همدلی ۱ ؛ تعریف و أهمیت همدلی
۱۴۰۰-۰۶-۱۶ ۱۴۰۲-۱۱-۰۵ ۲۱:۵۱همدلی ۱ ؛ تعریف و أهمیت همدلی

همدلی ۱ ؛ تعریف و أهمیت همدلی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
۱- اجتماع مومنین عامل حرکت امام به سمت امت
۱/۱- اجتماع کوفیان عامل حرکت امام حسین علیهالسلام
صحبت خود را با یک سوال تاریخی آغاز میکنم و آن سوال این است که: چرا سیدالشهداء علیهالسلام با وجود سابقه تیره و تار مردم کوفه بازهم به آن ها اعتماد کردند؟ کوفیان انسان هایی بودند که کارنامه شان روی میز بوده است و در بی وفایی در حق ولی خدا سرآمد هستند. چرا سیدالشهداء این کارنامه تیره و تار را نادیده گرفتند و دعوت مردم کوفه را اجابت کردند؟ یا اباعبدالله این ها همان انسان هایی هستند که پدرتان علی علیهالسلام را تنها گذاشتند، با پدرتان کاری کردند که ایشان بالای منبر با دو دست میزدند به صورت مبارکشان و آنها اشک علی علیهالسلام را درآوردند. کار را به جایی رساندند که امیرالمومنین علیهالسلام گریه میکردند و بیان میداشتند خدایا این ها از من خسته شدند و من نیز از اینها خسته شده ام علی را از اینها بگیر. یا اباعبدالله آنها با برادرتان امام حسن مجتبی علیهالسلام بالاترین نامردی ها را داشتند، چرا کارنامه سیاهشان را نادیده میگیرید؟ آقا بروید بصره بروید یمن بروید جای دیگر اصلاً مدینه شهر جدتان پیغمبر.
آقا یک سوال دیگر کما اینکه از خود سید الشهداء پرسیدند و گفتند آقا این ها بی وفایی شان دیگر معلوم است، جواب این سوال را میخواهیم از یکی از دست نوشته های سید الشهدا علیهالسلام در نامهی سیدالشهداء به مردم کوفه بگوییم و بعد موضوع بحثمان را معرفی کنیم.
امام حسین علیهالسلام می فرمایند، در نامهای حدوداً هفده خطی که اگر یک کسی برود و ببیند آنجا آقا در نامه ای که به جناب مسلم دادند خطاب به مردم کوفه اینطور میفرمایند: بنده سریعا تعدادی از فرازهای اصلی را ترجمه می کنم.
آقا فرمودند که شما دونفر نامه فرستادید، نامه های زیادی از سمت شما آمده است که گفته اید رهبر و پیشوایی ندارید و مرا دعوت کرده اید که بیایم و حرکتی انجام بدهم، بنده حرکت کردم و مسلم پسرعموی خودم و نماینده خودم را به سوی شما فرستادم و به مسلم گفته ام اگر چیزی میان شما دید، خبر بدهد تا من بیایم.
آن یک چیز میشود موضوع بحث امسال ما. جالب است یک حکم ماموریت مکتوب هم به جناب مسلم میدهند یعنی نامهای برای مردم کوفه، که در آن دو واژه دوبار تکرار شده است.
آقا می فرمایند: من به پسرعموی خودم مسلم گفته ام که بیاید بین شما و برای من بنویسد اگر مسلم برای من بنویسد که چه میان مردم کوفه اتفاق افتاده است قَدِ اجْتَمَعَ آنها اجتماع کردند، خبر بدهد تا من بیایم[۱] و در حکم ماموریتشان به جناب مسلم اینطور می فرمایند مسلم اگر آنها اجتماع کردند بگو تا من بیایم[۲]، آن چیزی که باعث میشود سید الشهداء علیهالسلام یک بار دیگر به مردم بی وفای کوفه اعتماد کنند و سابقه ننگین تیره و تارشان را نادیده بگیرند واقعه پربرکت اجتماع مومنین است، این عهدی که خداوند از ولی خودش گرفته است که هنگامی که مومنین اجتماع کردند، ولی خدا باید به سمت مومنین برود. این اتفاق آن زمان در یمن نیوفتاده بود. یمنی ها که به دست امیرالمومنین مسلمان شدند افراد های ریشه داری هستند. اما اکنون که تاریخ را مرور می کنیم در آن برهه تاریخی مکه نیز بیرون از اجتماع نبود و درگیر اختلافاتی بودند. در بصره هم بسیاری افراد عثمانی مذهب بودند و شیعیانشان موقعیت خاصی نداشتند. بقیه نیز همین طور و تنها یک مکان است که اجتماع تشکیل دادند و ولی خدا به سمت آنها میرود.
