صبر فاطمی ۴ ؛ صبر در خوشیها
۱۴۰۰-۰۳-۱۸ ۱۴۰۲-۰۶-۲۸ ۱۲:۵۸صبر فاطمی ۴ ؛ صبر در خوشیها

صبر فاطمی ۴ ؛ صبر در خوشیها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
در مشکلات صبور باش، چون در هر بلا نعمتی است
مادرها، به وقتش بچه ها را از شیر می گیرند، ولی بچه ها مثل ابر بهار اشک می ریزند، مادرها اما هیچ اعتنایی نمی کنند، بیچاره بچه ها خبر ندارند که این مادر های مهربان می خواهند برابر شان سفره هایی از غذا پهن کنند.
ای خوشا به حال آنها که گرفتن های خدا را از این دست بدانند.
ای خوشا به احوال آنها که بدانند اگر خدا چیزی را از آدمی می گیرد، نمی گیرد جز انکه می خواهد بهتر و بیشترش را بدهد.
امام حسن عسکری(علیهالسلام) میفرمایند: «ما مِنْ بَلِیهٍ إلّاوَلِلّهِ فِیهَا نِعمَهٌ تُحِیطُ بِهَا؛ هیچ بلایی نیست مگر این که خداوند در آن بلا نعمتی قرار داده است که آن را فرا میگیرد».
اگر خداوند متعال مشکل یوسف (علیه السلام) را در آغاز آزمایشش و زمانی که برادرانش او را در چاه انداخته بودند ، برطرف مینمود، شاید گنجینههای مصر در اختیار وی قرار نمیگرفت. گاهی بلا به طول میانجامد، تا عطا و بخشش بزرگ شود.
انواع صبر
صبر در خوشیها
اما این جلسه بنا ندارم در مورد صبر در سختیها صحبت کنم چون که هر چقدر صحبت شده است در همین مورد است . مصبر فقط در مشکلات نیست . ما نوع دیگری از صبر هم داریم . امیر مومنان علی علیه السلام می فرمایند الصَّبْرُ صَبْرَانِ، صَبْرٌ عَلَى مَا تَکْرَهُ، وَ صَبْرٌ عَمَّا تُحِبُّ صبر دو نوع است: یکى صبر در آنچه آن را ناخوش مى دارى و یکى صبر از آنچه دوستش مى دارى..
یا علی صبر در سختی را بلدیم صبر در خوشی ها چیست؟
در قرآن کریم هم خدای متعال به صبر در خوشیها اشاره فرموده است . خدای متعال میفرمایدکَلَّا إِنَّ الْإِنْسَانَ لَیَطْغَى حقا که انسان سرکشى مى کند أَنْ رَآهُ اسْتَغْنَى وقتی که خود را بى نیاز پندارد
صبر در خوشی ها ندارد
تمثیل صبر در خوشی
ما اگر صبر در خوشی ها نداشته باشیم میشویم مصداق آن ضرب المثلی که میگویند خوشی زیر دلش زده است . خوشی زیر دلش زده است اشاره به کسی که هیچ گونه غم وناراحتی و مشکلی در زندگی نداشته اما گله و ناشکری کند و یا بی جهت خود را دچار دردسر و گرفتاری می سازد.
