Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
علیرضا پناهیان تربیت دینی 1: حجت الاسلام پناهیان سخنرانی 15 (پناهیان تربیتی 1 ن16) متن گردآوری تربیت دینی استاد علیرضا پناهیان ؛ گردآوری تربیت دینی

تربیت دینی ۱۵؛ عمل به اعتقادات

PanahiyanA_Tarbiat15

تربیت دینی ۱۵؛ عمل به اعتقادات

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

چرا به آنچه که اعتقاد داریم و به آنچه که ایمان داریم عمل نمی کنیم؟

می خواهم از منظر دیگری به این موضوع نگاه بکنیم که چرا به باورمان عمل نمی کنیم؟ ما اگر باورمان عمیق و درست باشد، عمل خواهیم کرد. ولی اگر از منظر دیگری به این سوال نگاه بکنیم این است که باور ما ضعیف است و ما منتظر هستیم وقتی باورمان خیلی بالا رفت عمل بکنیم. این اشتباه ماست. اگر چیزی را عمیقاً باور کردیم و به اوج رسید عمل خواهیم کرد. بله این مسلم است. اگر کسی به یک باور عمیق برسد آنرا در رفتار خودش متجلی خواهد کرد. به ما یاد داده اند که شما اگر ایمان تان هم کامل نبود، همان ایمان ضعیف خودتان را در عمل تجلی بدهید تا ایمان تان قوی بشود. ایمان با دو چیز خیلی قوی میشود. یکی با علم و یکی باعمل. وقتی ما با یک سلسله معارف خودمان را محاصره میکنیم، حال بهتری داریمAA  و انگیزه ی بیشتری پیدا می کنیم. در اینجا با علم، ایمان خودمان را تقویت میکنیم. علم راه های دیگر را می بندد و ما را نسبت به خدا متوجه تر میکند و ایمان تقویت میشود. مهمتر از این، عمل ما ایمان ما را قوی می کند. شما که می دانید اینکار ثواب دارد، انجام بدهید. آنجایی که مبارزه با نفس نمی خواهد و آنجایی که ترک گناه آسان است، ایمان خودت را نشان بده، ایمان تقویت میشود و وقتی تقویت شد به عمل خواهد رسید. ما ایمان مختصر خودمان را تقویت نمیکنیم. تقویتش با عمل است.

من می گویم یک میلیارد نمی توانم برای خدا مایه بگذارم. هزار تومان میتوانم مایه بگذارم. وقتی در مخمصه می افتم برای اینکه وجدانم راحت بشود، به فقیر می دهم. خدا می گوید: بخاطر من همین را هم بده. وقتی انسان در راه خدا انفاقی در حد بسیار کم داشته باشد، ایمانش پشتوانه ی او قوی میشود. حالا او آماده است سه هزار تومان در راه خدا بدهد. حالا سه هزار تومان داد، آماده است که پنج هزار تومان بدهد. البته باید ریا نکنیم تا خدا بپذیرد. اگر صادقانه باشد خدا قبول می کند. پس اگر ایمان ما ضعیف است بخاطر این است که ما به ایمان اندک خودمان بهاء نمی دهیم. برای ایمان اندک ارزش قائل نیستیم. پس بیاییم کارهای کوچک در اثر ایمان را انجام بدهیم. این را می توانیم. از این ها غفلت نکنیم. در اثر ایمان، آماده ی کارهای بزرگ می شویم. چون ایمان مان قوی میشود.

فرق بین تربیت دینی و غیر دینی را بگویید.

تربیت دینی، کارکردن با انگیزه ی ایمان به خدا و برای خدا و تقرب به خدا است ولی تربیت غیر دینی کارهای خوب می کند بدون اینکه ربطی به خدا داشته باشد. تربیت دینی با برنامه هایی که خدا می دهد همراه است ولی تربیت غیر دینی طبق تشخیص خود انسان است. تربیت غیر دینی ممکن است بد نباشد ولی کم است. تربیت دینی ترجیح هایی دارد و تفاوت هایی هم دارد. یکی از تفاوت های تربیت دینی با غیر دینی این است که تربیت دینی ثبات قدم ایجاد میکند. در قرآن بارها یُثبت اَقدامَکُم آمده است. انسان نیاز به ثبات قدم دارد. کسانی که بدون خدا خوب می شوند، معلوم نیست ثبات قدم داشته باشند البته ما در فیلم خیلی چیزها می بینیم. قهرمان فیلم ها باید ثبات قدم داشته باشند و گرنه داستان درست نمی شود. ولی در زندگی واقعی آن جور که قرآن می گوید: کسانی که ایمان به خدا دارند، ثبات قدم دارند. ثبات قدم یعنی اینکه در بحران ها نمی لرزیم، در پیچیدگی ها فریب نمیخوریم، خودمان را فریب نمی دهیم، انگیزه ی انسان را ضعیف نمی کند تا کم کم برای خوب شدن بی انگیزه بشود. اینها مصادیق ثبات قدم هستند. حتی شرایط سخت تر و حادتر شد، انسان محکم تر هم خواهد بود. در تاریخ دیده شده است که کسانی که ایمان به خدا داشته اند، ثبات قدم بیشتری داشته اند. البته در مقابل کسانیکه ایمان به خدا ندارند و خوبی هایی را بدست آورده اند ثبات قدم هایی را مشاهده می کنید که آنها ارزش ندارند. خوبی نیستند. مثل تعصب های کورکورانه، لجاجت ها و کینه توزی ها که آنها هم به نوع خودش، ثبات قدمی درست می کند. کسی که حسود باشد و حسادتش شدید بشود، ثبات قدم پیدا می کند. آن ثبات قدم ها انسان را منحرف خواهد کرد یا کسی عناد با حق پیدا کرد، آنها بی تربیت و بد تربیت شدن انسان است نه تربیت غیر دینی. لذا وقتی شما با ایمان به خدا ثبات قدم پیدا میکنید دچار آفتها، تعصب ها و لجاجتها نخواهید شد.

یک خاطره ی خیلی عجیب برای شما بگویم. از یکی از مراجع عظام نقل شده است که ایشان می خواستند نمایندگی کسی را امضا بکنند که نمانیده ایشان بشود و امور معنوی مردم را اداره بکند و از ایشان تعریف میکردند که ایشان سی سال است که نماز جماعت اول وقتشان ترک نشده است. ایشان امضا نکردند. گفتند: چرا ؟ ایشان گفتند: چطور می شود سی سال کار واجب تر از این برای انسان پیش نیاید؟ یعنی انعطاف پذیری که در تربیت دینی است. بعضی ها آدم های انعطاف پذیر هستند و این را انجام نمی دهند ولی بعضی ها گیر می دهد که باید رکورد من ثبت بشود. گاهی اوقات تصمیم میگیریم کار خوب و مستمری انجام بدهیم ولی یک دفعه کار واجب تری پیش می آید و کار واجب تر را انجام میدهیم. خانه ی امام حسین (ع) آمدند و دیدند خانه شان رونقی دارد. گفتند: شما مثل پدرتان زندگی نمی کنید. امام فرمودند: خانمم دلش این طور خواسته است. یک وقت شرایط تغییر می کند البته تغییر درست. در تربیت دینی، ثبات قدمی که اسمش را می شود لجاجت گذاشت، وجود ندارد. هیچ چیزی مثل تربیت دینی در انسان ثبات قدم ایجاد نمی کند. انسان در اینجا می تواند کمک خدا را مشاهد بکند. مومنین می توانند این تجربه را متوجه بشوند. تفاوت دیگر این است که شما با تربیت دینی تعداد بیشتری را می توانید برای حرکت در برنامه ی خودتان به سمت خدا هماهنگ کنید ولی در تربیت غیر دینی حالا چه کسی انگیزه پیدا کند ؟ چه کسی وجدانش بیدار بشود؟ چه کسی سلیقه اش بخورد؟ دین از طبقات فرهنگی مختلف و روحیات مختلف و جنسیت های مختلف سرباز گیری میکند و همه را یک شکل میکند. هیچ عاملی مثل دین در هماهنگ کردن انواع طبقات مردم قدرت ندارد.

جامعه شناس ها هم میگویند. وقتی در کعبه همه یک شکل نماز می خوانند. این چه قدرتی است؟ قدرت دین است. اگر می گفتند: خودتان خوب باشید ؟ چه چیزی میخواست انسان را وادار به خوبی بکند؟ وجدان؟ فرهنگ منافع مادی؟ زیبایی گرایی؟ اینها قدرتشان بالاتر است یا قدرت خدا ؟ مثلا بعد از خواندن قرآن، آدمهای مختلف مثلا حسود یا بخیل یا… علاقمند به خواندن قرآن شده اند. خداوند روی نقطه ضعف همه دست می گذارد و به آن جهت میدهد. در تربیت غیر دینی این قدرت وجود ندارد. خوب بودن بدون خدا تا حدی ممکن است ولی عمیق نمی شود و این خوب بودن غریب می ماند. واقع بینانه نیست که همه خوب بشوند. اما خوب بودن در فضای جامعه ی ایمانی غریب نمی ماند، قوی میشود و اثر خودش را می گذارد.