۱/۲- پذیرش خلافت از طرف امیرالمومنین علیهالسلام
این عهد اتفاق جدیدی نیست که سیدالشهداء علیهالسلام رقم زدند. مگر پدر بزرگوارشان امیرالمومنین سلام الله علیه اینطور نبودند که بعد از بیست و پنج سال خانه نشینی آمدند تعارف کردند به امیرالمومنین علیهالسلام برای خلافت که آقا فرمودند نمیخواهم بدهید به زبیر و چه شد که آقا دیگر قبول کردند؟ آقا فرمودند. : اگر نبود حضور آن جمعیت و تمام شدن حجّت با وجود یار و یاور و اگر نبود که خداوند از دانایان پیمان گرفته است که بر سیرى ستمگر و گرسنگى ستمدیده رضایت ندهند ، هر آینه مهار شتر خلافت را بر شانه اش مى انداختم[۳]، آنها همه جمع شدند به گونه ای که شانه های امام علی علیهالسلام داشت به یکدیگر میرسید و فرزندان امام علی علیهالسلام، امام حسن و امام حسین سی و چند ساله در زیر دست و پا داشتند می رفتند، هنگامی که اجتماع مومنین تشکیل شود خداوند عهد گرفته است از ولی خودش تا ایشان اجابت کند،
۱/۳-امام زمان علیهالسلام و اجتماع مومنین
همین مسئله میشود کلید قفل غیبت امام عصر علیهالسلام.
ظهور امام زمان چه زمانی اتفاق می افتد؟ در دستخط مبارکشان می فرماید، اگر در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تاخیر نمیافتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان میگشت.[۴]
موضوع بحث امسال اجتماع مومنین با هم بودن است. برای دوستان عرض کردیم که موضوع باید یک موضوع همه جانبه باشد، از طرفی برخاسته از واقعه کربلا باشد اما مخاطب را نباید در کربلا نگه دارد ما باید دستشان را در دست امام زمان بگذاریم و از طرفی نباید دغدغه ها مشکلات و درگیری های ذهن و زندگی مردم را نادیده بگیریم، موضوعی باید وجود داشته باشد که مشکلات اجتماع هم در راستای آن حل شود، مهمترین دغدغه های مردم نیز باید در آن دیده شود و بنده حقیر به جرات میگویم انشالله در مسیر صحبت و این جلسات هم ثابت می کنیم که اگر این با هم بودن اتفاق بیوفتد بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. مقداری تقوا به خرج میدهیم و میخواهیم کمی دست به عصا راه برویم و الا همه ی مشکلات اجتماعی فرهنگی و معیشتی حل میشود.
حال با یکدیگر صحبت می کنیم.
موضوع بحث: اجتماع مومنین، با هم بودن کلید قفل غیبت.
۲- اجتماع مومنین و شیطان
برادران عزیز خواهران محترم زمانی که ما میگویم مهمترین واقعه معنوی کل تاریخ که در زمین میتواند اتفاق بیوفتد ظهور است، شما با نظر بنده موافق هستید بفرمایید بله. خدا خیرتان بدهد.
مهمترین واقعه و رخ داد معنوی ظهور است و دیگر بالاتر از آن نیست. صدو بیست و چهار هزار پیغمبر خون دل خوردند که این اتفاق بیوفتد پس شما به شیطان حق میدهید تمام برنامه هایش برای فریب مردم روی یک نقطه متمرکز شود؟ اگر بگویند ظهور متوقف بر اجتماع مومنین است شیطان باید برنامه ریزی هایش بر یک چیز باشد، بر چه چیزی باشد؟ بر روی عدم اجتماع مومنین است. لذا آیه ۷۹ سوره مبارکه مائده می فرماید. دنبال چیز دیگری نگرد همین که میگویم شیطان قصد آن دارد که به وسیله شراب و قمار، میان شما عداوت و کینه بر انگیزد و شما را از ذکر خدا و نماز باز دارد[۵]، پس شما آیا از آن دست برمیدارید؟ شیطان چیزی را اراده کرده است که اجتماع شکل نگیرد. پس چرا وسوسه می کند؟ شرابخواری و قمار و هرزگی؟ تمامی آنها مقدمه است تمامی آنها بهانه است که چیزی در اینجا ضربه بخورد و آن چیز اجتماع است که باید ضربه بخورد و شراب خواری و هرزگی و بی نمازی باعث آن میشود. حال ادامه آیه را هم بخوانید. آن ها بهانه است و ظاهر قصه است و قرار است که اجتماع ضربه بخورد.
۳-پیامدهای تربیت های مبتنی بر فردیت
متاسفانه متاسفانه متاسفانه در برنامه های تربیتی ما این با هم بودن زیاد لحاظ نمیشود از زمان کودکی تربیت های ما مبتنی بر فردیت و نه مبتنی بر معیت است، در کودکی بازی میکردیم دعوا میکردیم بچه است دیگر دعوا می کند بعد سریعا مادر می آمد و می گفت که اصلاً نمیخواد با هم بازی کنید، هر کسی برود و برای خودش بازی کند و یا زمانی که یک صندلی میگذاشتیم وسط و می گفتیم که دورش بچرخید و برنده اون کسی است که بتواند دیگران را از میدان بیرون کند، لقمه ای هم که می خواستند توی کیفش بگذارد تا ببرد مدرسه برخی ده بار میگفتند به کسی نده و تنها خودت بخور، خدایا آیا میشود
روزی مادرانی چهار پنج لقمه چهار پنج عدد سیب چهار پنج عدد میوه بگذارند و بگویند عزیزدلم تنها نخور و با هم بخورید. و سپس این بازی مسخره و احمقانه این رقابت احمقانه تعمداً واژه رکیک به کار میبرم که اوج نفرتم را از این قصه تربیتی بخواهم نشان بدهم. قصه ی تربیتی که از این صندلی شروع شد، از این به کسی نده ها شروع شد و در یک رقابتی آمدند و در آموزش و پرورش درگیر این نظام امتحانات شدند که هر چه هم داد میزنیم هر چه هم صحبت بکنیم، هر چه هم که بگوییم آقا این نظام امتحانات به این سبک بسیار شاگرد اول ها را متکبر میکند و اونایی هم که دستشون به شاگرد اولی نمیرسد حسود میشوند، عده ای هم متقلب میشوند و در یک عده هم اصلاً بداخلاقی می آورد خدایا روزی روزگاری میشود که یک روز یک وزیر آموزش پرورشی در این مملکت بیاید که این نظام امتحانات را بردارد یا کارشناس بیاورند مدل طراحی بکنند بگویند شاگرد اول آن کسی است که بتواند گروهی ۵ نفره را با خود بالا ببرد تنهایی هنری ندارد. خدا هم در قرآن مسابقه گذاشته است رقابت گذاشته است می فرماید فاستبقوا الخیرات اما در همین مسابقه فاسْتَبِقُواْ الخَیْرَاتِ[۶] بالاترین نمره ها را به چه عملی میدهد؟ به عملی که از طرفی تَعَاوَنُوا عَلَی الْبِرِّ وَالتَّقْوَی باشد گفتیم مسابقه اما تنها خوری نداریم، چهار نفر را با خودت باید بیاوری چهار نفر با خودت بیاور تمام کار خوب آنها در نامه عمل شما ثبت میشود پس شاگرد اول این گونه است. ما یاد نگرفته ایم با هم بودن را، یادمان نداده اند باهم بودن را، در المپیک هم که مدال می اوریم ورزش های انفرادی ما مدال می آورند تا به حال در ورزش دسته جمعی مدالی نیاوردیم. چون یاد نگرفته ایم.
اما یکی از زمان هایی که این عدم جمعی بودن خودش را نشان میدهد کجاست؟ آمار طلاق در یک همچین نسلی که یاد نگرفتند با هم باشند به شدت زیاد میشود چون یاد نگرفته اند با هم باشند. زیرا از کدوکی تا به حال به انها گفتند که دیگران را کنار بزن. پس حال از او بخواهیم زیر یک سقف هفتاد سال با یک نفر زندگی کند، مگر میشود مگر داریم؟ همه را باید کنار بزند.
۴- دین اسلام یک دین اجتماع محور
حال این بحث با هم بودن مهم میشود یا نمیشود؟ با هم بودنی که بنده حقیر به عنوان یک گزارشگر دین خدمت شما عرض میکنم که هرچه پیش کارشناسان و بزرگان دین یاد گرفته ایم خلاصه اش این شده است که تمام دین میخواهد من و شما را یک موجود اجتماعی بار بیارورد. اصلاً ما دستوری در دین نداریم که انفرادی باشد، داریم آقا؟ شما یک عدد دستوردین بیاروید که انفرادی باشد. فقط یک عدد فروع دین چند عدد است؟ تا یک ربع پیش که ما پایین منبر بودیم ده عدد بود. کدومش انفرادی؟ نماز، نماز که اصلش به جماعت است، اینقدر که یک زمانی پیغمبر خدا محکم ایستادند و گفتند بروید و ببینید هرکسی بی دلیل نمیاد نماز جماعت درخونه اش را آتیش بزنید، این رو من دهه اول یک جایی گفتم یک فردی آمده بود و گفته بود بچه من نمیتونه این رو هضم کنه یعنی چه در خونه هاشون را آتش بزنید؟ گفتم از بس در اجتماع بودن مهم است، از بس اینی که انفرادی بودن بد است. بریده باد حلقوم اون آخوندی که میاد پشت میکروفون بالای منبر یا پشت دوربین صدا سیما برنامه شاخصی که یک بار اسمشو گفتم، دردسر شد برامون، میاد هر چی آدم میشینه پای بحثش دین را دارد انفرادی معرفی میکند و دیندار را یک آدمی معرفی میکند که گوسفند باش سرت را پایین بینداز برو و کاری به کسی نداشته باش ولله این دین نیست. می فرماید هر کس نیامد نماز جماعت بروید و در خانه اش را آتش بزنید. پیرمرد ترسید اومد گفت یا رسول الله ما خانه مان دور است کور و پیر هستم کسی هم نیست ما را بیاورد ما را معاف کنید، مجوز بدید که ما نیاییم آقا فرمودند خیر یک طناب بکشید از در خانه تان تا مسجد دستتان را بگیرید به آن و الله اکبر اذان را در مسجد باشید حتی آن زمانی که میگویند نماز فرادی دیگه نتونسته. خواهش میکنم یک بار یک تحقیقی در روایات نماز جماعت بکنید، خواهش کردم اینکه میگم دیگه حالا نتونسته بیاد جماعت اگه کسی یک هفته بر او بگذرد، نماز جماعت نیاید این را بروید و روایتش رو پیدا کنید، چیه قصه این جماعت و باهم بودن؟
روزه؟ بسم الله فردی یا اجتماعی می فرماید روزه بگیر به یاد فقرا بیوفت.
خمس اگر توانستی یک چیزی را پس اندازکنی سال بعدش گذشت، چهار عدد مال خودت یک عدد را به فقرا بدهید و یا خرج نشر دین در اجتماع کنید.
حج برائت مشرکین دارد،
یا نمیدانم امربه معروف و نهی از منکر.
راستی جوان ها اگر یک کسی تصمیم بگیرد برود در غار دین داری کند و بگوید در این شهر انسان خوب نمیتواند دینداری کند و من تصمیم گرفته ام بروم در غار به نظر شما به چند درصد از آیات قرآن میتواند عمل کند؟ چند در صد آیات قرآن برای کسی که بخواهد دینداری کند در غار به دردش میخورد؟ واژه تقوا دیگر به درد یک همچین آدمی میخوره؟ مثلاً بگیم غیبت نکن تهمت نزن عصبانی نشو کظم غیظ داشته باش تکبر نداشته باش حسادت نکن اخلاص داشته باش ریا نکن تمام اینها آن زمان که فرد در اجتماع باشد معنی دارد کجای دین انفرادی است؟ زمانی که به من و شما میگویند اعمال چه خوب چه بدش اثر دارد میگویند پدر و مادر قسم دروغ بخورد یورث الفقر برای خودش و فرزندانش. ای بابا باباش بله دیگه، جوان هدفونی را در گوشش گذاشته و موسیقی گوش میدهد این یک گناه انفرادی است دیگر؟ خیر ما گناه انفرادی نداریم. آیه ۲۵ سوره مبارکه مائده رو بخوانید. گاهی کسی ظلمی میکند، و جزائی که خدای متعال برای آن ظلم قرار میدهد فراگیر است.[۷]
می ترسید از آن گناهی که چوبش را فقط ظالمان نمی خورند در خانه موسیقی حرام گوش داده شود ملائکه به آن خانه نازل نمیشوند آن طرفش هم هست، مادر بلند شده است نصف شب عبادت فردی انجام میدهد دارد نماز شب میخواند ملائکه به اهل منزل نازل میشوند، حتی آن بچه ای که آنجا خوابیده، مشمول رحمت میشود. امیرالمومنین سلام الله علیه وقتی نماز شب میخواندند قنداقه بچه را میگذاشتند کنار سجاده ما عبادت فردی نداریم، ما گناه فردی نداریم تماماً اجتماعی است. یکبار با این نگاه دستورات دین را ببینید حدود الهی رارببینید آن ها شلاق می زنند به پاسداشت اینکه امنیت اجتماعی اتفاق بیوفتد بگذریم.
پس موضوع بحثمان چه شد؟ باهم بودن و اجتماع مومنین. اما کمی باید با واژه اجتماع عالمانه پر بکنیم دیگه ما یک اجتماع داریم و یک ازدحام. به هر جمع شدنی اجتماع نمیگویند پس هر جمع شدنی باعث تحقق ظهور نمیشود.
۵- شاخصه های اجتماع مومنین
یک سوال بپرسم الان ما اینجا جمع شده ایم ما اجتماع مومنین هستیم. شاخصه های اجتماع چیست؟ آن جماعتی که جمع میشوند چه ویژگی هایی باید داشته باشند. سه فرق بین اجتماع و ازدحام است. اجتماع سه تا ویژگی دارد.
۵/۱- هم هدف
اول باید هم هدف باشند هدفها یکی باشد هر ساعت یکبار از ترمینال کاوه اتوبوسی حرکت میکند، به سمت تهران اینها هم مسیر هستند. اما از جهتی هم هدف نیستند لذا پلیس راه مثلاً مامور راهور می آید و میپرسد خانم ها آقایون شما با هم دیگر هستید؟ میگن خیر ما با هم نیستیم. ما هم مسیر هستیم اما یک نفر به مهمانی میرود یک نفر کار اداری دارد یک نفر مریض دارد شخصی به تفریح میرود پس با هم نیستیم و فقط هم مسیریم چون هدف هایمان یکی نیست. اما اربعین این گونه نیست اربعین هدف ها یکی است من و شما آمده ایم اینجا نشسته ایم هدف هایمان یکی است و باید در مورد آن صحبت کنیم، یعنی خادمین این مجموعه یکی از رسالت هایی که دارند باید بنشینند و برنامه ریزی بکنند که قبل از محرم ما چه کاری باید انجام بدهیم ما داریم هئیت میگیریم. باید یک کاری بکنیم برنامه ریزی بکنیم کار تبلیغاتی رسانه ای بکنیم کار فرهنگی بکنیم که ناخودآگاه ذهن مخاطب من به یک سمتی برود و هدف ها چیزی بشود که الان کمترین سطح هدف مشترک این است که اقامه عزای سید الشهداء آمده ایم تا برای امام حسین گریه کنیم. یک نفر برای حاجتش می آید یک نفر برای فرج امام زمان می آید این باید حرف زده شود.
یکی از گله های اهل بیت از دوستداران خودشان همین بوده. از خطبههاى آن حضرت علیه السّلام است.
اى مردمى که بدنهایشان جمع و اندیشهها و آرزوهایشان مختلف است[۸]
۵/۲- هم آهنگ
ویژگی های اجتماع یک هم هدف باشند دو هم جهت باشند، سه هم آهنگ باشند. الان هم جهت هستیم نشسته ایم و هدفمون هم اقامه عزای امام حسین است .
مثل یک گروه کنسرت که هر کسی ساز خود را میزند اما اعضا همه یک هدف دارند یعنی صدای خوش به گوش مخاطب برسد و دوم هم آهنگ باشند. یعنی درست است که هر کسی ساز خود را میزند اما ساز با توجه به ساز یقیه نواخته می شود .
هم آهنگ بودن یعنی اینکه هر کس جایگاه خودش را در جامعه بفهمد و ارتباطش را با بقیه اجزای جامعه حفظ کند.
۵/۳- همدل بودن
سومین مورد بسیار مهم است اول هم هدف بودن دوم هم جهت بودن سوم همدل بودن. حال بنشینیم با همدیگر صحبت کنیم و ببینیم اجتماع امشب ما واقعاً اجتماع هم هدف هستیم هم جهت هستیم و یا هم آهنگ هستیم اما همدل هم هستیم؟ یعنی من بغل دستی ام را دوست دارم؟ مشکل او را مشکل خودم میبینم؟ داغ او را داغ خودم می بینم؟ اینطور هستیم ما؟ به امام باقر گفته شد: یارانمان در کوفه بسیارند. اگر فرمان دهید از شما اطاعت خواهند کرد. فرمودند: چنان هستند که کسی بدون اجازه برادر دینی، از مال او نیازمندی خود را برطرف کند؟ گفت خیر. فرمودند: پس آنان که از بذل مال دریغ کنند، در نثار جان بخیل ترند. سپس افزودند: مردم در صلح اند با آنان ازدواج کرده و از ایشان ارث بریم و برایشان اقامه حدود کرده و امانات آنان را اداء کنیم. زمان قیام قائم دوران رفاقت فرا رسد. مرد به سراغ مال برادر رفته حاجت خود برگیرد و کس او را منع نکند.
در روایات، از یاران مهدی علاوه بر تعبیر «مزامله» به رفقا، نیز نام برده شده اند، [۹] به معنای دوستان همدل و همراز، با لطف و صفا، دوستان بزم و رزم، دوستیشان، چنان محکم است که گویا برادران تنی اند. و همه شان از یک پدر و مادرند. یکی از اجتماعاتی که ما در آن هستیم خانوادمان است. شما این سه شاخص را ببرید در خانوادتان ببینید این خانواده واقعاً اجتماع هستند یا خیر و صبح که میشود هر کس به دنبال کار خود میرود.
همدل باشیم. در خانواده ای که هر صبح هر کسی به دنبال کار خود میرود، آیا پدر خانواده نباید برای هم هدف شدن در این خانواده طرح داشته باشد؟ با مادر بنشینند و برنامه ریزی کنند. که در این خانواده باید هدف های مشترک کوچک و بزرگ و کوتاه مدت میان مدت بلند مدت داشته باشیم وگرنه خانواده، خانواده نمیشود پس باید برنامه یکی باشد. باید همدل باشیم حال سر همدلی که صحبت است اگر این همدلی در جامعه ما اتفاق نیوفتد سپس گرانفروشی که ساده ترین اتفاق ممکن است نمی افتد میگویند آقا آن را گران کرد پس منم این را گران میکنم. آن اینگونه میرود من این گونه میروم. این ساده ترین اتفاق است و باید به حال مردم آن شهر خون گریه کرد که دختر آن شهر اگر پسر بود دلم نمی سوخت میگذاشتم به حساب شیطنت و شرو شور بودنش دختر اون شهر با پورشه باباش بزند پسر مردم را نفله کند و بعد شیک و مجلسی بیاید و بگوید پولش را میدهم. بدا به حال مردم آن شهری که دختر آن شهر قمه میکشد و سپس مردهای آن شهر کلیپشو با خنده دست به دست میکنند. والله العلی العظیم اگه حاج قاسم سلیمانی بود این کلیپ به دستشان میرسید گریه می کردند. چه کسی از ما ناراحت شد. وقتی کلیپ این دختر خانوم را دیدیم چون او را ناموس خودمان ندیدیم. او را خواهر خودمان دختر خودمان ندیدیم مگه حاج قاسم سلیمانی نگفتن این دختر، دختر خودمون هستن؟ خواهر خودمون هستن؟ کدوممان این گونه نگاه کردیم؟ باز خدا را شکر یک نفر کنار دستش بود که میگفت نکن شر میشه، شر میشود هم نه برای آن هایی که اون که یه قمه میخوره می افته میمیره میرن چالش میکنند. برای خودت شر میشود باز خوب شد که او بود.
وقتی مردم یک جامعه همدل نشدن جرم و جنایت در اون جامعه طبیعی است که زیاد بشود، بعد آتش یک گوشه ای روشن میشود و به دامن خانواده ها میرسد، لذا خیلی تعجب نمی کنیم وقتی که میگویند یک مادر چهار تا قرص متادون داد به بچه چهار ساله اش بچه را کشت، مادر را صدا زدند بچه چهار ساله را چرا کشتی، دخترت رو چرا کشتی گفت یه دقیقه حرفهای من را گوش بدید و بعد هر کاری که گفتید من انجام میدهم، شوهرم مرد، من یک زن جوان هستم با یک دختر چهارساله. نگاه کردم به خانواده خودم دیدم توانایی اداره زندگی خودشون رو هم ندارند. چه برسه به زندگی منزگ، رفتم در خانواده شوهرم در خونه خانواده شوهرم ماهی پنجاه هزار تومن به من میدن، رفتم سرکار کار بکنم غیر از کار پیشنهادهای دیگری هم به من دادند نشستم در خونه خواستگار اومد برام یکم نگاه کرد منو من کرد گفت، خودت مشکلی نیست اما این بچه را چکار کنیم. دورتادور من آدم بی رحم اند که من رو نمی فهمند نمی خوام بهش حق بدم، اما وقتی بی رحمی در جامعه زیاد شود همدلی کم میشود. مادر میگه منم گفتم خدایا اینجوری دارم میشم این بچه یه جور دیگه اذیت میشه من یک جور دیگه اذیت میشوم چهارتا قرص دادم به بچه نصف شب هم فهمیدم. دارد به خودش می پیچد پتو کشیدم روی سرم و خوابیدم. خیلی تعجبی ندارد.
جلد ۷۰ صفحه ۲۷۴ کتاب بحارالانوار علامه مجلسی روایتش را می آورند نبی نور و رحمت حضرت محمد ابن عبدالله پیغمبر خدا فرمودند خدا ملکی را در آسمان قرار داده است که نور عبادت مردمی که با هم دیگه مهربان نیستند برمیگرداند. حالا مسجدی ها بروید در مسجد هی نماز بخوانید دیگر نور عملت را برمیگرداند نماز میخواستی بخوانی چه کار چه خبر از همسایه؟ چه خبر از رفیقت؟ باید یک کاری کرد باید شروع کرد قصه بحث امسال قصه با هم بودن است.
۶- شروع همدلی از خانواده
از کجا شروع بکنیم. بد نیست از خانواده امون شروع بکنیم این همدلی هم جهت بودن هم هدف بودن را. ما میتوانیم در خانه از یک جایی شروع بکنیم. البته در بعضی از خانواده ها خیلی دیر شده است، خودشان هم میدانند اما تلاشمان را بکنیم تا هم هدف بشویم هم جهت بشویم همدل بشویم. مادر ها به جد بشینند برنامه ریزی بکنند که چه کار کنیم این همدلی زیاد شود. مثلاً همین سفره پهن کردن، خیلی خب زودتر گشنه اش شده، نه اینکه بشین سیر و پر بخور یک ته بندی بکن در این خونه باید سفره پهن شود حتی آن هایی هم که سیر اند باید بیایند و سر سفره بنشینند. به شکل های مختلف این برنامه همدلی را زیاد کنیم. یکی از پیشنهادهای خیلی خوبی که میتونیم بدیم این است که یه روضه خانگی به پا کنیم. هفته ای یک بار دو هفته ای یکبار ماهی یک بار ما یک روضه خانگی داشته باشیمز الان هم دیگر ساده شده است، یک عده طلبه ای که آمدن به صورت جهادی بی هیچ چشم داشتی شما یک پیامک بدید خودشان تماس میگیرند. هر روزی که گفتید هر ساعتی گفتید می آیند یک ربع حدیث کساء میخوانند یک ربع مسئله میگویند مسئله شرعی میگویند حدیث میگویند بعدش هم یک روضه میخوانند و میروند. این شد یک برنامه، یک برنامه معنوی خانوادگی برای همدلی.
آقا آخرین جمعه هر ماه اهل خانه هیچکس هیچ جایی قول ندهد، روضه داریم سه شنبه ها بعد از نماز مغرب و عشاء کسی هیچ جا قول ندهد روضه داریم این خودش یه برنامه است. سر این روضه حرف دارم، سر روضه خانگی حرف دارم.
این را در جلسات هفتگی برای رفقا گفتیم حیف است که اینجا نگوییم. حضرت علامه طباطبایی رضوان الله تعالی علیه صاحب کتاب المیزان تفسیر المیزان ایشان فاطمیه در محلشان یم روضه خوانی برگزار میشد. ایشان میرفتند روضه خوانی همیشه هم دم در می نشستند. هرچخ هم بانی به ایشان میگفت که تشریف بیاورید بالای خانه و اینجا خوب نیست. ایشان میگفتن روضه مادرمان بالا و پایین ندارد. بعد میگویند یکسال آقا آمدند دیدند صاحب خانه بازسازی و تعمییرات کرده است، دیوارها را خراب کرده و خوشگلترش کرده است آقا یک نگاهی کردند گفتند تعمیرات داشتید؟ بازسازی داشتید؟ گفتند بله آقا امسال کمی دست به سر و گوشه خانه کشیده ایم آقا گفتن از دیوارهای قدیمی کدام باقی مانده است گفتند آن دیوار بالایی را دیگر دست نزده ایم بار رویش بود دست نزده ایم. ایشان رفتند کنار دیوار قدیمی نشستند به ایشان گفتند فداتون بشیم ما که هر سال اصرار میکنیم دم در ننشینید و بیایید بالا بنشینید. آقا گفتند روضه مادرم بالا پایین ندارد اگر الان آمدم نشستم این دیوار قدیمی است روضه بیشتری به آن خورده است، نور دارد.
من سید محمد حسین طباطبایی مفسر فیلسوف فقیه عارف نیاز به نور دارم. این رو یک آدم کوچه بازاری نمیگوید که دارد ذوقی حرف میزند سلیقه ای میگوید. یک روضه چهار نفره خودم همسرم دوتا بچه و مطمئن باشیم این نور روضه رو اون بچه دو ساله بیشتر اثر داره بیشتر. او فطرتش آماده تر است و مانعی ندارد حجابی ندارد پس تاثیر بیشتری میگیرد. مورد دیگر اینکه همدلی را قرار شد بگوییم با هم بودن و گفتیم از خانه شروع کنیم و یک سری برنامه ها باید بگذاریم اگر مانعی هم دارد، آن مانع باید برطرف بکنیم وگرنه همان روضه میشود اسباب جنگ و دعوا.
صندلی آقا را اینجا بگذاریم نه انجا بگذاریم پرچم اینجا بگذاریم نه انجا بگذاریم خودش میشود بساط اختلاف. شرط تحقق همدلی چه در جامعه چه در خانه خانواده که حال ما امشب خانواده اش را گفتیم، شرط تحقق همدلی و با هم بودن این است که خودخواهی را کنار بگذاریم.
جالب است روایت می فرماید، مومن در خانه به میل بقیه غذا میخورد، منافق بقیه به میل او غذا میخورند. این خودش شد یک تمرین آقا شام چه بپزم نمیدانم ببین بچه ها چه میخورند، تلویزیون کدام شبکه باشد؟ آقایون بگید اخبار باشه هرجا میخواهد باشد، باشد مسافرت کجا برویم کی بریم مهمونی؟ کجا بریم؟ چه روزی باشد؟ هر چی بچه ها میگویند را ببینید و خودتان بگویید برای من فرقی ندارد حال فرق میکند، اما من دارم تمرین میکنم، من دارم زندگی خودم را حفظ میکنم خودخواهی باید کنار برود این باشد بحث امشبمان فکر میکنم چند دقیقه ای من بیشتر صحبت کردم، قرار بود ۹:۴۵ تقدیم کنم. سلام بدیم جلسه را تقدیم کنم.
عبیدالله وقتی آمد در کوفه یک کار بیشتر نکرد، مردم کوفه ای که همدل بودند را از هم جدا کرد. حال یک عده را با زر یک عده را با زور یه عده را با تزویر.
بچه هیئتی که یاد نگرفته است در جمع باشد در تشکیلات باشد شیطان زیاد کاری به کارش ندارد چون اصلاً در مسیر نیست به جایی نمیرسد زمین زدنش هم کاری ندارد راحت تر گناه میکند. مردم حسین زهرا را آن وقتی توانستند ببرند در گودال قتلگاه که مردم دو دسته گی بینشون افتاد، با هم نبودند و تمام غصه مهدی فاطمه بخاطر باهم نبودن ماست همین.
آن دعای ندبه ای هم که گفتند قرار شد ما را باهم جمع کند، حالا واقعا اینطور است؟ میشود یک خواهشی کنم قرار شد هم هدف باشیم، هر کسی با یه حاجتی با یه امیدی اومده میدونم، ولی بیایید جدی ترین درخواست دعای ما فرج امام زمان باشد امسال، به جد. نترسید نگران حاجت هایمان نباشیم. همان آقایی که شما اینطور مقید میشید که من فقط امسال ظهور آقا را میخواهم بعد ایشان مشکلات ما را میدانند گره های مارا میدانند. یک جاهایی در دعا کردن خودخواهی را بگذارند کنار، نه اینکه خدا نخواهد و بگوید که نه یک دانه دعا میتوانی داشته باشی خیر اینطور نیست. میخواهیم به آن هدف مشترک برسیم، به آن یک دلی و همدلی برسیم در دعا کردنمان و در هدفمان.
پی نوشت ها:
[۱] فَاِنْ کَتَبَ إِلَىَّ: أَنَّهُ قَدْ أَجْمَعَ رَأْىُ مَلَئِکُمْ، …، أَقْدِمُ عَلَیْکُمْ وَشیکاً إِنْ شاءَالله[الارشاد؛ ج: ۲؛ ص: ۳۹]
[۲] فَإِنْ رَأَیْتَ النّاسَ مُجْتَمِعِینَ عَلَى بَیْعَتِی فَعَجِّلْ لی بِالْخَیْر [الفتوح، ج: ۵، ص: ۳۱]
[۳] لَولا حُضُورُ الحاضِرِ، و قِیامُ الحُجَّهِ بِوُجودِ الناصِرِ[نهج البلاغه : الخطبه ۳.]
[۴] وَلَوْ اَنَّ اشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَی اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَاَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا طبرسی، احمد بن علی، الاحتجاج، ج۲، ص۳۱۵.
[۵] إِنَّمَا یُرِیدُ الشَّیْطَانُ أَنْ یُوقِعَ بَیْنَکُمُ الْعَدَاوَهَ وَالْبَغْضَاءَ [مائده، آیه ۷۹]
[۶] [بقره،۱۴۸]
[۷] وَ اتَّقوا فِتنَهً لا تُصیبَنَّ الَّذینَ ظَلَموا مِنکُم خآصَّه[مائده،۲۵]
[۸] أَیُّهَا النَّاسُ الْمُجْتَمِعَهُ أَبْدَانُهُمْ الْمُخْتَلِفَهُ أَهْوَاؤُهُمْ
[۹] در توبیخ و سرزنش اصحاب خود از جهت مسامحه و سهل انگارى در جنگیدن با دشمن [نهج البلاغه صفحه ۱۰۳]
.







