Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
استاد حسینی قمی (شهادت امام سجاد نورباران 13) سخنرانی 02 (حسینی قمی سجاد 13) سید حسین حسینی‌قمی متن گردآوری شهادت امام سجاد استاد حسینی قمی ؛ متن گردآوری شهادت امام سجاد

خطبه‌ امام سجاد علیه‌السّلام در شام

HusseiniQomi_ImamSajjad03

خطبه‌ امام سجاد علیه‌السّلام در شام

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّد وَ عَجِّل فَرَجَهُم

صبحی گره از زلف تو وا خواهد شد *** راز شب تار بر ملا خواهد شد
تو آیه‌ی وحدتی که با آمدنت *** هر قطب نما، قبله نما خواهد شد

«اللهم عجل لولیک الفرج»

شریعتی: سلام می‌کنم به همه بینندگان خوب و نازنین‌مان، به سمت خدای امروز خیلی خوش آمدید. شب شهادت امام سجاد را خدمت همه دوستان عزیز تسلیت می‌گویم. حاج آقای حسینی قمی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.

حجت الاسلام حسینی‌قمی: سلام علیکم و رحمه الله، عرض سلام و ارادت خالصانه خدمت همه بینندگان عزیز دارم. شب شهادت سید الساجدین(ع) را تسلیت می‌گویم.

شریعتی: جلسه امروز ما منور و مزین به نام حضرت سجاد(ع) است، بحث امروز شما را خواهیم شنید.

حجت الاسلام حسینی‌قمی: بسم الله الرحمن الرحیم، در تاریخ هست شخصی به نام ابراهیم بن طلحه که گرایش اموی داشت و با اهل بیت فاصله زیادی داشت. به امام سجاد بعد از حادثه‌ی عاشورا، چون تفکرش تفکر بنی امیه بود، از سر استهزاء و تمسخر این جمله را می‌گفت. «من الغالب» در این جنگ کربلا چه کسی پیروز شد؟ امام سجاد یک جواب تاریخی دادند، در تاریخ ثبت شد. پاسخ بسیار زیبایی بود و یک تحلیل بسیار مهم در تاریخ کربلا و حوادث بعد از عاشورا هست. چون آنها پیروزی را به پیروزی ظاهری تفسیر می‌کردند. امام حسین در ظاهر شکست خوردند و اهل بیتشان اسیر شدند. به امام سجاد گفت: پیروز نبرد کربلا که بود؟

حضرت فرمودند: «إِذَا دَخَلَ‏ وَقْتُ‏ الصَّلَاهِ فأذن و أقم تعرف الغالب» وقت نماز شد ببین می‌توانی اذان بگویی یا نه؟ در جامعه دینی و اسلامی صدای اذان بلند است یا نه؟ اگر هنوز صدای اذان بر مأذنه‌ها شنیده می‌شود، اگر هنوز مردم نماز می‌خوانند ما پیروز هستیم. «إِذَا دَخَلَ‏ وَقْتُ‏ الصَّلَاهِ فأذن و أقم تعرف الغالب» اگر وقت نماز شد می‌توانستی اذان بگویی و مردم می‌توانند نماز بخوانند، ما پیروز شدیم. اگر نام دین و نماز به کلی محو شده یزید پیروز شده است. در حقیقت حضرت می‌خواهند بفرمایند: خون سیدالشهداء آن اثری که باید داشته باشد را داشت.

حضرت در برابر کسی قرار گرفت که این گزارش در منابع اهل سنت و شیعه آمده است. وقتی هیأتی از مدینه به فرماندهی عبدالله بن حنظله رفتند شام و برگشتند و گزارش آوردند که در شام چه خبر است، آدم خجالت می‌کشد، خلیفه کسی که ادعای خلافت رسول الله دارد، گزارش هیأت اعزامی مدینه این بود. آدمی که شرابخواری می‌کند، آدمی که سگ بازی می‌کند و اهل نماز نیست، امام سجاد فرمود: الآن به آن هدف رسیدند یا نه؟ آنها می‌خواستند نام دین را از بین ببرند، ابن ابی الحدید از منابع اهل سنت است. این داستان را نوشته که یکوقتی معاویه وقتی کسی به او گفت: دشمنی با علی بن ابی طالب را تمام کن، بگو دیگر تمام شد. او که به شهادت رسید و تو با امام حسن صلح نامه امضاء کردی، دیگر این دشنام دادن را تمام کن.

