تربیت دینی ۱۸؛ آثار تربیتی حجاب
۱۴۰۰-۰۷-۰۷ ۱۴۰۲-۱۰-۲۶ ۱۰:۵۰تربیت دینی ۱۸؛ آثار تربیتی حجاب

تربیت دینی ۱۸؛ آثار تربیتی حجاب
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
با توجه به بحث تربیت دینی، آثار تربیتی حجاب را توضیح دهید.
طبیعی است که کل احکام دینی را می توانیم یک برنامه ی تربیتی تلقی کنیم. وقتی انسان با احکام دینی بعنوان یک برنامه ی تربیتی برخورد بکند پذیرش احکام برایش راحت تر خواهد شد. وقتی شما برای تربیت بدنی یک برنامه میگیرید به شما می گویند که باید دستتان را با این وزنه ده بار بالا و پایین ببرید. سوال شما صحیح است اگر بپرسید چرا باید دستم را بالا و پایین ببرم ؟ مگر کدام عضله ی من را محکم می کند ؟ اما اگر به شما گفتند که این وزنه را بالا و پایین ببرید و نگفتند که این یک برنامه ی تربیت بدنی است شما می گویید که خوب من این را می برم بالا چرا دوباره ی پایین بیاورم ؟ اگر پایین آوردم چرا دوباره بالا ببرم ؟ می گذارم همان بالا بماند. این چراهای بی ربط شکل میگیرد اگر به شما برنامه ی تربیت بدنی بدهند و شما ندانید که این برنامه ی تربیت بدنی است. اگر به شما بگویند بنشینید و دوباره بلند شوید می گویید چرا بلند شوم ؟ وقتی به شما بگویند که این یک برنامه ی تربیت بدنی است می فهمید که بناست عضلاتتان قوی بشود. اگر سوالات درستی بکنید مثلا بگویید این تمرین کدام عضله را قوی میکند ؟ این را می شود جواب داد. این است که ما میگوییم به احکام دینی بعنوان برنامه ی تربیتی نگاه کنیم. ببینیم کدامیک از عضلات روح ما را می خواهد تقویت کند.
و دنیای ما هم چیزی جز این نیست که ما باید در این دنیا به تقویت و تربیت روح مان بپردازیم. برای اینکه این روح ظرفیت ملاقات با خدا را پیدا بکند، ظرفیت بردن بهترین لذت ها را پیدا بکند، برای ظرفیت یافتن روح احکامی صادر شد که این احکام برای تربیت بدنی نیست. برای تربیت روح است که به آن نقطه ی مطلوب برسیم. حالا وارد بحث حجاب می شویم که اساسا حجاب چیست ؟ ما باید ابتدا زیبایی حجاب و حکمت بسیار عمیق آن را درک کنیم. اگر کسی درک عمیق و لطیفی از حجاب نداشته باشد سوالات زیادی برایش پیش می آید که آن وقت انسان باید خودش را معطل جواب دادن به این سوالات بکند. من پیشنهاد میکنم هر کس که درباره ی حجاب سوال دارد اول باید یک مقدار به خدا اطمینان داشته باشد. خدایی که قصد آزار کسی را ندارد و در فرمان هایش حکمت های فراوانی وجود دارد و به حجاب یک نگاه تعقلی و عمیق بکند و نگاه عارفانه که ببیند چی حکمتی است که خدا به حجاب دستورداده است. عموم احکامی که درباره ی زن و مرد هست را از دور نگاه کند بدون هچ موضعی که زن هستند یا مرد و به چه چیزی علاقه دارند را کنار بگذارند و با اطمینان و حسن ظنی این ها را نگاه کنند. اول سعی کنند آن زیبایی را درک کنند بعد ببینند که چند تا سوال برایشان باقی مانده است، آن وقت سوالاتشان را مطرح کنند یقینا پاسخ مناسبی هم پیدا خواهند کرد.
تعریف شما از حجاب چیست؟
برای اینکه من حجاب را که یک نوع ممانعت از رفتار آزادانه ی افراد هست در زن یا مرد توضیح بدهم چنین ممانعت از رفتار آزاد را در موارد دیگری عرض می کنم. شما در زندگی دنیا یا در دیگر بخش های دین همیشه این را می بینید که انسانها امکاناتی دارند که در بهره گیری از امکانات شان بخاطر اینکه مبادا به کسی آزار برسانند آزاد نیستند. این یک قاعده ی پذیرفته شد و معقولی در زندگی دنیا است، این دنیا خاصیتش این است. شما از امکانات و دارایی هایتان هرجوری بخواهید استفاده می کنید ولی از یک جایی به بعد، به دیگران لطمه می زند. مثلا بوق ماشین شما می تواند صدای گوش خراشی داشته باشد. شما می توانید چون بوق دارید هر جا استفاده کنید، آزاد نیستید از این جلوتر برویم. گاهی اوقات یک کسی می آید خانه ی ما، ما یک امکاناتی داریم. احیانا آن فامیل لازم نیست بدانند که چرا ما نداریم و دلشان بشکند. گاهی بعضی ها خیلی اخلاقی برخورد میکنند، بعضی ها امکاناتشان را مطرح نمیکنند. که دیگران دلشان بشکند. به همین دلیل بعضی از خانمها، بعضی از تزئینات خودشان را از خانم های دیگر که احیانا مستمندتر هستند پنهان میکنند و میگویند که چرا من روح او را اذیت کنم ؟ چرا به او فخر فروشی کنم ؟ او را آزرده خاطر کنم ؟ در زندگی ما این یک امر رایج است که ما از همه ی امکاناتی که داریم استفاده نمی کنیم.
یا مثلا شما غذا و میوه در اختیارتان است چون دارید، حق دارید که بخورید ولی شما هیچ وقت این کار را نمیکنید که یک جعبه موز را یکجا بخورید. من بچه که بودم و از در مغازه ها که رد می شدم می گفتم این آقا که بستنی و تخمه در مغازه اش هست چرا بیکار نشسته و اینها را نمی خورد ؟ یعنی دوست ندارد و بزرگتر که شدیم از این محدودیت ها خیلی زیاد دیدیم. بعضی ها وقتی به امکانات می رسند برای استفاده ی محدود از این امکانات برنامه ریزی می کنند. منتها در برخی از موارد که ما برای خودمان محدودیت قائل می شویم بعضی وقتها اسرار محدودیت شان را می فهمیم. بچه ها می دانند که اگر قبل از غذا شیرینی بخورند دیگر نمی توانند غذا بخوردند و مادرها بچه ها را محدود میکنند که بعد از غذا شیرینی بخورند. ما وقتی می خواهیم خودمان را محدود کنیم باید ضررهایش را هم ببینیم. خیلی اوقات در مسائل روحی ضررها را درک نمی کنیم. اینجاست که خدا وسط همان احکام عادی دنیایی ما تبدیل می شود به یک سلسله احکام دنیا که حکمتش را نمی فهمیم. بستر شکل گیر بحث حجاب اینجاست.
آیا قبول دارید که حجاب یک نوع محدودیت است ؟
بله حجاب کاملا محدودیت است. محدودیت هایی که همه جا میپذیریم. البته این عبارت را از استاد مطهری داریم که می فرماید: حجاب محدودیت نیست، مصونیت است. این نگاه کردن از زاویه ی دیگر است. و اِلا ما که میدانیم محدودیت است. شما کت و شلورا می پوشید خوب این هم محدودیت است. شما می توانستید لباس اسپورت بپوشید که خیلی هم مقید به اتو کردن لباستان نباشید. هرکس یک محدودیتی را می پذیرد. آن کسی که اسپورت می پوشد هم یک محدودیت هایی را می پذیرد. آن کسی که دارد یک جور دیگری رفتار میکند، یکسری محدودیت را در زندگی اش می پذیرد. این جور نیست که زندگی انسان خارج از محدودیت باشد. مگر شما با ماشین در تهران بدون محدودیت میتوانید راندگی کنید ؟ این مسائل به دین که میرسد مشکل پیدا میکند زیرا خیلی از انسانها آثار زیانبارش را درک نمیکنند و میگویند که چرا خدا این محدودتی را برای ما قائل شده است ؟ بله حجاب محدودیت است ولی حجاب یک نوع محدودیت در لذت بردن خانم ها و آقایان از یکدیگر است. فلسفه ی محدود شدن لذات انسان چیست ؟ خیلی روشن است که اگر شما در لذت بردن محدود بشوید، کیفیت لذت بردن تان عمیق میشود و افزایش پیدا می کند و ممکن است لذت بردن شما با تاخیر بشود با محدودیت هایی همراه باشد ولی نوع لذت بردن تان متفاوت میشود ولی عمیق و بیشتر میشود. حتی در لذت های دنیوی یکی از فلسفه های حجاب این است که انسانها در زندگی شان از مسائل مربوط به روابط زن و مرد بیشتر لذت ببرند. در این جور ارتباط ها خوشایندی افزایش پیدا میکند. در سوالات بود که در خارج حجاب هم ندارند و آدمهای نسبت به هم حریص هم نیستند و همدیگر را رها کرده اند. ببینید دامنه ی سخن تا کجاست ؟ تا جایی است که دیگر دارد انقراض نسل پدید می آید. دامنه ی این سخن به آنجا کشیده که دیگر همدیگر را دوست ندارند.
همین لذت خودش عامل محبت بین زن و شوهر است و اگر این لذت مخدوش بشود، در کوچکترین دعواها نفرت پدید می آید. لذا بی حجابی مطابق است با افزایش آمار طلاق. ما از آن تعریف به یکی از تعریف های حجاب می رسیم که تازه این خشن ترین و معقول ترین تعریفی است که برای حجاب می توانیم قائل بشویم لطیف تر از آن هم هست. آن هم این است که حجاب پذیرش یک محدودیتی است مثل تمام محدودیت هایی که می پذیریم اگر حکمتش را نمی دانیم و به این دلیل پذیرفتن فلسفه اش برای مان سخت است و سعی می کنیم حکمتش را بفهمیم. حالا میگویند که در کشورهای خارجی که محدودیت حجاب ندارند مشکل زیادی ندارند چون چشم و دلشان سیر است ولی در کشور ما تا یک خانم کمی بدحجاب است توجه همه را به خودش جلب می کند، پس ما هم مثل آنها بشویم ؟ شاید آنها در در ابتدایی ترین مسائل چشم چشم چرانی نداشته باشند ولی مشکلات عاطفی و غریزی فراوانی برایشان پدید می آید که آن مشکلات را الان واردش نمی شویم. شما می توانید مستندات و آماری که این بحران های روحی را نشان می دهد نگاه کنید. اسلام حجاب را مطرح نکرده که به من بگوید می خواهم مشکل چشم چرانی و حرص مردها و زنها را برای نگاه کردن به یکدیگر از بین ببرم، اسلام می گوید که این حرص باشد، عوض آن هزاران بدبختی دیگر کنترل بشود. شما با این حرص خودت یک جور دیگر برخورد کن. برای آن یک داروی مستقل وجوددارد ولی برکات زیادی دارد. این ها را باید واقع بینانه بپذیریم. اصلا غرب با این برهنگی دنبال چیست ؟ اولا این برهنگی در غرب اصلا طبیعی نیست. اصلا این جوری نیست که انسانها در کنار هم زندگی بکنند و وقتی تصمیم گرفتند که آزاد باشند به این نتیجه برسند. این توسط کسانی که جامع بشری را اداره ی می کنند دست ساز است. یکی از سیاست مداران غربی به من میگفت که من تعجب میکنم که شما جوانان هایتان را کازینو و دانسینگ نمی فرستید.
