بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا حبیب اله العالمین ابوالقاسم المصطفی محمد (اللهم صل علی محمد و آل محمد) و علی اله الطیبین الطاهرین و لعنه الله علی اعدائهم اجمعین

اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتى تسکنه أرضک طوعا و تمتعه فیها طویلا

السلام علیک یا اباعبدالله و علی الارواح التی حلت بفنائک السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین
ان مولانا الحسین علیه الصلاه و سلام الله : یعلموا انی احب سلام و تلاوت قرآن و دعا و الا استغفار

یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور * کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
این دل غمدیده حالش به شود دل بد مکن * وین سر شوریده باز آید به سامان غم مخور
دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نگشت * دائما یکسان نباشد حال دوران غم مخور
هان مشو نومید چون واقف نه ای از سر غیب * باشد اندر پرده بازیهای پنهان غم مخور
در بیابان گر به شوق کعبه خواهی زد قدم * سرزنش ها گر کند خار مغیلان غم مخور
حافظا در کنج فقر و خلوت شب های تار * تا بود وردت دعا و درس قرآن غم مخور

خداوند متعال دلهامون را به نور ایمان معرفت ولایت اهل بیت علیهم السلام نورانی بفرماید به برکت صلوات بلند بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم یکی از برکات مداومت بر صلوات این است که انسان دوست خدا میشه خلیل خدا میشه مقام دوستی خدا مقام بسیار بلندی خدا بگه شما دوست منی در میان این همه بندگان وقتی خبر دوستی را جبرئیل خواست برای حضرت ابراهیم علیه السلام بیاره به حضرت ابراهیم عرض کرد یکی از بندگانش را خدا به دوستی خودش انتخاب کرد حضرت ابراهیم سوال کرد و بنده کیه جناب جبرئیل گفت چه کار می خوای بکنی گفت می خوام تا آخر عمرم خادم و خدمتگزار دوست خدا بشم گفت بهت بشارت بدم آن خلیل و دوست خدا خود شما هستید ابراهیم خلیل آرزو داره خدمتگذار دوست خدا باشه چه کار کنیم دوست خدا بشیم امام هادی علی سلام الله علیه می فرماید انما اتخذ الله ابراهیم خلیلا همانا خداوند متعال حضرت ابراهیم را به مقام خلیلی و دوستی خودش انتخاب کرد که لکثرت صلوات علا محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد و آل محمد عجل فرجهم

عنایت دارید قید کثرت فراموش نکنید چون زیاد حضرت ابراهیم و بر پیغمبر ما و آله و درود می‌فرستاد خدای متعال او را به مقام خلیلی و دوستی خودش انتخاب کرد البته روایات دیگری هم داریم که یک علتی که حضرت ابراهیم دوست خدا شد لانه لا یسئل احدا و لا یرد احدا بحثی که شب‌های گذشته داشتیم علامت یک مومن اینکه عزیز باشه از کسی درخواست نکنه و کسی را هم رد نکنه عزیز باشه غنای خدا در دلش جا گرفته باشه حضرت ابراهیم به این مقام رسید می‌فرماید چون که در عمرش سعیش بر این بود که از کسی چیزی درخواست نکنه و اگر هم کسی چیزی از او خواست او را رد نکند که هر دوی این مسئله خیلی مهم است تا میتونیم کسی را از در خانه ما ن ناامید نکنیم به ما گفتند رو به کسی نزن ولی اگر کسی مشکلی گرفتاری چیزی پیدا کرد او به ما رو زد ما تا جایی که ممکنه کار او را راه بیندازیم حاجتش را برآورده بکنیم

در بیان نورانی دیگر از امام باقر علیه السلام و سلام است حضرت فرمود لا یعلم الناس ما فی المسئله لا یسئل احد احدا ولا یعلم الناس ما فی الرد لا یرد احد احدا مومن باید عزیز باشه پرتوی غنای خدا به او تابیده باشه می فرماید اگر انسان بداند مومن بداند در سوال کردن و درخواست کردن چقدر ذلت و خواری هست هیچ وقت کسی از کسی چیزی نمی خواست تا جایی که میشه حالا موارد استثنا دیشب هم عرض کردم هست یک مواردی است که دیگه سریز میشه اورژانسی از همان موارد استثنایی موردی که امام حسین علیه السلام از دشمن تقاضای آب کرد یا برای حضرت علی اصغر تقاضای آب کرده یا شب عاشورا مهلت گرفته این ها را توضیح میدهیم موارد استثنایی ما یک کلامی در علم اصول داریم که ما من عام الا و قد خص یعنی احکام عمومی عامی نیست الا اینکه تبصره خورده استثنا خورده استثنا در همه موارد هست آن موارد استثنایی هم بعضی هاش را عرض می‌کنیم ولی قاعده کلی اینکه انسان تا جایی که میتونه تا جایی که کاربرد داره از کسی چیزی نخواد حتی مسائل ریز شما خودت میتونی این لغت را نگاه بکنی ای از کسی نپرس برو نگاه کن خودت میتونی این مسئله رو به رساله مراجعه بکنید اگر مراجعه بکنی بهتر از اینه که بپرسی از خودت میتونی بری اونورتر ساعت ببینی چنده نپرس ساعت چنده خودت میتونی بری تابلوها را ببینی آدرس را نپرسید مگه اینکه بپرسی ساعت چنده یا مثلا آدرس فلان جا هست این خیلی ذلت ولی همین اندازه اصلا ما حدیث داریم از سوال و سوال ذلت آور است و جاهایی که شما نمیتونی باید بری جاهل باید عالم مراجعه کنه شکی درش نیست اما همون هم گفتن زیاد سوال نکنید زیاد سوال کردن کودن میشه یعنی همش آدم به دیگران تکیه بکنه

یه حدیث داریم مثلا خدمت عالمی رسیدی همه سوال پیچش نکن روایت داریم مثل عالم مسئله درخت خرماست باید یک تکون مختصری بدی خرماها بریزه اما بعضی ها همچین تکون میدن که خرماهای خام و میوه‌های خام هم میریزه یا شاخه را هم میخوان بشکنن آقا را می‌خواند داغون بکند که مثلا میخوان یک مسئله بپرسند یکمی مراعات بکنید میگن یک نفر آماده بوده است دست آقای بروجردی با آیت الله بروجردی رو ببوسه اعصاشو رو گذاشته بود به پای آقا توی جمعیت فشار می داده و دست آقا رو و می کشیده اطرافیان آقا گفتند آقا الان دست آقا رو میشکنی گفته به جهنم من می شکنم دست آقا رو ببوسم حالا بعضی ها کاری به این حرفا ندارند احترام هاشون اینطوریه آقا رو توی ضد حمله میکنه که میخواد دست آقا رو ببوسه یا سوال هایی که به درد نمی خوره یا سوال‌های خیلی واضح هرچی که خودت میتونی پیدا کنی درک بکنی بهش برسی خیلی موقع سوالهای آدم میکنه میبینه که جوابش رو قبلا داره همونی که فهمیده متوجه این آیه نکته قشنگیه یک بزرگی توضیح می داد فسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون چرا خدا میگه ان کنتم لا تعلمون اولا میگه فسئلوا اهل ذکر قاعده اش اینکه فسئلوا علی العلم این خودش یک نکته باید روش تحقیق کرد مفسرین بزرگان چی گفتن نمیگه از اهل علم به پرس میگه از اهل ذکر بپرس البته توی روایات که فراوان اهل ذکر دوازده امامان مصداق اعلاش و کاملش اونا هستن یعنی از امام ها بپرس

شاید هم یک نکته دیگرش این باشه اون عالمی که غرق در یاد خداست عالم ربانی علم داشته باشه ذکر باشه اهل تذکر توجه به خدا ما عالم داریم که غرق در دنیاست این به درد نمیخوره فاسالوا اهل ذکر اما این قید ان کنتم لا تعلمون میگه اگر نمی دونید خوب دقت کنید شاید بدونید فاسالوا سوال بکنید مواردی اما اول برو خودت شاید پیدا کردی خیلی بهتره خیلی عزیز تره میگم یک آدرس هم اگر بتونی درخواست نکنی این قشنگتره حالا نمیگیم گناه کبیره است اما می‌خواهیم شما عزیز باشید شما آقا باشید خدا رحمت کنه مرحوم حاج آقا انصاری همدانی رضوان الله تعالی علیه البته یک مسئله عرفانی بزرگی ایشان از این مساله میخواستن بگن میخواستم بگم گمشده های ما همه در درون خود ماست این آیه را خدا رحمت کنه مرحوم آقای دولابی خیلی روش مانور می دادند خیلی خیلی و جدا از اون آیات عجیبیه خدا تنبوع و تذکر فهم این آیه را به ما بده و فی انفسکم افلا تبصرون و فی انفسکم خدا در وجود خود شما است نمی‌خواهد نگاه کنید ببینید چرا میگن اگر کسی خودش را شناخت خدا را شناخت من عرف نفسه فقد عرف ربه یعنی تمام گمشده ها توی وجود خودته اون شعر زیبایی که منسوب به امیرالمومنین سلام الله علیه است

اتزعم انک جرم صغیر و فی کنت و العالم الاکبر

شما فکر می‌کنید یک جرم صغیر و یک بدن کوچکی هستید عالم بزرگ در تو پیچیده شده به قول مولانا میگه تو یکی تو نیستی خوش رفیق بلکه گردونی و دریای عمیق تو وجود ما شعاعی از وجود همه ذرات عالم است از فرشته ها از آسمان ها هست از شیاطین هست حیوان از نبات از جماعت است از پیغمبر ها هست اما ما هست چرا ما روایت داریم روح مومن شعاع روح ماست شعاع روح امام‌است نور خدایی از مگر خدا نمیگه نفخت فیه من روحی این روحی خیلی روش مانور دادند عرفا خدا میگه به بقیه موجودات این رو نمیگه خدا میگه من از دم خودم از روح خودم در تو دمیدم نفخت نفخت خیلی مهمه خدا میگه من دمیدم از روح خودم در انسان ثم انشان و خلقا آخر فتبارک الله احسن الخالقین چرا خدا برای بقیه موجودات خلق کرد نگفت فتبارک الله احسن الخالقین نت بارک الله گفتن احسن الخالقین احسن الخالقین معناش اینکه احسن المخلوقین درست شده یه چیز فوق‌العاده‌ای میگه روح در بدن دمیده شد و تبارک الله احسن الخالقین تو یکی تو نیستی خوش رفیق بلکه گردونی و دریای عمیق همه عالم در وجود تو نمونش هست و لذا انسان میتونه از فرشته بالاتر بزنه میتونه از حیوان پست تر بشه یعنی در اعلا درجه باشه میتونه پرواز کنه از ته جهنم برین پایین تر بره میتونه بهش ساز باشه جهنم ساز باشه میتونه آسمانی باشه میتونه عرشی باشه میتونه زمینی باشه میتونه یزید یزیدی بشه

میتونه مثل جون یک غلام سیاه حسینی باشه و همه وجود و قطراتش وجودش بشه امام حسین مگه نشدند اصحاب امام حسین امام نمیشه اما خالص فانی در امام میشه منا اهل البیت میشه متوجه‌ی چی میگم این آیه خیلی روش خیلی لطائف هست از خیلی لطائف آنهایی که اهل لطافت و ذوق و چشیدن روحی هستند و فی انفسکم و فی انفسکم افلا تبصرون می‌فرماید توی وجود خودت نمیخوای نگاه کنی نمی خوای ببینی و فی انفسکم افلا تبصرون تنوع پیدا نمیکنی خدا هم آیات آفاقی گذشته در عالم همه ذرات عالم نشانه خداست و خدا را نشان می‌دهند جلوه خدا هستند از خودشان هیچی ندارند آنها را میگن آیات آفاقی یک آیاتی هم هستند آیات انفسی یعنی در وجود خودمون در وجود خودمان از بدن بگیر که یک ذره میلیونها سرسوزنی یک قطره ای را نوک سوزن را بگیرند رطوبت نوک سوزن را میلیون میلیون ریزش کنند از این ریز خدای متعال یک انسان درست میکنه میدونید که یک میلیون و یک قطره همیشه انسان در شکم مادر در رحم مادر آن وقت از این چیز ریزی که اصلا ما نمیتونیم ببینیمش با چشم خدا در عرض چهار ماه الله اکبر در عرض چهار ماه قلب درست میکنه کبد درست میکنه کلیه درست میکنه معده و روده درست میکنه دست و پا و چشم و گوش و ابرو درست میکنه استخوان درست میکنه انگشت درست میکنه بدن درست میکنه چهار ماه دیگه چرا این خانم ها تو این دوران حاملگی این چهار ماه اول حالشون خیلی بده

من گاهی شوخی می کنم میگم هزارها فرشته اینجا مشغول کارخانه انسان سازی هستند در عرض چهار ماه ویار دارند انقدر حالشون بد میشه بیچاره زبون بسته ها حق دارند آخه در عرض چهار ماه از یک چیز ریز این همه چیز درست میشه چشم و گوش و ابرو بدن و استخوان و گوشت و پوست و اعضا و جوارح و اینها ۴ ماه کامل میشه چه در بدنت پر از آیات خداست و نشانه‌های خداست و چه اون روحی که خدا در این بدن دمیده این بدن تا روح درش میده نشده نه حرکتی داره این جنین تا روح درش دمیده نشده حرکت میکنه نه فقط مثل یک مرد است استخوان گوشت همه چی هست ولی مرده است لذا اگر جنین را کسی قبل از دمیدن روح از بین ببره یک دهم دیه است یک دهم دیه قتل یک انسان نه ولی اگر وقتی روح درش دمیده شد دیش میشه کامل میشه یک آدم کشته یعنی اون روحی که توش میاد قبل از روح یک دهم دیگه داره اما روح که درش دمیده شد میشه یک انسان کامل آن وقت این روح چیه این شعاع خداست میاد توی بدن را احیا می کنه زنده میکنه چیه واقعا حقیقت روح را یَسْأَلُونَکَ عَنِ الرُّوحِ قُلِ الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی (اسراء | ۸۵) از عالم امر واقعا اینجا جایی است که مگر کمبل این عالم خدا بهشون افاضه کنه روح را بفهمند چیه از جاهایی است که اینجا کمیته همه لنگ مگر خدا به انسان معرفت بده بفهمونه ولی خدای مهربان می‌فرماید اگر خودت را درست در یابی بشناسی خدا را شناختی من عرف نفسه فقد عرف ربه

