مسئله جمعیت ۱۳ ؛ فرهنگ و فرزندآوری
۱۴۰۰-۱۲-۱۵ ۱۴۰۲-۱۰-۲۳ ۱۲:۱۵مسئله جمعیت ۱۳ ؛ فرهنگ و فرزندآوری

مسئله جمعیت ۱۳ ؛ فرهنگ و فرزندآوری
نیاز به فرهنگ سازی
« استاد محمد مسلم وافی »
یکی از راهکارهای افزایش جمعیت و تشویق مردم به فرزندآوری، فرهنگ سازی است. سکوت وزارت فرهنگ و ارشاد، سازمان تبلیغات، حوزههای علمیه و مجامع فرهنگی در قبال کاهش جمعیت کشور و کنترل جمعیت اشتباه بوده و لازم است که این قصور توسط علماء، روحانیون و فرهنگیان جبران شده و مردم را بیدار کنند.
باید فرهنگ سازی کنیم، سریال بسازیم، برنامههای گفتگو محور در موضوع جمعیت تنظیم کرده و موانع افزایش جمعیت را برطرف کنیم.
و علاوه بر فرهنگ سازی و برداشت موانع، قانونی را که در مجلس و شورای انقلاب فرهنگی مبنی بر حمایت مالی از این خانوادهها تصویب گردیده است اجرا کنیم. – گرچه میدانیم انتظار حمایت مالی از سمت مسئولین انتظار زیادی است و همینکه در مقابل پیشرفت این اهداف سنگ اندازی نکرده و این خانوادهها را کارگاه جوجه کشی نخوانند برای ما کافی است.
موضوع دیگر اینکه در کارهای فرهنگی و خدماتی پیوست جمیتی داشته باشیم. به عنوان مثال اگر قرار است در مناطق محروم کمکهای مالی همچون اهداء جهیزیه صورت بگیرد، مقداری از این مساعدت به خانوادههای پرجمعیت اختصاص یابد. در طرحهای محروم زدایی خانوادههای پرجمعیت و همچنین برای کمک به آزادی زندانیهای غیر عمد کسی را که فرزند بیشتری دارد در اولویت قرار دهیم.
همانطور که چند سال پیش شهردار مشهد گفت: « به هر کارمندی که فرزند چهارمش متولد شود ۵ میلیون هدیه میدهیم. »
فرهنگ سازی؛ راهگشای گرههای ذهنی مردم در بحث فرزندآوری
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
شایان ذکر است؛ گرچه فضای کنونی جامعه مساعد نیست که این خود تاثیر به سزایی در مهجور ماندن این فرهنگ دارد ولی اگر فضای جامعه هم مساعد و مطلوب گردد، باز هم تفکر فرزندآوری طرفدار چندانی نخواهد داشت. مگر اینکه فرهنگ و سبک زندگی اصلاح شود و نگاه جامعه به سوی ساختن آیندهای زیبا برای فرزندان برود نه آیندهای دور. جامعهی دهه شصت با وجود تمام محرومیتها و کمبودهای رفاهی و تکنولوژی، از حضور فرزندان در کنار خود لذت میبردند.
ممکن است آرزوی خیلی از فرزندان در آن دوره داشتن یک بسته لوازم تحریر بوده باشد، ولی نکته این است که کودکان نسل کنونی اگر تبلت هم داشته باشند، خوشحال نمیشوند. در واقع نشاطی که بچهها از آن برخوردار بودند، فرزندان نسل کنونی از آن بیبهرهاند.
چه عاملی باعث شده است که ظرف دو دهه اینقدر فرهنگ و سبک زندگیمان تغییر کند که از تکرار تجربه خوب والدینمان هراس داشته باشیم! این موضوع نیاز به کار فرهنگی دارد و لازم است که در مورد آن صحبت و هماندیشی کرده و کلیشهها را بشکنیم.
آموزش، تشویق و فرهنگسازی یک بسته هستند و تقدم و تاخر ندارند. هم سیاست گذاری نیاز است، و هم فرهنگ سازی و سیاستهای تشویقی. لازم است که این موضوع هم برای مردم و همینطور برای مسئولین به عنوان یک دغدغه مطرح باشد، چراکه آینده خود و فرزندانمان را تحت تاثیر قرار خواهد داد.
و نکته قابل توجه این است که هر زمان نقش حرکت مردمی و فرهنگ سازی در میان بوده است، این مطالبهگری باعث شده که سرعت سیاست گذاران در ارائه تسهیلات زیاد گردد.
اهمیت معرفی الگوهای موفق در فرزندآوری
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
ما نیازمند الگوپذیری از افراد موفق هستیم. وقتی در ذهن خود بیش از دو فرزند را تصور نکنیم، هیچ گاه زندگی را بر اساس بیش از آن نخواهیم چید.
زمانیکه آمریکا و اروپا دچار کاهش شدید نرخ باروری شدند، از طریق ساخت فیلم و سریال تبلیغات گستردهای را در جهت ترمیم این آسیب آغاز کردند مثل؛ اشکها و لبخندها، خانه کوچک، یه دوجین بچه، و سریال جومونگ که ستاره آن دارای سه فرزند پسر سه قلو است. در کره جنوبی همین شخص به همراه فرزندان خود لباس مشابه پوشیده و در مکانهای عمومی همچون کوه و طبیعت رفت و آمد کرده و به این شیوه فرهنگسازی میکنند.
در واقع دیدن الگوهایی که با داشتن فرزندان متعدد، از آرامش، فعالیتهای تحصیلی و سلامتی نیز برخوردار هستند در شکلگیری فرهنگ فرزندآوری تاثیر به سزایی خواهد داشت.
بررسی منافع فردی و خانوادگی تعداد زیاد فرزندان
« استاد علی ابوترابی »
جالب است که وقتی از مردم سوال میشود، چند نفر هستید؟ در جواب میگویند: دو نفر. اما وقتی سوال میشود که دوست دارید چند نفر باشید، میگویند: چهار نفر.
بنابراین شایسته است بدانیم که علت تفاوت و فاصله بین خواستن و آنچه که هست چه میتواند باشد؛
گویا که این موضوع یک نوع قضاوت فطری است و مردم کم و بیش توجه دارند که کاهش جمعیت به خصوص آنچه که در کشور ما اتفاق افتاده است، میتواند در ابعاد مختلف از جمله سبک زندگی، ابعاد عاطفی و خانواده و سایر ابعاد اثر منفی بگذارد. بنابراین آنچه که به عبارتی سطح مطلوبی برای آنهاست و نگرش علمی، عاطفی و دینی آن را اقتضا میکند، داشتن چهار فرزند است. ولی با موانعی روبرو هستند، یعنی در مرحلهای که این شناخت میخواهد تبدیل به رفتار شود، نگرانیهایی به وجود میآیند که مانع عملی شدن آن شناخت میشوند. در این صورت یا ما باید واقعیتهای علمی دقیقتری مطرح کنیم که تک فرزندی و بی فرزندی چه پیامدهایی دارد یا از منافعی که فرزند بیشتر دارد – منافع فردی و خانوادگی، برای زندگی، اقتصاد و اجتماع هم از لحاظ دنیوی و اخروی – صحبت کنیم. بنابراین یا لازم است این گرایش را قویتر کنیم تا مردم بدانند و تصمیم بگیرند که اگر بیفرزند هستند یک فرزند داشته باشند و اگر تک فرزند هستند، دو فرزند داشته باشند و اگر دو فرزند دارند، برای فرزند سوم تصمیم بگیرند و از خدا بخواهند.
نکته قابل ملاحظه این است که وقتی این زمینه و نگرش در فرهنگ ما وجود دارد و خانوادهها نگاهشان چنین است که فرزند باید بیش از این باشد، پس باید موانع فرزندآوری را از مقابل آنها برطرف کنیم. در جوامع غربی حدود ۵۰ کشور به کاهش جمعیت مبتلا شدند و در جهت افزایش جمعیت طرحهایی اجرا کردند ولی نتوانستند موفق شوند. از ۲/۱ به ۸/۱ رسیدند اما دوباره گرفتار افت و کاهش جمعیت شدند.
