آرامش در زندگی؛ حدیث۳۷؛ واجب فراموش شده
۱۴۰۰-۱۱-۱۰ ۱۴۰۲-۰۸-۲۲ ۱۹:۳۵آرامش در زندگی؛ حدیث۳۷؛ واجب فراموش شده

آرامش در زندگی؛ حدیث۳۷؛ واجب فراموش شده
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم
تو صد مدینه داغی، تو صد بقیع دردی *** یتیم میشود خاک اگر برنگردی
تمام شب نیفتاد صدای گریهی باد *** چه بادهای زردی، چه کوچههای سردی
دو قریه آن طرف بپیچ سمت لبخند *** شکوفه میفروشد بهار دوره گردی
کسی میاید از راه، چه ناگهان چه ناگاه *** خدای من چه مردی، خدای من چه روزی
از آسمان چهارم مسیح باز گشته است *** زمین ولی چه تنهاست مگر تو بازگردی
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندههای عزیز و نازنینمان، امروز سالروز میلاد حضرت مسیح (ع) است، امروز را به همه شما تبریک میگویم. حاج آقای سعیدی سلام علیکم، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای سعیدی: بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام دارم. انشاءالله که توفیق بندگی و عبادت خداوند را در همه احوال زندگی داشته باشیم.
شریعتی: امروز را به هموطنان عزیز مسیحی تبریک و شادباش میگوییم. در محضر چهل حدیث حضرت امام هستیم و امروز حدیث سی و هفتم را خواهیم شنید.
حاج آقای سعیدی: در حدیثی که هفته گذشته عرض کردیم، عبارتهایی داشت که قول دادیم بیشتر توضیح بدهیم. بحث امر به معروف و نهی از منکر بود. حضرت فرمودند: اولوالامر، صاحبان امر، آنهایی که امر از جانب خداوند به آنها تفویض شده را با این مشخصهها بشناس، یکی امر به معروف و نهی از منکر بود. امر به معروف و نهی از منکر واجب فراموش شده است و واجبی است که غالب بر واجبات دیگر است. نماز بر روزه تسری ندارد. اگر کسی نماز نخواند، روزهاش باطل نمیشود. اما امر به معروف و نهی از منکر در تمام واجبات دیگر نفوذ دارد و باید در همه اجرا شود. حضرات اهلبیت فرمودند: قوام دین به این است. در زمان قدیم زیر خیمه ستونی میزدند که قوام داشته باشد.
امام باقر(ع) فرمودند: «الْآمِرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّاهِی عَنِ الْمُنْکَرِ خَلْقَانِ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ» دو مخلوق خدا هستند. «فَمَنْ نَصَرَهُمَا أَعَزَّهُ اللَّهُ» کسی که این دو خلق خدا را نصرت کرد، خدا به او عزت میدهد. «وَ مَنْ خَذَلَهُمَا خَذَلَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ» کسی هم که خذلان کرد، کمک این خلق خدا نکرد، اهل امر به معروف و نهی از منکر نبود، خدا هم کمکش نمیکند و جزء رها شدههاست. رسول الله(ص) میفرمایند: «مَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَى عَنِ الْمُنْکَرِ فَهُوَ خَلِیفَهُ اللَّهِ فِی الْأَرْضِ وَ خَلِیفَهُ رَسُولِهِ» (مستدرک الوسایل/ج۱۲/ص۱۷۹) کسی که امر به معروف و نهی از منکر میکند، خلیفه خدا روی زمین است و خلیفه رسول است. لذا بالاترین مرتبه خلیفه اللهی را برای وجود پیامبر اکرم قائل هستیم چون تمام معروف و منکر را ایشان بیان کردند. به من مصداق کامل این روایت، کسی جز اهلبیت مصداق کامل نیست اما آنها را به عنوان الگو برای ما قرار دادند که همان مسیر را برویم. به اندازهای که زندگی ما شبیه آنها شد و در امر به معروف و نهی از منکر تبعیت کردند، این خلافت در مورد من هم صادق است.
شرایط امر به معروف و نهی از منکر از نگاه مراجع تقلید که این نگاه برگرفته از نگاه اهلبیت است. آمر و ناهی معروف و منکر باید معروف و منکر را بشناسند. باید بداند خوب و بد چیست وگرنه اشتباه میگوید. یکوقت در خود معروف و منکر جهل است. من نمیدانم این کاری که میکند درست است یا غلط است. دارویی را پیشنهاد کنم که اثر دارو را نمیدانم. این دارو برای چه خوب است؟ باید یک تخصصی داشته باشیم. خیلی از اعتقادات شیخ صدوق در مورد طب این مسأله را دارند. در تصحیح الاعتقاد شیخ مفید این مطلب را تکرار فرمودند. که حواستان باشد مثلاً روایات در طب اینطور نیست که هرکس روایت را بخواند و خودش را طبیب بداند. بعضیها وابسته به هوای مکه و مدینه است. بعضی وابسته به مرحلهای است که آن بیمار نزد امام صادق آمده و حضرت فرمود: این غذا یا دارو را مصرف کن. طبیب یعنی همین، کما اینکه در طب هم قبول داریم. در ترک بعضی از اینها، مثلاً در موقعیتی حضرت یک امری فرمودند نسبت به عسل و یک قیدی را یک جای دیگر فرمودند که اینجا نباید استفاده شود و اینجا باید استفاده شود. در فهم این قیود باید بدانیم هر سخن جایی و هر نکته مکانی دارد. الآن احتمال تأثیر در این آدم اگر به مدل الف بگویم درست است و به مدل ب بگویم بد است. الآن این معروف را اگر بگویم، خودم میدانم زوایای معروف چیست، مسأله را بلد هستم یا نه، پس علم به خود معروف و منکر از مهمترین موقعیتهاست.
دوم اینکه احتمال تأثیر بدهم. این را همه فقها پذیرفتند اما با یک قیودی، من همان اول که میآیم بگویم ولش کن بابا من به این بگویم تأثیر ندارد. این را باید اول یقین کنیم. اصل در تکالیف این است که به گردن آدم هست. یعنی امر به معروف و نهی از منکر به گردن ما هست و باید یقین پیدا کنیم که این تکلیف برداشته شده است. با چه چیزی یقین پیدا میکنیم؟ نماز ظهر مطمئن هستم به گردن من هست. اگر چیزی بخواهد پیش بیاید که بگویم تکلیف نبوده باید دومی هم یقینی باشد. اگر این احتمال تأثیر را به نظرم تأثیر ندارد، تکلیف یقینی به گردن شما آمده که باید امر به معروف و نهی از منکر داشته باشی و باید یقین بکنی که تأثیر ندارد. یکوقت در نحوه گفتن من تأثیر وجود دارد و یکبار بگویم تأثیر ندارد ولی بار سوم میپذیرد. بار اول یک جزئی از این سه بار است و میدانم باید سه بار بگویم. در کتاب آشپزی نوشته این کارها را بکن، گاز را روشن کن. چرا غذا درست نشد؟ زمان دارد. باید یک ساعت روی گاز بماند. امر به معروفهایی هست زمان دارد. امروز میگویید شب ۲۱ ماه رمضان جواب میدهد. گریه میکند و بعد یادش میافتد فلانی هم به من گفت. خدایا با تو عهد میبندم. خدایا فهمیدم این کار غلط بود.
آماری داشتم از کسانی که تشرف پیدا کردند خدمت حضرات اهلبیت(ع) و دین شیعه را انتخاب کردند، تلنگرش از کجا بود؟ میگوید: شبکههای ماهوارهای را نگاه میکردیم. روضه أباعبدالله را شنیدیم. تلنگر آنجا بود. این چیه؟ برای چه اینطور میکنند؟ این طرف و آن طرف رفتیم و حق برای ما ثابت شد. گاهی تلنگر به این معناست که اگر امر به معروف و نهی از منکر ترک شد، اثرات بدی دارد. تارک معروف و عامل به منکر بر ادامه شیوهی خود اصرار داشته باشد. کسی یک کاری کرد و الآن پشیمان است. هی به رویش بیاوری، ای بابا تو اینجا این کار را کردی! مردم این آدم خوبی شد، ولی قبلاً خیلی بد بود. یکوقت اصرار به منکر دارد و هی میخواهد تکرار کند. ما نماز را نگاه کنیم، یک حجم زیادی از رساله به احکام نماز است. یکی بیاید رساله را نگاه کند و بگوید: چقدر احکام دارد ولش کن! نماز را باید با شرایطش خواند. با حفظ آن شرایط واجب را به جا آوردم. امر به معروف و نهی از منکر موجب ضرر یا مفسده بالاتری نباشد. لذا حضرت آقا در مورد این مسأله میفرماید: که هنرمند است کسی که امر به معروف کند. نماز همه یکی است؟ نماز امیرالمؤمنین با نماز ظهر ما از حیث چهار رکعت بودن یکی است. واقعاً نماز ما یکی است؟ چهار رکعت بودن ملاک نیست، نماز او کجا و نماز ما کجا! در امور دنیوی هم همین است.
امام حسن و امام حسین آمدند، دیدند پیرمردی اشتباه وضو میگیرد. گفتند: کدام یک از ما بهتر وضو میگیریم. پیرمرد نگاه کرد. وضو که تمام شد، گفت: من هستم که عمری وضو اشتباه میگیرم! باید توان تأثیرگذاری در خودمان ایجاد کنیم. منکری که ایجاد میشود من طوری بگویم که بدانم به تأثیر نزدیکتر است. شرکتها و افرادی هستند که میگویند: من تبلیغی درست میکنم که تأثیر بیشتری دارد. یکی میگوید: من در ۱۵ ثانیه به تو تبلیغی میدهم که بیشترین تأثیرگذاری را داشته باشد. بعد شما میبینی فروش فلان محصول بالاتر رفت. امروز تأثیرگذاری یک فن است. اگر رسانهای بتواند یک کارخانه را از ورشکست شدن به سوددهی برساند، میتواند یک عنصر دینی را از مهجور بودن به پر رونق بودن برساند. در مقابلش اماته و میراندن جامعه را داریم. من به عنوان یک رسانه تکلیف دارم که بچههایم را از آتش دور کنم. دوری گزیدن خود و دیگران از آتش جزء تکالیف ماست. ما نسبت به دیگران مسئول هستیم.
امر به معروف و نهی از منکر مراتبی دارد. حضرات اهلبیت میفرمایند: اولین مورد انکار قلبی است. راضی به فعل قومی نشو. اولین مسأله این است که دلم نخواهد این کار بد انجام شود. خدایا من راضی نیستم. غصهدار میشوم و این خیلی مهم است. چون غصه قلبی و در مقابلش شوق قلبی نسبت به یک معروف انگیزه برای انجام آن مسأله برای نهی یا برای امر انگیزه میشود. شما اول که چیزی را بخری باید انگیزه و سود را در شما ایجاد کنند. گاهی این تبلیغها را که میبینیم با خودمان میگوییم: اگر این را نداشتیم چطور زندگی میکردیم؟ نه میشد زندگی کرد. در امر به معروف و نهی از منکر، احتمال تأثیر را بالا بردن با این هنر، اینکه نگاه کنیم در قلبمان انگیزه اصلی را برای ایجادش، هرچه قلب مکدرتر شد، نسبت به منکر، دی نهر آن قویتر عمل میکند و هرچه دل و قلب آدم مشتاقتر به معروف شد، فهم مصلحت معروف در ذهن او روشنتر شد، مشتاق تر نسبت به آن شد، دیگران را دعوت میکند. یک چیز خوبی گیر بیاوری و آدم خوبی باشی. به رفیقهایت پیامک میزنی، فلان چیز را میفروشند قیمتش خیلی خوب است.
در نهی از منکر انکار زبانی است. یکوقت نسبت به یک مسأله نباید ترک شود و اگر محیط آلوده شد، همه ضرر میکنند. هوا وقتی آلوده شد دیگر آدم خوب و آدم بد ندارد، آدمی که در این آلودگی تأثیر دارد، خشک و تر با هم میسوزند، منتهی علت سوختنها فرق میکند. امیرالمؤمنین میفرمایند: بدها بخاطر عمل قبیحی که انجام میدهند دارند میسوزند. خوبها چون ترک امر به معروف و نهی از منکر کردند، میسوزند. لذا از انواع امر به معروف و نهی از منکر عبارت شما دقیق بود. یکسری امر به معروف و نهی از منکر واکسنی داریم، پیشگیری داریم. یکسری بعد از خطاست، یکسری منکرها و معروفها را از قبل آمادهسازی میکنم، جو جامعه را برای اینکه این اتفاق نیافتد، برای اینکه آن معروف اتفاق بیافتد. یک تابلو یکجا میزنیم رویش مینویسد به زودی… شما مشتاق هستی که اینجا چه میشود. لذا نسبت به خوبیها و بدیها همین است. در تبلیغات انتخاباتی طرف قبل از اینکه یک انتخاباتی رخ بدهد، میگوید: در آینده این خوبیها را برای شما دارد. یا اگر طرف مقابل را انتخاب کنید این بدیها برای شما اتفاق میافتد. اگر اینها از قبل روشن شود، من نسبت به معروف و منکر، لذا چقدر دستور داریم نسبت به فرزندانتان قبل از اینکه به سن تکلیف برسند، یکسری چیزها را نهادینه کنید.
از خطرات سند ۲۰۳۰ که حضرت آقا خیلی روشن کردند، این است که مفاهیم انتزاعی را باید از ذهن بچهها کنار بگذارید تا وقتی سن آنها بالاتر برود، منتهی خدا را جزء مفاهیم انتزاعی میداند. یعنی در بچگی در مورد خدا با بچهها حرف نزنید. اعتقادات را بگذارید بعد رخ بدهد. بخش آموزشهای جنسی به نظر من نسبت به این مهم در این سند جز چیزهای فرعی حساب میشود، اینکه خدا باید حذف شود، مفاهیم دینی، اصل خدا در این سند زده میشود. میگوید: مفاهیم انتزاعی در آموزشها نباید باشد. میفرماید: اتفاقاً از کودکی باید آموزش داده شود. حضرت میفرماید: با فرزندان خود خوش قول باشید، کما اینکه شما را به صورت خدای خود میبینند. او از خدا درکی ندارد، لذا اگر شما در رزاقیت بدقول بودی، او را زیر سؤال بردی. اگر میخواهی بچهات در بزرگسالی آدم درستی باشد باید از کودکی تربیتش را درست کنی. یکی از آدمهای پولدار در خاطرات خود میگوید: از شش سالگی در جلسات مدیریتی پدرم که در کارخانهای بود شرکت میکردم. با اسباببازیهایم بازی میکردم ولی صدای این را میشنیدم و در آن فضا بودم. در پانزده سالگی در جلسهها شرکت میکردم و توان نظر دادن داشتم. من با نماز آمیختهاش کنم، با روزه آشنا شود. در این فضا نفس بکشد. کما اینکه اگر در فضای دیگری بود، در فضای دیگری شکل میگیرد. خوش گذرانیهایی که برای او به مرور شکل میگیرد و به بدیها عادت میکند. بچه را درمحیطی بگذاری که بد بدهان هستند. اینها همان امر به معروف و نهی از منکرهای پیشگیرانه است.
شریعتی: یکی از مشکلاتی که داریم در بحث منکرات، مخصوصاً تهاجم فرهنگی ، سران آنها کاملاً فکر میکنند و با تدبیر جلو میآیند ولی متأسفانه در معروف ما این اتفاق نمیافتد.
حاج آقای سعیدی: بدانیم او برای خودش یک چیزهایی را معروف میداند. اصلاً معروف و منکر یعنی چه؟ معروف یعنی آنچه شناخته میشود. معروف یعنی آنچه دین به رسمیت میشناسد. منکر یعنی آن چیزی که ناشناخت است. آن چیزی که دین به رسمیت نمیشناسد. ربا را دین به رسمیت نمیشناسد ولی بیع را به رسمیت میشناسد. عمل خوب، نماز و روزه را به رسمیت میشناسد. میگوید: این هست درست است و به نتیجه میرسد. شبیه خون فرهنگی، یعنی شما حواست نیست. بدون اینکه متوجه شوی دارد به شما ضربه میزند. میگویی: دشمنی روبرو نمیبینم. اینکه چیزی نیست، کار خودش را میکند. زمان که میگذرد میگویم: چرا این مسأله عوض شد؟ چرا این اتفاق افتاد؟ چرا این مسأله تبلیغاتی که میگوید، همه مردم رو آوردند به خریدن این نوع محصول، یا نهی شدند و این محصول را نمیخرند. نگاه میکنی ده تا فیلم میسازد که شخصیت اول فیلم از این محصول استفاده میکند. یک فیلم میسازد، کاری میکند که شما آخر فیلم برای کسی که خلاف شرع، یک فحشای بزرگی را انجام داده اشک میریزی. تو بچه شیعه متدین میگویی: آخی… او را مظلوم جلوه میدهد و خلاف شرع او را اینقدر قشنگ نشان میدهد که تو دنبال این هستی کاش در این مسأله پیروز شود. محبت نسبت به گناه!
آن چیزی که غربیها و کفار و دشمنان خدا دنبالش هستند این است که محبت به گناه در دل ما ایجاد شود. بدی گناه از بین برود. هزار سریال میسازد که فلان گناه هزار بار در آن تکرار میشود. دیگر برایت عادی میشود. عادی شدن به معنی درست بودن نیست. هر موقع من بدون لباس بیرون بروم عادی است که سرما بخورم. عادی هست سرما بخورم ولی درست نیست. بدانیم اگر عادی شد، شیطان و عمله شیطان به عادی سازی یک منکر بسنده نمیکنند. خدای نکرده عمل من که الگوی دیگران هستم مجوز میشود که دیگران هم مرتکب شوند. مرا نگاه میکند که فلانی هم انجام داد. یعنی گاهی امر به منکر، افراد آمر به منکر میشوند و ناهی از معروف میشوند. امر به منکر کافی است من انجام بدهم، همه پشت سر من انجام میدهند. من در دلم احساس بدی نمیکنم هیچ، خودم هم انجام میدهم. اینها خطراتی است که اهلبیت به ما گوشزد کردند. مثلاً تعرض به خانه دیگران را حق ندارم ولی زمانی که خانهای آتش گرفته و کسی در خانه مانده اینجا تکلیف دارم که در را بشکنم. اگر جایی باشد که نظم اجتماعی را از بین میبرد، طبق فتوای حضرت آقا و اغلب فقها بگویم: من فهمیدم فلانی مرتکب قتل شد، بروم قصاص کنم. قصاص کار شما نیست. هرکدام باید جای خودش را بداند.
آداب امر به معروف و نهی از منکر، حواسم باشد تجسس نکنم. یکوقت یک طرف خطایی میکند ولی یواشکی است. من دوربین بگذارم، خیلی جاها این تجسس کردن باعث برملا شدن کاری شود، طرف به علنی شدنش کشیده میشود. نهی از منکر نیست. در تربیت فرزندان میگویند: آنجایی که میبینی خطایی انجام داد، یکباره مچش را نگیر، به رویش نیاور. بگذارید در این حال بماند، اگر پرده دری شد و گفت: خوب کردم این کار را کردم، دیگر نمیشود کاری کرد. این بار دوم دیگر با جرأت است و از روی لجبازی است. تجسس در گناه دیگری، اینکه برملا کنم غلط است. همین که از این گناهش حیاء میکند، اولاً به استغفار نزدیک است، همین حیاء در گناه آدم را به استجابت توبه نزدیک میکند. در بحث ریشهکن کردن گناه صبر نیاز داریم. اگر یکی به دکتر بگوید: این نسخهای که نوشتی من خوردم و خوب نشدم، این برای یک هفته است نه یک روز و نیاز به صبر دارد. بیمار یکباره میآید و ذره ذره میرود. کسی بگوید: امروز سر کلاس رفتم چرا باسواد نشدم؟ انتظار تأثیر فوری نداشته باشیم و تأثیرگذاری طولانی هم به اندازه خودش.
بعضی از کارهای ما تأثیرگذاری را سریع میکند. شما بخواهی این قند یا شکر در چای حل شود، هرچه چای داغتر باشد سریعتر حل میشود. گرما یک اثرش همین حل شدن است. من بدانم اگر با فلانی نرم صحبت کنم تأثیر بیشتری دارد. من کلا با برادرم که اهل خلاف شرع است قطع رحم میکنم. اهل خلاف شرع است به خانهاش نرو، ولی قطع رحم نکن. تلفن بزن، امام صادق فرمود: صله رحم ولو به سلام، پشت به هم نکنید. نوع صله رحم که در آن گناه هست را انجام ندهید. اگر ما جزء کسانی شدیم که فقط ترمز بلد هستیم ولی گاز بلد نیستیم. جایگزین بلد نیستیم خیلی وضع خراب میشود. پسرم با این موبایل بازی نکن، چشمت ضعیف میشود. یک چیزی جایگزین بهتر به او بده. بعضی مواقع خود من با موبایل بازی میکنم، بچه من هم میبیند که این علاقهمندی در خودت هست. لذا از شرایط تأثیرگذاری امر به معروف و نهی از منکر این است که آمر و ناهی خودشان عامل باشند. رفع تکلیف نمیشود، یعنی اگر من امر به معروف و نهی از منکر را بگویم حالا که خودم نماز اول وقت نمیخوانم و روزه نمیگیرم، یک تکلیف دیگر از گردن من برداشته شد. حتی اگر خودت انجام ندهی، وظیفهات سر جایش است. کسی که سیگاری است وقتی دست بچهاش سیگار ببیند، عصبانی میشود. اما اگر خودش کنار گذاشت تأثیر بیشتر است.
ما پدران توجیه هستیم، ما اینطور نیستیم… کاری به کار دیگران نداریم. عبارتی از شرح حدیث عقل و جهل حضرت امام بخوانم که خیلی زیباست. «سستی نمودن از امر به معروف و نهی از منکر و جلوگیری ننمودن از ظلم ستمکاران نه تنها حلم نیست، بلکه خمودی است که از ملکات رذیله به شمار میرود.» حال حرف زدن نداری و نمیخواهی، اختلاس و گناه و آلودگی میبینی، بعضی میگویند: ولش کن و حرفی نزن! اگر تو حرف نزنی و او هم نزند، اینها پابرجا میشود. خدا رحمت کند حضرت امام(ره) خیلی به نیکی از مرحوم حاج محمد تقی بافقی یزدی نقل میکنند، وقتی ملعون رضاخان در حرم حضرت معصومه(س) آمد و بدون حجاب خواستند وارد شوند، ایشان یک تنه ایستاد و کتک خورد و تبعید شد اما ایستاد. حضرت امام از ایشان به بزرگی یاد میکنند. بعضی مواقع امر به معروف و نهی از منکر کتک خوردن دارد ولی تحقیر رضاخان را هم دارد. این حریم و حرم حرمت دارد. اوجش در کربلا کاری بود که امام حسین کرد. امام صادق فرمود: به اندازه قدرتتان نسبت به این مسأله عامل باشید.
چیزی که میتواند خیلی ما را تشویق کند و راهکار بدهد این است که از منکر متنفر باشیم اما از کسی که صاحب منکر است و منکر را انجام میدهد نسبت به آن دلسوز باشید. دلت بسوزد برای کسی که نمیخواهم این جهنمی شود. یعنی از فعل آن آدم بدت بیاید. من از این بخاطر اینکه کثیف است متنفر هستم، اگر تمیز باشد نه. مخاطبین پیامبر اکرم غیر از کفار بودند؟ حضرت برایشان حرف میزد و راهنمایی میکرد و از کفر آنها خوشش نمیآمد ولی دوست نداشت این آدم به صفت کفر متصف باشد. میخواست تمیز باشند و ایمان داشته باشند. پس یکی از روشهای جذب با محبت و عاطفه بودن است. یکوقت بچه لب بام ایستاده و یک قدم دیگر برود، افتاده است. داد بزنم یا بگویم: عزیز دلم، نه این حرفها نیست. باید بگیرم و یک گوشه پرتش کنم!
شریعتی: اگر نیت ما در امر به معروف و نهی از منکر خالص باشد و دلسوزی ما برای طرف مقابل مشخص شود و بداند از روی دلسوزی نه از روی لجبازی و مچ گیری است، این تأثیر را خیلی بیشتر میکند. … اشاره قرآنی را بفرمایید و برای ما از حضرت مسیح بگویید.
حاج آقای سعیدی: «فَما أَغْنى عَنْهُمْ ما کانُوا یَکْسِبُونَ»(حجر/۸۴) چیزهایی که در دنیا کسب میکنید و فکر میکنید اینها سپر بلای شما هستند، غنایی برای شما نمیآورند. این است که آدم فکر میکند در مقابل خدا یک دژ وجود دارد که مرا از عذاب الهی دور میکند یا یک دیواری هست که مرا از منظر خداوند دور میکند، اینطور نیست. عالم محضر خداست و در مقابل عدل الهی هستیم. همه مُلک، مُلک خداست. این آیه خیلی تذکر است که فکر کنید خدا جای حق نشسته است، منتهی ما بی صبر هستیم و خدا صبور است. انشاءالله خداوند برای همه ما خیر بخواهد و رام باشیم و سرکشی نکنیم.
در مورد طرح اسماء مبارکه که در برنامه اتفاق افتاده و روش بسیار خوبی است، یکی از روشهایی است که حضرت آیت الله جوادی آملی که یکوقت خدمتشان بودیم سر درس گفتند: خیلی از کارهای خوب سلیقه میخواهد. ما یک حکم دینی و یک سلیقه دینی داریم. گاهی اسماء متبرکه زیر دست و پا میافتد و باعث قهر خدا میشود و خیلی بد است. اما عدهای با سلیقه هستند که به ذهنشان رسیده و این لطف خداست که یک صندوق پستی در نظر گرفته شود و این اسماء جمع شود. ثواب این کار هم باشد برای آنهایی که این فکر را کردند و در این مسأله دیگران را تشویق میکنند.
امام رضا(ع) میفرماید: نقش انگشتر حضرت مسیح این بود که از انجیل گرفته شده است، «طُوبَى لِعَبْدٍ ذُکِرَ اللَّهُ مِنْ أَجْلِهِ» خوش به حال بندهای که مردم با دیدن او یاد خدا میافتند و وای به عبدی که «وَ وَیْلٌ لِعَبْدٍ نُسِیَ اللَّهُ مِنْ أَجْلِهِ» مردم او را میبینند از خدا غافل میشوند. خدایا ما را جزء افرادی قرار بده که مردم با دیدن و عملکرد ما یاد شما بیافتند. خدایا تو را به آبروی محمد و آل محمد، قسمت میدهیم فرج آقا امام زمان را نزدیکتر بفرما و ما را از اعوان و انصارش قرار بده.
شریعتی:
در خرابات دلم خانه آبادی هست *** تا که بر روی زمین صحن گوهرشادی هست
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»
کارشناس برنامه: حجت الاسلام و المسلمین محمد سعیدیآریا
موضوع: آرامش در زندگی بر مبنای کتاب چهل حدیث امام خمینی رحمهالله علیه
برنامه سمت خدا | تاریخ پخش: ۱۳۹۸/۱۰/۰۴
.