من این روایت را بار دیگه هم یادمه عرض کردم ما متاسفانه بعضی روایات را تغطی می‌کنیم کامل نمیاریم مثل اینکه بگیم لا تقربوا الصلاه قرآن میگه آقا نزدیک نماز نرو بابا دنبالش میگه و انتم سکارا اگر شراب خورده مست شده در حال مستی نزدیک نماز نره لا تقربوا الصلاه ش رو میگیریم و انتم سکارا رو ول میکنیم یک حدیثی را روی در و دیوار می نویسند یک کتاب ها می نویسند همه جا پر کردند طلب العلم فریضه علی کل مسلم و مسلمه روایت مشهوری از توی کتاب های درسی هم میارن که پیغمبر خدا حضرت محمد مصطفی صلی الله علیه و آله و سلم فرمود طلب علم دانش بر هر مرد مسلمان و زن مسلمان واجب این حدیث را تا اینجا همه شنیدید می‌نویسند ولی دنبالشون می‌نویسند اون کدوم علم که بر هر مرد مسلمان و پیر و جوان صغیر کبیر کوچک بزرگ استثنا نکرده طلب علم بر هر مرد مسلمان و هر زن مسلمان واجبه آیا خواندن و نوشتن یعنی اگر یک نفر سواد نداشت میره جهنم مسلما این نیست آیا فلان علم علم ها را اسم ببر نمیخوام حالا اسم ببرم اگر اینها را بلد نبود میره جهنم واجب رو واسه همین گذشتن نه اینطور نیست ممکنه کسی علوم ظاهری نداشته باشه خیلی هم آدم فوق‌العاده‌ای باشه

ما دیدیم افرادی که ملا کاظم ساروقی که الان قبرش زیارتگاه ملا کاظم ساروقی نمیدونسته الف گرد یا درازه هیچ سواد نداشته اما بر اثر تقوا و ترک حرام خوری میره در یک امامزاده ای معجزه اتفاق میفته همه قرآن را به قلبش القا می‌کنند خیلی عجیب بود واقعا ما این را اگر می شد به صورت فیلم در بیاد به صورت نمایش در بیاد واقعا یک معجزه خیلی از بزرگان مدرسین علما حتی مراجع قم ایشان را دیدند و او را امتحان کردند این آقای ملا کاظم ساروقی بیسواد مست آیات قرآن را همه بلد بوده هر کتابی دستش می دادند اگر تمام این کتاب وسطش یک آیه قرآن بود دست مینداخته میگفته این آیه قرآن می‌گفته آیات قرآن نوره بقیه کلمات نور نیست متوجهی هر کجا هر آیه ای را می خواستند می‌پرسیدند این آیه کجاست دست روی قرآن مینداخته همان آیه را پیدا می‌کرده فکر نکنید حافظ های قرآن این غیر از اون ببینید یک کاری داشته که هیچ حافظ قرآن در دنیا تا حالا نیومده بتونه این کار رو بکنه به آقای ملا کاظم ساروقی میگفتن قرآن را از آخر به اول بخون شما سوره حمد سوره قل هو الله در عمر هزارها بار خوندی برای نماز واجب لااقل خوندی به شما بگم از و لا الضالین بخون بیا تا اول هممون توش میمونیم خداوکیلی نمیتونیم بخونیم نه ما اولین مرجعش هم نمیتونه بخونه از آخر به اول معکوس بخونه احدا کفوا و لم یکن از اون ور بیاد حتما هممون توپوق میخوره گیج میشیم مثل بلبل از آخر میخونده میرفت از اولین. چه معجزه‌ای بهش القا کردند واقعا آیتی از آیات خدایی ملا کاظم ساروقی خیلی شرح حال برای نوشتن علمای بزرگ آن را امتحان کردند مصاحبه کردند ریزه کاری ها را ازش پرسیدند این معجزه است واقعا مراجع قم ایشان را امتحان کردند

می خوام عرض بکنم سواد و علم ظاهری معیار نیست تقوا ایمان نمی‌خواهیم بگیم علوم ظاهری بدها میخوایم بگیم اون علمی که توی این روایت پیغمبر خدا می فرماید طلب علم بر هر مرد مسلمان و هر زن مسلمان واجبه چیه حدیث دنباله داره توی سفینه البحار شیخ عباس قمی آورده پشت سرش پیغمبر خدا فرمود و هو العلم الانفس خودشناسی خودت رو بشناسی که اگر خودت را بشناسی خدا را شناختی خودشناسی پیغمبر خدا می فرماید بر هر مرد و هر زن مسلمان واجب خودش رو بشناسه خدا رو بشناسه ما کی هستیم ما همه وجودمان نیاز احتیاج دست خالی بودن درماندگی عجز فقر نداری پوچی من از این شعر مثنوی خیلی خوشم میاد بعضی شعرها واقعا و ان من الشعر لحکمه روایت داریم دیگه بعضی از اشعار حکمت معرفت توش خوابیده و ان من الشعر لحکمه مولانا میگه که

خیلی واقعا در تمثیل و بیان معارف مولانا البته اشکال هایی هم ممکنه داشته باشه هیچ کس توی غیر معصوم نمیشه مطلق تایید کرد ولی اشعار حکیمانه خیلی زیاد توی اشعارش هست و مثالها در مثال ها واقعا بی نظیر شاید باشه بی نظیر باشه من فقط کلام شیخ بهایی را درباره ایشان میگن شیخ بهایی میگه من نمی‌گویم که آن عالیجناب هست پیغمبر ولی دارد کتاب مثنوی اوچو قرآن مدل هادی بعضی و بعضی را مضر ممکنه برای بعضی ها هم ضرر هم داشته باشه نفهمند برداشت غلط بکنند اما ایشون میگه که شبیه قران شیخ بهایی میگه ها شیخ بهایی

به قول مرحوم آیت الله بهادری می‌فرمودند که دو عالم بودن در علمای شیعه فوق‌العاده بودند به خاطر اینکه علوم مختلف را روش کار کردند ایشان می‌فرمایند من یکی مرحوم فیض کاشانی بوده که در علوم مختلف تبحر عجیبی داشته و یکی هم شیخ بهایی رضوان الله تعالی در علوم مختلف در اصفهان ایشون حمامی درست کردند که سالیان سال صدها سال با یک شمع این حمام آب گرم بود چند صد ساله حدود ۴۰۰ سال فوت کرده زمان صفویه بوده خارجی‌ها که آمدند در ایران و نفوذ کردند خواستند کشف کنند که این چه انرژی که تمام نمیشه یک شمع و یک حمام یک خزانه حمام را گرم می کنه این را گرفتند تجزیه تحلیل کنند خاموش کردن نتونستن روشن کنند در علوم حتی طبیعی هم ایشان فوق‌العاده بودند در علم مهندسی چهارباغی که ۴۰۰ سال قبل در اصفهان درست کرده الان تریلی و اتوبوس توش میره اون موقع حیوان و کالسکه می رفت این ها واقعا فکر عجیبی بوده صحن سقاخانه را در مشهد ایشان طراحی کرده شخصیت بزرگی بوده اونوقت اون میگه مثنوی یک آدم فوق‌العاده بوده حالا ما خیلی نمی خواهیم از اشخاص تعریف کنیم ولی مطلبش واقعا مطلب قشنگی ست میگه

ما همه شیران ولی شیر علم *** حمله مان از باد باشد دم به دم

میگه ما هزار ماشالا همه شیریم نه آن شیری که خیلی قوه و نیرو زور داره یه کسی شوخی میکرد میگفت ماه این آقا شیر ولی حیف که چکه میکنه منظور اینکه شیر آب عرضم به حضور شما شیریم ولی شیر علم شیر علم این شیر هایی هست که روی پرچم ها می‌کشند توی حسینه ها و تکیه‌ها هم گاهی هست پرچم گذاشته یک شیر قوی هم روی این پرچم کشیده شده میگه ما هزار ماشالا همه شیریم اما نه شیری که جون و پر داشته باشه و بتونه گرگ و پلنگ و حیوانات ازش بترسند فرار کنند یا به درد آنها را نه همه مان شیریم ولی آن شیر پارچه ای شیری که روی این پرچم‌ها عکسش هست که روی پرچم میتونه حمله کنه. نمیتونه حرکت کنه از خودش حول و قوه داره نه اگر یک بادی به این پارچه بخور یک بادی به این پارچه بخوره این شیر تکون میخوره حال اگر باد به این پارچه نخوره شیر یک ذره هم تکون نمی‌خورم متوجه ای میگه ما همه شیریم ولی شیر علم حمله مان از باد باشد دم به دم نفخت فیه من روحی دم خداست خدا آن دم را بردارد ما هیچیم حمله مان از باد و ناپیداست باد جان فدای آنکه ناپیداست باد میگه ما حرکتمون حولمون قوه مون فکرمون ظاهرمون همش از اون نفخ است یا یکی از اسم های خدا توی دعای مشروح یا نفاخ ای خدایی که میدمی حمله مان از باد و ناپیداست باد جان فدای آنکه ناپیداست باد متوجه ای چی میگم که اگر الله بیاد همه الهه ها میره کنار خیلی قشنگ گفته اون دم خدایی اگر بشناسی تو دم خدایی هستی خدا را پیدا می کنیم متوجه چی میگم

باز مثنوی مثال قشنگ دیگه میزنه میگه که پشه‌ها پشه ها آمدند پیش حضرت سلیمان پیغمبر سلیمان پیغمبر همه موجودات در اختیارش بودند از باد و ابر و جن و شیاطین و انسانها و فرشته ها و دیو و دد و ماهی های دریا و همه در اختیار حضرت سلیمان بودن خود ایشان گفته بود خدایا ملکی به من بده که تا حالا به کسی ندادی خدا هم داشت و مستجاب کرد همه را در اختیارش قرار داد آن وقت پشه ها آمدند به حضرت سلیمان شکایت کردند و گفتند مگر شما عادل نیستی حاکم نیستی گفت چرا گفت به داد ما برس گفت چیه گفت امان از این باد باد ضد ما گفت چطور گفت ما بیایم اینجا خانه لانه می کنیم خونه زندگیمون رو مرتب می کنیم یک باد تند میاد این پشه‌ها رو میبره چند فرسخ چند صد کیلومتر دورتر می ذاره ما توی این مملکت جا باز میکنیم میشینیم خونه زندگی مرتب می کنیم حالا شاید همین مثال باشه باد شدید میاد پشه میتونه در مقابله با مقاومت کنه پشه انقدر کم حجم و به اصطلاح سبک که اصلا آدم رو تکون میده باد درخت را از جا میکنه پشه میتونه مقاومت کنه گفته یهویه باد تندی میاد مارو صدها کیلومتر می بره اونور کره زمین پیاده می کنه ای بابا پدرم را در آوردید به داد ما برس به داد ما برس ما را از مظلمه ما را از این باد بگیر بعد مولانا میگه که سلیمان پیغمبر گفت قانون دادرسی اینه که در دادگاه یک نفر نمیتونه بیاد طرح دعوا بکنه باید دو طرف بیان حرفاشون را بزنند او آقا ادعاش رو بگه اون آقا دفاعش رو بکنه من جوابش رو بدم گفتن باش بهش بگو بیاد تا گفت باد بیاد پشه‌ها رفتن چند فرسخ انورتر گفت سلیمان به دادمون برس گفت نمیشه دوتایی تون باید باهم باشید یه نفری که نمیشه بره دادگاه پشه‌ها داد میزدن سلیمان به دادمان برسد گفت نمیشه آخه هم شما باید باشید همون متوجه‌ی بعد مولانا گریز میزنه میگه اگر الله بیاد لا اله الا ها همه میره همه میپره ماهمون پشه این بزار یکم خدا و امام زمان خودشان را نشان بدهند بنیاد هستی ما از بین میره ما چیزی نداریم ما هیچی از خودمان نداریم گفت

عشق ویران شدن و خانه برانداختن است *** میل خوبان نکند خانه برانداز میل
حمله‌شان پیداست و ناپیداست باد   *  آنک ناپیداست هرگز گم مباد

بعد میگه این باد همان نفخه خدایی تابیاد پشه و صاحب پشه اصلا اگر بیاد تاج و تخت سلیمان را هم می بره پشه که چه عرض بکنم سلیمان هم چیزیش باقی نمیمونه بادت به دست باشد اگر دل نهی به هیچ در معرض ای که تخت سلیمان رود به باد سلیمان پیغمبر را تاج و تختش را می کند می برد پشه می تونه مقاومت بکنه ما از پشه هم کمترین تو یکی از دعاها هست امام سجاد علیه السلام میگن من مثل ذره می مانم یا کمتر از ذره یعنی در مقابل خدا هیچم خیلی قشنگ گفته ما عدم هاییم هستی ها نما هزار ماشالا ما عدم محضیم صرف فقر. فقر خالی نیاز خالی احتیاج خالی ما عدم هایم هستی ها نما تو وجودم مطلقی هستی ما اگر انسان واقعا یک ذره این را درک بکنه که ما چی هستیم ما هیچی ظاهرمون باطنمون اولمون آخرمون همه ذرات وجودم از خداست جلوه خداست اینقدر دیگه قیافه نمی‌گیریم انقدر غرور نداریم اصلا تکبر نداریم و فی انفسکم افلا تبصرون

مرحوم آقای انصاری همدانی این مثال را می‌زدند با گفتن اینکه تمام گمشده ها در درون خودته ای صفی که دیدی معشوق تو اندر خانه بود بر سراغش گرد عالم گشتنت افسانه بود گفت همه جا رفتیم گشتیم دیدیم هرچی که گمشده ما است توی وجود خودمون توی دل خودمون توی نفس خودمونه مرحوم آقای انصاری مثال می‌زدند و فرمودند گاهی همسایه ها میومدن در خانه ما را می‌زدند گفتند مرغ ما اینجا نیومده سابق تو خانه ها مرغ و خروس نگه می داشتند و گفتند آقا مرغ شما اینجا چیکار میکنه بعد ردش می کردیم و اومدیم تو حیاط میدیم مرغ همسایه اومده توی حیاط ما اشتباه کردیم گفتیم بله توی حیاط ماست چند روز بعد باز می آمدند در می‌زدند گفتند دیگ ما رو اینجا نیاوردن نه آخه دیگ شما اینجا چیکار میکنه بعد میومدیم آشپزخانه میدیم خانواده دیگ اون ها رو آورده اینجا اشتباه کردیم مثال میزد اینجا ما هر وقت هر چه که ازم میپرسن دنبالش هستیم توی وجود خودته سر توی لاک خودت بکن از اونجا پیدا کن اون چاه وجودت رو بکن توش همه چیز هست «فاسئلوا اهل الذکر» اما «ان کنتم لا تعلمون» اگر نمیدانی برو سراغ دیگران خدا میگه من همه چیز رو توی وجودت گذاشتم

البته این بحث خیلی شیرین من خودم معتقدم بحثی شیرین‌تر از معرفت نفس خودشناسی به قول یک عارف بزرگ و برجسته میگه هیچ وقت شده در عمر خودت را پیدا کنی و خودت را با محبت در آغوش بگیری و لذتی از این بهتر نیست آدم خودش را پیدا بکنه ما خودمون رو گم کردیم اگر خودت را پیدا کنی خدا پیغمبرامام همه حاضرند همه را پیدا کردی اصلا عرفای قرن اخیر همه معتقدند تنها راه رسیدن به معرفت خدا خودشناسی از مردم و علامه طباطبایی استاداش بگیر بالا بالاش شاگرداش همه اهل فلسفه و عرفان معتقدند تنها راه خداشناسی خود شناسی معرفت واقعی ها آیات قرآن هم همین رو میگه وقتی انفسکم افلا تبصرون نمیخوای نگاه کنی نمیخوای بیدار بشی خودت رو پیدا کنی.

خب دنباله بحث ان‌شاءالله شبهای دیگه هستیم خدمتتون اگر توفیقی داشتیم

ایام ایام اسارت اهل بیت عصمت و طهارت توسلی داشته باشیم به نازدانه اباعبدالله حضرت رقیه بنت الحسین علیهم الصلاه و السلام که یکی از شهیده های خیلی مظلوم این نازدانه اباعبدالله است خدا قسمت کنه آنهایی که تا حالا نرفتند حرم با صفای این نازدانه اباعبدالله ببینید یک دختر سه ساله از امام حسین چه کرد یک مملکت چراغ یک مملکت شده آیا یزید و بنی امیه دشمنان حضرت زهرا کسی ازشون مانده چیزی از آنها مانده یک نفرنذر برای آنها میکنه یک نفر برای آنها گریه میکنه خیلی جالب روی این تحمل بکنید ها معاویه ها یزید ها امثال اینها آیا یک مثلا امامزاده از اینها هست یک جایی برند مثلا براشون نذر نیست نیست باطل محو میشه حق می ماند یک دختر سه ساله

حقیقتا عرض می‌کنم از کشورهای مختلف از راه زمین و هوا میان حرم حضرت رقیه و حاجت می گیرند گریه می کنند شاید شما مشاهد مشرفه رفتید کربلا نجف کاظمین سامرا مدینه قبرستان بقیع مشهد شما این تجربه را اگر هم نکردید از این به بعد داشته باشید من به رفقای دیگه هم گفتن هیچ کجا مثل خرابه شام دلخراش نیست یعنی حتی قبرستان بقیع برید انقدر گریه تون نمیاد خرابه شام نمیدونم که چه سری اونجا همین اسم حسین که یا حسین میگم ناله همه میره بالا چرا چون اینجا مکانی که حضرت زینب را با اسارت آوردند اینجا بچه های امام حسین را چند شبانه روز روی این خرابه نگه داشتند امام سجاد را با غل و زنجیر آوردن اینجا اینجا مکانی که سربریده اباعبدالله آمده انشالله قسمت کن‌خدا بریم حرم حضرت رقیه خرابه شام خیلی عجیبه عجیب تکون میده اصلا بعضی جاها ما روضه می خوانیم حتی کربلا گاهی گریه نمیکنند ولی آنجا فقط اشاره کن اصلا ناله همه بلند میشه واقعا مکان عجیبی

مسئول بعثه مقام معظم رهبری یک موقعی دعوت کرده بودند ما را آنجا برای سخنرانی و روضه می گفت حاج آقا ایامی نیست که ما معجزه اینجا نبینیم معجزه های عجیب می‌گفت چند وقت قبل آمد حرم حضرت رقیه دیدم ضجه و ناله از مردم بلند گفتم چی شده گفتند این خانم معجزه عجیب اتفاق افتاده خانمی بود آذری زبان بود از طرف آذربایجان اینها آمده بود گفت این خانم لال بوده ناراحتی صوتی پیدا کرده بوده مدت چندین سال لال بوده آدمی هم که قبلا زبان داشته بعد لال بشه خیلی سخته این نعمت زبان چه نعمت بزرگیه اینهایی که لال نماز میتونن بخونن فقط توی دلشون باید اصلا نمیدونم لال‌ها چه کار می کند قرآن ذکر دعا با کسی میخواد حرف بزنه با همسرش و بچه هاش خیلی سخته گفتنش آسان خدا ما را شاکر همه نعمتها قرار بده می گفت این خانم لال بود با همسفر هاش فامیلاش آمده بود اینجا زیارت دیگه خودش جریان رو میگه ما که نمی‌دانستیم یهو دیدیم زبانش باز شده گفت من آمدم کنار حرم حضرت رقیه می‌گفت شوهر داره ۴ تا هم بچه داره با زبان هم که نمی تونستم با حضرت رقیه حرف بزنم با دلم با اشاره حضرت رقیه گفتم بی بی جان من لالم زبون ندارم نمیتونم واقعا آرزو ندارم که زبان باز بشه بچه هام رو صدا بزنم هرچند مادرم دوست دارم بچه هام رو بتونم صدا بزنم ولی این آرزو به دل مونده که زبان باز بشه یا حسین میگم زبان من باز بشه یا علی بگم یا زهرا بگم یا رقیه بگم یا زینب بگم من می خوام اسم عزیزان شما رو ببرم یک لطف عنایتی کن گفت دلم خیلی شکست به حضرت رقیه التماس کردم گریه می کردم که زبانم را باز کن اسم بابات رو بیارم گفت وقتی اینو گفتم به دلم قفل زبان من باز شد میتونم یاحسین بگم یا زهرا دیگه چون همسفراش باهاش بودن می دونستن این لاله اصلا زبون نداره گفت ناله همه بلند شده بود خرابه شام محشر شده بود

جان همه ما به قربانی نازدانه اباعبدالله چه میکنه در عالم چون داغی که این نازدانه دید خیلی سنگین بود کدوم دختر سه ساله طاقت داره سر بریده پدر را براش بیارن با دست‌های کوچک سر بریده را گرفت به سینه چسباند باباجان کدام ظالمی رگهای گردن تورو برید باباجان کدام ظالمی محاسنت را از خون سرت خضاب کرد پدر بعد از تو محنتها کشیدم بیابان‌ها و صحراها دویدم مرا بعد از تو ای شاه یگانه پرستاری نبود جز تازیانه بابا جون عجب یتم داری کردی به ما سرکشی کردی شروع کرد روضه خوندن بلبل امام حسین خرابه شام هم یک پارچه عزادار و گریان اما یه وقت ببینم بلبل حسین خاموش و آرام شد سریه طرف رقیه یک طرف وقتی آمد نزدیک ببینند این نازدانه از فراق پدر جان

لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
علی لعنه الله علی القوم ظالمین اللهم انا بمولانا الحسین یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله یا الله

اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

خدایا به حق محمد و آل محمد در فرج آقا امام زمان من تعجیل بفرما
همه مان را از شیعیان خالصش قرار بده
به حق محمد و آل محمد آنی ما را از قرآن و اهل بیت جدا مگردان
مقام معظم رهبری علما مراجع جوان هامون در پناه امام زمان حفظ فرما
به حق محمد و آل محمد آن به آن بر ایمان و معرفت ولایت ما بیافزا
مریضای اسلام لباس عافیت بپوشان
آرزوی مکه و مدینه و کربلا از زیارت حضرت رقیه بر این دلها مگذار
اموات گذشتگان شهدا امام راحل اموات و شهدای این جمع با انبیا و اولیا از محشور بگردان

و عجل فی فرج مولانا صاحب الزمان

میلاد حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام

–