به عنوان مثال در مورد ارزش فرزند صحبت کردند ولی چون فلسفه زندگی آنها فردگرایی، لذت انگاری و صرفا دنیوی است، نمیتواند تاثیر گذار باشد. با این وجود ما این فرهنگ را داریم و باید در راستای تبیین، تحلیل و ارائه یک الگو و سبک زندگی متناسب با افزایش جمعیت و فرزندآوری کار کرده و از هیچ تلاشی دریغ نکنیم.
بررسی رابطه تعداد فرزندان و سبک زندگی عاشورایی
« استاد محمد مسلم وافی »
دو نوع نگاه نسبت به واقعه عاشورا میتوان داشت. یک مدل این است که نگاهمان به ماجرای کربلا و وقائع روز عاشورا بسان یک موزه باشد. یعنی روز اول محرم درب این موزه باز میشود، شما وارد این موزه میشوید، غرفههای اول، دوم، سوم، چهارم و … طی میکنید و روز عاشورا که تمام میشود درب این موزه نیز تا سال آینده بسته میشود. اما نگاه دوم به ماجرای روز عاشورا نگاه چشمه جاریه است، یعنی واقعه کربلا اتفاق افتاد که از آن در شیوههای تربیت فرزند و همسرداری درس بگیریم و بتوانیم جوانی با الگو پذیری از حضرت علی اکبر داشته باشیم. ما به این شیوه دوم، سبک زندگی حسینی میگوییم که الگوبرداری ما در این سبک با توجه به رفتار امام حسین علیه السلام انجام میشود. این نگاه تا روز قیامت ادامه خواهد داشت و هرگز تکراری نمیشود.
دشمن در سال شصت و یک هجری امام حسین علیه السلام را به شهادت رساند که به آن ترور شخص و شهادت تن میگویند، و نوع دیگری هست که به آن شهادت نام نیکو و ترور شخصیت گفته میشود. گاهی نیز زمانیکه کسی عزاداری نکرده و آرمانهای روز عاشورا فراموش شود، شهادت گفته میشود و از آن به شهادت هدف تعبیر میکنند. امام حسین علیه السلام آمد و قیام کرد برای اینکه ما زندگی اسلامی داشته باشیم. در حالی که دشمن دقیقا برعکس این را میخواهد.
اگر به زندگیهایمان نگاه کنیم روشن میشود که دشمن خیلی هم ناموفق نبوده است. ازداجها، مهریهها، تعداد فرزندان و در کل سبک زندگی ما حسینی نیست.
موضوعی که در حال حاضر از اهمیت دوچندان برخوردار است، موضوع مهم فرزندآوری میباشد. وقتی به دستهها و هیئات نگاه میکنیم، فقط نیمی از آنها جوان هستند، و اگر اینطور که آمار اعلام میکند پیش برویم در سالهای آینده تمام این جمعیت پیرمرد خواهند بود.
وضعیت جامعه به جایی رسیده است که در سال ۹۸ ششصد هزار سقط جنین عمدی اتفاق افتاده است. یعنی فرزندان خود را کشتند مثل زمانی که زنده به گور میکردند. خوب است در این آیه شریفه تفکر کنیم که میفرماید: «بِأَیِّ ذَنًبٍ قُتِلَتً».
جالب است که به خاطر ۲۱۰۰۰ کشته کرونا عزا گرفتیم ولی برای فاجعهی سقط ۶۰۰۰۰۰ نوزاد، هیچ اتفاقی نیفتاد و کسی صدایش در نیامد.
در سبزوار با جوانها که وارد گفت و گو میشوم، میگویند: – یک فرزند داریم.! و حوصلهای برایمان باقی نمانده است که فرزند دوم بیاوریم -. این بی حوصلگی به خاطر این است که فرزندتان در خانه همبازی ندارد.
می گویند: – با این وضع اقتصاد و گرانی، خرجی فرزندمان را از کجا تامین کنیم؟ هزینهی پوشاک و موارد دیگر را چطور تامین کنیم؟ -.
درست است که وضعیت اقتصادی نابسامان است و گرانی هم وجود دارد اما جالب است که در یزد میگویند: میهمان روزی خود را میآورد. سوال من این است که آیا فرزند میهمان خانه و خانواده ما نیست؟! پس چرا میترسیم! آیا خدای متعال قدرت روزی دادن ندارد؟ میدانید چرا روزی و برکت خدا کم شده است؟
جالب است که بعضی از مردم صدقه نمیدهند به خاطر اینکه پول ندارند، اما جریان برعکس است و چون صدقه نمیدهند، پول ندارند. همچنان که به آقای رئیس جمهور اعلام میکنیم چرا بعد از ۱۰سال تذکر رهبری ضمن ۴۳ سخنرانی در مورد فرزندآوری قانونی در مجلس برای حمایت از فرزندآوری تصویب نمیکنید؟ و دلیلشان این است که بودجه در این رابطه نداریم در حالی که چون قانونی در جهت حمایت از این مهم نداریم، پول هم نداریم. چطور اقای پوتین در روسیه این کار را انجام میدهد؟!
در روسیه اگر فرزند سوم خانواندهای متولد شود ۱۰۰۰ متر زمین رایگان به آنها تعلق میگیرد. آنها این موضوع را درک کردهاند که آینده پیر تبعات منفی جبران ناپذیری خواهد داشت اما جامعهی ما هنوز متوجه این مسئله حیاتی نشده و زنگ خطر به صدا در نیامده است. منبریهای ما بر منبر تذکر و تنبّه نمیدهند، مسئولین ما فریاد نمیزنند، چشمها رو بسته و دست روی دست گذاشتهایم تا چند سال بعد که چه خواهد شد. مناسبتهای اجتماعی هم چون دستههای عزاداری خالی از نوجوان و کودک میشوند، آن وقت چگونه میتوانیم زمینه ساز فرهنگ عاشورایی باشیم!
به جامعه ژاپن نگاه کنید! کشوری که زمانی قدرت اقتصادی بوده است، در حال حاضر پیرترین کشور دنیاست و در مقابل چین، با یک میلیارد و هفصد میلیون جمعیت قدرت دوم دنیا به حساب میآید. با این وجود دولت چین قانون تک فرزندی را برداشته و گفته است که هر خانواده یک فرزند دیگر بیاورد.
خدای متعال در قرآن میفرماید: «لاتَقًتُلُوا أَوًلادَکُمً خَشًیَهَ إمًلاقٍ نَحًنُ نَرًزُقُهُمً وَإیّاکُمً؛ فرزندانتان را از بیم تنگدستی نکشید ما به آنان و شما روزی میدهیم» و در جای دیگر میفرماید: «یُغًنِهِمُ اللهُ مِنً فَضًلِهِ؛ خدا آنان را از فضل خود بی نیاز میکند».
سبک زندگی همچون یک پازل است. به عبارت دیگر در سبک زندگی عاشورایی ازدواج به موقع، مهریه به اندازه و در مجموع همه چیز به جا و به موقع است.
بترسیم از قهر خدا! مگر ما عبد نیستیم! نگاه عبد به خواستههای مولا است، و خدای متعال از ما نسل طاهر، جوان و با تجربه میخواهد. بدانیم که از نظر اسلام تعداد فرزند هرچه بیشتر باشد تربیت راحتتر خواهد بود، البته که شیوه تربیت نیز اهمیت دارد.
تبلیغات بر ضد فرزندآوری
« استاد محمد مسلم وافی »
شعار فرزند کمتر زندگی بهتر به مدت ۲۲ سال در جامعه تبلیغ میشد. روی جعبههای دستمال کاغذی، روی داروها، روی تابلوها و حتی موقع خرید مداد و جامدادی هم این شعار دیده میشد و جالب است که اکنون نی در بسیاری از شهرها این شعار به چشم میخورد.
۲۲ سال در راستای تضعیف تفکر فرزندآوری، موضوعاتی مطرح کردند که آثارش تا امروز مشاهده میشود. موضوعاتی همچون؛ ابتلا مادر به پوکی استخوان بعد از تولد فرزند، فاصله گذاری ۷ یا ۸ ساله بین فرزندان، منفی جلوه دادن زایمان زیر ۲۰ سال و بالای ۳۰ سال و ابتلا مادرانی که در این سن زایمان میکنند به ریزش مو.
۱۳ سال پیش خبری از آلمان منتشر شد مبنی بر اینکه اگر کسی بیش از ۳ فرزند به دنیا بیاورد، به تعداد هر تولد ۱۰ سال طول عمر پیدا میکند. مگر اینکه تصادف کند یا درگیر اتفاقات طبیعی مثل سیل و زلزله شود.
جالب است بدانیم که زایمان و شیر دادن ضد سرطان هستند و اصلا بعضی از بیماریهای خاص بانوان به این خاطر است که شیر دهی نداشته اند.
در واقع وقتی خدای متعال را حکیم دانستیم به این نتیجه میرسیم که حتما زایمان برای سلامتی زن مفید میباشد که در خلقت او قرار گرفته است و در غیر اینصورت خدای متعال آن را مکروه یا حرام قرار میداد.
نقش رسانه در تبیین مباحث جمعیتی
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
اینکه مردم بتوانند تصویر بزرگتری از جامعه ایرانی ببینند، در معرض آمار تطبیقی جهانی قرار گرفته و نگاه صحیحی به موضوع جمعیت و فرزندآوری داشته باشند، از جمله مسائلی است که بر عهده رسانه میباشد و بایستی که این وظیفه را دقیقاً به موقع انجام دهد.
به ویژه در حال حاضر که در برههی زمانی بسیار خاصی از جهت چالشهای جمعیتی قرار گرفتهایم.
که اگر به خوبی از این فرصت بهره نبریم، ممکن است در آیندهای نه چندان دور با مشکلات جدی روبرو شویم.
بنابراین لازم است که مردم به طور کامل در جریان ابعاد این قضیه قرار گرفته و بتوانند نظرات خود را بیپروا و و البته محترمانه با کارشناسان مطرح نمایند.
دو نگاه در موضوع فرزندآوری و افزایش جمعیت
« استاد محمد مسلم وافی »
در موضوعات اجتماعی انسانها دو نگاه دارند.
دسته اول
افرادی که نگاهشان نقطهای بوده و دغدغهشان فقط راحتی و آسایش خودشان است و برای دیگران اهمیتی قائل نیستند.
دسته دوم
افرادی که نوع نگاهشان خطی بوده و اجتماع و آینده جامعه برایشان از اهمیت قابل توجهی برخوردار است.
در نگاه اول چون نگاه این دسته به خودشان است، وقتی صحبت از فرزندآوری میشود طرفدار فرزند کمتر خواهند بود ولی در نگاه دوم به آینده و آیندگان هم توجه میشود و متوجهاند که کمبود فرزند و نسل جوان و افزایش سالمندان چه اتفاقی را برای جامعه رقم میزند.
ضرورت تغییر نگاه مردم نسبت به خانواده پرجمعیت
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
شایسته و لازم است که در جامعه نگاه مثبت و دوست دارانه نسبت به کودک داشته باشیم.
در حالیکه فضای حاکم بر جامعه خلاف این دیدگاه است. به گونهای که مرسوم شده است برای شرکت در مجالس قید میشود بدون همراه داشتن فرزند با به همراه فرزند کمتر حضور داشته باشید. یا خانمی که قصد تحصیل در مقطع دکترا و یا اشتغال دارد با چنین محدودیتی مواجه است که شرط ورود نداشتن فرزند است.
در واقع جوامعی که در تعدیل نرخ باروری به موفقیت رسیدند توانسته بودند به جوامع دوستدار کودک تبدیل شوند.
به عنوان مثال اگر مادری به همراه فرزندان خود بخواهد از اتوبوس یا مترو استفاده کند – به عنوان تشویق – از او بلیتی خواسته نمیشود و یا اینکه مکان مخصوصی برای کالسکه کودکان و راحتی مادران قرار داده اند. همچنین در محل کار خانمهایی که مادر نیز هستند مهد کودک و وسایل بازی وجود دارد و از فرزندان آنها مراقبت میشود.
تعداد مطلوب فرزندان در هر خانواده از دیدگاه علم
« استاد صالح قاسمی »
از لحاظ کارشناسی و آماری لازم است که جامعه به نرخ باروری ۳ فرزند برسد تا شاهد یک فضای منطقی و پایدار در کشور باشیم. لذا توصیهی ما به خانوادهها این است که در صورت توان چهار فرزند و یا حداقل سه فرزند داشته باشند که این باعث میشود نرخ باروری در سطح کلان به ۲۰ درصد رسیده و تا حدودی از بحران جمعیت خارج شویم.
ارتباط مسئولیت پذیری و افزایش جمعیت
« استاد محمد مسلم وافی »
بعضی از افراد هیچ دغدغهای نسبت به آینده ندارند، فقط حال فعلی خود را میبینند و اینکه ۵۰ سال دیگر جمعیت ایران پیر میشود، اصلا برایشان مهم نیست.
این دسته نسبت به مسائل دیگر همچون مصرف آب و برق و اتفاقات پیرامونشان نیز بی تفاوت هستند و تنها واکنششان این است که میگویند: به من چه ارتباطی دارد؟
به اعتقاد بنده اگر چنین تصور کنند که چند سال دیگر فرزند خودشان قرار است در همین مملکت زندگی کند، بخشی از این گرههای ذهنی برطرف خواهد شد.
۳ سال پیش آماری توسط سازمان ملل مرتبط با ۱۱۱ کشور از جمله ایران منتشر شد. طبق این آمار جمعیت ایران در سال ۱۴۸۰ یعنی حدود هشتاد سال دیگر ۳۱ میلیون نفر میشود که ۴۷ درصد آن سالمند خواهند بود.
انسان موجودی است مسئولیتپذیر، آینده نگر و نوع دوست که اگر این ویژگیها در انسان نباشد چه تفاوتی با سایر موجودات خواهد داشت؟
بررسی شعار فرزند کمتر زندگی بهتر
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
بهتر است از شعار فرزند کمتر زندگی بهتر، به عنوان یک خرافه یاد کنیم که به مرور و البته به اشتباه جزو اصول ذهنی و باورهای ما قرار گرفت. در حالی که زمانی در ایران فرهنگ مردم چنین بود که فرزند برکت خانه و عصای پیری پدر و مادر است.
فقط یکی از مشکلات تک فرزندی این است که بزرگ ترها فرزندان را به خاطر غرغر کردنهایشان نکوهش کرده و چنین میگویند: که شما صد برابر زمان ما از امکانات برخوردار هستید در حالی که مشکل اصلی فرزند نبود خواهر و برادری است که همبازی و همزبان آنها باشد.
آیا فرزندآوری جامعه را با کمبود مواد غذایی مواجه نخواهد کرد؟
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
چه تضمینی وجود دارد که در صورت افزایش و رشد جمعیت، سر نوشتی مانند هند و بنگلادش گریبانگیر جامعه ما نشود؟ که به خاطر حجم زیاد جمعیت مجبور به مهاجرت از کشور خود شدند و در حال حاضر بیشترین مهاجر و نیروی کار را با کمترین حقوق در کشورهای خارجی دارند.
نکته حائز اهمیت این است که سناریوی پیش روی کشور ما اصلا شبیه هند و بنگلادش نیست. و در آیندهای نه چندان دور یعنی حدود بیست سال دیگر موقعیتهای شغلی فراوانی در ایران خواهیم داشت که نه تنها مردم و جوانان کشور باید برای رفع نیازهای جامعه سخت کار کنند بلکه به وارد کردن نیروی کار هم نیاز پیدا خواهیم کرد.
تجربهی کشورهای دنیا نشان میدهد؛ هر کشوری که در شرایط جمعیتی ما قرار گرفته و رشد جمعیت آن به زیر نرخ جایگزین (دو فرزند برای هر خانواده) رسیده است، دیگر نمیتواند به فرزندآوری خیلی بالا – مثل شش یا هفت فرزند در هر خانواده – برسد.
یک مادر در دهه شصت به طور میانگین ۶.۷ فرزند یعنی حدود ۷ فرزند به دنیا میآورد. در حالی که این آمار در طی یک دهه به باروری ارادی رسیده و بعد از آن به زیر ۲ فرزند برای هر مادر رسید.
آنچه میتواند پیش روی ما باشد وضعیت کشوری مثل کره جنوبی است که در تله ناباروری زیر ۱.۵ و در نتیجه سالمندی جمعیت گیر کرده است و دولت کره میلیاردها مشوق و تسهیلات هزینه میکند اما زوج جوان باروری که بتواند فرزند زیاد بیاورد در آن کشور وجود ندارد. نهایتا ممکن است مثل سوئد بشویم که با وجود صرف هزینه و در اختیار قرار دادن امکانات نهایتا توانسته است نرخ باروری را بعد از کم شدن به دو برساند.
خرافات فرزندآوری
« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
خرافههای فرزندآوری همان گذارههای بی اساسی هستند که به عنوان واقعیتهای علمی در ذهن عموم افراد جامعه وجود دارند.
مثل اینکه تمام افراد جامعه باید تحصیلات علمی عالی رتبه و دانشگاهی داشته باشند و تا تحصیلاتشان تمام نشده است نباید ازدواج کنند. با این روند تحصیلات عالی تا نزدیک ۲۸ سالگی طول میکشد و اگر تصور کنیم که جوان در همان زمان ازدواج کند، خرافه بعدی میگوید نباید در چهار یا پنج سال ابتدای زندگی متولد فرزند شوند بلکه لازم است در این مدت به شناخت بیشتری نسبت به یگدیگر برسند. این در حالی است که طبق آمار بیشترین درصد طلاق مربوط به همین چند سال ابتدائی زندگی است و کسانی که در این پنج سال فرزندآوری داشتهاند آمار طلاق در بین آنها بسیار کمتر است. – البته منظور ما زوجهایی است که همدیگر را پسندیده و شرایط خوبی دارند در صورتیکه که اگر زوجین از ابتدا مشکل داشته باشند فرزندآوری صحیح نیست و نباید چنین تصور کنند که با تولد فرزند مشکل آنها نیز برطرف خواهد شد بلکه باید مسأله را به روش دیگری حل کنند -.
با این وجود فرض کنیم که خانمی در سن ۲۷ سالگی ازدواج کرده و بعد از چهار سال یعنی نزدیک به سن ۳۱ سالگی تصمیم به بارداری میگیرد و در حدود سن ۳۲ سالگی اولین فرزند خود را به دنیا میآورد، در این شرایط با خرافه دیگری مواجه میشویم که باید بین فرزند اول و فرزند دوم ۴ یا ۵ سال فاصله باشد و همچنین اینکه بالای ۳۵ سال خانمها نباید فرزنددار شوند. که نتیجهی این موضوعات غیر واقعی همان تک فرزندی است.
در حالیکه تمام این موارد چه از جهت علمی و پزشکی و چه از نظر روانشناسی فاقد ارزش و اعتبار هستند. و لازم به ذکر است که طبق آمار جهانی سنین باروری بانوان بین ۱۸ تا ۴۵ سال اعلام شده است یعنی حدود سی سال به عنوان سن باروری زنان و زوجین شناخته شده که در واقع به واسطه نشر خرافات بی پایه و اساس فقط به عنوان ۴ سال در ذهن مردم نقش بسته است.
.


