Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
سالروز ازدواج امام علی (نورباران 10) سخنرانی (استادی ازدواج نورباران 10) 981 رضا استادی متن گردآوری ازدواج امام علی و حضرت زهرا استاد استادی ؛ متن گردآوری ازدواج امام علی و حضرت زهرا

پیرامون ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا

Ostadi_Ezdevaj01

پیرامون ازدواج حضرت علی و حضرت زهرا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنامحمد و آله اجمعین.

صحبت این جلسمون پیرامون ازدواج فاطمه زهرا سلام الله علیهاست. همانطورکه مکرر شنیدید کل زندگیه ائمه معصومین و فاطمه زهرا و رسول خدا صلی علی علیه و آله کل زندگیشون، دوجنبه داره. گاهی جنبه های معمولیش مورد بحثه و گاهی اون جنبه هایی غیرمعمولی که اختصاص به اونها داره. این ازدواج هم طبق همون قاعده یه قسمت هایش میتونه یه ازدواج معمولی و برای ازدواج های معمولی دیگه هم، آموزنده باشه ویه بخشیش ازمختصات خود فاطمه زهرا وامیرمومنان علیهما سلام الهه.مثلا وقتی اینطوردرحدیث میخوانیم درتاریخ میخوانیم، که علی علیه السلام برای خواستگاری فاطمه زهرا خدمت رسول الله رسید وخواستگاری کرد رسول خدا فرمود که پیش از تو فرشته الهی به من خبرداد که خدای متعال دستور داده که فاطمه رو با علی تزویج کنید. یعنی این ازدواج ازدواجیست به دستور خدای متعال که به خصوص رسول الله از طرف خدا موظفه که این پسر و دختر رو، این اقا و این بانو را باهم تزویج کنه.

یا مثلا در روایاتمون هست ائمه معصومین فرزندان معصوم حضرت فاطمه زهرا فرمودند که اگر علی علیه السلام نبود برای فاطمه زهرا کفوی نبود همتایی نبود آن کسی که میتونه همسر فاطمه زهرا باشه علی علیه السلامه و در مقابل فاطمست که میتونه همتای امیرمومنان باشه و علی همتای فاطمه. اگه به این بخش ها و به این جلوه های این ازدواج نگاه کنیم با این ازدواج های معمولی اصلا قابل قیاس نیست یه چیز کاملا خصوصی و اختصاصیست. یعنی رابطه علی علیه السلام با فاطمه زهرا و ارتباط فاطمه زهرا با علی علیه السلام یه ارتباط زن و شوهری و یه ارتباطی که فقط معلول ازدواج باشه و مسائل ازدواج نیست. این دو تا با هم یه هماهنگی یه سنخیت روحی یه سنخیت معنوی دارند که این همتای او و او همتای اینه. بی جهت نیست که وقتی فاطمه زهرا از دنیا میره علی علیه السلام خطاب به رسول خدا جملاتی میفرماید و بعد میفرماید اما حزنی فسرمد اما لیالی فمسهد. یعنی بعد از اینکه فاطمه زهرا از دنیا رفت فاطمه از دست من رفت، دیگه حزن من همیشگی است. اما لیلی فمسهد یعنی دیگه شب ها من خواب ندارم. یا در اون جمله ی معروف از علی علیه السلام نقل شده که خوف من از اینه که بعد از فاطمه‌ی ز‌هرا زیاد بمانم.

این ارتباط و سنخیت و رابطه معنوی که بین فاطمه زهرا و امیرمومنان هست مثل همون ارتباطیه که بین فاطمه و رسول الله بود. چه ارتباطی بین رسول خدا وفاطمه زهرابود؟ مکررشندید رسول خدا دخترهای متعدد رسول خدا نقل شده که داشتند ولی این اظهارعلاقه ها که رسول الله نسبت به فاطمه زهرا می کرد یه چیز خصوصی بود. اون فقط این نبود فاطمه زهرا دختر پیغمبره نه یه ارتباط معنوی یه سنخیت روحانی فاطمه زهرا ورسول خدابود که اون سنخیت اون ارتباط ایجاب میکرد که این مقداررسول الله به فاطمه زهرا اظهارعلاقه کنه اینکه ما در روایات میخونیم همواره هرروز هرشب رسول خدا فاطمرومیبوسید. یا می فرمود فاطمه روح منه. یا می فرمود فاطمه حوریه ایست انسانی. یه فرشته ایست درصورت انسان.

یا باز در روایات میخونیم درتاریخ میخونیم که رسول خداهروقت میخواست به مسافرتی بره اخرین خانه ای که با ان خانه خداحافظی میکرد خانه فاطمه زهرا بود. اخرکسی که با او وداع میکرد فاطمه زهرا بود وقتی از سفر برمیگشت اولین خانه ای که به او سر میزد اولین خانه ایی که باید رسول الله به اون خانه بره خانه فاطمه بود واولین کسی که ببینه فاطمه زهرا باشه. این اظهارعلاقه هانسبت به فاطمه زهرا اینو نمیشه محدود کرد به اینکه خب دخترش بوده.یا اون جملاتی که علی علیه السلام راجع فاطمه زهرا گفته محدودش کنیم به اینکه چون همسرش بوده وچون زوجش بوده. نه منهای همسری منهای پدر بودن ودختربودن زن بودن وشوهر بودن یه سنخیت خاص بین رسول خدا وعلی علیه السلام وفاطمه زهرابوده که برای ما قابل درک نیست.

جمله معروفی از علی علیه السلام نقل شده که بعد از رحلت فاطمه زهرا فرموده باشه که بارفتن رسول الله یک رکن من ازبین رفت و رکن دیگرم با فاطمه زهرا. اینا خیلی معنای عمیق میتونه داشته باشه که عرض کردم ماها نمیتونیم به واقعش برسیم و بهتراینه که ما به اون جنبه هایی که به ذهن خودمون میاد که جنبه های معمولی زندگی این بزرگوارانه که دیگه برا مام خوب خوب میتونه اموزنده باشه به اون بخش وبه اون جهت وبه اون جلوه بپردازیم. یعنی این ازدواج رو یه مطالعه ای بکنیم.این زندگی بعدازازدواج رویه قدری درش دقیق بشیم ببینیم چه درس هایی میتونیم بگیریم چه اموزندگی هایی میتونه برای ماداشته باشه.

جمله ی اولی که مامیخوانیم اینه که وقتی امیر المومنین خواستگاری کرد فاطمه زهراروسول الله اینطورفرمودکه یاعلی پیش از تو افراد دیگری نیزفاطمه راخواستگاری کردند ودرموردهریک بافاطمه سخن گفتم.درچهره ی او بی میلی وکراهت مشاهده کردم. اینک خواستگای توراهم با فاطمه زهرادرمیان می گزارم. فاطمه زهرا رسول خدا پیش فاطمه زهرارفت وخواستگاری علی علیه السلام رابا او درمیان گذاشت فاطمه سکوت کرد ولی قیافه قیافه ای بود که رضایت رونشون میداد پیامبر فرمود الله اکبر سکوت او نشانه ی رضایت اوست. خب ما از همین بخش اینو به خوبی میفهمیم که درازدواج، در کل ازدواج ها تحمیل معنی نداره. یعنی پدر بدون اطلاع دختر بدون اینکه با او قصه خواستگاری کسی رو در میون بگزاره و علاقه ی او رو، رضایت او رو، خواست او رو درنظربگیره، ازدواج کنه،خب ما میبینیم خود رسول خدا چه شوهری بهترازعلی !چه همسری بهترازعلی! اون جنبه های غیبیشم گفتیم خدای متعال دستورداده که بین علی علیه السلام وفاطمه زهرا ازدواج برقرار بشه ولی ببینید بازرسول الله میادخونه بادخترش درمیون میزاره که علی از تو خواستگاری میکنه، وقتی که فاطمه زهراباهمون سکوتش باقیافش نشون میده که من به این ازدواج راضی هستم،اونوقت رسول الله اقدام میکنه این یه درسی هست برای همه.

رسول خدا به علی علیه السلام فرمود چی داری؟معلوم شد چیزی که بتونه بفروشه بیشتر ازیه زره نیست. و زره رو۵۰۰ درهم،۵۰۰ درهم اینطوری که بعضیا حساب کردن درزمان ما ۵۰۰ درهم نقره تقریبا حدود ۳۰هزارتومن میشه. باز رو خصوصیت هیچ توجهی نیست که ۳۰هزارتومن باشه یا ۶۰هزارتومن باشه،۱۰۰هزارتومن باشه،اونی روش الگوست اینه که تکلف در کار نباشد اگر بناست این زندگی برقرار بشه همونقدر که می تونه همونقدر که توانشو داره با همون قدر جهیزیه تهیه کردند، یه مهمانی متوسطی هم کردند و این ازدواج برقرار شد. این واقعا برای ما درسیه که اگر می‌خواهیم ازدواج ها ازدواجی باشه مورد پسند خدای متعال، مورد پسند رسول الله، مورد پسند فاطمه زهرا،خب این درس که ازدواج نباید درش تکلف باشه، نباید درش تحمیل باشه، نباید ازروز اول خانواده عروس یا خانواده داماد گرفتاری های به قرض و به گرفتاری چیه که میخواد یه ازدواج مقرربشه من خوبه حالا اینجا به مناسبت این و عرض کنم تو دریای ازدواج اونی که غرض اصلی است زندگی است تشکیل زندگی که بالاخره اسان یک پسر وقتی بزرگ میشه یه دختر وقتی بزرگ میشه، باید تشکیل خانواده بدن این هدف اصلی.

در مرحله بعد نیاز های عاطفی که بالاخره یک پسر یه دختر نیازهای عاطفی داره که باید در اینجور زندگی این نیاز ها پاسخ گفته بشه. در مرحله بعد مسئله فرزنده، هر کسی میخواد که فرزندی داشته باشه فرزند هایی داشته باشه که در بیشتر ازدواج ها این هدف تامین میشه. و در مرحله بعد میشه گفت نیازهای جسمی و جنسیست. اینم خب جزو اهداف، بعد از تمام این مراحل یعنی هدف اول خود زندگیست هدف دوم عواطفی که باید جواب داده بشه هدف سوم فرزند هدف چهارم نیازهای جسمی و جنسی بعد از اینا یک سر و صورت زندگی. اشتباه خیلی از ماها اینه که، اونی که در درجه پنجمه قبل از هر چیز و بیش از هر چیز بهش ارزش میدیم مثل اینکه اصلا اونای دیگه هیچی تنها و تنها روی زندگی حساب بشه تنها و تنها روی مظاهر و ظواهر زندگی حساب بشه خب اینه که خیلی زحمت درست میکنه. اینه که باعث میشه ازدواج ها به آسانی انجام نشه اینه که باعث میشه تشکیل خانواده به خوبی و به زودی انجام نشه اونوقت مفاسدی هم به بار بیاد. خوبه انسان در زندگیش رفاه نسبی داشته باشه، زندگیش یه سر و صورتی هم داشته باشه، ولی در شرایطی که نباشه خوب ما باید این فرهنگ را پیدا کنیم،باید خانواده‌ها این فرهنگ را پیدا کنند،ما برخورد میکنیم به جوان هایی که خودشون مثل اینکه دیگه خودشون رو قانع کردند که با یه زندگی پایین تر از متوسط خیلی پایین تر از متوسط بسازند. ولی اطرافیان نمیزارن! یعنی رفت و آمدها نمیزاره.

یعنی اگر یک پسر و دختری هم خودشون قانع بشن که ما با یک اتاق و با یه زندگی خیلی کمی تشکیل خانواده میدیم و اون اهداف اصلی مون تامین میشه مانعی نداره. میبینیم در رفت و آمدها، همون اقوامشون همون خاله‌اش، همون خواهرش، همونایی که میان میرن حرف های میزنن، چیزهایی میگن که اون آدم رو اصلاً از اون طرز فکر خودش منصرفش میکنند و این واقعش اینه که همه ما وظیفه داریم به اون فرهنگ اصیل اسلامی کمک کنیم. به راستی تشویق کنیم به سادگی تشویق کنیم به این که تکلف نباشه تشویق کنیم به اینکه همدیگر را به رنج و زحمت و دردسر نندازیم. همین یک درسه برای ما. رسول خدا به حضرت علی علیه السلام فرمود چی داری وقتی که علی علیه السلام توضیح داد معلوم شد چیزی که می تونه بفروش یک زره بیشتر نیست، وزره هم ۵۰۰ درهم فروخته شد و با همون۵۰۰درهم یه جهیزیه ای تهیه شد و یه میهمانی و ازدواج برقرار شد که صورت جهیزیه آنطور که در کتاب آمده اینطوره: یک پیراهن، یک روسری بزرگ، یک حوله، یک تخت خواب دو عدد تشک،۴عدد بالشت، یک پرده یک حصیر و بوریا یک آسیای دستی،یک تشت مسی،۱ ظرف چرمی، یک مشک برای آب، یک کاسه برای شیر، یک افتابه، چند کوزه سفالین و گلی، و از این قبیل عرض کردم رو جزئیات هیچ نظر نیست یعنی کسی فکر کنه که جزء دستورات شرعی است که جهیزیه باید همین باشه نه غیر این، جهیزیه باید همین مقدار باشه، نه زیاد تر، نه اونی که برای ما درسه البته شرایط فرق میکنه زمان ها فرق می کند، خانواده ها فرق می کنن، اونی که مهمه آدم بفهمه و تشخیص بده که زندگی رو نباید فدای یه سری تکلفات کرد. اون شیرینی زندگی رو نباید فدای یک مشت اوهام و یک مشت افکار و طرز فکر خای ناجور کرد که هم زندگی تلخ بشه، هم خدایی نکرده با هم نتونن بسازن و زندگی کنن،این یه درسی است که ما از ازدواج علی علیه السلام با فاطمه زهرا میگیریم.

بعد در شروع زندگی همه شنیدید که فاطمه زهرا با اون شخصیتی که داشت، تو خانه کارمیکرد. این یه درسیه،یه واقعیتیه که هیچ خانمی هیچ بانویی هیچ خانم خانه داری نباید ابا داشته باشه از اینکه تو خانه یک مقداری از کارهای خانه را انجام بده فاطمه زهرا انجام می داد. و باز همه شنیدید که فاطمه زهرا با علی علیه السلام در کارهای خانه با هم کمک می کردند. باز من تکرار می کنم رو جزئیات هیچ نظری نیست روی همکاری نظره. یعنی باید زن کار بکنه شوهر کار بکنه با هم همکاری کنند با هم رفیق باشند با هم دوست باشند به فکر هم باشند حالا کار رو چه جور تقسیم کنند اون خصوصیات تقسیم که مثلاً علی علیه السلام با فاطمه زهرا کارها را چجور تقسیم کرده بودند اون چجورش اون خصوصیات ممکنه متغیر بشه ممکنه کم و زیاد بشه ولی باید این روحیه باشه باید این روحیه همکاری باشه

و ما باز در احادیث میخونیم در تاریخ می خونیم که در یک فصل از زندگی فاطمه زهرا یک خادمه ای هم داشت یه وقتی نداشت خیلی هم در رنج و زحمت بود. یک خانم جوان یکی دو تا بچه داره باید خانه رو اداره کنه اونم با اون عبادات فاطمه زهرا با اون وضع خاص فاطمه زهرا. در عین حال خادمه ای نداشت. ولی در یک فصل از زندگی خادمم داشت. در عین حال کسی این طور نقل میکنه که من به خانه فاطمه زهرا رفتم دیدم خود فاطمه زهرا مشغول کاره، سوال کردم شما که خادمه دارید پس چرا خودتون مشغولید؟ قریب به این مضامین فرموده باشن من کاررا با خادمم تقسیم کردم یک روز من کار می کنم یک روز او کار میکنه.خوب اینا باید برای ما درس باشه. خانه هایی رو انسان گاهی مطلع میشه خبر میدن، بعضی ها درد و دل میکنن، چون بعضی ها توی خانه باید کار کنند ولی مثل اینکه دیگران اصلا وظیفه کار کردن ندارن،حالا چه به عنوان خادمه چه عنوان دختر توی خانه بعضی خانه ها رو انسان میشنوه که یک دختری یک مقداری از کار خانه را به عهده گرفته باید انجام بده، مثل این که اصلاً وظیفه او شده که این کار را انجام بده و دیگران هیچ!

خوب اینا خوب نیست. فاطمه زهرا کار را با خادمش تقسیم میکنه که یه روز من کار کنم یه روز اون کار کنه. این روحیه تعاون این روحیه همکاری این روحیه رفاقت صداقت مهر محبت ایناست که به زندگی شیرینی میده این هاست که زندگی رو به صورتی درمیاره که روز به روز علاقه شون به هم زیادتر میشه. از درس های مهمی که ما از این ازدواج می گیریم، از درس های خیلی مهم،میگن فاطمه زهرا نقل کرده که رسول خدا پدر بزرگوارم به من دستور داده هیچ وقت از علی علیه السلام چیزی نخواه ! ببین یک جمله است ولی به قدری میتونه در زندگی موثر باشه به قدری میتونه در جذب و جاذبه دادن به زندگی موثر باشه خدا میدونه که رسول خدا به فاطمه زهرا فرموده باشه هیچ وقت از علی علیه السلام چیزی نخواه. هر وقت خودش چیزی آورد آورد.

به راستی که اگر یه خانومی اینجوری خودشو تربیت کنه که تو زندگی به خصوص وقتی احساس میکنه که نیست وقتی که احساس میکنه که شرایط شوهرش اجازه نمی ده که بیش از اینی که هست فراهم کنه،این اصلا به روی خودش نیاره، اصلا سوال نکنه،اصلاً نگه که دیگران چی دارند و من ندارم، نگه اصلا من دلم می خواست که این چیزها رو داشته باشم ولی خوب حالا نداریم،اصلا به روی خودش نیاره چقدر میتونه به زندگی جاذبه بده.اینا درسه دیگه. واقعا انسان یک جمله از اینا رو بگیره و دنبال کنه من مکرر در بعضی از عرایضم گفته‌ام که یه کسی آمد خدمت رسول الله اسلام آوردمسلمان شد علی المعمول شاید در بعضی از نقل ها اینجوری استفاده بشه که وقتی یکی مسلمان می شد،رسول الله اون رو به کسی معرفی می کرد که یه قدری قرآن بهش یاد بده مثلاً نماز بهش یاد بده بعضی احکام را بهش یاد بده یه قدری آشنا بشه به خصوص اگر مال خود مدینه نیست،مال بعضی از روستاها است باید برگرده یه قدری آشنا بشه بره تا… در این نوبت این که مسلمان شده بود، بنا شد کسی بهش قرآن یاد بده،او سوره اذا زلزلت رو بهش یاد داد، تا رسید به اون دو تا آیه آخر سوره، که فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره، فمن یعمل مثقال ذره شرا یره.

هرکس کوچکترین کار خیری بکنه خواهد دید، همون کار خیررو خواهد دید به هرکس کوچک ترین‌کار شری انجام بده همون کار شر رو خواهد دید. اینطور تو روایت آمده که وقتی این جمله رو بهش یاد دادن به عنوان یک سوره ای از قران ودو ایه از یک سوره قران گفت: بسه دیگه چیزی دیگه نمیخواد یاد من بدید تمام حرفا تو همین دو جمله است. یعنی اگر من اهل عمل باشم مرد این میدان باشم همین دو جمله برای من کافیست وقتی به رسول الله عرض کردن که اینطور میگه روایت اینطور داره که رسول الله فرمود رجع فقیهه.یعنی با همون دو سوره این که یاد گرفت با همین جمله به یاد گرفت برداشتش از این سوره و این جمله جوری بود که رسول الله فرمود این برگشت به محل خودش در حالی که فقیه در حالیکه با بصیرته در حالی که دین رو فهمید یعنی چی! اشتباه خیلی از ماها اینه که خیلی از مسائل را سهل می گیریم یا اگر تعبیر سهل درست نباشه با مساهله و با سهل انگاری باهاش روبرو میشیم ولی یک جمله را انسان بگیر و دنبال کنه، عمل کنه. واقعاً یک خانمی در خانه همین جمله فاطمه زهرا را همیشه این و سعی کنه که عمل کنه که فاطمه زهرا فرمود پدرم رسول خدا فرموده هیچ وقت از شوهرت چیزی نخواه.

او خودش در حدی که میتونه، در شرایطی که میتونه چیزهایی باید بیاره خانه چیزهایی که باید فراهم کنه فراهم میکنه دیگه به تعبیر ما خجالتش نده اعصابش خورد نکن، هر روز از اینجا و آنجا چیزی به رخش نکش حالا اگر کسی اینا رو آدم دنبال کنه چقدر به زندگی جاذبه میده.علی علیه السلام فرموده در سراسر زندگی در سراسر زندگی من فاطمه زهرا روخشمگین نکردم از این طرف شوهر را ببینید، چند سال با فاطمه زهرا زندگی کرده نه سال با فاطمه زهرا زندگی کرده کمترینش اینه، عدد های دیگه هم هست ولی کمترینش ۹ سال. در طول ۹ سال زندگی علی فرموده یکبار من فاطمه را غضبناک نکردم، یک بار فاطمه را خشمگین نکردم، یکبار فاطمه رو به هیچ کاری اجبار و اکراه نکردم، ولی در مقابل او هم مرا هیچ گاه خشمگین نکرد و هیچ وقت نافرمانی نکرد اون جمله دنبال همین روایت هست همین روایت صدرش اینه که علی می فرماید من اون رو خشمگین نکردم او هم من را خشمگین نکرد من به هیچ کاری او را اجبار و اکراه نکردم ولی او هم نسبت به من نافرمانی نکرد جمله آخر روایت اینه هر وقت به او نگاه می کردم رنج ها و اندوه هایم برطرف می‌ شد.

منهای آن جهات معنویش، خوب یه زندگی جاذبه دار همین میشه یک زندگی که اینجور شوهربه فکر زن باشه زن به فکر شوهر باشه حتماً اینجوری میشه،حتماً یک زندگی شیرینی میشه،حتماً یه زندگی با انسی میشه حتماً یک زندگی می شه که همون ملاقات شون یکدیگر رو همون همون که باهم زندگی می‌کنند همین که با هم هستند تمام کمبودها را جبران می‌کنیم. ولی متاسفانه اشتباه خیلی از ماها اینه که عرض کردم چیزهایی که مال مراتب خیلی بعده جلو می اندازیم. خیلی میشنویم می شنوید همه می شنوند که همون روزای اول همون مراحل اول که هنوز به هیچ جا نرسیده! چه اختلاف ها چه حرفا همه اش سر امور مادی همه اش سر این که چرا این مجلس این جور شد و اون جور نشد چرا کارتش این جور بود و اون جور نبود، چرا یک گوشه جهیزیه اینجورشد و عمده اینه که انسان یه قدری دقت کنه یه قدری تامل کنه بخصوص پدر و مادرها بخصوص پدر مادر ها و خانواده هایی که در این مسئله ازدواج درگیر هستند و سهیم هستند یه قدری خودشون کمک کنند اصلا کمک کنند که این فرهنگ را عوض کنند.

هیچکس نمیگه که نباید کسی زندگی خوب داشته باشه هیچکس نمیگه که نباید رفاه نسبی برای مردم باشه ولی حرف اینکه در صورتی که نباشه چه باید کرد! در یک شرایط سختی در یک شرایط سخت مملکت در شرایط سختی مردمی وظیفه چیه آیا بازهم وظیفه اینه که انسان دنبال همون حرفایی باشه که در شرایط دیگه مثلاً باید دنبالش باشه که زندگی را تلخ کند یا نه؟ لااقل شرایط رو درک کنه و در این شرایط همه همدیگر را کمک کنند من گاهی این فکرو کردم برای من یک مسافرتی به اعتاب مقدسه پیشامد شاید حدود نه ماه بنده در کربلا ونجف و اعتاب مقدسه بودم. در طول این ۹ ماه چون ما مسافر بودیم در طول این ۹ ماه زندگی ما با خانواده و بچه هامون با یک اتاق اداره می شد.

با یک وسایل خیلی مختصر که همه شما که۵ روز مسافرت باشین همینطوره همه کسانی که۱۰ مسافرت میرن همینه ولی ما مثلا طول کشید نه ماه دیدیم خوب میشه زندگی کرد این فکرهای که خود انسان برای خودش درست کرده. همونجا خوب ما زندگیمون گذاشت همونجا بعضیا به دیدن ما میومدن گاهی اتاقی از همسایه می‌گرفتیم گاهی در همون اتاق میشه کار رو انجام داد ولی خوب هم من هم دیگری و هم دیگری خودمون رو محدود کردیم خودمون رو توی چهارچوب‌هایی قرار دادیم که مثل اینکه خیال می کنیم اصلا نمیشه چرا میشه اینکه صورت جهیزیه فاطمه زهرا رو براتون عرض کردم خوب این همین خیلی مختصر خیلی کمه ولی خب تقریبا همینی است که انسان در یک مسافرت بیش از این نداره در یک مسافرت با همینجور چیزها میتونه زندگی کند خوب در یک شرایطی که نباشه اگر یک زندگی که قابل این باشه که دو نفر را اداره کنه دو نفره با یه بچه اداره کنه اگه همه اطرافیان دست به دست هم بدن کمک فکری کنند بگن چیزی نیست نبودن بقیش چیزی نیست بودن اختلاف در زندگی لطمه داره بی دینی وبی نمازی تو زندگی لطمه داره یه قدری این فکر ها پیش بیاد یه قدری اینجور همدیگر را کمک کنیم که واقعاً یک دختر وقتی با یک پسری ازدواج میکنه که از نظر درآمدی درآمد کمتر از متوسط هم داره دیگه ناراحت اینجور حرفها نباشه که این کسی چیزی بگه و دومی چیزی بگه و دهمی چیزی بگه که اصلا اگه عرض کردم اونم خودش یک طرز فکری داره و همینطور مردها زن ها خانم ها آقایون پدرها مادرها خیلی این بخش های زندگی ائمه هست که میتونه برای ما خیلی آموزنده باشه از همین ازدواج فاطمه زهرا این که مثلاً راجع به زهد فاطمه زهرا صحبت میشه. همه شنیدیم مثلاً شب عروسی فاطمه زهرا پیراهنش رو باز من تکرار می کنم این خصوصیات نظری نیست یعنی هیچ توقعی نیست که یه دختر خانومی شب عروسیش پیراهن به فقیر بده نه ببین هدف چی؟ حرف چیه؟ حرف این که اصلاً برای مادیات اونجورا ارزش قائل نیستند شد شد نشد نشده اون بقیش مهمه یعنی متدین بودن شوهر مهمه. متدین بودن زن مهمه. اونی که مهمه اینکه این نمازخوان باشه اون نماز خوان باشه. این اهل مطالعه باشه اون اهل مطالعه باشه به قول امروزی ها همدیگر را درک کنند. یعنی این متدین اونم متدین بفهمه که این حزب اللهی اونم حزب اللهی.

اینارو ولی اونو میگم شد شد نشد نشد کم شد زیاد شد ولی عمده اینکه خودمون دو نفر نیستند باید همه هم فکر باشند.این زهدی که از فاطمه زهرا دیده شده این بذل بخششی که از فاطمه زهرا دیده شده این خصوصیاتی که به عنوان فضایل فاطمه زهرا در کتاب ها نقل شده خوب همه این ها میتونه برای ما آموزنده باشه. حالا ما نمیتونیم مثل امیرالمومنین باشیم مثل فاطمه زهرا باشیم ولی خوب باید در سمت اونا باشیم باید در اون سویی که اونا حرکت میکنن حرکت کنیم. این زندگی خودشون برای خودشون کمک امیرالمومنین به فاطمه زهرا کمک فاطمه زهرا به امیرالمومنین کمک فاطمه زهرا به اون کسی که در خانه اش است اون زندگیش با بچه هاش نسبت به دیگران هم این بذل و بخشش و در روایت اینطور هست که من نقل معنا می کنم،

در کتاب می خوانید که امام حسن علیه السلام می گه یک شبی مادرم فاطمه زهرا مشغول عبادت و نماز و دعا !ولی هرچه من توجه کردم ولی دیدم فاطمه زهرا داره به دیگران دعا میکنه. وقتی سوال میکنه که مادر چرا همش دعا برای دیگران این جمله معروفه الجار ثم الدار این واقعاً درس هست که اول انسان به فکر دیگران باشه بعد به فکرخودش. اول انسان به فکر همسایه ها باشه بعد به فکرخودش حرف اینها خیلی آسانه ولی از هموناست که اگر انسان دنبال کنه همیناست که سعادات دنیوی و اخروی انسان رو تامین می کند. مطالب زیادی به عنوان فضایل فاطمه زهرا نقل شده من یه یک داستان رو در این چند دقیقه که از وقتم مونده از روی خود کتاب خلاصه میکنم و براتون عرض می کنم. جابر می‌گه نماز عصر را با رسول خدا خوانده بودیم نماز که تمام شد یه پیرمردی که لباس هاش خیلی کهنه و مندرس بود و خیلی هم ناتوان به نظر می‌آمد به رسول خدا عرض کرد که آقا جون هم گرسنه ام غذا می خوام هم لباس ندارم لباس می خوام هم فقیر هستم کمک مالی می خوام. رسول خدا در جواب فرمود که من که چیزی ندارم به تو بدم ولی اون جمله معروف، الدار علی الخیر کفائله.

کسی که راهنمایی کنه به یه کار خیری مثل کسی است که خودش کار خیر رو انجام میده.من تو رو راهنمایی می کنم به خانه کسی که خدا و رسولش را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست میدارند و او رو به در خانه فاطمه زهرا راهنمایی کرد. این پیرمرد آمد در خانه فاطمه زهرا من همه داستان را نقل نمیکنم تو کتاب میخونید آمد در خانه فاطمه زهرا فاطمه زهرا گردنبندش رو به این شخص داد. این پیرمرد گردنبند رو از فاطمه زهرا را گرفت و برگشت مسجد، به رسول الله عرض کرد که دخترتون فاطمه زهرا این گردنبند را به من داده رسول خدا فرمود خوب بفروش امید از خدا برایت بسازد، یعنی کاراتو روبه‌ راه کنه و حوائج تو برآورده کنه، عمار میگه من اونجا بودم برخاست و به رسول خدا عرض کرد که آقا اجازه میدید من این گردنبند را بخرم! رسول خدا فرمود عمار گردنبند رو بخر.

اگر همه جن و انس در خرید این گردنبند شرکت کنند از آتش جهنم در امان خواهند بود. عمار به پیرمرد گفت گردنبند رو چند میدی گفت یک مقدار پولی که من بتونم نان تهیه کنم بتونم نان و گوشتی تهیه کنم بعد سیر میشم لباسی تهیه کنم بپوشم و باهاش نماز بخونم و یه خرج سفر رو یه خرجی برای خانواده ام ببرم. عمار در مقابل اون گردنبند دویست درهم نقره ۲۰ دینار طلا و یک پارچه یمانی و یمنی و یک شتر به او داد. خیلی پیر مرد خوشحال شد و از حیث غذا تامین شده و از حیث لباس تامین شده،ازحیث خرج سفر تامین شده،یک مرکبی هم برای رسیدن به محل خودش به دست آورده وخیلی خوشحال. پیرمرد دعا کرد و رسول خدا آمین گفت و بعد خود رسول خدا در مورد فاطمه زهرا اینجور فرمود، فرمود جبرئیل به من خبر داد که چون فاطمه زهرا از دنیا بره و دفنش می کنند دوتا فرشته سوال کننده در قبر میان از فاطمه زهرا سوال می کنند پروردگارت کیست می گوید الله، پیامبر تو کیست فاطمه زهرا میگه پدرم ولی و امام تو کیست میگه همین که در کنار قبرم ایساده یعنی امیرالمومنین.

اونوقت رسول خدا فرمود آگاه باشید که من برایتان از فضایل فاطمه زهرا باز هم بیان کنم باز هم اضافه کنم همانا خداوند از فرشتگان را مامور کرده یه دسته ای از فرشتگان را مامور کرده که فاطمه را از جلو پشت سر راست چپ نگاه داری کنند. یعنی همانطور که فرشتگان با رسول الله بودند با امیرالمومنین بودند با فاطمه زهرا بودند. داستانی یه قدری مفصله بعد عمار گردنبند رو با یه غلامی می فرسته پیش رسول خدا که گردنبند را و این غلام هم مال شما این عبد هم مال شما.پیغمبر گردن بند رو با غلام در خانه فاطمه زهرا میفرسته و می فرماید غلام هم مال فاطمه زهرا فاطمه زهرا گردنبندش رو میگیره و غلام را آزاد میکنه.غلام خندش میگیره، وقتی که سوال می کنم چرا میخندی برکت گردنبندی رو که یک گرسنه‌ای روسیر کرد برهنه رو پوشاند و فقیری رو بی‌نیاز کرد و یک بنده ای را هم آزاد کرد این قبیل فضایل راجب فاطمه زهرا زیاد که اینها همه نمونه‌ های از زهد فاطمه زهرا گذشت فاطمه زهرا، و اینکه مادیات پیشش ارزشی نداشته،اصالت باخدا و معنویات ومطالب مربوط به اخرت بوده.

والسلام علیکم و رحمت الله وبرکاته.

 

 

سخنران: آیت الله رضا استادی

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *