نکاتی پیرامون رزق در قرآن کریم ؛ جلسه ۲
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۷:۰۰نکاتی پیرامون رزق در قرآن کریم ؛ جلسه ۲

نکاتی پیرامون رزق در قرآن کریم ؛ جلسه ۲
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
با هرچه عشق نام تو را میتوان نوشت *** با هرچه رود راه تو را میتوان سرود
بیم از حصار نیست که هر قفل کهنه را *** با دستهای روشن تو میتوان گشود
شریعتی: سلام میکنم به همهی شما، سلام به شما و ایمانی که از آن سرشار هستید. به سمت خدای امروز خوش آمدید. انشاءالله این لحظات و دقایقی که کنار هم هستیم، لحظات بسیار مفید و پربار و پر برکتی باشد. حاج آقای بهشتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدمت همه بینندگان این برنامه سلام میکنم. از خدا میخواهیم این گفت و شنودها را با خیر و رشد و نور و به دور از هر آفتی و اشتباهی قرار بدهد. روزهای آخر ماه شعبان، سه سفرهای که خدا در این سه ماه پهن کرده است، به اوج خودش میرسد. ماه مبارک رمضان، سفارشاتی به ما شده که اندوختههای خودمان را در ماه رجب و شعبان حفظ کنیم. احیاء و شب زندهداری را آغاز کنیم. اگر امکان دارد روزههای قضا را در این چند روز مانده انجام بدهیم و به محرومان توجه کنیم. سفارشی هم شده که برای ورود به ماه رمضان از هم حلالیت بطلبیم. امکانات فراهم هست و وسایل ارتباطی هست. زحمتی نیست، با یک نوشته و پیام، چیزی به گردن ما نباشد و سبک شویم و پاکیزه وارد ماه خدا شویم و این مهمانی پذیرفته شویم.
شریعتی: هفته گذشته در مورد رزق صحبت کردیم و انواع رزقها را از نگاه آیات قرآن کریم، خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای بهشتی: میخواهیم برگهایی از قرآن را سرلوحه قرار بدهیم. بسیار میپرسند: چه کنیم رزق ما زیاد شود؟ یا گاهی میگویند: رزق ما کاهش پیدا کرد. دلایل قرآنیاش چیست؟ در این برنامه عوامل ازدیاد رزق را براساس آیات قرآن، هم عوامل ریزش و کاهش رزق را خواهیم گفت. اینها پیامهای آسمانی و نسخههایی است که خدا برای ما نوشته است. در جلسه قبل گفتیم: خداوند رازق است. اما برای رزق رسانی به انسان عواملی قرار داده است. عوامل مادی، عوامل معنوی. باران را وسیله رزق قرار داده است. این یک عامل مادی است. از طرفی دعا را وسیله رزق قرار داده است. یک عامل معنوی.
از مهمترین عوامل رزق کار و تلاش است. به امیرالمؤمنین گفتند: فلانی بیچاره و ندار است. در خانه نشسته و از خدا رزق میطلبد. امام فرمود: خدا دعای بیکار را مستجاب نمیکند. این سر زبان مردم ایران هست که «از تو حرکت و از خدا برکت!» سوره نحل آیه ۱۴ میفرماید: «هُوَ الَّذِی سَخَّرَ الْبَحْرَ» او خدایی است که دریا را در خدمت شما قرار داد. «لِتَأْکُلُوا مِنْهُ لَحْماً طَرِیًّا» تا گوشت تازه میل کنید. «وَ تَسْتَخْرِجُوا مِنْهُ حِلْیَهً» جواهرات را مثل مروارید از دریا استخراج کنید. «تَلْبَسُونَها» در پوشش خودتان، در آرایش از آن جواهر استفاده کنید. «وَ تَرَى الْفُلْکَ مَواخِرَ فِیهِ» کشتیها را میبینی که آبها را میشکافد. دریا آفرید، ماهی آفرید، جواهرات قرار داد. فرمولهای فیزیکی برای حرکت کشتیها قرار داد. انسان چه کند؟ «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» حرکت کنید و بروید ماهی را بردارید. بنا باشد ما بنشینیم ماهی خودش بیاید، از این خبرها نیست. باید نهایت کار و تلاش را بکنیم.
در سیره پیامبر دارد، کسانی میگفتند: من ابزار کار ندارم. پیغمبر فراخوان میداد، در نماز جماعت که چه کسی است برای فلانی یک تیشهای، ابزار کاری تهیه کند؟ اینکه ما بنشینیم و رزق خودش برسد، نمیشود. رزق برای خداست. «فَابْتَغُوا عِنْدَ اللَّهِ الرِّزْقَ» (عنکبوت/۱۷) رزق را از خدا بخواهید. شبیه این آیه در همه مسائل زندگی ما هست. خداوند امکانات را فراهم کرده اما تلاش از اینکه ما بهرهبرداری کنیم به عهده ما هست. در سوره قصص آیه ۷۳ میفرماید: «وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَکُمُ اللَّیْلَ وَ النَّهارَ» از نشانههای رحمت خدا شب و روز است که در جاهای زیادی از قرآن آمده که شب و روز از آیات خداست.
«لِتَسْکُنُوا فِیهِ» تا در شب آرامش پیدا کنید، استراحت کنید «وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ» در روز کار و تلاش، حدیث این را میگوید. اگر برکت صد قسمت داشته باشد، ۹۹ قسمتش یا حدیث دیگری میفرماید: اگر ۷۰ قسمت داشته باشد، ۶۹ قسمت آن در طلب رزق است. یعنی تلاش برای تأمین زندگی. اینکه حرکت کنیم، عامل مهمی است. بنشینیم خود رزق برسد، این نگاه قرآنی نیست. درست است رزق از طرف خداست اما کار و کوشش ما را میطلبد. زن و مرد و بزرگ و کوچک باید در حال تلاش باشند. کار پیدا نمیشود، بگردیم پیدا کنیم. این مشکلی است در کشور ما و بقیه کشورها، ولی اینکه زود بگوییم: آقا کار نیست، در بعضی مستندهایی که تلویزیون دارد و برنامههای گفتگو محور، کارآفرین میآورند میگویند: من با امکانات کم، سرمایه کم و جای کم توانستم این درآمد را کسب کنم. تلاش داشته است.
عامل دومی که قرآن روی آن دست میگذارد، تقواست. تقوا را چون دویست و پنجاه و چند بار در قرآن آمده یک واژه پر کاربرد است. نیت کردم در ماه رمضان موضوع تقوا را که روزه هم برای تقوا هست، بگویم. یک معنای تقوا همین گناه نکردن است. معنای اصلی آن خود نگهداری از آلودگی، کجی و انحراف است. چشم و گوش، یک جور خویشتن داری است. قرآن میفرماید: «وَ لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرى» اگر مردمان شهرها، «آمَنُوا» ایمان آورند، «وَ اتَّقَوْا» تقوا داشته باشند، «لَفَتَحْنا عَلَیْهِمْ بَرَکاتٍ مِنَ السَّماءِ وَ الْأَرْضِ» (اعراف/۹۶) ما درهای برکت را از زمین و آسمان به روی آنها میگشاییم. یک باور دینی لازم دارد. در جلسه قبل گفتیم: رزق دو نوع است. حلال و حرام!
حلال و حرام را هم خدا تعیین میکند، شریعت تعیین میکند. این درآمد حرام است، این درآمد حلال است. خود قرآن محکوم میکند، میگوید: شما حق ندارید از طرف خودتان قانونی وضع کنید که این حلال است یا حرام است. حلال و حرام را خدا تعیین میکند. در کسب درآمد، کسب رزق، ممکن است کسانی بگویند: فلانی خیلی دارایی دارد. این همان رزق حرام ممکن است باشد. ما صحبت از رزق حلال میکنیم. تقوا یعنی پاک بودن و از گناه فاصله گرفتن یک عاملی برای رزق است و خدا قول داده است.
آیه دیگری که در احادیث به ائمه زیاد مراجعه میکردند که یک دعا به ما یاد بدهید رزق ما زیاد شود. چه کنیم وسعت رزق پیدا کنیم؟ یک دعایی روی مغازه یا کارخانه نصب کنیم. در جیبمان بگذاریم یا نگاه کنیم. یا تکرار کنیم، تا آنجایی که دیدم، بیشترین جوابی که امامان معصوم دادند این آیه است. آیه سوم سوره طلاق، «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» هرکس تقوای الهی پیشه کند، یعنی بترسد از خلاف و گناه، خداوند برای او گشایشی پیش میآورد.
«وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» از یک جایی که گمانش نمیرود، خدا به او روزی میدهد. ما اعتقاد داریم زمام امور دست خداست. دو تا صیاد در دریا تور میاندازند، یکی هفت تا ماهی میگیرد و یکی هفتاد تا ماهی میگیرد. هردو صیاد هستند و هردو مهارت دارند. هردو اهل یک شهر هستند و در یک آب تور میاندازند، از اینجا به بعد دست خداست. این تقسیمات را خدا انجام داده است. من میخواهم از آن هفت تایی به هفتاد تایی منتقل شوم. «وَ مَنْ یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» هرکس تقوای الهی پیشه کند، پاکیزه باشد و دروغ نگوید، دورویی نداشته باشد، گرههای کارش باز میشود. «وَ یَرْزُقْهُ مِنْ حَیْثُ لا یَحْتَسِبُ» از یک جایی که گمان نمیکرد.
محاسبات خود ما یک نتیجهای را نشان میدهد. گاهی وقتها با یک نتایج دیگر مواجه میشویم. «وَ مَنْ یَتَوَکَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» هرکس به خدا تکیه کند، خدا برای او کافیست. گناه نکنیم، رزق ما زیاد میشود. بعضی میگویند: تا دروغ نگویی، کارت پیش نمیرود! نگاههایی که از قرآن میگیریم این نگاههاست که انبیاء این مسیر را پیش روی ما گذاشتند. رزق حلال پاکیزه فراوان میخواهی، راهش این است. دوری از گناه، تکیه به خدا، گشایش در کارها را دارد و هم رزقی را از یک جایی که ما حساب نمیکردیم برای ما میرساند.
سومین عامل استغفار است. یک کسی از امام حسن مجتبی(ع) خواست که باران مدتی است نباریده است. شما یک دعایی به ما یاد بدهید. فرمود: استغفار کن. نشسته بود، نفر دومی رسید، گفت: من بچهدار نمیشوم، یک دعایی بکنید. فرمود: استغفار کن! نشسته بودند نفر سومی رسید، گفت: من فقیر هستم. ای فرزند رسول خدا یک دستوری، ادبی، دعایی، فرمود: استغفار کنید! اینها گفتند: ما هرچه گفتیم، فرمودید استغفار کنید. بعد حضرت این آیه را خواندند. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارا» (نوح/۱۰) از پروردگارتان عذرخواهی کنید، او بخشنده است. بسیار بخشنده است. غفار صیغه مبالغه است. «یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا» (نوح/۱۱) به دنبال این استغفار از آسمان فراوان آب میفرستد. «وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ» شما را مدد میکند، با داراییها، «وَ بَنِینَ» و فرزندان، یعنی مراجعه کنهای به امام حسن(ع) که هرچه میخواستند، امام میفرمود: استغفار کنید. این استغفار در اذکار خیلی شیرین است.
یکوقتی من دعاهای قرآن را گردآوری کردم. تقریباً ۱۶۰ دعا به معنی خواسته، چون گاهی ما خدا را به بزرگی ستایش میکنیم، آن هم دعا هست. گاهی از خدا چیزی میخواهیم. شاید در آینده پیش بیاید آن ۱۶۰ دعا را مطرح کنیم. از خدا چه بخواهیم؟ بیشترین دعا در این ۱۶۰ مورد طلب مغفرت است. یعنی خدایا مرا ببخش، مرا بیامرز. کوتاهیهایم را، کج رویهایم را، پیغمبرها میگفتند: «رب اغفرلی» آنها اصلاً گناه نمیکردند و معصوم بودند. ولی میدانستند با دقت زیر نظر هستند. پیامبر عزیز ما حداقل روزی هفتاد بار میفرمود: «استغفرالله ربی و أتوب الیه» عذرخواهی میکنم از پروردگارم که همه امکانات را در اختیار من قرار داد. پیامبر فرستاد، قرآن فرستاد، پدر و مادر، زمین و آسمان، عقل، چشم، گوش، ولی من کوتاهی دارم.
یعنی پیامبران به کوتاهیهای خودشان در پیشگاه خدا زیاد فکر میکردند. پی در پی، خدایا از من درگذر! خدایا مرا ببخش، خدایا مرا بیامرز. احساس میکردند کم گذاشتند. این چیز خوبی است. به جای غرور، همین احساسی که من کم کاری دارم. زیاد خوابیدم و کم کار کردم. این را به خدا بگوییم. فرصتهای زیادی دست ما بوده است.
چهل سال از انقلاب ما گذشته است. مخصوصاً مسئولین، چه مسئولین قدیم و چه مسئولین جدید، باید فکر کنیم. بنده مدتی در آموزش و پرورش مدیر کل بودم. فکر کنم در این سالهایی که مدیر کل بودم چقدر کوتاهی داشتم؟ در برنامهریزی، در اجرا، در نظارت، میلیونها بار استغفار نیاز هست. پدر، مادر، مدیر یک کارخانه، معلم، چه امکاناتی وجود داشته و ما کوتاهی کردیم؟ الآن چه بکنیم؟ لا اقل بگوییم: خدایا من اشتباه کردم، کوتاهی کردم. ببخشید! خدا همینجا تضمین کرده، «استغفروا» استغفار بکنید، «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارا، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا» مدرار یعنی باران بسیار زیاد.
یکوقتی با اتوبوس از قم به تهران میآمدیم. سالهای اول انقلاب بود. یک کسی کنار من نشسته بود. جوان بود و اظهار میکرد مارکسیست هست و ما هم شروع به بحث کردیم. من گفتم: یک چنین واقعهای در قم رخ داده که مدتی بود در قم باران نمیبارید. باران هم ریشه رزق است. قرآن میگوید: به دنبال باران گیاهان و میوهها و حیوانات از آن علفها بخورند. مردم آمدند نزد علمای قم و گفتند: شما گفتید بالای منبرها که نماز باران بخوانید، باران میآید. زمانی بود که جنگ جهانی دوم بود و اروپاییها مقداری در قم بودند. آیت الله العظمی خوانساری قبول کرد. فرمود: میرویم به ما وعده داده شده، نماز باران بخوانیم. اینها را برای آن جوان تعریف میکردم. ملت هم آماده شدند و روز موعود فرا رسید، در یک محوطهای به نام خاک فرج قم آمدند، الآن هم کسانی هستند که آن ماجرا را دیدند. نماز باران خواندند و دعا کردند و باران نیامد. مخالفین هم طعنه میزدند.
آیت الله العظمی خوانساری فرمود: ادبش این است که اگر نیامد، یک روز دیگر. روز دوم هم رفتند ظاهراً باران نیامد. حتی بعضی چتر دست گرفته بودند در هوای داغ قم و طعنه میزدند که آ شیخ! برو کنار خیس نشوی… در اجلاس نماز، آیت الله رسولی محلاتی این واقعه را نقل میکردند. روز سوم نماز باران را خواندند، استغفار کردند، آدابش این است که بچهها را بیاورند، مریضها و پیرها را بیاورند، حیوانات را بیاورند، ابرها فضای قم را پر کردند و باران فراوانی بارید که احساس خطر کردند. دوباره در خانه آیت الله العظمی خوانساری رفتند که بیایید نمازی بخوانید که باران نبارد. چه ارتباطی بین استغفار و نزول باران هست؟ این جوان گفت: اگر این قصه درست باشد، من مسلمان میشوم. گفتم: من کسانی را سراغ دارم که در این ماجرا بودند. از اتوبوس پیاده شدیم و دوباره به قم برگشتیم. به خیابان چهار مندان رفتیم و یک مغازهداری بود، خدا رحمتش کند. در مغازه نشستیم و گفتیم: حاج آقا شما این ماجرا را تعریف کن. ماجرا را تعریف کرد. در این جوان یک انقلابی به وجود آمد و حرم رفتیم و ماجرایی دارد.
ظاهرش این است که مسأله باران باید تابش آفتاب به دریا باشد و بخار شود و در شرایط خاصی قرار بگیرد، ابرها جا به جا شوند، متراکم شوند، اینها حساب و کتابهای طبیعی دارد. این همان خدایی است که این حساب و کتابها را طراحی کرد. همین خدا یکی از طروق نزول باران را استغفار دانسته است. «اسْتَغْفِرُوا رَبَّکُمْ إِنَّهُ کانَ غَفَّارا، یُرْسِلِ السَّماءَ عَلَیْکُمْ مِدْرارا، وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِینَ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ جَنَّاتٍ وَ یَجْعَلْ لَکُمْ أَنْهاراً» با همان استغفار به شما فرزند میدهد. باغهای شما آباد میشود، نهرها پر آب میشود. چیزهایی که سر منشأهای رزق هستند. استغفار را غافل نشویم. امام حسن مجتبی(ع) به همه آن نفرات فرمود: استغفار کنید. بچهدار نمیشوم، قحطی شده، فقیر هستم، فرمود: استغفار کن!
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «قَدْ جَعَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ الِاسْتِغْفَارَ سَبَباً لِدُرُورِ الرِّزْقِ وَ رَحْمَهِ الْخَلْقِ» (نهجالبلاغه، خطبه ۱۴۳) استغفار را کلید رزق قرار داده است. در جلسه قبل گفتیم: «لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (زمر/۶۳) کلیدهای آسمانها و زمین دست خداست که همان کلیدهای رزق هست. آن کلیدها را خدا به ما معرفی کرده است. یکی همین استغفار هست، استغفار کنید رزق شما زیاد میشود.
عامل دیگر افزایش رزق، شکر خداست. این آیه را بسیاری از ایرانیها حفظ هستند. «لَئِنْ شَکَرْتُمْ لَأَزِیدَنَّکُمْ» (ابراهیم/۷) اگر شکر کنید خدا زیاد میکند. فاطمه زهرا(س) در خطبه فدکیه که خدا را ستایش میکرد، عرضه میدارد: سپاس خدایی را که بر بندگانش منت گذاشت، نعمتهای بی شماری به آنها داد و برای افزایش نعمت، کلیدی به نام شکر به دست آنها داد. متأسفانه گاهی ما قدردانی نمیکنیم. یعنی حساب و کتاب که میکنیم، هی نداریها را میشماریم. مریضیها و آسیبها و گرفتاریها را میشماریم. دادههای خدا را کم میشماریم. این یک خطر است. قرآن میفرماید: «وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها» (ابراهیم/۳۴) بخواهید نعمتهای خدا را بشمارید، نمیتوانید.
در ادامه میفرماید: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّارٌ» خدا بسیار مهربان، انسان بسیار ناسپاس است. «ظَلوم» صیغه مبالغه است، یعنی بسیار ستم پیشه است. کفار صیغه مبالغه است. بسیار بی معرفت، بسیار ناسپاس، چرا ما قدردانی نمیکنیم؟ هم خودمان از همدیگر کم قدردانی میکنیم، هم از خدا، روایات قدردانی و سپاسگزاری در مورد هردو است. روز قیامت حدیث داریم خداوند پیغام میفرستد برای کسانی که شما چرا از من تشکر نکردید؟ او میگوید: پروردگارا کردم، میفرماید: نه، منظورم این است که از مخلوقم تشکر نکردی. وقتی ما مورد لطف قرار میگیریم چرا عکس العمل نشان نمیدهیم؟ از خانه شروع کنیم. الآن سطح قدردانی زن و شوهرها از هم، متأسفانه خیلی از خانهها کم است. مثلاً از آقا میپرسیم: از خانمت تشکر میکنی؟ میگوید: خانم من کاری نمیکند. لباسها را لباسشویی میشوید. ظرفها را ظرفشویی میشوید. فرشها را هم جاروبرقی جارو میکند. خانم نشسته پای تلویزیون، این ندیده گرفتن خدمت همسر است. از خانم میپرسیم: از شوهرت تشکر می کنی؟ میگوید: آقایان کاری نمیکنند. صبح سرویس میآید آنها را میبرد تا ساعت نه صبحانه میخورند. بعد هم سراغ اخبار میروند. بعد نزدیک ظهر نماز و ناهار است و کاری نمیکنند. این کاهش رزق میآورد. باید خودمان شروع کنیم.
گاهی وقتها به پدر و مادرها گفته میشود: از معلمها تشکر کنید، میگوید: ما پول دادیم. شهریه دادیم. ایرادی دارد غیر از اینکه شهریه دادیم، به مدرسه مراجعه کنیم یا نامه بنویسیم، از مربی و مدیر و ناظم تشکر کنیم؟ این هم افزایی ایجاد میکند. برکت ایجاد میکند. چه ایرادی دارد علاوه بر شهریه ما تشکر کنیم؟ یا مثلاً به کادر مدرسه میگوییم: موفقیت شما معلمان بخشی به خاطر همکاری والدین است. از پدر و مادر بچهها تشکر میکنید؟ میگوید: بچهاش است، وظیفهاش است. این اشتباه است. کسی که کوچه را تمیز میکند، میگوییم: باید تمیز کند، حقوق میگیرد. این خیلی بد است. فرهنگی که قرآن به ما یاد میدهد، میگوید: از همدیگر و از خدا، وقتی تشکر میکنیم این روح امید پیدا میشود، طرف میگوید: کسانی هستند که نتیجه کار مرا میبینند. به چشمشان هست، به من دعا میکنند. تشکر از خدا هم همینطور است.
مثلاً نگاه میکنیم چیزهایی که خدا کم گذاشته است، درآمد من باید اینطور بود. خانه من اینطور بود. سطح زندگی من اینطور بود. نمیگوییم: خدا چه چیزهایی به ما داده الحمدلله! طلبکار هستیم. فضای اقتصادی جامعه دچار اختلال میشود، در سیره پیغمبر هست که وقتی احوال پیغمبر را میپرسیدند، سالم بود میگفت: الحمدلله، مریض بود میگفت: الحمدلله! بیاییم بخاطر داشتهها از خدا تشکر کنیم. «الحمدلله علی کل حال» فایدهاش چیست؟ فایدهاش این است که نعمت اضافه میشود. آسیبها کم میشود. میگوید با امام صادق (ع) میرفتیم، گاهی حضرت پیاده میشدند و سجده میکردند. میپرسیدیم: ای پسر رسول خدا چه شد؟ میفرمود: یاد یکی از نعمتهایی که خدا به من داده افتادم.
این فرهنگ به ما آرامش میدهد. بعضی هستند وقتی یک مریض را میبینند، در دل خودشان خدا را شکر میکنند. یک کسی که نابینا هست را میبینند، یکی از بزرگان وقتی نابینایی را میدید، میگفت: خدایا به تعداد نابیناها الحمدلله! اگر ما نقصی هم داریم که حتماً برای امتحان هست یا ریشهاش خود ما هستیم، به داشتهها فکر کنیم. قدیمها در کتابهای درسی یک درسی بود در مورد خانمی که از داشتن بینایی و شنوایی و گویایی محروم بود و سراغ باقی داشتههای خودش رفت. چند سال قبل شناگری که چند سال متوالی رتبه اول جهانی را میآورد، ماجرایی برایش پیش آمد که در بیمارستان افتاد و کمرش آسیب دید و دیگر نمیتوانست حرکت کند. دوستش له دیدنش آمد و دید همه وجودش افسردگی شده است. این همان کسی است که عکس او و خبر او همیشه منتشر میشد. یک جملهای دوستش به او گفت و این را احیاء کرد. «انسان بوم نقاشی خداست!» نقاشها وقتی نقاشی میکنند یک صفحهای هست یک جا باید ثابت باشد، اگر بلغزد آن نقاشی قشنگ نمیشود.
این گفت: معنایش این است که من باید تسلیم باشم؟ من آن صفحه هستم و باید بگذارم خدا هرکاری میخواهد انجام بدهد. فکر کرد الآن از من چه کاری ساخته است؟ سراغ نویسندگی رفت و دید دستش هم فلج است و نمیتواند کاری بکند. گفت: قلم را در دهانم بگذارید، قلم را در دهانش گذاشتند شروع به نوشتن کرد. کتاب او کتاب سال در دنیا شد. به داشتهها فکر کرد. به نداشتهها فکر کنیم، اطرافیان ما غم زده و افسرده میشوند. به داشتهها فکر کنیم. اگر به ضعفها و نقصها نگاه کنیم، یک دیدگاهی نسبت به انقلاب پیدا میکنیم. چهل سال است نتوانستند! اما از آن طرف هم انصاف این است به داشتهها و موفقیتها هم نگاه کنیم. از نظر مالی نسبت به سال قبل افت داشته، باز بگوید: خدا را شکر! تلاش بکند. این باعث ازدیاد رزق میشود.
صدقه دادن؛ پیامبر فرمود: «اسْتَنْزِلُوا الرِّزْقَ بِالصَّدَقَهِ» (کافى،ج۴، ص۱۰) رزق را با صدقه دادن پایین بکشید. حدیث داریم هرچه وضع مالی سختتر شد و تنگتر شد، بیشتر صدقه بده. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: «إِذَا أَمْلَقْتُمْ» یعنی وقتی خیلی تنگدست شدید، «فَتَاجِرُوا اللَّهَ بِالصَّدَقَهِ» (نهجالبلاغه/حکمت ۲۵۸) با صدقه با خدا تجارت کنید. با خدا معامله کنید. آن خدایی که همه سود و ضررها به دست اوست. همان خدا گشایشی پیش میآورد. صدقه خیلی مهم است و در ایران صدقه دادند قابل تقدیر است ولی آسیبهایی هم دارد. یکی این است که اسم صدقه میآید فکر میکنیم یعنی مبلغ کم، این اشتباه است. گاهی وقتها در جیبهایمان نگاه میکنیم ببینیم پول خرد داریم یا یک اسکناسی که هیچکس برنمیدارد و پاره هست. امام سجاد(ع) وقتی میخواست صدقه بدهد، دست خودش را میبوسید. میفرمود: این به دست خدا رسید. یعنی پاکترین مال، بهترین اسکناس، بهترین مال، نه یعنی کم، صدقه یعنی صادقانه، کم درونش نیست. الآن کسی یک تراول صد تومانی صدقه بدهد همه تعجب میکنند، صدقه یعنی مثلاً صد تا یک تومانی! نه. صدقه یعنی از روی صفا و صمیمیت به خلق خدا کمک کنی.
عامل بعدی که با محاسبات ما جور در نمیآید، صله رحم است. دید و بازدید با فامیلها رزق را زیاد میکند. محاسبات ظاهری ما میگوید: فامیلها بخواهند خانه ما بیایند هفت نفر هستند. هفت نفر بخواهند غذا بخورند، نفری اینقدر، میوه اینقدر، کم میشود! ولی دین به ما میگوید: صله رحم هم آسیبها و صدمات را جلوگیری میکند، بلاها را جلوگیری میکند و هم رزق را زیاد میکند. این تفاوت محاسبات ما با محاسبات دینی است. این ریشه دینی دارد. بلاها را میبرد، مریضیها را میبرد و برکت را میآورد.
امام صادق(ع) فرمود: «ان الغَنی» شخص ثروتمند «اذا کانَ وصولاً لرحمه» وصل صیغه مبالغه است، وقتی زیاد با فامیلهایش رفت و آمد میکند، «باراً باخوانه» به دوستانش زیاد نیکی میکند، «اضعف الله له الاجر ضعفین» خدا اجر او را چند برابر میکند. پیغمبر فرمود: «ما من اهل بیتٍ» هیچ خانوادهای نیست که «واصلوا» ارتباط دارد، «الا اجر الله علیهم الرزق» به دنبال ارتباط با فامیل رزق میآید، همان خدایی که باران دست اوست، باد دست اوست، دریا و جنگل و گندم و جو و خوردنی و نوشیدنی دست اوست. او فرموده من ارتباط قرار دادم بین ارتباط با فامیل و رزق، «و کانوا فی کنف الله» اینها در پناه خدا هستند. صله رحم! صله رحم را بزرگان ما میفرمایند: یعنی از فامیلها اطلاع داشته باشیم و اگر درباره آنها کاری از ما ساخته است، انجام بدهیم.
یکی دکتر لازم دارد و نمیداند باید کجا برود. یکی میخواهد در دانشگاه ثبت نام کند نمیداند چه کتابی را بخواند. یکی میخواهد جهزیه تهیه کند و نمیداند به کجا مراجعه کند. از کجا وام بگیرد و از چه کسی قرض بگیرد؟ همه اینها صله رحم است. قاعدتاً آنها به ما دعا میکنند و ما به آنها دعا میکنیم، برای همدیگر خیر میخواهیم و در شادی هم شریک میشویم.
عامل بعدی ازدواج است. قرآن میگوید: ازدواج رزق را زیاد میکند. جوانی به پیغمبر مراجعه کرد و از فقر و نداری شکایت کرد. پیغمبر فرمود: برو ازدواج کن. در دلش خندید و آمد و یک هفته گذشت. دوباره مراجعه کرد و از فقر و نداری شکایت کرد. پیغمبر فرمود: ازدواج کن. در صف جماعت نشست، یک کسی بغل دست او بود. گفت: در فکر هستی؟ گفت: من متحیر هستم. من یک چیز دیگری از پیغمبر میخواهم، حضرت یک نسخه دیگر مینویسد. قصه را برای پیرمرد تعریف کرد. من فقیر هستم، پیغمبر میفرماید: ازدواج کن! با چه کسی ازدواج کنم؟ با چه پولی؟ پیرمرد گفت: بیا دختر مرا بگیر. رفتند و گفتگو کردند و ازدواج صورت گرفت. گفت: چه میخواهی؟ گفت: وسیله میخواهم برای کسب و کار.
گفت: این هم وسیله! این قصهای که در یکی دو دقیقه گفتیم، الآن باید در مساجد ما، در محافل ما رخ بدهد. یعنی آن کسی که فقیر است باورش شود ازدواج راهگشا است. الآن وقتی به ازدواج فکر میکند، پول پیش خانه و پول تالار و دوربین فیلم برداری و غذا میآید. اما اگر همه به ازدواج به عنوان یک موضوع مقدس فکر کنند و اینکه قرآن به جوانها نگفته ازدواج کنید. به بقیه گفته: وسیله ازدواج جوانها را فراهم کنید.
یک نکاح داریم یعنی ازدواج، یک انکاح داریم یعنی آماده کردن و مهیا کردن مقدمات ازدواج دیگران، «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ» (نور/۳۲) مسلمانها، ای مسئولین، ای دولت، ای ملت، ای پولدارها، شما موظف هستید وسیله ازدواج دختر و پسرها را فراهم کنید. کسی را ندارم بروید پیدا کنید. پول پیش ندارم، پول پیش آماده کنید. اگر معنای این آیه را درست میفهمیدیم، فعالتر برخورد میکردیم. انکاح، یعنی ما و دیگران کمک کنیم برای ازدواج جوانها، خود جوان میگوید: ندارم، من اخیراً لیسانس گرفتم شغل ندارم.
این خودش یک قدم است. یک کسی میگوید: برادر من یک کارگاهی دارد، سیزده چهارده نفر آنجا هستند. من تو را به آنجا معرفی میکنم. این انکاح است. کجا گفته: ازدواج رزق را زیاد میکند؟ سوره نور آیه ۳۲، همین آیهای است که معمولاً کسانی که عقد میخوانند این آیه را هم میخوانند. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى مِنْکُمْ وَ الصَّالِحِینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ» (نور/۳۲) وسیله ازدواج جوانهای صالح را فراهم کنید، «إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ» اگر فقیر بودند چه؟ «یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ» خدا تضمین کرده، از لطف خودش آنها را بی نیاز میکند. این آیه قرآن است، وعده خداست. این همان خدایی است که غذای پرندهها را لای دندانهای نهنگها قرار داده است. در مورد انسان هم عواملی قرار داده و آن عاملها، عاملهای مادی و معنوی هستند.
شریعتی: انشاءالله به برکت این ایام خداوند متعال به همه ما وسعت رزق بدهد. رزقهای معنوی و مادی و انشاءالله مردم عزیز ما، مخاطبین نازنین ما و همه سمت خداییها، سر سفره با برکت خدای متعال و حضرت ولیعصر(عج) رزقشان مستدام باشد، انشاءالله.
این هفته قرار شد یاد کنیم از عبد صالح خدا، کسی که از مفاخر معاصر ما هست، حضرت آیت الله العظمی بهجت که رحمت و رضوان خدا بر ایشان باد.
حاج آقای بهشتی: بزرگان ما غالباً گمنام هستند. مرحوم آیت الله بهجت در این سالهای آخر شناخته شده بود، افراد زیادی تلاش میکردند خودشان را به ایشان برسانند و یک سؤالی بپرسند. غالباً سؤال این بود که ما چه کنیم برای زندگی و سیر و سلوک و تهذیب نفس؟ ایشان یک جمله ساده جواب میدادند و میفرمودند: به چیزهایی که بلد هستید عمل کنید. این کلید حل مشکلات ما هست. ما بلد هستیم راستی خوب است. دروغ بد است، غیبت بد است. به همینها عمل کنید. مثل ماشین نیست، الآن مسافت صد متری را با نورش میتوان دید. وقتی صد متر جلو رفت، صد مترهای بعد را میتوان دید.
در مورد صفحهای که امروز تلاوت شد، سخن از یک هنرمندی است که متأسفانه با هنر خودش مردم را از خدا و پیامبر منحرف کرد. در چند جای قرآن آمده و نامش هست، به نام سامری که جواهراتی را از مردم گردآوری کرد، با هنری که داشت یک گوسالهای ساخت و آن را طوری فضاسازی کرد که وقتی در معرض باد قرار میگرفت، روی تپه موسیقی از آن پخش میشد و مردم را مبهوت میکرد. برای کیفر او هم خداوند فرمان داد که او را از شهر بیرون کنید. این نکته مهمی است که وقتی هنر در خدمت دین قرار میگیرد یک ثمرهای دارد، وقتی ضد دین باشد، نقطه مقابلش هست. چون بعضی از موضوعاتی که در قرآن تکرار شده مفهومش این است که ما زیاد باید روی آن ایست کنیم.
مسأله مهمی است که این نفر با این کار خودش در غیاب موسی بن عمران که رفته بود آیات خدا را از کوه طور بیاورد، موقعیت را غنیمت شمرد و این کار را انجام داد و پیامبر خدا را عصبانی کرد. حضرت موسی بن عمران هم چند جای قرآن دارد که موهای جلوی سر برادرش هارون را گرفت و از او پرسید: چرا وضع اینطور شده است؟ او هم گفت: مردم به من فشار آوردند. هم برادرش را توبیخ کرد و هم مردم را، هم سامری را، ولی بیشترین توبیخ برای همان سامری است، هنرمندی که با هنرش مردم را از خدا منحرف کرد. نکته بسیار مهمی است.
شریعتی: نکات بسیار خوبی را شنیدیم، مخصوصاً در مورد وسعت رزق که هفته گذشته هم در موردش صحبت کردیم. انشاءالله خدا به همه ما وسعت رزق بدهد. اگر نکتهای هست بفرمایید.
حاج آقای بهشتی: دعایی است که از امام زمان به ما رسیده است. من شنیدم که هر روز امام زمان این دعا را میخوانند. «اللهم ارزقنا توفیق الطاعه و بعد المعصیه» خدایا رزق ما را انجام طاعت خودت و دوری از معصیت قرار بده. این باز تأیید میکند که رزق ممکن است مادی باشد، معنوی باشد، هر نوع چیزی که خدا به ما داده و برای ادامه حیات ما لازم است، رزق است. از خداوند میخواهیم دلهای ما را برای نزول رحمتهای خاصش در ماه رمضان آماده بفرماید و همه ما را از پاک شدهها و آمرزیده شدههای ماه شعبان و رمضان قرار بدهد. به روان پاک شهیدان و روح بلند امام خمینی صلوات بفرستیم.
شریعتی: اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم. دیگر کم کم داریم نزدیک میشویم به ماه مهمانی خداوند متعال، رمضان المبارک، دعا میکنیم «اَللّهُمَّ اِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنا فیما مَضى مِنْ شَعْبانَ فَاغْفِرْ لَنا فیما بَقِىَ مِنْهُ» خدایا اگر تا این لحظه از ماه شعبان ما را نیامرزیدی، از تو درخواست میکنیم در باقیمانده این ماه، ما را بیامرزی و مورد مغفرت خودت قرار بدهی. برای رسیدن روزها و شبهای نورانی ماه رمضان لحظه شماری میکنیم. برای رسیدن به قله این ماه که شبهای قدر است. تا رسیدن به شبهای قدر ۲۱ روز باقی مانده است.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۲۳- ۰۲-۱۳۹۷
.






