عرفه ؛ پنج معرفت اساسی
۱۴۰۰-۰۴-۲۱ ۱۴۰۲-۱۰-۱۶ ۱۵:۳۲عرفه ؛ پنج معرفت اساسی

عرفه ؛ پنج معرفت اساسی
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
خوشا به حال آنانی که بفهمند عرفه چه خبر است در عالم هستی. خوشا به حال آنهایی که با دعا با ارتباط با خدا با انابه با توبه با واسطه قرار دادن قرآن و عترت و اهل بیت بگیرند آن معرفتی که باید انسان پیدا بکند. خوشا به حال آنهایی که عرفات نشین شدهاند تو سرزمین عرفات زانو زدند و از خدا خواستند که باب معرفت را بر آنها باز کند. که از امام باقر سلام الله علیهم هممون این روایت را شنیدیم و دیدیم که اذا اراد الله بعبد خیرا فقهه فی الدین بصره فی الدین وقتی خدا یک بنده ای را دوست داشته باشد باب معرفت را برای او باز می کند. باب فهم را برای او باز میکند با کسب اجازه از همه سروران و اساتید بزرگواری که در جلسه حضور دارند میخواهم ۵ معرفت اساسی را نام ببرم.
اینها را از خدا بخواهیم چه معارفی را هم اگر قرار است توی مسیر معرفت قرار بگیریم باید بفهمیم و بدانیم؟ بعضی ها دنبال کسب علم و دانش هستند ولی نمی دانند چه دانش و آگاهی براشون مفید، لذا یکی از دعاهایی که اهل بیت به ما یاد دادند این که الهی اعوذ بک من علم لاینفع خدایا به تو پناه می بریم از آن علم از آن آگاهی از آن دانشی که مفید نیست نافع نیست. ما اگر دنبال معرفت هم میخواهیم باشیم معرفتی که به ما بصیرت بدهد، یک علم نور است یک علم بادکنک است. خیلی ببخشید اینجوری میگم ها یک علم صاحب خودش را باد میکند یک علم صاحب خودش را نورانی میکند. بعضی از علم ها افراد را داره باد میکنه باد به غبغب میاندازند که ما همچین دانشی داریم هم چین مدرکی داریم همچنین آگاهی داریم خوب حالا چه خبره؟ اما بعضی از علم ها که چون معرفت نام میگیرند صاحب علم را نورانی میکند. صاحب علم را متواضع میکند. صاحب علم را خائف و خاشع می کند صاحب علم را مجاهد میکند. کدام معرفت ها را از دل دعای عرفه امام حسین بریم نگاه بکنیم و برامون لازمه باید بریم پیدا بکنیم کدام معرفت ها توی این فرصت کوتاه عالم اولویت داره باید بریم پیدا بکنیم؟ استاد بزرگوار استاد تفسیر می فرمودند سر درس تفسیر که عقل ما عقل ما ۵ پیام به ما میدهد عقل فطری ما و ما باید آدرس معرفت های اولویت دار مان را از این ۵ پیام عقل بگیریم. من خیلی ساده بیان میکنم یک اول پنج پیام عقل فطری را بیان میکنم بعد معرفت ها را از دل این پیامها استنباط میکنیم انشاءالله.
یک عقل ما میگوید هر وجودی مبدئی دارد خوب دقت بشه هر وجود یک مبدا داره الان یک بچه کوچکی هم که کنارما نشسته صدای آژیر بیاد میگه بابا این آژیر نشون میده ماشین آتش نشانی یا ماشین پلیس یا ماشین آمبولانس داره عبور میکنه. یعنی وجود صدا دلالت بر مبدا این وجود که ماشین پلیس و آمبولانس و آتش نشانی باشه داره. پس بگذارید همین جا اولین معرفتی که ما لازم داریم بگیم آهای مردم اگر هر وجودی مبدا دارد اولین معرفتی که من و شما باید بریم دنبالش مبدأ شناسی است. خدا شناسی است. تمام این آرم را داریم وجودش را حس میکنیم، مبدا این عالم کجاست کی هست چیه چه ویژگیهایی داره؟ لذا تو دعاها به ما گفتند این دعا را خیلی بخونید اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف رسولک بخش اول دعای عرفه امام حسین خداشناسی است. ای مردم اولین معرفتی که ما باید پیدا بکنیم خداشناسی است معرفت میخواهد. این معرفت از طریق علم خوب به دست میاد از طریق تفکر خوب به دست میاد اما حتماً این طور نیست که هر کسی که حتما مدرک حوزه و دانشگاه داشته باشه خداشناس است، نخیر.
آن پیرزنی هم که چرخ نخریسی داشت بهش گفتن تو خدا را چه جوری شناختی، لحظه ای دستش را از چرخ نخریسی برداشت گفت این چرخه به این کوچیکی یک گرداننده میخواد چرخ به این با عظمت عالم گرداننده نمیخواد؟ این میشه معرفت خدا شناسی همه آیات قرآن یک دلالتش معرفت به خدا است افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت نمیخواهید فکر کنید؟ این ساختمان وجودی عالم را این ساختمان وجودی انسان را این ساختمان ماهیان دریا را این وجود حیوانات را این گیاهان را چه کسی انقدر زیبا خلق کرده؟ یه بار کنار یک جنگلی ایستاده بودم به نوجوانی گفتم این جنگل را نگاه کن همه درخت ها برگشون سبزه ولی هیچ دو رنگ سبزی عین هم نیست. کی اینجوری قشنگ نقاشی کرده؟ نمیخوای باور کنی؟ گفت برگ درختان سبز درنظر هوشیار هر ورقش دفتریست معرفت کردگار. توی این عالم میتونی دست بگذارید توی وجودی که دلالت بر خدا نداشته باشه تو این عالم میتونی یک وجودی را پیدا کنید که یک آیه از وجود حضرت حق نباشه؟ این اولین معرفت لذا تلاش کنم توی مسیر زندگیام معرفت به خدا پیدا بکنم. معرفت به خدا را توی مسیر کسب معارف خودم قرار بدهم.
۲ پیام دوم عقل ما پیام دوم عقل ما این است که هر مبدئی مقصدی دارد. اینکه هر عقلی میفهمه هر مبدئی مقصدی دارد به بچه میگی مشق بنویس از اینجا بنویس تا کجا بنویسم؟ آقاجان این حیاط را جارو کن. از اینجا جارو کن تا کجا رو کنم؟ یکی شوخی میکرد میگفت فقط سر خوردن شاید نگه تا کجا بخورم همش رو میخوره. هر مبدا یک مقصدی دارد. درس را از اینجا شروع کن تا کجا بخونم تا کجا بخونم تا کجا برم تا کجا عرضم جارو کنم تا کجا تا کجا این نشان میدهد هر مبدائی مقصدی دارد. خوب این عالم هم یک مبدائی داشت قطعاً یک مقصدی دارد. اینجا معرفت دوم معلوم شده چی رو بشناسیم مقصد شناسی معاد شناسی. آی مردم مبدا ما خدا انالله مقصد ما و انا الیه راجعون ان الی ربک رجعی ان الی ربک المنتها ما باید مقصدمان هم بشناسیم. هو الأول والآخر والظاهر والباطن مقصد را هم که معاد را می گیم باز معاد هم خدا شناسی است معاد هم خداشناسی. اما در قالب دیگری میگیم معاد شناسی یکی از معارفی که امروز برای مردم ما لازم است متاسفانه متاسفانه مردم چون خدا را درست نمی شناسیم به خدا تکیه نمیکنیم. چون خدا را درست نمی شناسیم از خدا حساب نمی بریم. چون خدا را درست نمی شناسیم از خدا حیا نمی کنیم. اینها به خاطر ضعف خداشناسی مونه اینها به خاطر ضعف خداشناسی مون تو این اتوبان تهران قم دوربین گذاشتند از موقعی که دوربین گذاشتن تصادفها کمتر شده خطاها کمتر شده. چرا چون دوربین عکس میگیره بابا این عکس بعضی هاش عکس میگیره از بعضی ماشینها عکس میگیره.
اما خدا هم توی این دوربین گذاشته أَ لَمْ یَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ یَرَىٰ نمیدونید خدا داره نگاه تون می کنه؟ قُلِ اعْمَلُواْ فَسَیَرَی اللهُ عَمَلَکُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمؤْمِنُونَ خدا میبیند پیغمبر میبیند مومنین یعنی امامان میبینند. تازه خدا هم ظاهر را میبیند هم باطن را کدام آیه میگه یَعْلَمُ خائِنَهَ الْأَعْیُنِ وَ ما تُخْفِی الصُّدُورُ خدا هم ظاهر شما را میبینه هم باطن شما را. این دوربین برقش قطع بشه فیلمش تموم بشه دیگه نمی گیره اما خدا لا تاخذه سنته و لا نوم اگر ما خدا را بشناسیم حیا می کنیم. اگر خدا را بشناسیم توی واجبات مان کم نمیگذاریم. اگر خدا را بشناسیم توی مشکلاتمون انقدر کم نمیاریم. اگر خدا را می شناختم که اوضاعم خیلی بهتر بود. امروز بدبختی ما اینه جلو پولداره تعظیم می کنم پولدار بزرگتره یا خدا؟ با این پول داره مگه همه پولاش چقدر این پول داره همه پولهایش بشه هزار میلیارد دلار در مقابل و لله خزائن السماوات و الارض در مقابله خزانه خدا که پول نیست که. جوان آمد به من گفت حاج آقا می خوام کنار شما وایسم عکس بگیرم گفتم برای چی باباجون؟ گفت خوب شما رو توی تلویزیون نشون میده ما وایسادیم کنار شما واسیم یه قیافه گرفتیم گفتم من بزرگترم یا خدا؟ گفت خدا گفتم خدا روزی پنج بار صدات میزنه بیا کنار خودم واسا با هم عکس بگیریم. چرا خدا را باور نداریم؟ چون معرفتمون به خدا ضعیف از غیر خدا حساب می برم از غیر خدا می ترسم به غیر خدا تعظیم می کنم به غیر خدا تکیه می کنم به غیر خدا افتخار می کنم.
فدات بشم یا امیرالمومنین چقدر قشنگ فرمودی الهی کفابی اذا ان اکون لک عبدا و کفابی فخرا عن تکون لی ربا انک ما احب فجعلنی کما تحب خدایا بالاترین عزت من اینکه بنده توام. بالاترین افتخار من اینه که تو خدای منی تو آنگونه هستی که من دوست دارم من را آنگونه قرار بده که تو دوست داری. اگر یکم خداشناسی مون قوی تر بشه دیگه حنای کسی برامون رنگی نداره.
خلیفه سوم به ابوذر که زبانش نیش تندی داشت نسبت به دشمنان گفت اباذر تو نمی ترسی از من خلیفه این زبون تا در میارم با مقراض و قیچی قیچی می کنم. ابوذر گفته جناب خلیفه توی وجود ابوذر چنان ترسی از خدا فراگرفته جا برای ترس از غیر خدا باقی نمانده هرکار میخوای بکنی بکن. من وجودم مملو از خوف الهی تو میخوای منو بترسونی جا ندارم برای ترس از تو جا ندارم برای ترس از تو. الله اکبر آدم وقتی خدا براش بزرگ بشه جمله امیرالمومنین عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم هرکه خدا توی جانش بزرگ بشه همه دنیا توی چشمش کوچک میشه. فدای امام بشم وقتی آقای رجایی رئیس جمهور شد امام گفتند آقای رجایی شما رییسجمهور ایرانی شدی که یک قطعه ای از آسیا است این آسیا یک قطعه ای از کره زمین کره زمین یک قطعه ای از منظومه شمسی منظومه شمسی یک قطعه از کهکشان راه شیری کهکشان راه شیری یک قطعه ای از مخلوقات خداست تو فقط رئیسجمهور همین نقطه شدی ها خبری بگید نیست. خبری نیست بابا تو بیا متصل به خدا بشو بندگی بکن تاکه سلطانت دهند تو بیا تکیه به خدا بکن ما نشناختیم این خدا را به خدا بگین خدایا خودت را به ما بشناسان. اگر ما تو را بشناسیم دیگه جلوی کسی گردن کج نمیکنیم دیگه دست دراز نمی کنیم امام سجاد دیدن یک فقیری جلوی مردم داره گدایی می کنه فریاد زدند امروز هم داری در خونه غیر خدا دستت را دراز می کنی؟ اولین معرفت خداشناسی مبدا شناسی دومین معرفت معادشناسی. باز مردم اگر ما یک معرفتمون نسبت به معاد بیشتر بشه به یک بنده خدایی میگفتند در واقع به خودم باید میگفتم به خودم و شما دارم میگم گفتم آهای کسی که توی دنیا داری میری رشوه بدی به قاضی حکمت را عوض بکنه، رشوه میدی به مامور پرونده را جابهجا کند، آیا میتوانی روز قیامت هم به قاضی رشوه بدی؟ الشاهد هو الحاکم آیا میتوانی روز قیامت هم از دست مامور خدا در بری؟ آنجایی که فریاد می زند خذوه فقلوه ثم الجحیم صلوه بگیریدش ببندیدش با صورت توی آتیش بیندازیدش. آنجا هم میتونی با پارتیبازی فرار کنی؟ اینجا گیرم مامورا خریدی قاضی را خریدی پرونده را عوض کردی حق را ناحق کردی بدهکار را طلبکارش کردی اما روز قیامت هم میتونی این کار را بکنی؟ ما هنوز قیامت را نشناختیم که بعضی کارها را میکنیم آدم یکم قیامت…
آقا حاج آقا میشه بگید کتاب قیامت شناسی چیه یک سوره نمی خوام همه قرآن را هم آدرس بدم همین سوره ای که پیغمبر سفارش کردند. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ * إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَهُ * لَیْسَ لِوَقْعَتِهَا کَاذِبَهٌ * خَافِضَهٌ رَافِعَهٌ چقدر آیه عجیبه. روز قیامت بعضی از آنهایی که توی دنیا خیلی با پز راه میرفتند میزندشان زمین. استاد بزرگوار می فرمودند چه بسیار سوار هایی که روز قیامت پیاده می آیند. چه بسیار پیاده هایی که روز قیامت سوار میآیند. حالا پشت ماشین آنچنانی نشسته پاش هم گذاشت روی گاز همه همسایه ها و قوم وخویش ها هم که کنار خیابون میبینه نگاهشون هم نمیکنه میگازه و میره اگه دو نفر توی ماشینت سوار شن دو قدم اونها رو برسونی از ماشینت کم میشه؟ نخیر ماشین مال خودمه ۵۰ میلیون خریدمش میخواستن برن آنها هم ماشین بخرن، به من چه حافظه رافعه اگر آدم می دونست قیامت چه خبره یکم قیامت شناس بشین وجود نازنین امام حسین قیامت شناس است. پیغمبر قیامت شناسه که وقتی این آیه خونده میشه راوی میگه دیدم شونههای پیغمبر از گریه میلرزید بسم الله الرحمن الرحیم ان زلزله الساعه شی عظیم زلزله روز قیامت خیلی عظمت دارد.
دو معاد شناسی مردم یکم برای بچه هامون معادشناسی کار بکنیم فدات بشم یا رسول الله اگر یارانشون هم اردو می بردند معادشناسی یادشان می دادند. پیغمبر یارانشان را به اسم امروز بردند اردو، یک عدهای را یک مقدار پول دادند و فرمودند برید توی شهر یه چند تا معامله انجام بدید برگردید. یه عده هم داشتن کارهای دیگر را می کردند وقتی این هایی که رفته بودند شهر برگشتن یک سنگ سیاه را زیر آفتاب داغ گذاشتن داغ شد، به آنها گفتند پاهاتون رو برهنه کنید برید روی این سنگ ها بایستید توضیح بدید با این پول هایی که من دادم چه کار کردید. رفتن توضیح دادن پاهاشون به تعبیر ما یکم سوخت، به قول ما جیلیز پیلیز پاهاشون درآمد پیغمبر فرمودند حواس ها تون جمع باشه ها روز قیامت سوال می کنند لتسئلن یومئذ عن النعیم دیدید چند درهم را خواستی توضیح بدید پاهاتون سوخت، همه نعمتهای زندگیتون رو باید روز قیامت توضیح بدید. از کجا آوردی به کجا خرج کردی آیا واجباتش را ادا کردید یا نکردید؟ یکم قیامت شناس بشیم اوضاعمون بهتر میشه به خدا. لذا امیرالمومنین باز توی نهجالبلاغه میفرماید متقین کیا هستند؟ هم و الجنتک من قد رئاها و هم فیها منعمون هم و النار کمن قد رئاها و هم فیها معذبون متقین کسانی هستند که همینجا بهشت و جهنم را میبینند من یک مثال ساده براتون میزنم امشب ساعت ۲ بعد از نیمه شب پسر بچه ده دوازده سالتون را صداش بزنید پسرم بلند شود یک کار سختی را انجام بده. بچه اگر بیدار هم باشه خودش را میزنه به خواب. بلند میشه به ۴ دلیل خواب خسته است نصف شبه کار هم سخته. اما اگر دفعه دوم بهش بگه پسرم آهسته تر بگه ها اگر بلندشی این کار را انجام بدی ۱۰۰ هزار تومان پول بهت می دهم. حالا چی شما بگید مثل فنر بلند میشه تو که خواب بودی ناقلا تو که خسته بودی، تو که نصفه شب بود تو که کار سخت بود. میگه نه تو اول ظاهرش رو گفتی حالا باطنش را گفتی.
قیامت باطن دنیاست آنهایی که میگن برای نماز صبح خوابمون میبره اگه بدونن توی نماز صبح چه خبره مثل فنر بلند میشن. آنهایی که میگن توی انفاق دستمون تو جیبمون نمیره پول بدیم اگر بدونن تو انفاق و احسان چه خبره توی قیامت مثل فنر پول میدن. آنهایی که بدون تو کار خیر و انجام واجبات چقدر نعمت بهشتی نهفته است میدوند و فاستبقوا الخیرات میشن. مردم به خدا اگر مردم ما هممون بدونیم گناه ظاهر شیرین است بی حیا راه رفتن شیرین است وگرنه اینقدر طرفدار نداشت روزبهروز آرایش ها به قول معروف مانتو های تنگ و کوتاه روسری های ناجور آرایش های بزک کرده چشم چرونی شیرین است. حرام خوری شیرین مردم آزاری شیرین ولی اگر کسی بدون توی این شیرینی به شلاق هایی توی قیامت گذاشتن غلط میکنه گناه بکنه. اگر بنابراین حدیث معراجی پیغمبر که امام رضا سلام الله علیها نقل میکردند نقل فرمودند که پیغمبر در شب معراج دیدن بعضی از زنان امت به موهاشون آویزان بودن، از جبرئیل سوال کردند اینها کی هستند فرمود این هایی که موهاشون رو به نامحرمان نشان میدادند. بعضی از زنان گوشتهای بدنشان را می جویدند، اینها کی هستند اینها کسانی هستند که اجازه میدادند نامحرمان بدن هاشون رو لمس بکنند. اگر آدم بدون این شیرینی چند روزه دنیا این عذاب ها رو هم داره، اگر کسی بدون مال یتیم خوردن یاکلون فی بطونهم نارا داره آتیش میخوره دیگه مال یتیم نمیخوره. دیگه مال یتیم نمیخوره اگر کسی بدون غیبت کردن گوشت مرده خوردن است دیگه غیبت نمیکنه. اینها همش به خاطر اینکه یا ما خداشناسی مون میلنگه، یا معاد شناسی مون میلنگه سه تا معرفت دیگه وقتم گذشت فقط فهرستش رو بگم یکی مبدا شناسی یکی معادشناسی بین مبدا و معاد هم یک صراط مستقیم بیشتر وجود ندارد، صراط مستقیم شناسی یعنی دینشناسی. توی هر صراطی هم راهنما نیاز داریم پس راهنماشناسی یعنی امام شناسی یعنی امامت و ولایت و نبوت شناسی. توی هر راهی راهزن هم وجود داره پس دشمنشناسی و شیطان شناسی. این ها پنج تا معرفتی است که از همه معارف اهمیتش بیشتر. خداشناسی معاد شناسی دین شناسی ولایت شناسی دشمنشناسی.
هرچی میخوایم معارف داشته باشیم توی این ۵ محور داشته باشیم مردم کوفه مگر مشکلشون چی بود؟ مردم کوفه معرفت نداشتند نفهمیدند باید از کی بترسند به جای اینکه از خدا بترسند از ابن زیاد ملعون ترسیدند. از یزید ملعون ترسیدند به جای این که حول محور حسین ابن علی بچرخند و سفیر حسین را در آغوش بگیرند او را تنها گذاشتند بهگونهای که مسلم در به در کوچه های کوفه شد. من مسلم غریبم من مسلم غریبم تنها تویی حبیبم ای حسین فاطمه.
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللهِ
هر وقت نام عرفه میاد نامحسین هم میاد، وَعَلَی الْاَرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِنائِکَ ، عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَبَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ دلاتون را بفرستید بین الحرمین دست ادب روی سینه بگذارید، اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْن وَ عَلی عَلَیِ بْن الْحُسَین السلام علیک یا مسلم بن عقیل زبان حال این عزیز فردا این روز حسین جان در حریم کعبه میگردی توای سیمرغ عشق عبد و سرگردان خود را هم دعا کن یا حسین. آماده ای این یه تیکش رو بخونم خیلی ها التماس دعا گفتن خیلی ها درد دارند. آقا جان عید قربان است فردا منم قربانیت چون ندارم صبر امروزم صدا کن یا حسین. بالای بام دارالاماره لب بالا قطع شده خون داره میریزه یه عده مردم میگن مسلم را آزادش می کنند. یک عده میگن مسلم را می کشند یه عده هر کسی یک حرف میزنه. ظرف آبی برای مسلم آوردند تا خواست آب بنوشه پر از خون شد نخورد سه مرتبه میگن این عمل تکرار شد آخر شاید با خودش گفت قرار من لب تشنه از دنیا بروم. اما رو کرد به مکه توی مسیر راه امام حسین صدا زد السلام علیک یا اباعبدالله حسین جان به کوفه نیا. بقیه اش را من زبان حال میگم حسین جان اگر به کوفه بیایی بی علی اکبر میشی حسین، ادب کنید جمله آخرش را بگم حسین جان اگر به کوفه بیایی بی قاسم و اصغر میشی حسین، اگر به کوفه بیایی بی عباس میشه حسین، آمادهاید ادب کنید اگر به کوفه بیایی زینبت به اسیری می افته.
سخنران: حجت الاسلام و المسلمین محمدمهدی ماندگاری
تاریخ : ۱۳۹۹/۰۵/۰۸
.