جاودانگی عاشورا

گفت: نه به خدا قسم، مگر نمی‌بینی بر سر مأذنه‌ها نام محمد در کنار نام خداوند آمده است، به خدا قسم تا این نام را دفن نکنم آرام نمی‌نشینم. ابن ابی الحدید دروغ می‌گوید؟ امام سجاد فرمود: امروز بر مأذنه‌ها اذان هست یا نیست؟ اگر هست ما پیروز شدیم. متأسفانه کسانی که می‌گویند: این عزاداری‌ها دین را به حاشیه برده است، چه جوابی بدهیم؟ شما باعث شدید با این عزاداری‌ها دین به حاشیه برود!! همه دین با شهادت سیدالشهداء زنده شد. اگر عاشورا نبود هیچ نامی از دین نبود. انصافاً معارفی که از دین بلد هستید غیر از این است که در مجالس اهل‌بیت یاد گرفتیم. حضرت آیت الله العظمی سید عبدالهادی شیرازی که بعضی مراجع تقلید افتخار شاگردی این بزرگوار را دارند، وقتی می‌خواستند نماز بخوانند قبل از تکبیره الاحرام یک سلامی به امام حسین دادند، السلام علیک یا أباعبدالله، الله اکبر! گفتند: شما مرجع تقلید هستید و دیگران از شما یاد می‌گیرند. فرمودند: اینجا نداریم اذان بگویید ولی وقتی به نماز می‌ایستم، نمازم را از سیدالشهداء دارم. بدون سلام بر سیدالشهداء نمی‌توانم نماز بخوانم.

وقتی به مرحوم آیت الله العظمی حائری گفتند: چرا شما ناراحت هستید؟ زمان رضاخان عزاداری ممنوع بود، گفتند: اینقدر ناراحتی ندارد، جلوی مستحبی را گرفتند. فرمود: بله ولی مستحبی که هزار واجب از آن بیرون می‌آید. الآن به برکت همین مجالس چقدر جوان‌ها پاک می‌شوند و توبه می‌کنند. می‌گویند: در این دهه محرم دو حدیث از امام حسین می‌شنوید؟ تمام جلسات دهه محرم معارف دین و احادیث سیدالشهداء است. چطور می‌گویید عزاداری سیدالشهداء دین را به حاشیه می‌برد؟ گاهی می‌گویند: شما عزاداری بر سیدالشهداء را از مبعث بزرگتر کردید. این حدیث از پیامبر معروف است «حسینٌ منی و أنا من حسین» قدیمی‌ترین منابع این حدیث کامل الزیارات ابن قولویه قمی است. حسین از من است، من از حسین هستم! من از حسین هستم یعنی چه؟ آیا معنی‌اش این نیست که بقاء دین و اسلام به دست سیدالشهداء خواهد بود. در دنیا فراوان هستند کسانی که نامی از اسلام نشنیدند. از اربعین و پیاده روی اربعین و کربلا و عاشورا به پیامبر وصل می‌شوند. ما نتوانستیم پیامبر را به عالم معرفی کنیم. خیلی‌ها نام پیامبر را نشنیدند. ولی از اربعین وقتی بساط پیاده روی را می‌بینند، تعجب می‌کنند. «و أنا من حسین» یعنی به وسیله امام حسین به من می‌رسند. شناخت دین من به برکت سیدالشهداء است.

راه های دریافت معارف

از حرف‌های عجیبی که در ارتباط با امام سجاد اشاره کنم، می‌گویند: شما اینقدر زیارتنامه‌ها و زیارتنامه خوانی‌ها را توسعه دادید که جای قرآن خواندن را گرفته است. برای چه اینقدر مردم را به خواندن زیارت تشویق می‌کنید؟ اگر کسی تخصص این رشته را ندارد نباید دخالت کند. الآن بزرگان دین ما در علم پزشکی و معماری و مهندسی دخالت می‌کنند؟ خود مراجع ما هم تسلیم پزشک هستند. قرآن خیلی کلیات دارد، هزاران حکم دارد، بعد از قرآن سه راه برای دریافت معارف داریم که هیچ تفاوتی با هم ندارد. ۱- روایات ۲- زیارات؛ آیا راهی برای امام شناسی بالاتر از جامعه کبیره هست؟ بیش از دویست ویژگی در جامعه کبیره برای امام آمده است. بالاترین سند امام شناسی در تاریخ شیعه، جامعه کبیره است. ۳- مناجات؛ گاهی در قالب دعا بیان می‌کنند. قال الصادق، یا اللهم انی اسئلک، یا السلام علیکم یا اهل بیت نبوه، در قالب زیارت یا مناجات یا روایات باشد تفاوتی ندارد.

صحیفه سجادیه دریایی از معارف

مثلاً در مورد معارف دین در قالب دعا، انصافاً معارفی که در صحیفه سجادیه داریم، در خمسه عشر داریم، در زیارت عرفه و دعای مکارم الاخلاق داریم، کجا می‌توانیم اینها را پیدا کنیم؟ صحیفه سجادیه دریایی از معارف است. می‌گوید: اینقدر شما زیارت را توسعه می‌دهید، مردم را تشویق به زیارت می‌کنید، اگر کسی صحیفه بخواند، نهج‌البلاغه بخواند، از قرآن فاصله گرفته است. صحیفه چیزی غیر از قرآن است. نهج‌البلاغه چیزی غیر از تفسیر قرآن است؟ ابن ابی الحدید دارد که بر بعضی از خطبه‌های امیرالمؤمنین را باید سجده کرد. سجده در برابر نهج‌البلاغه، سجده در برابر خود قرآن است.

راه معارف یکی از این سه تا است. در قالب زیارات باشد یا مناجات یا در قالب دعا باشد. بالاترینش همین صحیفه سجادیه است که به برکت امام سجاد به ما رسیده است. حضرت در شرایطی بودند که نمی‌توانستند مبارزات سیاسی خود را صریح بگویند. دعای ۴۸ را ببینید، این دعا بالاترین مبارزه نیست، دشمن نمی‌فهمد امام دارد چه کار می‌کند. دعای ۴۸ صحیفه «اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا الْمَقَامَ‏ لِخُلَفَائِکَ‏ وَ أَصْفِیَائِکَ وَ مَوَاضِعَ أُمَنَائِکَ فِی الدَّرَجَهِ الرَّفِیعَهِ الَّتِی اخْتَصَصْتَهُمْ بِهَا قَدِ ابْتَزُّوهَا» خدایا مقام امامت برای اولیای توست، حضرت همان حرفی که امیرمؤمنان در خطبه شقشقیه بیان کرده، در قالب دعا بیان می‌کند. دشمن حواسش نیست چه می‌گوید، فکر می‌کند حضرت دعا می‌خواند.

خطبه های امام سجاد علیه‌السّلام

امام حسین(ع) در کربلا ایستادند و خطبه خواندند، ولی امام سجاد در مجلس ابن زیاد فریاد زدند، اوج این حرکت امام سجاد در این سفر کوفه و شام است، خطبه‌های امام سجاد را در کوفه ببینید. خطبه حضرت در شام را ببینید. امام یک جوان ۲۳، ۲۴ ساله با آن همه داغی که دیده بود. سخنران برای سخنرانی چند شرط دارد. گرسنه نباشد، تشنه نباشد، در فشار روحی نباشد. مجلس آماده باشد و مخاطب خوش بین باشد. اگر مخاطب نگاه بدی داشته باشد، دهان سخنران بسته می‌شود. حضرت در شرایطی بودند که فضای سخنرانی نبود، حضرت روز جمعه‌ای بود که در مجلس یزید بود، همه را دعوت کرد، در مسجد جامعه اموی که در شام هست، اهل‌بیت را به عنوان اسیر و خارجی می‌دانستند، بعد هم با کمال خوشحالی چون یزید مست غرور بود، مست قدرت و شراب بود، مست پیروزی و جوانی بود، نشسته با این همه مستی‌ها سریح به خطیب دربار می‌گوید: بروید بر علیه اهل‌بیت سخن بگویید و به نفع ابوسفیان و معاویه و یزید سخن بگویید. مردمی که چهل سال تحت تأثیر تبلیغات بنی امیه بودند. خطیب حرف‌هایش را زد.

یزید فکر نمی‌کرد نفس‌کشی باقی مانده باشد. یک مرتبه امام سجاد از پایین منبر فریاد زد: وای بر تو! «اشْتَرَیْتَ مَرْضَاهَ الْمَخْلُوقِ‏ بِسَخَطِ الْخَالِقِ فَتَبَوَّأْ مَقْعَدَکَ مِنَ النَّارِ» بخاطر رضایت یزید خشم خدا را خریدی؟ چه گفتی؟ مردم جا خوردند. رو به یزید کرد و فرمود: «یَا یَزِیدُ ائْذَنْ لِی حَتَّى أَصْعَدَ هَذِهِ الْأَعْوَادَ» فرمود: جایی که تو نشستی، جایی که دربار برود و مدح آل ابوسفیان را بگوید، منبر نیست. منبر جایی است که امام سجاد بیان کردند. فرمودند: «فَأَتَکَلَّمَ بِکَلِمَاتٍ» من بروم روی این چوب‌ها حرفی بزنم و دو ویژگی داشته باشد. معیار سخنرانی این است، «لِلَّهِ فِیهِنَّ رِضاً وَ لِهَؤُلَاءِ الْجُلَسَاءِ فِیهِنَّ أَجْرٌ وَ ثَوَابٌ» رضای خدا در آن باشد، اینهایی که اینجا نشستند یک اجر و پاداشی ببرند.«اعلی المنابر تعلنون بسبه و بسیفه نصبت لکم أعودها» این چوب‌هایی که امروز بالای آن رفتید، این چوب‌ها به برکت شمشیر جهاد امیرالمؤمنین برای شما آماده شد. این منبر نیست و چوب است.

رسوایی آل ابی سفیان

مردم ماجراجو هستند، لذا اصرار کردند. در یکی از قدیمی‌ترین منابع اهل سنت آمده غیر از منابع شیعه، خوارزمی از علمای بزرگ اهل سنت است. این خطبه و اصلش را خوارزمی در منابعش آورده است. یزید گفت: من اجازه نمی‌دهم. اگر این آقا منبر برود پایین نمی‌آید، من و آل ابی سفیان را رسوا می‌کند. پسری داشت به نام معاویه بن یزید، بعد از مرگ یزید زود کناره‌گیری کرد و اعلام برائت کرد از پدران خود و تحت تأثیر معلم خوبی بود. معلم می‌تواند از پسر یزید آدمی بسازد که بعد از مرگ پدرش اعلام برائت کند و از خلافت کناره‌گیری کند. این پسر آمد اصرار کرد که اجازه بده سخنرانی کند. اینها علم را از کودکی از پدران خود چشیدند. یزید نتوانست مخالفت کند و اگر مخالفت می‌کرد شاید مردم بعد از جلسه دور امام سجاد می‌ریختند. خوارزمی می‌نویسد حضرت خطبه‌ای خواند که دلهای مردم را به لرزه واداشت. چشمان مردم را به گریه، مردم شام که چهل سال تبلیغات علیه اهل‌بیت آنجا بود، طوری شد که مخاطبین حضرت ضجه می‌زدند. این چه کار بزرگی است.

بخش های خطبه حضرت

وقتی حضرت بالای منبر رفتند، آن چوب‌ها منبر شد. اول حمد و ثنای الهی را گفتند، این خطبه که حضرت بیان کردند چهار بخش است:
۱- جایگاه اهل بیت را خیلی کوتاه بیان کردند.
۲- انتساب خودشان را به خاتم الانبیاء بیان کردند.
۳- خدمات امیرمؤمنان را بیان کردند.
۴- وقتی حضرت دیدند مردم گریه می‌کنند جای روضه‌خوانی بود و حضرت اولین روضه‌خوانی را در حضور یزید و مردم بیان کردند و فرمود: حالا که گریه می‌کنید بگذارید بگویم با پدرم چه کردند. حضرت بعد از حمد و ثناء اینطور آغاز کردند، «أَیُّهَا النَّاسُ أُعْطِینَا سِتّاً وَ فُضِّلْنَا بِسَبْعٍ أُعْطِینَا الْعِلْمَ وَ الْحِلْمَ وَ السَّمَاحَهَ وَ الْفَصَاحَهَ وَ الشَّجَاعَهَ وَ الْمَحَبَّهَ فِی قُلُوبِ الْمُؤْمِنِینَ وَ فُضِّلْنَا بِأَنَّ مِنَّا النَّبِیَّ الْمُخْتَارَ مُحَمَّداً وَ مِنَّا الصِّدِّیقُ وَ مِنَّا الطَّیَّارُ وَ مِنَّا أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ وَ مِنَّا سِبْطَا هَذِهِ الْأُمَّهِ» مردم بدانید خداوند به ما شش چیز عنایت کرده و ما را بر دیگران به هفت فضیلت برتری داده است. خداوند به ما علم و دانایی و حلم و بردباری و جود و سخاوت و فصاحت بیان، مردانگی و جوانمردی عنایت کرده و محبت ما را در قلوب مؤمنین قرار داده است.