نمونه ی قرآنی صبر در خوشی
صراحتا خدای متعال در قرآن کریم سوره ی هود آیات ۱۰ و۱۱
راجع به انسان میفرماید : إِنَّهُ لَفَرِحٌ فَخُورٌ
انسان هنگامی که خوشحال میشود فخر میفروشد
خدا یا همه ی انسان ها إِلَّا الَّذِینَ صَبَرُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ
مگر کسانی که صبر میکنند و عمل صالح انجام میدهند
این صبر هم صبر در خوشی هاست صبر در نعمت است
شاهد تاریخی پیامد نداشتن صبر در خوشی
که اگر ما صبر در خوشی و نعمت نداشته باشیم خدای ناکرده میشویم مثل علی بن ابی حمزه بطائنی که امین امام کاظم علیه السلام بود و در بلاد اسلامی خمس و زکات را جمع میکرد و برای امام علیه السلام می فرستاد
متاسفانه ما امام کاظم علیه السلام را فقط درزندان می شناسیم و فکر میکنیم این بزرگوار تمام عمرشان را در زندان بودند نه اینجئری نیست ایشان ۵۸ سال عمر شریفشان بود که نهایتا ۷ الی ۱۴ سالش را در زندان بودند و به مدیریت بلاد اسلامی میپرداختند تا جایی که هارون الرشید میگوید ما گمان میکردیم دو پادشاه در یک اقلیم نگنجد اما هم برای ما باج و خراج می آورند هم برای موسی بن جعفر خمس و زکات میفرستند و شما فکر نکنید که هارون الرشید خلیفه ی بی پول و فقیری بود آنقدر پولدار بود که در تاریخ آمده برای عروسی ها به عنوان شاباش بر سر عروس و داماد نه نقل و نبات می پاشیدند نه پول و دلار نه حتی طلا و نقره
بلکه کاغذهایی می ریختند که رویشان نوشته بود مثلا سه سال خراج مدینه یا مثلا حکومت نیشابور یا از اینجور ریخت و پاش ها
چنین پادشاه پولداری ناراحت میشد و پولهایی که برای موسی بن جعفر میفرستند به چشمش می آید
علی بن ابی حمزه بطائنی و پولهایی که از خمس و زکات در جیب دارد و خبر شهادت امام به او می رسد و پولهای در جیبش چرینگ جرینگ می کند و صبر در این خوشی نمی تواند انجام دهد و پول را برای امام رضا علیه السلام نمیفرستد و منکر امامت ایشان می شود و می شود پایه گذار واقفیه و بعد از امام هفتم امامی را قائل نمیشود !!!
به خاطر پول !!!!
خدا نکند که آدم صبر در خوشی نداشته باشد که کارش را به اینجا میرساند که مخالفت با امام میکند
ما باید صبر در خوشی ها داشته باشیم اما چگونه؟
راهکار صبر در خوشی:
سوال اینجاست که چکار کنیم که صبر در خوشیها داشته باشیم .
برای این کار چهار راهکار داریم
راهکار اول: خود کنترلی
در روانشناسی به خود کنترلی معروف است و در زبان دین به تقوا
به معنای کنترل ومدیریت نفس در همه ی امور مخصوصا خو شی ها
امیرالمومنین علی علیه السلام هم در باره ی صفات متقین میفرمایند نُزِّلَتْ انْفُسُهُمْ مِنْهُمْ فِى الْبَلَاءِ کَالَتِی نُزِّلَتْ فِى الرَّخَاءِ: آنها به هنگام سختى و ابتلاء همانگونه اند که در رفاه و آسایش.
متقین را خود کنترل معرفی میکنند
روانشناسها هم برای خود کنترلی آزمایش ها و تست های مختلفی گرفته اند که معروفترین آن تست مارشمالو است
تست مارشمالو آثار خود کنترلی:
هدف طراحان این تست جذاب بررسی این نکته بود که کدام یک از بچهها حاضر میشوند صبوری کنند تا مربی بیرون برود و برگردد و آنگاه دو شیرینی بخورند.
طراحان این تست می گویند نوع تصمیم کودک بر آینده شغلی، تحصیلی و زندگی او تاثیرگذار است.
مطالعات نشان داد کسانی که حاضر بودهاند خشنودی و رضایتشان را به تعویق بیندازند، به طور قابلتوجهی دارای شایستگیهای بیشتری هستند و نمرات بالاتری در آزمونهای مختلف نسبت به هم سن و سالانشان دریافت میکنند.
این تست، حکایت از نتایج جالب توجهی داشت. به این صورت که:
«احتمال موفقیت کودکانی که برای خوردن دو مارشملو صبر میکنند، بیشتر از دسته دیگری از کودکان است که نمیتوانند تا برگشتن مربی، از خوردن مارشملو امتناع کنند.»
در حقیقت امتناع بچهها و صبوری آنها یک سیگنال امیدوار کننده از موفقیتهای آینده آنهاست.
مغز متفکر این آزمایش، دکتر والتر میشل، استاد روانشناسی دانشگاه استنفورد بود.
متوجه می شویم که خود کنترلی و صبر در خوشی ها چه میزان بر زندگی موثر است
اما برای تبیین اینکه چگونه میتوان فرزندانمان را خود کنترل بار آورد و به این میزان از موفقیت در زندگی دست یابند باید مقدمه ای عرض کنم
حال آن مقدمه چیست؟
انواع نیازها در انسان مقدمه ی خود کنترلی:
ما سه نوع نیاز داریم
نیاز های ضروری
نیاز های غیر ضروری
نیاز های خاکستری
اما این سه نوع نیاز چیست؟
۱) نیاز ضروری:
نیازهای ضروری که از اسمش پیداست نیار های ضروری زندگی برای زنده بودن و برای در جامعه زندگی کردن است
که البته در هرم نیاز مازلو مفصل بحث کرده ولی ما الآن فقط به نیاز های اولیه بسنده میکنیم و آن آب و خوراک و پوشاک است
ما بدون آب و خوراک نمیتوانیم زنده باشیم و بدون پوشاک هم نمی شود در جامعه زندگی کرد
۲) نیاز غیر ضروری:
اما نیاز های غیر ضروری همه ی آنچه غیر از اینهاست میشود
۳) نیاز خاکستری:
ولی نکته در اینجا نیاز های خاکستری است که می شود چیزهایی از قبیل بیسکوییت و کیک و چیپس و پفک که نباید به بچه ها همینجوری و بدون مدیریت داد
حاج آقا ای بابا یعنی دیگر به بچه هایمان بیسکوییت و پفک هم ندهیم؟
نمی گوییم به بچه ها بیسکوییت و پفک ندهید میگوییم کنترل شده و با مدیریت باشد چرا که اگر نیاز های خاکستری مدیریت نشود میشود مثل آ ن مراجعی که آمده بود پیش بنده و میگفت حاج آقا چرا همسر من برای من یک موبایل نمیخرد آخر در این دوره و زمانه یک موبایل دیگر باید برای من بخرد یا نه ؟
گفتم آقا همسرتان راست میگوید برایش موبایل نمی خرید ؟
گفت راست میگوید و لی همه ی راست را نمیگوید
آخر حاج آ قا به من رگفته باید برایم فلان موبایل ۱۱ میلیونی را بخری من هم ۸ میلیون به او داده ام و گفته ام موبایل ۸ تومنی بخر میگوید نه فقط و فقط موبایل ۱۱ میلیونی میخواهم
ببینید این خانم نیاز خاکستری اش را کنترل نکرده شده این که میبینید
یا مراجع دیگری داشتم که میگفت حاج آقا چرا شوهر خواهر من برای خواهرم باغ خریده ولی شوهر من برای من باغ نمیخرد؟
اینجا هم دوباره بحث نیاز خاکستری است
اگر اجازه میدهید یک مقدار خانم ها را اذیت کنیم
خانمها رسمی دارند که میگویند اگر در یک مجلس با یک لباس ظاهر شدم و مرا در آن لباس دیدند دیگر نمیشود همانها مرا در همان لباس در مجلس های دیگر ببینند وگرنه آسمان به زمین می آید نمیدانم اگر این اتفاق بیفتد چه میشود
بگذریم
سه نوع نیاز داریم
ضروزی آب و خوراک و پوشاک
غیر ضروری همه ی چیزهای دیگر
خاکستری بیسکوییت و پفک که خوراکی هست ولی اگر بچه ای در طول عمرش بیسکوییت نخورد هم نمی می رد مثل لباس سوم و چهارم که همان دو تای اول نیاز ضروری است مابقیش میشود نیاز خاکستری
اما این مقدمه را عرض کردم برای آن که نحوه ی چگونگی خود کنترل بار آوردن بچه ها را عرض کنم
آقا رسول الله در روایتی میفرمایند
بچه ها در هفت سال اول سید و آقا هستند و در هفت سال دوم عبد و خدمتکار هستند و در هفت سال سوم هم مشاور هستند
روانشناسی هم میگوید
در هفت سال اول نیازهای ضروری که هیچ باید برآورده شود اما
نیاز های خاکستری و غیر ضروری بچه را با تاخیر اندکی برآورده کنید
یعنی مثلا اگر دختر سه چهار ساله ای گفت مامان بیا ببین چه نقاشی خوشکلی کشیدم یا گفت بابا بیا ببین چه کار دستی قشنگی درست کردمباید به بچه با مهربانی بگیم باریکلا دخترم آفرین پسرم چشم اجازه بده بروم دستم را بشویم و بیام ببینم چه نقاشی قشنگی کشیدی اجازه بده بروم ظرفها را بشویم و بیام ببینم چه کاردستی درجه یکی درست کردی
باید یک فاصله ی یکی دو دقیقه ای تا ده دقیقه ای بدهیم و بعد نیازش را برآورده کنیم
البته لطائف و ظرائف و دقایق دیگری هم دارد که در این زمان مختصر نمیگنجد
در هفت سال دوم یعنی از ۷ تا ۱۴ سال دوباره نیاز های ضروری که هیچ باید سریع برآورده شود
اما تمام نیاز های خاکستری و غیر ضروری را باید باید باید مشروط به تلاش برآورده کرد
یعنی به فرزندمان باید بگوییم عزیزم دلت پفک میخواد چشم برات میخرم برو کمک مامان ظرف های نهار را بیار
یا چایی ریختن پا شما باشه
یا هر کاری که به سن و جنس و خواسته ای که دارد مربوط باشد
مثلا دوچرخه میخواد باید گفته بشه یک ماخ برو فلان جا فلان مغازه کار کن یک میلیون خودت در آمد داشته باش منم یک میلیون برات به پولت اضافه میکنم و دوچرخه خوبتر برات میخرم
البته خواهشی که دارم پدر بزرگ ها و مادر بزرگ ها اینجا کاسه ی داغ تر از آش نشوند
دوباره اینجا هم لطائف و ظرائفی هست که در این مجال نمیگنجد
و در هفت سال سوم یعنی ۱۴ تا ۲۱ سال دوباره نیازهای ضروری که هیچ نیاز های خاکستری و غیر ضروری اش را همراه با مشاوره و مشورت برآورده می کنیم. مثلا پسر ۱۸ ۱۹ ساله که می گوید من موتور می خواهم از او پرسیده می شود چرا موتور می خواهی، اگر برای دور دور خواست که هیچ اما اگر برای این که دانشگاه برود گفت احتیاج دارد حتما برای ا-و خریداری می شود
این سبک تربیتی باعث میشود که فرزندمان حود کنترل بار بیاید و صبر در خوشی ها را نیز یاد بگیرد
اما حالا باید چه بگویم
احسنت
راهکار دوم: قدر شناسی
دومین چیزی که برای صبر در خوشی ها مساله لازم است
قدر شناسی است
قدر شناسی یا همان شکر گزاری و روحیه ی شاکر داشتن نیز مسئله ای است که در صبر بسیار احتیاج است و لازم است و ضروری
تا جایی که روایت نبوی میفرماید نیمی از ایمان شکر است
حاج آقا شما که گفتید نیمی از ایمان صبر است
بله همین روایت است که می فرماید نیمی از ایمان صبر است و نیم دیگر آن شکر گزاری است
متاسفانه کمتر فرهنگ شکر گزاری بین ما رایج است و الحمدلله و خدا را شکر گفتن را کمتر در جامعه مشاهده میکنیم
البته از حق که نگذریم خدا را شکر خداراشکر گفتن بر زبان مذهبیون ما هست و از لب بزرگتر ها الحمدلله را خیلی میشنویم
ولی نکته ی طلایی که در زمینه ی شکر گزاری هست آن است که در روایت آمده قاری قرآنی را در قیامت به پای میز حساب می آورند و میگویند از هیچ کدام از نعمتهایت شکر گزاری نکرده ای میگوید خدا یا به من زن دادی بچه دادی خانه و ماشین دادی هرچه دادی از تو شکر کردم پس چگونه میگویی شکرت را به جا نیاورده ام
خطاب می آید از خلق من تشکر نکردی از اسبابی که برایت نعمت را به توسط آن فرستاده بودم تشکر نکردی مَنْ لَمْ یَشْکُرِ الْمُنْعِمَ مِنَ الْمَخْلُوقِینَ لَمْ یَشْکُرِ اللَّهَ عَزَّ وَ جَل
کسی که از مخلوق تشکر نکند از خدا هم تشکرنکرده است
مراجعی بود که میگفت با تمام عشق و علاقه برای همسرم غذایی را که دوست داشت و میپسندید را با تمام آداب و تزئینات درست کردم و سفره آرایی کردم و منتظر شدم تا همسر جان بیاید سر سفره که نشست سالاد را گذاشتم تا بروم پلو رابیاورم هنگامی که برگشتم نصف سالاد نابود شده بود رفتم خورشت را بیاورم نصف پلو هم تو بشقاب کشیده بود موقعی که داشت دولپی غذا میخورد دلم تاب نیاورد پرسیدم آقا غذ ا چطور است خوب است با دهان پر هوم هوم هایی کرد که یعنی بله
بعد از غذا هم رفت بالا و گفت خدا را شکر
پس خانم دستت درد نکند چه میشود
پس این همه این خانم بد بخت در آشپز خانه رفته زحمت کشیده تشکر نکنی اوج نامردی است
خانم ها هم دقت کنند در این شیب ملایم اقتصادی که پدر هر مردی را در آورده
و خدا باعث و بانیان گرانی ها ی بی رویه ی اخیر را و هر کس که به این مردم مظلوم و مملکت اسلامی خیانت میکند را به زمین گرم بزند همین که مردی بتواند نیاز های ضروری را تامین کند هم خدا خیرش بدهد و باید از او تشکر کرد بعضا خانم ها میگویند وظیفه اش است باید بکند نه خیر این نمیشود قدر شناسی این نیست
خدا بیامرزد آیت الله العظمی اراکی را شاگردانشان تعریف میکنند که هر وقت به دزیارت حضرت معصومه سلام الله علیها رزقنا الله و ایاکم ان شا الله میرفتند بعد از زیارت حضرت معصومه و علمای در جوار ایشان قبری در گوشه ی حرم بود که بالای سر او هم میرفتند و برایش حمد و سوره میخواندند پرسیدیم که حضرت آیت الله ایشان عالم هستند یا عارف
گفتند هیچ کدام
گفتیم پس چی؟
گفتند ایشان هنگامی که زنده بودند برای من یکی از فضائل حضرت مولا امیر المومنین علی علیه السلام را گفتند و من محبتم به مولا بیشترشد به همین علت به نشانه ی قدر شناسی و تشکر از ایشان می آیم بالای سرشان و برایشان حمد و سوره میخوانم
ببینید تشکر کردن نه تنها آدم را کوچک نمی کند بلکه سیره ی بزرگان است
یاد بگیریم تشکر کردن را خانم از آقا
مرد از همسرش
حتی چه اشکالی دارد پدر ها و مادر ها از فرزندانشان تشکر کنند
پدر بگوید دخترم از تو ممنونم که چادر حضرت زهرا سلام الله علیها را سر میکنی و خیال من را راحت میکنی
پسرم از تو تشکر میکنم که نمازت را میخوانی و من را آسوده میکنی
بنده هم همینجا از همه ی شما عزیزان تشکر میکنم و متشکرم
اما نوبتی هم باشد نوبت سومین راهکار برای خودکنترلی است
راهکار سوم: مرگ اندیشی
و آن مرگ اندیشی است
مرگ اندیشی سومین راهکار است
اگر ما همیشه به فکر مرگ باشیم و همیشه به فکر قیامتمان باشیم دیگر نه در خوشی و نه در سختی از حد فراتر نمیرویم و خدا را فراموش نمیکنیم
«پیامبر گرامی اسلام صلیالله علیه و آله و سلم»:
مَن تَرقَّبَ المَوتَ تَرَکَ اللّذّات.
کسی که همواره به یاد مرگ باشد از هوی و هوسها چشمپوشی میکند. (شهابالاخبار، ص ١۴۶)
بیخود نیست که توصیه ی بزرگان است هنگامی که بسیار خوشحال شدید و یا هنگامی که بسیار ناراحت هستید به قبرستان بروید و عاقبت دنیا را ببینید که چیست؟
نه خوشی ها وفادار است و نه سختی ها پایدار است
آیت الله شیخ حسن صافی اصفهانی (ره ) فرمودند:
« مرحوم آقا جمال (گلپایگانی) بسیار به زیارت اهل قبور می رفت بطوریکه آقایی از اهل فضل با خود می گوید:
این آقا مثل اینکه کار مهمتری ندارد. مرجع تقلید است و این همه مشکلات، وقت و بی وقت به وادی السلام می رود.
روزی همین آقا به منزل آقا (سید) جمال می رود آقا آهسته در گوش وی می گوید ما به وادی السلام می رویم تا مبتلا به فلان و فلان نشویم. اشاره می کند به برخی از امراض روحی آن شخص که مبتلاء بوده است. »
روایت میفرماید مومن باید وصیت نامه اش زیر سرش باشد
نه اینکه حتما زیر پشتی رخت خوابش وصیت نامه بنویسد و قرار دهد بلکه یعنی همیشه به فکر مرگ باشد و خود را برای مرگ آماده کندخودم را میگویم چقدر من برای مرگ آماده ام چقدر خودم را برای رفتن آماده میبینم چقدر زاد و توشه ی سفر قیامت را آماده کرده ام
آیا شده شب و نصف شب سجاده پهن کنم و به درگاه الهی توبه کنم و نماز شب بخوانم
آیا شده در طول روز ذکر مستمر داشته باشم
آیا شده تو خوشی ها هم به فکر مرگ باشیم مثل صدیقه ی طاهره که شب عروسی تو اوج خوشی وقتی امیرالمومنین وارد خونه شدند دیدن حضرت زهرا دارند اشک میریزند گفتند چی شده خانم جانم گفتند یا علی الآن که از خانه ی پدرم به خانه ی شما آمدم یادم آمد از لحظه ای که از خانه ی شما باید به خانه ی قبر بروم
ذکر مصیبت
در شب عروسی به یاد مرگ بودید و در شب مرگ به یاد غربت علی علیه السلام بودید
امام صادق(علیه السلام) می فرماید:
وقتی لحظات آخر عمر شریف حضرت زهرا(سلام الله علیها) سپری می شد، حضرت(سلام الله علیها) در حال گریه بود.
امیر المومنین(علیه السلام) از ایشان پرسید :
یَا سَیّدَتی! مَا یَبکیِکِ؟
قَالَت : اَبکِی لِما تَلقِی بَعدِی!
:: ای سرور من! چرا گریه می کنی؟
حضرت زهرا(سلام الله علیها)فرمود :
به سختیهائی گریه می کنم که تو بعد از من خواهی دید.
وقتی حضرت زهرا(سلام الله علیها) به شهادت رسید، امام علی(علیه السلام)ایشان را دفن کرد، در حالی که؛
أَرْسَلَ دُمُوعَهُ عَلَى خَدَّیْهِ》
:: اشک از چشمان مبارک به گونه ها می ریخت.
و حضرت(علیه السلام) در رثای فاطمه زهرا(سلام الله علیها) فرمود :
اِنّمَا أَبکِی مَخَـافَهَ أَن تَطُولَ حَیاتِی!
:: گریه می کنم از اینکه مبادا بعد از تو زیاد زندگی کنم و عمرم طولانی باشد.
من علی ام که خدا قبله نما ساخت مرا
جز خدا و نبی و فاطمه، نشناخت مرا
من که یکبار دَر از قلعه ی خیبر کَندم
داغ زهرا به خدا از نفس انداخت مرا…
.





