نکاتی پیرامون رزق در قرآن کریم ؛ جلسه ۱
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۰۷-۰۹ ۱۶:۵۹نکاتی پیرامون رزق در قرآن کریم ؛ جلسه ۱

نکاتی پیرامون رزق در قرآن کریم ؛ جلسه ۱
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیم
شریعتی: سلام میکنم به همهی بینندهها و شنوندههای نازنینمان، دوستان گرانقدری که در این سالها همراه هم هستیم. انشاءالله هرجا که هستید این روزهای اردیبهشتی برای همه شما پر برکت باشد و دل و جانتان بهاری باشد. حاج آقای بهشتی سلام علیکم خیلی خوش آمدید.
حاج آقای بهشتی: سلام علیکم و رحمه الله و برکاته. خدمت همه بینندگان این برنامه سلام میکنم. از خدا میخواهیم این گفت و شنودها را با خیر و رشد و نور و به دور از هر آفتی و آسیبی تقدیر بفرماید. انشاءالله آنچه باعث سعادت دنیا و خوشبختی آخرت ما هست، به زبان ما جاری شود. به قول امام سجاد(ع): «الهی انطقنی بالهدی و الهمنی التقوی»
شریعتی: خیلی خوشحالیم که در خدمت شما هستیم. الحمدلله مباحث جلسات گذشته خیلی مورد استقبال دوستان عزیز ما قرار گرفت. انشاءالله جلسه امروز هم بسیار مفید و پر برکت باشد. امروز قرار هست ایشان از رزق و وسعت رزق صحبت کنند و انواع و اقسام رزق، فکر میکنم بحثی باشد که مورد نیاز این روزهای ماست و با توجه به مشکلاتی که گهگاه دوستان مراجعه میکنند و در تنگنای معیشتی و اقتصادی قرار میگیرند، راههای وسعت رزق را امروز برای ما میگویند از نگاه آیات قرآن کریم، خدمت شما هستیم و بحث امروز شما را میشنویم.
حاج آقای بهشتی: جهت انتخاب ما در موضوعات چه باشد بهتر است؟ من گاهی وقتها میگویم: فلان کلمه در قرآن این تعداد آمده است. ممکن است کسانی بگویند: این عدد چه فایده دارد؟ قرآن کتابی است که از آسمان آمده است. جملاتش، کلماتش و حرفهایش حکمت دارد. یک کلمه هست در قرآن یکبار آمده است. یک کلمهای است صد بار آمده است و یک کلمه هست چند صد بار آمده است. فراوانی یک واژه در قرآن الهام بخش است. واژه رزق در قرآن ۱۱۷ بار آمده است. همین به ما میگوید: موضوع از منظر خدا برای بشر موضوع مهمی است. باید در دستگاه فکری ما بیاید و دربارهاش صحبت کنیم، دلایل و عواملش و موانعش، کاهش رزق، چیستی رزق، رزق چیست؟ با الهام از همین ۱۱۷ آیه یک مقدار دانایی خودمان را بالا ببریم و برویم سراغ مجهولاتی که داریم تا اندازهای که بنده ناتوان میتوانم پاسخگو باشم.
هر موجودی را که خدا آفریده برای بقاء و ادامه حیاتش یک چیزی لازم دارد. این همان رزق اوست. مثال میزنم به هواپیما، هواپیما یک سوختی دارد. آن سوخت تمام شود، میافتد. ما هم شبیه هواپیما هستیم. همه موجودات، پروانه از وقتی که شکل میگیرد تا از دنیا میرود، یک چیزی لازم است برای زنده ماندنش، این رزق اوست. هر چیزی که برای بقاء ما لازم است و آن را خدا قرار داده است. نگاه توحیدی ما این است که خداوند موجودات را آفرید، کنار نرفت که آنها را به حال خودشان رها کند. بلکه برای بقاء و حیات آنها تدبیری اندیشید و رزق قرار داد. رزق مخصوص انسان نیست. همه موجودات زنده رزق دارند. خدا رازق همه هست. «إِنَّ اللَّهَ هُوَ الرَّزَّاقُ ذُو الْقُوَّهِ الْمَتِینُ» (ذاریات/۵۸) خدا روزی رسان است. خدایی که توانمند است. یک کسی میگوید: من روزی میدهم و خودش هم نیازمند یک کس دیگر است. نه! خداوند بدون اینکه نیاز داشته باشد احتیاجات موجودات را تا زمانی که باید زنده باشند، تأمین میکند. این از طرف خداست. منتهی انسان به دلیل شرایط خاصی که دارد. اختیار و آگاهی دارد، باید عوامل رزق را پیدا کند و برود از خدا بگیرد.
ما در برنامه بعد خواهیم گفت عوامل ازدیاد رزق چیست؟ اولین مورد کار و کوشش است. امروز بیشتر کاربردهای این کلمه را میگوییم که چه پسوندهایی در قرآن آمده است و برای ما چه پیامهایی دارد. مثلاً یکجا میفرماید: رزق حسن! یعنی کلمه حسن کنار رزق آمده است. از این میفهمیم پس رزق غیر حسن هم داریم. رزق نیکو، رزق غیر نیکو هم داریم. «وَ مِنْ ثَمَراتِ النَّخِیلِ وَ الْأَعْنابِ» (نحل/۶۷) از میوههای خرما و انگور «تَتَّخِذُونَ مِنْهُ سَکَراً» شما یک مایع مست کنندهای را می گیرید «وَ رِزْقاً حَسَناً» رزق حسن میکنید. معلوم میشود این مایع مست کننده که شراب باشد و در ادیان آسمانی اسلام و غیر اسلام حرام است، این رزق غیر حسن است. نیکو نیست، یکوقتی کتابی را از یک پروفسور هندی خواندم که رساله دکترایش در انگلستان است. به فارسی ترجمه شده تحت عنوان «گیاهان در قرآن» انتشارات آستان قدس رضوی منتشر کرده است. بسیار کتاب خوبی است.
هر گیاهی و میوهای که در قرآن نامش آمده این محقق آمده تاریخچهاش را بررسی کرده است. چند هزار سال قبل در کجای دنیا این گیاه روییده، چه خواصی دارد؟ چه غذاهایی میشود با آن درست کرد؟ تولیدش در جهان چند تن است؟ تا به انگور رسیده است. براساس آن تاریخ دارد که تولید انگور در جهان بیست میلیون تن در سال است که پانزده میلیون تن تبدیل به شراب میشود. بقیه به صورت سرکه، کشمش و انگور وارد بازار میشود. یعنی همان خدایی که نعمت داده، این رزق را داده گفته: این کار را نکن. این بشر دقیقاً رفته نقطهای که خدا نهی کرده است.
بعضی میگویند: از دلایلی که شیطان اینقدر طرفدار دارد این است که شیطان میگوید: آزادی و رحمان میگوید: محدودیت! شیطان میگوید: هرچه میخواهی بخور و مال هرکس را خواستی بردار. به هر فیلمی میخواهی نگاه کن. انسان هم دوست دارد جلوی راهش باز شود و هر حرکتی بکند. اما خداوند میگوید: من تو را برای منظور مهمی آفریدم. میخواهی به آن مقصد برسی در آن چهارچوب حرکت کن. اینها حلال است و اینها حرام است. البته آزاد هستی و اختیار با خودت هست. پس در این آیه رزق حسن یعنی رزق نیکو مطرح شده است.
یک واژه دیگری باز در قرآن آمده و آن رزق کریم است. یعنی ارزشمند. «لَهُمْ مَغْفِرَهٌ وَ رِزْقٌ کَرِیمٌ» (حج/۵۰) برای مؤمنان صالح مغفرت پروردگار هست و رزق کریم، چون رزق فقط مادی نیست، فقط پول نیست و خانه نیست. همین عقلی که داریم رزق است. حتی لازم نیست ما مالک رزق باشیم. الآن هوای تهران رزق ما هست، ما مالک آن نیستیم. ما مالک جنگلها و دریاها نیستیم. گاهی وقتها مالک چیزی هستیم ولی نمیتوانیم استفاده کنیم. رزق ما آن چیزی است که از آن استفاده میکنیم چه بسا داراییهای زیاد دارد ولی رزقش نیست و نمیتواند از آن بهره ببرد. رزق کریم که در بسیاری از آیات قرآن به نعمتهای قیامت و بهشت رزق کریم گفته شده است و در کنار مغفرت آمده است. خدا آنها را میآمرزد و یک رزق ارزشمندی در اختیار آنها قرار میدهد.
رزق سوم رزق معلوم است. معلوم به فارسی یعنی روشن، یعنی رزقهایی که خدا میدهد براساس یک فرمولی هست. چون به دنبال اینکه در قرآن میفرماید: خدا رزق میدهد، کلمه خبیر را آورده است. کلمه بصیر را آورده است. استاد بزرگ ما حضرت آیت الله جوادی آملی میفرمودند: صفات خدا که در پایان آیات آمده است، الهام بخش هستند. به اول آیه ارتباط دارد. تقسیم کننده رزق کیست؟ خدا. کدام خدا، خدایی که خبیر است. از نیازهای ما با خبر است. بصیر است و همه ما در محضر او هستیم. میبیند ما را، میداند چه کسی چقدر لازم دارد و نیاز دارد به او میدهد. بعضی را بیشتر و بعضی را کمتر، البته ما شاکی هستیم.
مثلاً فرض کنید مقداری طلا باشد، ما سی نفر هستیم. از ما سی نفر بپرسند: شما چقدر از این طلا را میخواهید؟ علی القاعده کل آن را می خواهید. به دلیل یک روحیهای که خدا در وجود ما قرار داده و ما بینهایت پسند هستیم، همه چیزها را میخواهیم. اما خداوند اینها را با حساب و کتاب و براساس حکمتهایی تقسیم میکند. ما معترض هستیم. کسی وارد خانه امام صادق (ع) شد، ناراحت بود. حضرت پرسید: چرا ناراحت هستی؟ گفت: خدا چهارمین دختر را به من داد. در بین جاهلیت مرسوم بود که دختر شوم است. اسلام عزیز که آمد طرحی را آورد که زن و مرد هردو از یک گوهر هستند و از نشانههای سعادت مرد آن است که اولین فرزندش دختر باشد. پیامبر عزیز اسلام را طوری خدا طراحی کرد که یادگارش یک دختر باشد. چه احترامهایی پیامبر میگذاشت. امام صادق(ع) از مردی که چهارمین دخترش به دنیا آمده بود، پرسید: این چهارمین دختر اختیارش دست کیست؟ توزیع اینکه چه کسی دختردار باشد و چه کسی پسردار باشد، این دست کیست؟ یک فکری کرد و گفت: باید دست خدا باشد. او به همه زوایا عالم است. به همه نیازها، به همه آیندهها، حضرت فرمود: الآن هم دست خدا بوده است.
الآن به یک زایشگاه برویم و بپرسیم: دیروز چند تا بچه به دنیا آمده است؟ مثلاً میگوید: نود تا! چند تا دختر و چند تا پسر؟ به صورت خودجوش عددهایش به هم نزدیک است. مثلاً نود تا چهل و خردهای پسر، چهل و خردهای دختر. طراح این کیست؟ خداست. نمیشود روزی بیاید هفتاد تا پسر باشد و بیست تا دختر. یا برعکس! این تناسب در کل کره خاکی هست. بچههای ما رزق ما هستند، روزی ما هستند. اما چه کسی بیشتر و چه کسی کمتر، چه کسی دختر و چه کسی پسر، تقسیماتش دست خداست. تحت نظر علم خداست، رزق معلوم و مشخص است. «أُولئِکَ لَهُمْ رِزْقٌ مَعْلُومٌ» (صافات/۴۱) برای اینان رزق مشخصی هست. منتهی از آدمها بپرسیم راضی هستید از رزقتان؟ همه میگویند: بیشتر میخواهیم. جز عدهای که تسلیم پرردگار هستند. کار و تلاش میکنند، دعا میکنند و تسلیم خدا هستند. چون کلید رزق که دست خدا هست همان کار و تلاش است. «لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ» (زمر/۶۳) کلیدهای آسمانها و زمین دست خداست. همان خدا مقرر کرده بندگانش با تلاش و سعی و کوشش به رزق برسند. یا با دعا برسند.
گاهی هم از طرق غیر عادی خداوند به یک کسی رزق میدهد. مثلاً به مریم، یک پسری بدون همسر میدهد. این دیگر طریق خط ویژه هست و خدا میداند. یا مثلاً غذایی از بهشت برای حضرت مریم میرسد. «کُلَّما دَخَلَ عَلَیْها زَکَرِیَّا الْمِحْرابَ وَجَدَ عِنْدَها رِزْقاً» (آلعمران/۳۷) هروقت حضرت زکریا از کنار محل عبادت این بانو رد میشد، کنار او رزقی را مییافت. میپرسید: این از کجا آمده است؟ حضرت میگفت: از طرف خدا. اینها یک فرمول عادی دارد مثلاً برای اینکه باران ببارد در یک منطقهای فضا باید آماده باشد. دریا باید آنجا باشد. فعل و انفعالاتی باید رخ بدهد. یک دعای دیگر ممکن است دعای بندگان باشد، استغفار بندگان باشد. خداوند به هردوی آنها ترتیب اثر میدهد. رزق معلوم!
چند جای قرآن رزق طیب آمده است. طیب یعنی خوشبو و دلپسند. «کُلُوا مِنْ طَیِّباتِ ما رَزَقْناکُم» (بقره/۵۷) گاهی یک کلمه دیگر هم آمده است «حَلالًا طَیِّبا» (بقره/۱۶۸) این رزق طیب چیست؟ همینجا بگوییم که ادیان آسمانی رزق را به حلال و حرام تقسیم کردند. در قرآن کریم سوره یونس آیه ۵۹، میفرماید: «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ» آیا میدانید رزقی که خدا برای شما میفرستد، این شما هستید که گاهی وقتها بعضی را حرام می کنید و بعضی را حلال؟ این اشتباه است. یعنی اینکه چه حلال است و چه حرام است را باید خدا بگوید. گوشت بعضی از حیوانات حلال است، گوشت بعضی از حیوانات حرام است. چه کسی باید این را تعیین کند؟ پرندهها مثلاً بگویند: عقاب حرام است. بر چه اساسی، مبنایش شرع است. دنباله آیه میگوید: این دروغ بستن به خداست. یا در معاملات و درآمدها، چه درآمدی حلال است؟ شرع گفته مثلاً ربا حرام است. اختلاس حرام است. غصب حرام است. دزدی و سرقت حرام است. دست اندازی به اموال عمومی و اموال مردم حرام است.
در معامله این نوع حرام است، یعنی حدود این بایدها و نبایدها را باید شرع مشخص کند. ما مسلمان هستیم و مسلمان یعنی تسلیم، باید تسلیم پروردگار باشیم. اگر دنمبال فراوانی رزق هستیم به هر قیمت، این رزق حرام میشود. میگوید: من این ماشین را میخواهم و چشم من گرفته است. هرچه میگوییم: به دارایی و درآمد شما نمیخورد، میگوید: میخواهم. به هر قیمتی، حلال باشد، حرام باشد. مال مردم باشد، اینها در دایره رزق حرام میرود.
رزق حلال را خدا معنا کرده است. یا از ارث باید برسد و یا نتیجه تلاش ما باید باشد. یا از خوردنیها و نوشیدنیها هست، شرع باید گفته باشد این پرنده و این حیوان گوشتش حلال است. برای همین است که اینقدر شرع مقدس اسلام اصرار دارد، مردمی که خرید و فروش میکنند احکام را بدانند. «مَنِ اتَّجَرَ بِغَیْرِ عِلْمٍ ارْتَطَمَ فِی الرِّبَا» (الکافی،ج ۵، ص ۱۵۴) هرکس بازرگانی کند و تجارت کند بدون آگاهی در ربا غرق خواهد شد. در مسأله حلال و حرام خیلی باید دقت کنیم. چون بعضی هستند به دارایی دیگران حسرت میخورند. حساب نمیکنیم این دارایی از کجا بدست آمده است. گاهی ارث است، خوب حلال است. یک پدری از دنیا رفته و میراثی را به جا گذاشته و خداوند هم فرموده بین وارثان به این شکل تقسیم شود. این حلال است. گاهی وقتها کار کرده و تور میاندازد، یکی در تورش ماهی زیادتر، اینها هم رزق هستند و از طرف خدا هست. گاهی وقتها اموال مردم را به سرقت برمیدارد، ناحق برمیدارد. به اسم خودش میکند. پرونده سازی میکند. چیزی در دنیا بوده و هست و خواهد بود. الآن هم هت. یک مرزی باید اینجا قائل شویم بین رزق حلال و رزق حرام، حسرت نخوریم به داراییهای دیگران!
امیرالمؤمنین(ع) خودش دارایی زیادی داشت. ولی برداشت کمی میکرد. فرمود: میخواهم برای قیامت بگذارم. وقف میکرد، انفاق میکرد و برده آزاد میکرد. خودش کم استفاده میکرد. دنبال رزق دیگری بود. رزق معنوی، الآن ما ماه شعبان هستیم و ماه شعبان دارد به نیمه آخر میرود، دعای ظهرها در ماه شعبان خوانده میشود و مستحب است. یک فرازش این است «وَ ارْزُقْنِى مُوَاسَاهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ» نمیگوید: خدایا روزی من کن یک پولی به من برسد. میگوید: روزی من کن این پول که دارم بدهم به کسی که سطح زندگیاش از من پایینتر است. این هم رزق است. ما در فرهنگ عمومی این را رزق حساب نمیکنیم. بالاخره همه ما از نظر سطح زندگی از یک کسانی بالاتر هستیم و از یک کسانی پایینتر هستیم.
دین به ما میگوید: در مسائل مادی به پایینترها نگاه کن تا شکرگزار بار بیایی. مثلاً کسی که خانه صد متری دارد، نگاه کند به کسی که خانه پنجاه متری دارد. آن کسی که خانه پنجاه متری دارد، نگاه کند به آن کسی که مستأجر است. آن کسی که مستأجر است و پول پیش داشته، نگاه کند به کسی که همین پول را هم ندارد. کسانی هستند سطحشان از ما پایینتر است. خدایا روزیام کن این چیزی که دارم تقسیم کنم بین خودم و کسی که از من پایینتر است. چرا پایینتر است؟ چه بسا تو او را پایینتر قرار دادی تا مرا امتحان کنی. سخاوت هم یک روحیه است.
در فرهنگ قرآن این رزق است. داشتن شخصیتی که به فقیر و یتیم میرسد و دلش میسوزد. این رزق است. فقط پول شمردن نیست. «وَ ارْزُقْنِى مُوَاسَاهَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَیْهِ مِنْ رِزْقِکَ مِمَّا وَسِعَتْ عَلَىَّ مِنْ فَضْلِکَ» به من توسعه دادی، به کسان دیگر هم تنگ گرفتی، تا این وسط هردوی ما را امتحان کنی. آن کسی که زندگیاش سختتر است آیا قناعت میکند؟ آیا عزت نفسش را حفظ میکند؟ هم معلوم میشود آن کسی که داراتر است، آیا احساس دارد؟ انفاق میکند؟ این آزمون ما هست. بخشی از داراییها اینطور است. بسیاری از این اختلافات طبقاتی تقصیر خودمان است. استثمار است، استعمار است، اختلاس هست و دزدی هست. بخشی از این نوسانها هم دست خداست. حکمت خداست که همه را بیازماید. داراها و نادارها را بیازماید تا در این چرخه اینها خودشان را نشان بدهند.
شریعتی: رزق حرام هم رزق ماست؟ میشود گفت حرام هم رزق است؟
حاج آقای بهشتی: آدمها میآیند حرام میکنند آنچه را خدا از بالا فرستاده است. تغییر میدهند. مثل انگور که به شراب تبدیل میکند. خداوند میفرماید: من برای شما انگور آفریدم! الآن در کتاب گیاهان در قرآن، انواع انگورها هست. انگور سیاه، انگور عسگری، انگور درشت، انگور ریز، چند صد نوع انگور هست. ما این را به صورت حرام استفاده میکنیم. واژه رزق حرام هم در قرآن آمده است. «قُلْ أَ رَأَیْتُمْ ما أَنْزَلَ اللَّهُ لَکُمْ مِنْ رِزْقٍ فَجَعَلْتُمْ مِنْهُ حَراماً وَ حَلالًا» (یونس/۵۹) اول حرام را گفته است.
یک نکته دیگر در مورد تقسیم رزق است. بسیاری هستند به تقسیم رزق اعتراض دارند. چون قرآن در آیات زیادی از جمله سوره اسراء آیه ۳۰ میفرماید: این تقسیمات دست خداست. «إِنَّ رَبَّکَ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ» خدا هست که توسعه میدهد یا تنگ میگیرد. «إِنَّهُ کانَ بِعِبادِهِ خَبِیراً بَصِیراً» او نسبت به بندگانش با اطلاع و بینا هست. اگر ما این را باور کنیم. به قول حاج آقای قرائتی هیچ مغازهداری دروغ نمیگوید. میگوید: امروز معلوم است رزق من چقدر است. برای چه دروغ بگویم؟ برای چه وقت نماز نروم؟ چون پیش خودم محاسبه میکنم بروم نماز رزقم کم میشود. به قول شهید مطهری میگوید: این صفات اخلاقی بد، یک نفعی برای آدمها دارد. چرا آدمها دروغ میگویند؟ یک نفعی دارد. مثلاً میپرسد: شما این خانه را چند خریدی؟ اینقدر اضافه بگیر و به من بفروش. هم میتواند بگوید: سیصد میلیون خریدم. میتواند بگوید: ۳۲۰ خریدم. ۳۴۰ خریدم، یک دروغ بیست میلیون به نفعش میشود.
این لیوان را چند خریدید؟ چون خریدارها دوست دارند قیمت خرید را بدانند. البته فروشندهها هم برای رونق بازارشان دوست دارند بگویند. این لیوان را چند خریدی؟ میتواند بگوید: سه هزار خریدم. چهار هزار تومان خریدم. نفع این دروغ اینجا معلوم میشود. راست بگوید کمتر نفع میکند و دروغ بگوید ظاهراً بیشتر نفع میبرد. این رزقی که از راه دروغ به دست میآید و انباشته میشود، پاسخگویش خودش خواهد بود. چون روز قیامت روز پاسخگویی به سؤالات زیاد است ولی امام فرمود: حتماً از پنچ چیز سؤال میشوید. دو تا مسأله مال است. مال را از کجا بدست آوردی؟ مال را کجا خرج کردی؟
از کجا بدست آوردی؟ لیوان فروختم. چقدر فروختی؟ سه هزار تومان خریده بودم، سه هزار و پانصد! نه سه هزار تومان نخریده بودم. دوباره باید آنجا جواب بدهد. رزقهایی که بدست میآوریم، حدیث دارد وقتی ما از دنیا میرویم، هنوز ما را دفن نکردند. بدن ما نزدیک قبر است. ما میپرسیم: پروردگارا! چه چیزی همراه ما به آن دنیا میآید؟ از آسمان این جواب میآید، از مال دنیا همین کفنی که به تن تو پوشاندم. بقیه را باید اینجا بگذاری یا در بانک یا در گاوصندوق یا نزد اینها! این مال دنیاست. از دوستانت هم تا لب قبر میآیند. اینها تو را در قبر میگذارند و برمیگردند. بچههایت و خویشانت هم تمام میشود. همه ارتباطها قطع میشود. لذا وقتی ما تلاش میکنیم برای رزقی، اگر تلاش صادقانه بکنیم، آن طرف میتوانیم پاسخگو باشیم.
در روزنامه اطلاعات خاطرهای نوشته بود که یکی از ثروتمندان تهرانی در روزی که تعطیل بود، دنبال این بود ببیند چقدر پول دارد. چون آنهایی که زیاد پول دارند دوست ندارند کسی بداند حتی خانوادهاش. آن روز در بازار تهران آمد و رفت حجره را باز کرد و یک حجره هم داخلی بود، لباسهایش را در حجره اولی گذاشت و یک در محکمی مثل در گاوصندوق بین این دو تا مغازه بود. داخل رفت و همه دارایی خودش را حساب و کتاب کرد، نفسی کشید و گفت: حالا فهمیدم چقدر دارم! آمد داخل مغازه اولی بیاید، در به رویش بسته شد. سه روز هم تعطیلی متوالی بود. هرچه جیغ زد و داد زد و گریه کرد و نعره کشید، صدایش به هیچ جایی نرسید. مدتی گذشت گرسنه شد. شروع به خوردن اسکناسها کرد. دید نمیتواند بخورد. بعد شروع کرده به خوردن گلهای کف کفش خودش، بعد هم از دنیا رفته است. چیزی را که خدا به ما داده اگر درست گردآوری کنیم آن طرف پاسخگویی راحت است. اضافهها، حرامها، غیر شرعیها را باید جواب بدهیم. پس تقسیم رزق دست خداست. به بعضی بیشتر و به بعضی کمتر، چرا؟ یک دلیلش امتحان است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ» لَ یعنی حتماً، نون تشدید دار آخر فعل مضارع یعنی صد در صد، حتماً شما را امتحان میکنیم. به چه؟
«بِشَیْءٍ مِنَ الْخَوْفِ» با ترس، «وَ الْجُوعِ» با گرسنگی، «وَ نَقْصٍ مِنَ الْأَمْوالِ وَ الْأَنْفُسِ» (بقره/۱۵۵) مشکلات جانی و مالی، اینها مقولههای امتحان خداست. چرا خدا به بعضی کمتر میدهد؟ امتحان. دلیل دیگر هم دارد؟ بله. بعضی اگر داراییشان زیاد شود، سرمست میشوند. سرکش میشوند. دست به جنایت میزنند. خدا میگوید: من دوستت دارم. آیه ۲۷ سوره شوری، «وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ» اگر برای بعضی از بندگان توسعه رزق بدهد، مست میشوند. خدا را رها میکند. سراغ سرکشی و جرم میرود. «وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ» اما خداوند با اندازه رزق میدهد. «ما یَشاءُ» آنچه را میخواهد. باز دوباره اینجا میفرماید: «إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ»
چرا خداوند به بعضی کم داده است؟ یک کسی از ضریب هوشی بالا برخوردار است. این رزقش است؟ یکی استعداد متوسط دارد، یکی استعداد کم دارد. بیایم شکایت کنم چرا ضریب هوشی من مثل ابوعلی سینا نیست؟ این را باید بدانم اگر مثل ابوعلی سینا باشم باید به همان اندازه حراست بکنم و پاسخگو باشم. جامعه هم به بوعلی سینا نیاز دارد و هم به کسی مثل من! چه کسی باید اینها را تشخیص بدهد؟«إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ» ضمناً عدالت خداوند اقتضا میکند در مسئولیتخواهی اینها را رعایت میکند. کسی که ضریب هوشی بالاتر دارد مسئولیت سنگینتر، کسی که ضریب هوشی متوسط دارد، مسئولیتش متوسط است.
در کتاب شریف نهج الفصاحه، پیغمبر فرمود: اگر کسی ده درهم دارد، یک درهم را در راه خدا بدهد، با کسی که صد درهم دارد، ده درهم را در راه خدا میدهد، و با کسی که هزار درهم دارد، صد درهم در راه خدا میدهد از نظر اجر برابر هستند. چرا من باید غصه بخورم؟ میگوید: خوشا به حال پولدارها، در این دنیا خوبهایشان خرج کارهای خیر میکنند و آنجا هم حتماً جایشان از ما بهتر است. نه! معلوم نیست. حتی اگر همه قصد قربت داشته باشند. به نسبت خداوند مزد میدهد. یک کسی ده تومان در صندوق صدقات انداخته است، یک کسی یک میلیون انداخته. ثواب کدام یک بیشتر است؟ نمیدانیم.
باید به نسبت داراییشان سنجیده شود. نمیتوانم حسرت بخورم چون من ندار هستم پس ثوابم کم است. نه! ممکن است من که از ضریب هوشی پایین برخوردار هستم، جایگاهم در قیامت در بهشت از آن کسی که هزار برابر من هست بهتر باشد. رزقها براساس حکمت خدا، بصیرت خدا تقسیم میشود. معنایش این نیست که ما کار و تلاش نکنیم. کار و تلاش وسیله جلب رزق است. معنایش این است که راضی باشیم. قانع باشیم، تسلیم باشیم و به دنبال افزایش رزق باشیم.
شریعتی: در مورد رزق نکات بسیار است و باید مفصل صحبت کنیم. خیلی نکات خوبی را شنیدیم. انشاءالله هفته آینده از راههای وسعت رزق برای ما خواهند گفت. هوا، هوای لطیفی است طراوت است و ترنم و شبنم است و شقایق. هوای همهمه دارند ابر و تندر و باران، هوای زمزمه دارند بید و باد و بنفشه و من هوای تو را دارم…
منتظر آن روزهای اردیبهشتی خواهیم ماند، روزهایی که آن ربیع انام و نضره ایام انشاءالله تشریف بیاورند و چشم ما به جمال نورانیشان روشن شود. بعضی از دوستان گفته بودند: در قرعهکشی سفر عتبات اسمی از هرمزگان برده نشد. انشاءالله از استان هرمزگان هم یک کاروانی عازم عتبات عالیات خواهند شد. نتایج آن را در سایت برنامه قرار خواهیم داد. این هفته قرار شد از عالم جلیل القدر شیخ صدوق(ره) یاد کنیم. این کتابی که دست من هست یکی از آثار شیخ صدوق هست. یکی از کتابهای متقن و دقیق ما به عنوان «علل الشرایع» که در دو جلد هست. دوستانی که میخواهند این کتاب را تهیه کنند به صورت مختصر و منتخب در سایت ما قرار خواهد گرفت. به ما پیامک بدهید دوستان من شما را راهنمایی خواهند کرد.
حاج آقای بهشتی: دین که ظهور میکند یکی از مسائلی که پیش میآید پرسشهایی است که در مورد مسائل دینی هست. مثلاً بارها در قرآن آمده «یسئلونک» ای پیامبر از تو سؤال میکنند. بلافاصله میگوید: «قل» جوا بده. پس از نزول قرآن هم این راه ادامه دارد. پرسشهایی از معارف دینی. در بخش احکام و عقاید و اخلاق! آرام آرام که دین توسعه پیدا میکند و به کشورهای دیگر میرسد، ادیان دیگر، جمعیتهای دیگر هم پرسش دارند. با غرض و بی غرض! با نقشه و بی نقشه، آنچه مهم است این است که دین عزیز اسلام پاسخگوی پرسشهاست. هم در آیات قرآن، هم در سیره پیامبر و امامان، مرحوم شیخ صدوق آمده همین پرسش و پاسخها را «علل الشرایع» یعنی علتهای احکام شریعت یا معارف شریعت، که در دویست سال اول اسلام چند نقطه عطف وجود دارد، در بین امامان ما سه امام بیشترین پرسش و پاسخ را دارند. امام اول امیرالمؤمنین(ع)، امام صادق(ع) و امام رضا(ع). بیشترینها در بین این سه امام، امام هشتم(ع) است.
مسیحی، یهودی، زرتشتی، بودایی و از فرق اسلامی، یک فضایی پیش آمده بود، چه قبل از اینکه امام رضا(ع) به ایران تشریف بیاورند، چه آن سه سال و نیمی که در ایران بودند. زیاد میپرسیدند، از شرق، از غرب، امام رضا(ع) با آغوش باز اینها را جواب میداد. این کتاب که به همت شیخ صدوق گردآوری شده، اصلاً چرا ما باید تکلیف داشته باشیم؟ چرا قیامتی هست؟ چرا ما نیازمند به وحی هستیم. چرا باید نماز بخوانیم؟ چرا باید عربی بخوانیم؟ چرا به این شکل باید بخوانیم؟ چرا خداوند آفرید؟ اینها و بسیاری از اینها در این کتاب هست که از دو لب مبارک پیامبر و امام معصوم به ما رسیده و بعد از آن هم حوزههای علمیه، حوزه علمیه شیعه که به ایران آمده در قرنهای چهارم و پنجم و ششم، ری و قم، بستههای هزار پسرش و پاسخ، دو هزار پرسش و پاسخ، اینها به جهان اعلام میکردند ما آمادگی داریم برای پرسشهای غرض دار و بی غرض. چون گاهی مجالس و محافلی هستند، از روی قصد و برای شبهه افکنی و آلوده کردن ذهنها پرسش میکنند.
ولی اسلام عزیز و بزرگان ما پاسخگو بودند. امروز هم مراکزی داریم، مرکز ملی پاسخگویی به سؤالات دینی که در قم هست و به چند زبان در طی شبانه روز به صورت تلفنی و مکتوب، به صورت مجازی پاسخگو هستند و این کتاب منبع بسیار ارزشمندی است.
شریعتی: منتخب علل الشرایع که به صورت مختصر هم هست، دوستان میتوانند تهیه کنند و انشاءالله از اثر ماندگار شیخ صدوق بهرهمند شوند.آنچه امروز از رزق حسن شنیدیم، رزق کریم، رزق معلوم، رزق حلال، رزق طیب، این بود که رزاق خداوند متعال هست. نگاه ما باید به آسمان باشد و دعا کنیم و توسل کنیم و تقوا و شرایطی که در ادبیات دینی ما آمده است. اگر نکتهای هست بفرمایید.
حاج آقای بهشتی: زندگی قدیمیها را میتوانیم احیاء کنیم. من از کودکی کار میکردم، در بازار آهنگری میرفتم و شاگردی میکردم. یادم هست مغازهدارها وقتی مغازه را باز میکردند، همه یا به صورت شعر فارسی یا به صورت ذکری، از همان لحظهای که مغازه را باز میکردند به خدا توکل میکردند و از خدا رزق میخواستند. میشود ما سبک زندگی را ببریم به سمتی که خدا را رازق بدانیم. وقت نماز که میرسد که خداوند میداند بندگانش همه مشغول کار و فعالیت هستند. دستور ایست میدهد. از کار دست بکشید، به نماز و عبادت بپردازید. با خداوند رفاقت کنیم. مطمئن باشیم خداوند برکت رزق را به ما بدهد. برکت رزق یک واژه شرعی و یک واژه دینی است. برکت رزق را به ما بدهد، رزق را فقط در مادیت ندانیم.
یک کسی خانه کوچکی دارد دائم در خانهاش مهمانی است، جلسه و آشتی کنان است. جلسه قرآن است، کسانی هستند خانه بزرگ دارند، آن خانه برکت ندارد، از خدا رزق بخواهیم. فرزند صالح بخواهیم. عقل کامل بخواهیم. در دعاها کلمه «وارزقنی» را نگاه کنیم. آنجا ایست کنیم و ببینیم امامان ما به چه چیزی رزق میگویند و از چه کسی میخواهند؟ خودمان را به خدا متصل کنیم برای رزق دیگران هم دعا کنیم. امسال سال حمایت از کالای ایرانی است. برای فراوانی رزق در ایران، برای توفیق ایرانیان، دعا کنیم و از خداوند بخواهیم که رزق حسن و طیب به خود ما و دیگران عنایت شود.
شریعتی: دعا بفرمایید و آمین بگوییم.
حاج آقای بهشتی: خدایا امکاناتی که در اختیار ما قرار دادی، ما را شاکر نعمتهایت قرار بده. آینده ما و امت اسلامی را بهتر از حال و گذشته آن تقدیر بفرما. بچههای ما را بهتر از خود ما تربیت بفرما. رزق حلال و طیب و بی منت با برکت نصیب ما و همه بینندگان قرار بده. به روان پاک شهیدان صلواتی تقدیم کنیم.
شریعتی: در این هوای زیبای اردیبهشتی انشاءالله دل و جانتان بهاری باشد. دیگر کم کم داریم نزدیک میشویم به مهمانی و ضیافت با شکوه الهی، روزهای ماه مبارک رمضان و به اوج شبهای قدر که خیلیها دارند خودشان را مهیا میکنند و شاید از مدتها قبل برای درک این شبها مهیا میشوند. از امروز تا اولین شب قدر فقظ ۲۸ روز باقی مانده است.
کارشناس برنامه : حجت الاسلام و المسلمین سید جواد بهشتی
تاریخ پخش: ۱۶- ۰۲-۱۳۹۷
.