مردم بدانید محمد مختار از ماست، حیدر کرار از ماست، جعفر طیار از ماست، حمزه سیدالشهداء از ماست، دو سبط این امت حسن و حسین از ما هستند و مهدی امت از ماست. «مَنْ عَرَفَنِی فَقَدْ عَرَفَنِی وَ مَنْ لَمْ یَعْرِفْنِی أَنْبَأْتُهُ بِحَسَبِی وَ نَسَبِی» هرکس با این کوتاه سخن مرا شناخت، شناخت و هرکس نشناسد، پرده را بالاتر بزنم و ریشه حسب و نسب خود را آشکارتر بیان کنم. «أَیُّهَا النَّاسُ أَنَا ابْنُ مَکَّهَ وَ مِنَى أَنَا ابْنُ زَمْزَمَ وَ الصَّفَا أَنَا ابْنُ مَنْ حَمَلَ الرُّکْنَ بِأَطْرَافِ الرِّدَا أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ ائْتَزَرَ وَ ارْتَدَى أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنِ انْتَعَلَ وَ احْتَفَى أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ طَافَ وَ سَعَى أَنَا ابْنُ خَیْرِ مَنْ حَجَّ وَ لَبَّى أَنَا ابْنُ مَنْ حُمِلَ عَلَى الْبُرَاقِ فِی الْهَوَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أُسْرِیَ بِهِ‏ مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَى الْمَسْجِدِ الْأَقْصَى‏ أَنَا ابْنُ مَنْ بَلَغَ بِهِ جَبْرَئِیلُ إِلَى سِدْرَهِ الْمُنْتَهَى أَنَا ابْنُ مَنْ‏ دَنا فَتَدَلَّى فَکانَ قابَ قَوْسَیْنِ أَوْ أَدْنى‏ أَنَا ابْنُ مَنْ صَلَّى بِمَلَائِکَهِ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ أَوْحَى إِلَیْهِ الْجَلِیلُ مَا أَوْحَى» مردم بدانید من پسر مکه و منا هستم. من پسر زمزم و صفا هستم. من پسر بهترین کسانی هستم که به حج خانه خدا آمده و طواف کعبه نموده و سعی صفا و مروه انجام داده است. من پسر کسی هستم که سیر آسمان‌ها نمود و بر براق سوار شد.

