Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
جلسه 05 : ولادت امام جواد : یکپارچه متن تولیدی ایمان

توکل ؛ اهمیت، آفت و راهکارها

Tavakkol

توکل ؛ اهمیت، آفت و راهکارها

بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِیمِ

داستان حرز حضرت جواد علیه السلام

مرحوم سید بن طاووس مُهَجُ الدّعَوات وَ مَنهَجُ العِبادات‏ که کتابی است به زبان عربی در دعا و حرز، از ابونصر همدانى و او از حکیمه دختر امام محمّد تقى علیه السلام نقل نموده است که : ام عیسی دختر مامون و همسر امام جواد علیه السلام است. او زن بدی بودو امام جواد را بسیار اذیت میکرد. روزی ام عیسی ، نزد پدرش مامون رفت و شکایت کرد. مامون که مست بود به غلامش یاسر دستور داد شمشیر را بیاورد. پس مامون به منزل امام جواد رفت و امام را قطعه قطعه کرد! وقتی مامون به هوش آمد دخترش ماوقع را برای او گفت و مامون گفت: اگر من اینکار را کرده باشم این یک ننگ ابدی است.
در این لحظه یاسر آمد و گفت: جواد زنده است و برای خاطرجمعی یاسر به امام گفته بود لباست را تبرکا به من بده ولی در واقع منظورش دیدن وضعیت بدن امام بودو دیده بود که بدن امام کاملا سالم است.
امام فرمود: علت این که آسیبی به من نرسید همراه داشتن حرز است. مامون حرز را از امام خواست و امام حرز رابه مامون داد
مرحوم مجلسی نیز در بحار الانوار جلد ۹۱ صفحه ۳۵۴ این حرز را از ایشان نقل کرده است.
امام جواد «علیه السلام » به مامون ملعون فرمودند :
خود رابه این دعا حرز کن که اگر لشکرهای روم و ترک را ملاقات کنی و همگی به همراه جمیع اهل زمین علیه تو قیام کنند، از ایشان به تو بدی نرسد و از همه ی آنها ایمن باشی.
در شب و روزهایی هستیم که مصادف با میلاد امام جواد الائمه علیه السلام هستیم و قصد داریم در مورد حرز امام جواد علیه السلام صحبت کنیم . درباره حرزی که مرحوم آیت الله بهاءالدینی در جایی فرموده بودند :
دیدم که فردی با سنگ بزرگ بر سر فردی زد ولی اتفاقی برای آن فرد نیفتاد زیرا حرز امام جواد همراه او بود.

آیت الله بهجت در مورد این حرز می فرمایند:
من در مورد ختم ها و وردها از استادم «مرحوم آیت الله قاضی» چیزی نمی پرسیدم، اما گاهی خود ایشان می فرمودند. از جمله سه عمل را:
اول حرز امام جواد«علیه السلام» که باید به بازو بسته شود و خاصیت آن « خصوصا برای باطل کردن سحر و طلسم» فقط درصورت بسته شدن به بازوست…
برای دفع بلایا و چشم زخم از سوی بزرگان توصیه های زیادی داریم .
حرز امام جواد به قدری در تاریخ مشهور است که وقتی دو نفر باهم رفیق باشند و از یک دیگر جدا نشوند میگویند گویا این حرز جواد دیگری است چون همه ی مردم اعم از شیعه و سنی، حرز امام جواد«علیه السلام» را همراه خود داشتند.
در منابع روایی برای امام جواد دو حرز بیان شده است. یکی از این حرزها چنین است:

یَا نُورُ یَا بُرْهَآنُ یَا مُبِینُ یَا مُنِیرُ……اما حرز دیگری که از امام جواد رسیده و مهم تر و مشهورتر است و آن آثاری که در بالا گفته شد علی الظاهر مربوط به حرز دوم است که طولانی تر است و با بسم الله و سوره حمد شروع میشود .
شاه بیت جملات این حرز مقدس یک جمله است که به نظر بنده تماس خواص این حرز بخاطر این جمله است که و آن جمله این است که : الْأَسْبَابُ وَ مَلَأَ کُلَّ شَی‏ءٍ نُورُکَ وَ وَجِلَ کُلُّ شَی‏ءٍ مِنْکَ وَ هَرَبَ کُلُّ شَی‏ءٍ إِلَیکَ وَ تَوَکَّلَ کُلُّ شَی‏ءٍ عَلَیکَ
البته برای این ادعا تکیه بر این روایت آقا امیر المومنین علیه السلام دارم که حضرت فرمودند :

امام على علیه السلام : اَلتَّوَکُلُّ عَلَى اللّه نَجاهً مِنْ کُلِّ سوءٍ وَ حِرْزٌ مِنْ کُلِّ عَدُوٍّ؛ توکل بر خداوند، مایه نجات از هر بدى و محفوظ بودن از هر دشمنى است. (بحارالأنوار(ط-بیروت) ج ۷۵، ص ۷۹ ، ح ۵۶)

اهمیت توکل

از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) نقل شده است که فرموده‌اند، جبرئیل نزد او آمد و گفت: یا رسول‌اللَّه، خداوند مرا با هدیه‌اى به سوى تو فرستاده که چنین هدیه‌اى را پیش از شما به هیچ کس عطا نکرده است. رسول‌خدا فرمود: آن هدیه چیست؟ گفت: صبر، و نیکوتر از صبر.
فرمود: آن چیست؟ گفت: رضا، و نیکوتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: زهد، و بهتر از آن. فرمود: آن چیست؟ گفت: اخلاص، و بهتر از آن. فرمود: آن چیست؟
گفت: یقین، و بهتر از آن. فرمود: گفتم: آن چیست، اى جبرئیل؟ گفت: نردبان آن توکل بر خداست. گفتم: توکل بر خدا چیست؟ گفت: دانستن آنکه مخلوق [بدون خواست خدا] نه زیانى تواند زد و نه سودى تواند رساند. نه مى‌تواند عطا کند و نه منع نماید. و نیز نومید بودن از مخلوق. هر گاه بنده چنین باشد دیگر براى هیچ کس جز خدا عملى انجام نمى‌دهد و جز خدا به کسى امید نمى‌بندد و از کسى نمى‌ترسد و به هیچ کس جز خدا چشم طمع نمى‌دوزد؛ این است توکل.[۳]

توکل باعث میشود در سختیها بی طاقت نشویم . کم نیاوریم . توکل باعث میشود احساس تنهایی نکنیم ، چون تکیه گا خودرا خدای متعال میدانیم . این حقیقتی است که امام امیر المومنین علی علیه السلام فرمودند :
مَن تَوکَّلَ عَلَی اللهِ ذَلَّت لَهُ الصِّعابُ وَ تَسَهَّلَت عَلَیهِ الأسبابُ
هر که بر خدا توکل کند دشواریها برایش آسان شده و اسباب برایش فراهم گردد.تصنیف غررالحکم و دررالکلم ص ۱۹۷ ، ح ۳۸۸۸

در خاطرات امام خمینی می خواندم
وقتی امام در نجف زندگی می‌کردند، یک روز احمد آقا خدمت امام رسیدند و عرضه کردند: صاحب‌خانه تقاضای اجاره‌ی عقب افتاده را دارد. امام فرمودند: بگو خانه را می‌فروشی؟! احمد آقا: اجاره دیرشده! خانه را بخریم!؟ امام فرمودند: توکل بر خدا؛ ولی احمد آقا به صاحب‌خانه هیچ نگفتند، فردا باز صاحب‌خانه آمد و تقاضای اجاره کرد. امام به احمد آقا فرمودند: مگر نگفتی فروشنده‌ی خانه هستی؟ احمد آقا آمد و پیغام امام را به صاحب‌خانه داد. صاحب‌خانه گفت: بله مشتری هم دارم بیست هزار تومان. امام فرمودند: فردا بعد از ظهر بیایند تا قولنامه خانه را بنویسیم. احمدآقا با تعجب گفتند: با چه پولی؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. فردا بعد از ظهر چند نفر از خمین به نجف آمدند و به امام گفتند: ما سر راه مکه هستیم، مقداری پول داریم که می خواهیم نزد شما به امانت بگذاریم. امام قبول کردند به شرط دخل و تصرف در آن. احمدآقا به امام عرض کرد: آقا چه‌طور پول را برخواهی گرداند؟ امام فرمودند: توکل بر خدا. بعد از یک ساعت اهالی خمین برگشتند و به امام گفتند: سفر ما درست نشد، می‌خواهیم برگردیم و امانت خود را خواستند. امام پول ان ها را دادند. احمدآقا گفتند: حالا با چه پولی خانه را می‌خرید؟! امام فرمودند: توکل‌مان بر خداست، یک ساعت به نوشتن قولنامه مانده بود که حاج مرتضی پسندیده (برادر بزرگ امام) از خمین آمدند و به امام گفتند: املاک وراثتی در خمین را فروختیم؛ این بیست هزار تومان سهم شما است.
توکل باعث آرامش در زندگی می شود و ترس را از انسان دور میکند .

یکی از محافظان شخصیتها گفته بود من قبل تر محافظ یکی از مراجع بودم . بعد از فوت آن مرجع ، آمده بودم به اصرار که محافظ آقای بهجت بشوم. خانواده آقا هم قبول کردند . و با آیت الله در میان گذاشتند. گفت: «آن وقت چه کسی میخواهد از آن محافظ، محافظت کند؟
گفتند : «خدا »
گفت : «همان خدا، از من هم محافظت می کند.» (به شیوه باران مجموعه داستان گردآوری: مرکز نشر آثار حضرت آیت الله العظمی بهجت(ره))

این از برکات توکل است اما باید بدانیم کسی که توکل نمیکند دچار دردسرهایی میشود که قابل جبران نیست . یکی از آنها را امام جواد الائمه علیه السلام در روایتی عجیب بیان می فرمایند.

امام جواد علیه السلام:

مَن اِنقَطَعَ الی غَیرِ اللهِ وَ کَلَهُ اللهُ اِلَیهِ ؛ کسى که به غیر خدا تکیه کند، خدا وى را به ھم او وامى گذارد. (دررالباهره(ط-قدیمه) ص ۳۹)

یوسف پیامبر با آن مقام و عظمت که خدای متعال درباره ی او می‌فرماید : « اِنَّهُ مِن عِبادِنَا المُخلَصینَ » ( او از بندگان مخلص ما بود ) ، هنگامی که احساس کرد یکی از آن دو نفری که در زندان با او به سر می‌برند آزاد خواهد شد گفت وقتی از زندان رهایی یافتی نزد سلطان مصر که رفتی به یاد من نیز باش. قرآن می‌فرماید :

وَ قالَ لِلَّذی ظَنَّ اَنَّهُ ناجٍ مِنهُمَا اذکُرنی عِندَ رَبِّکَ فَأَنسیهُ الشَّیطانُ ذِکرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِی السِّجنِ بِضعَ سِنینَ . (یوسف/۴۲)
و به یکی از آن دو که می‌دانست رهایی می‌یابد گفت : مرا نزد اربابت [ : سلطان مصر ] یاد آور ، ولی شیطان یادآوری او را نزد صاحبش از خاطر ببرد و به دنبال آن چند سال در زندان بماند … بعد از مدتی یادش آمد که یوسف سال‌ها در زندان مانده بود .
امام صادق (ع) فرمود :
جبرئیل نزد یوسف آمد و گفت : چه کسی تو را زیباترینِ مردم قرار داد ؟
گفت : پروردگار من .
جبرئیل : چه کسی مهر تو را آن‌چنان در دل پدر افکند ؟
یوسف : پروردگار من .
جبرئیل : چه کسی کاروان را به سراغ تو فرستاد تا تو را از چاه نجات دهند ؟
یوسف : پروردگار من .
جبرئیل :چه کسی سنگ را [ که از بالای چاه افکنده بودند ] از تو دور کرد ؟
یوسف : پروردگار من .
جبرئیل : چه کسی تو را از چاه نجات داد ؟
یوسف : پروردگار من .
جبرئیل : چه کسی مکر و حیله ی زنان مصر را از تو دور ساخت ؟
یوسف : پروردگار من .
جبرئیل گفت : پروردگارت می‌گوید چه چیز سبب شد که حاجتت را نزد مخلوق بردی و نزد من نیاوردی ؟ به همین جهت باید چند سال در زندان بمانی.

تعریف و علامت توکل

  • البته کسی میتواند توکل بر خدا بکند که معنای توکل را بفهمد . معنای توکل در حدیث اینگونه بیان شده است که: التوکل التبری من الحول والقوه وانتظار ما یاتی به القدر؛ توکل، دوری جستن و چشم پوشیدن از حول و قوه غیر خدا و انتظار کشیدن برای پیش آمدهای مقرراست.

مصادیق نداشتن توکل

  • اگر من برای رزق و روزی امیدم به دست دیگرا نباشد اگر امید یک باز نشسته به بیمه و حقوق بازنشستگی باشد اگر امید فرزند به سرمایه پدر باشد این از مصادیق عدم توکل است.
  • کسی که از ترس رزق و روزی و مخارج بچه دار نمیشود این از مصادیق عدم توکل است .کسی که بخاطر ترس از مخارج زندگی ازدواج نمیکند هم از مصادیق عدم توکل است.
  • حتی آن مریضی که به جای اینکه امیدش به خدا باشد امیدش به تخصص پزشک است باید به ایمانو توکل خودش مشکوک باشد.

آفت توکل

اگر کسی معنای توکل را درست نفهمد ممکن است به تنبلی و تن پروری مبتلا بشود مانند عده ای که امیر المومنین علیه السلام با آنها چنان برخوردی کردند که عبرت تاریخ شدند .
روزی حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) گروهی را دیدند که در گوشه مسجد کوفه نشسته بودند فرمودند که شما چه کسانی هستید؟ گفتند: «نحن المتوکلون»، «ما توکل کنندگانیم.» حضرت فرمودند:
فَقَالَ: مَا بَلَغَ بِکُمْ تَوَکُّلُکُمْ؟
توکلتان شما را به کجا رسانده است؟ علامتش چیست؟ گفتند: ما اینجا نشسته‌ایم، اگر مردم چیزی به ما دادند می‌خوریم و شکر می‌کنیم، اگر ندادند صبر می‌کنیم و بر خدا توکل می‌کنیم. آقا تشری زدند و فرمودند:‌ هَکَذَا یَفْعَلُ الْکِلَابُ عِنْدَنَا.
سگ‌های کوفه هم همین گونه‌اند. آیا این توکل علی‌الله است؟ تنبل‌های بی‌عار! از تنبلی اینجا نشسته‌اند و می‌گویند ما از متوکلین هستیم.
*مواظب باش تنبلی را جای توکل نگذاری. که شیطان تنبلی را در ذهن تو تبدیل‌اش می‌کند به توکل. کُلیب صیداوی می‌گوید که من رفتم پیش امام صادق(علیه السلام) گفتم آقا «ادْعُ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لِی فِی الرِّزْقِ عَلَیَّ أُمُورِی»؛ امام صادق شما دعا کن رزق من را خدا بهتر برساند. کارم پیچ خورده. خیلی طبیعی است ما از این دعاها می‌کنیم. آقا «فَأَجَابَنِی مُسْرِعاً»؛ آقا سریع جواب من را داد «لَا»؛ دعا نمی‌کنم. «اخْرُجْ» برو، «فَاطْلُبْ»، برو به‌دست بیاور. کار و کاسبی و پول درآوردن زحمت دارد. یعنی چی آمدی پیش من دعا کن من گرفتاری‌هایم زیاد است؟ برو درگیر شو! زندگی هلو راحت بیا برو توی گلو. حالا که هلو راحت نیست توی گلو، امام صادق شما دعا کن برای من. آقا فرمود نه من دعا نمی‌کنم. برو برو خودت به‌دست بیاور. برای چی دعا کنم؟ شاعر چقدر زیبا فرموده است که

گر توکل می کنی در کار کن *** کِشت کن پس تکیه بر جبار کن

راهکار توکل

ممکن است کسی سوال کند راهکار بدست آوردن این فضیلت اخلاقی چیست ؟ یاد خدا باعث ایجاد این روحیه در وجود انسان می شود . از امام رضا علیه السلام سوال کردند ما حد التوکل ؟ حد توکل و نشانه آن چیست ؟
امام رضا علیه السلام فرمودند اَن لا تَخافَ معَ اللهِ اَحَداً؛
اینکه با وجود خدا از هیچ کس نترسی اما لی (صدوق ص ۲۴۰ ، ح ۸)
و این محقق نمی شود مگر با یاد خدای متعال .
دکتر پور مقدس دکتر مخصوص امام امت در خاطرات خود گفته است: ساعت ۱۱/۳۰ بود که در دفتر با جناب آقای صانعی نشسته بودیم که ناگهان تلفنی زده شد مبنی بر این که حضرت آیت الله خامنه ای را ترور کرده اند این مسئله باعث ایجاد اضطراب و نگرانی در همه افراد شد، این خبر بایستی به اطلاع امام می رسید در این فکر شدیم که چگونه امام را از این حادثه آگاه کنیم که کمترین تأثیر سوئی بر جسم و روح امام نداشته باشد من به فکرم رسید که یک قرص آرام بخش را در چای حل کنیم و ایشان میل نمایند و پس از یک ساعت که اثر دارو ظاهر شد خبر را بطور ملایم به ایشان بگوئیم آقای صانعی در این خصوص استخاره کردند ولی استخاره بد آمد بنابر این تصمیم گرفتند خودشان خدمت امام بروند و خبر را به امام بگویند وقتی برگشتند فرمودند: وقتی من خدمت امام رسیدم و خودم زیاد مضطرب بودم و نمی دانستم چگونه خبر را به امام منتقل کنم، امام سر سجاده نشسته بودند قبل از این که من لب به سخن بگشایم حضرت امام فرمودند: (آقای خامنه ای را ترور کرده اند؟) وقتی فهمیدم ایشان قضیه را فهمیده اند من خیلی آرام گرفتم حالا از کجا امام خبردار شده اند با این که هیچ کس قبل از آقای صانعی خدمتشان نرفته بود گویا به ایشان الهام شده بود و در حقیقت آقای صانعی رفته بود به امام خبر دهد، امام به ایشان خبر ترور را داد و به ایشان آرامش دادند.
و نیز دکتر پور مقدس گفته است: امام در جلسات خصوصیشان گفته بودند: «من اصلاً به چیزی مثل پدیده ترس خو نگرفته ام و نمی دانم ترس چیست» و ما از نظر پزشکی قضیه را در ایشان لمس کردیم که اصلاً ترس در تن ایشان وجود نداشت چرا که از نظر فیزیولوژی و پزشکی کسی که بترسد ماده ای در بدنش ترشح می شود به نام (آدرنالین) و این ماده در ضمن ترسیدن مسئول تظاهرات ترس است یعنی ماده باعث افزایش تعداد ضربان قلب و سفید شدن رنگ انسان می شود و بدن به لرزش و ارتعاش می آید فشار خون بالا می رود. و ما که دقیقاً در مدت هشت نه سال نبض و فشار خون امام در کنترل مان بود و دقیقه به دقیقه به تعداد ضربان قلبشان در این اواخر آگاهی داشتم و در این مدت ناملایمات زیادی رخ داده بود که حداقل ضربان قلب را باید بالا می برد، هرگز ندیدیم ضربان قلب امام در برابر سیل حوادث و مشکلات بالا رود.
در جریان بمباران و موشک باران تهران که هر کسی دچار اضطراب می شد ما در همان حال و در همان لحظات روی (تله مانیتور) می دیدم که ضربان قلب امام افزایش پیدا نمی کند و یا می رفتیم فشار خون امام را می گرفتیم و می دیدم هیچ تفاوتی با قبل ندارد و این نشان می دهد که واقعاً امام هرگز از چیزی نمی ترسید و ما این طور استنباط می کنیم که در اثر ریاضت و خود سازی روح و بدن خود را مهار کرده بودند… .
با این حال، ما که در کنار امام بودیم شب ها شاهد تضرع و گریه های امام در برابر خدا بودیم حتی آن شبی که ایشان را به بیمارستان منتقل کردند هم چنان از خواب بیدار شده و به نماز شب پرداختند که فیلم نماز شبشان از طریق دوربین مخفی در معرض دید همگان قرار گرفت ولی یک قطعه از فیلم را بنابر حسب مصلحت حذف کردند و آن وقتی بود که ساعت گریه و زاری امام در پیشگاه حضرت ذوالجلال رسیده بود و من امیدوارم که این قسمت از فیلم را هم برای مردم عزیزمان پخش کنند که متوجه شوند که آن امام بزرگواری که پدیده ای به نام ترس در سراسر وجودشان نبود و در برابر جهان استکباری یکه و تنها می ایستادند و از هیچکس وحشتی نمی کرد، در سحرگاهان که در برابر خداوند قرار گرفت چنان لرزه بر اندام مبارکشان می شد و اشک می ریخت و با صدا گریه می کرد

توسل به امام جواد علیه السلام

در پایان با ذکر داستانی عجیب دلهای خودمان را متوجه وجود پر برکت امام جواد علیه السلام میکنیم .
می گویند: روزی ام الفضل به مأمون ملعون گفت: «مرا دادی به مرد فقیری که سبب ننگ ما شده است « مأمون این سخن را سبب خجالت خود دیده و بسیار منفعل شد و این سخن را نقل کرد تا آنکه به امام جواد علیه السلام رسید. پس آن حضرت به مأمون گفت: «می خواهی تو را از خجالت و ننگ بیرون بیاورم؟» او گفت: «بلی.» حضرت فرمود: «امر کنید که مردم را ندا کنند تا در مسجد جمع شوند « پس همه در مسجدی که چهل ستون داشت جمع شدند و مسجد پر شد . امام جواد علیه السلام به منبر آمد و خطبهی بلیغی را بیان نمود و فرمود: «خلیفه از خویشی با خاندان رسول صلى الله علیه و آله و سلم به سبب فقر ایشان ننگ دارد و مردم به او طعنه می زنند و من می خواهم این ننگ را از او بردارم. همه بدانند که ما خاندان عصمت، به دنیا و زخارف آن محتاج نیستیم، ما خود آن را قبول نمی کنیم و الا هر چه می خواهیم برای ما میسر است .حال ما می خواهیم که امروز به فقرا احسانی بکنیم که کسی مثلش را نکرده باشد « سپس آن حضرت دست مبارکش را بلند کرده و با اعجازی شگفت انگیز از آستین مبارکش در دامان هر یک از فقراء، مرواریدی هزار دانه به قیمت پانصد دینار یا بیشتر انداخت.

چون اغنیاء و ثروتمندان این جریان عجیب را مشاهده کردند به طمع افتادند و از حضرت تقاضای بخشش نمودند . حضرت به آنها فرمود: «برای رسیدن این احسان منتظر شوید « | سپس آن حضرت قدری از خطبه اش را اداء فرمود، بعد از آن دست مبارکش را بلند کرد و فرمود: «این احسان ما بر اغنیاء است.» پس از آستین مبارکش به همه ی اغنیاء مثل بار اول مرواریدهای هزار دانه عطا نمود . سپس جماعت قضاء به طمع آمده و از آن حضرت درخواست عطاء نمودند و حضرت مثل دفعات قبل مقداری از خطبه اش را ادا فرمود و سپس به هر یک از ایشان مروارید هزار دانه اعطاء نمود .خلاصه به همه ی اهل مجلس بخشش نمود تا آنکه مأمون نیز به طمع افتاد و امام جواد علیه السلام به او نیز مثل دیگران اعطاء نمود، و احدى از آن انعام و بخشش فرو نماند .پس همه بی اختیار حمد و ثنای آن حضرت را به زبان جاری نمودند و در کار او و اعجاز او متحیر شدند و جلالت شأن و قرب آن حضرت نزد خداوند متعال بر آنها معلوم گردید و ملقب به جواد گردید و او را جواد نامیدند، چرا که جود حاتم در مقابل جود امام جواد علیه السلام مانند یک قطره در مقابل اقیانوس بیکرانی می باشد

یا اَبا جَعفَرٍ یا مُحَمَّدَبنَ عَلیٍّ اَیُّهَا التَّقِیُّ الجَوادُ یَابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّهَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَناوَ مَولانا اِنا تَوَجَّهنا وَستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنایا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *