Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
جلسه پنجم: بصورت یکپارچه متن تولیدی رحمت

رحمت ۵ ؛ خوف و رجا

moharam-08

رحمت ۵ ؛ خوف و رجا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱-شباهت اباعبدالله و حضرت عیسی علیهما السلام

آقای مظلوم من و شما حضرت اباعبدالله حسین علیه سلام و حضرت مسیح عیسی مسیح سلام الله علیه تو چند تا چیز شباهت با هم دارن. مرحوم شهید مطهری ام یه اشاره ای توی یکی از آثارشون دارن اولین شباهتشان رو میگن اینکه مادر هر دو بزرگوار سیده النساء العالمین اند. آیه قرآنم می فرمود برای حضرت مریم روایت فاطمه سلام علیه الی ماشالله. دومین شباهت اینکه مدت حمل و بارداریه هر دو تا بزرگوار شیش ماه بوده البته یه نقل دیگه ای ام هست برای حضرت مسیح اما نقل قوی تر همینه. که مرحوم شهیدم میارن یه شباهت دیگه اینکه هر دو عزیز بزرگوار جلوی طاغوت زمان خودشون ایستادن، قیام کردن. اما منظور نظر من که میخوام ورودیه ای به بحثم باشه شباهت چهارمه این سه تا شباهتی که گفتیم شباهت خوب بود شباهت چهارم شباهت خوبی نیست شباهت واقعا بدیه. البته بد بودنش به این دو وجود نازنین برنمیگرده به پیروانشون برمیگرده و اون شباهت اینکه بعضی از پیروان هر دو بزرگوار مبتلا به مسئله ی تفتیه شدن تفتیه چیه حاج آقا خواهش میکنم پنچ دقیقه اول صحبتو با دقت و تمرکز بیشتر از همیشه همراهی بفرمایین. ببینید حالا ما مسلمونا که قائل نیستیم طبق آیه ی قرآن که حضرت مسیح کشته شده سلام الله علیه اما بعد از اونایی که اعتقاد دارند خود مسیحی ها بعد از کشته شدنشون یه عده به اعتقاد مسیحی ها گفتن کشته شدن یه عده از پیروانشون اومدن گفتن به صلیب کشیده شد تا کفاره ی گناهان پیروانش باشه. یه بار دیگه مسیح فدا شد به صلیب کشیده شد تا کفاره ی گناهان پیروانش بشه و همین اتفاق نامبارک و این فکر غلط به یه عده از پیروان آقا اباعبدالله حسین (ع) هم رسید که حسین مسیح اسلام هست و حسین به گودال قتلگاه رفت تا کفاره ی گناه گریه کناش بشه‌ این فکر غلط این فکر مسموم این فکر صد درصد اشتباه حالا اون روایتی که من شب اول خوندم از حضرت امام کاظم علیه سلام اونارو من خودم خوندم اما چی میشه که یه عده اینجوری برداشت میکنن من قصد دارم مبتذل ترین الفاظی که اینجا میتونم بگم رو پشت میکروفن بگم برای اینکه عمق نفرت خودم رو از این فکر غلط نشون بدم، لذا از حضار محترم عذرخواهی میکنم از این جهت که باید بگم این آقایون همینجوری خیلی عالی میگن حسین یک شرکت بیمه راه انداخته شرکت بیمه گناه. خب حالا تو این شرکت ببخشید اینجوری گفتم عذرخواهی کردم قبلش، حالا تو این شرکت بیمه ی گناه حسین چیکار باید بکنیم چی بدیم چی بگیریم؟ امام حسین میگه من میرم با شمر و عمربن سعد و یزید عرق خور، شراب خور، زن باز میرم میجنگم کشته میشم که بعد تو مجوز پیدا کنی مثل یزید شراب بخوری به حساب من. من میرم قیام میکنم علیه یزید شراب خور کشته میشم که تو مجوز پیدا کنی مثل یزید شراب بخوری، یه دونه یزید کم بود حالا بیشترش کنیم به حساب من. یعنی اینکه امام حسین(ع) فرمود انما خرجت لطلب الاصلاح من اومدم اصلاح کشک واقعا اینطوره؟ که خب حالا باید تو این شرکت بیمه ما چی‌ بدیم؟ تو بیا تو روضه ها برا من گریه کن این نقض غرض نیست؟ حسین(ع) به شهادت رسید که این دین بمونه این قانون بمونه این‌ مسیر بمونه بعدش اباعبدالله میگن من شهید میشم که شما به این دین دیگه نمیخواد عمل کنی ببندیدش بیاید فقط سال به سال برا من گریه کنید. بشکنه دهن و لال شه زبونی بخواد حرمت اشک بر اباعبدالله رو بیاره پایین منه بچه شیعه حرف دهنمو میفهمم اما قرار نبود دین تعطیل بشه اگه بخوام کاریکاتوریشو تعریف کنم اینه که خدا بیاد به مسیحی ها بگه ببین یه امتی هستن یه بهشتی ام دارن برای اینکه برسن به بهشت این وسط باید دینداری کنن باید اطاعت کنن امت بهشت این وسط دینداری بعد خدا یه نگاه کرد دید عه کسی دینداری نمیکنه بهشتم خالی میمونه حالا چیکار کنم؟ بزار مسیح رو بکشیم‌ بعد بیان به اسم مسیح برن بهشت پس دین چی شد؟ خیلی خنده دار و مسخره انگار این فکر از همون اوایل بوده. از همون‌ اول اول بوده به کمان یه کسی اومد پیش امام صادق(ع) گفت قربونتون برم یه عده از شیعیان هستن به اسم شیعه گری گناه میکنن بعدشم میگن ما اهل بیت را دوست داریم اقا دروغ میگن اگه مارو دوست داشتن گناه نمیکردن. متاسفانه میبینیم که این فکر غلط هنوز هم در بین جوانها یا از حلقوم امیدواری از سر ناآگاهی باشه که البته خروجیش یه چی‌ میشه ها یا پول از دشمن گرفته باشن اینجوری بگن انحراف ایجاد کنن یا اینکه ناآگاهی گفته باشن آخرش خروجیش یه چیزه که جوونا یه عده شون دین را اشتباه میفهمن نماز نمیخونه میاد هیئت نماز نمیخونه شما سراغ نداری از این هیئتی ها من خیلی هاشونو سراغ دارم حسابم با حسینه کتابم با حسینه

۲-امید به رحمت اباعبدالله باید در کنار خوف از گناهان باشد

من یه نکته ی دیگه باید بگم حرفی که آخر باید میزدم همین اول میزنم که من دستمو بردم بالا یا اباعبدالله منه عمامه به سر اعتراف میکنم شام قریبان که به دو رکعت از نمازهام امید ندارم اقا من نماز میخونم سر اینکه شما نماز خوندن رو دوست داری من به نمازام امید ندارم امیدم به سیدالشهداس اما نباید این امید باعث بشه که من نماز نخونم دینداری نکنم و گرنه اینجوری که باید دینو جمعش کرد. اینه یه عمامه به سری بره بالا ممبرو بیان خوبی ام داشته باشه و جونام دوست دارن از این دیگه آییی من اون خدایی که بخواد یه دخترو بخاطر چهارتا مو ببره جهنم اون خدارو قبول ندارم چهار تا فوشم به جمهوریه اسلامی میده بعد جوونم میگه آه اینو میگن آخوند. پس جهنم خدارو چیکار کنیم خدایی که هفتاد و هفت بار تو قرآن حرف از بهشت میزنه هفتاد و هفت بار حرف از جهنم میزنه اینو باید چیکارش کنیم؟ پس این همه روایت از جهنم و باید چیکار کنیم؟ یحیای پیامبر معروفه بین انبیاء که خیلی خوفی بوده بیشتر میترسیده خیلی اهل اشک و ترس بوده به قدری که زکریای نبی وقتی میخواستن ایات جهنم بخونن جلوی یحیی نبی نمیخوندن میگن یه جماعتی بودن یحیی یه چیزی رو سرش انداخت پارچه ای رفت یه گوشه ای نشست زکریای نبی شروع کرد از جهنم گفتن گه فردای قیامت خدا کوهی از آتش و عذاب میده به اسم سکران از شدت خوف هر کی نگاه میکنه مست میشه تلو تلو میخوره عقل از سرش میپره از شدت ترس مقابلش یه بیابانیه به اسم غضبان همش آتش وسط این بیابون یه چاهیه که عمقش یکصد ساله ته این چاه آتش یه تابوتی از آتشه که در تابوت آتش باز میکنی قل و زنجیر و لباس آتشین میگفتن یه وقتی روایت اینجا رسید یحیی پیامبر وسط جمعیت بلند شد ناله زد وا غفلتا رفت به ذکریای پیامبر به مادر یحیی گفت اگه میخوای بچت زده بمونه برس به داد بچه ات مادر اومد دید بچه نشسته داره گریه میکنه از بس گریه کرده خاک جلوی پای پیامبر خدا از شدت ترس عذاب جهنم گل شده اینا مال پیامبرای خداست دیگه مال ما که نیست که احیانا اونا باید بترسن ما نباید بترسیم؟ رحمت خدارو من سه شب حرف زدم راجبش اما نباید کم فهمید کج فهمید دیشبم حرف از درد و دل کردیم از کج فهما دیدی امام میگه باید امید باشه اما رجا باشه خوفم باید باشه باید ترسید باید ترسید یه نکته ای رو که لازم میدونم بگم چون هم ثمره ی تربیتی داره انشالله هم کمک میکنه به روشن شدن بحثم و اون نکته اینه تو روانشناسی انگیزش یه بابی هست به اسم اینکه آدما دو جورن حواسا جمع ادما دو جورن پیشرفتی و عدم شکستی. این به درد دینداریتون میخوره به درد تربیت فرزند میخوره به درد برخورد با افراد اجتماع هم میخوره پیشرفتی ها کیان؟ اونایی ان که دولت مثلا میاد میگه فلان چیزو ثبت نام کنی بعد یه عده رو باید جایزه براشون بزاری اگر تا پایان تاریخ فلان اومدی پنجاه درصد تخفیف تو قرعه کشی ام شرکت میکنی مثلا ماشین میدن یه عده اینجوری قدم برمیدارن ما اینارو میگیم پیشرفتی همونایی ان که مامان به بچه میگه ببین اگه درس خوندی دوچرخه میگیرم، اینو باید یه جایزه بزاری ما اینارو میگیم پیشرفتی یه دسته دومی هستن یه تیپی هستن میگن عدم شکستی اگه چرخ که هیچ موتور پرشی ام که هیچ هواپیماهم بهش بگی این بچه درس نمیخونه اینو باید ترسوند ببین اگه درس نخوندی قید فوتبالو بزن، قید سینمارو بزن، گوشی ام که بهت گفتم عمرا نمیگیرم این میخونه گوشی ام ازت میگیرم. یه روایت داریم میفرماید انفع المعارف معرفه نفس سودمندترین دانش ها اینه که آدم خودشو بشناسه یکی از ساحت های شناخت اینه که من و شما بدونیم راستی شما پیشرفتی هستی یا عدم شکستی؟ شما باید جایزه براتون بزارن یا چوب بالا سرتون باشه؟ بعد باید پدر مادر باید بچه هارو بشناسه این دختر اولیه پیشرفته اون پسر ته تغاری حالا دیگه ته تغاری اینا اصلا دوتان حاج اقا ته تعاری میگی اون پسررو باید اینجوری بگی دخترو باید اینجوری بگی مادر اینو بدونه اما این نکته رو گفتم تو دین میگه تو دین میفرماین مومن باید حالت حالا یا شما پیشرفتی هستی یا عدم شکستی دین میگه شما باید حالت اعتدال داشته باشی تعادل بین خوف و رجا. مومن باید تنظیم باشه من وقتی میخوام مثال بزنم میگم خوف و رجا مثال پدال گاز و ترمزه ماشین پدال تنها ماشین نیست ارابه ی مرگه ماشین با پدال ترمزه تنها یه تابوتی که درجا ایستاده هم باید گاز باشه هم باید ترمز باشه یه جاهایی باید ترمز گرفت دیگه حالا اون ترمز خوفه از اون جهتی که من سه شب تبلیغات رحمت کردم امیدتون زیاد بوده دیگه شب اخر اجازه میدی یه کم خوفی صحبت کنیم؟

۳-خوف و جبن با هم متفاوتند

ممکنه یک جوون قشنگ خوش فکری وسط مجلس بلند شه بگه آقا شیخ رفتی بالا ممبر خواهشا حالا که خودت علمی صحبت کنی منم یه سوال علمی دارم اینکه میری بالا ممبر میگی خوف خوف مردم باید بترسن مردم بیچاره همیجوری استرس تو زندگی هاشون هست چرا القاع ترسو استرس میکنی؟ به مردم میگی بترسن بعد عدم اعتماد به نفس میاره توی امتحانا بچه دست پاچه میشه بزرگترا تو تصمیم گیری دست و پاشونو گم میکنن مردم انقدر تو زندگیشون استرس دارن تو دیگه نمیخواد بری بالا ممبر. خیلی خب حالا که قرار شد عالمانه صحبت کنیم عالمانه جواب بدم ببینید ما تو جعبه ی دین کتاب دین دوتا واژه است امشب باهم صحبتشو کنیم ما یه خوف داریم یه جبن داریم ما تو فارسی به هر دوتای اینا میگیم ترس بزار دو سه تا واژه ی دیگه ام ببینیم میخوام بگم زبون فارسی یه مقداری گاهی اوقات زور با همه ی زیبایی هاش زورش نمیرسه کلمات عربی رو یه جایی از عهده ی معناش بر بیاد من چند کلمه میگم شما ترجمه ی فارسیشو بگید نشاط شادی، خداخیرتون بده سرور شادی، فرح نه اون فرح همین فرح خودمون فرح شادی خب همش که شد شادی که بعد عرب بین اینا فرق میگذاره فرح چیه سرور چیه؟ کوچولو توضیح میدم بعد برمیگردیم سر جبن و خوف یه موقع یکی میاد تو هیئت میبینیم پکره میگیم چته؟ میگه فردا چک دارم پنج میلیون یه ریالم ندارم میگه آخ آخ آخ امان از نداری حالا قصه نخور بیا سه چهارتا جک جدید شنیدم بیا برات تعریف کنم از این حالت در بیای تا جک تعریف میکنه اونم میخنده او یادش به غمش نیستو خوبه دیگه این یه شادیه یه شادی همینه که میاد تو هیئت میگیم چته میگه پنج میلیون چک دارم میگه خب طوری نیست نگران نباش من یه ده تومن دارم حالا حالا نمیخوام ده تومنو بهش میدن تو هر دوتا حالت طرف غمش یادش میره عرب به اولی میگه فرح به دومی میگه سرور تو دین ما توصیه به چی کردن؟ اتخال سرور میگه برو مشکلشو حل کن چهار تا جک براش میگی میخنده اما جکا که تموم شد روز از نو روزی از نو حالا که خوب داری گوش میدید موسیقی ایجاد فرح میکنه یا سرور؟ فرح. موسیقی که قطع شد روز از نو روزی از نو فقط یه کم ارادش ضعیف تر شده مکافات بیشتره نمیخوام اینو توضیح بدم برگردیم سر خوف و جبن ما دوتا کلمه داریم تو دین خوف جبن، جبن به ترسی میگیم که پشتوانه ی عقلی نداره ترس از تاریکی هرچی تو تاریکی هست تو روشنایی ام هست ترس نداره این یه ترسیه که پشتوانه ی عقلی نداره ترسه از قبرستون ساعت دو نصفه شب تاریک الان که شده پارک اما خب اگه اون روزا قبرستونمون ساعت دو تاریک بود قبرستون ترس از لولو مامانا به بچه ها میگن ما به اینا میگیم جبن ترسی که منشا عقلی ندارد. خوف چیه؟ خوف ترسیه که منشا عقلی داره همین آقایون روانشناس که میگن انقدر مردمو نترسونید استرس منتقل نکنید به مردم ما ازش سوال میپرسیم غذا نذری بیست و چهارساعت رو اپن گذشته فردا که آقا میخواد بخوره خانم میگه نخوری ها اعتباری بهش نیست هوا ام گرم بوده اینم میترسه و نمیخوره این ترس خوبه یا بده؟ برف اومده پشت بوم یخ زده پیاده رو یخ زده شما پاورچین پاورچین میرید دستتونم به دیوار می ترسید و راه میرید این ترس خوبه ما به این ترس که خوبه عقلانیه میگیم خوف اونی که عقلانی نیست میگیم جبن آقایان روانشناس میگن مردمو نترسونی تا اونجایی که جبنه ما قبول داریم استرس تو زبون دین همون جبنه دیگه بعد ما سوال میکنیم اقایونه روانشناس  شما برای درمان جبن چیکار دارین؟ همون استرس برمیداره دو کیلو قرص میده خب قرص میدی که مثل همون جریان فرحه قرص تموم شد روز از نو روزی از نو اما دین برای درمان استرس قانون داره دستور داره بهترینش میدونی چیه؟ برای درمان استرس برای درمان جبن دین میگوید خوف برای درمان جبن میگوید خوف. چی میشه که یه نوجون سیزده ساله وقتی خبر از مرگ میشنوه میگه احلا من العسل این یک ذره استرس نداره چون اون وقتی که باید میترسیده ترسیده خوف داشته جبن دیگه نیست اقا ما پشت شیشه می ایستیم پشت شیشه از اون ور شیشه یکی آب میپاشه دیدید چسمامونو میبندیم یه بادکنک یه گل پرتاپ میکنه چشمامونو میبندیم چی میشه یکی می ایسته جلو سیدالشهدا میبینه تیر داره میاد تکون نمیخوره. این ذره ای جبن در وجودش نیست چرا؟ چون سرشار از چیه؟ خوف چون سرشار از خوفه یه جمله تربیتی بگم هدیه من به مادرا باشه مادر خوب پدر خوب پدر زرنگ کسیه که وقتی میخواد بچه رو تربیت کنه بچه رو جبنی بار نمی یاره اگه نخوردی لولو میاد میخورتت بعد بچه که بزرگ میشه عقلش میرسه ها میگه مادرم دورم زده از این به بعدم وقتی میترسونه باید بزرگ شم بفهمم که این داره همش مارو دور میزنه اها. اگه نخوری دوستت میخوره و بعد چی میشه؟ اینم جبن حتی ما ترسه از فقرو هم  بچه دار نمیشه چون از خرج و رزق روزیش میترسه ما اینم میگیم جبن چون پشتوانه ی عقلی نداره چون خدا گردن گرفته هر آن کس دندان دهد نان دهد.
این نکته ی تربیتی باشه مادر البته هفت سال اول برای بچه خیلی نمیشه اینارو گفت اون هفت سال دوم غذا نخوری ضعیف میشی  بعد تو تیم مدرسه رات نمیدن یه همچین چیزایی بگو خوب دارید گوش میدید خدا خیرتون بده فرصتم هم کمه اما اینم بگم خوف، خوف چی بود؟ ترسه خوب ترس، خوب مثل ترس ترسه از مکافات عمل دل مادرتو بلرزونی دلتو میلرزه. ظلم کنی زندگیت به هم میریزه استاد ما آقای فروفال تعریف میکردن یه آقایی اومد پیش من گفت اقا پولدار بودم بی پول شدم آبرو دار بودم بی آبرو شدم سالم بودم مریض شدم خودمم میدونم چوب چیو میخورم حاج آقا گفته بودن چوب چیو داری میخوری؟ گفت یه روز اومدم تو اتاق دیدم نمیدونم قند بود چی بود وسط اتاق بود کلی مورچه ریخته بود دور این خورده نون ها و قندها مورچه هارو که دیدم کفرم در اومد اعصابم خورد شد جارو خاک انداز اوردم مورچه هارو جمع کردم یه ماهیتابه گذاشتم رو اجاق گاز داغ که شد مورچه هارو ریختم گفت از فرداش دیگه برام بارید دیشبم گفته بودم ظلم رحمت خدارو بر میداره گفت بی پول شدم مریض شدم بی آبرو شدم سر ظلم حالا چهارتا مورچه رو سوزونده کسی دل مادرشو بسوزونه خدا کوتاه بیاد؟ والله علی العظیم سر دل سوختن پدر و مادر خدا کوتاه نمی یاد و کسی اینو بترسه میشه خوف بایدم باشه. روایت می فرماید این ترسا اگه نباشه لا یصلح الا الخوف آدم، آدم نمیشه مگه اینکه بترسه، بترسه از حساب و کتاب قیامت، بترسه از دقت حساب و کتاب قیامت از سنگینیه حساب، کتاب قیامت مرحوم شیخ غباس قومی لا الله شیخ عباس قومی هشتاد و چهار جلد کتاب نوشته ما طلبه ها شیخ عباسو به مفاتیح میشناسیم مفاتیح امروز زیر آسمون خدا هر کی مفاتیح بخونه تو ثوابش شیخ عباسم شریکه اما ما طلبه ها به سفینته نهار میشناسیم شیخ عباسو ایشون محدث بزرگی بودن پسرشون تعریف میکنن یه وقت بابامو خواب دیدم معذرت میخوام عذرخواهی میکنم که یه تشتی از نجاست و کثافت جلو بابام بوده بابام داشتن میخوردن صبح ناراحت بابا بلند شدن رفتن پیش یکی از بزرگان ایشون گفته بودن آ شیخ عباس محدث هستی به جای خود سفینته البهار نوشتی به جای خود اما بالا ممبر میری گاهی اوقات حدیثه یه کلمه بالا و پایین ناخواسته پایین و بالا کم و زیاد میگی آ شیخ عباس از این به بعد با کتاب برو از رو کتاب بخون اینا برای آ شیخ عباس هست برا من نیست؟ آ شیخ عباس که اومد به خواب پسرش گفت قفسه چندم ردیف چندم کتاب به اسم فلان این کتاب امانته منه شیخ عباس قومی رو یه لنگه پا نگه داشتن امانت میگن امانت مردم پیشت مونده برو اینو بردار مارو از علافی نجات بده پسرشون میگه بیدار شدم رفتم دیدم همون قفسه همون ردیف همون اسم کتابو برداشتم تو راه که داشتم میرفتم کتاب از دستم افتاد جلدش یه کم مچاله شد تر و تمیزش کردم رفتم دادم شب اومدم بابام اومد به خوابم گفت چرا نگفتی کتاب افتاد؟ من گیرم. بله اون آقایی که سه هزار میلیارد تومن میدزده بله به اندازه سه هزار میلیارد تومن همچین بسوزوننش هرکی به اندازه ظلم خودش.

۴-انواع خوف: ایمانی و رحمانی

خوف دو جور داریم یه خوف دارم خوف حالا تعبیر آقایون اینه خوف ایمانی یه خوف داریم خوف رحمانی خوف ایمانی همیناییه که میگم یه کتابیه به اسم ثواب الاعمال عقاب الاعمال این یادگاریه محرم نود و هشت شام قریبان باشه بازارم جوانا میتونن رو گوشی هاشون دانلود کنن داشته باشن ثواب العمال عقاب الاعمال ثواب کارای خوب عقاب گناه هارو نوشته چقدر خوبه روزی یکیشو بخونید بعد میشه خوف ایمانی. چقدر خوبه اهل اینا باشم اینا خدا میدونه اثر داره آقای عالم امیرالمومنین علی(ع) من اجازه میخوام محضرشون صلوات بفرستین آقای عالم امیرالمومنین(ع) فرمودن یه صحنه ای از قیامتو آقا دارن تعریف میکنن یقوم الناس من الاولین و الاخرین خدا فردای قیامت یه لنگه پا مردمو نگه میداره من الاولین و الاخرین هنوز نه بحث بهشته نه جهنم ازدهام زیاد چقدر زیاد؟ احسنهم حالً من وجده لقدمیه موضعا خوش به حال کسی که جا پا پیدا کنه زیر پا آتیش ارض القیامته نار بالای سر آتیش بعد انقدر خدا  نگه میداره میداره میگه داد اهل محشر بلند میشه اینجا نگه میداره معطل میکنه داد و بیداد به محشر بلند میشه ربنا حاسبنا ولو خدایا حساب ما رو بکن اگه رفتیم جهنمم رفتیم فقط حساب ما رو بکن الافی بسه اینا برا ما نیست یه خوف داریم خوف رحمانی خوف رحمانی چیه؟ اینا نه اینکه آتیش جهنمو و حساب و‌ کتاب و جدی نمیگیرن اما جهنم اینا اینه که امیرالمومنین(ع) براشون اخم کنه داستان مشهور حاجبو شنیدین شاعر بوده از این روایتای رجاعی و رحمتی شنیدین شب شعر گفت خوابید حاجب اگر معامله ی حشر با علی است من ضامنم تو هر چه که خواهی گناه کن چی گفت؟ حاجب اگر معامله حشر با علیست من ضامنم تو هر چی که خواهی گناه کن شعر گفت گرفت خوابید شب آقا اومدن به خوابش گفت حاجب این چیه گفتی؟ آقا شما درست کنید آقا فرمودن اینجور بگو حاجب اگر معامله ی حشر با علیست شرم از رخ علی کن و کمتر گناه کن.

آی مشکی پوشا آی گریه کنا داریم دیگه توی زیارت نامه ی آقا السلام و علیک یا میزان الاعمال بعد به شما میگن نامه عملتو بگیر علی بن ابی طالب اونجا نشسته بود می گفت آقا میخواد حساب کنه بعد آقا هی نگاه  کنن. حالا اگه میخوای بری گناه کنی برو بکن. یعنی خجالت میکشه از چشمای علی شب آخر روضه البته شب اخری که خدمت شمام فردا شبم هست اشتباه نگیریم محضر ایت الله مهدوی انشالله حتما کسب فیض کنیم حتما. من از رحمت شروع کردم شب اخر از خوف گفتم اما از من توقع نداشته باشید تو خوف ولتون کنم برم من امشب با رحمت میخوام بحثمو تموم کنم می دونید با کجای رحمت این خانواده میخوام تموم کنم؟ میخوام روضه رو ببرم جلو جلوتر از عاشورا جلو تر از تنور خونین میخوام ببرم جلو جلوتر از خرابه قافله رو از شام اوردن مدینه.

۵-روضه

وقتی این قافله ی داغ دار رسیدن مدینه زینب کبری زنای قافله رو جمع کردن گفتن اینارو بگید بیان اومدن یه پارچه ی سفیدی پهن کردن گفتن میدونم چیزی نمونده اما از زیورآلات هر چی دارید بزارید وسط این پارچه زنای قافله اومدن هر چی مونده بود چیزی نبود هر چی بود ریختن وسط پارچه دستمالو برداشتن گره زدن دادن به یه مردی گفتن اینو برید بدید به ساربان بگید زینب سلام رسوند بیبی جان پولشو گرفته گفت نه زینب سلام رسوند بهش بگید زینب سلام رسوند بگید همین که مارو نزدید ما ممنونیم. اینا اینجورین حالا شما ده شب اومدی برا حسینش گریه کردی چه جوری نگاه کنی روضه امشب خوندی نیست روضه امشب گوش کردی نیست رو امشب چشیدنیه هرکی صدای منو میشنوه چشماشو ببنده به احترام دختر امیرالمومنین سرتونو بندازید پایین به احترام زینب چشماتونو ببندید سرتونو بندازید پایین روضه امشب چشیدنیه چشماتو بستید سراتون پایینه؟ یک لحظه خودتونو بگذارید جای زینب امروز صبح تا حالا چیا دید؟ حالا دیگه روضه خوندن داره. غروب امروز که شد دونه دونه بچه هارو خیلی سخت جمع کرد این بچه ها پر و پخش شده بودن تو بیابون زیر یه خیمه ی نیم سوخته ای بچه ها رو جمعه کرد یه بار شمرد دوبار شمرد چندبار شمرد یه بار رو کرد به رباب گفت رباب دوتاشون نیستن بیچاره ی بیابونا شد دختر علی یه وقت دیدید پشت بوته ی خاری دوتا دختر از ترس سر گذاشتن تو بغل هم از ترس مردن. نمیدونم امشب بچه های کابوس دیده رو چه طوری زینب خوابوند نمیدونم ، نمیدونم اون وقتی که آب آزاد شد چشم زینب به آب افتاد چیکار کرد زینب، روضه برات بخونم امشب کمه دختر علی نگذار. من همینو بگم تموم کنم خیمه ها میسوزد و شمع شبه تارم‌شده جونم

خیمه ها میسوزد و شمع شبه هی به خودش میگه بیداری زینب؟ لا اله الا الله

در شب بی بیماری ام آتش پرستارم شده خیمه رو بلرزون با ذکر حسین.

یا حسین

 

 

 

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *