Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
علیرضا پناهیان تربیت دینی 1: حجت الاسلام پناهیان سخنرانی 07 (پناهیان تربیتی 1 ن16) متن گردآوری تربیت دینی استاد علیرضا پناهیان ؛ گردآوری تربیت دینی

تربیت دینی ۷؛ آثار تربیتی عبادت

PanahiyanA_Tarbiat07

تربیت دینی ۷؛ آثار تربیتی عبادت

بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیم
اللهُمَّ صَلَّ عَلَی مُحَمَّد وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

فرهنگ سازی یک کار خوب مدت زمان زیادی طول می کشد اشکالی ندارد ؟ و آیا عادت به نظم و خوبی نوعی جبر است ؟

این سوال را باید دو قسمت کرد. در یک سوال هم پاسخ آن مثبت است و هم منفی. فرهنگ سازی طول می کشد و انسانها بخاطر اینکه عجله می کنند کار خراب میشود. اگر شما به تمدنهای غرب و تمدنهای دیگر که دیکتاتوری بودند و رفتار فراعنه ها را ببینید این ها از سر عجله بود که دم دست ترین این رفتارها را انتخاب کردند ونتیجه اش هم این شد. صدام اگر با مردم خودش، رفتار خشنی داشت عجله می کرد و شتاب داشت. حالا این شتاب ممکن است بخاطر هزاران دلیل باشد. گاهی پدرها و مادرها از سر دلسوزی عجله میکنند و کارها را خراب می کنند. چون بعضی وقتها بلافاصله از یکدیگر تغییر رفتار را انتظار داریم، با هم مشاجره می کنیم. چون عجله میکنیم که به خواسته هایمان برسیم. بله طول می کشد که از درونش رویش های خوب داشته باشد و فضایل را درونی بکند. ما این طول کشیدن را می پسندیم و جزء کرامات انسان می دانیم. پاسخ منفی این است که ابتدا بنظر میرسد که طول می کشد ولی بعد سرعت بسیار بالایی پیدا میکند. شما اگر یکسال روی یک ویژگی اخلاقی برنامه ریزی بکنید و بخواهید تغییر بدهید در شش ماه اول هیچ اثری نبینید.

از شش ماه به بعد آثار خودش را نشان می دهد. سر سال شما برای فضیلت بعدی روزانه می توانید پیشرفت کنید. یک شتاب تصاعدی دارد. بقیه ی خوبی ها را تسهیل می کند. شما یک خوبی را درست روی خودتان نهادینه بکنید، یکدفعه می بینید بهار شده است. در اینجا با یک گل بهار نمی شود. کافی است کسی در وجود خودش یک گل برویاند، جنگلی از سبزی و گل در وجودش بوجود می آید. چون وجود انسان چنین حالتی را دارد. مثل شمال سرزمین خودمان که چون مستعد است، جنگلها خودشان رویش پیدا می کنند. فطرت ما چنین سرزمین حاصلخیزی است. ما گاهی زحمت نمی کشیم یک خوبی را در خودمان پرورش بدهیم و یا یک بدی را تغییر بدهیم. طول می کشد. اشکالی ندارد چون ریشه حسادت را دور بریزید و آن موقع می بینی غرورت هم کمرنگ شده است. از طول مدت به نتیجه رسیدن هراس نداشته باشید. در ارتباط با فرزندان و شاگردانمان هم همنیطور باشیم. گاهی پای یک رفتار می نشینیم و می سوزیم و بعد می بینیم صاحب مجموعه ای از فضایل شده ایم. طول می کشد ولی در برایند کلی طول نمی کشد.

آثار تربیتی عبادات چیست ؟

به قول شهید مطهری دو بال حرکت انسان، اندیشه و احساس است و همیشه در وجود انسان قرار دارد. هرچند ما که اندیشه می گوییم، هم علم را درنظر می گیریم و هم آگاهی را که حرکت بین آگاهی ها اسمش تفکر است و هم تصور در آگاهی ها که اسمش تخیل است و چیزهای دیگر مثل عقل که در این مقوله قرار دارد. احساس را هم همه ی علایق مان از عقاید دینی تا هوس ها و یا عواطفی که به انسان داریم در میدان گرایش ها قرار می دهیم. غیر از این دو بُعد، بُعد دیگری هم بود که در وجود انسان قابل تصور است و آن رفتار انسان است. که نتیجه آن اندیشه و احساس است. وقتی میگوییم انسانی خودش را تربیت کند یا دیگری را تربیت کند یعنی از دستگیری اندیشه و عمل استفاده بکند برای اینکه قلب و گرایش ها را تغییر بدهد. معنای تربیت یعنی این که گفتیم. البته وقتی شما از اندیشه خوب استفاده می کنید یک تربیتی هم در خود اندیشه پدید می آید. اندیشه ورزی هم صورت می گیرد. مثل کسی که محقق است و از ذهنش زیاد استفاده میکند. و یک پرورش ذهنی هم برایش رخ می دهد. یا کسی که از عمل برای تاثیر گذاری بر گرایش ها استفاده می کند، مهارت های عملی هم پیدا می کند. ولی اصل تربیت که میگویند: فلانی با شخصیت است و آدم خوبی است در قلب است. یعنی هیچ تمایل بدی در آن نیست.

هیچ تمایل خوبی نیست که در دلش نباشد. وقتی می گوییم خودش را تربیت بکند یا کسی را تربیت بکند یا از آثار تربیتی صحبت می کنیم، از آثار تربیتی در میدان گرایش ها حرف می زنیم. با خود گرایش ها مستقیم به سختی میشود کار کرد. مگر کسانی که قدرت بالایی داشته باشند. ما معمولا یا از طریق عمل بر گرایش های خودمان اثر می گذاریم یا از طریق اندیشه. با این مقدمه می خواهیم به بحث عبادت برسیم. در جامعه ما برای تغییر روحیات بیشتر از عمل استفاده می کنند یا اندیشه ؟ ما عملا برای تغییر خودمان از عمل استفاده می کنیم. البته بدون حساب و میخواهیم حسابی برای آن درست کنیم که آن عبادات است. به هرکس بگوییم می خواهیم کسی را تربیت کنیم می گوید: با او حرف بزنیم. اول بینش او را تغییر بدهیم. اول آگاهی هایش را تغییر بدهیم. به نظر من در مورد آگاهی بعنوان عامل تربیت افراط شده است. این صحیح نیست. در تربیت انسان بیشتر از عمل میتوان برای تاثیر گذاری بر گروه انسان استفاده کرد تا آگاهی. بخاطر همین شما باید از هفت سالگی برای تربیت شخصیت روحی فرزند، او را وادار به نماز خواندن و کتاب خواندن بکنید.

تردیدی نیست که ارزش علم ارزش بسیار بالایی است. تردیدی نیست که تا تربیت پشتوانه آگاهی و اندیشه نداشته باشد، قوام پیدا نمیکند. چرا می گوید: اول او را وادار به نماز بکن؟ چون عمل در روح انسان خیلی تاثیر دارد. مردم این را نمی دانند. عملا استفاده میکنند ولی خبر ندارند. بخاطر همین نمی دانند که وقتی یک گناه انجام میدهند چقدر در شخصیت آنها تاثیر می گذارد. بعد می گویند: چیزی بگویید که من خودم را تربیت کنم. چیزی که او را تربیت می کند عمل او است. من اگر بیست و چهار ساعت هم برای او حرف بزنم اثرش از عمل خود او کمتر است. دو صد آگاهی نیم کردار خودمان نیست. چیزی که بیشتر انسان را تربیت می کند عمل او است. یعنی ما چگونه عمل میکنیم ؟ همانگونه شخصیت درونی ما شکل می گیرد. همان شخصیت درونی که طول می کشد تا آنرا بدست بیاوریم. رویش های درونی ما با عمل ما شکل می گیرد. کمی آگاهی کافی است. امیر المومنین می فرمود: شما به عمل به آنچه می دانید محتاج تر هستید به دانستن آنچه که نمی دانید. اعمال ما خیلی تاثیر دارند. آیت الله بهجت میگفتند: آن چیز هایی را که می دانی عمل کن خدا آن چیزهایی را که نمی دانی به تو می رساند. برای اینکه به قلب انسان برسیم ما دو دستگیره داریم مستقیم سراغ قلب رفتن کار دشواری است. از عمل می توانیم استفاده کنیم البته عملی که خودش فرزند گرایش های ماست. عملی که ممکن است فرزند یک گرایش ضعیفی باشد، همین عمل کل قلب ما را متحول می کند. اثر مضاعفی می گذارد. چرا مردم در تربیت به عمل کردن اهمیت نمی دهند؟ می گویند: عمل نتیجه ی قلب من است پس بیایید قلب مرا درست کنید. شما در قلب خودت قسمتهای طولانی دارید به آن اعتنا نمیکنی.

آنها را به ظهور برسان. باید راهش را پیدا بکنید که چه اعمالی را میتوانم انجام بدهم. اگر انسان اعمال را لیست کند. می بیند لیست بلند بالایی از اعمال خوب است که می تواند آنرا انجام بدهد و مانعی ندارد. اینها را پُر انجام بدهند. اینها را با دقت و با اهتمام انجام بدهند. ما همیشه می گوییم: وزنه ی سیصد کیلویی را نمیتوانیم بلند کنیم. اگر نمی توانی این کار را انجام بدهی حداقل یک قاشق را بلند کن. این کار را هم نمی کنی. ما میخواهیم در مسائل تربیتی نفر اول باشیم و اِلا دیگر هیچ کاری نمیتوانیم بکنیم. ما با اعمال مان می توانیم قلب خودمان را تحت تاثیر قرار بدهیم. بسیاری از گناهان است که مردم نیازی به آن ندارند. لذت زیادی هم نمی برند. آنها را انجام ندهند. اگر یک گناهی خیلی ما را اذیت کرد، بقیه را انجام ندهیم. این اثر بد تربیتی دارد ولی می خواهم بگویم جلوی نفس انسان را بگیرم. خیلی از گناهان لذت ندارد. آنها را ترک کنید. در روایت داریم: شما در امور کوچک از خدا بترس. بگو این را بخاطر ترس از خدا کنار می گذارم. عبادت یعنی یک برنامه ی عملی برای اصلاح دل. اثر تربیتی عبادت به این است که موثرترین کار برای اینکه قلب را متحول بکنید، عمل است و یکی از برنامه های عملی ویژه و خاص برای تربیت دل، عبادت است. چرا عبادت اثر تربیتی بالا روی قلب ما دارد ؟ چرا نماز شما را از فحشا و منکر باز می دارد؟ چون عبادت به درد دنیای ما نمی خورد. ما معمولا نمی توانیم آنرا غیر مخلصانه انجام بدهیم. عبادت در زندگی ما در آن وسط حال ما را می گیرد.

به ما میگوید: تو متعلق به جای دیگری هستی. ما را از فضای عادی زندگی به فضای دیگری می برد. این فضای رفتاری بنام عبادت، فضایی متفاوت است و می تواند اثر ویژای روی قلب ما بگذارد. منتهی وقتی این تاثیر است که ما این آگاهی را داشته باشیم که ما باید با عمل خودمان، خودمان را تربیت کنیم. حالا چکار کنیم که اعمال مان زیاد بشود ؟ اول باید نگرش مان را تغییر بدهیم. آن نگرشی که متاسفانه فرهنگ غرب آن را به ما تحمیل کرده است. رسانه خیلی موثر است که این نگرش را تغییر بدهد و این باید در روح برنامه هایش باشد. گاهی اوقات می بینیم توجه به این تغییر نگرش نیست بلکه تصمیم به این نگرش هست. آن نگرش که باید تغییر بدهیم این است که بعضی ها می خواهند آدم خوبی بشوند و خوب شدن را به این میدانند که همانطوری که نشسته اند می گویند: کی میشود که من این قدرعاشق خدا بشوم که با عزت و عشق بلند بشوم و نماز بخوانم. به چنین کسی باید گفت: تنبل نرو سایه، سایه خودش می آید. سایه خودش نمی آید. یعنی شما بلند شو و به سایه برو. چون سایه خودش نمی آید.

نور خودش نمی آید. ممکن است سایه بیاید. من باید بروم و حرکت بکنم و تغییری در خودم ایجاد بکنم که بتوانم پیش فرض غلطی را که در ذهن وجود دارد و پشت سر بعضی از این سوالها است، تغییر بدهم. علیه این پیش فرض نباید رفرم صورت بگیرد باید انقلاب صورت بگیرد و آن این است که اگر شما منتظر هستید یک زمانی عشق وعلاقه ی خوبی برایتان پیش بیاید که همه ی این کارها را به سهولت بتوانید انجام بدهید، این انتظار درستی نیست. کاری که سخت است انتخاب کن و بعد شروع به زجر کشیدن بکن. وقتی برای رسیدن به آن کار زجر کشیدی، کم کم به آن کار خواهی رسید. عاشق شدن یکدفعه ای رخ نمی دهد. عاشقی راه میان بُر ندارد. ما باید بنا را بر این بگذاریم که باید در خودمان تغییر بدهیم. بیاییم قسمت های نورانی گرایش های اندک خودمان را نگاه کنیم و با انداختن چراغ توجه به گرایش های کوچک و خوب که همه ی ما آنرا داریم، اعمالی را از آنها صادر کنیم، اعمالی به اقتضای آن انجام بدهیم. کسی هر کاری را می گفتیم، می گفت: نمی توانم انجام بدهم. گفتم می توانی یک پنج تومانی صدقه بیندازی، این هم سخت است ؟ گفت: نه سخت نیست. گفتم: پس چرا انجام نمی دهی ؟ پس انسان غافلی هستی. برای خودت ارزش قائل نیستی وانسان بی اهتمامی هستی. این قدر او را توبیخ کردم که گفت: این را انجام میدهم. گفتم: هر روز انجام بده. امام صادق (ع) می فرماید: اصل ضلالت بی توجهی است. اصل هدایت توجه کردن است. با نگاه کردن به توانایی های خودمان دیگر احتیاج نیست که بگوییم چگونه می توانیم ؟ توجه کن، کجا می توانی و بعد عمل را انجام بده.

عبادت چگونه من را تربیت می کند؟

این ترسیم به انسان کمک می کند و انسان میفهمد چه اتفاقی می خواهد بیفتد. انگیزه ی بهتری برای عبادت پیدا می کند و از عبادت هم بیشتر بهره برداری میکند. عبادت مثل قرص آنتی بیوتیک نیست که شما سواد داشته باشی یا نه و اثر خودش را بگذارد. بر اساس معرفت، توجه شما و علاقه ی شما، اثر بیشتری در شما می تواند داشته باشد. در هرکسی عبادت این جوری اثر می گذارد. من از مربیان ورزش شنیده ام که وقتی انسان شروع به ورزش می کند و شروع به حرکت میکند، اولین حرکت ها حساب نمی شود. ورزش و تربیت بدنی کنتور نمی اندازد. از یک جایی که ضربان تغییر کرد و خستگی میخواهد به سراغ شما بیاید و عضلات راحت جابجا نمی شود و از آنجا که تاثیرات را روی عضلات می بینی، آنجا ورزش آغاز میشود. و اِلا تا آنجا حرکت عادی روزانه ی شما بوده است. در عبادت، روزهای اولی که نماز را شروع می کنیم از آنجایی که خسته می شویم و حوصله نداریم و بعد مقاومت میکنیم، اراده می کنیم و فکر و انگیزه جور می کنیم برای اینکه این کار را انجام بدهیم، از آن زمان تربیت می خواهد شروع بشود.

لذا اصل اساسی در عبادت استمرار و یکسانی است. بعضی ها عبادت دعا را تفریحی به سراغش می روند. اثر کمتری روی آنها دارد. شما می خواهید دعای کمیل بخوانید. بگویید: یکسال دعای کمیل می خوانم، ببینیم آدم می شوم یا نه ؟ یا اینکه یک سال ماهی یکبار میخوانم. یک برنامه. یا هر روز دعای عهد بخوانم. این یک انگیزه است. یا اینکه می خواهم نمازم را با اقامه بخوانم. بدون اذان و اقامه نماز نخوانم. نمازم را اول وقت بخوانم. تعقیبات اضافه کنم. یا نماز شب را شروع کنم. این استمرار است. تا یکسال باید برنامه ی تربیتی خودت را استمرار بدهید. هفته ی اول انگیزه داری. از هفته ی دوم خسته می شوید و از هفته ی سوم اثرش را می گذارد. بعد شما مقابل این خستگی مقاومت می کنید و ادامه می دهید. وقتی مقاومت می کنید، افکار نو و جدیدی را اضافه می کنید. انگیزه های مرده ای را در دلت زنده می کنی مثل اینکه آنها را آب می دهی و یک رویش هایی در قلبت هست. ضعفای قلبت قوی می شوند، سیدهای قلبت قوی می شوند، خوبی های قلب تو که همان سادات هستند جان می گیرند، قدرت پیدا میکنند.

بعد از یک هفته بی انگیزگی از بین می رود. دوباره بی انگیزه میشوی. این نوسانات هست. دوباره برای انگیزه سازی باید تلاش مضاعفی بکنید. در ترک عمل خودت را مجازات می کنی و دوباره با انگیزه می شوی و انسان ادبار واقبال قلب دارد تا آخر سال روح تو بزرگ میشود و تو یک چیز دیگری می شوی. قرآن که می خوانند، اشکت جاری میشود. گاهی انسان وقتی لذت می برد، سراغ عبادت می رود و بعد ول می کند، او روح خودش را بزرگ نمیکند. هرکسی دوست دارد بعضی مواقع گریه کند. این ارزش ندارد و کار تربیتی نیست. او خودش را تخلیه کرده است. کار تربیتی این است که وقتی از عبادت خصوصا عبادت با برنامه و عبادت واجب خوشم نیامد، آنرا مرتب انجام بدهم. نمازم را مودبانه، سر وقت، درست و حسابی بخوانم، همین واجب است. همین را با رغبت اندیشه بجا آوردیم و مشت بر دهان قسمتهای بد قلب خودمان بزنیم، آنگاه بعد از مدتی با آن نوسانات به آن مرحله می رسیم. شما گاهی چیزی در خانه گم میکنید و می گویید: یقین دارم در خانه هست و خیلی می گردید تا آنرا پیدا کنید. هر وقت بی انگیزه شدید بگویید: همین جا است، باید بگردم و پیدا کنم. ولی امان از تنبلی. دوست دارم برنامه ای تربیتی بسازند که بگویند: این برنامه هیچ جذابیتی ندارد. ما می خواهیم مدتی موعظه ای را تکرار کنیم. مثلا فقط در مورد معاد و کسی برنامه ی تربیتی برای خودش بگذارد نه بخاطر جاذبه ی آن برنامه. ما گاهی اوقات سخنرانی انجام میدهیم که بدون جاذبه است. ولی خیلی افراد اینها را گوش می کنند. خیلی ها دنبال سخنرانی جذاب می گردند. این کار خیلی غلطی است. سخنرانی و معنویات بازار سیاه پیدا کرده است. آیا باید کسی ما را سرگرم بکند که جذب خدا بشویم ؟ ما اینقدر وضع مان خراب است؟ شما باید مسجد محل بروید و بگویید حاج آقا قسمتی از سوره ی واقعه را برای شما بخواند و ترجمه کند. بعد اشک بریزند. این جلسه، جلسه ی عالی است. نه جایی که خیلی رونق دارد بروید. قدم های شما روی شما اثر می گذارد. نه اینکه من با جاذبه های سخن، دلبری کنم و او را نگه دارم. من قسمت هوس او را تحریک می کنم.

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پناهیان
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۸۸/۰۶/۰۴

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *