فضائل و کرامات حضرت زینب و انواع زینت در قرآن
۱۴۰۰-۰۳-۱۶ ۱۴۰۲-۰۷-۱۷ ۱۳:۱۳فضائل و کرامات حضرت زینب و انواع زینت در قرآن

فضائل و کرامات حضرت زینب و انواع زینت در قرآن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمُ
بیان فضایل و کرامات حضرت زینب سلام الله علیها
*در ایام شهادت حضرت زینب کبری سلام الله علیها هستیم آن بانوی بزرگواری که
علامه بزرگوار علامه مامقانی در بزرگی مقام ایشان فرموده بودند :
زینب، و ما زینب! و ما أدراک ما زینب!
زینب! و زینب کیست! و تو چه می دانی که زینب کیست!
*آن بانوی بزرگواری که امام حسین(علیه السلام) که خود معصوم و واسطه فیض الهی است و مقام بالای دارد، هنگام وداع آخر به خواهرش زینب کبری فرمود: «یا اُختاه لا تَنْسِینی فِی نافِلَهَ اللَّیْل؛ خواهرم! در نماز شب مرا فراموش نکن»
*درباره زینب کبری(علیها السلام) باید گفت علاوه بر اینکه ایشان بانویی سرشار از بینش و بصیرت بود، به شهادت امام سجاد(علیه السلام) ایشان «علم لَدُنّی» را داشت چرا که خطاب به عمّهاش فرمود: «أنْتِ بِحَمْدِاللَّه عالِمَهٌ غَیْرُ مُعَلَّمَهٍ و فَهِمَهٌ غَیْرُ مُفَهَّمَه؛ به حمداللَّه تو دانشمند معلمندیده و فهمیدهای فهم نیاموخته هستی» و این سخن امام سجاد(علیه السلام) در تأیید
مقام علمی عمه بزرگوارش حضرت زینب میباشد.
( اسماعیل انصاری زنجانی خوئینی، الموسوعه الکبری عن فاطمه الزهراء(س)، قم، دلیل ما، چ اول، ۱۴۲۸ق، ج۵، ص۳۷۳.
*بانوی بزرگواری که نام زیبایش را خدای متعال انتخاب فرموده است . بر اساس نقل تاریخ وقتی این دختر بزرگوار امیرمؤمنان علی(علیه السلام) متولد شد، حضرت زهرا(علیها السلام) از ایشان خواست، تا نامی برای این نوزاد انتخاب نماید که حضرت علی(علیه السلام) میگوید در نامگذاری فرزندانم بر رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پیشی نمیگیرم. چون پیامبر از سفر بازگشت، حضرت زهرا(علیها السلام) بچه را به ایشان دادند و پیامبر فرمود واللّه در نامگذاری خودت و بچههایت بر خدا پیشی نگرفتم و پیامبر از جانب خدا نام زینب برای این دختر قرار داد،
- مفهوم زینب(سلام الله علیها) در ترکیب زبان عربی مرکب از دو اصطلاح است: «زین» و «أب»؛ «زین» به معنای زینت و افتخار پدر است و حضرت زینب(سلام الله علیها) عملاً نیز این گونه بودند و دارای ابعاد شخصیتی مشابه پدر بزرگوارشان بودند.
حضرت علی علیه السلام ، خودش زینت اهل زمین است ، اما این دختر به جایی میرسد که زینت پدر میشود. من به همین مناسبت بنا دارم در مورد زینت و زیبایی در قرآن و روایات صحبت بکنم . ما در قرآن ۴ نوع زیبایی داریم
بیان انواع زینت در قرآن
زینت زیبایی ظاهری
*زینت زیبایی ظاهری مثل صورت زیبا و آراسته خانه زیبا ، لباس زیبا و همچنین خط زیبا از مصادیق زینت و زیبایی ظاهری است .
*در دین ما توصیه به حفظ زیبایی ظاهری شده است . ما نباید خودمان را از زیبایی ظاهری محروم کنیم .
*خدای متعال در قران کریم به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله می فرمایند : قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِینَهَ اللّهِ الَّتِیَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّیِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ قُلْ هِیَ لِلَّذِینَ آمَنُوا فِی الْحَیَاهِ الدُّنْیَا (اعراف/۳۲)
بگو: «چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آوردهاند؛
کسی حق ندارد خودش را از این زیبایی ها محروم کند.
*امامان و پیشوایان دین ما به زینت ظاهری خیلی توجه میکردند .
