توفیق ۱ ؛ اهمیت و راههای کسب آن
۱۴۰۰-۰۳-۱۷ ۱۴۰۲-۰۸-۱۴ ۱۷:۱۳توفیق ۱ ؛ اهمیت و راههای کسب آن

توفیق ۱ ؛ اهمیت و راههای کسب آن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
بیان معنای شانس
شب ضربت خوردن امیرمؤمنان علی (علیه السلام) است. امشب شبی است که همه ما و شما دور هم جمع شدیم برای دو چیز: اول، شهادت امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) و دوم، شب قدر.
جمع شدیم تا اول از همه در عزای امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) گریه کنیم و اشک بریزیم و ثانیاً برای مقدرات یک سال آینده از خدا بهترینها را بخواهیم و از خدا بخواهیم که تقدیراتی که برای خوبان خودش رقم میزند را برای ما هم رقم بزند.
آیا در چنین شبی رقم میخورد که کسی در طول سال به کربلا برود و یا زیارت علی بن موسی الرضا (علیه السلام) برود و یا کارهای خیر انجام دهد و یا در قرعهکشی بانک برنده شود و پول حسابی به جیب بزند یا ماشینی را به قیمت خوبی بفروشد و ماشین مناسب دیگری بخرد یا خانه خوشساخت و ارزانی روزیاش شود یا حتی ازدواج خوبی و از اینجور موارد؟
در جواب باید عرض کنم که برخی که به مقدرات الهی اعتقاد ندارند و یا کم اعتقاد دارند ممکن است این موارد را بگذارند به پای شانس و بگویند شانس با او همراه بود؛ شانسش خوب بوده که در قرعهکشی بانک برنده شده؛ شانسش خوب بوده که زنش خوب است؛ شانسش خوب بوده که… .
اما قبل از اینکه بخواهم هر چیز دیگری بگویم بفرمایید که
شانس چیست؟
برخی میگویند: شانس همان کار مثبتی است که تو در طبیعت انجام دادی و طبیعت به تو، یک کار خوب یا یک انرژی مثبت بدهکار است و باید به تو یک سود بدهد یا یک انرژی مثبت برساند.
برخی دیگر به نگاه سنتی خود میگویند نه خیر شانس نیست این یک کار خوب در زندگیاش انجام داده که الان اینطور شده است.
از نظر سنتی:
تو نیکی میکن و در دجله انداز
که ایزد در بیابانت دهد باز
چینیها و هندوهایی که اعتقاد به بودا دارند و بودایی به حساب میآیند میگویند این قانون ‘کارما’ است یعنی هر چیزی کار ماست و به ما برمیگردد.
آنهایی که به متافیزیک اعتقاد دارند میگویند:
انرژی در طبیعت از بین نمیرود. وقتی انرژیای را رها میکنی حالتش عوض میشود و برمیگردد.
اما ما در دین نه شانس داریم و نه کارما و نه انرژی و انرژی بازیهایی که میگویند و نه این حرفهای کمعمق که بعضاً مخالف با خداست.
ما در نگاه مذهبی میگوییم این افراد در شب قدر مقدراتی برای خود رقم زدهاند که چنین توفیقی نصیبشان شده است که بتوانند کربلا بروند و مشهد بروند و زن خوب داشته باشند و حتی در بانک برنده بشوند.
ما میگوییم همه اینها به توفیق از جانب الهی برمیگردد. پس عزیزان اگر خانه میخواهید و اگر ماشین میخواهید و اگر همسر خوب میخواهید و اگر مشهد و کربلا میخواهید امشب به جای هر دعای و خواسته دیگری از خداوند توفیق بخواهید.
اهمیت توفیق
توفیق آن چیزی است که اگر کسی داشته باشد بهتر و راحتتر از بقیه به سمت کارهای خوب کشیده میشود. برخی برای اینکه دو رکعت نماز بخوانند یا قرآن بخوانند بسیار سختی میکشند اما کسی که توفیق داشته باشد دیگر این کارها برایش سخت نمیشود. در روایات از مولا علی (علیه السلام) نقل شده است که: توفیق، کشاننده به سوى پاکى و صلاح است[۱]؛ و در جای دیگر میفرمایند: هر که توفیق یارَش شود، عمل نیکو انجام دهد.[۲]
توفیق از ضروریات مؤمن به شمار میرود؛ و اینقدر مهم است که امام صادق (علیه السلام) میفرمایند: رسول خدا (صلی الله علیه و آله وسلم) جز با توفیق [خداوند] ندانستند که جبرئیل از جانب خداوند عزّوجلّ آمده است. این یعنی حتی پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز در امور مربوط به خود نیز نیازمند توفیق است. وقتی پیغمبر (صلی الله علیه و آله وسلم) نیازمند توفیق است ما چه بگوییم در این زندگیها با این مشکلات و ایمان ضعیفمان؟
حتی امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: تلاش و اجتهاد انسان بدون توفیق هیچ فایدهای ندارد.[۳]
ما چقدر تلاش و کوشش داریم؟ اگر با توفیق همراه نباشد به ثمر نمیرسد. تصور کنید یک انسان تمام عمرش را صرف جمعآوری رزق حلال کند یا هر کار دیگری ولی در نهایت ثمره چندانی از آن نمیبیند.
ما همیشه از خدای مهربان عاقبتبهخیری خواستهایم. دعا برای عاقبتبهخیری نه فقط دعای ما بلکه دعای همه انبیا و اولیای خدا بوده و هست. البته راه عاقبتبهخیری را باید بدانیم.
امام على (علیه السلام) میفرمایند: با توفیق، سعادت باشد.[۴]
ضرورت توفیق آنجا خودش را نشان می دهد که امام على (علیه السلام) میفرمایند: هر که توفیق مَدَدش نکند، به حق رو نیاورد.[۵]
یعنی به سمت گناه میرود؛ یعنی برای نجات از گناه باید توفیق الهی همراه ما باشد. یکی از شاگردان آیتالله بهجت میگفت:
دیدم آیتالله بهجت با اینکه کمتر با کسی گفتگو میکنند چند جملهای با خانمی خارجی پشت درب سخن گفتند و او را نصیحت کردند. بعداً مشخص شد که ایشان چه کسی بوده است. ایشان میگویند: قبل از آمدن به ایران در عالم خواب شخصی به نام آقای بهجت را در خواب دیدم و با ایشان در خواب گفتگو کردم و شدیداً تحت تأثیر جاذبه (معنوی) ایشان قرار گرفتم. در عالم خواب وقتی صحبتهای ایشان را شنیدم و سؤالاتی کردم ایشان خودش را معرفی کرد و خود را محمدتقی بهجت عنوان کرد. این در حالی بوده که پیش از آن خواب، نه نام ایشان را شنیده بودم و نه ایشان را دیده بودم. صبح که از خواب بیدار شدم پشت سیستم نشستم و در گوگل جستجو کردم محمد تقی بهجت. با دیدن اولین تصاویر، چهره او را شناختم و داخل سایت ایشان رفتم. دیدم نوشته است آیتاللهالعظمی محمد تقی بهجت مرجع شیعیان آدرس ایران، قم… علاقهمند شدم که به ایران بیایم و ایشان را ببینم. بالاخره با تلاش فراوان موفق شدم که به ایران بیایم. وقتی به قم آمدم به شوق دیدار آیتالله بهجت به مسجدشان رفتم تا با ایشان ملاقات نموده و در نماز ایشان شرکت کنم. وقتی ایشان را دیدم متوجه شدم تمام خصوصیات ظاهری ایشان با شخصی که در خواب دیده بودم مطابقت میکرد. این خانم اهل اندونزی بود. پس از نماز به خدمت ایشان مشرف میشود و بهمحض سؤال، خود آقا تأیید میکند که در خواب خود ایشان را دیده است. این شخص نصیحتهایی از آیتالله بهجت میشنود و در قم ماندگار شده و به درس طلبگی میپردازد.[۶] توفیق چه کار که نمیکند!
نمیدانم ایشان دینش چه بوده است؛ نمیدانم اندونزی کجاست ولی چه توفیقی داشته است که خداوند با یک خواب دستش را میگیرد و طوری هدایتش میکند که شاید برای هیچکسی اتفاق نیفتاده است. این توفیق است که اینطور انسان را هدایت میکند.
توفیق در واژهشناسی
توفیق یعنی چه؟ توفیق به معنای ایجاد مطابقت و موافقت میان دو چیز در کار خیر و نیک آمده است.
در فرهنگ قرآن کریم، توفیق به معنای «آسان کردن» است؛ یعنی خدای سبحان، پیمودن راه را برای انسان آسانتر میکند؛ چه از طرف مثبت که همان صراط مستقیم است و چه از جانب منفی که کجراهه است. آنجایی که خداوند به کسی توفیق میدهد، به این معناست که گرایش قلبی او به سمت امور خداپسند، آسانتر میشود و اسباب و علل حرکت در این مسیرها، برایش فراهمتر میگردد و بهتر معارف را درک میکند و راحتتر عمل میکند؛ البته این به معنای آن نیست که راه گناه برای او بسته است – و الا جبر به وجود میآید – بلکه گناه کردن برای وی سخت است.
مثَل توفیق مانند مقایسه بین دوچرخهسواری است که در مسیر صاف رکاب میزند با دوچرخهسواری که در مسیر سراشیبی رکاب میزند؛ هر دو رکاب زدنشان به یک مقدار است اما طبیعتاً آن دوچرخهسواری که مسیر سراشیبی را انتخاب کرده است سریعتر و راحتتر است.
همین است که علامه طباطبایی در تعریف توفیق میفرمایند…
سؤال: توفیق چیست؟
علامه طباطبایی در المیزان میفرمایند: پس توفیق، عبارت از این است که خداى تعالى اسباب را طورى ردیف کند که قهرا بنده را بهسوی عمل صالح بکشاند و یا برخی از مقدماتى که در ارتکاب گناه لازم است براى او فراهم نکند؛ در نتیجه بنده آن کار واجب را انجام دهد و این کار حرام را ترک کند؛ و خذلان برخلاف این است.
گاهی اوقات انسان برنامهای برای گناه فراهم میکند ولی چون توفیق پشت سرش است مانعی بین او و گناه قرار میگیرد. امام صادق (علیه السلام) در ادامه روایت فوق میفرماید: و هرگاه بنده بخواهد در موردى نافرمانی خداوند کند و خداى تبارک و تعالى میان او و آن معصیت حائل شود و در نتیجه بنده آن را مرتکب نشود. این ترک گناه او به توفیق خداوند تبارک و تعالى بوده است اما هرگاه جلو او را از آن معصیت نگیرد و به حال خود رهایش کند تا مرتکب آن گناه شود، خداوند او را واگذارده و یاریاش نرسانده و توفیقش نداده است.[۷]
استخاره دقیق آیتالله کشمیری:
خدا رحمت کند آیتالله کشمیری را. ایشان از بزرگان و اولیای خدا بودند. خدا به ایشان عنایات زیادی کرده بودند و یکی از آنها این بود که ایشان استخارههای عجیب و غریبی میکردند و در عصر خودشان زبانزد خاص و عام بودند. یکی از بزرگان و خانمهای عشایر عراق برای ازدواج پسرش با دختری که مورد علاقه پسر بود، استخارهای نزد آیتالله کشمیری میگیرد و بد میآید.
پسر که عاشق دختر بود وقتی مطلع میشود که جواب منفی مادرش نشأت گرفته از استخاره آیتالله کشمیری است، ناراحت میشود و چاقویی زیر لباسش میگذارد و میآید صحن امیرالمؤمنین (علیه السلام) و منتظر خروج آقا از حرم میایستد. وقتی آقا از حرم خارج میشوند با غضب به سمت آقا حرکت میکند و قبل از خارج کردن چاقو یک لحظه به خود میگوید خوب است برای کشتن خودش یک استخاره از خودش بگیرم. چاقو را مخفی کرده و با بیادبی به آقا میگوید: یک استخاره بگیرید. نیتش این بوده که قبل از کشتنش یک استخاره برای کشتنش بگیرم ببینم کشتنش خوب است یا خیر.
آقا استخاره میگیرند و با صدای بلند میفرمایند: بد است، دور شو! قصد داری کعبه را خراب کنی!
جوان یکدفعه تکانی میخورد و متوجه میشود که استخاره ایشان دقیق است و از قصدش خبر داده است. حرمت مؤمن از کعبه بالاتر است و کشتنش هم از خراب کردن خانه خدا بدتر. کارد از زیر پیراهنش میافتد و به دست و پای آقا میفتد و عذرخواهی میکند و میگوید اگر استخاره خوب میآمد قصد داشتم شما را با کارد بزنم.
چه زیبا شاعر گفته که:
دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای
فرشتهات به دو دست دعا نگه دارد
این فکر استخاره کردن که به ذهن این جوان رسید حائل بین او گناهش شد. این یک نوع توفیق در راه ترک معصیت خداست.
ما و خانوادهمان بسیار نیاز به این توفیق داریم خصوصاً در این جامعهای که هر لحظه ممکن است مورد تهاجم فرهنگی واقع شویم.[۸]
برادران و خواهران بزرگوار که در این شب عزیز از خوابتان زدید و در مراسم شب قدر شرکت کردید و دوست دارید بهترین چیزها نصیب خودتان و خانوادهتان شود، ما و خانوادهمان نیاز به توفیق داریم تا در گرداب انحرافات و خلافهای جامعه گرفتار نشویم.
سؤال: توفیق با شانس به دست میآید یا تلاش هم لازم دارد؟
امام رضا (علیه السلام) جواب این سؤال را دادهاند: هفت چیز است که اگر همراه با هفت چیز دیگر نشود مسخره است و یکی از این هفت چیز طلب توفیق کردن از خدا است بدون تلاش و کوشش.
پس اولاً باید برای کسب توفیق تلاش کرد و ثانیاً برای عملی شدن توفیق الهی باید تلاش کرد.[۹]
درست است که ما باید از خدا توفیق بخواهیم ولی باید در این مسیر هم قدم برداریم و باید تلاش کنیم برای کسب توفیق. به همین دلیل قصد دارم در زمان باقیمانده، راههای کسب توفیق را خدمتتان عرض کنم.
راههای کسب توفیق
حسن نیت
یکی از راههای افزایش توفیق افزایش حسن ظن است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: هرکه نیّتش خوب باشد، توفیق یار او شود.[۱۰]
تمثیل
یک لیوان آب را به سه نفر عرضه مىکنیم؛ یک نفر نمىخورد، چون میل ندارد، دیگرى نمىخورد چون قهر کرده است، سومى نمىخورد و مىگوید: نفر چهارم از من تشنهتر است، آب را به او بدهید! این سه نفر، در ننوشیدن آب یکساناند ولى به خاطر آنکه هدفهاى آنها متفاوت است، ارزش کارشان نیز تفاوت دارد. این معنای حسن نیت است. انسان اگر حسن نیت داشته باشد خدا هم مسیر توفیق را برای او باز میکند و او به خیراتی میرسد که باورکردنی نیست.
شخصی پس از سالها ازدواج بچهدار نمیشد یک روز همسرش میگوید: حرفی دارم که نمیدانم به صلاحم هست یا نه ولی امروز میخواهم با تو در میان بگذارم. میخواهم برایت همسر اختیار کنم. آقا ناراحت میشود و از خانه بیرون میزند. چند روزی رابطهشان ناخوش بود. دو مرتبه خانم اصرار میکند و بعد از چند مرتبه بحث، آقا قبول میکند.
ایشان با خانم بیوهای که دو تا بچه سید داشت ازدواج موقت میکند تا بچهدار شود و بعد از خانم جدا شود.
ایشان وقتی اولین بار به خانه این خانم میرود این دو تا بچه سید از خجالت و حیا بیرون میروند.
ایشان بسیار ناراحت میشوند که چرا به خاطر میل نفسانی خودش این بچه سیدها را اذیت میکند. همان موقع به خدا میگوید اگر قرار است این بچه سیدهای یتیم اذیت بشوند من بچه نمیخواهم و تسلیم تو میشوم. ایشان به این خانم محبت میکنند و از ایشان جدا میشوند.
بعد از مدتی همسایهاش میآید دم مغازه که اطلاع بدهد همسرش حالش بد شده. وقتی همسر را نزد طبیب میبرد، ایشان میگوید همسرش باردار شده است.
در عین ناباوری خدا به اینها فرزند پسری میدهد که از همان بچگی نور علم و معرفت در او میتابد. یک نیت خوب کرده و در نتیجهاش توفیق پشت سر این بچه قرار میگیرد و وقتی بزرگ میشود، این شخصیت میشود آیتاللهالعظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری مؤسس حوزه علمیه قم. یکی از شاگردان ایشان میشود مرحوم امام خمینی. این فرزند دنیا و آخرت این پدر و مادر را تا روز قیامت آباد کرد.[۱۱]
چقدر خوب است در تمام کارها اول حسن نیت به خدا را در نظر داشته باشیم و خدا را چارهساز بدانیم.
خب الان باید چه بگویم؟
بله. عامل دوم افزایش توفیق.
اولین عامل چه بود؟
حسن نیت.
دومین عامل، تلاوت قرآن است.
تلاوت قرآن
یکی از راههای کسب توفیق، انس با قرآن است. در برخی روایات اشاره به قرائت مداوم بعضی سورهها شده است.
از جمله این سورهها، سوره واقعه است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: کسی که بر خواندن این سوره مداومت داشته باشد اسم او جزء غافلین نوشته نخواهد شد و قرائت آن موجب افزایش رزق و توفیق او خواهد شد.[۱۲]
در روایت دیگری به سوره شمس تأکید شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میفرمایند: هرکه کامیابیاش اندک باشد، باید پیوسته این سوره را بخواند تا خداوند او را در هرکجا که روی آورد، کامیاب گرداند.[۱۳]
تلاوت قرآن علاوه بر اینکه توفیقات انسان را بالا میبرد آثار زیادی دارد.
آثار تلاوت در منزل
امام علی (علیه السلام) فرمودند: اول: ما از صبح تا شب دنبال تأمین زندگیمان میدویم ولی خیلی از مواقع دخلوخرج زندگیمان با هم نمیخواند، چرا؟! چون برکت در زندگی، عنایتی است و یکی از راههای اصلی آن انس با قرآن است.
دوم: حضور ملائکه در منزل موجب آرامش و صفای منزل میشود.
سوم: یکی از آثار حضور شیاطین ایجاد نزاع بین زن و شوهر و اعضای خانواده است.
چهارم: خانه اینقدر نورانی میشود که اهل آسمانها خانه را نشان میکنند.[۱۴]
چقدر خوب است در این ماه مبارک رمضان که ثواب تلاوت یک آیه از قرآن برابر است با ثواب تلاوت کل قرآن، شروع کنیم به تلاوت قرآن و این کار را در برنامه زندگی خود بگنجانیم و از الان تا همیشه تلاوت مستمر قرآن را در زندگی داشته باشیم هر چقدر که توانستیم. در روایت میفرمایند: روزی پنجاه آیه قرآن بخوانید.
حریز از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که فرمودند:شایسته است که هر فرد مسلمان در عهدنامه الهیاش به دقت نظر افکند و هر روز دست کم پنجاه آیه را با تدبیر تلاوت کند. [۱۵]
چقدر خوب است روی موبایل جزء خوانی قرآن را داشته باشیم [ولو به تحدیر که سرعتی است و هر جزء را حدود نیم ساعت میخواند] و هنگامی که در ماشین پشت ترافیک هستیم یا حتی در مسیر روی ضبطصوت ماشین پخش کنیم و با آن همراهی کنیم و قرآن را بخوانیم.
البته همه ما و شما میدانیم که خواندن قرآن مرحله اول است و مقدمهای است برای عمل به دستورات قرآن.
الان باید چه عرض کنم؟
احسنت!
اولین راه کسب توفیق حسن نیت، دومی تلاوت قرآن و سومی دینداری است.
دینداری
امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: همانگونه که جسم و سایه از هم جدا نمىشوند، دینداری و توفیق نیز از یکدیگر جدا نمىشوند.[۱۶]
در طی روز تا آفتاب هست هم جسم و هم سایه دنبال هم هستند ولی با رفتن آفتاب و تاریک شدن هوا سایه هم میرود. دین و توفیق نیز با همدیگر همراهاند مثل یک دوقلوی به هم چسبیده که هیچوقت از هم جدا نمیشوند.
دینداری چیست؟ دینداری فقط خم و راست شدن در یک نماز ساده و یک روزه شکم خالی نیست. دینداری سطوحی دارد. پایینترین سطحش این نماز و روزه ساده است. باید عینک را عوض کرد.
خدا رحمت کند آیتالله بهجت را. شاگرد ایشان میگفتند یکبار نزد ایشان رفتم و گفتم توصیهای بفرمایید. فرمودند: نمره عینکت را بالا ببر. عرض کردم: آقا نمره عینکم خوب است، پزشک نوشته است. فرمودند: این عینک نه. عینک دلت را میگویم. مراقباتت را بالاتر ببر.[۱۷] انسان اگر کمی اهل مراقبت از اعمال خودش شود خواهد فهمید که چقدر عیوب به همراهش هست و به فکر اصلاح خواهد افتاد ولی کسی که اصلاً به خود توجه ندارد، محال است متوجه عیوب خود شود. ۲۵ سال بحرالعلوم نخندید. هر وقت او را میدیدند مشغول به خود بود، دائم المراقبه بود. یک روز دیدند بحرالعلوم لبخند میزند. علامه! چه عجب! سالهاست آرزو داریم شما را خندان ببینیم چه شده است که امروز متبسم هستید؟ علامه بحرالعلوم فرمودند: ۲۵ سال پیش در نفسم احساس ریا کردم، دیدم اعمالم برای خدا نیست، ۲۵ سال مشغول جنگیدن با بیماری ریا بودم. امروز صبح به اعمالم نگاه کردم دیدم به لطف خدا توانستم ریا را از نفسم بیرون بکشم و همه اعمالم برای خدا باشد. خندیدم به ریا که ای ریا بر تو غالب شدم. تو را از نفس بیرون بردم.[۱۸]
برخی افراد اهل نیش زبان زدن به همسرشان هستند و خودشان متوجه این عیب نمیشوند. همسرشان مدام تحت آزار زبان آنهاست ولی خودشان متوجه نمیشوند. از امشب که شب قدر هست تصمیم بگیریم کمی توجهمان را به خودمان بیشتر کنیم.
پی نوشت ها:
[۱] «التَّوفیقُ قائدُ الصَّلاحِ»؛[غرر الحکم : ۲۹۵.]
[۲] «مَن أمَدَّهُ التَّوفیقُ أحسَنَ العَمَلَ»؛[غرر الحکم : ۸۴۷۰.]
[۳]«لَا یَنْفَعُ اجْتِهَادٌ بِغَیْرِ تَوْفِیقٍ»؛ غرر الحکم، ص ۷۸۵
[۴] «بِالتَّوفیقِ تَکونُ السَّعادَهُ»؛[غرر الحکم : ۴۱۹۶.]
[۵] «مَن لَم یُمِدَّهُ التَّوفیقُ لَم یُنِبْ إلَى الحَقِّ»؛غرر الحکم و درر الکلم، ج ۱، ص ۲۶۰
[۶] فریادگر توحید، ص ۱۶۹.
[۷] «وإذا أرادَ العَبدُ أن یَدخُلَ فی شیءٍ مِن مَعاصِی اللَّهِ فَحالَ اللَّهُ تبارَکَ وتعالى بَینَهُ وبَینَ تِلکَ المَعصِیَهِ فتَرَکَها کانَ تَرکُهُ لَها بِتَوفیقِ اللَّهِ تعالى ذِکرُهُ، ومَتى خَلّى بَینَهُ وبَینَ تِلکَ المَعصِیَهِ فلَم یَحُلْ بَینَهُ وبَینَها حتّى یَرتَکِبَها فَقَد خَذَلَهُ ولَم یَنصُرْهُ ولَم یُوَفِّقْهُ»؛[ التوحید : ۲۴۲/۱. ]
[۸]به نقل از حجهالاسلام ناصحی از اساتید فقه و اصول حوزه قم.
[۹] حضرت میفرمایند: سَبعَهُ أشیاءَ بِغَیرِ سَبعهِ أشیاءَ مِن الاسْتِهْزاءِ: مَنِ اسْتَغْفَرَ بلِسانِهِ ولَم یَنْدَمْ بقَلبِهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، ومَن سَألَ اللَّهَ التَّوفیقَ ولَم یَجْتَهِدْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، ومَنِ اسْتَحْزَمَ ولَم یَحْذَرْ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، ومَن سألَ اللَّهَ الجَنّهَ ولَم یَصْبِرْ على الشَّدائدِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، ومَن تَعَوّذَ باللَّهِ مِن النّارِ ولَم یَتْرُکْ شَهَواتِ الدُّنیا فقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ، ومَن ذَکَرَ اللَّهَ ولَم یَسْتَبِقْ إلى لِقائهِ فَقدِ اسْتَهْزأ بنَفْسِهِ. هفت چیز بدون هفت چیز، مسخره است. کسى که با زبانش آمرزش بطلبد ولى [از گناهش] پشیمان نباشد، در حقیقت، خودش را مسخره کرده است. کسى که از خدا توفیق بخواهد ولى تلاش نکند، در حقیقت، خودش را مسخره کرده است. کسى که جویاى دوراندیشى باشد اما احتیاط نورزد، در حقیقت خودش را مسخره کرده است. کسى که از خدا بهشت بخواهد ولى سختىها را تحمّل نکند، در حقیقت، خودش را مسخره کرده است. کسى که از آتش به خدا پناه برد ولى شهوات را فرونگذارد، در حقیقت، خودش را مسخره کرده است؛ و کسى که یاد خدا کند امّا به سوى لقاى او نشتابد، در حقیقت، خودش را مسخره کرده است.
[۱۰] «مَن حَسُنَت نِیَّتُهُ أمَدَّهُ التَّوفیقُ»؛(غرر الحکم ص)
[۱۱] معاد شناسی، ج ۸، ص ۲۰۰ با اندکی تغییر.
[۱۲]«من قرأ هذه السوره (واقعه) لم یکتب من الغافلین، و من أدمن على قراءتها زال عنه الفقر، و فیها توفیق و سعه فی المال» البرهان فی تفسیر القرآن،ج ۵، ص ۲۴۹.
[۱۳]«… و من کان قلیل التوفیق فلیدمن قراءتها.» البرهان فی تفسیر،ج ۵، ص ۶۶۹.
[۱۴] «الْبَیْتُ الَّذِی یُقْرَأُ فِیهِ الْقُرْآنُ وَ یُذْکَرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِیهِ»«تَکْثُرُ بَرَکَتُهُ»؛«تَحْضُرُهُ الْمَلَائِکَهُ»؛ «تَهْجُرُهُ الشَّیَاطِینُ»؛«یُضِیءُ لِأَهْلِ السَّمَاء»؛
[۱۵] «فَقَدْ یَنْبَغِی لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ یَنْظُرَ فِی عَهْدِهِ وَ أَنْ یَقْرَأَ مِنْهُ فِی کُلِّ یَوْمٍ خَمْسِینَ آیَه»؛ کافی،ج ۲، ص ۶۹.
[۱۶]«کَما أنَّ الجِسمَ والظِّلَّ لا یَفتَرِقانِ، کذلکَ الدِّینُ والتَّوفیقُ لا یَفتَرِقانِ»؛ غرر الحکم،ح ۷۲۱۸.
[۱۷] به نقل از آقای افضلی.
[۱۸] به نقل از استاد هاشمی نژاد.
.




