Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
ایثار منبر و درختی (م33) متن تولیدی وفات حضرت خدیجه

ایثار ؛ آثار، معنا و حد آن

khadijeh-01

ایثار ؛ آثار، معنا و حد آن

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم

۱- حضرت خدیجه سلام الله علیها بانوی ایثار

عفیف کندى م‏ی‌گوید:

در یکى از روزها براى خرید لباس و عطر وارد مکه شدم و در مسجد الحرام در کنار عباس بن عبدالمطلب نشستم. وقتى که خورشید به اوج بلندى رسید، ناگهان دیدم مردى آمد و نگاهى به آسمان کرد و سپس رو به کعبه ایستاد. چیزى نگذشت که نوجوانى به وى ملحق شد و در سمت راست او ایستاد. سپس زنى وارد مسجد شد و در پشت سر آن دو قرار گرفت. آنگاه هر سه با هم مشغول عبادت و نماز شدند.

من از دیدن این منظره که در میان بت‌پرستان مکه، سه نفر حساب خود را از جامعه جدا کرده، خدایى جز خداى مردم مکه را مى‏پرستند، در شگفت ماندم. رو به عباس کردم و گفتم: «أمر عظیم!» او نیز همین جمله را تکرار کرد و سپس افزود: آیا این سه نفر را مى‏شناسى؟ گفتم: نه. گفت: نخستین کسى که وارد شد و جلوتر از دو نفر دیگر ایستاد، برادرزادۀ من، محمد بن عبد الله است و دومین نفر، برادرزادۀ دیگر من، على بن ابى­طالب است و سومین شخص همسر محمد است. و او مدعى است که آیین وى از جانب خداوند بر او نازل شده است و اکنون در زیر آسمان خدا کسى جز این سه از این دین پیروى نمی‌‏کند.[۱]

برای مقام بانویی که صاحب امروز است، همین بس که پبامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله در موردش فرمودند:

« أَیْنَ مِثْلُ خَدِیجَهَ صَدَّقَتْنِی حِینَ کَذَّبَنِی النَّاسُ‏ وَ وَازَرَتْنِی عَلَى دِینِ اللَّهِ وَ أَعَانَتْنِی عَلَیْهِ بِمَالِهَا إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَمَرَنِی أَنْ أُبَشِّرَ خَدِیجَهَ بِبَیْتٍ فِی الْجَنَّهِ مِنْ قَصَبِ الزُّمُرُّدِ لَا صَخَبَ فِیهِ وَ لَا نَصَب؛.»[۲] او هنگامی به من ایمان آورد که مردم کافر بودند؛ او مرا تصدیق کرد، زمانی که مرا تکذیب کردند؛ و تمام اموال خود را در اختیار من گذاشت … .

امروز روز وفات حضرت خدیجه (سلام الله علیها) است بانوی بزگواری که تمام ثروت خود را در راه خدا و رسول خدا و دین خدا نثار کرد.

علامه مجلسی(ره) در مورد ثروت و دارایی ایشان می فرماید: در شهر مکه کسی از ایشان ثروتمندتر نبود. بیش از هزار شتر در مناطق مختلف برای تجارت داشت، و در مناطق مختلفی چون مصر و حبشه تجارت‌خانه­هایی از آن او بود. [۳]

این مقدار ثروت برای یک بانو آن هم در زمان جاهلیت نشان از جایگاه ویژه اقتصادی حضرت خدیجه در عربستان و تجارت بین المللی ایشان دارد. یک بانوی این­چنینی نه تنها طبیعتاً خواستگارانی از شهر مکه، بلکه از سراسر عربستان خواهد داشت و می توان ادعا کرد این چنین بانویی مورد توجه تجار بزرگ بین المللی از کشورهای دیگر بوده است. این حجم از محبوبیت در آن زمان برای یک زن بی­نظیر بود، اما حضرت خدیجه به همه جواب منفی داد. خودشان به واسطه عمویشان، حضرت محمد را که جوانی امین و درستکار و در عین حال سالم و خوش هیکل و اهل کار و تجارت بود به شوهری برگزید. این تصمیم هم نشان از درک درست و بالای این بانوی عزیز دارد و هم نشانۀ ایثار و فداکاری ایشان است .

تاریخ نوشته است وقتی پیامبر بر کوی ابوقبیس دعوت خود را علنی کرد، مردم با سنگ به او حمله­ور شدند. حضرت خدیجه و امام علی علیه السلام ایشان را به خانه آوردند. مردم خانۀ خدیجه سلام الله علیها را سنگ­باران کردند. خدیجه سلام الله علیها بیرون آمد و خطاب به آنان فرمود: «آیا از سنگ­باران کردن خانه زنی که نجیب­ترینِ قوم شماست، شرم ندارید؟» مردم با شنیدن سخنان خدیجه پراکنده شدند و او برای مداوای همسرش به خانه بازگشت. آن گاه پیامبر، پیغام جبرئیل را به او رساند. خدیجه سلام الله علیها در پاسخ فرمود: «خدا خود سلام است و سلام از اوست و سلام بر جبرئیل و بر تو ای رسول خدا و رحمت و برکات خداوند بر تو باد!»[۴]

حضرت خدیجه با آن همه عزت و جلال و جایگاهی که در شبه جزیره عربستان داشت، از موقعیت اجتماعی خود در راه خدا و دین اسلام و پیامبر اسلام گذشت و از پیامبر و دین اسلام دفاع کرد. سلام خدا و سلام ملائکه الهی بر او!

ما سوگوار مادر مهربانی هستیم که  وقتی اسلام در مکه علنی شد، اولین زنی بود که به اسلام ایمان آورد. پس از چندی قریش درصدد نابودی اسلام برآمدند و تحریم و حصر پیامبر و و مسلمانان و نیز بنی­هاشم را که هستۀ اولیه اسلام بودند برای این هدف شوم برگزیدند. . این محاصره اقتصادی و اجتماعی آنقدر شدید شد که مسلمانان هیچ راه درآمد و خرید و فروشی نداشتند. اینجا بود که حضرت خدیجه تمام ثروت خود را برای ابقای اسلام و رفع این حصر و حتی ترویج اسلام در این سه سالِ بسیار سخت خرج کردند تا آنجا که همه ثروت آنچنانی خدیجه تمام شد و خرج اسلام و مسلمانان و ابقای آن گشت و کار به جایی رسید که در روز های پایانی یک خرما را سه نفر با هم اشتراکی می خودند تا زنده بمانند![۵] حضرت خدیجه ای که نازپروده و نعمت­دیده بود، در این اوضاع اسفناک نه تنها تمام مال خود را فدای پیامبر کرد، بلکه جان مبارکش را هم بر سر استقامت در این مسیر گذاشت. وقتی که حضرت خدیجه بر اثر بیماری­هایی که در این شرایط بر ایشان عارض شد  وفات کردند، حتی یک کفن برای دفن نداشتند. اما خداوند از بهشت کفنی برای او هدیه فرستاد.

اگر بخواهیم حضرت خدیجه را با یک واژه و عبارت توصیف کنیم باید بگوییم مظهر ایثار و از خود گذشتگی! ایثاری که امروزه برای ما یک افسانه است: یک زن در راه شوهر باایمان خودش تمام مال و مقام اجتماعی و موقعیت خود را فدا کند تا به فقر ناداری برسد و آخر هم از شدت گرسنگی وفات کند! این مقدار از ایثار برای کدام یک از ما متصور است؟ ایثاری که امروز همه ما به آن احتیاج داریم. خوب است که امروز به یاد و نام حضرت خدیجه چند کلامی درباره ایثار و از­خودگذشتگی سخن بگوییم. ایثار و ازخودگذشتگی­ای که آثار و برکات عظیمی دارد .

۲. آثار ایثار در زندگی و بندگی

۲-۱. نصرت الهی ، اولین پاداش خداوند متعال به ایثاگر

وقتی زنان مدینه حضرت خدیجه سلام الله علیها را تنها گذاشتند، خدای متعال برای ایشان سنگ تمام گذاشت.حضرت خدیجه به زنان قریش پیام داد که برای وضع حمل ایشان بیایند، ولی نیامدند و گفتند: با تو رفت و آمد نمی‌کنیم، چرا که نصیحت ما را گوش ندادی و همسر محمد شدی. در این حال که تنها مانده بود و از کمک زنان قریش ناامید، چهار زن نورانی وارد شدند و خود را به حضرت معرفی کردند. یکی گفت: من مادرت حوا هستم؛ دیگری گفت: من آسیه بنت مزاحم هستم؛ سومی گفت من کلثوم خواهر موسی هستم؛ چهارمی گفت: من مریم دختر عمران مادر عیسی هستم؛ آمدیم تا تو را یاری کنیم و ناراحتی‌های زایمان را از تو بکاهیم.

یکی از برکاتی که شامل انسانهای ایثارگر می­شود این است که خدای متعال در سختی­ها و فراز و نشیب­های زندگی شخص ایثارگر را تنها نمی­گذارد و یاری می­کند .   على بن سوید، یکی از یاران امام کاظم علیه السلام می­گوید: من به امام کاظم علیه السلام گفتم : به من سفارشى کنید. فرمود : «تو را به تقواى الهى سفارش مى­کنم» . آن گاه سکوت کرد . من از تنگ­دستى خود ، نزد ایشان شِکوه کردم و گفتم : به خدا سوگند ، برهنه­ام و برهنگى­ام به جایى رسیده که فلانى ، دو جامه خویش را از تَنَش درآورد و به من پوشاند! فرمود : «روزه بگیر و صدقه بده» . گفتم : از آنچه برادرانم به من عطا مى کنند ، هرچند اندک ، صدقه بدهم؟ فرمود : «آنچه را که خداوند ، روزى تو مى کند ، صدقه بده ، هرچند ایثار کنى [و خودت به آن ، محتاج باشى].»[۶]

بنابراین برای اینکه گره از زندگی انسان باز بشود، باید گره از زندگی دیگران باز بکند؛ هر چند خودش در سختی و مشکل باشد .

۲-۲. ایثار، سبب فلاح و رستگاری

یکی دیگر از آثار ایثار، فلاح و عاقبت­به­خیری است . یکی از دعاهای همیشگی افراد متدین و خدا­ترس، درخواست عاقبت به­خیری  از پیشگاه خداوند متعال است . برای رسیدن به عاقبت به­خیری راه­های بسیاری در  آیات و روایات ذکر شده است . خدای تبارک و تعالی، اهل از خود گذشتگی و ایثار را اهل فلاح و رستگاری می­داند؛ آنان که خود به چیزی محتاج هستند، اما دیگران را برخود ترجیح می­دهند: «وَ یُؤْثِرُونَ عَلى‌ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ وَ مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ در دل­هایشان حسدى نمى‌یابند؛ و هر چند در خودشان احتیاجى [مبرم ] باشد، آنها را بر خودشان مقدّم مى‌دارند. و هر کس از خسّت نفس خود مصون ماند، ایشانند که رستگارانند.»[۷]

ایثار آن­قدر مهم است که حتی اگر یک فرد گناهکار از حق خود بگذرد تا دیگری مشکلش برطرف شود و نیاز دیگری را بر نیاز خود ترجیح دهد، و به عبارتی ایثار و از خود گذشتگی کند، همین خصلت باعث عاقبت ­به ­خیری­اش می­شود! همین یک روزنه از نور خدا در وجود او، وی را از نار نجات می دهد.

اگر دنبال سعادت دنیا و آخرت هستیم، اگرمی­خواهیم فرندانمان عاقبت­به­خیر شوند، باید روش ایثار را در زندگی هایمان پیاده کنیم، اگر هم شده یک بار فرزند من ببیند که پدرش از سر سفره بلند شده غذای خودش را به فقیر می­دهد! بدون شک این فرزند ایثار را یاد می­گیرد و قرآن می­فرماید هر کس اهل ایثار شد سعادت­مند می­شود.

۲-۳. ایثار، باعث رشد معنوی

در روایت آمده است که حضرت موسی علیه السلام عرض کرد: اى پروردگار من! درجات محمّد و امّت او را به من بنمایان. خداوند فرمود : «اى موسى! تو تاب دیدن آنها را ندارى؛ امّا [فقط ]یک منزلت از منزلت هاى بزرگ و باشکوه او را به تو مى نمایانم که به واسطه همان، او را بر تو و بر تمام آفریدگانم برترى دادم» .پس ، خداوند از ملکوت آسمان براى او پرده برداشت و موسى علیه السلام ، منزلتى را دید که از [شدّت] پرتوهاى آن و قُربش به خداوند، نزدیک بود قالب تهى کند . گفت : پروردگارا! به واسطۀ چه چیز او را به این کرامت رساندى؟فرمود : «به واسطه خصلتى که از میان امت­ها، آن را به او اختصاص دادم ، و آن خصلت ، ایثار است . اى موسى! هیچ­یک از ایشان نیست که دمى از عمر خویش به این خصلت عمل کرده باشد ، مگر آن که از حسابرسى او شرم کنم و در بهشت خود ، هر جا که او بخواهد ، جایش دهم.»[۸]

 امام على علیه السلام فرمود: خصلت هاى والاى انسانى ، جز با عفّت و ایثار ، کامل نمى­گردد؛ «لا تَکمُلُ المَکارِمُ إلاّ بِالعَفافِ وَ الإِیثارِ.»[۹]

۲-۴. ایثار و آرامش در خانواده

اگر در بین اعضای یک خانواده ایثار نباشد این خانواده روی خوش نمی­بیند . بزرگترین عامل دعوای بین زن و شوهر این است که یک طرف دعوا نمی­تواند از خودگذشتگی داشته باشد . یکی از دوستان مشاور تعریف می­کرد زن و مرد جوانی برای مشاوره آمده بودند، اما در آستانه طلاق قرار داشتند . با اینکه هر دو تحصیل­کرده بودند، تصمیم جدی به طلاق داشتند . سوال کردم علت اختلاف چیست؟ گفتند ما بر سر رنگ کاغذ دیواری خانه تفاهم نداریم و نمی­توانیم با هم کنار بیاییم . در واقع اینها عدم ایثار است نه نبود تفاهم . ایثار در بین زن و مرد خانه زندگی را شیرین و کارها را آسان می­کند . به خانمی گفتم: چرا بچه­دار نمی­شوی؟ گفت: شوهر من در کار منزل کمک نمی­کند. حالا اگر بچه هم بیاید، کار من بیشتر می شود و من از عهدۀ کار بچه و منزل بر نمی­آیم . چقدر خوب است آقا در منزل ایثار و ازخودگذشتگی داشته باشد.

۲-۵. ایثار، عامل امنیت در جامعه

کار جامعه دینی جز با ایثار عده­ای ایثارگرو و ازخودگذشته جلو نمی­رود! اگر پرستاران در ایام کرونا ایثارگری نمی­کردند، چه بلایی بر سر مردم کشور می­آمد؟ اگر در ایام سیل و زلزله مردم ایثارگری نکنند حجم مصیبت بسیار بیشتر می­شود . اگر مدافعان حرم و خانواده­هایشان ایثارگری نمی­کردند الان مملکت امنیت نداشت!

به هنگام تشییع جنازۀ روحانی شهید، سید محسن روحانی، از استادش خواستند تا خاطره­ای از آن شهید بگوید. استاد فرموده بود: من یک روز در قم به شهید گفتم: آسید محسن تو حافظه‌ات خیلی خوب است، استعداد خوبی داری، بمان قم و درس بخوان! سید محسن در جواب من گفت: استاد، اگر امثال من به جبهه نرویم، در قم درسی باقی نمی‌ماند! ما آنجا باید این امنیت را فراهم کنیم. در ایام جنگ، مدرسه آیت‌الله العظمی گلپایگانی بمباران و تمام فضای درس غرق خاک و غبار شد و درس هم تعطیل شد .

الان در این مقطع کشور ما و شیعیان با مشکل جمعیت روبه­رو شده­اند. لذا به ایثاگری مادران نیاز هست که سختی دوران بارداری و فرزندآوری را تحمل کنند . با اطلاع و مطالعه عرض می­کنم بزرگترین خطری که امروز این «شیعه­خانۀ امام زمان» و به قول و تعبیر شهید سلیمانی این حرم اهل­بیت(ایران) را تهدید می­کند پیری جمعیت است! این قدر این خطر بزرگ است که رهبر معظم انقلاب به صراحت فرمودند : «مسأله جمعیّت را جدّی بگیرید! جمعیّت جوان کشور دارد کاهش پیدا می‌‌کند. یک جایی خواهیم رسید که دیگر قابل علاج نیست؛ یعنی مسأله جمعیّت از آن مسائلی نیست که بگوییم حالا ۱۰ سال دیگر فکر می‌‌کنیم؛ نه، اگر چند سال بگذرد، وقتی نسل‌‌‌‌ها پیر شدند، دیگر قابل علاج نیست»[۱۰] بزرگواران واقعا بحث پیری جمعیت یک تهدید بسیار بزرگ برای کشور ماست. این در حالی است که نرخ باروری در کشور ما به شدت پایین آمده است و این به علت بالا رفتن سن ازدواج، بالا رفتن سن فرزندآوری، و فرهنگ غلط فرزند کمتر زندگی بهتر است. من نمی خواهم وارد مسائل تخصصی جمعیت شوم ولی این را از بنده که در این زمینه ساعت ها مطالعه کردم بپذیرید که پیری جمعیت در کشور ما یک معضل اساسی است.

شما نگاه کنید در اطراف خودتان، یک روزی اکثر خانواده ها ۵-۶ فرزند داشتند، اما امروز را ببینید خیلی جوان­ها ازدواج نکرده­اند. آنها هم که ازدواج کرده­اند یکی یا نهایتاً دو فرزند دارند و و از همه بدتر این یک فرهنگ شده است .

ممکن است کسی بگوید مشکلات و مسائل مالی را چکار کنیم ؟  اینقدر گرانی هست! این­قدر فرزندآوری سخت شده ! قدیم ها خیلی راحت بود! بله من هم قبول دارم، اگر قبول نداشتم فرزندآوری را در مبحث ایثار نمی­گفتم. سخت است، از خودگذشتگی و ایثار می­خواهد. البته خداوند روزی را ضمانت کرده. این مشکل فکر ماست که گمان می­کنیم خداوند روزی یک فرزند را می تواند برساند ولی روزی پنج تا را نعوذ بالله نمی­تواند!

۳. معنای ایثار

حال که این قدر ایثار مهم است ببینیم ایثار به چه معنا است و چه فرقی با سخاوت و جود و بخشش و صدقه دارد؟! اصلا این ایثار چی است که این قدر ارزش و اهمیت دارد؟

۳-۱. تعریف لغوی و اصطلاحی

ایثار در لغت از ریشه «أثر»، به معنای «برگزیدن» و «مقدم داشتن چیزی» است. ایثار بخشش به دیگران از آن چیزی است که خودت به آن احتیاج داری و آن دیگری هم به آن احتیاج دارد و تو او را بر خود مقدم می­کنی. ابان ابن تغلب می­گوید: با امام صادق علیه السلام در طواف خانه خدا بودم که یکی از دوستانم مرا برای برآوردن حاجتی طلب کرد. اشاره کردم در طوافم. امام فرمود مگر فلانی شیعه نیست؟ گفتم بله آقا جان. فرمود طوافت را قطع کن و با او برو. عرض کردم: اگر طواف واجب هم باشد؟ فرمود: بلی. ابان گوید: با دوستم رفتم. پس از آن به خدمت حضرت رسیدم و از حقّ مؤمن پرسیدم. فرمود: این موضوع را کنار بگذار و از من مخواه. اما من تکرار و  اصرار کردم، تا فرمود: ای ابان، نیمی از مالت را به او می­دهی، سپس به من نگریست، و چون دید چه حالی به من دست داده است فرمود: ای ابان آیا نمی­دانی که خداوند از ایثارگران یاد نموده است؟ گفتم: چرا. فرمود: چون تو نیمی از مالت را به او دهی وی را بر خود ترجیح نداده­ای؛ زمانی او را بر خود ترجیح داده­ای که از نصف دیگر هم به او بدهی.

۳-۲. ایثار و الفاظ مترادف و متضاد

 وقتی انسان مالی در دست دارد، چند حالت برای او می تواند اتفاق بیفتد:

۱-آن­قدر به آن دل ببندد که نه خودش از آن استفاده کند و نه به دیگران بدهد که به آن شُح گویند. مثل برخی ثروتمندان احتکارگر! فقط جمع می­کنند. خودشان هم نمی­خورند.

۲-یک وقت همه اش را برای خود می خواهد. به این حالت بخل گویند. مثل تیشه . تیشه را دیدید هر چی کار می­کند به سمت خودش برمی­دارد .

۳-یک وقت خودش می­خورد. اگر اضافه ای داشت آن را به  دیگری می­دهد. به این صدقه گویند. حمالی بود(گاهی این حمال‌ها، رفوگرهاو سپورها دارای مقام‌های انسانی هستند که ما دعا می‌کنیم خدا نصیب ما هم بکند) در بازار تهران که حمل فرش می‌کرد. ما او را صدا کردیم که احمد آقا این فرش را ببر. گفت لطفاً به این یکی بگویید. من از صبح تا حالا سه قالی برده‌ام. ولی کسی این مرد را برای قالی بردن صدا نمی‌کند! شما او را صدا بزنید و زیادتر به او بدهید، شاید به ما برسد. و اسلام همین روحیه را می‌خواهد.

۴- یک وقت کسی مالی دارد، اگر کسی از او درخواست کرد به مقداری که به خودش ضرری نرسد به او می دهد. به این سخاوت می گویند . مثل ارّه . هم برای خودش برمی­دارد هم به دیگران می­دهد .

۵- یک وقت کسی مالی دارد، خودش می خورد، اما می گردد تا فرد نیازمندی را پیدا کند و درخواست­نکرده به او ببخشد و مشکلش را برطرف کند. به این عمل جود می­گویند.

تا اینجا خیلی عالی است هر چه پیش­تر رفتیم عالی­تر شد، ولی هیچ­کدام از این­ها از حد کفاف و نیاز خودشان نبخشیدند. همه از زیاده مالشان دادند:

۶- اما کسی که به مقدار کمی دارایی دارد که خودش به آن نیاز دارد، نان شبش است، اگر بدهد خودش گرسنه می­ماند؛ خواب شبش است، اگر کشیک بدهد بی­خواب خواهد شد؛ یک فرزند دارد تمام زندگی­اش هست، اما می­دهد در راه خدا برود جبهه؛ یک جان دارد، می­اندازد زیر تانک تا بقیه سالم بمانند. به این می­گویند ایثار. در یک جمله این است که منفعت غیر را بر مصلحت خود مقدم داشتن. ایثار این است که تو ۵ ملیون پول داری. تلوزیون خانه­ات سوخته است. یک هفته است همه قیمت­ها را بررسی کرده­ای که بهترین جنس را با پایین­ترین قیمت را بخری. می­خواهی سر راه برگشت از مسجد بروی بازار تلوزیون بخری. که کسی وارد مسجد می­شود و می­گوید بچه­ام عمل دارد و ۵ ملیون خرج عملش است. یقین می­کنی که راست می­گوید و این ۵ ملیون را  به او می­دهی! این می­شود ایثار!

این بالاترین درجه از درجات انسانی است، بالاترین درجه احسان،بالاترین مکارم اخلاق، بالاترین درجه کرم، برترین آقایی و سیادت، بالاترین فضیلت! و این­ها همه حدیث و از بیان معصوم بود. این است ارزش فضیلت ایثار.

۴. حد ایثار

نکته دقیق و مهم این است که آیا می­توان بی حد و حصر ایثار و ازخودگذشتگی کرد؟ و هر نوع ازخودگذشتگی را می­توان انجام داد؟ و حد و مرز ایثار کجاست؟

۴-۱. حد ایثار از منظر شخص ایثارگر

امام کاظم علیه السلام در حدیثی، بسیار زیبا و کوتاه و کاربردی حد ایثار را بیان فرموده­اند: : «لا تَبذُلْ لإِخوانِکَ مِن نفسِکَ ما ضَرُّهُ علَیکَ أکثَرُ مِن مَنفَعَتِهِ لَهُم؛ به برادرانت از خود، چیزى مبخش که زیان آن براى تو بیشتر از سودش براى آنان باشد.» (چقدر زیبا سخن می­گویند ائمه؛ انسان می­خواهد در مقابل این سخنان سجده کند! من یقین دارم اگر این کلام را یک جامعه­شناس غربی گفته بود تا حالا ملیون ها بار بازارسال شده بود.)

امام می­فرماید: ایثار و ازخودگذشتگی تو باید به­گونه­ای باشد که ضرری که می­کنی از نفعی که به برادر دینی­ات می­رسد بیشتر نباشد. طبیعی است که ایثار به ظاهر به انسان آسیب­ها و ضررهایی می­رساند: شب گرسنه می­خوابد ، وامی را که به­سختی گرفته، از دست می­دهد و خود نیازمند باقی می­ماند؛ از جان و آبرویش می­گذرد… . این­ها نمونه­یی از ضررهایی است که به ایثارگر می­رسد.  در قبال این ضررها قرار است سودی به شیعیان علی علیه السلام برسد، اما این سود نباید کمتر از ضرر ایثارگر باشد، حتی مساوی نباشد! توپ بچه همسایه افتاده بالای درخت، حس ایثارش گل می­کند، می­رود توپ را بیندازد پایین، لباسش پاره می­شود یا پایش می­شکند! دل یک بچه شیعه را به دست آورده، خوشحالش کرده، اما آیا ارزشش را داشت یا نه! چقدر سود رساندی چقدر ضرر کردی! اتوبوس آتش گرفته است همه را پیاده کرده­اند، می­بیند یکی دارد گریه می­کند که لپ­تاپ من توی اتوبوس جا مانده! طرف حس ایثارش گل می­کند، خود را به آتش می­زند که لب­تاپ مومن دیگری را نجات بدهد! اتوبوس منفجر می­شود و می­سوزد! هیچ­کس او را تحسین نمی­کند! جانش را گذاشته پای مال اندک دیگران! آیا این ایثار است! ایثار حد دارد مرز دارد. گاهی ما هم گرفتار این تحلیل­های اشتباه می شویم: مسجدی ایثار می­کند توی کانون تا نیمه­های شب می­ماند که کار فرهنگی کند، خانواده­اش از هم می­پاشد! باید سنجید آیا ارزشش را داشت! آیا سودی که به مومنین رسید از این ضرری که کرد بیشتر بود یا کمتر! اگر کمتر باشد ایثار نیست!

چقدر عالی است این حرف: ایثار هم عقلانی است! شهید حسین فهمیده که با نارنجک خودش را زیر تانک انداخت، ابتدا با خود اندیشد: من کشته بشوم ده نفر دیگر زنده می­مانند، خط حفظ می شود، شهر سقوط نمی­کند! نارنجک که دشمن داخل سنگر خودی می­انداخت، یکی خودش را می­انداخت روی نارنجک! قبلا فکر کرده بود من خودم را فدا می­کنم، تکه­تکه می­شوم تا ده نفر رزمنده سالم بمانند! هرچقدر این سودی که به جامعه ایمانی می­رساند بیشتر باشد، ارزش ایثارش بالاتر است! حالا ببینید ایثارحضرت خدیجه سلام الله علیها  درعالم چه ارزشی آفریده است!

۴-۲. تناسب ایثار با کسی که در حقش ایثار می­شود

اگر چه در بین همه انسان­ها از همه ادیان و مکاتب و فِرق، ایثار دیده می­شود و به عنوان یک فضیلت انسانی شناخته می­شود، اما در هیچ­کجا به عنوان یک اصل ثابت و یک وظیفه و یک راهبرد اجتماعی از آن یاد نمی­شود الّا در بین مومنین و شیعیان مولا امیر المومنین علی علیه السلام!

امام علی علیه السلام می فرماید: «عامِل سائِرَ النّاسِ بِالإِنصافِ ، وَ عامِلِ المُؤمِنینَ بِالإِیثارِ»[۱۱]؛ با دیگر مردمان به انصاف رفتار کن و با مؤمنان به ایثار .

بنابر این ایثارِ به این عظمت و این جایگاه، برای همه انسان­ها نیست، بلکه مخصوص مومنین و یک توصیۀ اکید درون مذهبی است.

انصاف در معاشرت و رعایت احوال دیگران، دستور اسلام است نسبت به همه انسان­ها. اگر مومنی دید که یک فرد حتی غیر مسلمان نیازمند است، از دارایی خود چیزی به او می بخشد، اگر دید دردمند است، آن را در حد خود رفع می­کند. اما هیچ­گاه دستور نداریم که برای رسیدگی به آنها از جان و مال خود و آن چیزی که به آن نیازمند هستی به آنها بده! خودت بخور به خانواده­ات رسیدگی کن! اگر چیزی اضافه آمد به او هم بده. او هم یکی از مخلوقات خداست، به او هم رسیدگی کن!

اصلا یک باب مفصل در معارف دینی درباره معاشرت با انصاف در مواجهه با ادیان دیگر و حتی دشمنان وجود دارد، اما در هیچ­کدام از آنها سخن از ایثار نیست. فقط و فقط ایثار در مورد مومن تاکید شده است؛ کسانی که جزو جامعه ایمانی به حساب می­آیند، شیعه امام علی(علیه السلام) هستند، اینجا دستور خاص به رسیدگی هست. می­گوید حتی از حد کفاف خود به او بده ! حتی اگر خود گرسنه­ای به او بده و او را سیر کن!

این است که می گوییم ایمان علت ایثار است. هر کجا جامعه ایمانی بود مومنین باید ایثار کنند مومنین دیگر را بر خود مقدم کنند.

۵. مبارزه با خودخواهی در خانه ، اولین گام ایثار

ممکن است کسی سوال کند برای ایثارگری از کجا و چگونه شروع کنیم؟ بزرگی می­فرمود ایثارگری را از خانه و خانواده خودت شروع کن . سوال کردند یعنی چه ؟ گفتند سعی کن در خانه خودخواه نباشی . تا می­توانی به کسی دستور نده . خانم فریده مصطفوی دختر حضرت امام می­گوید: هیچ وقت ما ندیدیم ایشان به خانم بگویند فلان کار را برای من انجام بده یا حتی یک چای برای من بریزید. همیشه ما یا کارگر منزل را خطاب می کردند. اگر یک وقت هیچ­کس نبود، صدا می زدند:
خانم ! بگویید یک چای برای من بیاورند.[۱۲]

کارهایمان را خودمان انجام دهیم یا مثلا به میل خانواده غذا بخوریم نه اینکه همه به میل ما غذا بخورند .حدیثی عجیب داریم که فرمودند: «الْمُؤْمِنُ یَأْکُلُ بِشَهْوَهِ أَهْلِهِ وَ الْمُنَافِقُ یَأْکُلُ أَهْلُهُ بِشَهْوَتِهِ»[۱۳] رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: انسان باایمان به میل و رغبت خانواده­اش غذا مى­خورد، ولى منافق، میل و رغبت خود را به خانواده­اش تحمیل مى­کند.

اگر خانواده کمک احتیاج داشتند، با اینکه خسته­ای و کسی هم انتظار ندارد، اما شما ازخودگذشتگی کن و کمک کن . از این کمک­های کوچک شروع کنیم، کم­کم جوانه­های ایثار در وجود ما رشد می­کند . ان شالله بتوانیم به آنچه گفتیم و شنیدیم عامل باشیم به برکت صلوات بر محمد و آل محمد.

 

* منبر کامل ۴۵ دقیقه

پی نوشت ها:

[۱]تاریخ طبرى، ج‏۲، ص ۲۱۲؛ کامل ابن أثیر، ج‏۲، ص ۲۲؛ استیعاب، ج‏۳، ص ۳۳۰

[۲]سفینه البحار، ج۱، ص۳۸۲

[۳]بحار جلد ۱۶ ص۲۱ و ۲۲

[۴]همسر آفتاب، ص ۳۰

[۵]قائدان، تاریخ و آثار اسلامی مکه و مدینه، ۱۳۸۱ش، ص.۱۱۴

[۶]کافی، ج ۴، باب ١٨، حدیث ٢

[۷]حشر:۹

[۸]تنبیه الخواطر، ج ۱ ، ص ۱۷۳

[۹]غرر الحکم: ١٠٧۴۵.

[۱۰]بیانات مقام معظم رهبری در دیدار اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، ۹۲/۹/۱۹

[۱۱] میزان الحکمه، ج ۱، ص ۵

[۱۲]پا به پای آفتاب، ج۱، ص۹۷

[۱۳]کافی (ط – الإسلامیه)، ج‏۴، ص۱۲.

 

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *