نحوۀ آموزش دین به کودکان
۱۴۰۰-۰۳-۲۶ ۱۴۰۲-۰۷-۱۳ ۱۷:۳۴نحوۀ آموزش دین به کودکان

نحوۀ آموزش دین به کودکان
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
سوال: چطور آموزه های و باورهای دینی را به فرزندان ۵ تا ۷ سال بیاموزیم؟
پاسخ – ما گفتیم تربیت صحیح فرزندان قبل از دوران بارداری شروع میشود. وقتی قرار میشود زن و مردی زیر نورافکن وجود خداوند، فرزندی را به این عالم هدیه بکنند که با گفتن کلمه ی لااله الاالله زمین را سنگین و گران قدر بکنند، قبل از اینکه بچه دار بشوند باید فکر کنند که چکار کنیم که این موجود زیبا و با برکت، یک زندگی خوب و متعالی داشته باشد و بتواند وجود خودش و استعدادهای عالم هستی را شکوفا بکند. مراقبتهای قبل از دوران بارداری را تاکید کردیم. مراقبت های ویژهای که اهل بیت به عنوان راهنمایان عالم ملکوت به ما گفته بودند. یادم هست که دوستان گفته بودند که این چیزهایی را که شما در مورد اقدام زمان بارداری می گویید، خرافات است و در این دوره این چیزها مهم نیست. تاکید کردیم که یادمان باشد که زمان یکی از ابعاد وجودی ماست. بعد چهارم ما زمان است که کاملا تاثیر گذار است. همانطوری که همه ی ما منتظر هستیم که شب میلاد امام رضا (ع) در هفته ی آینده برسد و دلمان را بیشتر با خدا گره بزنیم بااینکه همه زمانها متعلق به خداست، قطعا زمانها در زندگی ما موثر هستند. بعد در مورد مراقبتهای معنوی و مراقبتهای بهداشت روانی خانمی که مسافری را در وجود خودش حمل می کند صحبت کردیم که باید مراقبت بشود.
بعضی از آقایان گفته بودند که خانم ها دراین دوره اخلاق شان غیر قابل تحمل میشود. و برای ما مردها خیلی سخت است. این طبیعی ترین حالت است. همانجوری که اگر یک آقایی انفولانزا بگیرد، قدری اخلاقش برای یک هفته بد میشود، یک خانم وقتی در دوره ی بارداری است طبیعتا باری را که باید نه ماه شبانه روز با خودش حمل بکند، سختی هایی را برای او ایجاد می کند. خلق و خوی و روحیاتش متفاوت خواهد شد. این ها ربطی به خودش ندارد، ربطی به همان هدیه ی الهی دارد که خدا به شما دو نفر داده است. پس با همراهی کردن و ابراز محبت و به دل او راه رفتن میتوانید کمک کنید و سختی های این دوره را به زیبایی تبدیل کنید. وقتی مسافر کوچک پا به عالم خاکی میگذارد، شما دو نفر شیرین ترین لحظات را خواهید چشید. اما اگر فزند اولتان باشد، قطعا با سختی هایی همراه است زیرا شما اولین مرحله است که نام زیبای پدر و مادر را از ملکوت دریافت کرده اید. و مهمترین ویژگی این است که شما بتوانید این هدیه الهی را دوباره جوری تربیت بکنید که بتواند بیشترین و عمیق ترین رابطه را با خدای هستی پیدا بکند که همه جا حواسش هست و ما پدر ها و مادرها اگر جایی کم میگذاریم خدا می بیند و کمک مان میکند. سبک تربیت فرزندان تا دوره ی هفت سالگی که دوره ی سیادت و سلطنت بچه هایمان است، با عشق و محبت است. به زبان روانشناسی بازی درمانی بهترین روش آموزش های مختلف خصوصا در مسائل دینی است. ما امروز می خواهیم بیشتر به این محور بپردازیم که برای بچه ها از سه سالگی به بعد که قدرت فکر و جستجو گری شان بیشتر میشود، چه بخشهایی از دین را باید آموزش بدهیم و چه جوری در موقعیت لجبازی آنها رفتار بکنیم.
ما در مفاهیم دینی مان چهار بُعد اصلی داریم. عقاید، احکام، اخلاق و آداب. باید بدانیم چه بخش هایی را در چه زمانی به بچه یاد بدهیم. بچه های الان ضریب هوشی بالاتری را دارند بواسطه ی نوع تغذیه شان و مراقبتهای ویژه ی دوران بارداری و نوع تعاملاتی که پدر و مادر با آنها دارند و رسانه ها و انواع وسایلی و امکاناتی که برای بالا بردن هوش بچه ها هست، اصطلاحا میگویند که بچه های حالا از بچه های قدیم خیلی بیشتر می فهمند. ما از عقاید چه چیزهایی را به بچه یاد بدهیم؟ اولین و مهمترین اصل حقیقی توحید است. از سه سالگی به بچه مان یاد بدهیم که خدا کیست و کجاست؟ با ما چه ارتباطی دارد؟ و اگر ما بخواهیم خدا را از خودمان راضی کنیم باید چکار کنیم؟ این ها را در قالب قصه و بازی و رفتار باید به بچه یاد بدهیم. یک صحنه ی نمایشی ایجاد بکنیم، خیلی از وقتها بهتر است که ما نقش بچه و بچه نقش ما را بازی کند و از او بخواهیم بعضی از رفتار غلط ما را اصلاح بکند. مخصوصا اگر بچه ی ما دچار یک رفتار غلط شده است مثلا حرف زشتی را می زند. یا اینکه وسایل دوستش را بر می دارد. خانمی می گفتند که بچه ی من چهار سالش است و هر جا می رویم از آن وسایلی که برایش جالب است بر می دارد و در کیفش می گذارد باید چکارکنم؟ سن ۳ الی ۴ سالگی سن مالکیت بچه هاست. همان جور که راحت اسباب بازی هایشان را به کسی نمی دهند، دلشان می خواهد همه وسایل دیگران هم مال خودشان باشد و نمی دانند که حکم دینی آن دزدی است. ما باید به شکل دقیقی به بچه یاد بدهیم که هر کس باید وسایل خودش را بردارد. و اگر بخواهیم از وسایل دیگران استفاده بکنیم باید از آنهااجازه بگیریم. اگر آن وسیله را خیلی دوست داریم ببینیم که او می خواهد آنرا به ما هدیه بدهد؟ یا با پس انداز خودمان و کمک پدر و مادر چیزی شبیه آن تهیه بکنیم. این ها چیزهایی است که بچه ها می فهمند و به آن احتیاج دارند. در اصل اعتقادی، اینکه خداوند در این عالم یک وجود خیلی عزیز که همه ما را دوست دارد و همه ی موجودات عالم را دوست دارد. محبت و معیت خدا مهمترین قانونی است که بچه ها باید یاد بگیرند. اینکه خداوند همه جا با ما هست. من صحبت امام را که می فرماید: عالم محضر خداست در محضر خدا معصیت نکنید را برای مربیان بچه ها بعنوان بازی گفته ام. بچه ها بازی قایم موشک که حس کنجکاویی بچه های سه ساله را ارضا می کند، دوست دارند و گفتم از همین بازی استفاده بکنید. شما قایم بشوید و از بچه بخواهید که شما را پیدا بکند یا وقتی او قایم می شود بگویید که فکر می کنی کسی تو را نمی بیند؟ بچه می گوید: بله مامان من پشت پرده قایم شده ام. می گوییم: من که نمی بینمت ولی یکی دارد تو را نگاه می کند و تو را خیلی دوست دارد. بچه میگوید: مامان کسی من را نمی بیند. شما من را می بینی؟ بگویید: نه. او من را از تو هم بیشتر دوست دارد. او خداست. هر جا تو باشی خدا هم هست. میگوییم برو جایی قایم شو که خدا تو را نبیند. او زیر میز می رود. یا توی کمد قایم میشود. بگویید: من تو را نمی بینم ولی اگر حرف بزنی، شاید بتوانم تو را پیدا کنم اما هر جا قایم بشوی خدا تو را می بیند حتی اگر حرف هم نزنی. به بچه هایمان یاد بدهیم که خدا همیشه با آنهاست، حتی وقتی کار بدی می کنند و کسی خبر ندارد، باز خدا خبر دارد. از این طریق قاعده ی تقوا را به بچه ها یاد بدهیم. یعنی دوری کردن از همه ی زشتی های عالم. همه ی زشتی هایی که خدا دوست ندارد ولی به زبان ساده، خدا چون ما را دوست دارد می خواهد که ما همیشه کارهای خوب بکنیم.
حالا در مورد قهار بودن و جبار بودن خدا را باید در آینه رافت خدا به بچه یاد بدهیم. یعنی خدا خیلی تو را دوست دارد ولی اگر کارت را جبران نکنی و کار اشتباه را تکرار کنی، آن وقت خدا میگوید که این بچه کار بدی کرده و بگذار همه بفهمند، شاید خجالت بکشد و امکان دارد که خدا آبرویت را ببرد. خدا، خدای همه ی ما انسانهاست. فقط خدای تو نیست. من هم اگر کار اشتباهی بکنم که کسی خبر نداشته باشد، خدا یک جاهایی با من مدارا می کند مثل من که مامان تو هستم و یک جاهایی که کار اشتباه می کنی به تو هیچی نمی گویم اما اگر زیاد اشتباه کنی، برای اینکه راه اشتباه می روی باید یک جاهایی آهسته روی دستت بزنم و بگویم که مامان این کار را نکن، دست نزن این چاقو خطرناک است و من روی دست تومی زنم با تمام عشقی که به تو دارم چون تو را دوست دارم. خدا هم چون ما را دوست دارد، یک وقت هایی گوش ما را می گیرد و می پیچاند. پس حواسمان باشد که خدای مهربان می خواهد همیشه مهربان باشد مگر اینکه اشتباهات ما خیلی زیاد باشد. پس قالب توحید را به اندازه ای که بچه ما می فهمد باید به او یاد بدهیم. و از کتاب قرآن شناسی برای کودکان کمک بگیریم. اگر در دوره ی کودکی فرزندمان دوستی یا عزیزی از دنیا رفته است و قانون انالله و انا الیه راجعون را بچه دید. مرگ را از بچه پنهان نکنیم. بعضی از پدرها و مادرها برای اینکه از بچه شان حمایت کنند مرگ را پنهان میکنند. می گویند که چیزی نشده و به مسافرت رفته است. اگر بچه دو سال و نیمه است عیبی ندارد ولی بعد از آن باید حواسمان باشد بچه بین دروغ و راست و توریه تفاوتی قائل نمیشوند. چیزی که بزرگترها میگویند، نظرشان واقعیت است. و دچار اشتباه میشوند. باید به بچه ها یاد بدهیم که همه ی ما آدم ها در این دنیا میهمان هستیم، یک روز قرار است که برویم ولی هیچ کس آن روز را نمی داند. این خیلی قشنگ است. خدا این قدر ما را دوست دارد که به هیچ کدام از ما انسانها نمی گوید که چه وقت می خواهیم برویم. یک میهمانی خیلی بزرگتر در آن دنیا است. برای همین ما باید در اینجا خودمان را آماده کنیم. حالا این مسافری که رفته می تواند پدر بزرگ یا مادر بزرگ باشد یا فردی که بچه با او انس و الفت دارد و دوستشان دارد، برای بچه خیلی تلخ است که آنها را از دست بدهد. باید یاد بدهیم که مرگ یکی از طلایی ترین قانون های خداست. و قانون عاشقی کردن است اما نه اینکه بچه فکر کند که حالا که پدر بزرگ پیش خدا رفته، من هم می خواهم پیش خدا بروم. نه یک چنین چیزی نیست. ما الان هم پیش خدا هستیم. آن یک میهمانی بزرگ است و باید شرایطش آماده شود. خدا باید کارت دعوت بفرستد. ما خودمان نمی توانیم پیش خدا برویم. خدا دوست ندارد و می گوید که تو میهمان سرزده هستی.
بچه ها در فوت یک عزیز دچار مشکل میشوند. حالا چقدر در مراسم ها شرکت کنند؟ اگر بچه می فهمد زمان حضورش را در مراسم کوتاه کنیم. یک مراسم دو ساعته، نیم ساعت در آن شرکت کند. اجازه بدهیم که غمش را تخلیه کند و گریه کند. نگوییم که گریه نکن مادر بزرگ پیش خدا رفته. بگویید گریه کن. چون من هم گریه میکنم. دلمان برایشان تنگ میشود مثل وقتی که رفته بودند کربلا، یادت هست چقدر دلمان برایشان تنگ شده بود. حالا یک مسافرت بزرگ است و ما هم قرار است که پیش آنها برویم ولی فقط وقتی که خدا کارت دعوت بدهد. پس قانون زیبای معاد را هم باید به بچه های مان یاد بدهیم. حالا بعضی وقتها خیلی چیزها لازم تر و ضروری تر است و مثل اکسیژن برای ما است، حرمت به خویشتن و احترام برای جسم و روح بچه است. بچه ها باید یاد بگیرند که برای خودشان ارزش قائل بشوند و اجازه ندهند که کسی آنها را برهنه ببیند. وقتی بچه به سن عقل می رسد، به عقل رسیدن بچه ها با هم فرق می کند. مادری می گفت که بچه ی من دوره ی دبستان است و من از همان اول ولادتش وقتی می خواستم پوشک بچه ام را عوض کنم یا به او شیر بدهم او را به اتاقی می بردم تا ناظر بیرونی نباشد. مادر همسرم همیشه میگفت که دخترم اینقدر به خودت سخت نگیر. مثل بقیه مادرها باش. ولی من میگفتم که اگر من مراقبت بدون وسواس بکنم، باعث میشود که او حیا را یاد بگیرد و می آموزد که جسم او محترم است. بچه ی من کلاس پنجم دبستان است و هیچ وقت حتی جلوی بچه ی دیگر برهنه نمیشود بدون اینکه من به او امر و نهی بکنم او یاد گرفته برای بدنش احترام قائل بشود. این مراقبت را نسبت به خودمان و بچه ها بکنیم. در تربیت دینی آموزش باید غیر مستقیم باشد. در بعضی از جاها به اندازه ی فهم و کنجکاوی بچه به او توضیح می دهیم اما توضیح های خیلی کوتاه. ما باید جمله های کوتاه بکار ببریم. بهترین روش این است که از تمثیل استفاده کنیم. بچه ها چیزهایی را که در اطرافشان می بینند خوب می فهمند. مثلا وقتی می خواهید به بچه قانون پوشش را یاد بدهید، از طریق عروسکش به او یاد بدهید. و از این طریق که ما در هر مکانی لباس خاصی می پوشیم. مثلا وقتی تو می خواهی آب بازی بکنی لباست کمتر میشود و وقتی می خواهیم میهمانی برویم لباسمان بیشتر میشود. وقتی هوا سرد است لباس مان بیشتر است. قانون لباس پوشیدن را به او نشان می دهم. بحث قانون قبله هم مهم است و ما باید به بچه ها یاد بدهیم. ما با قبله خیلی کار داریم. ما دو جا با قبله کار داریم. یکی هنگام نماز که باید قبله را بشناسیم. بچه می بیند که پدر و مادر روزی پنج بار به سمت خاصی می ایستد و نماز می خواند و هنگام نماز رویش را بر نمی گرداند. بقول قرآن اقبال به قبله و بچه باید این اقبال به قبله را یاد بگیرد. من باید به زبان ساده برایش توضیح بدهم که خدا همه جا خانه دارد. بعضی از خانه ها مستقیما اسم خدا رویش است. مثل همه ی مسجدها ولی خدا یک خانه ی خیلی بزرگ دارد و گفته هر کس که توانست بیاید و خانه ی من را زیارت کند. هر کسی این خانه ی من بیاید من خیلی دوستش دارم. دومین جایی که بچه باید قبله را یاد بگیرد هنگام دستشویی رفتن است. بچه باید بداند که باید در جهت متقاطع بنشیند و بداند که وقتی دستشویی برود روبه قبله ننشیند. از قانون نجومی استفاده کنیم و جهت سایه ها ی خورشید و ستاره استفاده کنیم و به او یاد بدهیم که هر کجا باشد بتواند قبله را پیدا کند. قبله نما را جلوی او بعنوان یک بازی بگذارم و جهت های شمال و غرب و شرق و جنوب را به اونشان بدهم و بچه در پنج سالگی بتواند قبله را نشان بدهد.