و خیلی از این جور مسائل منع می کنید. گفتم: بله ما نه تنها این جور مکان ها را درست نمیکنیم بلکه اگر کسی بخواهد این مسائل را علنی کند و به جامعه بکشاند، او را منع میکنیم. سوال کرد پس چطور جوانانتان را اداره میکنید ؟ میگفت که اگر این همه جوان هوشیار بشوند و بد مستی نکنند به کوچکترین بهانه ای شورش می کنند، اگر مردم مشغول پارتی های یکشنبه هایشان نشوند آن هم در آن استانداردهایی که فوق العاده روح هایشان را درگیر می کند، این مردم سرشان را بلند می کنند که چرا ۱۵ میلیون باید بر چند میلیارد حاکم باشند و چرا ثروت مسیحیان از یهودیان کمتر است ؟ و به سوالات جدی تر می رسند ولی فعلا باید این جوری مشغول باشند. سرشان گرم که باشد هیچ، کاش از این بازی لذت می بردند. بخش های عمده ی روحشان از آنها گرفته می شود. زنی که پناهگاه امنی بنام مرد برای خودش ندارد و میداند که چه جوری با او رفتار می کنند، دیگر برایش جا افتاده و از بخش عمده ی نیازهای عاطفی اش چشم پوشی می کند. و مردی که در ارتباط با همسرش که او را تحت پوشش قرار بدهد، حمایتش بکند، مرد به او احترام بگذارد و به او علاقه داشته باشد، خوب این دو تا نیمی از روحشان کنده شده است و دیگر انسان کاملی نیستند. بعضی ها میگوند که همه ی شان این جوری نیستند.
شما باید آمار بگیرید و ببینید که این جوری هستند یا خیر. اگر شما می بینید که در غرب زن و مرد بهم لبخند می زنند، این لبخند را نشانه ی رضایت قلبی عمیق نگیرید به آمارها توجه کنید. وقتی که در آلمان درصد بسیار قابل توجهی از دختران علاقمند هستند که با جوانان ترکیه ای ازدواج کنند و با اینکه آنها مهاجر هستند و آلمانی ها هم نژاد پرست هستند و حداقل طبقه دوم بحساب می آیند، علتش این نیست که آنها مسلمان هستند و علاقه به اسلام دارند بلکه می گویند این جوانان ترکیه ای که در اینجا مهاجر هستند، بصورت فرهنگی یاد گرفته اند که غیرت بهتری نسبت به زنان دارند. این را از زنان سوال کنید که نسبت به زنشان غیرت خوبی داشته باشند البته اذیت هم نکند، این لذت چقدر تامین کننده نیازهای روحی اوست.
می گویند که در زمان قبل از انقلاب و زمان انقلاب مادرهای ما حجاب را انتخاب کرده بودند ولی الان دارند این را به ما تحمیل می کنند. چرا به ما اجازه نمی دهند که خودمان انتخاب بکنیم ؟
مادران امروز ما شاید خیلی هم حجاب را انتخاب نکرده باشند. اوایل انقلاب جو انقلاب همه را جوگیر کرده بود و تحت تاثیر قرارد داد، اثرش خوب بود ولی ما از مسیر درستی نرفتیم. الان تازه چشم و گوش ها باز شده است. اگر در اثر جو انقلاب و دفاع مقدس یک چیزهای خوبی رایج شده ما زیاد خوشحال نیستیم چون زیاد اصیل نیست. حجاب باید کم کم تلخی های خودش را نشان بدهد و اگر حالا انتخاب کردیم درست است. در قبل از انقلاب اگر حجاب بود، حجاب بدون رقابت بود. این همه ماهواره نبود که به شما انتخاب های دیگر را عرضه کند و شما در معرض این ها باشید. خیلی ها تلویزیون نداشتند چه برسد به موارد دیگر.
اصلا سینما رفتن را حرام می دانستند. لذا آن فضا، یک فضای انتخابی قوی نبود، الان قدرت انتخاب هست با اینکه حجاب دیگر تازگی ندارد که بخاطر آن جذبش بشوند ولی هر روز بدن شهدا را می آورند که ما تحت تاثیر احساسات و هیجانات انقلابی قرار بگیریم و تمسخرهایی هم وجود دارد. الان تحمیل کردن چیز خوبی نیست، توضیح دادن خوب است. ما در مورد اینکه حجاب را توضیح بدهیم خیلی ضعیف هستیم و همه ی مسئولیت ها را هم از ما طلبه ها می خواهند و در این مورد کارگردانان ارجمند این موضوع را کنار گذاشته اند. به هرحال باید زیبایی های حجاب را نشان داد نه اینکه دلایلش را توضیح داد.
حجاب را چگونه به فرزندان مان که به سن تکلیف رسیده اند تبیین کنیم ؟
خیلی ها در جامعه ما محجبه هستند و بار مسئولیت تبیین و تبلیغ حجاب بر عهده ی آنها است. آنها باید بگویند که چرا حجاب دارند ؟ و اگر دلایل قشنگی ندارند بروند دلایل قشنگ پیدا بکنند. آنها بهترین مبلغ حجاب هستند مثل نماز اگر آنهایی که نماز می خوانند از نمازشان لذت ببرند، خودشان بلد هستند که نماز را چگونه با زبان بی زبانی به بغل دستی شان بگویند که او هم در این راه قرار بگیرد. وقتی من با تلخی نماز می خوانم نمی توانم مبلغ نماز باشم. وقتی با تلخی حجاب داشته باشم نمی توانم مبلغ حجاب باشم. کسانی باید پیدا بشوند که از حجاب عمیقا لذت ببرند و به حجاب خیلی زیبا نگاه بکنند اگر این جوری باشد حجاب تبلیغ میشود. فیلم سازان ما بیان زیبایی هایی که پنهان است را پیدا کنند و نشان بدهند که یک فیلم ساز چشم تیز بینی دارد و پنهانی ها را پیدا میکند البته همان پنهانی هایی که ما داریم می بینیم پیدا کنند و نشان بدهند. کسی نیست که به چادر خودش، به پوشش حجاب خودش مثل احرامی که در حج حاجیان می بندند نگاه کند. آیا طلبه ای هست که به عبای خودش زیبا نگاه کند و به عبای خودش حس زیبایی داشته باشد؟ من خانم های طلبه ای را می شناسم که عشق شان این بوده که با یک طلبه ازدواج بکنند. وقتی عبای او را می شویند، احساس می کنند که بیرق اسلام را می شویند.
روایت داریم که خدا با فرد با ایمان دو تا کار می کند، او را محبوب و زیبا قرار می دهد. زیبایی حجاب را درک کنیم و به دیگران منتقل کنیم. محبوب بودن حجاب را درک کنیم. در تلویزیون نشان می داد که یک خانمی با شوهرش مسلمانش از لندن آمده بود حتی شوهرش از او نخواسته بود که مسلمان بشود ولی گفته بود که درایران بایدروسری داشته باشد این مستند ربطی به حجاب هم نداشت. من دیدم این خانم که بعدا با او مصاحبه کرده بودند می گفت: من فکر می کردم اول خیلی سخت است که مدتی روسری داشته باشم ولی راحت با آن کنار آمدم. ..در فرودگاه لندن که می خواستم روسری ام را بردارم احساس عدم امنیت کردم، احساس کردم امنیتم را از دست می دهم. این امنیت اجتماعی نیست، یک امنیت روانی است. پوشش برای زن جزئی از وجودش می شود و باید یک قدرت بیانی باشد که این ها ذکر بشود. یقین بدانید که حجاب زیباست. یقین بدانید که حکمتی قوی پشت حجاب هست. ممکن است که درک نکنیم و احساس مخالفت بکنیم ولی باید فاصله ی خودمان را کم کنیم.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۹/۱۰
.