از حضرت رضا- علیه السلام- روایت است که: «جای حضرت صادق در مسجد از بوی عطر و اثر سجده مشخص می شد»
*جوانهای ما خوب است که بدانند ، از امام صادق- علیه السّلام- روایت شده است: «رسول خدا- صلّی اللّه علیه و آله- بیش از آن مقداری که برای خوراک خرج می کرد، برای عطر پول می داد
*احادیث و روایت وارده در مورد شانه کردن مو و آداب و آثار آن، می توانید به منابع روایی؛ مانند کتاب خصال اثر شیخ صدوق، «بَابُ التَّمَشُّطِ» و کافی اثر کلینی، «بَابُ التَّمَشُّطِ» مراجعه نمایید.
*پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در وصایای خود به امیر مؤمنان (علیه السلام) فرمود: دِرهَمٌ فِی الخِضابِ اَفضَلُ مِن اَلفِ دِرهَمِ فی سَبیلِ اللهِ و فیه اَربَعَ عَشَرَهً خَصلَهً.۲۱ هزینه یک درهم برای خضاب ارزشمندتر از هزینه هزار درهم در راه خداست و در خضاب کردن چهارده ویژگی است
*امام صادق علیه السّلام فرمود: مردی به خانه رسول اعظم صلّی الله علیه وآله آمد و درخواست ملاقات داشت. موقعی که حضرت خواست از حجره خارج شود و به ملاقات آن مرد برود به جای آئینه، جلوی ظرف بزرگ آبی که در داخل اطاق بود، ایستاد و سر و صورت خود را مرتّب کرد. عایشه از مشاهدۀ این کار تعجب کرد. در مراجعت حضرت عرض کرد یا رسول اللَّه، چرا در موقع رفتن در برابر ظرف آب ایستادید و موی و روی خود را منظّم کردید. حضرت صلّی الله علیه و آله و سلّم فرمود: عایشه، خداوند دوست دارد که وقتی مسلمانی برای دیدار برادرش میرود؛ خود را بسازد و خویشتن را برای ملاقات او بیاراید.
- تمیز بودن و راسته بودن از مصادیق شکر نعمت است . امام صادق علیه السلام در قسمتی از حدیث خود میفرماید: فَإِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ إِذَا أَنْعَمَ عَلَی عَبْدٍ نِعْمَهً – أَحَبَّ أَنْ یرَی عَلَیهِ أَثَرَهَا – همانا خدا دوست دارد زیبائی و زیبانمائی را و زشت میدارد. بدحالی و بدنمائی را زیرا خدا عزوجل چون نعمتی به بنده دهد دوست دارد اثرش را در او بیند، قِیلَ وَ کَیفَ ذَلِکَ گفته شد، چگونه؟
قَالَ ینَظِّفُ ثَوْبَهُ وَ یطَیبُ رِیحَهُ – وَ یحَسِّنُ دَارَهُ وَ یکْنُسُ أَفْنِیتَهُ – حَتَّی إِنَّ السِّرَاجَ قَبْلَ مَغِیبِ الشَّمْسِ ینْفِی الْفَقْرَ – وَ یزِیدُ فِی الرِّزْقِ»؛ فرمود: جامه خوب و پاکیزه و بوی خوش بزند و خانه خوب و گرد و غبار خانه را جاروب کند، تا این که چراغ را پیش از غروب خورشید روشن کند که فقر را ببرد و روزی را بیفزاید.
*بعضی ها به اسم ساده زیستی یا زهد و یا عرفان و دنیا گریزی از زینت دنیایی دوری میکنند که این با روح تعالیم اسلامی در تضاد است . روایت داریم :
اِنَّ اللّهَ تَعالی یُحِبُّ مِنْ عَبْدِهِ إِذا خَرَجَ إِلی إخْوانِهِ أَنْ یَتَهَیّاَ لَهُمْ وَ یَتَجَمَّلَ»؛ خداوند متعال دوست دارد که بندهاش چون به سوی برادران خود بیرون میرود خود را برای آنها منظم کند و خود را بیاراید و زیبا سازد.
*آراستگی و زینت ظاهری نه اینکه فقط تاثیر اخروی داشته باشد بلکه اثر بر زندگی دنیایی و فردی و اجتماعی ما دارد . گاهی توجه نکردن به همین زینت ظاهری خانواده ها و بلکه جامعه را به فساد اخلاقی میکشاند . امام رضا (علیه السلام) فرمودند: «پدرم از پدرانش علیهم السلام خبر داد که زنان یهود از عفت بیرون نرفتند و به فساد کشیده نشدند مگر به سبب کم توجهی شوهرانشان به آرایش و نظافت خود.
در جای دیگر حدیثی زیبا روایت شده که فرمودند : «آراستگی مرد برای زن، به پاکدامنی زن می افزاید.»
*البته این توصیه برای بانوان بیشتر است . محمد بن مسلم از امام معصوم (ع) درباره زیور زنان پرسید، امام (ع) فرمود: « زن نباید خود را رها کند و بی زیور گذارد، اگر چه با گلوبندی باشد و نباید دستش بی خضاب باشد، گرچه به حنا بمالد و اگر چه مسن باشد.»
*در حدیثی از قول پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در مورد شخصی آلوده چنین آمده است: «اِنّ اللهَ تَعالی یبغِضُ الوَسِخَ والشَعِثَ».
خداوند متعال شخص آلوده و ژولیده را دشمن میدارد.
*تنها نکته ای که باید رعایت کرد این است که این زیبایی ظاهر نباید ما را از یاد خدا غافل کند . حضرت علی (علیه السلام بر در خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) پرده نقش داری بود، پیامبر (صلی الله علیه و آله) به همسرش فرمود: این پرده را بردار که وقتی من به آن نگاه میکنم به یاد دنیا و زینتهای آن میافتم نهج البلاغه، خطبه ۵۹.
*زینت دنیا نباید ما را مغرور کند . نباید باعث فخر فروشی و تکبر بشود .
پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلّم آفَهُ الجَمالِ الخُیَلاءُ.
آفت زیبایی غرور است.منبع: بحار الأنوار: ۷۷ / ۵۹ / ۳ منتخب میزان الحکمه: ۱۰۸
*بعضیها هیچ هنری ندارند بعد میخواهند با زیبایی ظاهری خود نمایی کنند . یارو را رُتیل نیش زده و در بستر افتاده بود، به اطرافیانش گفت؛ اگر مُردم روی سنگ قبرم بنویسید؛ در اثر حمله «شیر» دار فانی را وداع کرده است!
*زیبایی ظاهری نباید حلال خدا را حرام کند و یا حرام خدا را حلال کند .
زینت امتحانی
*الْمالُ وَ الْبَنُونَ زینَهُ الْحَیاهِ الدُّنْیا کهف/ ۴۶.
*إِنَّمَا أَمْوَالُکُمْ وَأَوْلَادُکُمْ فِتْنَهٌ ۚ وَاللَّهُ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِیمٌ …
- مؤمن می تواند از نعمتها بهره ببرد اما باید مغرور نشود، فرق سلیمان و قارون در یک کلمه است سلیمان میگفت:” قَالَ هَذَا مِنْ فَضْلِ رَبِّی لِیَبْلُوَنِی أَأَشْکُرُ أَمْ أَکْفُرُ
گفت این از فضل پروردگار من است تا مرا بیازماید که آیا سپاسگزارم یا ناسپاسى مى کنم
“قارون میگفت:”قَالَ إِنَّمَا أُوتِیتُهُ عَلَی عِلْمٍ عِنْدِی
قارون گفت: این مال و ثروت فراوان به علم و تدبیر خودم به من داده شد!
*
امیرالمومنین سلام الله علیه درباره زکات زیبایی و جمال می فرماید: زَکاهُ الجـَمالِ العِفـافُ؛زکات زیبایی عفاف و پاکدامنی است.
- حاج حسین الله کرم می گویند: در ماههای اول پس از پیروزی انقلاب ، ابراهیم هادی با همان چهره و قامت جذاب در حالی که کت و شلوار زیبائی میپوشید به محل کارش در شمال شهر میآمد. یک روز متوجه شدم ابراهیم خیلی گرفته و ناراحت است و کمتر حرف میزند، با تعجب به سمتش رفتم و گفتم: “داش ابرام چیزی شده ؟”
گفت: “نه چیز مهمی نیست”، گفتم: “اگر چیزی هست بگو، شاید بتونم کمکت کنم”.
کمی سکوت کرد و گفت:
“چند وقته یه دختر بدحجاب تو این محله به من گیر داده و گفته تا تو رو به دست نیارم ولت نمیکنم”
کمی سکوت کردم و بعد یکدفعه خندهام گرفت، ابراهیم با تعجب سرش را بلند کرد و پرسید: “خنده داره؟”
گفتم: “داش ابرام با این تیپ و قیافه که تو داری، این اتفاق خیلی عجیب نیست!” گفت: “یعنی چی؟یعنی به خاطر تیپ و قیافهام این حرف رو زده”. گفتم: “شک نکن”.
روز بعد دیدم ابراهیم با موهای تراشیده و بدون کت و شلوار و با پیراهن بلند به محل کار اومد، فردای آن روز با چهره ای ژولیدهتر و حتی با شلوار کردی و دمپائی به محل کار آمد و این کار را مدتی ادامه داد تا اینکه از آن وسوسه شیطانی رها شد.
زینت توهمی
*سومین نوع زینت ، زینت توهمی است . اینکه بعضی ها زشت را زیبا ببینیند و زیبا را زشت ببینند .
پسره میره پیش یه حاج آقا میگه: ببخشید، من هر دفعه از جلوی آینه رد می شم، به خودم می گم من چقدر خوشگلم، من گناه می کنم؟ حاج آقا میگه: نه پسرم شما گناه نمی کنی، اشتباه می کنی . !!!
بعضیها اینطور دچار توهم هستند .
البته در این توهم شیطان نقش اصلی را بازی میکند .
یکی از شگردهای اصلی ابلیس برای اغواء و انحراف زینت دادن است . خدای متعال در قرآن می فرماید «زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ أَعْمالَهُمْ» (انفال/۴۸) شیطان برای مردم عملشان را زینت میدهد.
یعنی کار غلطشان را مثل یک پتوی کثیفی که در ملحفه سفید میپیچد.
به اسم مبارزه با تروریسم انسانهای زیادی را میکشند .
رییس جمهور امریکا در توجیه بمباران هیروشیما :
ما با این کار از ادامه جنگ و کشته شدن انسانهای بیشتر جلوگیری کردیم
*در جای دیگر می فرماید : َ زَیَّنَ لَهُمُ الشَّیْطانُ ما کانُوا یَعْمَلُون انعام/ ۴۳
شیطان آنچه را که انجام می دهند برایشان زینت می دهد .
کار بدشان را توجیه می کند . یعنی وجاهت می دهد .
آبروریزی به اسم تنویر افکار عمومی و افشاگری !!!
هرچه حق و اصل بود قلابیاش را هم درست میکنند. مثلاً طلا حق و اصل است، یک طلای قلابی… طلای بدلی… هر چیزی که حق است مشابهاش را هم درست میکنند. به اسم دین!
به اسم انتخاب و شناخت بهتر برای ازدواج ، دوستیهای قبل از ازدواج، را ایجاد میکند و می گوید حالا ما میخواهیم در آینده انشاءالله با هم ازدواج کنیم.
ترس خود را با توجیه احتیاط، و خجالتی بودن خود را با توجیه حیا، و حرص و طمع خودش را به عنوان لزوم تامین زندگى، و تن پرورى و کوتاهى هاى خود را به عنوان قضا و قدر توجیه مىکند . خساست خود را با مبارزه با اسراف توجیه میکند .
اراف کاری خود را با سخاوت و دست و دلبازی زینت می دهیم . قران به این حقیقت تلخ اشاره میکفرماید :
کَذلِکَ زُیِّنَ لِلْمُسْرِفینَ ما کانُوا یَعْمَلُونَ یونس/ ۱۲.
اینها فقط بعضی از نمونه های توجیه گری و زینت توهمی است .
*نمونه بارز آن در جنگ تبوک در صدر اسلام اتفاق افتاد .
جنگ تبوک (سال نهم هجرت) پیش آمد و رسول اکرم صلى الله علیه و آله عازم تبوک شد. هنگام بازگشت هنوز پیامبر صلى الله علیه و آله به دروازه شهر نرسیده بود، منافقین توطئه گر، خود را به رسول خدا صلى الله علیه و آله رسانده و از آن حضرت خواستند که به آن مسجد بیاید و آن را افتتاح کند، و در آن نماز بگزارد، تا مسجد بودن آن مرکز رسمیت یابد.
در این هنگام جبرئیل بر پیامبر صلى الله علیه و آله نازل شد و آیات ۱۰۷ تا ۱۱۰ سوره توبه را نازل کرد؛
«والّذین اتّخذوا مَسجدا ضِراراً و کفراً و تَفریقاً بینَ المؤمنین و إرصاداً لِمَن حارب اللّه و رسوله من قَبل و لِیحلفنّ إن أردنا الا الحُسنى و اللّه یَشهد انّهم لَکاذبون»
«آنها کسانى هستند که مسجدى ساختند براى زیان (به مسلمین) و (تقویت) کفر، و تفرقه میان مؤمنان و کمینگاه براى کسى که با خدا و پیامبرش از قبل مبارزه کرده بود، آنها سوگند یاد مىکنند که نظرى جز نیکى (و خدمت) نداشتهایم، اما خداوند گواهى مىدهد که آنها دروغگو هستند.»
زینت معنوی
*نوع چهارم زینت و زیبایی زینت و زیبایی معنوی است .
اینکه غیر از ظاهر انسان ، باطن انسان هم باید زیبا باشد و اصل زیبایی زیبایی باطنی است
امام أَمِیرُ الْمُومِنِینَ (علیه السلام) می فرمایند : زِینَهُ البَواطِنِ أجمَلُ مِن زِینَهِ الظَّواهِرِ. غرر الحکم، ص ۲۵۴.
زینت باطن زیباتر از زینت ظاهر است .
*ممکن است کسی ظاهر زیبایی داشت هباشد اما اخلاق و رفتار خوبی نداشته باشد . حسود باشد . کینه ای باشد . متکبر باشد . بخیل باشد . اینها کثیفی است . اینا مریضی است . باید به حال این افراد گریه کرد .
روزی سقراط حکیم معروف یونانی مردی را دید که خیلی ناراحت و متاثر است. علت ناراحتیش را پرسید، پاسخ داد در راه که می¬آمدم یکی از آشنایان را دیدم سلام کردم جواب نداد و با بی¬اعتنایی و خودخواهی گذشت و رفت و من از این طرز رفتار او خیلی رنجیدم. سقراط گفت چرا رنجیدی؟ مرد با تعجب گفت خب معلوم است، چنین رفتاری ناراحت کننده است. سقراط پرسید: اگر در راه کسی را می دیدی که به زمین افتاده و از درد و بیماری به خود می¬پیچد، آیا از دست او دلخور و رنجیده خاطر می¬شدی؟ مرد گفت مسلم است که هرگز دلخور نمی¬شدم. آدم که از بیمار بودن کسی دلخور نمی¬شود. سقراط پرسید: به جای دلخوری چه احساسی می¬یافتی و چه می¬کردی؟ مرد جواب داد: احساس دلسوزی و شفقت و سعی می¬کردم طبیب یا دارویی به او برسانم. سقراط گفت همۀ این کارها را به خاطر آن می¬کردی که او را بیمار می¬دانستی. آیا انسان تنها جسمش بیمار می¬شود؟ و آیا کسی که رفتارش نادرست است، روانش بیمار نیست؟ اگر کسی فکر و روانش سالم باشد هرگز رفتار بدی از او دیده نمی¬شود این حرف سقراط را الآن تو روانشناسی میگن دیدن رنج طرف مقابل میگن رنج طرف مقابلت را ببین
*انسانای خوش اخلاق هم سالم هستند و هم زیبا هستند . زیبای معنوی هستند . حالا این زینت باطنی گاهی به شکل صبر خودش را نشان می دهد و قرآن به آن اشاره می کند . «فَاصْبِرْ صَبْراً جَمیلا»(معراج، ۵)
*زینت باطنی گاهی در گذشت از اشتباه دیگرا ن خود را نشان می دهد . اینکه کسی اگردر حق ما بدی کرد بتوانیم و را ببخشیم بدون اینکه منتی بگذاریم . خدای متعال به این نوع گذشت دز آیه ۸۵ سوره مبارکه حجر اشاره می فرماید :
- فَاصْفَحِ الصَّفْحَ الْجَمِیلَ»(حجر، ۸۵):
«با عفو و بخشش که زیباست از لغزشهای مردم درگذر.»
«حسین قجه ای در کردستان فرمانده ی محور دزلی بود. همیشه کومله ها را زیر نظر داشت. آنان از حسین ضربه های زیادی خورده بودند. برای همین هم برای سرش جایزه گذاشته بودند. یک روز سر راه حسین کمین می گذارند. حسین پیاده بوده، وقتی متوجه کمین کومله می شود، سریع روی زمین دراز می کشد و سینه خیز و خیلی آهسته خودش را به پشت کمین می کشد و فردی را که در کمینش بوده، به اسارت در می آورد. به او آب و غذا می دهد. به کومله می گوید: حالا من با تو چه کار کنم؟ می گوید نمی دانم، من اسیر شما هستم. حسین می گوید، اگر من اسیر تو بودم، با من چه می کردی؟ می گوید تو را تحویل کومله می دادم و بیست هزار تومان جایزه می گرفتم. می گوید اما من تو را آزاد می کنم. حسین اسلحه ی آن فرد را می گیرد و آزادش می کند. آن فرد فردای آن روز حدود سی نفر از کومله ها را پیش حسین می آورد و تسلیم می کند و همه در کنار حسین می جنگند
*این رفتار شهید مصداق بارز آیه ۳۴ سوره فصلت است . آیه می فرماید : لا تَسْتَوِی الْحَسَنَهُ وَ لاَ السَّیِّئَهُ ادْفَعْ بِالَّتی هِیَ أَحْسَنُ فصلت/۳۴
هرگز نیکی و بدی یکسان نیستند، پس بدی را با نیکوترین خصلت دفع کن
این همان رفتار زینب کبری سلام الله علیهاست با قافله سالاری که کاروان اسرا را از شام به مدینه آورد . وقتی به مدینه رسیدند حضرت زینب سلام الله علیها به زنان کاروان دستور دادند اگر زیور آلاتی مانده در یک پارچه قرار بدهند و به افله سالار بدهند . قافله سالار قبول نکرد و گفت من هزینه این کار را قبلا گرفته ام . به قافله سالار گفته شد این هدیه مزد تو نیست تشکر زینب کبر ی سلام الله علیهاسا از تو بخاطر اینکه این زنان اسر را اذیت نکرده ای . ان خانواده خوبی دیگران را اینطور جبرا نمیکنند . این میشود زینت معنوی
- «وَ اصْبِرْ عَلى ما یَقُولُونَ وَ اهْجُرْهُمْ هَجْراً جَمِیلًا »(مزمل، ۱۰):به آنچه میگویند بردبار باش و از آنان دوری گزین؛دوری و جدایی زیبا.
روضه و ذکر مصیبت
السَّلامُ عَلَیک یا اَباعَبدالله وَ عَلی الارواحِ الَّتی حَلَّت بِفِنائِک عَلَیک مِنّی سَلامُ الله اَبَداََ ما بَقیتُ وَ بَقیَ الَّیلُ وَ الن
هار وَ لا جَعَلهُ اللهُ اخِرَ العَهدِ مِنّی لِزیارَتِکُم ، هرجا که نشسته اید این دل هارا روانه کنید کربلا، ” السَّلامُ عَلَی الحُسین وَ عَلی علی بنِ الحُسَین وَ عَلی اَولادِ الحُسَین وَ عَلی اَصحابِ الحُسَین”،
ما این ایام سوگوار آن بانویی بزرگواری هستیم که پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) درباره حضرت زینب چنین فرمود: «مَن بَکی عَلی مصائبِ هذِهِ البِنتِ کانَ کَمَن بَکی عَلی أخَوَیهَا الحَسَنِ و الحُسَینِ؛ هر کس بر مصیبتهای این دختر (زینب) بگرید، همانند کسی است که بر برادرانش، حسن و حسین گریسته باشد». نورالدین جزائری، الخصائص الزینبیه، قم، المکتبه الحیدریه، ۱۴۲۵ق، ص ۱۵۵؛ من علماء البحرین والقطیف، وفیات الأئمه، بیروت، دار البلاغه للطباعه والنشر والتوزیع، چ اول، ۱۴۱۲ق، ص۴۳۱؛ حسین شاکری، عقیله والفواطم، بیجا، ناشر مولف، بیتا، ص۱۱.
از بین مصائب حضرت ابا عبدالله شاید هیچ مصیبتی مانند اسارت عمع سادات برای اهلبیت علیهم السلام سنگین نبوده است .
من هیچ وقت این عبارت را فراموش نمیکنم، آنجایی که شیخ مفید نوشته است وقتی زینب وارد مجلس ابن زیاد شد آنقدر لباس او نامناسب بود خود را بین زنان بنی هاشم مخفی کرد. میگوید: آمد در «أَرْذَلُ ثِیَابِهَا»[۵]، در پستترین لباس ممکن، آمد ولی معلوم نیست چیزی به سر آن بزرگوار است یا خیر. آنقدر تعجّببرانگیز است، هم جلالت قدر زینب، هم این نوع ورود او. که ابن زیاد گفت: آن زنی که آنجا خود را مخفی کرده است کیست؟ آنقدر است که میرزا تقی شیرازی دوم برای او این عبارت را خواند: «دَخَلَت زَینَبُ عَلَی بنِ زِیادٍ» زینب را با این حال وارد مجلس ابن زیاد کردند.
.


