مواسات ؛ اهمیت، انواع و راهکارها
۱۴۰۰-۰۳-۱۶ ۱۴۰۲-۰۹-۰۲ ۱۵:۱۸مواسات ؛ اهمیت، انواع و راهکارها

مواسات ؛ اهمیت، انواع و راهکارها
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
فضائل حضرت اباالفضل علیه السلام
الگوی ادب
تبریک عرض میکنم میلاد باسعادت حضرت ابوالفضل العباس علیهالسلام را خدمت امام عصر علیهالسلام و همه دوستداران حضرتشان ان شاء الله بتوانیم بهزودی در حرم مطهرشان عرض ادب بکنیم.
ایام میلاد بزرگمردی است که به گفته ابوالفرج اصفهانی: هر اسبی یارای اینکه قمر بنیهاشم روی آن بنشیند را نداشت، باید اسب متحّم استفاده میکردند. پهلوانی بود که او را به اسم میشناختند. مسئله کمی نیست که در کربلا جمعیتی کمتر از صد نفر در مقابل ۳۰ هزار نفر ایستاده چه نیازی است که برای یک نفر اماننامه بیاورند که لشکر سیّد الشّهدا تضعیف شود. حساب کنید ۳۰ هزار نفر به صد نفر! اگر ساده حساب کنیم با یک حمله آنها کار این لشکر تمام است و این مسئله را تنها منابع شیعی ننوشتهاند. وقتی خبر شهادت او را برای مادرش میآورند، مادری که برای تربیت این پهلوان زحمت کشیده است، فقط شیعیان نگفتهاند، ابوالفرج اصفهانی که سنّی است و بعضی از ناقلان که زیدی هستند و اهل سنّت نوشتهاند:
«یُدعَی بِقَمَر بَنی هَاشِم».
این مسئله کمی نیست، او کسی نبود که آنها نشناسند. او کسی است که در اوج پهلوانی است ولی اوج تواضع و ادب و فروتنی است در نقل آمده است به خاطر هیبت خود زیاد نزدیک امام حسین (علیهالسلام) نمیایستد، معمولاً دور میایستد تا قامت او با اباعبدالله قیاس نشود.
شباهت امیرالمؤمنین علی علی السلام و حضرت عباس علی السلام
در صفات امیرالمؤمنین (علیهالسلام) میبینید: کَاشِفِ الْکَرْبِ عَنْ وَجْهِ الرّسول.
این مقام بسیار بالایی است. پیغمبری که هیچچیزی در این عالم وجود نمیتوانست قلبش را منفعل کند. خدا میگوید: من او را بردم و آسمانها را به او نشان دادم که بخشی از آن را به ابراهیم (علیهالسلام) هم نشان داده بودم؛ ابراهیم (علیهالسلام) تماشا کرد و محمد صلی الله علیه و آله و سلّم «ما زاغَ الْبَصَرُ»؛ گوشه چشمی هم نینداخت؛ یعنی چشم او به سمت آنها منحرف نشد که آنها را ببیند چون عالم وجود برای پیغمبر چیزی نداشت که تماشایی باشد. بهعنوانمثال کسی که خود صاحب بزرگترین گالری جواهرات است بدلیجات برای او جذابیت ندارد. کسی که بزرگترین جواهر عالم را در دست داشته باشد اگر یک مغازه بدلیجات ببیند برای تماشای آن نمیایستد.
همین مقام را برای امام حسین علیهالسلام اگر قائل باشیم، در مورد حضرت عباس علیهالسلام داریم که کاشف الکرب عن وجه الحسین علیهالسلام است. امام قلب عالم امکان است محور وجود است ببینید آقا قمر بنیهاشم چه مقام رفیعی دارند که از چهره امام غم و غصه را برطرف میکند.
اینکه نمیشود در این جلسه فضایل ایشان را گفت شکی نیست اما بیان ما هم از این باب است که
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم بهقدر تشنگی باید چشید.
از بین همه فضائل حضرت عباس علیهالسلام قصد دارم درباره یکی از این ویژگیها بیشتر صحبت کنم و آن ویژگی مواسات است.
مواسات ویژگی بارز حضرت اباالفضل علیه السلام
در زیارت ناحیه مقدسه میخوانیم:
«السلام علی ابی الْفضْل الْعباس بْن امیرالمؤمنین، الْمواسی اخاه بنفْسه، الآخذ لغده منْ امْسه، الْفادی له، الْواقی الساعی الیْه بمایه، الْمقْطوعه یداه»؛
سلام بر ابوالفضل العباس علیهالسلام فرزند امیرالمؤمنین علیهالسلام که جانش را در راه مواسات با برادرش تقدیم نمود، از دنیایش برای راه تحصیل آخرت بهره گرفت و جانش را برای حفظ برادر فدا نمود و در اجرای فرمانش برای آوردن آب کوشید تا دو دستش قطع شد.
حضرت امام صادق علیهالسلام در زیارت آن بزرگوار میفرمایند:
«اشْهد لقدْ نصحْت لله و لرسوله و لاخیک، فنعْم الْاخ الْمواسی»؛ گواهی میدهم که تو در راه خدا و رسول و برادرت حضرت حسین علیهالسلام خیرخواهی نمودی (و در وفاداری کوتاهی نکردی)، پس تو چه نیکو برادر ایثارگری بودی که با حسین علیهالسلام (در تحمل مصائب و شداید) مساوات و مواسات و فداکاری نمودی.
پدرش حضرت امیرالمؤمنین علی علیهالسلام خود را فدای پیامبر مینمود و آن حضرت را بر خود مقدم میداشت و حضرت عباس علیهالسلام این صفت را از پدر به ارث برده و مظهر تام این خصلت بود.
بهترین توصیفی که از این حضرت میتوان کرد همان چیزی است که امامان معصوم در زیارت آن حضرت بیان کرده و فرمودهاند: برادر بسیار خوبی که مواسات داشتند.
این چیزی که برای امروز ما بسیار مهم است بهطورکلی در فرهنگ دینی مساوات، انفاق و مواسات داریم.
معنای مواسات
سؤال اینجاست که مواسات یعنی چه؟ فرقش با انفاق در چیست؟
مواسات در عربى به معانى متعدّد و متفاوت به کار رفته است که معادل فارسی آنها عبارتاند از: فداکارى، ازخودگذشتگی، به یک چشم دیدن، غمخوارى، همدردى، شریک ساختن و … (ر. ک: لغتنامه دهخدا، فرهنگ جامع کاربردى فرزان، فرهنگ معاصر عربى ـ فارسى)
به کسی که مال خود را بهطور مساوى تقسیم میکند (میبخشد) نیز گفته میشود: «رحم اللّه رجلاً أعطى من فضل و واسى من کفاف»؛ خدا رحمت کند مردى را که از اضافه بر نیازش ببخشد و از کفاف خود کمک کند!
بنابراین، به همدردى با دیگران و شریک ساختن آنان در بهرهگیری از مواهب زندگى، از آن جهت که نوعى درمان و اصلاح اجتماعى است، «مواسات» میگویند.
اینکه فرق انفاق و مواسات در چیست را در پایان عرایضم خواهم گفت. اجازه بدهید در مورد اهمیت این مفهوم غریب دینی هم چند دقیقهای صحبت کنیم.
اهمیت مواسات
مواسات و رحمت خداوند
مواسات همان خوبی است که عامل به آن مشمول دعای اهلبیت علیهمالسلام واقع شده است و اهلبیت برای او از خدا طلب رحمت کردهاند. امیرالمؤمنین بهعنوان پدر بزرگوار حضرت عباس در جنگ صـفین به یاران خود اینگونه دعا میکردند که:
«رَحِمَ اللَّهُ امْرَأً مِنْکمْ آسَی أَخَاهُ بِنَفْسِه.»
مواسات و رزق
در روایات به ما فرمودهاند که مواسات رزق انسان را زیاد میکند.
«مُوَاسَاهُ الْأَخِ فِی اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ.»
این وعده صادق آنقدر جدی میشود که از ابوحمزه ثمالی نقل شده کـه امیرالمؤمنین علی علیهالسلام در سخنرانی خود میفرمود: اگر اهل خانهای که فاجرند باهم جمع شوند و به هـم یـاری برسانند خدا به آنها روزی میدهد و بالعکس اگر متّقی باشند و از هم جدا شـوند، خـدا آنـها را محروم میسازد.
در صلوات شعبانیه که توصیه شده هر روز ظهر در ماه شعبان خوانده شود، داریم: «وَارْزُقْنی مُواساهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ»؛ خدایا روزی من کن مواسات با کسانی که روزی را بر آنها تنگ گرفتی.
على بن سوید میگوید به امام کاظم (ع) گفتم: به من سفارشى کن. فرمود: «تو را به پروامندى از خدا سفارش مىکنم.» آنگاه سکوت کرد. من از تنگدستى خود، نزد او شِکوه کردم و گفتم: به خدا سوگند، برهنهام و برهنگىام به جایى رسیده که فلانى، دو جامه خویش را از تَنَش درآورد و به من پوشاند! فرمود: «روزه بگیر و صدقه بده.» گفتم: از همان چیز اندکی که برادرانم به من عطا مىکنند، صدقه بدهم؟ فرمود: «آنچه را که خداوند، روزى تو مىکند، صدقه بده، هرچند ایثار کنى [و خودت به آن، محتاج باشى].»
حَجّاج بن اَرطات میگوید: امام باقر علیهالسلام فرمود:
«یا حَجّاجُ، کَیفَ تَواسیکُم؟ قُلتُ: صالِحٌ یا أبا جَعفَرٍ. قالَ: یُدخِلُ أحَدُکُم یَدَهُ فی کیسِ أخیهِ فَیَأخُذُ حاجَتَهُ إذَا احتاجَ إلَیهِ؟ قُلتُ: أمّا هذا فَلا! فَقالَ: أما لَو فَعَلتُم مَا احتَجتُم. »؛ «اى حَجّاج! مواسات شما چگونه است؟» گفتم: «خوب است، اى ابوجعفر!» فرمود: «آیا هرگاه فردى از شما نیاز پیدا کند، دستش را در جیب برادرش میکند و بهاندازه نیازش برمیدارد؟» گفتم: «در این حد، نه!» فرمود: «اگر اینگونه رفتار کرده بودید، نیازمند نمیشدید» (کشف الغمّه: ۲ / ۳۳۳؛ بحار الأنوار: ۷۸ / ۱۸۵ / ۱۲؛ الإخوان لابن أبی الدنیا: ۲۲۳ / ۱۹۲).
ممکن است کسی بگوید من دادم و خدا عوضش را نداد. جواب همین سؤال را از زبان امام صادق علیهالسلام میشنویم.
مردى از اصحاب امام صادق (ع) گفت به امام صادق (ع) عرض کردم: [به استناد] آیه «و آنچه انفاق کنید عوضش را او مىدهد …» انفاق مىکنم اما عوضى نمىبینم. حضرت فرمود: «آیا خیال مىکنى خداوند خُلف وعده مىکند؟» عرض کردم نه. فرمود: «پس علّت چیست؟» عرض کرد: «نمىدانم.» حضرت فرمود: «اگر فردى از شما راه حلال مال به دست آورد و به حقّ و در جای درستش انفاق کند، درهمى انفاق نکند مگر اینکه خداوند عوض آن را بدهد.»
برخی فکر میکنند که عوض انفاق و صدقه حتماً باید نقدی به جیبمان برگردد. درصورتیکه هزار راه دیگر هست که خدا ممکن است منفعت انفاق رو به ما برساند اما به چشم ما نیاید. چند مورد که به عقل ناقص من میرسد این موارد است اما حتماً خدا خودش هزار راه دیگر بلد است:
خدا ممکن است در باقیمانده مال برکت قرار دهد که اگر انفاق نمیکردی این برکت نبود.
بسیاری از هزینههای زندگی ممکن است کاسته بشود ولی اگر انفاق نمیکردی باید همان مبلغ را صرف آن هزینههایی میکردی که خدا پس از انفاق از آنها کاست.
ممکن است خدا ما به ازای انفاق، یک خسارت به مال، زراعت و … را از انسان دفع کند.
راه تجارت جدیدی بر سر راهت قرار گیرد و باعث منفعت شود.
برای همین وقتی انفاق کردی، مرتب به داخل جیبت خیره نشو که ببینی پول برمیگردد یا نه. اتفاقاً قشنگی کار به این است که نفهمی چطور برمیگردد ولی میدانی چند برابر است. (اینطوری بازی خیلی قشنگتر و هیجانانگیزتر است).
ماه رمضان ماه مواسات
در بین ماههای سال، ماه رمضان اهمیت ویژهای دارد. ما بیشتر شنیدهایم ماه رمضان ماه روزه و ماه ختم قرآن است، اما ما در کلام پیامبر اکرم (ص) داریم که اصلاً رمضان را «شهر مواسات» اعلام کردهاند. میفرماید: «وَ هُوَ شَهْرُ الصَّبْرِ وَ إِنَّ الصَّبْرَ ثَوَابُهُ الْجَنَّهُ وَ شَهْرُ الْمُوَاسَاه» (کافی/۴ /۶۶). بعد هم توصیههایی را مطرح میکنند. ماه رمضان بهخودیخود، ماه مواسات است. در کلام امام صادق (ع) هم هست که خدا اصلاً فلسفه روزه را «مواسات بین مؤمنین» قرار داده است. این تعبیر را اباعبداللهالحسین (ع) هم به صورت دیگری دارند.
اجابت دعا
این مواسات بهاندازهای قدرت دارد که گاهی مقدرات انسان را تغییر میدهد و باعث اجابت دعای انسان میشود. روایتی زیبا و از طرفی ترسناک دیدم و تصمیم گرفتم در این جلسه برای شما هم بخوانم. روایت میفرماید:
«ثَلاثُ دَعَواتٍ لا یُحجَبنَ عَنِ اللّه ِ تَعالى: دُعاءُ الوالِدِ لِوَلَدِهِ إذا بَرَّهُ و دَعوَتُهُ عَلَیهِ إذا عَقَّهُ، و دُعاءُ المَظلومِ عَلى ظالِمِهِ و دُعاؤُهُ لِمَنِ انتَصَرَ لَهُ مِنهُ، و رَجُلٌ مُؤمِنٌ دَعا لِأَخٍ لَهُ مُؤمِنٍ واساهُ فینا و دُعاؤُهُ عَلَیهِ إذا لَم یُواسِهِ مَعَ القُدرَهِ عَلَیهِ وَ اضطِرارِ أخیهِ إلَیهِ»؛
سه دعاست که از درگاه خداوند متعال رد نمیشود: دعاى پدر براى فرزندش، هرگاه که به او نیکى کند، و نفرینش در حقّ او، آنگاه که از او نافرمانى نماید؛ نفرین ستم دیده در حقّ کسى که به او ستم کرده است، و دعایش براى کسى که انتقام او را از ستمگرى گرفته است؛ و دعاى مرد مؤمن براى برادر مؤمنش که به خاطر ما نسبت به او مواسات کرده است، و نفرینش در حقّ او که میتوانسته به وى کمک کند و نکرده، در حالى که وى به آن محتاج بوده است (الأمالی للطوسی: ۲۸۰ / ۵۴۱ عن الإمام الهادی عن آبائه علیهم السلام، عدّه الداعی: ۱۲۱، بحار الأنوار: ۷۴ / ۳۹۶ / ۲۳).
ملاک انتخاب دوست
پیشوایان دین ما مواسات را ملاک و راه انتخاب دوست معرفی میکنند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرمایند: برادران خود را با دو خصلت آزمایش کنید پس اگر آن دو خصلت در آنها بود خوب است، وگرنه از او دور شوید، دور شوید، دور شوید: مواظبت او بر نمازهایش در اوقات آن، نیکى به برادران در سختى و گشایش.
«اخْتَبِرُوا إِخْوَانَکُمْ بِخَصْلَتَیْنِ فَإِنْ کَانَتَا فِیهِمْ وَ إِلَّا فَاعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ ثُمَّ اعْزُبْ مُحَافَظَهٍ عَلَى الصَّلَوَاتِ فِی مَوَاقِیتِهَا وَ الْبِرِّ بِالْإِخْوَانِ فِی الْعُسْرِ وَ الْیُسْرِ» (کافی/۲/۶۷۲).
نمیفرمایند خوب است که دوستان چنین خصلتی داشته باشند میفرمایند اگر ندارند از آنها دور شوید و سه بار هم تأکید میکنند.
آمرزش
ما معمولاً برای آمرزش گناهانمان جلسات معنوی سنگین مثل شب جمعه و دعای کمیل و یا شب قدر را بیشتر برنامهریزی میکنیم، اما اگر زرنگ باشیم برای آمرزش گناهانمان از راه مواسات هم میتوانیم استفاده کنیم.
امام صادق (ع) فرمود: هر کسی به دور این خانه (یعنى خانه کعبه) طوافى کند، خدای عز و جل براى او شش هزار حسنه بنویسد و از او شش هزار سیئه محو کند و شش هزار درجه از او بالا برد تا چون نزد ملتزم (یعنى مستجار که برابر خانه کعبه و در پشت آن است) رسد، خدا هفت در از بهشت به روى او گشاید، من به او گفتم: قربانت، این همه فضیلت، در طواف است؟! فرمود: آرى و من تو را به بهتر از آن خبر دهم، برآوردن حاجت مسلمانى بهتر است از طواف و طواف تا برسد به ده طواف (کافی/۲/۱۹۴).
این مواسات هم سبب آمرزش است و هم سبب رشد معنوی مؤمن میشود.
ابن عباس نقل میکند که همراه با امام حسن علیهالسلام در مسجدالحرام بودم. آن بزرگوار معتکف بود و در همان حال دور خانه خدا طواف میکرد. تا آنکه یکی از شیعیانش نزد وی آمد و گفت: «شخصی از من طلبکار است و اگر ممکن است شما آن را بپردازید.» حضرت فرمود: «سوگند به خدای این خانه امروز چیزی نزدم نیست.» فرد نیازمند گفت: «اگر مقدور است از او مهلت بخواهید، زیرا مرا به زندان تهدید میکند.» ابن عباس نقل میکند که امام بیدرنگ طواف را قطع کرد و برای ضمانت وی حرکت نمود. گفتم: «ای فرزند پیامبر! آیا فراموش کردهای که در حال اعتکاف هستی؟» فرمود: «آری، میدانم ولی من از پدرم شنیدم که از قول پیامبر صلیاللهعلیهوآلهوسلم میفرمود هرکس حاجت برادر مؤمنش را برآورد، بسان کسی است که چندین هزار سال خدای را عبادت کرده است، عبادتی که روزها در حال روزه باشد و شبها در حال نماز.»
این روایت علاوه بر نشان دادن اهمیت مساوات در دین اسلام و نسبت آن با عبادتهای معمول چون نماز و روزه، مصداقی از مواسات و کار و نیاز دیگری را بر عمل و هدف خود مقدّم قرار دادن است.
نجات از عذاب قیامت
من و شما درباره عذاب روز قیامت روایات زیادی شنیدهایم. در آیات زیادی هم به آن اشاره شده است مثلاً خدا در قرآن میفرماید: برای اهل جهنم عذابی است که یکی از آنها مس مذاب بر روی صورت آنها میریزند. راه نجات از عذابهای اینچنینی چیست؟ یکی از آنها مواسات است.
پیامبر عزیز اسلام صلی الله علیه و آله میفرمایند: «سوگند به آنکه مرا بهحق به پیامبرى برانگیخت، در روز قیامت، بندهای از بندگان خدا در ایستگاهى [از ایستگاههای قیامت] میایستد و شعلهای آتش، بزرگتر از همه کوههای دنیا، در برابرش آشکار میگردد، بهطوری که میان او و آن شعله هیچ حائلی نیست. در همان حال که سرگردان است، ناگاه، گِردهاى نان یا دانهای [گندم یا جز آن] که [در دنیا] به آن نیاز داشته و به برادرى مؤمن کمک کرده است، از هوا در پیرامون او فرود میآید و مانند بزرگترین کوهها میشود و گرداگرد او را میگیرد و مانع رسیدن آن شعله به او میشود، و از حرارت و دود آن، کمترین آسیبى به او نمیرسد، تا اینکه وارد بهشت میشود.» (التفسیر المنسوب إلى الإمام العسکری علیهالسلام: ۵۲۵ / ۳۲۰، بحار الأنوار: ۷۴ / ۳۱۰ / ۶۳).
مواسات و مسئله ظهور
وقتی روایات اهلبیت را بررسی میکنیم میبینیم یکی از شرایط ظهور امام عصر علیهالسلام داشتن فرهنگ مواسات در بین شیعیان است.
اصل مواسات نهتنها در جامعه مهدوی اهمیت دارد؛ بلکه در آمادگی برای فرج و در بین مقدمهسازان ظهور هم، این اصل بسیار اهمیت دارد. رسماً میآمدند پیش امام باقر (ع) و تقاضا میکردند که ایشان قیام کند و میگفتند: الآن تعداد شیعیان زیاد شده است، درحالیکه شما دنبال یک عدد بسیار کمی بودید، ما الآن خیلی بیشتر از اینها آدم داریم، حضرت-با یک تعبیری- به آنها میفرمودند: آیا مواسات بین شما هست که من قیام کنم؟ میگفتند منظورتان چیست؟ حضرت میفرمودند: آیا شما راحت میتوانید از اموال همدیگر بردارید یا اینکه بینتان حسابکتاب هست؟ میگفتند: نخیر، حسابکتاب هست. حضرت میفرمود: پس هنوز زمان فرج نشده است. «قِیلَ لِأَبِی جَعْفَرٍ ع إِنَّ أَصْحَابَنَا بِالْکُوفَهِ لَجَمَاعَهٌ کَثِیرَهٌ فَلَوْ أَمَرْتَهُمْ لَأَطَاعُوکَ وَ اتَّبَعُوکَ قَالَ: یَجِیءُ أَحَدُکُمْ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ مِنْهُ حَاجَتَهُ؟ فَقَالَ: لَا… إِذَا قَامَ الْقَائِمُ جَاءَتِ الْمُزَامَلَهُ وَ أَتَى الرَّجُلُ إِلَى کِیسِ أَخِیهِ فَیَأْخُذُ حَاجَتَهُ فَلَا یَمْنَعُهُ» (اختصاص مفید/۲۴).
پس یکی از شرایط ظهور این است که مؤمنین به جایی برسند که بتوانند با همدیگر «ندار» باشند و مواسات برقرار کنند؛ به این معنا که اگر من دارایی یا پولی دارم که تو به آن نیاز داری، فرقی بین من و تو نیست، باهم خرج میکنیم؛ یعنی این ایثارگری عملاً باید در زندگی جاری بشود. این نهتنها یکی از ویژگیهای جامعه مهدوی است-که ما اگر آن شرایط را نداشته باشیم یعنی برای حضور در آن جامعه آماده نیستیم- بلکه بهعنوان مقدمات فرج هم ذکر شده است. اگر یاران حضرت این ویژگی را نداشته باشند، پس حضرت با چه کسانی باید قیام کند؟
بنده میدانم که با این گفتگو، در واقع دارم یک مقدار مقدمات فرج را سخت میکنم! با آمادگی برای نبرد با دشمن، مقدمات فرج سخت نمیشود. با آمادگی برای شهادت و جهاد در راه خدا، مقدمات فرج چندان سخت نمیشود، ما این دورهها را در کشورمان پشتسر گذاشتهایم و عدهای پیشتاز هم داریم که بروند جانفشانی کنند. ولی با آمادگی برای مواسات چهکار کنیم؟ این خیلی دشوار است! این مرحلهای است که ما باید آن را پشتسر بگذاریم و الآن هم شرایطش پدید آمده است.
امام باقر (ع) وقتی خواستند اهمیت مواسات را توضیح بدهند برای کسانی که مدّعی بودند «ما آمادهایم شما را برای قیام یاری کنیم» به آنها فرمودند: آیا شما از اموالتان برای همدیگر بهراحتی میگذرید یا نه؟ میگفتند: نه. حضرت هم فرمودند: پس شما از خونتان هم بهراحتی در راه خدا نخواهید گذشت. (…فَقَالَ: هُمْ بِدِمَائِهِمْ أَبْخَلُ؛ اختصاصمفید/۲۴).
در روایت فوق، امام باقر (ع) در واقع دارند شرایط ظهور را اعلام میکنند. حالا شما فرض کنید که ما به خدمت امام زمان (ع) رسیدهایم و همان تقاضا را از ایشان داریم. ایشان چه پاسخی میدهند؟ امام زمان (ع) هم طبیعتاً مثل امام باقر (ع) برخورد میکنند و همان شرایط را اعلام خواهند کرد.
مواسات یعنی اینکه ما هرچه داریم و نداریم با دوستان و مؤمنین، تقسیم کنیم. اگر این مواسات در جامعه تحقق پیدا کند، واقعاً یک جامعه دیگر و یک فرهنگ دیگری خواهیم داشت.
انواع مواسات
البته این مواسات انواعی دارد. مواسات در مال سادهترین آن است. یک مرتبه بالاتر مواسات در آبرو است؛ یعنی آبروی مردم را آبروی خودم بدانم. یک مرتبه بالاتر آن مواسات در جان است که بالاترین آن است. حضرت ابوالفضل علیهالسلام بالاترین آن را دارند، اما باید بدانیم کسی که در مواسات مالی گرفتار شده حتماً در مواسات جان جا میزند و نمیتواند به آن فکر کند.
راهکارهای مواسات
توجه به مقام ایثار، راهی برای رسیدن به مواسات:
به بیان روشنتر، کمک کردن به دیگران سه درجه دارد که هر یک، عنوانى خاص و ارزشى متفاوت با دیگرى دارد:
درجه اوّل: کمک کردن به نیازمندان از اضافه بر نیاز خود. این نوع از کمک کردن، با توجّه به چگونگى آن، «انفاق»، «اهدا»، «صدقه» و «سخا» و امثال آن نامیده میشود.
درجه دوم: شریک کردن نیازمندان با خویش و سهیم کردن آنها در آنچه خود بدان نیازمند و علاقهمند است. این نوع کمکرسانی، «مواسات» نامیده میشود.
درجه سوم: واگذار کردن همه آنچه خود بدان نیاز دارد، به دیگران. این نوع از کمکرسانی، از بالاترین ارزشهای اخلاقى شمرده میشود و «ایثار» نام دارد.
ابان بن تغلب میگوید: با امام صادق (ع) طواف میکردم. مردى از اصحاب به من برخورد و درخواست کرد همراه او بروم که حاجتى دارد. او به من اشاره کرد و من کراهت داشتم امام صادق (ع) را رها کنم و با او بروم، باز در میان طواف به من اشاره کرد و امام صادق (ع) او را دید، به من فرمود: «اى ابان این تو را میخواهد؟» عرض کردم آرى. فرمود: «او کیست؟» گفتم: «مردى از اصحاب ماست.» فرمود: «او مذهب و عقیده تو را دارد؟» عرض کردم آرى. فرمود: «نزدش برو.» عرض کردم: «طواف را بشکنم؟» فرمود آرى. گفتم: «اگرچه طواف واجب باشد؟» فرمود آرى. ابان گوید: همراه او رفتم و سپس خدمت حضرت رسیدم و پرسیدم حق مؤمن را بر مؤمن به من خبر ده. فرمود: «اى ابان این موضوع را کنار گذار و طلب مکن.» عرض کردم: «چرا؟ قربانت گردم!» سپس همواره تکرار کردم و به او اصرار نمودم تا فرمود: «اى ابان نیم مالت را به او میدهی.» سپس به من نگریست و چون دید که چه حالى به من دست داد فرمود: «اى ابان، مگر نمیدانی که خداى عز و جل کسانى را که دیگران را بر خود ترجیح دادهاند یاد فرموده از کسانی که دیگران را بر خود مقدم دارند.» عرض کردم: «چرا؟ قربانت!» فرمود: «آگاه باش که چون تو نیمى از مالت را به او دهى او را بر خود ترجیح ندادهاى، بلکه تو و او برابر شدهاید، ترجیح او بر تو زمانى است که از نصف دیگر به او بدهى.» حالا وقتی ما فکر کنیم که مقامی بالاتر و سختتر از مواسات هست و آن ایثار است. قدری انجام این کار برایمان سادهتر میشود!
ان شاء الله ما هم بتوانیم برای امام زمانمان مواسات کنیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.
.







