالبلاغه/ج۱۰/ص۱۰) به خدا قسم اگر بخواهم از ورود و خروج و تمام افعال شما خبر بدهم، میتوانستم. چرا نمیگویم؟ «وَ لَکِنْ أَخَافُ أَنْ تَکْفُرُوا فِیَّ بِرَسُولِ اللَّهِ ص» میترسم از من بشنوید و مرا از پیامبر بالاتر بدانید. «أَلَا وَ إِنِّی مُفْضِیهِ» میگویم ولی به شما نمیگویم! به اصحاب خاص خودم میگویم. به سلمان و مقداد میگویم. به ابیذر میگویم. «إِلَى الْخَاصَّهِ مِمَّنْ یُؤْمَنُ ذَلِکَ مِنْهُ» به افراد خاص میگویم ولی به همه نمیگویم. ما امیرالمؤمنین را نشناختیم و نخواهیم شناخت. امیرالمؤمنین همه پردهها را کنار نزد.
شریعتی: در ایام شبهای قدر هستیم. اگر صلاح میدانید از این شبها بگویید.
حجت الاسلام حسینیقمی: ضمن التماس دعای فراوان، ما بحث توبه را مفصل داشتیم. کسی این شبها نا امید نباشد. ذرهای ناامیدی در قلب کسی نباشد. امام صادق(ع) فرمود: خدا به توبهکنندگان سه ویژگی داده است. یکی برای نجات تمام اهل آسمان و زمین کافی است. یکی در سورهی مبارکه غافر آیه ۷ است. «الَّذینَ یَحْمِلُونَ الْعَرْشَ وَ مَنْ حَوْلَهُ» فرشتگان حامل عرض الهی، کارشان طلب آمرزش برای توبه کنندگان است. «یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یُؤْمِنُونَ بِهِ وَ یَسْتَغْفِرُونَ» کار فرشتهها است.
آیه بعد سورهی مبارکه بقره آیه ۲۲۲ است. «إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابینَ وَ یُحِبُّ الْمُتَطَهِّرینَ» خدا تواب را دوست دارد. آیه سوم سوره مبارکه فرقان آیه ۶۸ به بعد است. خداوند سه گناه که سنگینترین گناهان است را نام میبرد. عباد الرحمن کسانی هستند که «لا یَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ» مشرک نمیشوند. «وَ لا یَقْتُلُونَ النَّفْسَ» آدم نمیکشند، دنبال فحشا نمیروند. شرک، قتل نفس، فحشا، کار عباد الرحمن نیست! اگر کسی این گناهان را انجام داد، «وَ مَنْ یَفْعَلْ ذلِکَ یَلْقَ أَثاماً» گناهش سنگین است. «یُضَاعَفْ لَهُ الْعَذَابُ یَوْمَ الْقِیَامَهِ» (فرقان/۶۹) عذابش مضاعف است. «وَ یخَْلُدْ فِیهِ مُهَانًا» خلود و جاودانگی در آتش دارد. این گناهان سنگینترین گناهان است. علامه طبرسی میفرماید: شرک و بت پرستی، آدم کشی، فحشاء که در ردیف هم هستند، سنگینترین گناهان هستند. ولی بالافاصله میفرماید: «إِلَّا مَن تَابَ وَ ءَامَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صَالِحًا فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» (فرقان/۷۰) اگر توبه کردی، گناهات به حسنه تبدیل میشود.
شما کجای عالم سراغ داری که کسی را جریمه کرده باشند، یک روزی که میخواهند بگویند: بخشیدیم، جریمهها را پاک کردیم و پاداش هم بدهند؟ این امکان دارد؟ پلیس دیگر نهایت جرایم را ببخشد. دیگر شماره حساب نمیگیرد یک چیزی هم به حساب بریزد. با وجود این آیه «فَأُوْلَئکَ یُبَدِّلُ اللَّهُ سَیَِّاتِهِمْ حَسَنَاتٍ» اگر کسی نا امید شود چه باید کرد؟ ما دیگر بیش از این بلد نیستیم، و قرآن بیش از این یاد ما نداده است.
حرف آخر من به جوانهای عزیز است. این حدیث در همه مصادق قدیمی ما آمده است.امام صادق(ع) فرمود: کسی که این نماز را بخواند، در بحث توبه گفتیم: غسل توبه، نماز توبه، دعای توبه، البته توبه وجوب فوری دارد، تأخیر نیاندازد. نیت غسل توبه را مثل غسلهای دیگر بکند. امام صادق فرمود: کسی که نماز توبه را بخواند، صورت برنمیگردد، مگر اینکه خداوند تمام گناهان او را بخشیده باشد. این نماز توبه همان نماز امیرالمؤمنین است. اول مفاتیح با عنوان نماز امیرالمؤمنین(ع) آمده است. دو تا دو رکعت است. فقط فرقش با نماز صبح این است که ما در نماز صبح ما یک «قل هو الله» میخوانیم. در این پنجاه بار میخوانیم. یعنی در چهار رکعت ۲۰۰ «قل هو الله» میخوانیم. انشاءالله همه با دست پر از در خانه خدا برگردیم.
انشاءالله از خداوند میخواهیم، که دست خالی در این شبها برنگردیم. مقدرات ما تا سال بعد در این شبها نوشته میشود. از خدا میخواهیم انشاءالله به همه ما توفیق بهترین استفادهها را در این شبها بدهد.
شریعتی: در سحرهای پرنور و وقت افطار ما را از دعای خیرتان فراموش نکنید. والحمدلله رب العالمین و صل الله علی محمدٍ و آله الطاهرین.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۳/۰۴/۲۴
موضوع کلی: سیرۀ تربیتی امام علی علیهالسلام در نهجالبلاغه
.






