نکاتی پیرامون زیارت أربعین
۱۴۰۰-۰۵-۱۶ ۱۴۰۲-۱۱-۰۷ ۱۰:۰۵نکاتی پیرامون زیارت أربعین

نکاتی پیرامون زیارت أربعین
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم
خوشا دردی که درمانش حسین است، خوشا راهی که پایانش حسین است
بود فرمانروای کشور دل، خوش آن کشور که سلطانش حسین است
«اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً) ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ»
مجری: سلام میکنم خدمت شما بینندگان عزیز برنامه سمت خدا و شنوندگان رادیو قرآن و دوستانی که از شبکه جهانی ولایت برنامه را میبینید و در روز اربعین سید و سالار شهیدان حضرت أبا عبدالله(ع) دل پر از غم خودتان را همراه برنامه سمت خدا کردید. وعده ما این است که هرجا که هستیم به یاد شما باشیم. امروز در اربعین غوغایی است و روزی است که حضرت زینب و اهلبیت عصمت و طهارت در چنین روزی وارد کربلا میشوند. بعد از چهل روز اسارت و غم و اندوه. امروز همه مصیبتهایی که حضرت زینب در روز عاشورا و عصر عاشورا دید همه برایش تداعی میشود. لحظه شهادت علی اکبر، لحظهای که گلوی علی اصغر بریده میشود. لحظهای که ابالفضل العباس از روی اسب به زمین میافتد. لحظهی وداعی که با برادرش حسین داشت. لحظهای که میان قتلگاه آمد و نیزه شکستهها را کنار زد و نگاهش به بدن پاره پاره بی سر افتاد. امروز همه عاشقان و دلباختگان أباعبدالله از همه جای این عالم جمع شدند با شعار اینکه محبت امام حسین ما را دور هم جمع کرده آمدند تا مرهمی بر دردهای حضرت زینب(س) و اهلبیت عصمت و طهارت باشند. یکی از نشانههای مؤمن زیارت اربعین است. ما به نیابت از شما زیارت اربعین را میخوانیم و دعاگوی شما هستیم. از دور هم میتوانید زیارت اربعین را بخوانید. در برنامه امروز در خدمت حجت الاسلام و المسلمین حاج آقای عابدینی هستیم. ایشان چند روزی هست که توفیق دارند در کربلای معلی هستند. حاج آقا سلام علیکم، زیارت شما قبول باشد.
حجت الاسلام عابدینی: سلام علیکم و رحمه الله، خدمت حضرتعالی و همه بینندگان و شنوندگان عزیز عرض سلام دارم. ما اینجا نایب الزیاره همه دوستان بودیم و در هر بار تشرفی که داشتیم چه در نجف، چه در کربلا، همچنین حضرت عباس(س) حتماً یاد عهدی که با دوستان داریم، بودیم و از جانب دوستان سلام عرض کردیم. انشاءالله این قلب تپنده از اینجا خون را در تمام ممالک اسلامی جریان میدهد و دلها به سوی این قبله میتپد و روزی به پابوس حضرت مشرف خواهیم شد. (قرائت دعای سلامت امام زمان)
ابتدا سلام میکنیم «اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ» از امام حسین (ع) اذن میگیریم که بتوانیم اینجا صحبت کنیم و انشاءالله کلماتی بر زبان ما جاری شود که مورد رضای خدای سبحان باشد. این حالی که از این حقیقت عظیم به راه افتاده به عنوان زیارت امام حسین و تجلی عظیمش در عاشورا و اربعین محقق میشود نشان دهنده یک حقیقتی در مکتب و دین ما هست که همه کثرتها میخواهد به سمت وحدت حرکت کند و حرکت از کثرت به سمت وحدت است. اساس این است که در نگاه الهی رفتن و حرکت در کار است. لذا خدای سبحان همه انسانها را مسافری میداند که دارند به سمت او حرکت میکنند. در این سفر باید از مسیری عبور کنند. آن مسیری که حقیقتی است که انسان از اینجا آغاز میشود و تا خدای سبحان کشیده شده است مسیر امام است که صراط مستقیم است و حقیقت صراط مستقیم از انسانی که از اولین قدم در مسیر خدا وارد میشود تا آن کسی که در نهایت مراحل را طی میکند، در دامن وجودی امام طی مسیر میکند. این صراط حرکت است. لذا دائماً همراه این طلب هدایت با امام بودن به دنبالش نفی با دیگران بودن را به دنبال دارد. دیگرانی که در مقابل امام هستند. این محبت با بغض طرف مقابل همراه است. نمیشود هم امام حسین را دوست داشت هم یزید و شمر را دوست داشت. اگر کسی امام حسین را دوست داشت حتماً در مقابل یزید و شمر است.
این نبرد حق و باطل در حرکت به سمت خدای سبحان از ابتدای خلقت انسان که آدم خلق شد، شیطان در مقابل آدم قرار گرفت و همه انبیاء و ملائکه در سجده بر آدم قرار گرفتند. این سجده ملائکه تمام قوای حقیقی عالم است و شیطان هم مقابل آدم است. این نبرد حق و باطل است که عظیمترین این دایره در طول تاریخ به جریان عاشورا رسید و آن حقیقت در اوج خودش محقق شد. لذا بحث در این است که باید حرکت کرد و در این حرکت هم به سمت خدا باید حرکت کنیم. به سمت خدا حرکت کردن باید در یک صراطی باشد. این صراط امام است و اربعین یک تجلی است برای ظاهر سازی این حرکت که همه حرکت میکنند مثل رگهای مختلفی که از تمام بدن انسان کشیده میشود تا به قلب برسد. این قلب تپنده، همه رگها، همه انسانها از طریق این راهها میآیند تا به این قلب منجر شوند و تصفیه و پاک و عالی شوند و برگردند دوباره خونرسانی کنند. مناطقی که مسلمانان و شیعیان آنجا هستند، آمدن و رفتن مثل خونی است که تصفیه میشود و طاهر میشود و برمیگردد و حیات را برای همه آنها به ارمغان میبرد. این نگاه که در حرکت پاک شدن هم خوابیده باشد. در مسیر دامنه وجود امام هم محقق شده باشد، به سمت امام هم حرکت شده باشد. وحدت هم در کار باشد، همه افراد با تمام تکثرهایشان اینجا حول یک محور جمع شدند و تمرین وحدت در اینجا خیلی عظیم است.
این نگاهی که شما میگویید: این زائر است و حبّ من به امام حسین باعث میشود من اکرام او را بکنم. اگر در جامعه اسلامی این نگاه سرایت کند که هرجا وارد میشویم، روایت داریم: هر مؤمنی به قدر ایمانی که دارد مثل یک آئینهای است که امام را نشان میدهد. هر مؤمنی به قدر ایمان، حتی اگر مقدار کمی از اطاعت را کرده و به همین مقدار آئینهای است که امام را نشان میدهد. اگر این نگاه در بین انسان شکل بگیرد، قطعاً شرح صدرها نسبت به همدیگر، تحملها نسبت به همدیگر بیشتر میشود. فرهنگهایی که بر اثر منفعت طلبی و فردیت بوده را بشکند و فرهنگ را براساس محور امام، که آن امام میشود همه مؤمنین و همه مؤمنین را دامنه وجود خودش میکند و یک واحد، یک بدن زنده و مرتبط با هم که همه اینها به قلب زنده هستند و همه مرتبط با قلب هستند، اگر این نگاه در وجود انسان شکل بگیرد، جریان اربعین یک تمرینی است برای ظهور به این عنوان که ما داریم با جریان امام حسین و این محبت عظیم این کار را تمرین میکنیم که در زمان ظهور که این حقیقت ظاهر خواهد شد و به تمام جهات میخواهد این مسأله را محقق کند، ما قبلاً آمادگی پیدا کردیم و تمرین کردیم. راهکارش را بلد هستیم و توانستیم بچشیم، با تمام شوق حرکت میکنیم و حول محور امام زمان(عج) جمع میشویم و میبینیم حقیقت امام زمان(ع) به ما معرفی کردند و ما کاملاً آشنا هستیم و تمرین کردیم و بلد هستیم.
یک کسی به نام اسحاق بن عمار از یاران امام صادق(ع) است. در عراق زندگی میکند و حضرت در مدینه است. هر سال به دیدار امام مشرف میشود، در مکه که حضرت برای حج تشریف میبرند از جمله اسحاق بن عمار میگوید: وضع مالی شیعیان در عراق خیلی سخت بود. همچنان که در جاهای دیگر ولی من به هر دلیلی بود پولدار شدم. وقتی پولدار شدم شیعیان خیلی احساس احتیاج به کمک میکردند. رفت و آمدهایشان به خانه من زیاد شد. دشمن که دنبال شناختن رابطه شیعیان بود همین خطر ایجاد میکرد. لذا من در خانه را بستم که اینها رفت و آمد نکنند تا نکند لو بروند و کارشان به خطر بیافتد. خدمت حضرت آن سال به مکه مشرف شدم. وقتی رسیدم سلام کردم و حضرت سلام مرا با یک روی ترش جواب دادند. عرض کردم آقا جان من چه کردم که لایق نگاه محبت آمیز شما نیستم که قبلاً آن نگاه را به من داشتید. به حضرت میفرماید: چه حال مرا تغییر داده که لایق نیستم؟
حضرت میفرماید: رابطه تو با مؤمنین تغییر کرد و رابطه امام با تو متفرع و نتیجه رابطه با مؤمنین است. اگر به دنبال اصلاح رابطه با امام هستی، رابطه با مؤمنین را باید اصلاح کنی. اگر آنجا به هم خورد اینجا به هم میخورد. درست است اسحاق بن عمار برای لو نرفتن مؤمنین و جلوگیری از شهرت این کار را کرده است. اما باید راه دیگری برای ارتباط پیش میگرفت که منجر به این نشود. لذا اینجا امام به اسحاق بن عمار تعلیم میدهد که ارتباط با مؤمنین و رابطههاست که رابطه با امام را به دنبال دارد. وقتی مؤمنین در کمال لطافت، سخاوت، خوشرویی، با هم مرتبط میشوند، هرکس دیگری را بر خودش مقدم میکند. هرکس حاضر است ایثار بکند اگر جا کم است و امکان کم است، دیگری را بر خودش مقدم کند یا چند نفر کمک کنند تا یکی مشرف شود به زیارت، این رابطه مؤمنین در این امری که آن هم تازه رابطههای مؤمنین در امور مختلف آثار مختلف دارد به این صورت گاهی رابطه براین اساس است که انسان یک امر خیری را انجام میدهد و این خیلی خوب است. اما اگر رابطه طوری بود که این امر خیر را مرتبط با امام انجام دادیم، یعنی اگر یک درهم خرج میکنم در راه خیر خیلی خوب است. اما همین یک درهم را خرج میکنم در راهی که جریان امامت تثبیت شود، یعنی همان خیر را دارم خرج میکنم، نگاهم بر این است که همین یک درهم، یک ریال یا صد تومان را دارم خرج میکنم، اگر هزار تومان کمک میکنم اما میگویم: اگر من دارم اینجا کمک میکنم، برای این است که راه امام تثبیت شود. حکم امام تثبیت شود. همان کمک را کردم اما عمق مسأله خیلی متفاوت شده است.
در روایت شریفی میفرماید: یک کسی را در صحرای محشر وارد کردند، سیئات او خیلی سنگین شد. به او گفتند: تو از حسنه چیزی نداری در این کفه قرار داده شود بلکه ترجیح ایجاد شود و جبران شود؟ گفت: من چیزی از حسنات یادم نمیآید. خطاب شد: اگر تو یادت نیست، ما یادمان هست. تو قصد کردی، حرکت کردی و رفتی و بدهی به شخصی داشتی. بدهی باید داده شود. کسی نمیتواند از بدهی فرار کند. اما وقتی رفتی بدهی را ادا کنی اظهار کردی من به شما بدهی دارم. اما چون تو محب امیرالمؤمنین هستی، آمدم با شوق این بدهی را ادا کنم. وقتی این ادا شد و انجام شد، دارد آن شخص هم اظهار میکند، من هم چون تو محبّ امیرالمؤمنین هستی از بدهیام گذشتم و در مالم هرچه بخواهی برایت قرار دادم. همین ادای بدهی را با محبت پیوند داد. عمقی که ایجاد میکند این است که عمل اعتقادی میشود. یعنی عملی که در حد عمل بود عمقش اعتقاد میشود. لذا میگوید: یک عملی را اینطور انجام دادی، این صحیفه صغیره و عمل کوچک توانست بر سیئات این ترجیح پیدا کند. این نگاه که ما اشباع کنیم و بتوانیم قرار بدهیم. همین کسی که اینجا آمده وقتی بخاطر محبت امام حسین(ع) میبیند کسی عبور میکند و جا تنگ است، میایستد تا اول او برود. به همین عنوان محبت، خیلی عالی است.
یک کسی میگفت: ماشینی از من جلو زد و گفتم: من بروم از او جلو بزنم که بگویم: کارش درست نیست. یکدفعه دیدم پشت ماشینش نوشته: یا فاطمه الزهرا! تا این را دیدم گفتم: فاطمه جان من به عشق شما این کار را نمیکنم. ولی همین عمل یک باره یک عمق اعتقادی در وجود این ایجاد کرد. گاهی بعضی خانوادهها هستند در خانه میخواهند غذا بپزند، میگویند: امروز که این مناسبت است، ما این غذا را به نیت این امام میپزیم. اصلاً این غذا با غذای عادی دیگر از نظر زمان پخت فرقی نکرده اما عمقش این میشود که این نذر در راه آن امام شده ولی آن یک غذای عادی بوده است. این نورانیتی که در وجود دیگران اثر میگذارد، با وقتی که این نیت نبود خیلی متفاوت است. کسی چشمش باز باشد و این غذا را ندیده باشد، وقتی میبیند نورانیت این غذا برایش آشکار است. اگر هر کار ما به این عمشق محبتی ارتباط پیدا کرد، وحدت در تمام حالات ما و اجتماع ما ایجاد میشود.
الآن این جمعیت میلیونی که بخاطر امام و محبت امام جمع شدند، اثر این عمل که در نگاه امام و عمل امام، در روایت میفرماید: اینها عمل امام محسوب میشود و بعداً امام پاسخگوی اعمال اینهاست به شرط اینکه خرابش نکنیم. چون این حب ما را آورد، میگوید: من هم پاسخگو هستم. عملی را که امام پاسخگو باشد، روح به آن عمل باشد، چقدر لطیف میشود. یک عمل خیر انجام میدهم، یک عمل را با اینکه امام فرموده انجام میدهم. این روح عمل مطابق امام میشود. عمل، عمل امام میشود. این را تمرین میکنیم که در زندگی برگردیم و همین حالت را داشته باشیم. روایت دیگری از عبدالعظیم حسنی است. عبدالعظیم حسنی میگوید: خدمت امام رضا بودم. وقتی برمیگشتم حضرت به من فرمودند: یا عبدالعظیم! وقتی ما ایران هستیم دلمان برای امیرالمؤمنین و امام حسین(ع) تنگ میشود. کنار مضجع شریف أباعبدالله هستیم دلهایمان یاد امام رضا(ع) را میکند. «ابلغ اولیائی عنی السلام» امام رضا! عبدالعظیم سلام شما را به ما رساند، ما هم به شما عرض میکنیم: السلام علیک یا علی بن موسی الرضا و یاد شما در قلبهای ما دوباره زنده میشود و امیدواریم به پابوس شما مشرف شویم. میفرماید: عبدالعظیم به شیعیان ما امر کن که شیطان را بر خودشان مسلط نکنند، به دیدار هم بروند و ارتباطشان را با هم قوی کنند. این رفت و آمدهای مؤمنین با همدیگر، اگر دنبال نزدیک شدن به امام هستید راه نزدیک شدن به امام ارتباط مؤمنین با همدیگر است. انسان دائماً با دیگران حشر دارد، میگوید: میتوانی با این نگاه این حشر را سیر در مدارج وجود امام قرار بدهی! این حقیقتی که محقق میشود نزدیک شدن به امام است چون همه به عشق امام آمدند.
علی بن مهزیار میخواهد خدمت امام زمان(ع) برسد. سفرهای زیادی در حج انجام داده است. در این سفرها به عشق امام که ایام حج امام در حج حاضر است میرفته است و سفرهای سخت آن دوران، در یکی از آخرین سفرها که رفته بود در اواخر ساعاتی که آنجا بودند، پیک امام میآید به علی بن مهزیار خبر میدهد: امام تو را طلبید. چه حالی در علی بن مهزیار پیدا شد که یکباره خواست به دیدار امام برود، وقتی خدمت امام میآید اولین سؤالی که امام از علی بن مهزیار میکند این است که ابن مهزیار ما هر صبح و شام منتظر تو بودیم، دیر آمدی! علی بن مهزیار میگوید: من که مشتاق بودم و همیشه منتظر بودم. اما راه بسته بود! حضرت میفرماید: راه بسته بود یا روابط شما با هم تغییر کرده است. اگر روابط مؤمنین درست شکل نگیرد راه بندان ایجاد میکند. ما داریم جریان اربعین را که ارتباط مؤمنین با همدیگر در ارتباط با امام، یعنی به وحدت رسیدن این کثرتها در دایره امام، میگوید: این را تمرین کنید در لحظه لحظه عمرتان، این حقیقت را همیشه برای خودتان پیاده کنید. هرگاه دنبال امام هستید، هرگاه میخواهید امام را بیابید راهش این است که ارتباط خودتان را محکم کنید. اگر کدورت دارید از هم بگذرید. از هم حلالیت بگیرید، این پیام اربعین است که مردم در کنار هم ایثار و گذشت داشته باشند.
همه اربعین اقامه دین است. یعنی دین در جریان پیاده روی اربعین اقامه میشود. تمام احکامش، اعتقاداتش و اخلاقش، در مسیر که میآمدیم در یکی از موکبها، عدهای مسیحی آمدند. از صربستان آمده بودند. آنجا صحبت شد که شما چه میبینید؟ ما از نگاه درونی میبینیم و گاهی برای ما عادی است ولی برای آنها خیلی جذابیت داشت. گفت: دیدن ما فقط عشق و محبت و یکپارچگی و وحدت است. این کشیش کنار مرقد امام حسین(ع) مسلمان شده بود و همراه اینها بود. من گفتم: چه دیدی که این جریان برایت جذاب است. گفت: من در این مسیر از چشم زینب(س) سعی کردم نگاه کنم. این جریان تجلی صفتی است که میگوید: «ما رأیت الا جمیلا» این را من دیدم، ما تازه سه روز است مسلمان شدم و سعی کردم از چشم زینب(س) نگاه کنم. امام حسین(ع) در کربلا شهید شدند اما بودنشان در کربلا سبب نجات مردم عراق شد. داعش را به عنوان دفاع از حرم امام حسین(ع) توانستند به عقب برانند. زینب(س) در سوریه و شام چه بر سرش آمد؟ سختترین جایی که بر اهلبیت گذشت شام بود اما وجود مبارک زینب(س) در شام نجات شام را به عهده داشت. اگر دفاع از حرم در شام نبود چه میشد؟ این اربعین که در سال ۱۴۴۰ محقق میشود تجلی محبت امام حسین است به عنوان زمینهساز ظهور ببینیم. حرکتی که مردم دارند به سمت آماده شدن برای زدن وزنه محبت امام زمان پیش میروند. اگر این نگاه شکل بگیرد، کم کم میبینیم این حرکت یکی از گنجینههای الهی است که این گنجینه تازه دارد شروع به استخراج میشود. اینطور نیست که تمام شده باشد. این جریان را با چهلمین سالگرد انقلاب اسلامی گره بزنیم که از برکات و ثمرات جریان عاشورا است. جریان تاسوعا و عاشورایی که در آخرین سال ۵۷ بود، دوستانی که یادشان هست و میدانند سهم تاسوعا و عاشورا در پیروزی انقلاب اسلامی چقدر عظیم بود. تظاهرات عظیمی که در شهرهای مختلف انجام شد، از ثمراتش یکی انقلاب اسلامی بود و بدانیم از ثمرات دیگرش هم پیروزی منطقهای است که این اربعین رقم میزند و طولی نمیکشد که انشاءالله پرچم ولایت بر سراسر این منطقه سایه افکن خواهد شد و کشورهای شیعی و اسلامی یکی پس از دیگری پرچم ولایت را بر افقشان نصب خواهند کرد و عظمتش آشکار خواهد شد.
مجری: این یک تمرین هست برای دوران ظهور امام زمان(عج) چرا که وقتی حضرت مهدی ظهور میکنند، وقتی میخواهند خودشان را معرفی کنند با نام و یاد جد بزرگوارشان حسین معرفی میکنند. «ان جدی الحسین قتلوه عطشانا» یعنی آن موقع دیگر همه عالم امام حسین را شناختند و برای همه معرفی شده است. چقدر خوب است ثواب تلاوت آیات امروز را به روح مطهر حضرت سید الشهداء، حضرت قمر منیر بنی هاشم ابالفضل العباس و همچنین شهدای کربلا و انشاءالله به همین زودی زود خداوند نصیب شما کند. … پیامبر (ص) فرمودند: در قیامت کسی که در دنیا بیشتر بر من و بر آل من صلوات بفرستد به من نزدیکتر است. اشاره قرآنی را بفرمایید.
حجت الاسلام عابدینی: در آیه میفرماید: کسانی که با اولیای ما در دنیا رابطه ندارند، در روز قیامت ولی ندارند. «وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ یَنْصُرُونَهُمْ» اینها ناصر و ولی ندارند. امیدواریم این محبتها علاوه بر اینکه در دنیا زندگی دنیایی ما را نورانی میکند، در روزی که دستها خالی است و فریادرسی برای انسان نیست، اینها که مقربین درگاه الهی هستند و آنجا اذن دارند، اینها مأذون هستند در اینکه شفاعت و یاری کنند، بشتابند انشاءالله و امید داریم تا آخرین لحظه عمرمان از دلمان پاک نشود.
من دو نکته را عرض کنم، یک جریانی را از حضرت آیت الله بهجت برای تکمیل بحث بگوییم. ایشان میفرمود: یک کسی بود چهلهها میگرفت تا خدمت امام زمان برسد. در یکی از این چهلهها، روز چهلم یک کسی به او رسید و از او سؤالی کرد و کاری داشت. یک جوابی به او داد اما او را رد کرد. وقتی رد شد، دوستش رسید و از او پرسید: چه کردی؟ امروز به دیدار امام مشرف شدی یا نه؟ گفت: نه، گفت: الآن امام پیش تو بود. یعنی ما گاهی منتظر امام هستیم که یک کسی با یک شخصیت خاصی بیاید یک چیزی به ما بدهد اما ما را امتحان میکنند. به صورت یک مؤمنی بر ما تجلی میکنند. گاهی سؤالی دارند، ببینند اگر ما درست برخورد کردیم بعد خودش را امام به ما میشناساند. اگر درست برخورد نکردیم تمام میشود و ما متوجه نمیشویم که این امام بود. لذا گاهی توقعات ما که امام را ببینیم محقق شده اما این دیدن نفعی نداشته است. چون حقش را ادا نکردیم. پس اگر به همدیگر میرسیم، حواسمان باشد هرکدام آینهای هستند و دارند امام را نشان میدهند. اگر حقش را ادا کردیم و مراقبه کردیم و به نتیجه میرسیم.
عدهای بر امام صادق وارد شدند، حضرت با کمال گشاده رویی از اینها استقبال کردند و دو سه روزی خدمت حضرت بودند. وقت رفتن که میخواستند بروند امام به خدمتکارها گفت: دست به بار اینها نزنید و رها کنید. اینها خودشان با سختی بارهایشان را گذاشتند و فکر کردند امام از دست اینها ناراحت شده که بارهایشان را کمک نمیکند بر محملها بگذارند. آخر از حضرت سؤال کردند: ما برخورد خوب ابتدایی شما را دیدیم و این برخورد کنارهگیری شما که هیچ کمکی به ما نکردید، آیا از ما چیزی دیدهاید؟ فرمودند: ما اهلبیت به کسی که از پیش ما میرود کمک نمیکنیم. وقتی کسی بر ما وارد میشود با کمال اشتیاق از او پذیرایی میکنیم اما وقتی میروند میخواهیم دلهایشان اینجا بماند و به رفتنشان کمک نمیکنیم. انشاءالله وقتی برمیگردیم همه دلمان را اینجا جا بگذاریم و همه حقیقت ما اینجا باقی بماند تا اینکه این رابطه تا قیامت برای ما محفوظ بماند.
مجری: کجای عالم مثل حسین نسبت به شیعیانشان محبت دارند؟ دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حجت الاسلام عابدینی: «یا کاشف الکرب عن وجه الحسین» یا باب الحوائج، به حضرت عباس(ع) متوسل میشویم و کاشف الکرب از امام حسین(ع) است. تمام سختیها و مشکلاتی که برای جوامع اسلامی پیش آمده، انشاءالله به برکت قدرتشان برطرف بفرمایند. جوانان ما دلشان میخواهد زندگی کریمانه و زیبا و ولایی داشته باشند، انشاءالله خدای سبحان به برکت اهلبیت زندگی زیبا و عالی روزی همه اینها بگرداند. خیلیها مریض دارند و التماس دعا گفتند، خدایا به برکت امام حسین(ع) مریضی مریضهای ما را به سلامتی تبدیل بگردان. مقام معظم رهبری عزیز ماست و سالیان طولانی است که به جهاتی به کربلا مشرف نشدند، خدایا سلامتی و نفوذ کلمه به ایشان برای هدایت این کشتی سنگین و سخت به برکت امام حسین(ع) عطا بفرما.
مجری: آرزو میکنیم که انشاءالله این زیارت به زودی نصیب حضرت آقا هم بشود. بزرگی میفرمود: یکی از نشانههای مؤمن زیارت اربعین است. مؤمن واقعی و با تمام و کمال وجود نازنین امام زمان(ع) است. میشود گفت: امام زمان هم امروز زائر کربلای معلی هستند. نایب الزیاره تک تک شما سمت خداییها هستیم. حسن ختام برنامه ما سلام بر امام حسین(ع) و حضرت ابالفضل العباس(ع) است.
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمدرضا عابدینی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۷/۰۸/۰۸
.






