منبر ۲۰ دقیقه | معراج پیامبر؛ چگونگی و اهمیت آن
۱۴۰۱-۰۱-۱۲ ۱۴۰۲-۰۶-۱۲ ۱۸:۱۲منبر ۲۰ دقیقه | معراج پیامبر؛ چگونگی و اهمیت آن

منبر ۲۰ دقیقه | معراج پیامبر؛ چگونگی و اهمیت آن
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
۱. چگونگی معراج رسولالله (صلوات الله علیه)
امروز روز هفدهم ماه رمضان، سالروز معراج نبی مکرم اسلام است. بنابر آیات قرآن و احادیث متواتر شیعه و اهل سنت، پیامبر در مدت پیامبری خود بارها به معراج رفتند که مهمترین آنها در روز هفدهم رمضان سالهای پایانی حضور پیامبر در مکۀ مکرمه بود. در روایتی، معراج پیامبر بهصورت کامل از زبان خود پیامبر بیان شده است. اگر میخواهید امروز با کلام حضرت رسول مکرم اسلام همراه شویم و این سفر عجیب و فوقالعاده را مرور کنیم، هدیه محضر مقدس و منور ختمی مرتبت محمد بن عبدالله صلوات بلندی عنایت کنید.
پیامبر(ص) فرمود من در مکه بودم که جبرائیل نزد من آمد و گفت: «ای محمد، برخیز». برخاستم و کنار در رفتم. ناگاه جبرائیل و میکائیل و اسرافیل را در آنجا دیدم. جبرائیل، مرکبی به نام «براق» نزد من آورد و به من گفت: «سوار شو».
عجب مسافرت عجیبی. سه فرشتۀ بزرگ الهی آمدهاند بدرقه! وسیلۀ سفر براق! مقصد سفر عرش الهی! اگر بندۀ خدا شدی مسافرتت هم مسافرت ویژه خواهد شد!
پیامبر میفرماید بر براق سوار شدم و از مکه بیرون رفتم. به بیتالمقدس رسیدم. هنگامی که به بیتالمقدس رسیدم، فرشتگان و پیامبران از آسمان به زمین، نزد من فرود آمدند و مرا به داشتن مقام و منزلت ارجمند در پیشگاه خداوند مژده دادند. آنگاه در بیتالمقدس نماز خواندم و پیامبران به من اقتدا کردند. پس از آن، جبرائیل دستم را گرفت و مرا بالای مقام صخره برد و بر روی آن نشاند. ناگاه ماجرای معراج را پیش خود دیدم که مانند آن را در شکوه و جلال، هرگز ندیده بودم. از آنجا به آسمان اول، آسمان دنیا، صعود کردم. آنان به من سلام میکردند.
سپس جبرائیل مرا به آسمان ششم برد. در آنجا، انبوه آفریدگان و کروبیان (مجردات و فرشتگان و ارواح) را دیدم. سپس همراه جبرائیل به آسمان هفتم صعود کردم. در آنجا با آفریدگان خدا و فرشتگان بسیاری دیدار کردم.
در این سفر پیامبراکرم دو سیر داشتند: یکی سیر زمینی که از مکه به مسجدالاقصی رفتند و دیگری سیر آسمانی که از مسجدالاقصی به آسمانها عروج کردند و تمام اینها در یک شب انجام شد.
سیر آسمانی حضرت از مسجدالاقصی شروع شد. پیامبر در آسمان اول آدم ابوالبشر را دید، آنگاه فرشتگان دسته دسته به استقبال آمده و به پیامبر خوش آمد گفتند و با روی خندان بر آن حضرت سلام کرده و تهنیت و تبریک گفتند. یکی از فرشتههایی که پیامبر در این آسمان دیدند و با او سخن گفتند عزرائیل است. وقایع بسیار جالب و درسآموزی در اینجا هست که وقت آن نیست وگرنه بیان میکردیم. وی سپس به آسمان دوم صعود کرد و آنجا با حضرتیحیی و حضرتعیسی دیدار کرد. پس از آن در آسمان سوم با یوسف، در آسمان چهارم با حضرت ادریس، در آسمان پنجم با هارون بن عمران و در آسمان ششم با موسی بن عمران ملاقات کرد. پیامبر(ص) در آسمان هفتم به جایی رسید که جبرائیل از رسیدن به آن مقام عاجز بود. او به پیامبر گفت: «من اجازۀ ورود به این مکان را ندارم و اگر به اندازۀ سر انگشتی نزدیکتر شوم بال و پرم خواهد سوخت.» آنگاه حضرتمحمد(ص) در آن جهان سراسر نور و روشنایی، به اوج شهود باطنی و قرب الی الله و مقام «قاب قوسین أو أدنی» رسید. در اینجا گفتوگویی میان پیامبر و خدا، شکل گرفت که با عنوان حدیث معراج شهرت یافته است.
پیامبر در بازگشت نیز در بیتالمقدس فرود آمد و راه مکه را در پیش گرفت و پیش از طلوع فجر به خانه امهانی رسید. او برای اولین بار، راز خود را به وی گفت و در روز همان شب، در مجامع و محافل قریش پرده از رازش برداشت.
واقعۀ معراج از نظر قریش امر محالی بود. آنان پیامبر(ص) را تکذیب کردند و گفتند: در مکه کسانی هستند که بیتالمقدس را دیدهاند و از او خواستند کیفیت ساختمان آن را تشریح کند. پیامبر ویژگیهای ساختمان بیتالمقدس را بیان کرد. سپس از او خواستند تا برای اثبات صدق گفتارش، از کاروان قریش برایشان خبر دهد. پیامبر گفت که آنها را در تنعیم دیده است که شتر خاکستری رنگی پیشاپیش آنان حرکت میکرده و کجاوهای روی آن بوده است. او همچنین خبر داد که اکنون کاروان وارد شهر مکه میشود. چیزی نگذشت که کاروان وارد شهر شد و ابوسفیان و مسافران، گزارش آن حضرت را تصدیق کردند.
۲. اهمیت معراج
۲.۱. معراج بزرگترین اتفاق زندگی بشریت
معراج پیامبر (صلوات الله علیه) مهمترین اتفاق زندگی بشر بود. این که بشری بتواند از عالم دنیا گذر کرده و بعد از گذر از آسمانهای هفتگانه به عرض الهی و مقام قرب الهی برسد و تا جایی بالا برود که دیگر جبرائیل پر بریزد و به تعبیر قرآن «قاب قوسین او ادنی»
مرحوم شیخطوسى در امالى از ابن عباس، از پیامبر اسلام (صلوات الله علیه) نقل مىکند: «لما عرج بى الى السماء دنوت من ربى عز و جل حتى کان بینى و بینه قاب قوسین او ادنى: هنگامى که به آسمان معراج کردم آن چنان به ساحت قدس پروردگارم نزدیک شدم که میان من و او فاصله قوسین یا کمتر بود.»
این اتفاق بینظیری است که انسان به مقامی برسد که از آن برای مخلوقی نزدیکتر امکان نداشته باشد. به تعبیر عرفا معراج پیامبر نقطۀ وصل قوص نزول به قوص صعود بود.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
فقط یک نفر در عالم وجود به این مقام رسید و آن پیامبراکرم بود و یک واقعه محل و محمل این اتفاق بزرگ عالم بشریت بود و آن معراج بود.
من خودم را عرض میکنم، نمیتوانم این مقام را بفهمم. چقدر این مقام بالاست. از عالم دنیا جدا شوی، عرض خواهیم کرد، با این جسم بالا بروی. مقام قرب الهی را در حد امکان درک کنی و برگردی! من فقط میگویم امیدوارم پای این منبرها کسانی باشند این مطالب را با قلبشان درک کنند. اما با این که این مقام را درک نمیکنم، ولی خدا را شکر میکنم جزو امت این پیامبر هستم و این افتخار نصیب پیامبر ما شده که برود در عرش الهی همسخن خدا شود. خدا را شکر میکنم که سر سفرۀ روایات اهلبیت، این واقعۀ عظیم را تحلیل میکنم که آنها دربهای شهر علم پیامبر هستند. خودم را عرض میکنم با این که توان درک آن مقام والا را ندارم، اما طمع میکنم که گوشهای از این امر بزرگ را بفهمم.
آب دریا را اگر نتوان کشید پس به قدر معرفت باید چشید
آری نمیتوانیم آن را بهصورت تفصیل درک کنیم، ولی میتوانیم در حد و اندازۀ خودمان بهصورت اجمالی آن را بفهمیم. حال عزیزان اگر میخواهید به مقامات معنوی برسید و اگر میخواهید در مقام قرب الهی پیش بروید با بنده همراه باشید تا در ادامۀ سخن خدمت شما چگونگی این قرب الی الله را عرض کنم.
۳. شبهات معراج
۳.۱. شبهۀ زمان معراج
در جواب باید عرض کنم که اولاً این روایت است و این روایت اتفاقاً صحیحالسند و از لوازم شیعه بودن هم هست. اما اگر کسی این سؤال را از شما کرد و گفت چطور میشود که پیامبر به معراج بروند و بیاییند و هنوز آب کوزه تمام نشده باشد در جواب بگویید: «آدمی که هنوز قوانین آسمان مادی این دنیا را کشف نکرده چطور میخواهد دربارۀ آسمانهای دیگر نظر بدهد؟» این بد نیست که کسی سؤال کند، بد این است که تا وقتی که نفهمیدند آن را انکار میکنند؟ شما هنوز از تعداد کهکشانهای آسمان اول خبر ندارید! شما هنوز از قوانین سیاهچالهها که مال همین آسمان اول است بیخبرید. شما که هنوز ملیاردها مجهول دربارۀ این دنیا دارید چگونه میخواهید دربارۀ قوانین عالم معنا سخن بگویید؟ علم این را بگذارید برای اهلش.
اتفاقاً جرقۀ نظریۀ نسبیت انیشتین در ذهن او بعد از شنیدن همین روایت زده میشود و الان این نظریه اثبات علمی شده است که زمان امری نسبی است و دانشمندان علم فیزیک آن را پذیرفتهاند و اثبات آن هم سخت نیست و با فرمول سادۀ محاسبۀ سرعت میشود آن را اثبات کرد. اما در این نسبی بودن مثالی میزنم، برای فهم راحتتر مسئلۀ نسبی بودن زمان که معروف است. شما هم راحت میتواید امتحان کنید. فرض کنید انگشت سبابۀ دست راستتان را در آب داغ بیشتر از هشتاد درجه و انگشت سبابۀ دست چپتان را در آب یخ دوسه درجه چند دقیقه نگه دارید بعد از چند دقیقه، لیوان بزرگی آب حدوداً چهل درجه را بگذارید و هر دو انگشتتان را در آن فرو ببرید. انگشتان دست راست که در آب داغ بود احساس میکند این آب سرد است و انگشت دست چپ که در آب سرد بود احساس میکند این آب داغ است. در صورتی که شما میدانید دمای آب ثابت است اما سرد بودن و داغ بودن برای دست ما نسبی است.
از این مثال بهصورتی بسیار ساده نسبی بودن زمان را میتوان فهمید. البته در این مقام اثبات دقیق و علمی این مسئله نمیگنجد. فقط بدانیم که اگر شبههای از دین به ما رسید، سریع دین را رد نکنیم. با کارشناسان دینی مطرح کنیم و جواب بگیریم. مثلاً یکی از مطمئنترین راهکارها مرکز پاسخگویی به شبهات دینی با شماره تلفن ۰۹۶۴۰۰ است. جواب شبهات را بهراحتی و سرعت و دقت و از طریق راههای ارتباطی مختلف میدهند
۴. نماز ، راه معراج
درد ما این است که عبد نیستیم. اگر عبد بودیم معراج هم میرفتیم. اما راه چاره چیست؟ از کجا باید شروع کنیم که معراجی شویم؟ راه را خود روایات به ما نشان دادهاند. اگر میخواهی معراج بروی، اگر میخواهی معراجی بشوی، نماز بخوان! به نمازت اهمیت بده. پیامبراکرم فرمودند: «الصَّلاهُ مِعراجُ المُومِن» مؤمن اگرمیخواهد معراج برود، نماز بخواند. نماز شکل عروج پیامبر در آسمان هفتم است. همۀ کارهایی که ما در نماز انجام میدهیم، همه و همه توسط پیامبر در معراج انجام شد. از تکبیره الاحرام تا نماز، همه و همه توسط پیامبر در معراج انجام شد. حالا اگر دلتنگ معراج هستی، نماز بخوان! نماز آنقدر مهم است و آثار دارد که اصلاً بدون نماز رسیدگی به دیگر اعمال شروع نمیشود. امامرضا فرمودند: «ان قُبِلَت قُبِلَ ما سِواهَا وَ اِن رُدَّت رُدَّ مَا سِوَاهَا » اگر نماز قبول شود، همۀ اعمال قبول میشود و اگر رد شود، خدای نکرده، همۀ اعمال رد میشود. نگو که من به دیگران کمک میکنم، توی دلم خدا را دوست دارم، به سیل زدهها کمک کردم، ده تا مدرسه ساختم، روضه شرکت کردم، سینه زدم. همۀ اینها خوب است. آیا نمازت را خواندی یا نه؟ نماز نخ تسبیح اعمال است، اگر نباشد دانهها از هم میپاشد. نماز انسان را معراج میبرد، هرکس به اندازۀ ظرفیتش. میدانم ما توان نماز ائمه را نداریم، ولی انتظار نیست که شیعه امامعلی(ع) نمازش را سبک بشمارد و در آخر وقت بهجا بیاورد. آدم برخی را که میبیند از نماز خواندنشان ناراحت میشود. اصلاً برخی از نماز خواندنها بیاحترامی به نماز است.
اگر میخواهیم به معراج نزدیک شویم با نماز باید حرکت کنیم. وسیلۀ نزدیککردن ما به خدا نماز است «اَلصَّلاَهُ قُربَانُ کُلِّ تَقِیٍّ:نماز نزدیککنندۀ هر انسان با تقوی به خداست.» این تقید به نماز فقط مخصوص ائمه و علما و شهدا نیست. فرد عادی هم میتواند با این نماز به خدا برسد، به معراج خود برود. یکی از اقوام ما بازنشسته بود. با تاکسی کار میکرد، اما عجیب به نماز اول وقت اهتمام ویژهای داشت. دیوانهوار مواظب نماز اول وقتش بود. اذان که میشد مسافر توی تاکسی را دم مسجد میبرد و میگفت دو برابر کرایهتان را به خودتان میدهم، نماز اولم را میخوانم و میآیم تا برویم. یک بار با او مسافرت بودیم. چهارپنج کیلومتر مانده به مقصد، اذان شد. زد بغل جاده وضو گرفت. با همان حالت خستگی که از سفر عارض میشود گفتم حاجی، پنج دقیقۀ دیگر میرسیم شهر راحت نماز میخوانیم. جملۀ عجیبی گفت: «تو تعهدی کتبی به من بده من تا پنج دقیقۀ دیگر زندهام، من نمازم را به تأخیر میاندازم. خدا الان مرا صدا کرده، چرا به تأخیر بیاندازم؟» گذشت تا خبر فوت این بنده خدا به من رسید، کجا فوت کرد؟ توی مسجد. در چه حالی؟ در حال نماز. راست میگفت اگر نمازش را به تأخیر میانداخت شاید توی بازار یا کوچه از دنیا میرفت.
اگر میخواهیم به این معراج دست پیدا کنیم، بهترین راه این است که نمازهایمان را بیاوریم اول وقت. نماز اول وقت، طعم دیگری دارد. لااقل با خود عهد ببندیم نماز مغرب و عشا یا ظهر و عصر را ۱۰۰درصد اول وقت بخوانیم.
انشاءالله خدا به همۀ ما توفیق نماز اول وقت عنایت بفرماید.
منبر کوتاه ۲۰ دقیقه
.


