تربیت دینی ۱۴؛ ویژگی خاص امام صادق
۱۴۰۰-۰۷-۰۷ ۱۴۰۲-۱۰-۲۶ ۱۰:۴۹تربیت دینی ۱۴؛ ویژگی خاص امام صادق

تربیت دینی ۱۴؛ ویژگی خاص امام صادق
بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
ارتباط امام صادق (علیهالسلام) و تربیت دینی را توضیح بدهید.
علی القاعده امامان ما در جریان انجام رسالت خودشان هم به تربیت آحاد جامعه و هم به تربیت عموم مردم می پرداختند. روند کلی حرکت جامعه را به سوی خدا سوق میدادند اما امام صادق (ع) در این زمینه ویژگی خاصی دارند. اولا بیشترین بیاناتی که می توانیم آنها را بیانات تربیتی بحساب بیاوریم از امام صادق (ع) به ما رسیده و حتی بسیاری از کلمات دیگری که از حضرت علی (ع)، از امام سجاد (ع) و حتی از امام باقر (ع) نقل شده است لذا می توانیم بگوییم اکثر اینها از امام صادق (ع) برای ما نقل شده است. لذا ما فراوان ترین معارف تربیتی را از مام صادق (ع) دریافت کرده ایم. این یک نسبت از حضرت که نسبت خاصی است. نسبت دوم حضرت با تربیت این است که بیشترین فرصت را در بین امامان داشتند که به تربیت اطرافیان و شاگردان خود اقدام کنند. وقتی امام به شهادت رسیدند به نقلی چهار هزار شاگرد داشتند که هر کدام از آنها نسبت به زمان خودشان به تعبیر امروزی به فهم عمیق از دین یا فقاهت رسیده بودند. امام صادق (ع) به کار تربیتی روی آوردند و این فرقی است که می توانیم بین امام حسین(ع) و امام صادق (ع) در نظر بگیریم. امام حسین (ع) برای دین قیام کردند و نتیجه اش آن شد که می دانید. امام صادق (ع) قیام کردند برای اینکه کسانی را تربیت کنند تا طی یک روند بسیار طولانی بتوانند دین را اقامه کنند. شاید بتوان امام صادق (ع) را اولین بنیانگزار و مقدمه ساز ظهور امام زمان (عج) و تربیت سربازان حضرت از نوع خودشان تلقی کرد.
البته امام سجاد (ع) و امام باقر(ع) هم مقدمه سازی هایی داشتند ولی بیشترین زمان و اقدامات در جهت تربیت در زمان امام صادق (ع) صورت گرفت و شاید بشود از این تعبیر استفاده کرد که حضرت انسان تربیت می کردند که تعلیم هم در روند تربیت البته جایگاهی دارد و بعد این انسانها را بعنوان مرام حقه و حتی نکات ریزی را رعایت می کردند و دوستانشان را هم وادار می کردند که رعایت کنند. مثلا یکی از یاران حضرت ماهی دستش بود و به منزل می برد. حضرت فرمودند که چرا اینجوری رفتار می کنید؟ گفتند: آقا خودتان فرمودید که مرد وقتی به خانه میرود باید روزی زن و بچه دستش باشد و این مستحب است. حضرت فرموند: بله ولی این ماهی است و بوی نامطبوعی دارد.
این را درون چیزی بگذار تا وقتی کسی از کنارت رد میشود نگوید که از دوست امام صادق (ع) چه بوی بدی به مشام میرسد. از این دقت ها تا آن مسائل معنوی خاص که یک بار سر درس صدای خودشان را بلند کردند و جمله معترضانه ای فرمودند که کسی بدون وضو به محضر امام زمانش نمی رسد. یکی از اصحاب از بیرون می آمد، این را شنید و تطهیر و پاکیزه کرد و به خدمت امام رسید. از این نکات و بسیاری دیگر شاید بتوانیم بگوییم بخاطر تغییر حکومت بنی امیه یا بنی مروان به بنی عباس یک فرصتی برای تربیت شاگردانشان پیش آمد. به همین دلیل امام صادق (ع) را رئیس مذهب نامیده اند و عالمان دینی را غالبا شاگردان امام صادق (ع) می نامند. برخوردهای تربیتی حضرت و فرمایشات شان بسیار گرانبهاست حتما کسانی که اهل مطالعه معارف دین هستند از محضر ایشان بسیار بهره برده اند و خواهند برد.
مسئولیت ما در قبال این همه معارفی که از اهل بیت به ما رسیده سنگین است و ما باید خوف این را داشته باشیم که مبادا قدردانی نکنیم یا بی اعتنایی کنیم اما در کنار این تحذیر یک تشویقی هم داریم، اینکه واقعا این معارف کار ایفای نقش و اجرای مسئولیت با همان دینداری را آسان میکند. این جوری نیست که فقط با آگاهی از این معارف مسئولیت مان افزایش پیدا کند، نورانیت مان هم افزایش پیدا می کند یعنی راحت تر می توانیم دین داری کنیم. یک می گفت که من مجلس سخنرانی دارم و اگر مطالعه کنم مسئولیتم زیاد میشود، ندانم بهتر است. گفتم: خوب از آن طرف امکاناتت هم بیشتر میشود، راحت تر میشوی و مبارزه با نفس برایت راحت تر میشود، نورانی میشوی و خدا برای تو احترام قائل میشود، این احترام برای شما کلی نان دارد، کلی نور دارد حالا نامش را هم کاری ندارم که موجب حرمت گذاری دیگران به شما خواهد شد. اگر ما سراغ این معارف برویم رشدمان هم راحت خواهد شد.
خلاصه ی مباحث هفته ی قبل درباره ی تربیت دینی را توضیح بفرمایید.
در هفته ی قبل گفتیم که یک معنا ممکن است در نظرمان حاضر بشود تحت عنوان تربیت نیافتگی، بی تربیت بودن، تربیت نشدن ما از این صحبت نمی کنیم ما از تربیت دینی صحبت می کنیم که خدا و ایمان به خدا در جهت انگیزه سازی و رشد ما به کمک ما می آید و تربیت غیر دینی که آنجا هم سراغ کارهای خوب و اهداف انسانی منهای انگیزه خدا و ایمان به غیب حتی قیامت و معاد در کار نیست. ما درباره ی این موضوع مقداری صحبت کردیم گفتیم اگر تربیت دینی باشد، دین انسان را بصورت فراگیر در همه ی خوبی ها رشد می دهد و در تربیت غیر دینی این گونه نیست. دین انسان را بصورت خیلی عمیق تربیت می کند، تربیت غیر دین آن قدر عمق ندارد. من می خواهم نمونه هایی از کلام امام صادق (ع) ذکر کنم که ببینم اگر کسی خدا را در نظر بگیرد چقدر ایمان به خدا در تربیت او موثر واقع میشود که اگر شما این ایمان را نداشته باشید این قدر قوی به خودسازی نخواهید پرداخت و راه را این قدر شفاف پیدا نخواهید کرد. پیامبر اسلام فرمودند: هرکسی در نهان خانه ی دل خودش چیزی را پنهان کند، خدا که شاهد است آن را از نهان خانه ی دلش در می آورد و آن را لباس کرده و تن او می کند. اگر چیز خوبی پنهان کرده اند به خوبی ها خواهند رسید و اگر چیز بدی پنهان کرده اند به بدی ها خواهند رسید.
خدا ما را آزاد گذاشته و برای ما اثر قائل شده است. ته دلت نیت می کنی که ای کاش پول داشتم و به فلانی کمک می کردم، این ضبط شد و مثل شهاب آسمانی دلت را روشن کرد. یک روز به توفیقاتی دست پیدا می کنی و نمیدانی از کجاست، این مال همان نیت خیرت است. پس وقتی خدا در جریان تربیت می آید من دیگر فقط رفتارم را کنترل نمی کنم بلکه ته قلبم را هم کنترل می کنم. انبیاء ته قلبشان می گردند که ببینند چیزی ناخودآگاه آمده است. حالا اموری وارد قلب انسان می شود و میگوید کاشکی سمت این معصیت می رفتم و بعد نه تنها توفیق ثواب پیدا نمیکند بلکه گناه هم میکند. بعد می گوید: خدایا من را در گناه می اندازی، شما یادت رفته که در آنجا چنین چیزی را می خواستی. اگر ما خدا را در مسیر تربیتی خودمان بیاوریم باید یک ظرائفی را رعایت کنیم. در زندگی عادی انسان با وجدان، عقل و درکی که دارد نمی توانست به این خوبیها برسد. اینجاست که ضرورت وجود رسالت انبیاء مشخص میشود و امامان معصوم رهنمودهایی می دهند. اگر قرار بود ما خودمان کامل و عمیق بفهمیم نیازی به رسالت پیامبران نبود. روایتی از امام صادق (ع) است که می فرماید: مومن بعضی از وقتها نیت گناهی را میکند و از رزقش محروم میشود. یک رزقی هست که خدا میگوید دیگر به او ندهید زیرا دیگر تناسب ندارد.
نه اینکه خدا خساست بکند، در واقع دیگر ظرفیت گیرندگی نیست. مثل اینکه شما بخواهید با یک باتری نورافکن روشن کنید. از مدیر فنی تقاضا می کنید، خواهش میکنید و او می گوید ربطی به خواهش و تمنا ندارد، این دیگر انرژی ندارد و نمی تواند اینکار را انجام دهد. من با این روایت می خواهم نظر شما را به تفاوت تربیت دینی و غیر دینی جلب کنم که عنصر اساسی تربیت دینی ایمان به خداست و عنصر دیگر که خدا را نشان میدهد. خداوند به پیامبرش می فرماید که اگر من به تو آنچه آموختم نمی آموختم تو نمیتوانستی راه را پیدا کنی. بعضی ها می گویند ما با وجدان و عقل خودمان راه را پیدا میکنیم بله تا مقداری انسان راه را پیدا میکند ولی نمی توانیم همه ی آنرا پیدا کنیم. اگر ما عقل نداشتیم نمی دانستیم حق چیست؟ باطل چیست؟ خدا راست می گوید یا درغ؟ ارزش کلام خدا را درک نمی کردیم پس ما مقداری عقل داریم که با آن ارزش کلام خدا را درک کنیم. اگر وجدان نداشتیم در رفتار و روحیات مردم زشتی و زیبایی را نمی فهمیدیم و درک نمی کردیم پس معلوم میشود که ما می فهمیم. اگر هیچ پیامبری هم نیاید، ما این مسائلA را می فهمیم ولی پیامبر آمد تا دفائن عقول، ذخیره و گنجینه های پنهان ما را شکوفا بکند. تربیت دینی یعنی این که ما بتوانیم دین خود را با عقل و قلب مان باور کنیم. امام صادق (ع) داشتند از جایی عبور می کردند، کسی داشت پنجره ی آشپزخانه اش را درست می کرد، پنجره ایجاد می کرد، امام صادق فرمودند: چکار می کنی؟ گفت: دستم توی بنایی گیر کرده است و فعلا داریم پنجره درست می کنیم که دود آشپزخانه بیرون برود چون این آدم رفیق خصوصی حضرت بود، ایشان فرمودند: بگو من پنجره باز می کنم تا بفهمم چه موقعی وقت نماز است و دود مطبخ هم بیرون می رود.
تربیت دینی نیت خیر و نیت الهی و نورانی می آورد. در زمین فوتبال می گویند که فلان بازیکن حرکت بدون توپش در زمین خیلی خوب است کسانیکه می توانند این حرکت را خیلی خوب انجام بدهند می توانند برای دیگر بازیکنانی که توپ دستشان هست فضا باز کنند. روح انسان هم شبیه همین است. بعضی ها حرکت بدون توپ ندارند یعنی نیت بدون پول ندارند می گوید که من که پول ندارم چرا نیت کنم که به فلانی کمک کنم یا نیت کنم حج بروم؟ من که پول ندارم. حرکت توپ در مقام تشبیه حرکت با نیت است. خدا که آمد شما از یک استعدادی استفاده میکنی که توی دنیا نمیشود از این استعداد استفاده کرد، فقط در ارتباط با خدا میشود از این استعداد استفاده کرد. نه تنها اعمال با نیت هست بلکه بدون عمل هم نیت شما را قبول دارند و این فقط در ارتباط با تربیت دینی است. در تربیت غیر دینی دعوت میکند که ظلم نکن، خدمت بکن، به این دعوت نمیکند که نیت کن تا نورانی بشویی. اگر خدا نباشد عقل انسان به این ها نمی رسد لذا تربیت دینی یک نورانیتی از این ظرائف به انسان می دهد که در تربیت غیر دین یافت نمیشود. البته در تربیت غیر دینی انسان بخاطر خدا نمی خورد، یک قسمت از زندگی اش خداست و بقیه ی زندگیشان هم یک قسمت دیگر است. در قرآن داریم که بگو بخاطر خدا زندگی میکنم و می خواهم بخاطر خدا بمیرم ولی آنهایی که تربیتشان دینی نیست می گویند که هر وقت دلم برای خدا تنگ شد سراغ خدا می رویم، هر موقع لازم بود از خدا اطاعت می کنیم و بقیه اش را هم داریم زندگی میکنیم.
فرق این دو تا تربیت را ببینید. از پیامبر نقل شده اشت که فرمودند: ای اباذر برای خوردن و خوابیدنت هم نیت کن. اگر کسی بخاطر خدا بخوابد تا صبح برای او عبادت می نویسند و شما حساب کنید که کسی دستگاه وجودش را در شارژ گذاشته یعنی بخاطر خدا می خوابد، با یاد تو می خوابم، در خواب تو را بینم از خواب چو برخیزم اول تو بیاد آیی. این قسمت ها را این قدر تربیت دینی قشنگ رویش کار می کند که تربیت غیر دین اصلا سرد است با همه ی خوبی هایش روح ندارد. در تربیت دینی حتی ما نیازهای مان را بخاطر خدا برطرف می کنیم و این عشق را در زندگی انسان وارد می کند. به همین دلیل عرفای ما در ادبیات عارفانه از مفهوم عشق دلیل استفاده کرده اند برای اینکه برای ما قابل تطبیق بشود به ما می گویند که اگر کسی عاشق بشود، در هر جای زندگی اش بنگرد او را می بیند، پیرمرد را هم شبیه معشوقه اش می ببیند، کودک را هم شبیه معشوقه اش می بیند، پرنده ای رد شود می گوید معشوقم رد شد واقعا این تصور در ذهنش می آید. ما انسانها با مفهوم عاشقی می توانیم تصور بکنیم که یک معشوقه ای آمده و تمام زندگی کسی را فتح کرده است و برایش هم شیرین است، این جز با تربیت دینی تحقق پیدا نمی کند.
چند نکته کلیدی درباره محبت را از امام صادق (ع) نقل کنید.
من می خواهم کمی از محبت امام صادق (ع) عرض کنم. هر مربی با محبت متربیان خود را بهتر تربیت میکند. فرض کنید گروهی از شیعیان در محضر امام صادق (ع) نشسته باشند و فرض کنید شما هم جزء آنها باشید و محضر حضرت را درکA A می کنید. و فاصله حضرت تا خودتان را تا آنجا که چشم کار میکند می بینید، تاثیر نفس حضرت که نورانیت وجودشان است هم بسیار مشهود است ؛ یکدفعه حضرت به شما و دوستانتان بفرمایند که به خدا قسم بوی شما و جانهای شما و دوستانتان را دوست دارم. ببینید انسان چه جور تحت تاثیر قرار می گیرد. در تربیت دینی مفهومی بنام عشق هست که در تربیت غیر دینی نیست حرارتی وجود دارد، دین زندگی انسان را داغ میکند.
دل انسان را گرم می کند، نرم میکند اما در زندگی غیر دینی این جوری نیست. خوب بودن منهای دین گرم نیست، آتش نیست البته متاسفانه خیلی ها نگاهشان به دین سرد شده است فکر می کنند که دین ما را خیلی سرد و خشک به خوبی ها دعوت میکند. اگر کسی وارد بحث محبت بشود می بیند که اصلا بحث محبت یک بحث دیگری است. امام صادق (ع) مظهردین ماست. تمامیت فضایل است. امام هر کدام از نوه های کوچک خودشان را می دیدند اشک می ریختند و می گفتند که من هر خردسالی را می بینم به یاد کربلا می افتم و نمیتوانم تاب بیاورم و گریه می کنم، این قدر رقت قلب داشتند. یکی از دوستان حضرت وارد منزلشان شدند و دیدند که آقا بعد از نماز دستش را روی زمین گذاشته و می گوید: مولای من غیبت تو خواب را از چشم من گرفته است، طعام من را بریده، طرف می گوید گفتم: امام به چه کسی است که اینها را می گوید؟ ایشان که خودشان امام زمان هستند.
سوال کردند و امام فرمود: به مهدی که بدنیا خواهدآمد وغیبت خواهد کرد. دوران غیبتش را تصور کردم دلم آشفته شد. فقط دین این آتش را در دل ایجاد می کند. ما نباید فقط خوب باشیم ما باید ازخوب بودنمان لذت ببریم. ما نباید یک راه سعادت پیدا کنیم و بعد انسان خوبی بشویم. ما باید در مسیر خوب شدن مست بشویم. امیر المومنین می فرمایند: در زمان آخرین امام مردم از شدت نعمت و زیبایی های که دارند مست می شوند نه از شراب. واقعا مست کننده ترین عامل در زمان حضرت محبت خود حضرت است. ما بعضی مواقع دین را سرد مطرح میکنیم.
امام خمینی در کتاب جنود عقل و جهل می فرمایند: اگر کسی احکام دین را بدون ابعاد عرفانی آن مطرح بکند به معارف دین خیانت کرده. آن حاله ای ای از عشق و عرفان و سرمستی که همه ی احکام و همه فضائل و بایدها و نبایدها دین را در برگرفته، آنها را نگوییم دین خشک میشود. دین خشک نیست. دین زندگی انسان را هم طراوت می بخشد خوبی بدون دین خشک است. امام صادق (ع) می فرماید: اگر کسی همت کرد که کار خوبی را انجام بدهد زود انجام بدهد زیرا اگر شیطان ببیند که این کار را با تاخیرانجام میدهی آن وسط یک مشکل ایجاد می کند. هرکار خیری را که بخواهی انجام بدهی شیطان طمع بر هم زدن آن را دارد. پس کار خوب را همان زمان انجام بدهید زیرا زمانش بعدا نیست. ببینید شیطان چقدر کارهای خوب را از ما گرفته است. این ها تاکتیک های تربیت دینی است. در تربیت دینی چون حضور شیطان را داریم الهامات غیبی را از طرف خداوند در نظر می گیرم.
امام صادق (ع) می فرماید: کسالت دشمن عمل است. هیچ گاه نباید کسالت و تنبلی در زندگی انسان باشد. امام باقر (ع) می فرماید: کسی که حال زندگی دنیایی خودش را نداشته باشد این کارهای معنوی هم به دردش نخواهد خورد. یعنی دین نیامده فقط نماز تو را قشنگ کند. چرا شما سرکار رفتی لبخند نزدی و بی حال بودی؟ چرا با ارباب رجوع و دیگران قشنگ برخورد نکردی؟ پس دین تو هم به دردت نمی خورد. تربیت دینی دنیا انسان را هم قوی تر از دنیای دنیا طلبان میکند. اگر مومنی حال نداشت انرژی نداشت، طمع نکنید او را با پول و درآمدش تحریک بکنید، به او بگویید که ایمانت ضعیف است.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۸/۰۵
.






