سیرۀ تربیتی حضرت شعیب در قرآن ۳؛ فساد در أرض
۱۴۰۰-۰۸-۰۹ ۱۴۰۲-۱۲-۱۲ ۱۴:۵۹سیرۀ تربیتی حضرت شعیب در قرآن ۳؛ فساد در أرض

سیرۀ تربیتی حضرت شعیب در قرآن ۳؛ فساد در أرض
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
اگر کوهم خراب از قصهی فرهاد خواهم شد
کنار نام اهل عشق من هم یاد خواهم شد
دلیل از من مخواه، از سرنوشت پیلهها پیداست
که از زندان دنیا عاقبت آزاد خواهم شد
تمام عمر، کوهم خواندی و آتش فشان بودم
سکوتم گرچه سرتا پا شبی فریاد خواهم شد
مسیحای تو بر من گرچه دیگر جان نمیبخشد
اگر یک دم بیاید بر مزارم شاد خواهم شد
به خاک افکندیام در خون و قول سوختن دادی
چه بهتر بعد از این خاکستری در باد خواهم شد
شریعتی: سلام میکنم به همه دوستانم، بینندهها و شنوندههای بسیار نازنینمان، انشاءالله هرجا که هستید مثل اولین روز تابستان دلتان گرم باشد ولی سراپای وجودتان سرشار از بهار باشد. خیلی خوشحالیم که همراه شما هستیم. حاج آقای عابدینی سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید.
حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمه الله، بنده هم خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز هم عرض سلام دارم.
شریعتی: در محضر آیههای نورانی قرآن کریم با بیان شیوا و لطیف حاج آقای عابدینی هستیم. مکرر این قصهها را شنیدیم ولی نکتههای حاج آقای عابدینی بسیار ارزشمند است. بحث امروز شما را خواهیم شنید.
حجت الاسلام عابدینی: (قرائت دعای سلامت امام زمان) انشاءالله خدای سبحان این امت اسلام و نهضت اسلام را در این ایام برکت بدهد تا در این نهضت بسترسازی ظهور انجام شود و ما از یاران و یاوران و بلکه سرداران حضرت باشیم.
جالوت و حضرت داود
در آغاز کلام یک نکته را یادآوری کنم، مردم مسلمان و همه مستضعفین هم خوشحال شدند، سقوط پهپاد آمریکایی که به ظاهر یک امر سادهای شاید جلوه کند اما از عنایات الهی است. اگر بخواهیم یک تشابهی برای این پیدا کنیم که بتوانیم از جهت قرآنی دلهایمان را محکمتر کنیم، به جریان جالوت و حضرت داود تشبیه کردم. بعد از آنکه لشکر طالوت در مقابل جالوت قرار گرفت، قدرت جالوت باعث شد لشگر طالوت که لشگر حق بودند یک مرتبه اکثرشان گفتند: «لا طاقَهَ لَنَا الْیَوْمَ بِجالُوتَ وَ جُنُودِهِ» (بقره/۲۴۹) اینها خیلی بزرگ و عظیم و قوی هستند و ما طاقت نداریم. در آنجا بود که عدهای از مؤمنین محض و خالص طالوت گفتند: «کَمْ مِنْ فِئَهٍ قَلِیلَهٍ غَلَبَتْ فِئَهً کَثِیرَهً بِإِذْنِ اللَّهِ» چقدر گاهی جمعیتهای کمی در طول تاریخ انسانی بودند که بر جمعیتهای کثیر و قوی به اذن الله غلبه پیدا کردند. آنجا از خدای سبحان خواستند «رَبَّنا أَفْرِغْ عَلَیْنا صَبْراً وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْکافِرِین» (بقره/۲۵۰) آنجا دارد که داود وقتی وارد صحنه شد، به عنوان رزمنده نیامده بود. نوجوانی بود که آمده بود برای برادرانش غذا بیاورد. وقتی وارد صحنه شد، دید که همه گفتگو میکنند از قدرت و عظمت و شوکت جالوت، گفت: این جالوت کیست که اینقدر از او میترسید؟ گفتند: بزرگان و پهلوانهای لشگر کم آوردند تو چه میگویی؟ گفت: به من نشان بدهید. وقتی نشان دادند، داود قلاب سنگ داشت. گفتند: این جالوت است و از جهت قدرت و نظام بدنی قوی و درشت بود. این هم سنگ را در قلاب گذاشت و چرخاند و پرتاب کرد و به پیشانی جالوت خورد و از روی اسب بر زمین ساقط شد و لشگر جالوت پراکنده شدند و شکست خوردند و فرار کردند. خدای سبحان پیشانی کار را که خود جالوت بود با یک سنگ داود نوجوان هدفگیری کرد و باعث شکست لشگر عظیم شد.
این پهباد در نظر آنها پیشانی جالوت است که به قول خودشان بلندپروازتر و گرانترین و بالاترین از جهت تکنولوژی، این دیگر چه خواهد کرد… خدای سبحان کمک کرد با تجهیزاتی که خودمان ساختیم، الحمدلله جوانان ما پیچیدهترین آنها را ساقط کردند. معنیاش این است که بقیه کمتر از این است و ساقط کردن بقیهاش آسانتر است. نمیگوییم کاری ندارد، اما سادهتر است. پس توان داریم و پای آن هستیم. دشمن این پیام را خوب میگیرد اما ما در دوستانمان خوب بلد نیستیم این را در اعتماد به نفس جا بیاندازیم. هم جریان قرآنی است و خود آنها میگویند: زدن این پهباد، غیر از اینکه رادار بتواند این را بگیرد و ثبت کند و مسیرش را کجا رفته، همه تحت نظر بوده است. چیزی که رادار گریز است، وقتی اینها را با نگاه قرآنی میبینیم، دلمان خنک شود خدای سبحان در کار است. به دست جوانان دانای ما و غیور ما، دانشمندان جوان ما در دل تاریکی شب، نه در دل روز که بگویی در روز ممکن بود مثلاً با دوربینهای قوی دیده شود. تشکر میکنیم از تمام کسانی که دستاندرکار حفاظت از کشور اسلامی هستند و همچنین به مردم تبریک بگوییم که پیشانی جالوت را خدای سبحان با این تیر به زمین زده و این باعث اعتماد به نفس بیشتر میشود.
شریعتی: جای تبریک و تقدیر و تشکر دارد از همه آنهایی که دست به دست هم دادند و مردم در یک امنیت خاطری در مملکتمان نفس بکشند و انشاءالله مشکلات عدیدهای هم که وجود دارد حل شود.
حجت الاسلام عابدینی: به خصوص که این متعلق به کسی است که دارد در جهان دائماً فریاد میکشد و مبارز میطلبد. دنبال بهانه است که گوش کسی را بکشد. اما ما به پیشانی او میزنیم و بعد رویش را آن طرف میکند که گویی خبری نشده است. این قدرت است. در زندگی انبیاء تعبیر انبیاء این است که «فَکِیدُونِی جَمِیعاً ثُمَّ لا تُنْظِرُونِ» (هود/۵۵) همه قوایتان را علیه من جمع کنید و مهلت هم ندهید، ببینید چه کار میتوانید بکنید. یعنی یک کسی که پشتش به خداست اینطور تحدی با اینها میکند. ما با این کارمان تحدی کردیم. امام وقتی میگوید: آمریکا هیچ غلطی نمیتواند بکند، این تحدی است. وقتی مقام معظم رهبری میفرمایند: اگر آمریکا قدرت داشت در این چهل ساله، هرگاه قدرت داشت لحظهای کوتاه نمیآمد از ساقط کردن ما. نتوانسته که نکرده نه اینکه نخواسته است. اینها تحدی است، یعنی دشمنی که متکبر و مغرور است را تحقیر کن. این زدن پهباد، تحقیر کردن است. اینها را باید ببینیم که دشمن مانده چه کند. دیگران هم از داخل خودشان تخطئه کردند که حواست باشد دست از پا خطا نکنی. این همان چیزی است که مقام معظم رهبری فرمودند: الحمدلله کشور ما روز به روز رو به عظمت و عزت پیش میرود و دشمن هم رو به ضعف میرود. این دشمنی بود که در جریان یازده سپتامبر بی بهانه به عراقی که هیچ ربطی به جریان نداشته حمله میکند. به افغانستان حمله میکند و بعد با خاک و خون یکسان میکند. انشاءالله خدای سبحان ما را قدردان این عظمت و عزتی که ایجاد شده قرار بدهد. نگاه قرآنی داشته باشیم و باورمان به خدا روز به روز بیشتر باشد و شاکر خدا باشیم که خدایا ما را در این مملکتی قرار دادی که عزت ما لکهدار و پایمال نمیشود، با قدرت و عزت الهی نفس میکشیم.
سیرۀ تربیتی حضرت شعیب در قرآن کریم
در محضر حضرت شعیب(ع) بودیم و استفاده میکردیم از برکات حضرت شعیب، یکی از نکات اولی که باید گاهی در زندگی مشترک انبیاء این را ببینیم این است که خدای سبحان مفاهیم را با مصادیق توضیح داده است. یعنی دنبال این نباشیم که یکجا بیاید قواعد اقتصادی را بیان کند، بلکه در زندگی انبیاء ببینیم قواعد اقتصادی را دارند پیاده میکنند نه اینکه یک جایی کتاب قانون اقتصاد، قسمتی از قرآن اینطور باشد. اما قانون اقتصاد را در متن عمل پیاده کرده است. در زندگی حضرت شعیب(ع) از آنجاهایی است که بحث اقتصاد چون خودش پدید آورنده مکیال و میزان بود، یک میزان و مکیال عمومی که همه بپذیرند. همه یک اندازه را به عنوان میزان قبول کنند. قطعاً برای خودش قواعد و قوانینی را دارد. مثلاً اگر شما پول را به عنوان یک میزان در مبادلات مالی پذیرفتید، پول قوانین بسیاری را همراه خودش میآورد. اینطور نیست که در قدیم مبادله کالا به کالا بوده است. وقتی پول به عنوان میزان قرار میگیرد، برای خودش قوانین خاصی دارد که ارزش این به چیست و در معاملات کم و زیاد شدنش به چه صورت است. وقتی مکیال و میزان را میآورد، قطعاً از ظاهر آیات معلوم است که قوانین زیادی حاکم میشود از جمله در سیره حضرت شعیب است.
نکته دیگر این است که این جریان نشان میدهد انبیاء(ع) در عین اینکه دین الهی را بیان میکردند در سیاست و اقتصاد و اداره امور دخالت میکردند. اینطور نیست که دین از سیاست جدا باشد. اقتصاد از دین جدا باشد. یعنی تمام سیره انبیاء جنگ حق و باطل است. یعنی آمدند بگویند: حاکمیت تو که ظالم هستی ناحق است و باید خدا حاکم باشد و آن کسی که خدا تعیین میکند. این سیاست است. همه اینها را ظالم میدانند، نمیگویند شما حکومت دارید، خیلی خوب حکومت دارید که دارید. با ما کاری نداشته باشید، بگذارید نماز بخوانیم و روزه بگیریم. نه، میگوید: خدا را بپرستید، بلافاصله میگوید: هیچ اله دیگری را نپرستید. غیر او را نپرستید. مثل همان که «رَبِّیَ الَّذِی یُحْیِی وَ یُمِیتُ» (بقره/۲۵۸) اینجا اگر اینطور نگاه کنیم، بعد معلوم میشود زندگی انبیاء عین سیاست بود. لذا همه سلطانها با اینها درمیافتادند، چون میدانستند منازع اینها هستند. آنوقت اقتصاد هم داخل در همین نظام سیاسی و حاکمیتی است. اینها در اقتصاد دخالت میکردند، میگفتند: این کار را نکنید، این خلاف است، تخلف است. در اقتصاد از این دخالت چه بالاتر که قواعد اقتصاد را اینجا قرار بدهند، کیل و میزان را وفا کنید، «وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ» (اعراف/۸۵) در معامله و ارتباط با مردم کم نگذارید.
این یک بحث مهمی است که این آیاتی که در رابطه با حضرت شعیب هست، دنباله آیات در رابطه با مباحث اقتصادی، «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِین» (اعراف/۷۴) کسی که در نظام اقتصادی اختلال ایجاد کند، مفسد فی الارض است. بارها در این چند آیه سورهی اعراف و سوره هود تکرار شده است. لفظ مفسد فی الارض در نگاه احکامی و نگاه دینی و قوانین الهی معنای خاص دارد. یعنی کسی که میآید اختلال در زندگی اقتصادی مردم ایجاد میکند، مفسد فی الارض است. آن هم در میزان اساسی مردم تغییر ایجاد میکند. یعنی میزان را به هم میزند. یک موقع هست در یک معامله کوتاهی میکند، یک موقع دنبال به هم زدن میزان است. مثلاً بیاید کاری کند که ارزش پول ملی کاهش پیدا کند. این پول ملی میزان است، اگر کسی کاری کرد، فعالیتی کرد که ارزش پول ملی به واسطه فعل این کاسته شد، چه میخواست و چه نمیخواست، این مهم نیست که قصدش هم نبوده است. اما چون نتیجه فعلش، پول ملی که یک میزان است با فعل این ارزشش کاسته شد، یعنی میزان به هم خورد. یعنی کم فروشی شد، یعنی چیزی که با صد تومان میتوانستم بخرم دیگر نمیتوانم بخرم. این باعث شد و این مفسد فی الارض است.
ما نمیتوانیم آیات قرآن را فقط به عنوان موعظه اخلاقی ببینیم، دستور دینی برای حاکمیت زندگی است. برای حاکمیت و حکومتداری است که نظام اقتصادی مردم را وقتی مختل میکند. «وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِین» تعثوا، خودش فساد است. تأکید در اینکه مفسدین، دوباره آمده است. در سوره اعراف و سوره هود و سوره شعرا مکرر آمده است. در آیات ۸۵ به بعد سوره اعراف میفرماید، «وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها» (اعراف/۸۵) فساد در ارض نکنید. فساد در ارض یک معنای اخلاقی نیست. فساد در ارض یک حکم حکومتی است که مفسد فی الارض عنوان دارد، حکم دارد و طبق روایات ما برای اینها احکامش روشن میشود. مفسد فی الارض کیست. اینطور نیست که خدا همینطور این لفظ را راحت به کار برده باشد و ملازمات دیگر را رعایت نکند. اینجا به کسی که در نظام اقتصادی اثر میگذارد که میزان را به هم میزند، یکی از شرایط میزان کاسته شدن ارزش پول است. این میزان برای معاملات بوده است. وقتی کاسته میشود اینطور نیست که ساده باشد. کسانی که در این طریق قدم برداشتند از جهت حاکمیتی حکم مفسد فی الارض را دارند. حکم مفسد فی الارض هم در نظام قانونگذاری مراتبش معلوم است. اشدّ و اخف آن معلوم است. یعنی فساد فی الارض یک پایه دارد و یک سقف دارد، سقفش اعدام است. اما پایه دارد و مراتب دارد. نمیگوییم: هرکس این کار را کرد همه اعدام هستند اما در فساد فی الارض اشد مجازات هستند. اینجا تخفیف ندارد. اگر بخواهند تخفیف بدهند، اختلال است.
یک موقع کسی ده میلیون دزدی کرده است. این کار زشتی است و به همین نسبت در یک جامعه، خانواده و محله ایجاد اختلال کرده است. اما کسی که دویست میلیارد تومان اختلاس کرده، وقتی محاکمه میکنند میگوید: این رقمی نیست. کسی دو میلیون تومان دزدی کرده، پلیس باید رصد کند و مراقب باشد و این را دستگیر کند. چند نفر را باید بسیج کنیم تا این دزد را بگیرد؟ هرچه بکنیم رواست و خوب است تا کشور آرام باشد و باید جزا داد کسی که این کار را کرده است. اما دو میلیون را با دویست میلیارد مقایسه کنیم! دویست میلیارد چند برابر دو میلیون است؟ اگر دو نفر را بسیج کردیم تا این دزد دو میلیونی را دستگیر کند، چند نفر را بسیج کنیم تا آن دویست میلیارد را دستگیر کند؟ صد هزار برابر است. باید دویست هزار نفر را بسیج کنیم تا این دزد را بگیرند.
ارزش رقمهای بالا از جهت نگاه ما کاسته نشود. اگر چند بار تکرار شد این طوری نشود که چند هزار میلیارد عادی شود. این حساسیتها کم نشود. دویست میلیارد تومان از سرمایههای مملکت رفته است و میگوید: این چیزی نیست!! این دویست میلیارد چند نفر را به خاک سیاه نشانده است. اگر پلیس و قوه قضائیه توان میگذارد که این دزد ده میلیون را دستگیر کند و به سزای عمل برساند، چقدر باید سرمایهگذاری شود تا آن صد هزار میلیاردی دستگیر شود و محاکمه شود. یعنی ده میلیون برابر باید نسبت به کسی که ده میلیون دزدی کرده تحت تعقیب قرار بگیرد. چرا شعیب(س) به این شدت دارد مقابله میکند؟ چرا قرآن اینقدر بر این آیه تأکید دارد.
«أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ»(هود/۸۵) اقتصاد شما نظام داشته باشد، میزان داشته باشد. میزان را کم و زیاد نکنید. تنظیم تمام روابط براساس این است که این میزان سر جای خود قرار گرفته باشد و الا اگر کسی به خودش حق داد که این کار را بکند، همه مردم یاد میگیرند، فرهنگ میشود که ما هم حق داریم دخالت کنیم و به هم بزنیم. آنوقت دیگر سنگ روی سنگ بند نمیشود. هرکسی به خودش حق بدهد دست اندازی کند. بگوید: من قدرت دارم، رانت دارم، توان دارم، ارتباط دارم، میتوانم. این مکر و خدعه میشود که معاویه داشت. مفسد فی الارض هست کسی فکرش را به کاری بیاندازد که عدهای در قبال این به خاک سیاه میافتند. این فروختن با یک ترازوی ساده نیست که این هم شامل میشود.
آن کسی که در ویلایش نشسته است و راهکار قانونی برای سوء استفاده پیدا میکنند. بعداً هم اگر گرفتار شدند یا لو رفتند اینقدر افراد دور و اطرافش را ارتباط برقرار کرده و توانسته آنها را نمکگیر خود کند، میبینید که سرپوش بگذارند و نگذارند این بر ملا شود. چون خیلیها پایشان وسط میآید. بیاید! مردم اطمینانشان به حاکمیت اسلامی بیشتر میشود اگر ببینند یک سری از مسئولین هم که دخالت داشتند رسوا شدند و ساقط شدند. اگر هرجایی کوتاهی کردند از قوه مجریه، مقننه، قضائیه باشد، در رسوا شدن اینها دخیل هستند، در به هم خوردن میزان دخیل هستند و باید پاسخگو باشند و روز قیامت پاسخگوی خانوادهای باشد که بخاطر اینکه حقش ضایع شده بود، به خاک سیاه نشانده شد و بچهاش به راه غیر ثواب کشیده شد. اینها سبب سازی کردند و سببیت در جرم این داشتند، آنها هم دخالت دارند.
اگر کسی این باور را کرد که تمام اختلالاتی که ایجاد میشود به گردن تمام سیستم و کسانی است که در اینجا کوتاهی کنند، یا خودشان دست اندر کار باشند یا کوتاهی کنند. اگر این باور را کردیم، آنوقت این آیات را میخوانیم یک نگاه دیگری برای ما ایجاد میشود، آیات به روز است. تهدید میکند و میگوید: اولاً شما خودتان ببینید، خطاب میکند به اینها شما از جهت شخصیت اجتماعی هم بخواهید دقت بکنید، شخصیت اجتماعی شما نباید اجازه بدهد این کار را کنید. یعنی کسی که صاحب شخصیت اجتماعی باشد، اغفال مردم و زورگویی به مردم، تصرف در حقوق مردم، پنهانی، شخصیت او نباید اجازه بدهد چنین کند. خودت با این تشخصی که برای خودت قائل هستی، این دزدی است و از دیوار مردم بالا رفتن است. اگر دزدی از زد و بندهای مالی شد به طوری که کسی در ظاهر عادی ندید، دلیل نمیشود این کار کثیف نباشد. دزدی مدرن کثیفتر از دزدی آشکار است. لذا دزد دو میلیونی از دیوار بالا میرود و این دزدی از تمام دیوارهای مردم بالا رفته است.
قبل از اینکه جنایت اقتصادی او را محاکمه کنند، شخصیت او باید لگدمال شود. این فساد فی الارض است. شخصیت او باید طوری در نظر مردم جلوه کند که پستی و لئامت او برای همه دیده شود. لذا با افتخار در دادگاه اقرار میکند و بعد احساس میکند دهها کار کرده و یکی لو رفته است، دم به تله داده است، حالا آخر هم جریمه پرداخت میکند. شخصیت این باید طوری لگدمال شود که در این جامعه ذلیل شود، خفیف شود. البته خدای سبحان عنایت کرده و مسئولین ما دارند مبارزه میکنند ولی باید شدیدتر از این باشد. نمیگوییم: دقت را فدای سرعت بکنند. دقت باید باشد و حتماً سرقت از دیوار بالا رفتن زودتر آشکار میشود تا یک دزدی که دهها حساب را پیچانده و ارتباط برقرار کرده، حساب سازی کردند تا توانست این کار را بکند، اما اگر توانستیم اینها را قبحش را در جامعه آشکار کنیم، به طوری که جوان ما وقتی محاکمه میشود، همیشه این حالت عبرت برایش باشد که کسی این نگاه را به مردم نکند. نه اینکه طوری باشد بنشینند، با تکبر در دادگاه لبخند بزنند. جوان هم بگوید: چیزی نشده، آخرش این است که آن مال را از او میگیرند!!
حیف است این نظامی که اینقدر جانها، شهادتها، خونها برای حفظ این ریخته شده است، مثل امام(ره)، شهدای ما، بزرگانی چون شهید چمران، شهدای مدافع حرم، اینها با صفا و اخلاص با تمام وجودشان سرمایهگذاری کردند، چطور کسی جرأت میکند که خیانت بکند. اختلاس بکند و مفاسد اقتصادی ایجاد کند و مفاسد اخلاقی را سبب شود. چطور میتوانند نزد خدا پاسخگو باشند. شعیب(س) وقتی به اینها میگوید، یکی اینکه از جرم و شخصیت شما باعث شود این جرم را مرتکب نشوید. در سوره هود میفرماید: در کنار این از خدا بترسید. یعنی معاد، یعنی باید ذکر معاد در کشور ما برای حفظ رعایت حقوق مردم، جریان معاد را باید واضحتر و روشن تر مطرح کرد که ما معتقد به معاد هستیم. اگر معتقد به معاد با کسی که معتقد نیست یکسان رفتار کند این چه اعتقاد و چه اسلامی است. چه خدایی این قبول کرده است که فعل این با فعل کسی که قائل نیست، یکی باشد؟
«إِنِّی أَراکُمْ بِخَیْرٍ» (هود/۸۴) شما شخصیت دارید. شخصیت داشتن شما باید مانع شود از اینکه شما این کارها را بکنید. این کار برای یک آدم لات و بی سر و پا است، لات و بی سر و پایی که هیچ چیزی را تشخیص نمیدهد، میگوید: این جاهل است. تو که ادعای شخصیت میکنی «إِنِّی أَراکُمْ بِخَیْرٍ وَ إِنِّی أَخافُ عَلَیْکُمْ عَذابَ یَوْمٍ مُحِیطٍ» یک روزی میآید که محیط است و مثل امروز نیست که راه گریز داشته باشد. از آن روز هم بترسید. تعبیر محیط اینجا خیلی مدخلیت دارد. یعنی احاطه تامه است، نه کسی به داد تو میرسد. نه راه گریزی هست، نه جای عملی است که بگویی: توبه کردم. همه راهها بسته است. در پنجه عدالت آنجا مقهور تام هستی. اینطور نیست که بتوانی از این طرف و آن طرف راهی پیدا کنی و شاید یک مقدار تخفیف بگیری. اصلاً تخفیف بردار نیست. دوباره میفرماید: «وَ یا قَوْمِ أَوْفُوا الْمِکْیالَ وَ الْمِیزانَ بِالْقِسْطِ» (هود/۸۵) چند بار در این سوره تکرار شده است.
«وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْیاءَهُمْ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدِینَ» (هود/۸۵) فکر نکنیم این تکرارها، خدا اگر میخواست عذاب این کار را و کیفر این کار را در دنیا بیان میکند با چه زبانی باید برای قانوندان ما بیان میکرد که بگوید: این جرم اینقدر سنگین است. با چه زبانی؟ ما قرآن را به عنوان کتاب قوانین و احکام دینمان نگاه کنیم که دارد زندگی را به ما یاد میدهد و اگر اینطور برخورد نشد با مجرمین اقتصادی، توحید هم از دست میرود. چون دیگر عبادت خدا در کار نمیشود. اینها میشوند ملأ و مطرفینی که در رأس کار قرار میگیرند و چشم مردم به اینهاست. اینها فرهنگساز مردم میشوند. باید کاری کرد که شخصیت و تفکر و فرهنگ اینها تخطئه شود. یعنی بالاتر از جرم اقتصادی که باید جزای اقتصادی پیدا کنند و به زندان بیافتند، باید نوع تفکر و نگاه و فکر باید طوری شود رسوا شود. اینقدر تحقیر شوند که حتی نوع نشاندن اینها و نوع آوردن و بردن اینها در دادگاه باید تحقیر آمیز باشد. وقتی تحقیر شد فرهنگ کسی که این را نگاه میکند. میترسد همه چیزش از دست برود.
در ادامه میفرماید: «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» (هود/۸۶) این بقیه الله یعنی آن چیزی که خدا امر میکند که در همه دستاندازهای مختلف و پیچ و خمها باقی میماند بهترین است برای شما، از جمله مصادیق این بقیه الله امام زمان(عج) است که مصداق تام است و در تمام حوادث و دست اندازها آنچه باقی مانده از ذخیره الهی که او در حقیقت میآید و همه خیر را حاکم میکند، بقیه الله است. لذا میخواهد بگوید: هرکسی قدمی برداشت در راه افساد و زمین زدن حکم خدا و تخطئه روابط صحیح در مکیال و میزان، دور شده از امام زمان، چون «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ»، بقیه الله یعنی چه، یعنی آنچه خدا امر کرده همان را خواست. سود اینقدر، اینقدر. زیادی نه، نه! ایجاد هرج و مرج نه، اگر اینطور شد به امام زمان نزدیک شده است. این مظهر و مجلای امام زمان شده است. کسی که در غیر این طریق قدم برداشت مقابل او قرار گرفته است.
اگر این نگاه را کردیم که الآن من دارم با امام زمان میجنگم، یعنی اگر دارم یک فساد سادهای میکنم در همین مقدار با امام زمان میجنگم. اگر این باور شد، بازدارندگی ایجاد میکند. اگر از خدا نمیترسیم از امام زمان بترسیم. این مقابله است، همه هستی را با این فساد من مقابل من قرار میدهد. «بَقِیَّتُ اللَّهِ خَیْرٌ لَکُمْ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ» بقیه الله میزان است. حضرت وقتی ظهور میکنند، میگوید: «أنا بقیه الله» بعد هم دارد که مؤمنین اینطور سلام بدهند به حضرت در آن دوره، «السلام علیک یا بقیه الله» این بقیه الله بودن یعنی خیر باقی، لذا در هرجایی شما اگر طبق دستور الهی، احکام الهی را رعایت کردی این خیر باقی است و ظهوری از ظهورات بقیه الله هست. در روایت هست که این هم ارتباط با بقیه الله است.
زندگیمان را با امام زمان گره بزنیم. اینطور نباشد که فقط در دعای ندبه یاد امام زمان باشیم. در متن زندگی با امام زمان محشور باشیم. در درست عمل کردن با امام زمان محشور باشیم. اگر اینطور شد، آنوقت امام زمان در صحنه مؤثر است. لذا دارد یک کسی خدمت امام صادق(ع) رسید، عرض کرد من میآمدم عدهای گفتند: سلام ما را به آقا برسان و بگویید: برای ما دعا کنند. امام صادق(ع) فرمودند: فکر میکنید ما برای شما دعا نمیکنیم. هر روز اعمال شما بر ما عرضه میشود و وقتی ما میبینیم کوتاهیهایی که از شما صورت گرفته، ناراحت میشویم و برای شما دعا میکنیم که خدا توفیق بدهد جبران کنید و برگردید. یعنی هر فعل هر روز من به حضرات عرضه میشود. آنوقت میشود من در دعای ندبه بنشینم زار بزنم ولی در روز رفتار من طور دیگری باشد. میشود ادعا کنم من مسلمان هستم و دیندار هستم، اما کاری کنم یکباره ارزش پول ملی طوری شود که عدهی زیادی به خاک سیاه کشیده شوند و زندگیشان به هم بریزد و متلاشی شود. مگر میشود اینها با هم جور در آید؟
سوار ماشین شدم از تهران به قم بروم. راننده گفت: میتوانم راحت حرف بزنم؟ گفتم: بفرمایید. گفت: من قاچاقچی بودم و کالای قاچاق میبردم و میآوردم. سه هزار کیلومتر میرفتم و میآمدم، فلان قدر پول هم میگرفتم. اما بدهکار شدم در اثر یکی از به هم ریختگیهای اقتصادی یکباره تمام سرمایه من نصف شد. باید ماهی هفت میلیون میدادم، هرچه فکر کردم چرا چنین شد؟ مجبور شدم در این کار بروم و در این کار که رفتم هر لحظه جانم کف دست بود که باید جانم را در این راه میدادم. حاضر بودم شرایط عادی باشد و یک میلیون درآمد داشته باشم ولی با آرامش زندگی کنم. ولی مجبور بودم و خودم از خودم شرمنده بودم که به کشورم خیانت میکنم ولی از آن طرف میدیدم هیچ راهی ندارم. سختیهای راه، بیداریهای شب، راهزنانی که در مسیر بودند و ما را تخلیه میکردند. کار با آرامشی نیست اما چه کسی این کار را میکند که این شرایط میشود؟ آن کسی که معیار را به هم میزند و اختلال در نظام اقتصادی ایجاد میشود و این اختلال عده زیادی را به خاک سیاه میکشاند و تخلفات اینها با اینکه به عهده خودشان هست اما منشأ و سبب آن کسانی هستند که در نظام کلان اقتصادی نقش دارند. خدا قطعاً جرمهای اینها را ثبت میکند اما در نظام دنیایی چطور؟ اگر در کشور اینطور شد کسی آرامش ندارد و باید این را افشاء کرد و تحقیر کرد و کسانی که این کار را میکنند کثیفترین مردم هستند.
شریعتی: انشاءالله قوه محترم قضاییه با قاطعیت و جدیت دنبال کنند تا مرهم بر دلهایی باشد که در این اتفاقات سوخته و ناراحت و دردناک است.
حجت الاسلام عابدینی: دستگاههای مختلف ما در قوه قضائیه، مقننه و مجریه، الی ماشاءالله کثیر هستند اما در عین حال یک نفر اگر در یک سالن سیگار بکشد همه جا پخش میشود. در جامعه اسلامی یک نفر فساد کند بوی تعفن میپیچد.
شریعتی: نکات خوبی را شنیدیم. انشاءالله برسد به گوش کسانی که باید بشنوند. … حسن ختام فرمایشات حاج آقای عابدینی را بشنویم.
حجت الاسلام عابدینی: دلمان میخواهد با این یار امام صادق(ع) فقط یک انسی در دلهای ما ایجاد شود، در مورد جناب عبدالله بن ابی یعفور که خیلی شخصیت بزرگی است. تعبیراتی که «من خواص اصحاب الصادق(ع)» امام صادق میفرمایند: «ما وجدتُ احداً یقبل وصیتی و یطیع امری الا عبدالله بن ابی یعفور» یعنی کسی که تمام وجودش اطاعت ما بود. امام صادق میگوید: کسی را نیافتم که اینطور سفارشات ما را بپذیرد و اطاعت امر ما را بکند الا عبدالله بن ابی یعفور. یکبار عبدالله بن ابی یعفور خدمت امام صادق میآید، میگوید: «و اللّه لو فلقت رمّانه بنصفین» شما یک انار را نصف کنید. بگویید: «فقلت هذا حرامٌ و هذت حلالٌ» نصفش حلال است و نصفش حرام است.
«لشهدت انّ الذی قلت حلال حلال و انّ الذی قلت حرام حرام، قال: رحمک اللّه رحمک اللّه» یعنی تا این حد نظام امامت را باور داشت. من کامل میپذیرم، چون تو را امام میدانم. میخواهد بگوید: اعتقاد من اینقدر به تو عقلانی و یقینی است و اینقدر به شما اعتماد دارم که اگر چیزی را نصف کنی و بگویی: نصفش حلال است و نصفش حرام، میپذیرم. رجال کشی از امام کاظم نقل میکند، از پیغمبر اکرم، امیرالمؤمنین(ع)، امام حسن و امام حسین یکی یکی حواریونشان را طلب میکنند، بعد به امام صادق که میرسد، میگویند: «عبدالله بن شریک العامری و زراره بن اعین و عبدالله بن ابی یعفور» که اینها سربلند میکنند و بقیه را شفاعت میکنند.
شریعتی:
سعدی اگر عاشقی کنی و جوانی *** عشق محمد بس است و آل محمد
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا عابدینی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۸/۰۴/۰۱
موضوع کلی : سیرۀ تربیتی انبیاء الهی در قرآن کریم
.






