Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
شهادت امام حسن عسکری ؛ یکپارچه (عسکری ربیع 20)

هلاکت در آخرالزمان و نجات از آن

emam-askari-01

هلاکت در آخرالزمان و نجات از آن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱- اهمیت

یکی از مسائل بسیار مهم آخرالزمان و قبل از ظهور ، مساله حفظ دینداری و هلاک نشدن در آخرالزمان است، که دوران بسیار حساسی است، چند نکته و حدیث درباره‌ی اهمیت این موضوع عرض کنم:

۱/۱- معیت با اهل‌بیت علیهم‌السلام پاداش دینداری آخرالزمان

یونس بن عبدالرحمن می‌گوید خدمت موسی بن جعفر رسیدم و گفتم ای فرزند رسول خدا، آیا تو قائم هستی؟ فرمودند:«من قائم به حق هستم، اما قائم کسی است که زمین را از دشمنان خدای عزوجل پاک و آن را از عدالت پر میکند، همان گونه که از جور و ظلم پر شد. او پنجمین از پسران من است. برای او غیبتی طولانی است به دلیل ترس از جانش. در آن ایام، اقوامی مرتد می‌شوند و گروهی دیگر ثابت‌قدم می‌مانند.» سپس فرمودند: خوشا به حال شیعه ما، کسانی که به ریسمان ما در غیبت قائممان چنگ انداختند. ثابت‌قدمان بر دوستی ما و دوری از دشمنانمان. آن‌ها از ما و ما از آن‌هاییم. قطعاً راضی هستند به امام بودن ما، و راضی هستیم به شیعه بودن آن‌ها؛ پس خوشا به حال آنها. سپس [باز هم] خوشا به حال آنها و آنها به خدا سوگند همراه ما هستند در درجه‌های ما روز قیامت.[۱]

بر اساس این روایت،‌ یکی ازویژگی‌های مهم عصر غیبت آزمون و امتحان است که طی آن، عده‌ای مرتد و گروهی دیگر ثابت‌قدم می‌مانند؛‌[۲]

امام محمد باقر علیه السلام  فرمودند: کسی که در زمان غیبت امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشّریف بر ایمان و ولایت ما اهل بیت عصمت و طهارت پا برجا و ثابت بماند، خداوند متعال پاداش و ثواب هزار شهید از شهدای جنگ بدر و حنین به او عطا می فرماید.

۲/۱- ثواب دین داری در آخر الزمان ثواب شهید

دینداری اینقدر سخت است که ثواب های بسیاری دارد:

امام چهارم علیه‌السلام فرمودند هرکس در غیبت قائم ما بر دوستی و عقیده امامت ما ثابت باشد خدای عز و جل اجر هزار شهید از شهدای بدر و احد را به او عطا میکند.[۳]

سختی دینداری:

۳/۱- حفظ دین، دشوارتر از حفظ آتش در دست

رسول خدا فرمود: زمانی بر مردم می آید که ماندن بر دین حق مانند نگه داشتن گلوله آتش در دست است . [۴]

اصلا نگه داشتن آتش امری است که امکان ندارد منظور سختی این کار است.

۴/۱- حفظ دین، مثل شاخه پر خار در دست

یا در روایت دیگری امام صادق فرمودند:

برای صاحب این امر غیبتی است که دینداری در آن زمان غیبت مانند کسی است که، دستش را بر روی شاخه درخت خاردار می‌کشد.[۵]

دینداری و هلاک نشدن در آخرالزمان بسیار سخت است.

۵/۱- سختی آخرالزمان در کلام آیت الله مرعشی نجفی

اهمیت این موضوع را ببینید که یک مرجع تقلید که حداقل چند بار خدمت امام زمان رسیدند چه میفرمایند:

آیت‌الله مرعشی نجفی می‌فرمودند صبح به صبح که از خانه بیرون میایم تا بر سر درس بروم خداوند را به چهارده معصوم قسم می‌دادم، ظهر که برمی‌گردم بی‌دین برنگردم.

۲- انواع هلاکت

سه نوع هلاکت را میخواهیم برایتان بیان کنیم ،ببینیم تا جزو هلاک شدگان نباشیم.

 ۲/۱- هلاکت روشن :

اولین نوع هلاکت ،هلاکت روشن است یعنی هلاکتی که شخص میداند دارد به هلاکت و نابودی میرود، میداند کارش اشتباه است میداند راهش به تباهی ختم میشود اما به خاطر هوای نفس و حب دنیا به این راه اشتباهش ادامه میدهد و خودش را هلاک میکند.

خدای متعال در قرآن کریم میفرمایند: و خود را به مهلکه و خطر و هلاکت نیندازید[۶].

التهلکه:یعنی هلاک: ضایع شدن و تباه گشتن. تهلکه: هلاکت (قاموس قرآن)

مانند کسی که دکتر است میداند سیگار ضرر دارد اما آگاهانه سیگار میکشد و خود را هلاک میکند. عمر سعد که میدانست دارد هلاک میشود و میدانست حق با امام حسین است اما متاسفانه آگاهانه خودش را هلاک کرد و جهنم ابدی را برای خود خرید.

یا مانند بلعم باعورا که اسم اعظم میدانست و مستجاب الدعوه بود اما با این که  میدانست حق با موسی علیه‌السلام است اما خود را به هلاکت کشاند.

دو حر در ایام عاشورا بودند که یکی عاقبت به خیر شد حربن یزید ریاحی که پیش از ظهر عاشورا از هلاکت در آمد و هدایت شد و دوم عبیدالله بن حر جُفی که در زمان قیام امام حسین در کوفه سکونت داشت و از بزرگان و اشراف این شهر قلمداد می شد. بنابر نقل تاریخ سیدالشهداء و حر جعفی در منزلگاهی با هم دیدار نمودند.

حضرت وقتی او را دیدند فرمودند: ای مرد در گذشته خطا بسیار کردی و خداوند تو را به اعمالت مؤاخذه می کند، آیا نمی خواهی در این ساعت سوی او بازگردی و مرا یاری کنی تاجد من روز قیامت، نزد خدا شفیع تو باشد؟ عبیدالله گفت: به خدا سوگند من می دانم کسی که از تو پیروی کند در روز قیامت سعادتمند خواهد شد.(میدانست حق با سیدالشهداست) اما یابن رسول الله، اگر به یاری تو آیم، همان اول کار پیش روی تو کشته می شوم، زیرا در کوفه برای شما یاوری نیست و من چنین نکنم، زیرا نفس من به مرگ راضی نیست، ولی این اسب مرا که نام داشت، بگیر؛ به خدا قسم  ملحقه تاکنون هیچ سواری با آن در طلب چیزی نرفته مگر این که به آن رسیده و هیچکس در طلب من نیامده مگر این که از او سبقت گرفته و نجات یافتم. امام حسین علیه‌السلام از او روی برگرداندند وفرمودند: نه حاجت به تو دارم و نه به اسب تو اما از اینجا بگریز و برو! نه با ما باش و نه بر ما! زیرا اگر کسی صدای استغاثه ما را بشنود و اجابت نکند، خداوند او را به رو در آتش جهنم می اندازد و هلاک میشود. آنگاه امام به خیمه خود بازگشتند. [۷]عبیدالله پس از حادثه کربلا به شدت از آن کوتاهی و قصورش پشیمان شد و دائما خود را ملامت می کرد و سپس در سال ۶۶ ه.ق، زمان قیام مختار ثقفی برای خونخواهی سیدالشهداء علیه‌السلام به نیروهای مختار پیوست و او را همراهی کرد و با ابراهیم بن مالک اشتر به جنگ ابن زیاد رفت‌. اگرچه ابراهیم از وجود او در میان نیروهای مسلح خود نگران بود و این مطلب را محرمانه به مختار گفت که: می ترسم که عبیدالله بن حر در زمان حساسی مرا تنها گذارد ولی مختار به او می گفت: با او نیکی کن و چشم او را به مال زیاد پر کن! او دنیا پرست است . ابراهیم اشتر با او به شهر تکریت رفت و او را مامور مالیات آن منطقه کرد و بعد مالیات را در میان همراهان تقسیم نمود و برای او ۵۰۰۰ درهم فرستاد. ولی عبیدالله بن حر خشمگین شد و اعتراض کرد و گفت: ابراهیم خودش بیشتر برداشته است، در حالی که ابراهیم قسم خورد که چنین نبوده و مجددا برایش پول بیشتری فرستاد ولی او باز راضی نشد و بر مختار خروج کرد و عهدی که با او بسته بود، شکست و قُرای اطراف شهر کوفه را غارت و عمال مختار را کشت و اموالشان را گرفت و بر علیه مختار به بصره نزد (مصعب بن زبیر) رفت.

بله بزرگواران  باعلم ودانش خود را به هلاکت کشانید.

یا به عنوان مثال بسیاری از افراد می دانند نزول حرام است اما خود را گرفتار میکنند.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در سخنانی به حضرت علی علیه‌السلام فرمودند۰: «در ربا هفتاد گناه است که آسان‌ترین آنها مانند زنا با محارم در خانه خدا است. یک درهم ربا در نزد خداوند بزرگ‌تر است از هفتاد بار زنا با محارم در خانه خدا[۸]».

دقت بفرمایید که این آسان ترین آن است.

میداند لقمه حرام زندگیش را نابود و خودش و خانواده اش را به هلاکت می‌اندازد اما باز هم می رود سراغ حرام، با دست خودش خودش را به هلاکت می‌اندازد.

جوان میداند تند رانندگی کردن بد است اما باز هم با سرعت زیاد رانندگی میکند.

در روایتی حضرت  امام صادق علیه السلام فرمودند: خداوند در روز قیامت هفتاد گناه جاهل را می بخشد در حالی که هنوز یک گناه از عالم را نبخشیده است. [۹]

چون تو میدانستی  و مرتکب شدی ، و با علم خودت را هلاک کردی ،عالمانه خودت را به هلاکت کشاندی و عمل به علم خود نکردی.

ریز نکته: عامل هلاکت دیگران

شاید شخصی بگوید من میخواهم هلاک شوم، خوب خودت میدانی ، اما گاهی همین شخص عامل هلاکت دیگران میشود، خودت به جهنم بچه ات چه گناهی کرده است، خانواده ات چه گناهی کردند. سبب میشود دیگران را به هلاکت و نابودی بکشاند.

مادری که باردار است و موسیقی گوش میدهد این موسیقی بر روی نسلش اثر میگذارد.

خودت میخواهی لقمه حرام بخوری اما زن و بچه ات چه گناهی کردند که تو آن‌ها را هلاک میکنی.

شخصی که کرونا دارد می‌آید در جامعه و افراد بسیاری را مبتلا میکند.

یا راننده اتوبوس چرت میزند و بعدهم میگوید یک جان که بیشتر ندارم نگران نباشید، بله خودت یک جان بیشتر نداری اما جان ۴۰ نفر دیگر را به خطر می‌اندازی.

میگفت یک بنده خدایی با ماشین به داخل دره سقوط کرد و در بیمارستان بستری شد، به  دیدنش رفتم و دیدم  یکی دیگر آن طرف روی تخت است و دست و پایش را گچ گرفته است و فقط دارد فحش می‌دهد، رفتم به سمتش و گفتم  چه شده است؟ چرا فحش می‌دهی؟ گفت موتورم چراغ نداشت به دنبال این ماشین می‌رفتم ماشین که رفت در دره  من هم که  نمی‌دانستم به دنبالش رفتم در دره  این شخص مرا به  هلاکت کشاند.

۲/۲- هلاکت مخفی

تبیین: هلاکتی است که شخص نمیداند دارد هلاک میشود اما مبتلا به عیوبی است که همین عیوب به مرور زمان سبب هلاکت فرد میشود.

ارام ارام به خاطر برخی از گناهانی که به آن‌ها مبتلاست به هلاکت میرسد.

تمثیل: این هلاکت مخفی میدانید مانند کیست؟ مانند کسی که پنچ سال است سرطان دارد و غافل است و خودش نمیداند مبتلا به این بیماری شده است، اگر به علایم شک میکرد و آزمایش میداد و برای معاینه به متخصص مراجعه میکرد کارش به این جا نمیرسید.

همه‌ی ما غافل هستیم و ممکن است این غفلت کاری دستمان بدهد و همین غفلت ما را به هلاکت برساند، ما غافل از مرگ هستیم، غافل از این که عمرمان دارد میگذرد.

یک مقدار در مورد همین غفلت که عامل هلاکت است صحبت کنم.

اشاره به چند مورد از غفلت

غفلت از مرگ: چه قدر ما از مرگ غافلیم ای کاش گاهی به قبرستان‌ها میرفتیم و سنگ غسال خانه را میدیدیم.

واى! بر کسى که «غفلت» بر او غلبه کند و نتیجه سفر آخرت را به فراموشى بسپارد و آماده آن نشود.[۱۰]

غفلت از گذر عمر : امام علی علیه‌السلام در نهج البلاغه میفرمایند : کجایند کسانى که عمر بسیار کردند و در ناز و نعمت زندگی کردند و علم آموخته شدند و حتی فهم و دانایى یافتند و مهلت داده شدند ولی به  غفلت گذراندند و مهلت زیادی که به آنها داده شد عمرشان را به غفلت گذراندند.[۱۱]

خدارحمت کنه مرحوم امام رو:

حضرت امام رحمه الله علیه در دیوان شعرشان میگویند :

افسوس که عمر در بطالت بگذشت / / با بار گنه، بدون طاعت بگذشت

فردا که به صحنه مجازات روم / /گویند که هنگام ندامت بگذشت.

غفلت بدی گناه:  غافلیم که چقدر این گناهان میتوانند ما را به عقب برگردانند ،چه قدر  میتوانند ما را زمین گیر کنند چه قدر میتوانند ما را از خدا دور کنند.

ببینید  گناه که بسیاری از ما از آن غافلیم رسول خدا چه فرمودند: مرگ انسان‏ها در نتیجه گناهان، بیشتر از مرگ آنها در نتیجه فرا رسیدنِ اَجَل است و زنده ماندن انسان‏ها در نتیجه نیکى ‏هایشان، بیشتر از زندگى کردنشان به خاطر باقى بودنِ عمر است.[۱۲]

این گناه حتی میتواند در  زندگی ما و حتی عمر ما اثر داشته باشد اما غافل هستیم.

یک حدیث در مورد بدی غفلت

در قرآن می فرمایند: اگر کسی گرفتار غفلت باشد جایگاهش جهنم است[۱۳].

یک نمونه برای کسی که غفلت کرده است.

یکی از اشخاصی که غافل بود، فضیل بن عیاض راهزن و دزد  بود یک شب به قصد عمل منافی عفت از دیوار بالا رفته بود، صدای کسی را شنید که مشغول خواندن ایه ۱۶ سوره حدید بود: آیا نوبت آن نرسید که ایمان آورند دلهایشان به یاد خدا خاشع گردد.[۱۴]

(خانه ها کوچیک بود راحت صدا به بیرون میرفت) قلبش لرزید و گفت چرا وقتش رسیده است و همان‌جا توبه کرد و بسیار عجیب چنان از خواب غفلت با شنیدن این آیه بیدار شد که بعد از مدتی از اصحاب امام صادق علیه‌السلام شد.[۱۵] و همچنین از عارفان نامدار قرن دوم هجری شد و علمای شیعه فضیل  را از  راویان موثق و قابل‌اعتماد معرفی کرده‌اند. [۱۶]

یک راه برای درمان غفلت

یک راهی که میتوان انسان را از غفلت نجات داد شرکت در مجالس اهل‌بیت و شنیدن موعظه است.

امام علی علیه‌السلام: هر کس نصیحت را بپذیرد، از رسوایى به سلامت مى ماند. یعنی از رسوایی غفلت نجات میدهد[۱۷]

امام علی علیه‌السلام در روایت دیگری به صراحت میفرمایند : با اندرزها و موعظه است که (پرده) غفلت کنار مى رود.[۱۸]

گاهی انسان میداند فلان کار گناه است اما غافل است و با شرکت دراین مجالس اهل‌بیت و پای منبر نشستن و گوش دادن بسیاری از مواقع میتوان از خواب غفلت بیدار شد.

۲/۳- هلاکت دفعی

هلاکتی که شخص لحظه آخر به هلاکت میرسد.

بسیار باید مواظب باشیم خدای نکرده لحظه آخر زندگیمان هلاک نشویم ،یک عمر اصلا فکرش هم نمیکرد اما آن لحظه اخر تمام عمرش را از بین میبرد،و جهنمی میشود.

مانند کسی که صبح فهمیده است کرونا دارد و شب فوت کرده است ، به همین سرعت.

بله برخی به همین سرعت هلاک میشوند. مانند برصیصای عابد که یک عمر عبادت کرد مقام مستجاب الدعوه ای رسیده بود اما در آن امتحان الهی لحظه آخر عمرش پایش لغزید و هلاک شد.

چند نمونه گناهی که باعث هلاکت دفعی است

یکی از عواملی که ممکن است مارا به هلاکت دفعی برساند بی احترامی به پدر و مادر وهمچنین ظلم است.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند: مجازات سه گروه گنهکار در این دنیا قبل از جزای جهان آخرت خواهد بود.

۱. نافرمانی به والدین ۲- ستم بر مردم ۳- بدی در مقابل احسان[۱۹].

انسانی که ظالم است و ظلم میکند و روشش ظلم است یا خدای نکرده بی احترامی به پدر و مادرش میکند ،باید بسیار نگران باشد چون خدا در همین دنیا حتی شده آخرین لحظه عمرش مجازات اش خواهد کرد و چه بسا به هلاکت برسد.

داستان برای موردی که دفعی هلاک شده است

پیرمردی صادق میگفت: پس از انقلاب مشروطیت که سربازان محمد ولیخان سپهسالار وارد تهران شدند، به چشم خودم دیدم که روزی در نواحی قنات آباد، دو نفر سوار بر اسب و مسلح– به طوری که قطارهای فشنگ را روی سینه خود بسته بودند– از وسط خیابان به طرف امامزاده حسن می رفتند. یکی از آن سربازان، چپقی بلند در دست داشت و مشغول کشیدن بود. در کنار خیابان، درویشی فقیر که سر خود را تازه با تیغ تراشیده بود، نشسته و سر به زانوی تفکر گذارده و به حال خود مشغول بود. همین که این دو نفر تفنگچی از آن جا عبور کردند و چشمشان به این پیرمرد سر تراشیده افتاد، آن سرباز چپق به دست، به سوی درویش آمد و از روی اسب خم شد و آتش چپق خود را روی سر او خالی کرد و رفت ! درویش سر خود را از روی زانو برداشت و نظری کرد و گفت: این کدو، صاحب دارد! سرباز ظالم هنوز یک میدان جلو نرفته و به امامزاده حسن نرسیده بود. من چون در راه بودم، به آن جا رسیدم، دیدم گروهی از دور مشغول تماشای آن تفنگچی هستند. اسبش او را به زمین زده بود، یک دست بر روی سینه او گذارده و با دست دیگر، مرتباً بر سرو سینه و بدنش می کوفت، تا او را در زیر پای خود به هلاکت رسانید.

فکر نکنیم یک روضه آمدیم یک اشکی ریختیم یک نماز جماعتی خواندیم دیگر کار درستیم و هوا برمان دارد که جایی خبری است که این عجب آدم را زمین میزند.

۳- راهکار: دعای برای فرج : راه نجات در آخرالزمان

در ایام شهادت امام عسکری علیه‌‌السلام ببینیم راهکار نجات در آخرالزمان چیست؟ روایتی از امام عسکری عرض کنم که حضرت راه نجات در این ایام را فرمودند:

۳/۱- کلام امام حسن عسکری علیه السلام

اى احمد بن اسحاق! مثل او در این امّت مثل خضر و ذو القرنین است، او غیبتى طولانى خواهد داشت که هیچ کس در آن نجات نمى‏‌یابد مگر کسى که خداى تعالى او را در اعتقاد به امامت ثابت بدارد و در دعای به تعجیل فرج موفّق سازد؛[۲۰]

البته چه قدر خوب است این دعا باید برای خود امام باشد و نه برای رهایی از سختی ها و این امر بسیار سفارش شده است.

یکی از راه‌های نجات در آخرالزمان را امام حسن عسکری  دعا برای حضرت مهدی بیان فرمودند.

۳/۲- فواید دعا برای حضرت مهدی

در روایات برای دعا برای حضرت اثرات  زیادی گفته شده است.

که آیت الله سید محمدتقی موسوی اصفهانی در کتاب گرانسنگ مکیال المکارم آثار و فواید که بر دعا کردن برای تعجیل فرج حضرت مترتب است،مفصل بیان کرده است.

برای مثال سبب دفع بلا میشود، سبب میشود مشمول دعای حضرت قرار بگیریم و یک نوع اظهار محبت و دوستی  به آن حضرت است ویکی از آثارش طبق روایت امام عسکری نجات در آخرالزمان است.

عبدالرحمان اصفهانی بسیار فقیر بود، همسرش نیز نازا بود. بعد از سال‌ها دیدند که او شیعه شده و وضع مالی‌اش بسیار خوب شده است، و صاحب ۱۰ فرزند از همان همسر نازا شده‌است، پرسیدند چه اتفاقی افتاد که این‌گونه شدی ؟ گفت به بغداد رفتم تا از متوکل نامه ای بگیرم. در مجلس بودم که متوکل فریاد کشید علی ابن محمد امام هادی علیه‌السلام را بیاوریم من که ایشان نمی‌شناختم با خود گفتم صبر کنم ببینم چه اتفاقی می‌افتد تا ایشان وارد شدند مهرشان به دلم نشست و در دل دعا کردم که خداوند شر متوکل را از ایشان بردارند، مدام دعایم را تکرار می‌کردم، ایشان تا مقابل من رسیدند به من رو کردند و فرمودند خدا دعایت را مستجاب کند و عمرت را طولانی نماید مال و فرزندت را زیاد سازد این‌ ها همه به برکت دعای امام هادی است. [۲۱]

ببینید دعا کرد البته با تمام وجودش و حضرت اینطور برایش جبران کردند و از هلاکت نجات پیدا کرد و شیعه شد و حتی به امکانات دنیوی هم رسید.

چه قدر خوب است این دعا همیشگی باشد، بعد از هرنماز، در حال سجده، وقت نزول باران ،وقت اذان، هنگام تلاوت قران.

آیت‌الله سیدعلی آقا قاضی فرمودند از آن چیزهایی که بسیار لازم و مورد اهمیت است دعا برای فرج حضرت حجت در قنوت نماز است بلکه در هر روز و در همه دعاها [۲۲]

سیره بزرگان که عمری را به‌سلامت طی کرده و در آخر نیز به عافیت ختم به خیر شدند همین بوده‌است مرحوم حاج شیخ جواد محمدی می‌گوید : من هفده سال پشت سر مرحوم آیت‌الله خوئی نماز جماعت خواندم ایشان در قنوت غیر از:  اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن چیزی دیگر نمی‌خواندند به‌طوری‌که دوستان به‌شوخی میگفتند آقا غیر از این قنوتی بلد نیستند. [۲۳]

لذا در روایتی خود حضرت حجت فرمودند: در تعجیل فرج زیاد دعا کنید که تعجیل فرج، گشایش کار خود شما است. [۲۴] این توصیه حضرت است که دعا برای حضرت سبب گشایش گرفتاری های خود ماهم هست.

پس به فرمایش امام حسن عسکری علیه‌السلام که در ایام شهادتشان هستیم یکی از اصلی ترین عوامل نجات از هلاکت در آخرالزمان  بسیار دعا کردن برای حضرت حجت است.

آیت‌الله بهجت می‌فرمودند: آقایی گفت در اعتکاف مسجد کوفه حضرت را در خواب دیدم که فرمودند این‌هایی که به این‌جا( یعنی مسجد کوفه) آمده‌اند از مومنین خوب هستند اما هرکس حاجتی دارد و برای برآورده‌شدن حاجت خود آمده‌است یکی  خانه میخواهد یکی برای  فرزند دعا میکند و چیزهای دیگر، هیچ‌کس برای من نیامده .

البته محتاج به خواب هم نیست مطلب همین‌طور است. هر کدام در فکر حوائج شخصی خود هستیم و به فکر آن حضرت که نفعش به همه  برمی‌گردد و از اهم ضروریات است  نیستیم و برای حضرت دعا نمیکنیم.[۲۵]

ای کاش تلاش میکردیم در تمام حالات برای حضرت دعا کنیم. یکی از دوستان شیخ  رجب علی خیاط نقل میکند در سال‌هایی که خدمت ایشان بودم احساس نکردم که خواسته مهمی جز فرج حضرت ولی‌عصر(عجل لله تعالی فرجه) داشته باشند ، به دوستان هم تذکر می‌دادند که حتی‌الامکان چیزی جز فرج آقا از خداوند تقاضا نکنید حالت انتظار تا حدی در جناب شیخ رجبعلی خیاط مقامی  داشت که اگر کسی از فرج ولی‌عصر صحبت می‌کرد منقلب می‌شد و می‌گریست. [۲۶]

خود رجبعلی خیاط همیشه متوجه آن بزرگوار بود ،و ذکر صلوات را بدون (وعجل فرجهم) نمیگفت، و جلساتشان بدون تجلیل از امام عصر و دعا برای فرج برگزار نمیشد.

چه قدر خوب است که اینطور برای حضرت دعا کنیم و به یاد حضرت باشیم.

۳/۳- دعا همراه عمل

نکته آخری که عرض کنم و مهم است این است که جناب رجبعلی خیاط بر این نکته بسیار تأکید داشتند که دعا کردن برای حضرت خوب است ولی سعی کنیم آمادگی و آراستگی شخصی هم  داشته باشیم.

دراین‌باره حکایتی از حضرت داود نقل می‌کردند که آن حضرت در حال عبور از بیابانی بودند که مورچه‌ای را دیدند که مرتب کارش این است که از تپه‌ای خاک بر میدارد و  به‌ جای دیگری می‌ریزد از خداوند خواست که از راز این کار آگاه شود، مورچه به سخن آمد که معشوقی دارم که شرط وصل خود را آوردن تمام خاک‌های آن تپه در این محل قرار داده‌است حضرت فرمود با این جثه کوچک تو تا کی می‌توانی خاک‌های این تپه خاکی را  منتقل کنی؟ اصلا عمرت کفاف نمیدهد،

گفت همه این‌ها را می‌دانم اما خوشم اگر در این حال بمیرم در راه محبوبم مرده ام این  جا بود که حضرت داود منقلب شدند و فهمیدند این جریان درسی است برای ایشان.

بزرگواران ببینید این که دعا کنیم بسیار مهم است اما باید قدم هم در این راه برداریم و برای حضرت نیز کاری کنیم ، مثلا همین مجلس گرفتن به عشق حضرت مردم را با نام یاد حضرت اشنا کردن، خود را اماده کردن و قدم در راه تعجیل فرج برداشتن.

۴- روضه امام حسن عسکری

السلام علیک یا اَبا مُحَمَّد یا حَسَنَ بْنَ عَلِی، اَیهَا الزَّکی الْعَسْکرِی یا بْنَ رَسُولِ اللهِ یا وَجیهاً عِنْدَ اللهِ اشفع لنا عنداللّه .

شهید زهر جفا یا حسن عسکری    /    کشته راه خدا یا حسن عسکری
پور علی النقی سرور اهل یقین    /    کن نظری از کرم به زمره مؤمنین
شفیع روز جزا رهبر دنیا و دین    /    نتیجه طا و ها یا حسن عسکری

بمیرم ، امام حسن عسکری علیه السلام ۲۸ ساله بودند ، خدا لعنت کند خلفای عباسی را که چقدر ظلم کردند و بچه های زهرا علیهم‌السلام را اذیت کردند، متوکل از یک طرف و پسر لعینش المعتزّ از طرف دیگر مهتدی با اللّه جور دیگر، معتمد هم جور دیگر.

عصر امامت امام حسن عسکری علیه السلام مصادف با حکومت سه طاغوت بود که گفتم :المعتزّ، المهتدی ، المعتمد که انشالله خداوند هر لحظه عذاب آن‌ها را زیاد کند، آن بزرگوار از ناحیه این سه ظالم چه ستم‌ها و شکنجه‌ها و آزارها و اهانت‌ها و زندان‌ها که ندیدند.

امام حسن عسکری علیه‌السلام در دوران امامت و زندگیشان همیشه تحت نظر و فشارهای سخت و همیشه در زندان‌ها به سر می بردند، به رئیس زندان صالح بن وصیف گفته بودند تا میتوانی در زندان زندگی را به فرزند زهرا تنگ کن و سخت بگیر. صالح هم دو نفر را مامور مخصوص شکنجه و آزار حضرت کرده بود و به ایشان سخت میگرفت ،  مدتی هم در زندان نحریر که از خبیث ترین افراد و خشن ترین اشخاص است بودند و آنها هم از شکنجه هر چه از دستشان بر می آمد انجام می دادند.

هر چه زنش می گفت : اینقدر بچه های زهرا را اذیت نکن از خدا بترس ، می ترسم خدا بلایی سرت بیاورد، ولی آن نانجیب گوش نمی کرد و لج می کرد..

آقا یک مدت در زندان علی بن حزین ، یک مدت در زندان علی بن اوتاش که آن هم از افراد بی رحم خونخوار بود و از دشمنان سرسخت آل محمد علیهم‌السلام بود و به او دستور داده بودند بچه های زهرا علیه‌السلام را هر جور شکنجه و آزاری می خواهی بده  و معتمد لعین به طور مرموزی که کسی متوجه نشود، فرزند زهرا را زهر داد و مسموم کرد. بمیرم نمیدانم این چه زهری بود که تمام قدرت حضرت را گرفته بود که امام حسن عسکری علیه السلام بیهوش میشدند و بهوش می‌آمدند تا اینکه یک وقت دیدند آقاجان داده اند.

۴.۱- نوحه و سینه زنی

گشت بابای تو مسموم از جفا یابن الحسن    /    سوخت از زهر ستم سر تا به پا یابن الحسن
من نمی دانم چه زهری بود آن زهر جفا    /    کرد او را از عزیزانش جدا یابن الحسن
عسکری شد کشته از زهر جفای معتمد    /    عالمی ماتم سرا شد زین عزا یابن الحسن
شد نه تنها قلب پاکت در عزایش داغدار    /    سوختی چون شمع در این ماجر یابن الحسن
لیک از داغ حسینُ نوجوانانش مدام    /    اشک میباری به هر صبح و مسا یابن الحسن
گاه یاد ذوالجناح و یال خونین می کنی    /    آن زمان کامد به سوی خیمه ها یابن الحسن

 

پی نوشت ها:

[۱] دَخَلْتُ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ ع فَقُلْتُ یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ أَنْتَ الْقَائِمُ بِالْحَقِّ قَالَ أَنَا الْقَائِمُ بِالْحَقِّ وَ لَکِنَّ الْقَائِمَ الَّذِی یُطَهِّرُ الْأَرْضَ مِنْ أَعْدَاءِ اللَّهِ وَ یَمْلَأُهَا عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً هُوَ الْخَامِسُ مِنْ وُلْدِی لَهُ غَیْبَهٌ یَطُولُ‏ أَمَدُهَا خَوْفاً عَلَى نَفْسِهِ یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُونَ ثُمَّ قَالَ ع طُوبَى لِشِیعَتِنَا الْمُتَمَسِّکِینَ بِحُبِّنَا فِی غَیْبَهِ قَائِمِنَا الثَّابِتِینَ‏عَلَى مُوَالاتِنَا وَ الْبَرَاءَهِ مِنْ أَعْدَائِنَا أُولَئِکَ مِنَّا وَ نَحْنُ مِنْهُمْ قَدْ رَضُوا بِنَا أَئِمَّهً فَرَضِینَا بِهِمْ شِیعَهً فَطُوبَى لَهُمْ ثُمَّ طُوبَى لَهُمْ هُمْ وَ اللَّهِ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا یَوْمَ الْقِیَامَهِ»  (کفایه الأثر فی النص على الأئمه الإثنی عشر، ص ۲۶۹ و ۲۷۰)

[۲] یَرْتَدُّ فِیهَا أَقْوَامٌ وَ یَثْبُتُ فِیهَا آخَرُون. (کفایه الاثر، ص۲۷۰)

[۳] قالَ سَیدُ الْعابِدینَ علیه السلام: مَنْ ثَبَتَ عَلى وِلایتِنا فى غَیبَهِ قائِمِنا اَعْطاهُ اللّه ُ اَجْرَ اَلْفِ شَهیدٍ مِثْلَ شُهَداء بَدْرٍ وَ اُحُدٍ. بحارالأنوارج ۵۲ ص ۱۲۵

[۴] عن أنس عن النبی صلی الله علیه و آله أنه قال: یأتی علی الناس زمان الصابر منهم علی دینه کالقابض علی الجمره (  میرزاحسین نوری،مستدک الوسائل ،بیروت، مؤسسه آلبیت، سال ۱۳۸۸، ج ۱۲ ص ۳۳.  )

[۵] «اِنَّ لِصاحِبِ هذا الاْمْرِ غَیْبَهً الْمُتَمَسِّکُ فِیها بِدِینِهِ کَالْخارِطِ لِلْقَتادِ.»الکافی، جلد ۱، صفحه ۳۳۵

[۶] وَلَا تُلْقُوا بِأَیدِیکمْ إِلَى التَّهْلُکهِ [بقره،۱۹۵]

[۷] ارشاد مفید، ج ۲، ص ۸۳. به تاریخ طبرری،ج ۷ ، ص ۱۶۸ مراجعه شود

[۸] شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق: غفاری، علی اکبر، ج ‏۴، ص ۳۶۷،

[۹] یَا حَفْصُ یُغْفَرُ لِلْجَاهِلِ سَبْعُونَ ذَنْباً قَبْلَ أَنْ یُغْفَرَ لِلْعَالِمِ ذَنْبٌ وَاحِد (الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج۱، ص ۴۷.)

[۱۰] وَیْلٌ لِمَنْ غَلَبَتْ عَلَیْهِ الْغَفْلَهُ فَنَسِىَ الرَّحْلَهَ وَ لَم یَسْتَعِدْ؛ شرح فارسى غرر الحکم، جلد ۶، صفحه ۲۲۷

[۱۱]  أینَ الّذینَ عُمِّروا فنَعِموا ، و عُلِّموا ففَهِموا ، و اُنظِروا فلَهَوا [نهج البلاغه : الخطبه ۸۳.]

[۱۲] مَوْتُ الْإِنْسَانِ بِالذُّنُوبِ أَکثَرُ مِنْ مَوْتِهِ بِالْأَجَلِ وَ حَیاتُهُ بِالْبِرِّ أَکثَرُ مِنْ حَیاتِهِ بِالْعُمُر مکارم الاخلاق ص ۳۶۲

[۱۳] «وَ الَّذینَ هُمْ عَنْ آیاتِنا غافِلُونَ أُولئِک مَأْواهُمُ النَّارُ بِما کانُوا یکسِبُونَ» (یونس/ ۸- ۷)

[۱۴]  أَلَمْ یأْنِ لِلَّذِینَ آمَنُوا أَنْ تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِکرِ اللَّهِ [حدید،۱۶]

[۱۵] رجال طوسی ص ۲۶۹

[۱۶] نجاشی الرجال صفحه ۳۱۰

[۱۷]مَن قَبِلَ النَّصیحَهَ سَلِمَ مِنَ الفَضیحَهِ؛ عیون الحکم و المواعظ(لیثی) ص ۴۴۷ ، ح ۷۹۱۱

[۱۸]بالمَواعِظِ تَنجَلی الغَفلَهُ؛ تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۲۲۴ ، ح ۴۵۳۰

[۱۹] بحار الانوار، ج ۷۱، ص ۷۴.

[۲۰]یَا أَحْمَدَ بْنَ إِسْحَاقَ مَثَلُهُ فِی هَذِهِ الْأُمَّهِ مَثَلُ الْخَضِرِ ع وَ مَثَلُهُ مَثَلُ ذِی الْقَرْنَیْنِ وَ اللَّهِ لَیَغیبَنَّ غَیْبَهً لَا یَنْجُو فِیهَا مِنَ الْهَلَکَهِ إِلَّا مَنْ ثَبَّتَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْقَوْلِ بِإِمَامَتِهِ وَ وَفَّقَهُ فِیهَا لِلدُّعَاءِ بِتَعْجِیلِ فَرَجِه( کمال الدین)

[۲۱] خرائج باب حادی عشر

[۲۲] منبع :عطش ص ۳۱۶

[۲۳] منبع : خرمن معرفت سید عباس موسوی مطلق ص ۱۴۴

[۲۴] قال المَهدی(عج): «أَکثِرُوا الدُّعَاءَ بِتَعْجِیلِ الْفَرَجِ فَإِنَّ ذَلِک فَرَجُکم‏» .«بحارالأنوار ،ج۵۳ ، ص۱۸۰ ، باب ۳۱

[۲۵] در محضر آیت‌الله بهجت جلد ۲ صفحه ۲۶

[۲۶] کیمیای محبت ص ۶۱

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *