تفسیر سوره حمد ؛ جلسه ۴
۱۴۰۱-۰۱-۱۲ ۱۴۰۲-۰۶-۱۳ ۱۷:۵۰تفسیر سوره حمد ؛ جلسه ۴

تفسیر سوره حمد ؛ جلسه ۴
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
الحمدلله رب العالمین و صلى الله على جمیع الانبیاء و المرسلین و الائمه المعصومین علیهم السلام
در رابطه با باء حرف جر که در آیهى شریفه بسم الله به کار گرفته شده نکته دیگرى لازم است عرض کنم. کسى که مفهوم الله را درک بکند و در باطنش و در قلبش با دلایل و براهینى که در قرآن و روایات و عالم طبیعت هست به این معنا برسد که وجود مقدس او ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه است یقیناً خودش را و آن چه را که در اختیار دارد صرف غیر خدا نخواهد کرد، مثالش را به عبادت بزنیم که در آیات و روایات هم مطرح است، نماز عبادت است، بندگى است، در نماز نیت و توجه انسان و هم فکر و بدن و هم روح انسان ضرورتاً هزینه مىشود یعنى عبادتى است که در اینعبادت انسان و بخشى از آن چه که در اختیار دارد مصرف مىشود این عبادت داراى پاداش است پاداش این عبادت بر عهدهى کسى است که تمام خزائن جهان هستى ملک اوست و نزد اوست، مىگوییم ذات مستجمع جمیع صفات کمالیه، خالق ظاهر و باطن هستى است و پاداش را او که خالق آنچه که در ظرف ظاهر و باطن هستى است در اختیار دارد و دیگرى ندارد، دیگرى مثل خود انسان که فقر محض است و به قول فلاسفه موجود ممکن است، بیاید همهوجودش را به نماز بکشد و بخشى از آنچه که در اختیار دارد مثل لباس و مالش را و خانه اش را که در آنها نماز مىخواند و این عبادت را به نیت جلب نظر غیر خدا که آن هم فقر محض است انجام بدهد، او که فقر محض است و مالک خزائن ظاهر و باطن عالم هستى نیست و کلیدى در اختیار او نیست محتاج آفریده شده و همیشه هم این احتیاج را دارد حتى بعد از مرگ و تا روز قیامت هم نیازمند است این فقیر که مالک چیزى نیست و قدرت احاطى هم ندارد و کلیدى هم در اختیارش نیست چگونه به آدم پاداش بدهد؟
امور دیگر هم همین طور است یعنى اگر کسى در هر امرى، چه امر عملى چه امر اخلاقى چه امر مالى هزینهى غیر بشود چیزى بدست نمى آورد موقعى هزینه مىشود که الله را باور بکند و باور بکند که ذات مستجمع جمیع صفات کمال همهى کلیدها دستش است و غیر او کلیدى در اختیار ندارد. بنابراین مىآید هزینهى او مىشود از رحمت او هم که بهره مىگیرد که از آثار رحمتش همین نیروهاست، وقتى از آثار رحمانیت و رحیمیت او هم بهره گرفت و همهى این حقایق اعتقادى و عملى را هم از الله و رحمان و رحیم کسب کرد، کاملًا مىشود یک مجرور که جارش پروردگار عالم است آن وقت سایهى این جار بر سر این مجرور مىافتد و این جار که الله و رحمان و رحیم است فیوضات مادى و معنویش را در همهى زمینهها به طرف بنده اش مىکشد حالا این مسئله را شما مىتوانید در آیات کتاب خدا، قرآن مجید ببینید من یکى دو نمونه از آن آیات را مىخوانم بقیه اش را شما از قرآن مجید مىتوانید به یادداشت هایتان اضافه کنید ﴿إِنَّ اللَّهَ یُدافِعُ عَنِ الَّذِینَ آمَنُوا﴾ (۱) خدا دفاع گر از اهل ایمان است، اهل ایمان چه کسانى هستند آنهایى که با جان و مالشان هزینهخدا مىشوند ﴿إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ الَّذِینَ آمَنُوا بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ ثُمَّ لَمْ یَرْتابُوا﴾ در ایمان که قوى هستند و شکى و تردیدى ندارند به این نقطه رسیدند یعنى نقطهى یقین خدا به مبدأ و به معاد ﴿وَ جاهَدُوا بِأَمْوالِهِمْ وَ أَنْفُسِهِمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ﴾ (۲)
که در اغلب آیات قید فى سبیل الله در کنار امور مردم مومن آمده، این مومنى که خودش و مالش به هر شکلى براى پروردگار عالم هزینه شده خدا با او چه مىکند، دفاعش را به طرف او مىکشد غفرانش را به طرف او مىکشد، رحمت و آثارش را به طرف او مىکشد و این همه از قلب بسم الله الرحمن الرحیم که به حالت علمى و عملى در وجود انسان طلوع بکند در مىآید.
این مقدمه تکمیلى بود بر مسئله جار و مجرورى که دیروز شنیدیم که در الفاظ باء جر مىدهد امّا در معنا جار خود حضرت حق است و مجرور هم عبد واقعى حضرت حق است و آنچه که کشانده مىشود به طرف عبد از طریق رحمانیت و رحیمیت فیوضات مادى و معنوى، وجود مقدس حضرت حق است، این که کراراً عنایت فرمودید فیوضات مادى و معنوى خیلى جالب است که در قرآن مجید رحمانیت و رحیمیت مواردش بیان شده که کجا جلوهى رحمانیت و کجا جلوهى رحیمیت است، در هر دو بخش بیان شده، هم در بخش مادى و هم در بخش معنوى و هر دو یعنى هم براى رحمانیت هم براى رحیمیت در رابطه با ایمان و عمل صالح دو بخش معنوى در سورهى مریم آیهى ۹۶ ملاحظه مىکنید که این آیه هم از آیات بسیار مهم قرآن مجید است، کلّى مژده و بشارت در این آیه است که حقیقت آیه مىخواهد بگوید:
کسانى که متعلق این آیهاند در دنیا و آخرت تنها نخواهند ماند، آیهى ۶۹ سورهى نساء وضع ایشان را بیان کرده ﴿وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً﴾ (۳) آیه میدان بحث زیادى دارد که اینجا جایش نیست چون به عنوان نمونه بیان مىشود ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ*﴾ آنکه مومن واقعى و اهل عمل است، یعنى باطنش منور به یقین به حضرت حق و به معاد است این ایمانش هم اینقدر قوى است که در منش و روش و رفتارش طلوع مىکند به صورت عمل صالح ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا﴾ (۴) که این سین هم با این که روى فعل مضارع است (سین) تحقیق است یعنى قطعاً رحمان در قلوب مردم براى او سرمایهى محبت ایجاد مىکند یعنى دلهاى مردم مؤمن به او محبت پیدا مىکند، او محبوب مردم مىشود و وقتى محبوب مردم شد و تنها نبود و یاران فراوانى داشت مىتواند اهداف و طرحهایش را راحت با کمک دیگران پیاده بکند و از محبت دیگران نسبت به خودش در راه خدا بهرهى فراوان بگیرد چنانکه بخش عمدهاىاز علماى بزرگ ما و اهل ایمان و اولیاى خدا به خاطر محبوب شدنشان در قلوب مردم مومن کارهاى مهمى کردند البته کافران که ما را دوست ندارند، منافقان که ما را دوست ندارند، دلهاى نجس سراغ ما نمىآیند آنها را پروردگار در سورهى انفال مىفرماید: ﴿عَدُوَّ اللَّهِ وَ عَدُوَّکُمْ﴾ (۵)
پس منظور از این قلبها، قلبهاى پاک قلبهاى مردم مؤمن قلبهاى مردم مسلمان است، همین که خدا انسان را به خاطر ایمان و عمل صالحش محبوب دیگران کرد به حرفش گوش بدهند و با همان مردم مومن کارهاى مهمى را مىتواند انجام بدهد با یک اعلامیه مىتواند مردم را به خیابان بکشد و دولت ظالمى را فلج بکند با یک سخنرانى مىتواند جبههها را گرم نگه دارد و با همان مردم مىتواند اسلام را از شرّ اشرار نجات بدهد، در سطح پایینتر از طریق محبت همان مردم مىتواند ده تا درمانگاه
درست بکند، ده تا مسجد بسازد، مىتواند پل بسازد، مىتواند حمام بسازد و مىتواند براى مردم فقیر خانه بسازد، پیغمبر مىفرماید: «المومن کیس» (۶) آدم مومن باهوش و با فراست است هیچ وقت سرمایهها را معطل نخواهد کرد وقتى مىبیند خداوند متعال چنین سرمایهاى را براى او در قلوب دیگران قرار داده از این سرمایه بهره مىگیرد کارهاى مهمى را مىکند.
امّا جلوهى رحمانیت در طبیعت عالم ﴿أَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ﴾ (۷) خیلى از لغات قرآن به خاطر اینکه آدم از ادبیات گاهى فاصله مىگیرد آدم را به اشتباه مىاندازد مثلًا خیلى از ترجمههاى قرآن را من دیدم به خصوص ترجمه بعضى از بزرگان را که در سورهى اسراء دچار این اشتباه شده اند، البته اشتباه به خاطر فاصله شان از ادبیات عرب است شما مىدانید اصل ریشه و مایهاى که ما را در شناخت حقایق آیات و روایات کمک مىدهد ادبیات عرب است یعنى آدم اگر مجتهد در صرف و نحو نباشد و خودش بخواهد آیات و روایات را تحلیل بکند خیلى ناقص تحلیل مىکند و یا در ترجمه کردنش به اشتباه مىافتد و این اشتباه را هم ممکن است از طریق نوشتن یا منبر بکشد در مردم، در آیهى انفاق در سورهى اسراء پروردگار مىفرماید که وقتى مىخواهید انفاق بکنید ﴿لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ﴾ (۸) این به معناى آن نیست که دستت را بلند بکنى و به گردنت چفت بکنى یک کارى که ما باید دنبالش باشیم کار اصطلاح شناسى است ﴿وَ لا تَجْعَلْ یَدَکَ مَغْلُولَهً إِلى عُنُقِکَ﴾ این جمله اصطلاح است یعنى بخیل نباش که در فارسى هم مىگویند فلانى خیلى آدم دست بستهاى است معنیش این نیست که دستش را با طناب بسته یا با زنجیر بسته یا به گردنش بسته یعنى بخیل است قرآن مجید مىگوید: نه کاملًا بخیل باش ﴿وَ لا تَبْسُطْها﴾ یدک ﴿کُلَّ الْبَسْطِ﴾ (۹) نه اینکه بیا حتى فرش زیر پایت و اجناس آشپزخانه را در راه خداانفاق کن، ﴿کانَ بَیْنَ ذلِکَ قَواماً﴾ (۱۰) نه افراط بکن نه تفریط، چون در صورت افراط و تفریط ﴿فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً﴾ (۱۱). این جا بعضیها ترجمه کردهاند که از چشم مردم افتاده و خواهى نشست اینجا قعد به معنى نشستن است قعد از افعال قلوب است که دو تا مفعول هم مىگیرد که مىبینید در متن آیه هم دو مفعول گرفته ﴿مَلُوماً مَحْسُوراً﴾ قعد اینجا به معنى صار است یعنى ملامت شده مىشوى در این آیهى شریفهى ملک آیه ﴿أَ وَ لَمْ یَرَوْا إِلَى الطَّیْرِ﴾ (۱۲)
و نظیر این آیه از افعال قلوب رأى است که به معنى علم است، به معنى ظن و گمان است، بیشتر به معنى علم است ﴿أَ وَ لَمْ یَرَوْا﴾
آبا ندانستند نه ندیدند، آیا ندانستند اینجا استفهام انکارى هم هست، چرا مىدانند و در عین دانستن به انکار حقایق بر مىخیزند.
واقعاً خیلى عجیب است وقتى من بچه بودم بعضى از مهمانها مىگفتند حجت به همه تمام است خیلى برایم معلوم نبود، یعنى چه، امّا الان با این آیات خیلى روشن است که حجت بر همگان تمام است مثلًا در بارهى مشرکین و بت پرستان شما ببینید در سورهى بقره مىگوید ﴿فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ (۱۳)
متعلق تعلمون حذف شده و محذوف است چون قرآن فصیح و بلیغ است، خیلى متعلقات را لازم نبوده بیاورد چون براى اهلش روشن است ﴿فَلا تَجْعَلُوا لِلَّهِ أَنْداداً﴾ براى خداوند شریک و بت قرار ندهید ﴿وَ أَنْتُمْ تَعْلَمُونَ﴾ و حال اینکه مىدانید خداوند متعال داراى وحدت حق به معناى حقیقى است و در اراده و فعلش نیازى به بتها ندارد شما مىدانید ولى با داناییتان دارید این کارها را انجام مىدهید.
الان غرب هر جنایتى که دارد در عراق و افغانستان مىکند بر مبناى جهل که نیست مىداند و جنایت مىکند زشتى را مىداند، ظلمش را مىداند بیشتر عالمان دین و اهل فجور، عالم به اعمال خود هستند اگر پرندگانشان یک سال نپرند حیات در زمین به عمرش خاتمه داده مىشود یعنى موجودات زنده اعم از انسان و حیوانات همه مىمیرند به علت این که اگر این پرندگان پرواز نکنند تعداد حشرات حمله کنندهى به مزارع و درختان این قدر زیاد مىشود که تمام محصولات به وسیلهى اینها درو مىشوند زمین دیگر نمىتواند انبار غذاى موجودات زنده بشود علت پریدن اینها هم یکى بالشان است که فوق العاده قوى است و یک علتش هم این است که استخوانهاى پرندگان توخالى است یعنى مثل طیاره که بدنش را با آلومینیوم مىسازند آلومینیوم فشرده که سبک باشد بتواند از زمین بلند بشود پرندگان هم مثل ما استخوانهایشان تو پر نیست تو خالى است که با آنها هم خوب زندگى مىکنند و هم راحت پرواز مىکنند و تمام خطراتى که متوجه این انبار رزق است همین پرندگان دفع مىکنند البته براى شرح بهتر باید کتابهایى در رابطه باپرندگان و حشرات و گیاهان و رابطهى بین این موجودات با همدیگر را بخوانید ﴿إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ بَصِیرٌ﴾ (۱۴) پروردگار شما به هر چیزى بصیر و بینا است و اگر در این جلوهى رحمانیت نیاز به پرندگان نبود انبار روزى مىسوخت و تمام مىشد این آیه یکى از مواردى است که رحمان را در امر عادى به کار گرفته، من رحمان و رحیم هر دو را با هم عرض مىکنم، مسئله رحیمیت حضرت حق در دنیا که اگر نبود به جز انبیاء و ائمه و اولیاء خاص خدا درِ نجات، به روى کسى قطعاً باز نبود، یکى از موارد ظهور رحمت رحیمیه در باب توبه است اگر گنهکارى توبه بکند توبه با شرایطى که برایش در قرآن مجید بیان شده ﴿إِلَّا مَنْ تابَ وَ آمَنَ وَ عَمِلَ عَمَلًا صالِحاً﴾ (۱۵) یا ﴿تابُوا وَ أَصْلَحُوا﴾ (۱۶)*.
این را من از همهى شما درخواست مىکنم اگر جایى خواستید بحث توبه را مطرح بکنید شرایط بسیار زیبا و عالى توبه در کنار لغت توبه در اغلب آیات ذکر شده، ما یک بحث جامعى را باید به مردم تحویل بدهیم که من تا حالا نشنیدهام، دیدم به خصوص شبهاى احیاء که با پدرم مىرفتم در مساجد آنجا دیده بودم که گوینده از سورهى مبارکهى زمر فقط این آیه را مطرح مىکرد ﴿قُلْ یا عِبادِیَ الَّذِینَ أَسْرَفُوا عَلى أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَهِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِیعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ﴾ (۱۷) در حالى که حدود چهار تا پنج آیه با واو عاطفه یا با غیر واو عاطفه اتصال به این آیه دارد یعنى مجموعه را باید براى مردم گفت که یک غذاى کامل معنوى نصیبشان بشود حالا ﴿فَتَلَقَّى آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ﴾ (۱۸)
آدم از پروردگارش کلمات را دریافت کرد این جا (من الله) ندارد جالب است ﴿مِنْ رَبِّهِ﴾ دارد به معنى رو کردن به تائب یعنى آشتى کردن با تائب، قبول توبهى تائب است ﴿فَتابَ عَلَیْهِ﴾ یعنى توبه آدم را قبول کردم ﴿إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ﴾ من بسیار توبه پذیرم تواب صیغهى مبالغه است، رحیم هم که صفت مشبهه است یعنى رحمت من، مهر من، محبت من، به تائب عامل، این است که توبه اش را قبول بکنم اینجا مىبینید که رحیمیت اختصاص به قیامت پیدا نکرده و از لوازم رحیمیت پروردگار که خیلى مهم است این است که ایمان اهل ایمان را حفظ مىکند و از آفات و بلاها نگه مىدارد تا روز قیامت بتوانند به پاداش لازم برسند و عجیب این است که آنهایى که مىگویند رحیمیت فقط اختصاص به مومنان دارد و حق دیگران نیست این آیه، این اختصاص را دفع مىکند و علناً مىگوید رحیمیت خدا فقط اختصاص به اهل ایمان ندارد.
خداوند بنا ندارد که شما را ضایع کند ﴿وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ﴾ (۱۹)
خطاب به مردم مومن است ﴿وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُضِیعَ إِیمانَکُمْ﴾ معلوم است دیگر ایمان به کم اضافه شده معلوم است که اهل ایمان را مىگوید بعد مىگوید ان الله با حرف مشبهه بالفعل که حرف تاکید است یعنى یقیناً و قطعاً ﴿إِنَّ اللَّهَ بِالنَّاسِ لَرَؤُفٌ رَحِیمٌ﴾ خدا به تمام انسانها رأفت و رحمت دارد به تمام انسانها، اگر انسانى دلش خواست از کفر و شرک و نفاق و گناه در بیاید و اهل ایمان بشود خدا مهربان است و قبولش مىکند و راحت هم قبول مىکند و ایمانش را هم حفظ مىکند. یک مورد دیگر رحمت در سوره مبارکه بقره آیه ۲۱۸ که در مورد ایمان و هجرت و جهاد است این آیه مربوط به آخرت است ﴿إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ﴾
﴿الَّذِینَ هاجَرُوا وَ جاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أُولئِکَ یَرْجُونَ رَحْمَتَ اللَّهِ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ (۲۰)
اهل ایمان و جهاد و هجرت حتماً و همیشه و دائما به رحمت خدا دلگرم هستند دلگرمیشان هم درست است چون ﴿وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾ هم گناهان اهل ایمان و اهل هجرت و اهل جهاد را مىآمرزد و هم از آثار رحیمیتش آنها را بهره مند مىکند.
پی نوشت ها:
(۱) حج (۲۲): ۳۸.
(۲) حجرات (۴۹): ۱۵.
(۳) نساء (۴): ۶۹.
(۴) نساء (۴): ۶۹.
(۵) انفال (۸): ۶۹.
(۶) مجموعه ورام: ۲/ ۲۹۷؛ الدعوات: ۳۹، حدیث ۹۴.
(۷) نحل (۱۶): ۷۹؛ ملک (۶۷): ۱۹.
(۸) اسراء (۱۷): ۲۹.
(۹) اسراء (۱۷): ۲۹.
(۱۰) فرقان (۲۵): ۶۷.
(۱۱) اسراء (۱۷): ۲۹.
(۱۲) ملک (۶۷): ۱۹.
(۱۳) بقره (۲): ۲۲.
(۱۴) ملک (۶۷): ۱۹.
(۱۵) مریم (۱۹): ۶۰؛ فرقان (۲۵): ۷۰.
(۱۶) بقره (۲): ۱۶۰؛ نساء (۴): ۱۴۶.
(۱۷) زمر (۳۹): ۵۳.
(۱۸) بقره (۲): ۳۷.
(۱۹) بقره (۲): ۱۴۳.
(۲۰) بقره (۲): ۲۱۸.
.