بحث بعدی بحث مطهرات است که باید به بچه یاد بدهیم. همین که بچه عقلش برسد باید بداند چه چیزهایی نجس است و چه چیزهایی پاک است. بداند که اگر دستش خون آمد و دردش آمد، دستش را در دهانش نکند. بداند که خون نجس است. اما نه به این معنا که خون چیز بدی است. خون سرمایه ی الهی است و خدا به همه ی ما داده است تا وقتی در رگ است پاک است ولی وقتی بیرون می آید نجس است. ما باید مراقب باشیم که وقتی دستمان خون آمد آنرا به لباس مان نزنیم یا به جای دیگر نزنیم و بتوانیم آن را آب بکشیم. و اینکه بچه بداند که چیزی که نجس شده را چطور می تواند پاک کند. اگر دستش به چیزی خورد که نجس بود چطور آب بکشد. به او یاد بدهم که با آب قلیل چطور آب بکشد. یک لیوان را آب می کنیم و سه بار روی دستش می ریزیم یعنی دفعه ی اول، دفعه ی دوم و دفعه ی سوم و او بشمارد و دفعه سوم می گویم که دست تو پاک شد. خدا دوست دارد که اگر جایی از بدن مان یا لباس مان نجس بود زود آب بکشیم. قانون طهارت و نجاست را به او یاد میدهم. به تناسب فهم بچه به او یاد می دهم که خاک هم پاک کننده است. آفتاب هم پاک کننده است و این ها را در یک بازی به او یاد میدهم. بگویید ببینید که وقتی ما کنار دریا می رویم و روی ماسه ها راه می رویم چقدر آرام بخش است. اگر ما هفت قدم روی خاک بشرطی که نجاست کف پایمان نباشد راه برویم کف پا پاک می شود. بچه این را بعنوان یک قانون یاد می گیرد که کف پا و کفش چگونه پاک میشود. به اندازه ی فهمش اینها را یاد میدهیم.
بعد قانون محرم و نامحرم را بصورت ساده و خیلی زیبا می گوییم که نامحرم معنی اش غریبه نیست یا یک فرد مهاجم نیست که وقتی بچه ی من در ده سالگی یک غریبه را دید جیغ بزند بلکه نامحرم یعنی خدا اجازه نداده است که زیبایی های من را ببیند. من این قانون را برای بچه ی چهار ساله تا هفت ساله به اندازه ی فهمش باید به او یاد بدهم. قانون خمس هم مهم است. خانه ی هر مسلمانی در سال یک روز جشن است. قرار است که امام زمان (عج ) برای ما یک دعای ویژه بکند. در روایت داریم که هرکس که خمس خودش را ادا بکند حجت خدا روی زمین برای او یک دعای ویژه می کند. آن روز را روز جشن اعلام بکنید و روز سال مالی اعلام بکنیم. بچه ها یاد بگیرند که اگر دفتر یا قلمی دارند که استفاده نکرده اند و یا مادر مواد غذایی که در آشپزخانه هست، هر کس وسایلی که استفاده نکرده است بیاورد و جشن حساب مالی بگیریم. ما می خواهیم یک پنجم از مال مان را که متعلق به امام زمان(عج) است به ایشان تقدیم بکنیم تا بقیه اموال ما با دست گذاشتن شما روی آن معنوی و ملکوتی بشود. کتاب احکام دین آقای محمد حسین فلاح زاده نوشته اند. این کتاب به زبان ساده است.
سوال: پسری بیست وچهار ساله هستم و یکسال از ازدواج ما میگذرد. پدر و مادرم خیلی برای بچه دار شدن ما اصرار میکنند بطوری که در همه جا حرف از بچه دار شدن ماست. چه برخوردی با آنها داشته باشیم که آنها در مسائل خصوص ما دخالت نکنند و همچنین احترام آنها هم حفظ شود؟
پاسخ – باید علت آنرا پیدا کنید. چرا این حساسیت ویژه را دارند؟ شاید خودشان دیر ازدواج کرده اند و شاید در اقوام نزدیک کسانی هستند که ده سال است بچه دار نشده اند و الان دچار مشکل هستند. می دانید افرادی که بعد از ازدواج دیر بچه دار میشوند برای بارداری باید یک سیکل درمانی را طی کنند. ما باید بدانیم که چرا پدر و مادرمان حساسیت ویژه پیدا کرده اند. گاهی اوقات ممکن است که به این دلیل باشد که ایشان پسر اول هستند و همه دلشان می خواهد که بچه ی ایشان را ببینند یا ممکن است که پدر و مادر بیماری خاصی دارند و یا در سن کهولت هستند. و می گویند که ما دلمان می خواهد قبل از اینکه از این دنیا برویم بچه ی شما را ببینیم. یا اینکه بچه دوست هستند. گاهی آن شدت روحیه عاطفی پدر و مادر است. اما راه حل اصلی، دلیل را که پید اکردید شما یک گفتگوی دلنشین با پدر یا مادرتان داشته باشید، هر کدام که نفوذشان بیشتر است، از خوبی های بی دریغشان نسبت به خودتان و همسرتان بگویید و از آنها قدر دانی کنید و بگویید چیزی است که ما را دچار مشکل کرده است. ما احساس می کنیم محبت زیاد شما نسبت به ما و اینکه اینقدر ما را دوست دارید که می خواهید بچه های ما هم باشند ما را دچار حساسیت کرده است. ما حس می کنیم که این محبت زیادی شما ما را در فشار گذاشته است. یعنی اراده و انتخاب ما تحت الشعاع واقع شده است. ما در نهایت تشکر و قدر دانی، از شما می خواهیم که به ما اجازه بدهید که حداقل دوسال بچه دار نشویم و یا آن چیزی که مد نظرتان است بگویید. آنها را در جریان بگذارید و هر گاه شما می گویید که دوست دارید بچه ی ما را ببینید ما رنجیده خاطر می شویم که نمی توانیم خواسته ی شما را برآورده کنیم، نگویید شما در کار ما دخالت می کنید. همیشه بهانه گیر مثبت باشید.
سوال: دختری دارم شش ساله که علاقه ی شدیدی به استفاده از لوازم آرایش دارد. من خودم خوشم نمی آید ولی دختر عموهایش که هم سن او هستند اینکار را می کنند. چند نفری گفته اند که به او کاری نداشته باش اگر جلوگیری کنی، بزرگ که میشود عقده ای میشود حالا من مانده ام که چکار کنم؟
پاسخ – نمی دانم چرا برچسب عقده ای اینقدر در بین ما رایج است. ما کاری را که دوست داریم بچه ها یا جوانان انجام بدهند میگوییم اگر انجام ندهند عقده ای می شوند. این برچسبی است که همه از آن می ترسند. عقده ای بودن معنایش این است که کسی گره روحی در آن ایجاد بشود بخاطر تحقیرش بابت نیاز واقعی اش. این خانم در سوال علتش را گفته است. ایشان باید علت را کمرنگ کنند. بچه ها در این سن از همسالان خود آموزش می بینند و طبیعی است که بچه شما مدام می بیند که دختر عموهایش از لوازم آرایشی مادرشان استفاده می کنند، او هم دلش می خواهد تقلید کند. همان جور که اگر می دیدی دختر عموهایش کلاس قرآن می روند، او هم می گفت که می خواهد کلاس قرآن برود. این خیلی طبیعی است. شما رفت و آمدتان را کنترل کنید. برای بچه تان دوستانی انتخاب بکنید که حداقل از آگاهی و درایت را دارند که لوازم آرایش را در اختیار بچه های این سن قرار نمی دهند. حالا ببینیم که استفاده از لوازم آرایش چه اشکالی برای بچه ی شما دارد؟ امروزه لوازم آرایش در دنیا یکی از علل آسیب های پوستی و آسیب های جسمی خانم هاست. یعنی یک خانم عاقلانه می تواند تصمیم بگیرد که از این لوازم استفاده بکند و دلیل ویژه ای هم برای خودش دارد. و ما امیدواریم که استفاده از لوازم آرایش برای همسرش و دلنشین کردن زندگی همسرش باشد نه در مسیر گناه و رفتارهای غلط، آن را محل طمع انسانهای هرزه قرار بدهد. در نیویورک آمده اند و روی رُژلب ها کار کرده اند که ببینند میزان سرب آن چقدر است؟ دیده اند که چند برابر حد استاندارد است و این برای کشوری است که لوازم آرایشهای آن مرغوب است. سرب هم روی ریه اثر منفی می گذارد و هم روی مغز. جنایت بزرگی است که ما لوزام آرایش را در اختیار بچه ها قرار بدهیم. چطور ما اجازه نمی دهیم که بچه مان کفش دوازده سانتی مادرش را پوشد و از پله های ساختمان پایین برود؟ زیرا ممکن است بچه با مغز به زمین بخورد واز پله بیفتد و دیگر نتوانیم جبران کنیم. به او یاد بدهیم که هر چیزی مال سن خاصی است. بهتر است از کرم های نرم کننده کوچک برای آنها استفاده بکنیم و یاد بدهیم که با همین کرم ها هم زیبا میشوند.
کارشناس برنامه : سرکارخانم فروغ نیلچی زاده
تاریخ پخش : ۲۱-۰۷-۱۳۸۹
.






