فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
۱۴۰۰-۰۳-۲۰ ۱۴۰۲-۰۹-۰۴ ۶:۲۴فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام

فضیلت زیارت امام رضا علیه السلام
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی»
گنبدت، از هر کجای شهر سو سو میکند *** دست هر آشفتهای را پیش تو رو میکند
در لباس خادمان مهربانت، آفتاب *** صبحها صحن حرم را آب و جارو میکنند
ماه هرشب کنج بسط شیخ حر عاملی *** یاد معصومیت آن بچه آهو میکند
باد هم مثل نگهبان درت، بدو ورود *** غصه را از شانههای خسته پارو میکند
عطر نابی میوزد از کوچه باغ مرقدت *** هرکه میآید حرم این عطر را بو میکند
خادمی میگفت: آقا به وقت بدرقه *** دست زائر را پر از گلهای شب بو میکند
شریعتی: سلام میکنم به همه هموطنان عزیزم، خانمها و آقایان و بینندگان و شنوندگان گرانقدرمان، اینجا بهشت ایران، مشهدالرضا است. نایب الزیاره و دعاگوی شما هستیم. از طرف خودم و از طرف شما در هرجای این کره پهناور که هستید به حضرت شمس الشموس، امام رضا (ع) سلام میکنم. دعا میکنم به برکت این ایام انشاءالله زیارت مشهد الرضا نصیب همه شما شود. در محضر استاد عزیز و گرانقدرمان، حاج آقای میرباقری دوست داشتنی هستیم. سلام علیکم و رحمه الله. خیلی خوش آمدید.
حاج آقای میرباقری: علیکم السلام و رحمه الله. من هم خدمت شما و همه بینندگان عزیز عرض سلام و ادب و احترام دارم.
شریعتی: حاج آقای میرباقری امروز از امام رضا و فضیلت زیارت ایشان برای ما خواهند گفت. خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای میرباقری: بسم الله الرحمن الرحیم. الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی محمد و آله الطاهرین. (قرائت دعای سلامت امام زمان)
یک حدیث نورانی را از امام رضا(ع) بخوانم که در عیون اخبار الرضا نقل شده است. یک قواعد مهم و کلیدی را حضرت بیان کردند. نقل کردند که یکی از اصحاب امام رضا به نام ابراهیم بن ابی محمود به امام رضا عرض کرد. «قلت للرضا ع یا ابن رسول الله إن عندنا أخبارا فی فضائل أمیر المؤمنین ع و فضلکم أهل البیت» یک اخباری به ما در فضایل امیرالمؤمنین(ع) و شما اهلبیت رسیده است. منتهی از روایات مخالفین شماست. ما اینطور روایات را از شما نمیشناسیم. دیگران از شما نقل کردند و از شما نیست. «و هی من روایه مخالفیکم و لا نعرف مثلها عنکم أ فندین بها» ما این را بپذیریم و جزء اعتقادات خودمان قرار بدهیم؟ جزء دین خودمان قرار بدهیم؟
حضرت دو سه قاعده فرمودند: «فقال یا ابن أبی محمود لقد أخبرنی أبی عن أبیه عن جده ع أن رسول الله ص قال من أصغى إلى ناطق فقد عبده» این یک قاعده بسیار کلی است. اگر کسی گوش جان بدهد و با پذیرش سخن کسی را استماع کند، به منزلهی عبادت اوست. بعد حضرت فرمودند: چون سخنگو وقتی سخن میگوید، یا از طرف خدا حرف میزند و سخن خدا را میگوید یا سخن شیطان را میگوید و از طرف ابلیس حرف میزند. یا سخن روح القدس است یا شیطان در کلام او نفوذ کرده است. اگر این سخنگو سخن خدا را میگوید، گوش دادن به حرفش عبادت خداست. اگر سخن شیطان را میگوید، عبادت شیطان است. یعنی از دو حالت خارج نیست. بنابراین این قاعده کلی است، اگر میخواهید گوش به حرف کسی بدهید، توجه داشته باشید که پذیرش حرف کسی و اعتقاد به حرف او به منزله عبادت خدا و یا عبادت شیطان است. به زودی سخن از کسی را قبول نکند ولو در مدح ما اهلبیت باشد.
بعد حضرت فرمودند: مخالفین ما در فضایل ما اخباری را جعل کردند. حضرت به سه دسته اشاره کردند. خودشان اخباری را وضع کردند که حقیقتی پشت آن نیست. یک دسته اخبار هست که علو درونش هست. یک دسته اخبار هم تقصیر درونش هست. یعنی شئونی را به امام نسبت میدهند که بالاتر از مقام مخلوق است. مقام ربوبیت، الوهیت، خالقیت. یک دسته روایات هم تقصیر است یعنی مقام ما را پایین آوردند، به ظاهر مدح ما است ولی نیست. فرمودند: نتیجهاش این است که این دو دسته حدیثی که جعل کردند، احادیثی که درونش غلو است موجب میشود که شیعیان ما متهم به کفر و غلو شوند. برای اینکه اصلا ما نگفتیم و اعتقادات شیعیان ما نیست. مجهولاتی است که راه را برای اتهام شیعه به کفر باز میکند. دوم اینکه روایاتی که در آن تقصیر نسبت به مقام ما هست، وقتی مردم میشنوند، باور میکنند.
میخواهم روی این قسمت از حدیث بحث کنم که جریان مخالفین در مقابل مکتب اهلبیت و امامتی که اهلبیت بیان کردند دو مسیر را برای کور کردن مسیر حق طی کردند، یکی مسیر غلو است و یکی مسیر تقصیر است. در هردو هم این نکته هست که اینها حق و باطل را به هم آمیختند. امیرالمؤمنین(ع) بیان نورانی دارند که یک خطبهای هست قسمتی را سید رضی در خطبه ۵۰ نهجالبلاغه نقل کردند. «إنما بدء وقوع الفتن أهواء تتبع و أحکام تبتدع یخالف فیها کتاب الله» (نهجالبلاغه،خطبه۵۰) یک بدعتی است که براساس این بدعت دنباله روی میکنند، فرمودند: اگر باطل خالص ظاهر میشد، هیچ آدمی که دنبال حق بود، دنبالش نمیرفت. آنهایی که دنبال حق هستند مخفی نمیماندند. «أن الباطل خلص من مزاج الحق لم یخف علی المرتادین» (نهج البلاغه، خطبه ۵۰) مخفی نمیماند که این باطل است. اگر حق هم خالص باشد، «و لو أن الحق خلص من لبس الباطل انقطعت عنه ألسن المعاندین و لکن یوخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث فیمزجان فهنالک یستولی الشیطان علی أولیائه» اینجاست که شیطان مسلط میشود و اولیای خودش را منحرف میکند و فرمود: فقط یک عده هم نجات پیدا میکنند. آنهایی که از قبل خدای متعال برای آنها خیری در نظر گرفته است. بقیه در اختلاط حق و باطل معمولا گمراه میشوند و شیطان بر آنها مسلط میشود.
پس حضرت فرمودند: دین گرفتن از مردم، گوش دادن به «اصغی» مثل پرستش است. یکوقت پرستش خداست و یکوقت پرستش شیطان است. توجه داشته باشید که مخالفین ما درباره ما دو دسته فضایل جعل کردند. یک عده بوی غلو و یک عده بوی تقصیر میدهد. یکی شیعیان ما را متهم به کفر میکنند، یکی هم مقامات ما را تنزل میدهند. بعد حضرت فرمودند: وقتی مردم این طرف و آن طرف میروند، مکتب درست میشود. علم درست میشود و هزاران آدم طرفدار پیدا میکند. محور پیدا میکند. این فتنه سنگین که مخالفین ما حتی در مدح ما روایت جعل کردند که مسیر امامت را سخت کنند، شما مواظب باشید «یا ابن أبی محمود إذا أخذ الناس یمینا و شمالا فالزم طریقتنا» وقتی مردم دنبال این گروه و دسته میروند، شما به راهی که ما گفتیم، ملازم هستید. اگر کسی به ما ملازم باشد، ما هم به او ملازم هستیم، ما رهایش نمیکنیم. اگر از ما جدا شد «فإنه من لزمنا لزمناه و من فارقنا فارقناه» ما هم از او جدا میشویم. به بزرگی و کوچکی یک مکتب نگاه نکنید، دست به دست امام بدهید. حضرت فرمود: مواظب باشید دنبال این بدعتها نروید و از ما جدا نشوید.
یک قاعده چهارم هم فرمودند که خیلی عجیب است. «إن أدنى ما یخرج الرجل من الإیمان» کمترین چیزی که میتواند کسی را از وادی ایمان بیرون کند، «أن یقول للحصاه هذه نواه» یک سنگ ریزه ببیند و بگوید: این بذر است و از این گیاه میروید. سنگ ریزه استعداد روییدن ندارد. «ثم یدین بذلک» این را جزء اعتقادات خودش قرار بدهد. «و یبرأ ممن خالفه» از کسانی که مخالف هستند تبری بجوی. دین ما این است و هرکس دین ما را قبول ندارد، از ما نیست. بعد فرمود: این چیزی که من گفتم را خوب حفظ کن. «یا ابن أبی محمود احفظ ما حدثتک به فقد جمعت لک فیه خیر الدنیا و الآخره» همه خیر دنیا و آخرت را گفتم. براین اساس من یک نکتهای را عرض کنم.
دشمنان اهلبیت شروع میکردند راه حق را سد میکردند. حضرت فرمودند: حق و باطل را قاطی میکردند. لذا یک سلسله معارفی پیدا شده که این معارفها ممکن است فراوان حق درونش باشد. اما خلیف با باطل است. نسبت به موضوع امامت هم همینطور است. هم غلو در آن اتفاق میافتد، هم تقصیر. ریشه غلو و تقصیر هم مخالفین هستند. میخواستند از طریق بدعت یا مردم را به اسراف وادارند یا به تبذیر تا امامت حقیقی شناخته نشود. متأسفانه بعضی از اینها در جامعه مؤمنین هم،در دوران قبل از ظهور که دوران فتنه و ابتلاء هست، اثر گذاشته است. یک عده از طرفداران امام مبتلا به غلو شدند، یا مبتلا به تبذیر شدند. غلو راهی بود برای اینکه اینها شیعیان را متهم به کفر کنند. غلو اقسامی دارد. یک غلو عملی بوده است که گفتند: کسی که اهلبیت را دوست دارد، دیگر لازم نیست عمل انجام بدهد. روایت داریم ما صلاتیم، ما زکاتیم، ما حج هستیم. اگر کسی امام را قبول کرد و به ولایت امام رسید، دیگر نماز و روزه لازم نیست. یا بر عکس مگر ائمه نفرمودند: منکرات دشمنان ما هستند. اگر شما آنها را شناختید و از آنها فاصله گرفتید، ترک گناه لازم نیست. در زمان خود ائمه این بدعت شکل گرفت و ائمه با آن مقابله شدید کردند و این مقابله هم اثر کرد. جلویشان ایستادند، طردشان کردند، لعنشان کردند. یک دسته روایات داریم که جز با توجه به همین نکته که ائمه خواستند جلوی این غلو ناروا را بگیرند، معنا نمیشد. فرمودند: این اعتقادات فاسد شما را با خود نبرد. ما کاری برای شما نمیکنیم، باید عمل داشته باشید. همه شفاعت برای ائمه است. میخواستند جلوی این انحراف را بگیرند.
یکی هم غلو در ناحیه اینکه شما هرکاری دلتان خواست بکنید. اباحی گری در حوزه عمل، شما تبری به ائمه داشته باشید، دشمنان را بشناسید و از آنها فاصله بگیرید، اباهی گری در عمل! ائمه به شدت با این مقابله کردند. یک غلو دیگر هم غلو در اعتقاد بود. باید عمل کنید، اصلا نباید نماز بخوانید بلکه باید نماز را جدی بگیرید. میخواهد بگوید: صلاه طریق شفاعت ما هست. اهتمام به صلاه اهتمام به ولایت ما است. بی اهمیتی به صلاه بی اهمیتی به ما است. ما از طریق نماز شما را هدایت میکنیم. اگر کوچک شمردید دستگیری ما را کوچک شمردید. یک غلو دیگری که پیدا شد، این بود که مقام اولوهیت برای ائمه قائل شدند. ائمه به شدت با این مقابله کردند. پس غلو در جامعه مؤمنین به نظر من خیلی اشاعه پیدا نکرده است. آنها بهره خودشان را بردند. حضرت فرمود: اینهایی که احادیث غلو را جعل میکنند، میخواهند شیعه را متهم به کفر کنند. در جامعه شیعه این دسته از احادیث نفوذ پیدا نکرده است. ولی این دسته از احادیث موجب شده که آنها الآن هم ما را متهم میکنند. یکسری هم مجهولات خودشان است، با مجهولات خودشان ما را متهم به ارتداد میکنند. این قائل به تحریف قرآن هستند. اینها قرآنشان با قرآن ما فرق میکند. به نظر من در جامعه شیعه تقریبا تقصیر فراوان است. اما غلو کم است.
گاهی ما قصور در معرفت داریم. یعنی ائمه را الآن نمیتوانیم بشناسیم، چون زمان غیبت هست و حجابهای تاریک ظلمانی مقابل ادراک امام وجود دارد. این قصور است. هرچه هم ما تلاش کنیم مقاماتی از ائمه تا ظهور واقع نشود، شناخته نمیشود. مقاماتشان هم بعد از رفع حجاب و ظهور که عقول کامل میشود و ۲۷ حرف علم آشکار میشود. یک مقاماتی در دنیا آشکار نمیشود، یکی وجود مقدس ثامنالحج(ع) است. روایت داریم که باز در عیون الاخبار الرضا نقل شده است. اباصلت از امام رضا سؤال کرد: حدیثی از شما نقل شده است که «ان الثواب لا اله الا الله النظر الی وجه الله» کسی وارد وادی مقام توحید شد، نتیجهاش این است که نظر به وجه الله میکند. حجاب و پرده کنار میرود و نظر به وجه الله میکند. حضرت فرمودند: اباصلت اگر کسی قائل به وجهی برای خدای متعال شود، خدای متعال یک صورت دارد، روی صورت پرده افتاده و روز قیامت کنار میرود، یا کسی وارد مقامات توحید شد پرده برایش کنار میرود، خدای متعال را مشاهده میکند «فقد کفر».
حضرت فرمود: «یا اباسلط من وصف الله کالوجوه فقد کفر» این تشبیه خدای متعال است. حقیقتا ثواب توحید نظر به وجه الله است. وجه الله چیست؟ واقعا هم وجه الله است اما وجه کالوجوه نیست. نمیگویم: خدای متعال وجه ندارد. ولی وجه کالوجوه ندارد. پس وجه خدا چیست؟ در عین اینکه خدای متعال را نباید تشبیه کرد، وجه کالوجوه ندارد، فرمود: وجه الله، «لکن وجه الله انبیائه و رسله و حججه علیهم السلام» انبیاء و رسل و حجج الهی و معصومین وجه الله هستند. بعد فرمودند: «الذین بهم یتوجه الی الله» وجهی که هرکسی بخواهد توجه به خدا کند از این مسئولیت توجه کند. سیر در مقامات آنها، سیر در توجه به خدای متعال است. فنا در مقامات آنها فنا در مقام معرفت است. کسی میخواهد وارد مقامات دین شود، مقامات دین همه از طریق این حجج است. معرفت الله را میخواهد پیدا کند از طریق این حجج است. کسی میخواهد مقامات معرفت، مقامات فهم دین را پیدا کند از طریق معرفت به حجاج حاصل میشود. پس اینها وجه الله میشوند. بعد حضرت فرمودند: این ثواب موحدین نظر به وجه الله است یعنی چه؟ یعنی موحدین نظر به انبیاء و ائمه میکنند؟ خوب در عالم دنیا هم کفار، ائمه را میدیدند.
مقصود چیست؟ حضرت یک پردهای را برداشتند. فرمودند: این شاید ناظر به قیامت باشد.«ان الثواب لا اله الا الله النظر الی وجه الله» برای روز قیامت است. وجه الله هم یعنی امام، یعنی امیرالمؤمنین، یعنی امام رضا(ع). ثواب موحدین یعنی چه؟ فرمودند: «فنظر الی انبیاء الله تعالی و رسله و حججه فی درجاتهم» آنچه ما از امام میبینیم، مرتبهای است که امام تنزل در عالم دنیا پیدا کرد. حتی اگر کسی در دنیا به معرفت الامام رسید. نورانیت امام را درک کرد. آن مقام نورانیتی است که تنزل در عالم دنیا پیدا کرده است. آن مقاماتی که در عوالم بعدی است در قیامت از آن پرده برداشته میشود. درست است الآن هم سلمان وقتی نگاه به ملک عالم میکند همه را امیرالمؤمنین میبیند، ولی میگوید: در پرتو امیرالمؤمنین همه عالم دارند تسبیح میکنند. سلمان این را میداند.
یعنی امیرالمؤمنین را اینطور میشناسد. الآن هم امیرالمؤمنین را طوری میشناسد که کائنات را در پرتو امیرالمؤمنین میبیند. آن چراغی که از امیرالمؤمنین در دل عالم روشن شده و سلمان الآن میبیند، وقتی وارد عالم قیامت شد آنوقت ظهور حضرت را در آن عوالم میبینیم. در قیامت یک مقاماتی از درجات اولیای خداست که آنجا ظاهر میشود. فرمود: نظر به آن درجات «ثواب عظیم بالمؤمنین» خیلی ثواب بزرگی است. بعد حضرت یک حدیث دیگری نقطه مقابلش گفتند. فرمود: اگر کسی بغض من واهلبیت مرا داشته باشد، نه در قیامت مرا میبیند و نه من او را میبینم. این ثواب عظیم که ملاقات با نبی اکرم است که در دعاها و صلواتها خیلی میخواهیم که خدایا من در دنیا ایشان را ندیدم، در قیامت محجوب نباشند، این مقام عظیم را از دست میدهد.
ما یک مقدار تقصیر داریم برای اینکه در عالم دنیا هستیم. در عالم دنیا امیرالمؤمنین را یک حدی میشود شناخت و بیشتر از این امکان ندارد. این تقصیر نیست، این قصور است. یا حتی در قیامت هم مقاماتی از امام را کسی نمیتواند بشناسد. یا علی! جز من و خدا کسی تو را نخواهد شناخت. لذا فرمود: ولایت ما را حتی انبیای مرسل و ملائک مقرب هم تحمل نمیکنند. پس این قصور محل بحث ما نیست. تقصیر یعنی چه؟ کوتاهی کردند. آنها دامن زدند و متأسفانه گاهی ما قبول کردیم. لذا آنهایی که در طول تاریخ فضایل نقل کردند، متهم به غلو شدند و متأسفانه کثیری از فضایل مهجور بوده است. این فضایلی نیست که عامه مخالفا نقل کردند و میخواستند شیعه را متهم به کفر کنند، فضایل از خود ائمه نقل شده است. جابر بن یزید جوفی نقل کرده که اصحاب سر است. گاهی سلمان نقل کرده که از اصحاب سر امیرالمؤمنین است. همین که یک کسی نقل کرده است گفتند: جزء غلات است. به نظر من ضرر مقصره برای مکتب تشیع از ضرر غلات کمتر نیست. اول اتفاقی که افتاد این بود که دین را به دین ظاهری تبدیل کردند. حقایق باطنی که در معارف اهلبیت است مهجور مانده است. بحث معاد میشود همه بحث میرود سر اینکه این جسم زنده نیست. بله این جسم زنده میشود در قیامت.
آن بحثهایی که در بیان امیرالمؤمنین است که میفرماید: همه وعدههای قیامت برای اهل ذکر محقق شد. این معارف کجا رفته است؟ این مقصر در توحید هم هست. فقط در جریان مخالفین، فقط در موضوع امامت نبوده که جامعه را مبتلا به تقصیر کردند. در توحید هم همین است. توحیدی که درست کردند، یک خدای ساعت سازی که عالم را خلق کرده و کوک کرده و عالم دارد میچرخد. یک سری از برهاناتی که برای اثبات خدا، طوائف دیگر نقل میکنند. یا خدای نظم، خدای ناظمی که با برهان نظم باید اثباتش کنید، با حساب احتمالات و نظم عالم را ایجاد کرده است. خدای ناظم است. یا خدای واجب الوجودی که ممکنات متکی به واجب الوجود هستند.
اینها همه تقصیر در خداشناسی است. یک تقصیر دیگر هم این طرف است. یک خدای همه خدایی درست کردند. همه چیز خداست، غیری در کار نیست. مخلوقی نیست. هر دو برای یک مقصره است. این مقصر است و در توحید اصلا غالی نداریم. یعنی خدای متعال را تبدیل کردند به خدایی که در همه عالم حدود کرده است. همه کائنات خدا هستند. در عین اینکه «هو الاول و الآخر» است. «هو کل شیء» با همه عالم است، از توحید این تقصیر آمده است، این توحیدی که ائمه(ع) فرمودند: بین التشبیه و التعطیل است. یا خدای متعال را تشبیه کردند. یا توحید را تعطیل کردند. اینکه «بین التشبیه و التعطیل» جامعه مؤمنین را پیش ببرند تا آرام معرفت حقیقی به خدای متعال حاصل شود، این تعطیل شده است. در موضوعات دیگر هم همینطور است. در موضوع امامت هم همینطور است. در موضوع امامت هم از این دسته تقصیرها زیاد واقع شده است.
شریعتی: در ایام دهه کرامت طرحی را رقم زدیم که به شکرانه الطاف الهی دلی را به پنجره فولاد امام رضا گره بزنیم. این طرح اول با زائرین بیت الله الحرام شروع شد. گفتیم: حالا که این زیارت نصیب شما شده است، شما هم بیایید باعث زیارت یک نفر که تا به حال به مشهد امام رضا مشرف نشده بشوید، حداقل دویست هزار تومان کمک کنید. بعد این را تعمیم دادیم. همه آنهایی که متنعم به نعمات الهی هستند بیایند و در این طرح سهیم باشند. اتفاق خوبی است که به برکت نام و یاد امام رضا در برنامه رخ داده است.
شریعتی: جمع بندی مباحث حاج آقای میرباقری را بشنویم.
حاج آقای میرباقری: حاصل عرض من حدیث امام رضا بود که جریان مخالفین دو دسته حدیث در باب غلو و تقصیر جعل کردند. عمدتا جریان تقصیر اثر گذار در جامعه شیعه شده و حالا امامت را که محور دین است تنزل داده است. انواعی از تقصیر را عرض کنم که مقصره چه کار کردند که حجاب سقیفه موجب شد ما مؤمنین هم متأسفانه در دام مقصره بیافتیم. طبقات موازی درست کردیم. ولایت را در حد صفر مرزی نگه داشتیم. بحث را بردیم با آنهایی که منکر اصلی امامت هستند و خیلی از مسائل دیگر. امام معلم اخلاق شد، امام مجری شریعت شد. همه اینها امام است و فراتر از اینهاست. امام در حد مجری شریعت، امام در حد یک مدیریت سیاسی جوامع تنازل پیدا کرد.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام والمسلمین سیدمحمدمهدی میرباقری
تاریخ پخش: ۱۲-۰۵-۱۳۹۶
.