بار دیگر از ملک پران شوم *** آنچه در وهم تو ناید آن شوم

من پسر پیامبری هستم که از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی سیر کرد، من پسر کسی هستم که فرشتگان آسمان در آسمان‌ها به امامت او نماز خواندند. آنچه خداوند باید به او وحی کند، وحی کرده است. در مقطع سوم امیرالمؤمنین را معرفی می‌کند «أَنَا ابْنُ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى أَنَا ابْنُ عَلِیٍّ الْمُرْتَضَى أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ خَرَاطِیمَ الْخَلْقِ حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ أَنَا ابْنُ مَنْ ضَرَبَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ بِسَیْفَیْنِ وَ طَعَنَ بِرُمْحَیْنِ وَ هَاجَرَ الْهِجْرَتَیْنِ وَ بَایَعَ الْبَیْعَتَیْنِ وَ قَاتَلَ بِبَدْرٍ وَ حُنَیْنٍ وَ لَمْ یَکْفُرْ بِاللَّهِ طَرْفَهَ عَیْنٍ أَنَا ابْنُ صَالِحِ الْمُؤْمِنِینَ وَ وَارِثِ النَّبِیِّینَ وَ قَامِعِ الْمُلْحِدِینَ وَ یَعْسُوبِ الْمُسْلِمِینَ وَ نُورِ الْمُجَاهِدِینَ وَ زَیْنِ الْعَابِدِینَ وَ تَاجِ الْبَکَّائِینَ وَ أَصْبَرِ الصَّابِرِینَ وَ أَفْضَلِ الْقَائِمِینَ مِنْ آلِ یَاسِینَ رَسُولِ رَبِّ الْعَالَمِینَ أَنَا ابْنُ الْمُؤَیَّدِ بِجَبْرَئِیلَ الْمَنْصُورِ بِمِیکَائِیلَ أَنَا ابْنُ الْمُحَامِی عَنْ حَرَمِ الْمُسْلِمِینَ وَ قَاتِلِ الْمَارِقِینَ وَ النَّاکِثِینَ وَ الْقَاسِطِینَ وَ الْمُجَاهِدِ أَعْدَاءَهُ النَّاصِبِینَ وَ أَفْخَرِ مَنْ مَشَى مِنْ قُرَیْشٍ أَجْمَعِینَ وَ أَوَّلِ مَنْ أَجَابَ وَ اسْتَجَابَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ مِن‏ الْمُؤْمِنِینَ وَ أَوَّلِ السَّابِقِینَ وَ قَاصِمِ الْمُعْتَدِینَ وَ مُبِیدِ الْمُشْرِکِینَ وَ سَهْمٍ مِنْ مَرَامِی اللَّهِ عَلَى الْمُنَافِقِینَ وَ لِسَانِ حِکْمَهِ الْعَابِدِینَ وَ نَاصِرِ دِینِ اللَّهِ وَ وَلِیِّ أَمْرِ اللَّهِ وَ بُسْتَانِ حِکْمَهِ اللَّهِ وَ عَیْبَهِ عِلْمِهِ سَمِحٌ سَخِیٌّ بَهِیٌّ بُهْلُولٌ زَکِیٌّ أَبْطَحِیٌّ رَضِیٌّ مِقْدَامٌ هُمَامٌ صَابِرٌ صَوَّامٌ مُهَذَّبٌ قَوَّامٌ قَاطِعُ الْأَصْلَابِ وَ مُفَرِّقُ الْأَحْزَابِ أَرْبَطُهُمْ عِنَاناً وَ أَثْبَتُهُمْ جَنَاناً وَ أَمْضَاهُمْ عَزِیمَهً وَ أَشَدُّهُمْ شَکِیمَهً أَسَدٌ بَاسِلٌ یَطْحَنُهُمْ فِی الْحُرُوبِ إِذَا ازْدَلَفَتِ الْأَسِنَّهُ وَ قَرُبَتِ الْأَعِنَّهُ طَحْنَ الرَّحَى وَ یَذْرُوهُمْ فِیهَا ذَرْوَ الرِّیحِ الْهَشِیمَ لَیْثُ الْحِجَازِ وَ کَبْشُ الْعِرَاقِ مَکِّیٌّ مَدَنِیٌّ خَیْفِیٌّ عَقَبِیٌّ بَدْرِیٌّ أُحُدِیٌّ شَجَرِیٌّ مُهَاجِرِیٌّ مِنَ الْعَرَبِ سَیِّدُهَا وَ مِنَ الْوَغَى لَیْثُهَا وَارِثُ الْمَشْعَرَیْنِ وَ أَبُو السِّبْطَیْنِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ذَاکَ جَدِّی عَلِیُّ بْنُ أَبِی طَالِب‏»

من پسر کسی هستم که در پیشگاه پیامبر «ضَرَبَ‏ خَرَاطِیمَ‏ الْخَلْقِ» گردن گردنکشان را زد تا اسلام زنده شد. «حَتَّى قَالُوا لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» تا لا اله الا الله زنده شد، من پسر کسی هستم که در پیشگاه پیامبر با دو شمشیر جنگید و با دو نیزه حمله کرد. با پیامبر دو هجرت کرد. در بدر و حنین جنگید، یک چشم بر هم زدن به خدا کفر نورزید. بهترین صبر کنندگان و قیام کنندگان، همه جا با پیامبر بود. در مکه با رسول الله بود، در مدینه با پیامبر بود. در بیعت شجره و عقبه بود. علی ابن ابی طالب را از زبان من بشناسید. امیرمؤمنان را از زبان زین العابدین بشناسید. شاید این مردم با امیرمؤمنان دشمنی داشته باشند، اما فرمودند: «أَنَا ابْنُ فَاطِمَهَ الزَّهْرَاءِ أَنَا ابْنُ سَیِّدَهِ النِّسَاءِ» هنوز هستند بین مردم اصحاب پیامبر که می‌دیدند پیامبر به احترام فاطمه زهرا می‌ایستاد و دست فاطمه را می‌بوسید.

خوارزمی می‌نویسد مردم در مجلس ضجه می‌زدند. آقا فرمود: بگذارید خودم روضه پدرم را بخوانم و بگویم: با پدرم حسین چه کردند. «أَنَا ابْنُ‏ الْعَطْشَانِ‏ حَتَّى قَضَى أَنَا ابْنُ طَرِیحِ کَرْبَلَاءَ أَنَا ابْنُ مَسْلُوبِ الْعِمَامَهِ وَ الرِّدَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ بَکَتْ عَلَیْهِ مَلَائِکَهُ السَّمَاءِ أَنَا ابْنُ مَنْ نَاحَتْ عَلَیْهِ الْجِنُّ فِی الْأَرْضِ وَ الطَّیْرُ فِی الْهَوَاءِ» من پسر حسینی هستم که با لب تشنه سر از بدنش جدا کردند. شما کف زدید و شادی کردید ولی فرشتگان آسمان بر او گریه کردند.

جن و ملک بر آدمیان گریه می‌کنند *** گویا عزای اشرف اولاد آدم است

«أَنَا ابْنُ مَنْ رَأْسُهُ عَلَى السِّنَانِ یُهْدَى» من پسر حسینی هستم که سرش را بالای نیزه چهل منزل هدیه بردند. حضرت یک جمله دارد خیلی سنگین است و من از امام زمان عذر می‌خواهم، «أَنَا ابْنُ الْمَجْزُوزِ الرَّأْسِ مِنَ الْقَفَا» من پسر آن حسینی هستم که سرش را از قفا جدا کردند. من پسر حسینی هستم که با قتل صبر او را کشتند. امام باقر چهار ساله در کربلا شاهد بودند، فرمودند: می‌دانید پدرم را در کربلا چطور کشتند؟ «قتل الحسین بالسیف و السنان و الحدید و الحجاره» عده‌ای با شمشیر، عده‌ای با نیزه، عده‌ای با چوب، امام سجاد ادامه داد، مجلس منقلب شد. یزید نگران شد فتنه‌ای برپا شود. به بهانه وقت نماز به مؤذن گفت: مؤذن وقت نماز است، اذان بگو. تا مؤذن فریاد زد، الله اکبر، حضرت کلامش را قطع کرد و فرمود: من هم الله اکبر می‌گویم.

شما به زبان می‌گویید و من با همه وجود می‌گویم. مؤذن گفت: «اشهد ان لا اله الا الله» حضرت فرمود: «شهد بها لَحْمِی‏ وَ دَمِی‏ وَ مُخِّی وَ عِظَامِی» گوت و پوست و اعضاء و جوارح من «لا اله الا الله» می‌گوید. تا مؤذن گفت: «اشهد أن محمداً رسول الله» نوشتند امام سجاد به مؤذن رو کرد و فرمود: به حق این نام آرام باش. به یزید رو کرد و فرمود: این محمدی که با عظمت نامش را می‌برند جد من است یا تو؟ اگر بگویی جد توست، همه می‌دانند دروغ می‌گویی و جدت ابوسفیان است. اگر جد من است، چرا اهل‌بیتش را اسیر کردی؟ چرا حسین او را به قتل رساندی؟ مجلس به هم خورد و نتوانستند تحمل کنند. مصیبت زده باید حرف بزند و اگر نگذارند خودش را می‌زند. امام سجاد که نگذاشتند حرفش را ادامه بدهد، دست بالای منبر شام برد و گریبان چاک زد و مجلس به هم خورد و دور حضرت ریختند و هرکس سؤالی می‌پرسد. منهال آمد و گفت: آقاجان «کیف أصبح» شب و روز شما چگونه می‌گذرد؟ فرمود: همین قدر بگویم که همه مردم در پناه اسلام آرام هستند ولی اهل‌بیت پیغمبر در خرابه، خرابه نشین هستند. شاید می‌خواستند عذرخواهی کنند و جبران گذشته کنند. اگر از امام سجاد سؤال کرده باشند، کجا باید عذرخواهی کنیم؟ علی القاعده باید خرابه شام را آدرس داده باشند. «السلام علیک یا أباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک»