تا همین جا تربیت دینی در جامعه ی ما چکار کرده است ؟

کسی بخواهد نقص انسانی را برطرف بکند، باید حُسن او را ببیند و اعتراف بکند. حتی کسی بخواهد نقص خودش را برطرف کند، باید حُسن خودش را ببیند. حتی در مناجات حضرت امیر المومنین وقتی حضرت میخواهند از کمی ها استغفار کنند و خودشان را کم بینند و کمی های خودشان را بدی تعبیر می کنند، در همان جا می بینیم حضرت خوبی های خودش را می گوید. خدایا من میدانم که شما مهربان هستی. آیا مساوی است کسی که سجده می کند در خانه ی تو با کسی که سجده نمیکند ؟ یعنی من دارم سجده می کنم. خدایا من امید به کرم تو دارم. با اینکه مناجات جایی هست که انسان باید کاستی های خودش را بگوید می بینید که به زیبایی نیمه ی پُر لیوان هم ذکر میشود. اگر بخواهیم جامعه را درست کنیم نباید خوبی های آنرا انکار کنیم. اگر کسی خواست به جوانی کمک کند تا درست بشود باید خوبی ها ی او را انکار نکند. جامعه ی ما ضعف های زیادی دارد. چرا خوبی های آنرا انکار می کنید. ما خوبی های فراوان در جامعه داریم و الان هم داریم.

بعضی وقتها این خوبی ها پنهان هستند و هنرمندان وظیفه دارند اینها را آشکار کنند. گاهی خوب بودن را به فقیر و غنی یک جور عرضه می کند. فردی که در زمان شاه جزء گارد شاه بود بعد جز یاران امام میشود و فردی هم که در حوزه ی علمیه کتک خورده بود می آید و یار امام میشود. چه چیزی این دو را مثل هم می کند. قبلا مارکسیست ها میگفتند: ثروت را بردارید تا فقیر و غنی در کنار هم قرار بگیرند و ما می گفتیم: دین را بیاورید و این دو طبقه در کنار هم قرار می گیرند. این قدرت تربیت دینی است. یک وقت یک نفر را از گناهکاران می آورد. یک وقت یکی را از ثواب کارها می آورد و این ها را باهم هماهنگ می کند. قدرت ایمان قدرت خارق العاده ای است. ما بزرگترین همایش بین المللی را در زمان حج داریم. در جهان همایش به این عظمت نیست. بنده اعتقاد شخصی خودم این است که دستهایی در کار است که حج را به جهانیان نشان ندهند. مردم مستند حج را در جریان قرار بگیرند. حج فراتر از اسلام است. نشانه های حضرت ابراهیم که ابوالانبیاء است می باشد. و بزرگ همه ی انبیائی است که دین هایشان در دنیا زنده است. داستان حضرت ابراهیم را همه بلد هستند. یهودی ها، مسیحی ها. ببینند که ما جا پای حضرت ابراهیم میگذاریم. این قدرت را فرهنگ بدون دین می تواند ایجاد بکند ؟ آیا منافع اجتماعی می تواند این قدرت را ایجاد بکند ؟ چه چیزی در زندگی بشر قدرت هماهنگ ساختن انسان ها را دارد. یک مدیر خوب یک نفر را با جانم و عزیزم بکار می گیرد و یک کسی را با تهدید و یا پول دادن. یک مدیر خوب این را در اطرافیانش انجام می دهد. اسلام هم از این کارها خیلی قشنگ انجام می دهد. یکی می گوید: من از آیات بهشت قرآن بطرف خدا میروم و یکی می گوید: با آیات جهنم قرآن می ترسم و بطرف خدا می روم. خلأ ها را این طوری برطرف می کند. اگر در جزئیات تربیت دینی برویم واقعا قدرت دین را خواهیم دید. چند نفر پیش امام صادق (ع) آمدند و سوال مشترک داشتند و امام به هرکدام یک جواب متفاوت داد. فراخور حال هرکس به آنها جواب داد و همه هم درست بود.

چکار کنیم در تربیت دینی به افراط و تفریط کشیده نشویم؟

یکی از مسائل مشهور علم اخلاق این است که ما چگونه راه تعادل میان افراط و تفریط را پیدا کنیم. حد وسط بین شجاعت غیر عاقلانه و جُبن را پیدا کنید. حد وسطش شجاعت است. در مباحث اخلاقی مطرح میشود که کجای آن شجاعت است ؟ چه مقدار بیشتر تهور است یا شجاعت غیر عاقلانه ؟ و از کجا بیشتر ترس است ؟ این یکی از مشکلات علم اخلاق است. در مقام نظر بحث کردن در مورد آن دشوار است و در مقام عمل هم رعایت کردنش سخت است. اما یک راه حل عرض کنم. در جهت برطرف کردن مشکل افراط و تفریط ما باید از همه ی خوبی ها مقداری برداریم. این خوبی ها همدیگر را متعادل می کنند و نمی گذاردند ما به افراط و تفریط بیفتیم. مثلا اگر صداقت داشته باشید ولی حیا نداشته باشید ممکن است به مادرتان بگویید: تو چه وقت از دنیا می روی که ما راحت بشویم؟ کاملا صادقانه گفته است. ولی باید یک کم هم خجالت می کشید و خجالت، صداقت را کنترل می کرد. فوقش شما آدم بی عاطفه ای هستی ولی نباید این را بیان می کردی. حیا افراط و تفریط دارد. جایی می خواهد حقش را بگیرد بخاطر حیا نمی گیرد. روایت داریم: محرومیت با حیا بهم نزدیک هستند. حالا باید یک عنصری مثل حق طلبی و شجاعت کنار این قرار بگیرد. گاهی ترس ما موجب تشدید حیای ما میشود.

پس ما همه ی خوبی ها را با هم داشته باشیم. این خوبی ها همدیگر را متعادل می کنند. گاهی به کلاس اخلاق رفتن خوب است برای اینکه انسان از همه ی خوبی ها بشنود. بررسی کند ببیند این را دارد یا نه. ما باید به همه ی وظایف توجه کنیم. مثلا می گویند: پسری افراطی شده است. به وظیفه اش درباره ورزش توجه نمیکند، به وظیفه اش درباره ی احترام به پدر و مادر توجه نمیکند. دو تا وظیفه را ترک کرده و یک خوبی را گرفته و در این خوبی افراط خواهد کرد. یک نفر می گوید: من به زیبایی خیلی اهمیت می دهم. معلوم است خیلی خوب هست. اما اگر به زیبایی خیلی اهمیت داد به دل شکستن اهمیت نداد، این میشود اهل تبرج و اهل سوزاندن دل دیگران، اهل کشاندن دیگران به رقابت، اهل خرد کردن اعصاب دیگران. یک خوبی گرفته و کنار آن خوبی دیگری نگذاشته که همدیگر را تعدیل کنند. خوبی ها هستند که از افراط و تفریط جلو گیری میکنند. تربیت دینی خوبی اش این است که خوبی ها را باهم به انسان می دهد. به یکی از قوم بنی اسرائیل عذابی در سر نماز نازل شد. بخاطر اینکه او دید بچه ها دارند خروسی را زجر کُش می کننند و نمازش را نشکست که به کمک آن خروس برود. این قدر خروس را جلوی نماز او اذیت کردند تا مُرد. خدا او را به عذاب مبتلا کرد. یعنی خوبی نماز را گرفته ولی خوبی نجات دادن خروس را در نظر نگرفته است. اینها حالت افراط و تفریط درست می کند.

پیشرفت در غرب را چگونه توجیه می کنید؟

در جوامع غربی امتیازاتی به چشم دیده میشود. خیابان مرتب است. گردش کار در ادارات عالی است. البته جزئیات آن فرق می کند. ما غرب را تلویزیونی می بینیم. حتی وقتی در آنجا هم حاضر می شویم تلویزیونی می بینیم. نقص های آن را نمی بینیم چون جدید است. خوب است به اعترافات آنهایی که به ایران می آیند، گوش بدهیم. من نمیگویم همه ی امتیازات آنها را ما داریم. تقاضای من این است که در خوبی غرب مبالغه نکنیم. اهمیت بحث در این است که ما می خواهیم رشد پیدا بکنیم. یکی از الگوهای رشد یافته در مقابل ما غرب است. یا ما باید مثل آنها بشویم با همه ی کاستی ها و خوبی های آنها یا باید از آنها بگذریم تا بگونه ای بهتر بشویم. یکی از موانع رشد ما این است که غرب را در مقابل دیدگان خودمان، مطلق قرار بدهیم. وقتی که بخواهیم رشد بکنیم، اول باید عیب غرب را ببینیم. اینها کارخانه ی پرسودی درست کرده اند. ببینیم تمام تجربیاتشان چیست ؟ بعد که دیدیم اگر بیشتر از این نبینیم، تازه اگر رشد کنیم، مثل آنها می شویم. ببینیم کارخانه ی پرسودی که درست کرده اند با چه امتیازی است. کاستی هایی دارند. طرحی بریزیم که کاستی های آنها را نداشته باشیم. بحث در این است. ما تکنولوژی غرب را انکار نمی کنیم. علمی که در غرب به آن بها داده شده را انکار نمی کنیم.

البته این را هم میگوییم که علم در فضایی بهتر از غرب که فضای سرمایه داری است بهتر می تواند رشد کند. هم بحث نظری می توان در این باره کرد هم بحث اعتقادی. بحث اعتقادی آن اینگونه خواهد بود که ما خبر داریم ما ایمان داریم علم در زمان حکومت حضرت بسیار پیشرفته تر خواهد شد. این خبر اعتقادی. در جامعه ی موعود علم بیشتر پیشرفت میکند. بحث نظری این است که اگر شما انگیزه ها را برای اندیشمندان ارمغان بیاورید، کار خلاقیت شان رونق بیشتری پیدا خواهد کرد. خالص ترین انگیزه ها چیست؟ تربیت دینی انسان را وادار می کند که برای خود شکوفایی درس بخواند و کار کند. از درس خواندن لذت می برد. علم در غرب پیشرفت کرده ولی تحت نظام سرمایه داری است. ما معتقد هستیم که علم تحت نورانیت فرهنگ دینی و حاکمیت دینی بیشتر پیشرفت خواهد کرد. اگر کسی گفت بحث کن. بحث میکنیم و اگر کسی گفت ثابت کن، آدرس جامعه ی موعود را می دهیم.

برخی از عناصر فرهنگی مثبت غرب را انکار نمی کنیم. وضع ترافیک خیابانهای غرب بهتر است. فرهنگ سازی برای ترافیک به چند شیوه ممکن است ؟ آیا به هر شیوه ای ترافیک خیابان ها درست بشود درست است ؟ مثلا اگر فقط ما با جریمه اینکار را بکنیم، ارزش بالای انسانی دارد که من از ترس پلیس خطا نکنم. این انگیزه را کنار این انگیزه بگذارید که من بخاطر خدا خلاف شرع نکنم. این چقدر زیباتر است. اگر بگوییم: بخاطر خدا خوب باش بهتر نیست تا بگوییم: بخاطر پلیس خوب باش. بیشتر امتیازاتی که در غرب هست می توانیم از راه دیگری بدست بیاوریم. آن راه قشنگ تری است. دانشگاه و حوزه باید از آیات قرآن و روایت جزئیات را بصورت راه کار بدهند. آیا فقط با جریمه ترافیک درست میشود. آیا میشود برخورد پلیس تغییر بکند و بعد ترافیک درست شود ؟ پلیس تحقیر نکند. اگر ما از قرآن جزئیات برداشت بکنیم آیین نامه برای زندگی خودمان بریزیم. می توانیم نظامات اجتماعی را طراحی کنیم. جامعه ی ما فرهنگ پذیری بالایی دارند. پای خدا در میان باشد بیشتر فرهنگ پذیری خواهند کرد.

چکار کنیم اراده مان در مورد عبادت تقویت بشود ؟

برنامه ی اندکی برای عبادت خود بریزیم. انگیزه داریم روزی یک جزء قرآن بخوانیم ولی برنامه ریزی کنیم و روزی یک صفحه قرآن بخوانیم. ائمه سفارش کرده اند که شما عمل کم انجام بدهید اما مداوم. وقتی حرم می رویم می خواهیم تمام ادعیه ها را و زیارت جامعه یکبیره را بخوانیم و دفعه بعد میگوییم: دو ساعت طول می کشد پس حرم نمی رویم. اگر وقتی هیجان معنوی ما را گرفت و حال خوشی پیدا کردیم برای خودمان برنامه ی سنگین عبادت نگذاریم که بتوانیم ادامه بدهیم و بصورت مدام نباشد. تسبیحات حضرت زهرا را بگویند و یکسال ادامه بدهند. جا که افتاد یک تعقیبات دیگر کنار آن بگذارید.

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۸/۰۶

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *