رمضان ؛ ماه حرکت به سوی خداوند
۱۴۰۱-۰۱-۱۱ ۱۴۰۲-۰۶-۲۶ ۱۲:۴۸رمضان ؛ ماه حرکت به سوی خداوند

رمضان ؛ ماه حرکت به سوی خداوند
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم.
این حرفها حساب و کتابش به دست توست *** از چشم تر نپرس، جوابش به دست توست
دل را به جبر اهل نظر میکنی ولی *** خوب است اختیار ثوابش به دست توست
سر میکشد خمار نجف در خیال من *** از سر کشید چه باک شرابش به دست توست
آوار میکنی دو جهان را به میل خویش *** آباد آنکه چشم خرابش به دست توست
آن سفرهای که حضرت حق باز کرده است *** نانش به دست فاطمه، آبش به دست توست
شریعتی: «صلی الله علیک یا امیرالمؤمنین» سلام میکنم به همه دوستان عزیزم، بینندههای خوب و شنوندههای بسیار نازنین، این ایام را تسلیت میگویم و آرزو میکنم انشاءالله همه ما زیر سایهی امیرالمؤمنین عاقبت بخیر شویم و در این مسیری که آغاز کردیم، ثابت قدم بمانیم. امشب آخرین شب از شبهای قدر است. انشاءالله به حرمت نام امیرالمؤمنین آنچه خداوند به بندگان خوبش عطا میکند، به همه ما عنایت کند و ظرف وجودیمان را برای نزول برکات فراهم کنیم و آماده و مهیّا کنیم. در محضر حجت الاسلام و المسلمین عاملی هستیم، سلام علیکم و رحمه الله، خیلی خوش آمدید.
حاج آقای عاملی: بسم الله الرحمن الرحیم، عرض ادب و احترام دارم خدمت همه مردم عزیز، آرزوی موفقیت و قبولی اعمال را دارم و از خداوند متعال بهترین تقدیرات را برای ملت بزرگمان در آخرین شب قدر مسئلت دارم. مرسوم است که در شهادت حضرات معصومین تسلیت عرض میکنند، شما هم تسلیت گفتید ولی بنده هیچوقت تسلیت عرض نمیکنم. الآن میگویم «آجرکم الله» بر مصیبت امیرالمؤمنین ولی تسلیت نه. در شهادت امام حسین هم همه تسلیت میگویند ولی من نمیگویم. «سلّی یسلّی تسلیه» به معنی فراموشاندن است. یعنی خدا این مصیبت را فراموشت کند. ما قرار نیست حسین را فراموش کنیم. ما قرار نیست حسین را سال ۶۰ هجرت دفن کنیم. قرار نیست به حسین نگاه عتیقهای داشته باشیم. قرار نیست به حسین به چشم «قضیه فی واقعه» نگاه کنیم. ما اصلاً قرار نیست علی بن ابی طالب را فراموش کنیم و به همدیگر تسلیت بگوییم. علی باید در تمام زندگی ما حضور داشته باشد. در بازار ما، در سیاست ما، در انتخابات ما، در موضعگیریهای جهانی ما و در آداب و رسوم ما، عروسی و عزای ما همیشه باید حیّ و حاضر باشد. گفتند: «اعینونا» یعنی خودتان را شبیه ما کنید. ما مأمور هستیم که شباهت را به آنها برسانیم و مصیبت خیلی بزرگ است که رابطه طوری تعریف شود که ما امام حسین را برای ده شب محرم بخواهیم. حیف است که گلوی مبارک امام حسین برای ده شب بریده شود. حیف است امیرالمؤمنین با آن شخصیت و جاذبه عظیم، معجزه رسالت خاتمیت، مدینه المعاجز، چه تعبیری پیدا کنم. «جمعت فی صفاتک الأضداد فلهذا عزت لک الأنداد» اضداد بر تو جمع شده، برای همین است که لنگه ندارد. از یک طرف یک اخلاقی دارد که نسیم با آن لطافتش در برابر او شرمنده است. از طرفی هیبتی دارد که کوه و جمادات ذوب میشوند. خودشان گفتند: ما را فراموش نکنید.
حضرت زینب (س) در خطبهی مشهوری که در مجلس یزید داشتند، گفتند: «فکد کیدک، و اسع سعیک، و ناصب جهدک، فو اللَّه لا تمحو ذکرنا، و لا تمیت وحینا، و لا تدرک امدنا» هرکاری دوست داری بکن، اگر ما را از بین ببری و نام ما را از دلها بیرون آوری. حضرت ابراهیم وقتی کعبه را درست کرد، از خدا خواست که خدایا در کنار کعبه سنگی که یک کار فرهنگی است، از تو انسان کامل میخواهم. خدا به پیغمبر میگوید: اگر تو نباشی، من مکه را برای چه میخواهم؟ «لا أُقْسِمُ بِهذَا الْبَلَدِ، وَ أَنْتَ حِلٌّ بِهذَا الْبَلَدِ» (بلد/۱و۲) تو نباشی من مکه را برای چه میخواهم؟ اینکه در روایت هست زیارت امام حسین بالاتر از زیارت حجی هست، چون اگر امام حسین نباشد و انسان کامل نباشد، حج را میدزدند. خدا فرمود: «وَ لْیَطَّوَّفُوا بِالْبَیْتِ الْعَتِیقِ» (حج/۲۹) خداوند فرمود: بروید به خانهای که عتیق است طواف کنید. عتیق یعنی آزاد، الآن آزاد است یا اسیر است. حج ما اسیر است، نماز اسیر است. استقلال یعنی به غل و زنجیر کشیدن مفاهیم دینی. اینها را به غل و زنجیر میکشند و آنوقت جان دین را میگیرند. محققین اگر عرایض بنده را گوش میدهند، من میخواهم یک تحقیقی را شروع کنند در آستانه حج، هرسال دو اطلاعیه منتشر میشود. یکی مفتی اعظم عربستان منتشر میکند و یکی هم بیانیه مقام معظم رهبری است در مورد حج. دو برداشت کاملاً متفاوت، یعنی او یک چیزی میگوید، یک دین خنثی که نمازت را بخوان و برو و کاری نداشته باش که هر اتفاقی افتاد و هر ذلتی درست شد برای دین، هرچه را دزدیدند با اینها کار نداشته باش. برداشتی که مقام معظم رهبری از دین دارند، از حج، چرا به ما میگوید: بروید جایی بایستید که ابراهیم ایستاده است. «وَ اتَّخِذُوا مِنْ مَقامِ إِبْراهِیمَ مُصَلًّى» (بقره/۱۲۵) آنقدر این معنا دارد یعنی بروید به ابراهیم برسید، نه به کعبه. «یأتوک» نگفت: «یأتوا کعبه» جایی که تو ایستادی، بایستند و یک تنه بگویند: «أُفٍّ لَکُمْ وَ لِما تَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّه» یک تنه بگویند: «ما هذِهِ التَّماثِیلُ الَّتِی أَنْتُمْ لَها عاکِفُونَ» (انبیاء/۵۲) یک تنه بگویند: «إِنَّنِی بَراءٌ مِمَّا تَعْبُدُونَ» (زخرف/۲۶) الآن اینطور است؟ این شیطان بزرگی که بردگی مدرن را بر ذمه مسلمانها گذاشته است. به معنی تسلیت باید توجه کنیم، چون قرار نیست اهلبیت(ع) فراموش شوند.
شریعتی: از روز اول که حاج آقای عاملی تشریف آوردند، در یک سیری به سمت خدای متعال حرکت میکنیم، از باب «ففروا الی الله» از باب «و الیه راجعون» قرار است به خود خودش برسیم. در این مسیر یک منازل و ایستگاههایی است، به ایستگاه یغضب و بیداری اشاره کردند، بحث امروز را خواهیم شنید.
حاج آقای عاملی: بحثی را شروع کردیم که ما مکلف هستیم به این سفر معنوی برویم.
بغداد همان است که دیدی و شنیدی *** رو طلعت نو جو که آن را تو ندیدی
از دیگ جهان یک دو سه کفگیر که خوردی *** باقی همه دیگ آن مزه دارد که چشیدی
هرچه هست همینجاست. اینجا حرم خداست. اینجا اقتدار نفس ناطق انسانی همینجاست. اینجاست که اعضاء همه عوض میشوند. ما یک اعضای ظاهری داریم، چشم و گوش ظاهری داریم، اما یک چشم و گوش دیگری هم داریم. اگر در قلمرو حس حرکت کنیم این اعضاء تا دم قبر است و بعد از آن ما هستیم و ابد ما. در این سیر معنوی انسان بالغ میشود، ذائقهاش عوض میشود، سفرهاش عوض میشود، ادراکاتش عوض میشود. لذتش عوض میشود. وقتی بعضی از دنیا میروند، به خدا میگویند: چشم من کو؟ «وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً» (طه/۱۲۵) من چشم داشتم، دیگر نمیداند این چشم با نور کار میکند. الآن اینجا تاریک شود من هیچ نمیبینم. روز قیامت آفتاب نیست، «إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ، وَ إِذَا النُّجُومُ انْکَدَرَتْ» (تکویر/۱و۲) این چشم هست، دیگر به درد آنجا نمیخورد. به درد ابدیت نمیخورد. جناب صدرای شیرازی یک بیتی دارد:
چننان مکن که اگر راه حس فرو بندند *** تو خویشتن همه یکباره کور و کر یابی
یعنی در قلمرو حس که کاری کنی، از دروازه دنیا خارج شوی کور و کر هستی. شما باید اینجا گوش پیدا کنی، پیغمبر فرمود: علی جان، من هرچه میشنوم تو هم میشنوی و هرچه میبینم تو هم میبینی. امیرالمؤمنین میگوید: وقتی من پیغمبر را غسل میکردم در و دیوار گریه میکردند. صدای ملائکه را میشنیدم که نازل میشدند و نماز میخواندند و برمیگشتند. این چه چشم و گوشی است. در این مسیر ذائقه انسان که عوض شود، اصل خلقتی که خدا ما را برای آن خلق کرده است، برای این نمازهای تکراری نیست. حضرت امام میگوید: اگر معصوم یکبار نمازهای ما را بخواند، غصه میخورد. نماز خواص چطور میشود؟ امام سجاد به خدا عرض میکنند: «لولا الواجب من قبول امرک لنزهتک من ذکری ایاک» خدایا واجب الطاعه نباشی برایت نماز نمیخوانند. من نماز برایت میخوانم، من در برابر تو بایستم، «أین التراب و رب الارباب» ذره در برابر لا یتناهی چه نسبتی دارد؟ اینجاست که یک معمایی به ظاهر معما میشود که اینکه ما مکلف شدیم، غرض از این تکلیف چیست؟ میشود در برابر ذره اینقدر خدا تنازل کند؟ اینجاست که عالمی از ما نهفته است. جواب این به انسان برمیگردد. یعنی انسان یک مشت گوشت و پوست و استخوان نیست، بحث ما این است که این ذائقه وقتی بالغ میشود، در این منظومه یک جایگاهی برایش قائل میشوند، چون ذرات عالم شعور دارند.
حضرت آقای مهندسی یک مطلب بسیار نابی داشتند، ایشان اردبیل میآمدند، میگفتند: جلسات را پر کنید. من نمیخواهم بیکار بمانم. به ایشان گفتیم: شما تشریف ببرید سرعین، گفت: نه، من برای سرعین نیامدم. من برای خدا آمدم. نه روز را پر میکردیم و دهمین روز را خالی میگذاشتیم، گفت: دهمی را برای تشییع جنازه گذاشتید. ایشان یک جمله داشتند، «وَ لکِنْ لا تَفْقَهُونَ تَسْبِیحَهُم» (اسراء/۴۴) میگفت: اگر تسبیح تکوینی باشد که ما میفهمیم، پس قضیه فراتر از تسبیح تکوینی است. در این حرکت وقتی بالغ میشود ذائقهام عوض میشود، یک سفره خاصی عالم باز میکند. الآن درد اصلی ما در جامعه یکی همین است. ذائقه افراد با چه لذتی تنظیم شده است؟ ما یک آقایی داشتیم در آلمان زندگی میکرد. حضرت آقای علیپور که خیلی پولدار بود. به من میگفت: در آلمان ماشینی سوار میشدم که فقط من و صدر اعظم آلمان سوار میشدیم. تصمیم گرفت همه چیز را بفروشد و ۷۲ مدرسه درست کند. همه را فروخت و آمد در روستاها مدرسه درست کرد، مقداری کم آورد. یک خانه در تهران داشت بسیار نفیس، به دولت گفت: این را میفروشم، پولش را بده ۷۲ مدرسه را تمام کنم، بعد از مرگ من خانهی من برای تو! لذا وقتی از دنیا رفت در آسمان یک ستاره نداشت. ما الآن به این ذائقه احتیاج داریم.
یک آقایی به پیغمبر گفت: یا رسول الله، دیشب برایم سخت گذشت. فرمود: الحمدلله، گفت: یا رسول الله، دیشب برایم سخت گذشت. گفت: الحمدلله، گفت: یا رسول الله دیشب برایم سخت گذشت. حضرت فرمود: الحمدلله، گفت: یا رسول الله من میگویم: سخت گذشت، شما میگویی: الحمدلله! حضرت فرمود: الحمدلله که گذشت. نمیگذشت چه میکردیم؟ روایت است در نهجالبلاغه که میگوید: لذتهای مادی، شنیدنش بزرگتر از دیدن است. اما لذتهای آخرت دیدنش بالاتر از شنیدنش است. این لذتها که تنظیم شود، الآن بزرگترین مشکل دنیا، حساب کنید کسی که در زندگی شکست خورده است. آبرویش رفته است و هر لحظه برایش مرگ است، شما این را احیاء کنید. آیا میتوانیم از این لذت ببریم؟ اگر خودمان را محروم کنیم دیگران بهرهمند شوند، این برای ما لذت دارد؟ زهد ترک نیست، برای ما غلط معنا کردند. یک آمریکایی الآن مسلمان شود، بگوییم: خانه خوب نداشته باش، ماشین خوب نداشته باش و زاهد باش. میگوید: دینتان برای خودتان! زهد ترک برای اهداف برتر است. این را به هرکس بگویید، میپذیرد. میتوانید در یک منزل ده میلیاردی، بیست میلیاردی زندگی کنید، یک خانه پایینتر انتخاب میکنیم و با بقیه گره قلبها را باز میکنیم. برای سفره مردم نشاط میآوردیم. آقا رسول الله اینقدر گرسنه ماند که سنگ گرسنگی به شکمشان میبستند. آنقدر گرسنگی کشیدند، کلید خزائن الارض را آوردند، باز هم گرسنگی کشیدند. جبرئیل کلیدهای خزائن الارض را آورد و گفت: با حفظ منصب نبوت، گفت: نه! همین که یک روز داشته باشم و ساکت باشم و یک روز نداشته باشم صابر هستم، ولی نمیخواهم. صبر و شکر جزء ملکات اخلاقی است. شخصیت انسان با همینهاست. آنقدر گرسنگی کشید زنها به حال حضرت گریه کردند. آخر سر هم گرسنه از دنیا رفتند. هیچکس ندانست چرا پیغمبر این کار را کرد؟
دوران امام صادق رسید، سؤال کردند: چرا پیغمبر این کار را کرد؟ گفت: چون پیغمبر پدر امت بود. بعضی ادوار را نگاه کرد دید بعضی از مردم گرسنه هستند. گفت: عیب است پدر سیر باشد و بچهها گرسنه باشند. این روزها که منسوب به امیرالمؤمنین است، آنهایی که تحقیق میکنند در اراده امیرالمؤمنین، ارادهای که هیچکس نمیتواند از عهدهاش بربیاید. نفس پیغمبر است که آنجا ظهور کرده است. خودش را با پایینترین فرد طبقه جامعه تنظیم کرد. لیف خرما کفشش بود. گفتند: چرا از لیف خرما، گفت: چون پایینترین فرد جامعه من از لیف خرما کفش دارد. من باید در همان سطح باشم. حضرت منبر رفته بود، در منبر خطبه میخواند، لباسش را اینطور کرد. راوی میگوید: من بچه بودم. گفتم: پدرجان چرا علی چنین میکند؟ گفت: چون لباس دیگری ندارد، این لباس را شسته است، هم خشکش میکند و هم خطبه میخواند. گفتند: چرا لباس تعویضی نداری؟ گفت: برای اینکه پایینترین فرد جامعه من لباس تعویضی ندارد. خودش میگوید: آنقدر وصله زدم آخر سر خجالت کشیدم از کسی که وصله میزد. گفتند: چرا این لباس را میپوشید؟ بقیه را اجازه نمیداد. بعضی از اصحاب را دید که این کار را میکنند، گفت: من امام هستم. بر امام واجب است خودش را با پایینترین فرد جامعه تطبیق کند چرا؟ «کَیْلَا یَتَبَیَّغَ بِالْفَقِیرِ فَقْرُه» (کافی/ج۲/ص۳۵۸) تا فقر داد فقیر را درنیاورد. بگوید: علی هم چنین است. در عمرش نان گندم نخورد چون پیغمبر نخورد. برای احتمال گرسنگی امت گرسنه ماند. شما نمیتوانی کسی را پیدا کنی که برای احتمال گرسنگی، گرسنه بماند. خودش در نهجالبلاغه میگوید: «أَوْ بِالْیَمَامَهِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَع» (نهجالبلاغه/ص۴۱۸) من اخیراً خیلی خوشم آمد، در ریاض یک روحانی وهابی با اسم وهابیت مانده است اما عاشق امیرالمؤمنین است، این خطبهها را اینقدر از حفظ میخواند به تلویزیون میآورند. این خطبهها را با آن فصاحت و مفاهیم عرشی، اصلاً مجری دست و پایش را گم میکند که خدایا اینها چه گنجینهای است، ایشان میگوید: من یک بحثی دارم، بحث حرمان، یعنی ما محروم شدیم از خطبههای شخصیتی تنها شاگرد پیغمبر، امیرالمؤمنین، حضرت امام میگوید: در ۲۳ سال پیغمبر یک نفر را تربیت کرد و او هم امیرالمؤمنین بود. یک دلیلش این است که در جنگ خندق وقتی میخواست علی را بفرستد به جنگ عمر بن عبدود، دستش را بالا گرفت و گفت: خدایا، مرا تنها نگذار.
آن لذتی که خدا برای ما تدارک دیده، بعد از این است که نفس ناطق انسانی تطهیر و کامل شود و کمال پیدا کند، آنوقت سفرهها متفاوت میشود. هیچکس را محروم نمیکند. ما محروم نداریم. خدا میگوید: ظرفت را بیاور. بعضی ظرفشان پر است. یکوقتی امیرالمؤمنین که در آن چهار سال آنقدر مصیبت دیده بودند یک روز حالشان خوب بود، اصحاب دیدند سر حال است. گفتند: یا علی برای ما صحبت کن. گفت: از چه کسی صحبت کنم؟ گفتند: از اصحاب پیغمبر. گفت: از کدام اصحاب برای شما صحبت کنم؟ گفتند: از ابوذر و سلمان. گفت: ابوذر ظرفش پر شده بود. گفتند: از سلمان بگو. گفت: چه بگویم دربارهی مردی که «اوتی العلم الاول و الآخر و الظاهر و الباطن» بعضی این ظرفیت را دارند. شما در نجف میروید به امیرالمؤمنین میگویید: السلام علیک یا میزان الاعمال، نمازی که الآن خواندیم با علی وزن میکنند، کارهایی که میکنیم با علی وزن میکنند. میزان است، خدا سه چیز فرستاده است، پیغمبر، کتاب، میزان، بعضی میگویند: میزان یعنی عدل، کاملاً غلط است. عدل که داخل کتاب است، ما میزان احتیاج داریم. عجیب است مدائن میرویم به سلمان میگوییم: السلام علیک یا میزان الاعمال! به کجا رسیده است؟ خودش ترازو شده است. چرا اینطور شد؟ یکوقتی پیغمبر را در مدینه گم کردند، هرجا را گشتند دیدند از پیغمبر خبری نیست. چه کنیم؟ آن زمان یک حرفهای بود رد شناس، الآن منسوخ شده است. رد افراد را میگرفت و پیدا میکرد. مثل قَیّافها که قیافهشناس بودند و تشخیص میدادند این بچه کیست. آنوقت رد شناس را آوردند و گفتند: پیغمبر را پیدا کن. رد پیغمبر را گرفت و راه افتاد و اصحاب هم پشت سرش بودند. این رد شناس از مدینه خارج شد، رفتند به یک نخلستان رسیدند، دیدند دو نفری پیغمبر و سلمان آنجا نشستند. رد شناس گفت: سلمان تو از آسمان اینجا افتادی؟ گفت: چطور؟ گفت: تو رد پا نداری! من یک رد پا گرفتم و به اینجا آمدم. سلمان گفت: تصمیم گرفتم در زندگی، پایم را جای پای پیغمبر بگذارم، یعنی زندگی خودم را با پیغمبر تنظیم کنم.
روایتی است بسیار عجیب، حضرت فرمود: اگر قرار باشد ما یک حرفی بزنیم و شما یک حرفی بزنید، بعد ما بمیریم و شما هم بمیرید، شما یک مسیری را میروید و ما هم یک مسیر. حضرت فرمود: هرکس میخواهد ایمانش کامل شود، نظر من در جمیع اشیاء، در ازدواج، در جهیزیه، در تشکیل زندگی مشترک، در آداب و رسوم، «الْقَوْلُ مِنِّی فِی جَمِیعِ الْأَشْیَاءِ قَوْلُ آلِ مُحَمَّدٍ فِیمَا أَسَرُّوا وَ مَا أَعْلَنُوا وَ فِیمَا بَلَغَنِی عَنْهُمْ وَ فِیمَا لَمْ یَبْلُغْنِی» (کافی/ج۱/ص۳۹۱) یعنی نظر من در تمام اشیاء آن است که اهلبیت گفتند، چه اعلان کنند و چه نکنند، چه به من برسد و چه نرسد. ما در شهر خودمان هر سال برای محرم شعار سال درست میکنیم. شعار سال ما این بود «و امری لامرکم مُتبّع» اما این «و امری لأمرکم مُتبّع» اینقدر سنگین است، آیا پیغمبر جهیزیه داشتند؟ نه، الآن خانوادهها چقدر گرفتار شدند؟ «و امری لأمرکم متُبّع» به این آسانی نیست.
سلمان اینطور شد، به هیچکس نه نمیگوید. برای هرکس یک سفرهای باز میکند. همه انسانها سفره دارند، بعضی سفرهها اینقدر بانوا و بعضی سفرهها اینقدر بینوا است. چشم میخواهد ببیند. بعضی سفرهها پوست خربزه و هندوانه است.
گاو در بغداد آید ناگهان *** بگذرد از این سران تا آن سران
زان همه عیش و خوشیها و مزه *** او نبیند غیر قشر خربزه
بعضی سفرهها استثنایی است. امیرالمؤمنین شب رفته برای فقرا رسیدگی کرد، آمد شانهاش را به دیوار گذاشت، چه گزارش خوبی برای ما تهیه کردی؟ راوی میگوید: من ظاهراً خوابیده بودم. دیدم با خدا نجوا میکند. نجوای با خدا یک هنر است. شبهای قدر برای نجواست، حضرات معصومین گفتند: همچنان که با خدا نجوا میکنید با ما هم نجوا کنید. نجوا یعنی حرف در گوشی، من اینجا نمیتوانم با شما حرف در گوشی داشته باشم. باید نزدیک شوم. «وَ قَرَّبْناهُ نَجِیًّا» تقرّب حرف درگوشی، حرف در گوشی این نیست که خدایا خانه میخواهم، بچه میخواهم، حرف درگوشی آن است که هرکس نباید بفهمد. وقتی نجوا را شروع کرد، خدایا با چشم رحمت به من نگاه میکنی یا از من اعراض داری؟ آنوقت عباداتی که داشته است، خلوتهایی که داشته است، معلوم میشود یک ذائقه بسیار استثنایی بوده است. ذائقهای که امیرالمؤمنین داشته است. امام حسین میگوید: یکبار محضرش نرفتم دیدم گریه میکند. این بکاء از بکاء غم و غصه نیست. بکاء آن نقطه خاصی است که عارف به آنجا میرسد. تمام انبیاء به آنجا میرسند. بکائی که از رؤیت تقصیر است. بکائی که از فراق است. خیلی با بکاءهای دنیوی فرق میکند. لذاتی که حقیقی است، سفرهای که در شأن خداست، بعد از این است که طهارت نفس و نفس ناطقه به جایی برسد و طهارت پیدا کند، آنوقت این مسیری که میخواهیم منزل به منزل بحثش را داشته باشیم، یکی از برکاتش همین است.
شریعتی: در این روزهایی که روز عزاست و رنگ و بوی مصیبت و عزای امیرالمؤمنین را دارد و مصادف با شبهای قدر است، انشاءالله بهترینها برای همه ما رقم بخورد و همه ما ظرفیت این را داشته باشیم که بهترینها برای ما مقدر شود. اشاره قرآنی امروز را بشنویم و بعد حسن ختام فرمایشات ایشان را خواهیم شنید.
حاج آقای عاملی: در آیاتی که تلاوت شد، خدای متعال اولاً مسأله الگوهای آسمانی را مطرح میکنند که حضرت مریم جزء آنهاست. مطرح میکنند که حضرت زکریا ملاحظه فرمودند که وقتی حضرت مریم در محراب حاضر میشوند، میوههایی حاضر میشود که میوه فصل نیست. تعجب میکند که اینها از کجاست؟ عرض میکند: «هذا من عند الله» از این معلوم میشود که خدای متعال در زندگی ما یک عنایات خاصی دارد. حضرت زکریا که این فضیلت را میبیند، آرزو میکند که فرزند شایستهای نظیر حضرت مریم داشته باشد، آنوقت دستش را بالا میگیرد و میگوید: «رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّهً طَیِّبَهً» در حالی که موسم فصلی که بتواند بچهدار شود، گذشته است و از نظر اسباب ظاهری امکانش نیست. این یعنی اینکه شما روی اسباب ظاهری حساب استقلالی باز نکنید. هرکس هم بگوید حساب باز نکنید، بپرس و از خدا بخواه. آنوقت نکته بسیار مهمی که اینجا باید یاد بگیریم، با اینکه اسباب ظاهری فراهم نیست از حضرت زکریا، بچهدار میشود. عین این قضیه در حضرت ابراهیم است، در سنی که امکان ندارد بچهدار شود باز بچهدار میشود. یا قصه حضرت موسی که وقتی بچه را داخل صندوقچه میگذارند و رها میکنند به رود نیل، خیلی درصدش پایین است که زنده بماند اما زنده میماند هیچ، در خود کاخ فرعون هم بزرگ میشود. اینها قصهگویی نیست. اگر قصه است این قصهها برای این است که خدا یک قاعده کلی برای ما ارائه کند، آن هم این است که فرمان دست من است.
هر سو دود آن کس ز در خویش براند *** آن را که بخواند به در کس ندواند
«بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ» (مؤمنون/۸۸) «وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِیط» (بروج/۲۰) پشت تمام سببیت اسباب میگوید: خودم هستم. در دعا هست «یا مسبب الاسباب من غیر سبب، یا من تسببت بالطفه الاسباب» سببیت دست خودش است. لذا این آیات بزرگترین آیات توحید است که خداوند متعال مطرح کرده است.
شریعتی: چون حسن عاقبت نه به رندی و زاهدی است *** آن به که کار خود به عنایت رها کنند
انشاءالله همه ما خودمان را به دست خدای متعال بسپاریم که بهترینها را برای ما رقم بزند. امشب از خدا چه بخواهیم و چطور بخواهیم؟
حاج آقای عاملی: امشب شبی استثنایی است و خیلی احتمال دارد که امشب، شب قدر باشد. از روایات معلوم میشود که احتمال دارد شب اصلی برای شب قدر باشد. یک نفر گفت: یا رسول الله نمیتوانم هر سه شب را بیایم، چون بادیه نشین هستم. حضرت شب بیست و سوم را گفتند. شب صیحه آسمانی هم هست، یعنی یک سالی در همین شب صیحه آسمانی بلند میشود، شش ماه بعدش انشاءالله حضرت خاتم الاوصیاء ظهور میکنند. امشب اگر شب قدر باشد، شبی است که «خیرٌ من الف شهر» یعنی شما یک ذکری بگویید، انگار شما هزار ماه آن ذکر را گفتید. یعنی یک ذکر تأثیر هشتاد و سه ساله دارد، یعنی مطلب خیلی مهم است. آنوقت امشب اگر شب قدر باشد، تمام شرافتش از قرآن است. چون قرآن در شب قدر نازل شده است، شب قدر، شب قدر شده است. فضیلت امشب شب قدر است. بعضی خیال میکنند شرافت ماه رمضان از روزه است. اینطور نیست. خدا میگوید: هرکس ماه رمضان را درک کرد روزه بگیرد نه اینکه شرافتش از روزه است. پس اگر شب قدر برای ما عزیز است سراغ قرآن برویم تا هر شبی برای ما شب قدر باشد.
عزیزان میگویند: امشب چه بخواهیم؟ دو مطلب میگویم، پیغمبر ما شب معراج که شد خداوند فرمود: یک حاجت نزد من دارید. انسان کامل باید از خدا یک چیزی بخواهد که اگر آن را گرفت، همه چیز را گرفت. پیغمبر ما یک چیزی از خدا خواست، میگویند: این نیز از معجزات پیغمبر است. آقا رسول الله به خداوند عرض کرد: مرا به عبودیت خودت نسبت بده، یعنی بگو: بنده من! عبودیت آمد همه چیز آمد.
اگر یکبار گویی بنده من *** رود از عرش بالا خنده من
مستجاب شد، صبح آیه نازل شد «سُبْحانَ الَّذِی أَسْرى بِعَبْدِهِ» (اسراء/۱) مطلب دوم اینکه جبرئیل نازل شد، گفت: یا رسول الله! خدا میگوید: حضرت زهرا یک چیزی از من بخواهد. حضرت زهرا عرض کردند: پدر! من چیزی از خدا نمیخواهم. جبرئیل دوباره نازل شد. گفت: یا رسول الله، خداوند میفرماید: این دستور الزامی است. یعنی میشود انسان به جایی برسد که خدا بگوید: تو باید از من چیزی بخواهی. چه مقامی داشت، انگار برای خدا مباهات است که زهرا از خدا چیزی بخواهد. بحثی است که بالاترین فضیلت حضرت زهرا چیست؟ من این را در بعضی استانها اجرا کردند و ضبط شده و به زبان فارسی هم هست. آنوقت حضرت زهرا بنا شد حاجت بخواهد. چه حاجتی خواستند؟ منزلی داشتند از ریگ بود، فردای ازدواج پیغمبر کیسهی شنی میبردند، گفتند: یا رسول الله! این کیسهها چیست؟ فرمود: فرش زهراست! مسجد پیغمبر هم با شن بود. امیرالمؤمنین میگوید: یک پوست شتر داشتیم، شب رویش میخوابیدیم، روزها پشتش را میکردیم مثلاً یک چیزی میریختیم که مثلاً یک حیوانی بخورد. چیزی ندارند اما حضرت زهرا قرار است از خدا چیزی بخواهد. حضرت زهرا چه خواستند؟ «النظر الی وجه الله» همه جا وجه خداست. وقتی زهرا نماز میخواند نفسش به شماره میافتاد، معلوم بود که چیزی دیگری میدید. هفتاد هزار ملائکه برای تماشای نماز حضرت میآمدند و حضرت زهرا بخاطر نمازش زهرا شد. انشاءالله امشب از خدا بخواهیم با این ذوات مقدس معصومین ما را محرم کنند.
شریعتی: بهترینها را برای شما آرزو میکنم.
یا صاحب الزمان تو حاجات ما بخواه *** ورنه گدا مطالبه آب و نان کند
«والحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا محمد و آله الطاهرین»
سخنران : حجهالاسلام و المسلمین سید حسن عاملی
تاریخ پخش: ۰۷- ۰۳-۹۸
.