با این توجهی که به این کلام نورانی امام سجاد هست، خیلی سفارش کردند برای بیماران دعا کنید، دعای امام حسین در عصر عاشورا را با من بخوانید و ختم أمن یجیب داشته باشیم. امام سجاد(ع) فرمود: عصر عاشورا امام حسین به خیمه آمد و این دعا را یاد من داد و فرمود: در سختی و گرفتاری این دعا را بخوان. «بِحَقِ‏ یس وَ الْقُرْآنِ الْحَکِیمِ‏ وَ بِحَقِ‏ طه‏ وَ الْقُرْآنِ الْعَظِیمِ یَا مَنْ‏ یَقْدِرُ عَلَى‏ حَوَائِجِ السَّائِلِینَ یَا مَنْ یَعْلَمُ مَا فِی الضَّمِیرِ یَا مُنَفِّسُ عَنِ الْمَکْرُوبِینَ یَا مُفَرِّجُ عَنِ الْمَغْمُومِینَ یَا رَاحِمَ الشَّیْخِ الْکَبِیرِ یَا رَازِق‏ الطِّفْلِ الصَّغِیرِ یَا مَنْ لَا یَحْتَاجُ إِلَى التَّفْسِیرِ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ… أَمَّنْ یُجِیبُ‏ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَکْشِفُ السُّوء» خدایا به حق زین العابدین و سیدالشهدا(ع) مریض‌ها لباس عافیت بپوشان. به حق محمد و آل محمد رفع گرفتاری و پریشانی از شیعیان امیرالمؤمنین بفرما و همه مسلمان‌ها در سراسر عالم بر دشمنان پیروز بگردان و در دنیا و آخرت ما را از اهل‌بیت جدا مگردان. به حق زین العابدین حوائج و گرفتاری‌های مردم را برطرف بفرما. قرض بدهکاران را ادا بفرما. به آنهایی که منتظر اولاد هستند، اولاد صالح مرحمت بفرما. ارواح همه شهدا را مهمان سفره سیدالساجدین و زین العابدین قرار بده.

سعید بن جُبیر

شریعتی: انشاءالله، انشاءالله خداوند به حق این اشک‌ها و روضه‌ها، همه بیماران را شفا عنایت بفرماید. … این هفته قرار است از سعید بن جُبیر یاد کنیم. از اصحاب و یاران حضرت سجاد(ع) و نکات نابی را خواهیم شنید.

حجت الاسلام حسینی‌قمی: از فرصت‌های بسیار استثنایی که امام سجاد از آن استفاده کردند در طول امامتشان تربیت شاگردان است. در کتاب‌های ما اسامی ۱۶۰ نفر از اصحاب امام سجاد را داریم و اگر اینها نبودند صحیفه و مکارم الاخلاق به ما نمی‌رسید. این یادگارهایی که هست توسط همین شاگردان و یکی سعید بن جبیر است. روایتی است که فردای قیامت منادی ندا می‌دهد حواریون هر امامی، اگر اینها نبودند قطعاً این یادگاری‌ها به دست ما نمی‌رسید.

مرحوم آیت الله مرعشی در مقدمه صحیفه نوشتند که من مکاتباتی با شیخ الازهر داشتم صاحب تفسیر جواهر، او به من نامه نوشت که شیعه غیر از نهج‌البلاغه، کتابی دارد؟ من یک نسخه از صحیفه برایش فرستادم و بعد از مدت‌ها به من نامه نوشت از شقاوت و بدبختی ما بود که ما تا به حال با صحیفه سجادیه آشنا نبودیم. من تصمیم دارم شرحی بر این صحیفه بنویسم. چهل هزار زوج، یعنی هشتاد هزار نفر در طرح فرزندان غدیر ثبت نام کردند، نهایت به هزار نفر کمک شود. ۷۹ هزار نفر دیگر چشم انتظار هستند. اگر می‌خواهید شیعه امیرالمؤمنین و پیرو اهل‌بیت بیشتر شود، در این طرح بیشتر یاری و کمک کنید. مسجد وقف کردن و حسینیه وقف کردن خوب است، اما مشارکت در این کار هم کار بسیار پسندیده‌ای است.

شریعتی: چقدر نام تو زیباست أباعبدالله…«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین سید حسین حسینی قمی
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۹/۰۶/۲۳

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *