Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
سخنرانی ( میرباقری غدیر نورباران 10) 1065 سید محمدمهدی میرباقری متن گردآوری عید غدیر استاد میرباقری ؛ متن گردآوری عید غدیر

أبعاد مهم مسأله ابلاغ در روز عید غدیر

mirbagheri_ImamAli03

أبعاد مهم مسأله ابلاغ در روز عید غدیر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

تا قافیه‌ی شعر امیر است و غدیر است *** برخیز که هنگام مراعات نظیر است
الیوم که اکملتُ لکم دینکم آمد *** تا عرش فراخوان تماشای امیر است
افطار در خانه مولا بنشیند *** هر خسته که مسکین و یتیم است و اسیر است
بر طبل بکوبید، نقاره بنوازید *** آواز بخوانید که بی مایه فطیر است
من مات علی حبّ علی مات شهیدا *** آنان که نمردند بمیرند که دیر است
این شیهه‌ی اسبان ظهور است می‌آید *** هنگامه‌ی ما یستوی الاعمی و بصیر است
می‌چرخم و می‌رقصم و تقصیر خودم نیست *** این شور و جنون را چه کنم عید غدیر است

شریعتی: «الحمدلله الذی جعلنا من المتمسکین بولایه امیرالمؤمنین و الائمه المعصومین» سلام می‌کنم به دوستان عزیزم، بیننده‌های خوب و نازنین‌مان، عید شما مبارک باشد. انشاءالله هرجا هستید زیر سایه‌ی مهربانی‌های امیرالمؤمنین باشید و زیارت ایوان باصفای حضرت نصیب شما شود. حاج آقای میرباقری سلام علیکم و رحمه الله خیلی خوش آمدید.

حاج آقای میرباقری: سلام علیکم و رحمه الله، خدمت شما و همه بینندگان عزیز سلام می‌کنم. امیدوارم این روز سرآغاز برکات فراوانی برای ما باشد.

شریعتی: انشاءالله، بحث امروز ما قطعاً عیدی شما به ما و مخاطبان برنامه خواهد بود. بحث شما را خواهیم شنید.

حاج آقای میرباقری: اعوذ بالله من الشیطان الرجیم، بسم الله الرحمن الرحیم، الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمدٍ و آله الطاهرین سِیما بقیه الله فی الارضین ارواحنا لتراب المقدمه الفداء و لعنه علی اعدائهم اجمعین، (قرائت دعای سلامت امام زمان)

یک حدیثی را ابتدا از أمالی صدوق می‌خوانم که بشارت‌های خوبی برای محبین و شیعیان امیرالمؤمنین هست، در این حدیث نورانی هفت هشت نکته را نبی اکرم بیان کردند و امام صادق این حدیث را از پدران و آباء معصوم خود از وجود مقدس رسول الله(ص) نقل کردند در باب امیرالمؤمنین و فضیلت انس و ارتباط با حضرت، خداوند متعال به برادرم امیرالمؤمنین علی بن ابی طالب صفاتی داده و فضایلی داده که «لَا یُحْصِی‏ عَدَدَهَا غَیْرُهُ» جز خدای متعال کسی نمی‌تواند احصاء کند، احاطه پیدا کند به فضایلی که به حضرت داده شده است. حضرت فرمود: جز خدا و من کسی تو را نشناخته است، ای علی. این نکته اول است که فضایل حضرت در احصاء ما نمی‌آید ولی بهره ما از این فضایل چیست؟ فرمودند: اگر کسی یکی از این فضایل را یاد کند، «فَمَنْ ذَکَرَ فَضِیلَهً مِنْ فَضَائِلِهِ مُقِرّاً بِهَا» این فضیلت در قلبش اقرار پیدا کرده باشد و فضیلت را پذیرفته باشد، خدای متعال گناهان گذشته و آینده او را پاک می‌کند. یعنی به طهارت نفس می‌رسد. توبه‌ای که اینقدر سنگین است با متذکر شدن به فضیلت حضرت محقق می‌شود. ولایت حضرت مطهر است، فرمودند: اگر کسی فضایلی از فضایل حضرت را بنویسد، مادامی که این کتاب باقی است، ملائکه برای صاحب این کتاب استغفار می‌کنند. اگر کسی بشنود فضیلتی از فضایل حضرت را، گناهانی که با سامعه‌اش کرده است، قوه سامعه انسان تطهیر می‌شود. اگر فضیلتی از فضایل حضرت را بخواند، خدای متعال گناهانی که با چشم انجام داده را پاک می‌کند. شرط همه اینها اقرار است. گناه خروج از دایره ولایت است و باطنش ولایت ائمه جور است. وقتی انسان برمی‌گردد رو به امیرالمؤمنین و قوای خودش را در ارتباط با حضرت قرار می‌دهد مثل آدمی است که به آب نزدیک می‌شود. آدمی که بدنش متنجس است، وارد آب کُر شود پاک می‌شود.

وقتی به سرچشمه طهارت نزدیک شوی، استماعش، خواندنش، شنیدن و نوشتن و ذکرش طهارت نفس می‌آورد. رسول خدا فرمودند: «النَّظَرُ إِلَى عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع عِبَادَهٌ» ما محروم هستیم مگر اینکه کسی اهل سلوک باشد و بتواند وجه حضرت را در عالم ببیند. «وَ ذِکْرُهُ عِبَادَهٌ» متذکر حضرت و فصایل او شدن عبادت خداست و پرستش خدای متعال از این طریق است. این هم بخاطر جایگاه حضرت است. «وَ لَا یُقْبَلُ إِیمَانُ عَبْدٍ إِلَّا بِوَلَایَتِهِ وَ الْبَرَاءَهِ مِنْ أَعْدَائِهِ» ایمان هیچ بنده‌ای قبول نمی‌شود الا با ولایت حضرت و برائت از دشمنان حضرت و هردو باید با هم جمع شود. انشاءالله فرصتی بگذاریم برای اینکه فضایل حضرت را بخوانیم. قریب به سی جلد از بحارالانوار در باب فضایل امیرالمؤمنین است. در روایتی که مرحوم کلینی در مقدمه کافی نقل کردند، مصادیق دیگری هم دارد. حضرت فرمودند: اگر کسی امر ما را از قرآن بدست نیاورد، عارف به مقامات ما از طرق قرآن نشود، فتنه‌هایی که در پیش روی امت هست از آنها نجات پیدا نمی‌کند. در قرآن مقامات حضرت و درکات دشمنان و درگیری‌ها با تفصیل ذکر شده است. حتی وقایع آخرالزمانی هم در قرآن اشاره شده است. اگر کسی اینها را بداند از فتنه‌ها عبور می‌کند. لذا بهترین مصدر قرآن است البته با تکیه به روایات.

نکته‌ای که باید بگویم این است که روز غدیر این آیه نازل شده و حضرت به این آیه عمل کردند. آیه مبارکه سوره مائده «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ‏ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَ إِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَما بَلَّغْتَ رِسالَتَهُ وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» (مائده/۶۷) آنچه به شما مأموریت داده شد ابلاغ کنید و اگر نکنید رسالت انجام نشده و ابلاغ رسالت نشده است. خدای متعال وعده می‌دهد، «وَ اللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ» پیداست اینجا تکلیف سنگینی روی حضرت بوده، در روایت هست در أمالی صدوق هست که حضرت ۱۲۰ معراج رفتند، در معراج صد و بیستم که نزدیک غدیر بود، مقامات را طی کردند به یک نهری که از آن تعبیر به نهر نور شده است، و این آیه ذکر شده «وَ جَعَلَ‏ الظُّلُماتِ‏ وَ النُّورَ» (انعام/۱) از این مقام است. به حضرت عرض کرد: عبور کنید، احدی جز شما تا حالا از ملائکه و انبیاء عبور نکردند. حضرت عبور کردند و جبرئیل هم آمدند، به نقطه‌ای رسیدند که دیگر جبرئیل هم جا ماند. وقتی وارد محیط خلوت با خدای متعال شدند، خدای متعال آنجا با حضرت گفتگویی دارند، من اسم تو را از اسم خودم گرفتم، من اسم تو را از اسم خود مشتق کردم، هرکس به تو پیوند بخورد من به آنها پیوند می‌خورم و هرکس از تو جدا شود من از او جدا می‌شوم. فرمودند: من برای هر پیغمبری وصی قرار دادم. وصی شما را هم امیرالمؤمنین قرار دادم. به امت خود ابلاغ کن وقتی از معراج برگشتی. حضرت شش روز درنگ کردند. در این حدیث هست چون مردم تازه از دوران جاهلیت عبور کرده بودند.

قبلاً گفتیم که جاهلیت یعنی آدم در عالم بر محوریت خودش راه برود. چه قرن بیست و یکم باشد چه چهارده قرن قبل باشد. تا انسان به امام بر نگردد و با امام به سمت خدا نرود، جاهل است. کسی که خودش می‌خواهد از پیش خودش خدا را عبادت کند، جاهل است. در کتاب شریف کافی بابی هست در کتاب حجه، باب المعبود، آنچه ما می‌پرستیم چیست؟ امام صادق فرمودند: کسی خدا را توهم کند، خودش خدا درست کند و بپرستد، این ذهن خودش را می‌پرستد و نقش پرست است و کافر است. کسی اسامی را بپرستد. اسامی حضرت حق مثل الله، رحمان، رحیم، کسی در مقابل اینها سجده کند این کفر است. این اسماء یک اسماء ملفوظه هستند که به لفظ می‌گوییم و یک معانی در ذهن ما دارد ولی یک اسمایی هست که اسماء حقیقی است و این اسامی حکایت از آن می‌کند که این اسامی اسم حقیقی خدای متعال هستند. اسامی و صفات مخلوقات هستند. در توحید صدوق هست که به وسیله اینها خدا شناخته و عبادت شود. اگر اسامی نبودند خدا عبادت نمی‌شد. اسمایی که از طریق آنها خدای متعال عبادت می‌شود. این دعا یعنی عبادت، مرحوم علامه طباطبایی نکته‌ای بیان کردند، خیلی لطیف است و فرمودند: مقصود از دعا اینجا عبادت است. «وَ لِلَّهِ الْأَسْماءُ الْحُسْنى‏ فَادْعُوهُ‏ بِها» (اعراف/۱۸۰) از طریق این اسماء عبادت کنید. این اسماء فقط الفاظ نیستند. الفاظ هم عالمی دارد. حقایقی این اسماء هستند که عالم را پر کردند. آن اسمایی که خدای متعال عالم را با آن پر کرده است، وقتی بسم الله می‌گوییم به آن اسماء تکیه می‌کنیم، مخلوقات هستند ولی آفریده شدند برای اینکه طریق عبادت و پرستش باشند. فرمود: اگر کسی اسم را بپرستد این هم غافل است. هم حضرت حق را بپرستد و هم اسامی را مشرک است. راه صحیح چیست؟ «وَ مَنْ عَبَدَ الْمَعْنَى بِإِیقَاعِ‏ الْأَسْمَاءِ عَلَیْهِ بِصِفَاتِهِ الَّتِی وَصَفَ بِهَا نَفْسَهُ فَعَقَدَ عَلَیْهِ قَلْبَهُ وَ نَطَقَ بِهِ لِسَانُهُ فِی سَرَائِرِهِ وَ عَلَانِیَتِهِ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع حَقّاً» کسی حضرت حق را می‌پرستد اسماء را نمی‌پرستد، راهی برای پرستش خدای متعال و معرفت او نیست که او را بشناسیم و عبادت کنیم الا اسماء، همانطور که این اسماء ملفوظه ما را دلالت می‌کنند، یک حقایقی در عالم است که اگر کسی به آن حقایق راه پیدا کرد، از طریق آن حقایق خدا را می‌شناسد. امیرالمؤمنین فرمود: خدای متعال مستقیم می‌توانست خودش را معرفی کند، ولی ما را باب الله قرار داده است. ما اعرافی هستیم که خدای متعال جز از طریق معرفت ما شناخته نمی‌شود. این اعراف مقامی است که در قیامت باید بشناسیم. قبل از آن اعراف در قالب باب و سبیل و صراط هست و باید به آن رسید.

اسماء طریق معرفت و عبادت هستند. خود آنها را عبادت کنی کفر است. شریک عبادت قرار بدهی شرک است ولی اگر از طریق آن عبادت نکنی، خدا عبادت نمی‌شود. راهی برای عبادت نیست. کسی خیال کند خودش می‌تواند عبادت کند یا معرفتی پیدا کند، راه معرفت و عبادت اسماء حسنی الهی است. امام صادق فرمود: ما اسماء الحسنی هستیم که «لَا یَقْبَلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَمَلًا إِلَّا بِمَعْرِفَهٍ» پرستش جز با معرفت ما مقدر نیست. هیچ جا نه اسم را می‌پرستد نه خدای متعال را به جز از طریق اسماء می‌پرستد. اسم را بپرستی و یا شریک قرار بدهی غلو است. اسم را در پرستش حذف کنی تقصیر است. امام مسأله گو است، امام راه را نشان می‌دهد، اینها تقصیر در حق امام است. فرمود: اولیای حقیقی امیرالمؤمنین اینها هستند. گفتیم: حضرت فرمودند وقتی از معراج برگشتم خدا فرمود: ابلاغ کنید. ایشان شش روز تأخیر انداختند. این ابلاغ را شش روز تأخیر انداختند، چون مردم تازه از دوران جاهلیت خارج شده بودند. جاهلیت یعنی با خودش راه می‌رود، با نفسش راه می‌رود. عبور از جاهلیت یعنی با امام به سمت خدا رفتن. حضرت نگران بودند و بیان نکردند. «فَلَعَلَّکَ‏ تارِکٌ بَعْضَ ما یُوحى‏ إِلَیْکَ وَ ضائِقٌ بِهِ صَدْرُکَ» (هود/۱۲) پیغمبر ما نکند بعضی از آنچه به تو وحی کردیم رها شود. حضرت باز هم درنگ کردند، نگران امت بودند که اینها می‌توانند تحمل کنند. این امر چیست؟ این سنگینی چیست؟ بعد از دو روز این آیه نازل شد. «یا أَیُّهَا الرَّسُولُ‏ بَلِّغْ‏ ما أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ» (مائده/۶۷) آنچه را گفتیم ابلاغ کن که اگر نگویی فرصت می‌گذرد. پیداست حضرت نگران امری است. حضرت فرمودند: خدای متعال یکبار وعید کرد، اینقدر این تکلیف مهم است که حضرت فرمود: اگر انجام ندهی فرصت تمام می‌شود.

نگرانی حضرت چیست؟ این ابلاغ تکلیف کار سنگینی است. شاهد این سوره «الم نشرح» است. خدای متعال به حضرت می‌فرماید: ما بار سنگین تو را سبک کردیم. تحمل آن نبوت، وحی و بعد رساندن وحی خیلی بار سنگینی بود. ما این بار را برایت سبک کردیم. « أَ لَمْ نَشْرَحْ لَکَ صَدْرَکَ، وَ وَضَعْنا عَنْکَ وِزْرَکَ، الَّذِی أَنْقَضَ ظَهْرَکَ، وَ رَفَعْنا لَکَ ذِکْرَکَ» (شرح/۱-۴) تو را بزرگ کردیم و شرح صدری به تو دادیم که سنگینی این بار برداشته شد. ذکری که شما در عالم می‌خواستی برسانی به رفعت رساندیم. «فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» بزرگی و شرح صدر، «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» پیداست یک بار سنگین دیگری می‌خواهد روی دوش حضرت بیاید. «فَإِذا فَرَغْتَ فَانْصَبْ» این مأموریت انجام شد و بعد مأموریت دوم انجام شد. چقدر سخت است برای حضرت که به حضرت بشارت می‌دهند،«إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ یُسْراً» از این بار فارغ شدی بار دوم را بردار. اصل رساندن تکلیف خیلی سخت‌تر از عمل به تکلیف برای ماست. لذا حضرت فقط می‌توانند بار نبوت را بردارند. اصل ابلاغ ولایت بر عالم و اینکه حضرت این امر را به عالم برسانند، رساندن بار سخت است.

مرحوم شهید مطهری مثالی داشتند، گویی یک انفجار عظیمی از عالم بالا در وجود پیغمبر اتفاق می‌افتد که با این همه درها گشوده می‌شود. راه غیب همینطور باز نمی‌شود. اتفاقی می‌افتد که درها از مجرای وجود او به عالم غیب باز می‌شود. تحمل وحی برای این وجود مقدسی که همه عالم نگین انگشتر او هستند بار سنگینی بود و بار شفاعت هست. یعنی همه مردم را باید برسانی. این شفاعت از قبل دنیا شروع شده تا قیامت. وقتی در قیامت همه انبیاء زمین‌گیر می‌شوند. فقط حضرت است مقابل باب الرحمان به سجده می‌افتد و می‌گویند: بروید. ما را تا بهشتی نکنند نمی‌توانند به بهشت ببرند. باید پاک شوی و بهشتی شوی. یک معلم می‌خواهد یک الفبا به بچه یاد بدهد، پدرش درمی‌آید. یک مادر می‌خواهد راه رفتن یاد بدهد، یک کسی می‌خواهد سلوک در این عالم را به مردم یاد بدهد، قدم به قدم ببرد، «یا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِنَّا أَرْسَلْناکَ‏ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً» (احزاب/۴۵) رساندن امامت خیلی سخت است. امتحان سختی هم برای مردم است.

روایتی هست که حضرت به امیرالمؤمنین فرمودند: من دیشب هزار خواسته از خدا در باب خودم و شما خواستم همه مستجاب شد، یک نکته را خدای متعال فرمود: نمی‌شود. حضرت که مستجاب الدعوه هستند، اینکه من گفتم: مردم همه دور تو جمع ‌شوند. فرمود: این نمی‌شود. در یک روایتی ذیل آیه ۶۵ سوره انعام «قُلْ هُوَ الْقادِرُ عَلى‏ أَنْ یَبْعَثَ عَلَیْکُمْ عَذاباً مِنْ‏ فَوْقِکُمْ‏ أَوْ مِنْ تَحْتِ أَرْجُلِکُمْ أَوْ یَلْبِسَکُمْ شِیَعاً وَ یُذِیقَ بَعْضَکُمْ بَأْسَ بَعْضٍ انْظُرْ کَیْفَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لَعَلَّهُمْ یَفْقَهُونَ» خدای متعال می‌تواند از بالای سر شما را عذاب کند، از زیر پا شما را بگیرد، شما را فرقه فرقه کند و سختی جنگ بعضی را به بعضی بچشاند. حضرت وضوی پاکی گرفتند و نماز خواندند و به خدا گفتند: این را از امت من بردار. فرمود: دو مورد اول را برمی‌دارم و سومی نمی‌شود. همین که حضرت فرمود: هرچه در بنی اسرائیل شد در امت من هم واقع می‌شود. حضرت می‌خواستند بگویند: خدایا من بارش را برمی‌دارم. در مورد حضرت موسی بن جعفر هست که بنا بود عذابی نازل شود که شیعیان معذب شوند، من خودم را سپر کردم، آنها راحت شدند. در این دعا حضرت به خدا عرضه می‌دارد که خدایا من این بار را تحمل می‌کنم. امت مرا به این امتحان سخت مبتلا نکن! خداوند فرمود: نمی‌شود، اینجا باید خودشان امتحان بدهند. موضوع ولایت موضوعی است که خودشان باید بپذیرند. گاهی خداوند پیغمبرهای الهی که ترک اولی می‌کردند، تهدیدهایی می‌کند، می‌فرماید: یونس را تا قیامت در شکم ماهی نگه می‌داشتیم. باطنش ترک اولی در امر ولایت بود. اینها مأمور بودند امت خودشان را زیر این پرچم بیاورند، نه اینکه خودشان هم ترک اولی بکنند. ترک اولی آنها امت را زمین‌گیر می‌کند.

پس یک امر سختی بود. حضرت بار خودشان را برداشتند یعنی این سختی را تحمل کردند و کار ابلاغ و تحمل ولایت را آسان کردند. تلقی من این است که خدای متعال نپذیرفته که اینقدر لازم نیست فداکاری کنید. ما نگفتیم اینقدر خودت را به مشقت بیانداز. در نقل است ده سال حضرت شب‌ها روی پنجه‌های پا می‌ایستادند و عبادت می‌کردند، برای شفاعت ما! این صلاه حضرت برای مقام محمود و مقام شفاعت است. من معتقد هستم عبادات نبی اکرم در این عالم برای شفاعت است. حضرت این بار سنگینی که به عهده‌شان بوده و اصل کار هم همین است. این حقیقت را از عالم بالا بیاورند، از هیچ‌کس دیگر این کار نمی‌آید. درهای این وادی را گشودن، کار حضرت است. ابلاغ حضرت یعنی چه؟ یعنی یک حقیقتی را در عالم جاری کنند؟ «الیوم» یک ظرفی است در عالم که در آن ظرف یک اتفاقی افتاده است. حضرت کار خودشان را کردند. به حدی کار را خوب انجام دادند که امروز دیگر کفار از دین شما مأیوس شدند. دیدند پیامبر راه را رها نکرد و برود، راهی را در عالم باز کرده بود که اگر می‌رفت این راه بسته می‌شد. «انی تارکم فیکم الثقلین» می‌شد حضرت در عالم بیاید و برود. می‌رفت دوباره راه بسته می‌شد. حضرت دارند می‌روند راه را باز می‌کنند و می‌روند. اینکه رسول خدا دعا کرد که خدایا به من یک وسیله بده بین من و امتم، حضرت مرا بر نبی اکرم عطا کرد. امیرالمؤمنین(ع)! این وسیله بین حضرت و امت اگر نبود، باب بسته شده بود. منافقین منتظر بودند. دیدند حضرت کار را تمام کرده است.

یک اتفاقی در میلاد حضرت افتاده است، با نور ولادت نبی اکرم ظلمت‌ها برداشته شد. یک اتفاقی در نبوت حضرت افتاده است. یک اتفاقی در غدیر افتاده است که آثارش در ملک ظاهر می‌شود. این خیلی سنگین است. به حدی حضرت کار را قوی انجام دادند که کسانی که در کمین نشسته بودند، حضرت تشریف می‌برند و این باب هم بسته می‌شود. خدای متعال می‌فرماید: دیگر از آنها نترسید از من بترسید. بعد از این دیگر شما هستید و امیرالمؤمنین، ببینید چه می‌کنید. ترک اولی کنید یقه شما را می‌گیرم. نسبت به این حقیقتی که اینقدر گرامی است من کوتاه نمی‌آیم. «ما ان تمسکتم بهما لن تضوا ابدا» حضرت کار را انجام دادند و دشمن مأیوس است و تلاش‌هایی که می‌کند می‌خواهد هزینه برای حضرت درست کند. شیطان دست برنمی‌دارد، حضرت فرمود: وقتی من مبعوث شدم شیطان مأیوس شد. هزینه برای حضرت درست می‌کند. هزینه به مقیاس عاشورا، هزینه‌هایی است که برای هدایت درست می‌کنند و نبی اکرم هم هزینه‌هایش را می‌دهد. حضرت اگر دعوت به غدیر نمی‌کردند، نه احراق بیت بود و نه عاشورا بود. ابلاغ غدیر عاشورا می‌خواهد. نبی اکرم برای ابلاغ غدیر عاشورا به پا کرد. روز عاشورا به امام حسین چه گفتند؟ مالی از شما بردند، خونی از شما ریختند، گفتند: «بغضاً لابیک» عاشورا هزینه‌ای است که وجود مقدس نبی اکرم برای غدیر دادند. داستان خانه حضرت زهرا(س) هزینه‌ای است که نبی اکرم برای غدیر دادند. غدیر یعنی ادامه توحید.

یک امتحان سنگینی آمد که امت در این امتحان درگیر شد. با امتحان نبی اکرم کفار مردود شدند. با امتحان امیرالمؤمنین منافقین مردود شدند. این همان امتحان سخت است که امت با آن درگیر شد، بعد از اینکه غدیر گذشت و زیر بار نرفتند، اباسفیان سراغ عباس عموی حضرت آمد، گفت: بیایید برویم. من در قریش اعتبار دارم، ما با امیرالمؤمنین بیعت می‌کنیم کار تمام می‌شود. به نظر من حضرت یک جوابی به ابوسفیان دادند و یک جواب به عباس، خطبه پنجم نهج‌البلاغه جواب به ابوسفیان است. فرمودند: «شقّ‏ أمواج‏ هذه الفتن بسفن النجاه» امواج فتنه را با سفینه نجات باید طی کرد نه با موجی که خودش فتنه است. تو خودت فتنه اصلی هستی! این دو گروه با هم نزاع دارند، نزاعشان سر دنیا و مقام نیست، سر پروردگار دعوا دارند. امام صادق فرمود: ما هستیم و بنی امیه، ما گفتیم: خدا راست می‌گوید و اینها می‌گویند: خدا دروغ می‌گوید. جدم با ابوسفیان جنگید، پدرم با معاویه جنگید، سیدالهشداء با یزید جنگید، فرزندم امام زمان با سُفیانی می‌جنگد. این آمده می‌گوید: شما بیایید، مردم را می‌آورم بیعت کنید. به عمویشان فرمودند: عموجان خیال کردی مسأله اینقدر ساده است که با ریش سفیدی شما حل شود؟ اینطور نیست. «أَ حَسِبَ النَّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ‏ یَقُولُوا آمَنَّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ» فتنه هست، «وَ لَقَدْ فَتَنَّا الَّذِینَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَیَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِینَ صَدَقُوا وَ لَیَعْلَمَنَّ الْکاذِبِینَ» (عنکبوت/۳) این امتحانی است که باید راستگو و دروغگو از هم جدا شوند.

یکوقتی اشاره کردم در مورد سوره بیّنه، که یک اختلاطی خداوند در عالم فرموده و این امتحان است. مؤمن و کافر قاطی شوند امتحان می‌شوند. از عالم طینت اینها را قاطی کرده است. در این دنیا می‌آیند با هم زندگی می‌کنند. یکی مؤمن است، یکی منافق است و یکی کافر است. همه قاطی هستند. امتحان در این واقع می‌شود. در این اختلاط که امتحان واقع می‌شود گاهی اعمال آنها به مؤمن سرایت می‌کند. از مؤمن هم گناهی سر می‌زند، در صفاتشان سرایت می‌کند، می‌بیند مؤمن هم حسد دارد. ولی باید اینها تفکیک شوند. چون تا تفکیک نشوند بهشت و جهنم درست نمی‌شود. کافر اگر در اثر ارتباط با مؤمن خوبی دارد، این خوبی را نمی‌شود جهنم برد. نه صفات امیرالمؤمنین وارد جهنم می‌شود، نه صفات دشمن وارد… باید تفکیک شوند. این امتحان برای تفکیک است. تفکیک هم بر محور رسول و امام است. اینها تفکیک نمی‌شوند «حتی تأتیهم البینه» بینه کیست؟ «رسول من الله» این بینه که جدا می‌کند چیست؟ رسول خدا(ص). ادامه‌اش چیست؟

امیرالمؤمنین است که بر محور حضرت، خیر البریه و شر البریه هستند. حضرت فرمود: «أنت و شیعتک خیر البریه» یعنی بر محور امیرالمؤمنین اتفاق می‌افتد و جهنم و بهشت سامان پیدا می‌کند. این امتحان، امتحانی است که جهنم و بهشت با آن سامان پیدا می‌کند. الآن هم هست و به سختی‌هایش می‌ارزد.
الآن مؤمنین یک یا علی گفتند و پای آن ایستادند و هزار و چهارصد سال است. وجود مقدس نبی اکرم بار اصلی را خودشان برداشتند. می‌خواستند باقی بار را هم بردارند، خداوند فرمود: بقیه بار را بگذار خودشان بردارند. بار اصلی را حضرت برداشت. این کشتی که مقابل گرداب و طوفان و موج‌های صد متری می‌ایستد. ما در کشتی نشستیم. از یک طرف سرپرستی برای هدایت و از یک طرف پذیرفتن این سرپرستی است. پذیرفتن و تحمل ولایت یعنی امتحان سخت، همه امتحان‌ها همین است. امتحان به توحید سخت است. حضرت ابراهیم خلیل باید فرزندش را در منا ببرد و اینطور قربانی کند. خدا به مؤمنین یک شرح صدری داده است و وقتی قبول کردند، بار برای آنها سبک شده است. یک مقدار هم این است که هنوز شانه زیر بار ندادیم. هروقت شانه زیر بار بدهیم با سنگینی می‌آید و باز تحمل کردید شرح صدر می‌آید و امتحان همینطور است. معنی ندارد امتحان تمام شود. تا عالم دنیا هست، عالم امتحان هست. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ‏ بِشَیْ‏ءٍ مِنَ الْخَوْفِ وَ الْجُوعِ» (بقره/۱۵۵) همه محور امتحانات همین یک کلمه است، بر محور غدیر است.

ذیل همین سوره عنکبوت که آغازش داستان امتحان مردم به امیرالمؤمنین است و باید منافق و کافر و مؤمن از هم جدا شوند، به اواخر سوره می‌رسیم یکی دو آیه هست، به آخر سوره می‌رسیم، خدای متعال می‌فرماید: «وَ ما هذِهِ الْحَیاهُ الدُّنْیا إِلَّا لَهْوٌ وَ لَعِبٌ وَ إِنَّ الدَّارَ الْآخِرَهَ لَهِیَ‏ الْحَیَوانُ‏ لَوْ کانُوا یَعْلَمُونَ» (عنکبوت/۶۴) دار دنیا که دار لهو و لعب است. دار دنیا عالم طبیعت نیست، همین محیط ولایت دشمنان امیرالمؤمنین است. اینجا بخواهی بمانی لهو و لعب تو برپاست ولی لهو و لعب است. حیاتی در آن نیست و همه میت هستند، دار الآخره، محیط ولایت امام است. امتحان بر محور همین است. یک عده می‌خواهند دارالحیاه بروند، دارالحیوان زنده شوند. یک عده می‌خواهند با مرده‌ها سر و کار داشته باشند، لهو و لعب داشته باشند، آزاد هستید.

شریعتی: اصلی‌ترین سؤال امتحان، همین مسأله ولایت و غدیر است. اصلی‌ترین پاسخ ما از تسلیم شروع می‌شود.

حاج آقای میرباقری: تسلیم به امام بودن تا انسان به معیت برسد و همراه امام حرکت کند. اگر همراه نشوی با صراط به مقصد نمی‌رسی. غدیر حقیقتی است که باید نازل شود و درهایی که باید باز شود، باز شد. یوم الدار وقتی حضرت ابلاغ کرد این کسی که با من بیعت کرده بعد از من خلیفه است، همه اعتراض کردند ولی در غدیر حضرت خطبه فوق العاده را خواندند. دست را بالا آوردند و از همه بیعت گرفتند. یک نفر آنجا اعتراض نکرد. این فتح المبین است. «انا فتحنا لک فتحاً مبینا» یک تعبیرش غدیر است. یکی از فتوحات مهم برای نبی اکرم غدیر است. حضرت نگران بود که این امت تحمل می‌کنند، نگران خودش نبود. کار به جایی رسید که منافقین بیعت کردند و کسی حرفی نزد. سختی کار روی دوش ما هست و مؤمنین سختی‌ها برایشان آسان شده و الا سختی‌هایی که محبین حضرت کشیدند امتحاناتی است که با شرح صدر خدای متعال گذرانده و الآن هم در راه اصلی امتحان برای ظهور هستیم که در ظهور باید حقیقت این ولایت در اختیار قرار بگیرد. «وَ اللَّیْلِ إِذا یَغْشى‏، وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى» (لیل/۱و۲)

شریعتی: نکات پایانی فرمایشات شما را خواهیم شنید.

حاج آقای میرباقری: اگر ما غدیر را عید می‌دانیم، عید از نظر قرآن روزی است که از آسمان یک مائده آسمانی نازل شود. داستان حضرت عیسی مسیح در آخر سوره مائده هست. سوره مائده سوره غدیر است و معارف غدیر در آن است، آخر این سوره داستان نزول مائده بر حضرت عیسی و قومشان است. حواریین از خدا تقاضا کردند یک غذای آسمانی نازل شود که عید همه امت باشد، «أَنْزِلْ عَلَیْنا مائِدَهً مِنَ السَّماءِ تَکُونُ لَنا عِیداً لِأَوَّلِنا وَ آخِرِنا» وقتی مائده‌ای از آسمان می‌آید، ما برای حرکت به سمت خدا نیاز به مؤیدات داریم. خیلی ها آیات غیبی را می‌بینند و دلشان محکم می‌شود. این آیه غیبی عید شد. خداوند فرمود: بعد از این آیه و این نعمت که کفران کردید، من شما را عذاب می‌کنم. ما مائده‌ای بالاتر از ولایت امیرالمؤمنین نداریم که از آسمان نازل شده است. نعمت محض است. سوره مائده باطنش همین است و مائده غدیر است. لذا بالاترین عید است، عید الله الاکبر است،

امام صادق فرمود: از این عید بزرگتر نیست. مناسکی دارد که شعائر عید هستند و مؤمنین باید این شعائر را احترام بگذارند. به دیدار هم رفتن، عقد اخوت، اخوتی که بر محور حضرت است. اخوت در محور دنیا ارزشی ندارد. لذا شما قول می‌دهید برادر ایمانی خود را در قیامت شفاعت کنید. انفاق، اطعام، اطعامش معادل اطعام ۱۲۴ هزار پیغمبر است. یعنی وقتی به اسم امیرالمؤمنین سفره می‌اندازی ۱۲۴ هزار پیغمبر مهمان سفره‌ات می‌شوند. شکم‌ها، دلها را به امام گره بزند. طوری اطعام کنید که دلها گره بخورد. بنایش ایمان به خدا و رسول باشد. با رعایت دستورات بهداشتی، حتماً شعائر را به جا بیاوریم. خدایا به محمد و آل محمد ما را بهترین شیعیان و یاوران حضرت امیر و فرزندان معصومش و وجود مقدس امام زمان قرار بده. عیدی ما را رضایت امام زمان از ما، تعجیل در ظهور حضرت، پیروزی اسلام و مسلمین در سراسر عالم، شکست دشمنان اسلام و رفع این بلیه از جامعه مؤمنین قرار بده.
شریعتی: برای ظهور حضرت ولی‌عصر دست به دعا برداریم چه خوب گفت:

دیر یا زود ولی می‌رسد از راه آخر *** یک نفر عین علی می‌رسد از راه آخر

«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»

 

کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین سید محمدمهدی میرباقری
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش : ۱۳۹۹/۰۵/۱۸

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *