Free Delivery on orders over $200. Don’t miss discount.
مسئله جمعیت ۳ ؛ سیر تاریخی جمعیت و آمار مرتبط مسئله جمعیت منبریار متن مساله جمعیت

مسئله جمعیت ۳ ؛ سیر تاریخی جمعیت و آمار مرتبط

مسئله جمعیت

مسئله جمعیت ۳ ؛ سیر تاریخی جمعیت و آمار مرتبط

ضرورت بحث جمعیت از دیدگاه آمارهای جمعیتی

« استاد علی ابوترابی »

یکی از مهم‌ترین عوامل ضرورت بحث از این موضوع، واقعیت‌های آمار جمعیت کشور است که به عنوان هرم‌های جمعیتی از آن یاد می‌شود. همه جمعیت شناسان جهان در مورد ایران تعبیری دارند که از آن به عنوان سقوط آزاد جمعیتی یاد‌ می‌کنند. این تعبیر حاکی از آن است که بی سابقه‌ترین افت جمعیتی تاریخ متعلق به ایران است بخصوص که در طی سالیان محدود افت ناگهانی جمعیت داشته ایم.
در واقع از سال ۶۸ که با عنوان تنظیم خانواده، کنترل جمعیت شروع شد، قرار بر این بود که طی ۲۳ سال یعنی در آغاز دهه ۹۰ جمعیت کشور از میانگین تقریبا ۷ فرزند در هر خانواده به ۴ فرزند برسد و دوباره افزایش پیدا کند. ولی از سال ۶۸ تقریبا طی ۴ یا ۵ سال به این مرحله رسیدیم، یعنی حدود ۴۰ درصد از رشد موالید را از دست دادیم و بعد هم از آن غفلت شد تا اینکه در سال ۸۵ و ۹۰ ناگهان متوجه شدیم که حدود ۴۵۰ درصد سقوط کرده ایم. یعنی اگر در یک خانواده میانگین ۷ فرزند وجود داشت، در سال ۸۵ و ۹۰ تقریبا تا حدود ۱.۷ کاهش پیدا کرد. و متاسفانه در این سال‌ها افزایش رشد قابل توجهی نداشته‌ایم.
حقیقت مساله در تبیین آمارهای جمعیتی این است که در حال حاضر سالیانه حدود ۱ میلیون و ۴۰۰ هزار تولد داریم و مدت چهار سال است که با روند نزولی رشد مواجه هستیم. این موضوع برای اولین بار در تاریخ کشور اتفاق‌ می‌افتد و در سال ۹۸ با بیش‌ترین ریزش یعنی ۷۰ هزار کاهش موالید مواجه بوده‌ایم.
به طور کلی اگر ایران را به عنوان یک جامعه صد نفره در نظر بگیریم، در یک سال فقط حدود ۱.۱ یا ۱.۲ رشد جمعیتی داشته است، یعنی ۱۰۰ نفر بعد از ۱۲ ماه به ۱۰۲ نفر هم نرسیده اند.
نرخ رشد در ایران حدود ۴ درصد بوده است که پیوسته تنزل پیدا کرده و این تنزل همچنان ادامه دارد، که اگر به همین منوال پیش برود رشد جمعیت کشور به صفر‌ می‌رسد. یعنی در یک سال میزان رشد و میزان مرگ و میر یکسان خواهد شد و بعد از آن روند کاهشی به وجود خواهد آمد که از آن به جمعیت منفی تعبیر‌ می‌کنند.
در سال ۶۸ میزان جمعیت فرزندان در هر خانواده ۶.۷ درصد بوده است که این مقدار در سال ۷۴ به حدود ۴ رسید. این روند پیوسته در حال تنزل بوده و در حال حاضر میانگین این میزان به حدود ۱.۷ یا ۱.۸ رسیده است.
با این حال در استان‌هایی مثل تهران، همدان، گیلان و مرکزی این میزان حتی از ۱.۷ هم کم‌‌تر است. که به این سطح از تنزل واریانس مکانی، موقعیتی و آمایش سرزمینی گفته می‌شود. یعنی بافت عظیمی از زنان فعلی در طول حیات خود فقط متولد ۱.۲ فرزند‌ می‌شوند و این میزان تنها نیمی از سطح جایگزین است. فرض کنیم اگر والدین ۲.۲ فرزند به دنیا بیاورند، در اینصورت ۲ نفر به جای خود‌ می‌گذارند و ۲ دهم در اثر حوادث و سوانح از بین‌ می‌روند. در حالیکه اکنون این میزان ۱.۲ است و با سرعتی حدود ۵۰ درصد در سطح جایگزینی پیش‌ می‌رویم.
حال اگر با این منوال یک نسل بگذرد تبدیل به ۵۰ درصد‌ می‌شویم و اگر فرزندان ما همین روند را در پیش بگیرند و متوقف نشوند چه خواهد شد؟!
بنا بر نظر سازمان ملل اگر سناریو ۱.۷ برای ایران تحقق پیدا کند، در سال ۲۰۸۰ با جامعه‌‌ای ۳۱ میلیونی که بیش از ۵۰ درصد افراد آن پیر هستند، مواجه خواهیم بود.

سیر تاریخی تحولات جمعیت ایران

« استاد محمد مسلم وافی »
حدود ۱۰۰ سال پیش هلوکاستی در ایران توسط انگلیسی‌ها اتفاق افتاد که باعث شد در اثر قحطی – که عامل آن انگلستان بود – جمعیت کشور طی ۲ سال از ۱۸ میلیون نفر به ۹ میلیون نفر کاهش پیدا کند. و بعد از آن چهل سال طول کشید تا بتوانیم این جمعیت از دست رفته را جبران کنیم. با این وجود در سال‌ ۱۳۵۶ توسط دستگاه‌های بین المللی و جهانی با همکاری رژیم شاهنشاهی کنترل جمعیت را کلید زدند و سعی در فرهنگ‌سازی « فرزند کمتر زندگی بهتر » شدند. که در اثر مخالفت علما این طرح به نتیجه نرسید. تا این که بعد از انقلاب در دهه ۶۰ روند رشد جمعیتی ایران به گونه‌‌ای بالا رفت که در هر خانواده حدود ۵ یا ۶ فرزند زندگی‌ می‌کردند – در واقع مردم با وجود اینکه امکانات زیادی نداشتند ولی فرزندان زیادی داشتند که این نشان دهنده اهمیت بالای طرز فکر در موضوع فرزندآوری است -.
از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۷۲ چهار مجموعه بین المللی « صندوق جمعیت سازمان ملل، بانک جهانی، سازمان بهداشت جهانی و صندوق کودکان سازمان ملل » دست به دست هم داده و بر اساس یک آمارسازی، مسئولین ایران را مجاب کرده و در قبال دریافت ۱۴۰ میلیون دلار وام با کنترل و کاهش جمعیت موافقت کردند. اما با وجود اینکه در سال ۱۳۷۲ به خواسته‌های خود رسیده و جمعیت کشور کنترل شده بود، در سال ۷۲۱۳ لایحه‌‌ای به نام کنترل جمعیت توسط دولت به مجلس ارائه شد و سپس با تبلیغات گسترده اقداماتی مثل حذف بیمه فرزند سوم سعی در اجرایی کردن این طرح شدند. در سال ۱۳۸۹ توسط یکی از مسئولین به قانون کنترل جمعیت اعتراضی صورت گرفت که متاسفانه با مخالفت مسئولین کشوری و حتی نمایندگان مجلس مواجه شد.
شرایط همچنان ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۹۱ مقام معظم رهبری در خراسان شمالی فرمود:
« ما اشتباه کردیم. من هم در این اشتباه سهیم هستم و عذرخواهی‌ می‌کنم، انشالله که خداوند و تاریخ ما را‌ می‌بخشند »
بیستم تیر ماه به نام روز جهانی جمعیت نام گذاری شده است ولی با این حال کدام مسئول در این روز مردم را به فرزندآوری توصیه‌ می‌کند؟!
خانم مرکل – رئیس جمهور کشور آلمان با ۸۲ میلیون جمعیت – قانونی را قرار داده است که ماهیانه ۱۲۰۰ یورو به هر خانواده‌‌ای که فرزند چهارمش به دنیا‌ می‌آید تعلق بگیرد.
آقای پوتین – رئیس جمهور کشور روسیه – روزهای یکشنبه به خانواده‌های پر جمعیت سر‌ می‌زند و یک مدال به نام شکوه مادری به مادر خانواده هدیه‌ می‌دهد. همچنین ۱۰۰۰ متر زمین به هر خانواده‌‌ای که فرزند چهارمش به دنیا بیاید، تعلق‌ می‌گیرد.
ولی جالب است که در سال ۱۳۹۳ شورای انقلاب فرهنگی تصویب کرد به هر خانواده‌‌ای که فرزند سوم به دنیا بیاورد ۱۵۰ متر زمین تعلق گرفته و سکه هدیه داده شود اما تا به حال اجرایی نشده است.

سیر تاریخی آمار جمعیتی ایران

« استاد حسین مروتی »
طبق اولین سرشماری در سال ۱۳۳۵، جمعیت کشور نزدیک به ۲۰ میلیون نفر بود. اما از آنجا که برای سنجیدن رشد جمعیت، به یک جمعیت پایه نیاز است و در این سرشماری به جهت عدم اطلاع از جمعیت پیش از آن‌ نمی‌توان رشد جمعیت را سنجید، بنابراین لازم است که سرشماری دیگری انجام بشود.
سرشماری دوم را ۱۰ سال بعد در سال ۱۳۴۵ مد نظر قرار‌ می‌دهیم. در این سرشماری مشخص می‌شود که در بازه زمانی سال ۱۳۳۵ تا ۱۳۴۵رشد جمعیت ۱/۳ درصد بوده است. و هر سال به طور متوسط ۳% از جمعیت پایه (۲۰ میلیون نفر) یعنی حدود ۶۰۰ هزار نفر به جمعیت کشور اضافه شده است. بنابراین در سال ۱۳۴۵ با ۶ میلیون نفر رشد، در مجموع ۲۵ میلیون نفر جمعیت داشته‌ایم.
از آنجا که در سال ۱۳۴۵ تقریبا کنترل جمعیت کشور آغاز شد لذا در سال ۱۳۵۵ میزان رشد تا ۷/۲ درصد کاهش پیدا کرده و در نتیجه جمعیت کشور به حدود ۳۳ میلیون نفر رسید. در سال ۱۳۶۵یعنی بعد از انقلاب که کنترل جمعیت متوقف می‌شود، رشد جمعیت به میزان قابل توجهی یعنی قریب به ۴% یا ۹/۳ درصد رسید.
بر فرض اینکه رشد جمعیت ثابت باشد (درحالیکه تمام کشورها رشد جمعیت متغیری دارند) چه مدت طول‌ می‌کشد جمعیت یک کشور دو برابر شود؟ برای رسیدن به پاسخ این سوال، هفتاد را بالای درصد رشد جمعیت‌ می‌گذاریم. به عنوان مثال در سال ۱۳۶۵ که سرشماری نشان‌ می‌دهد رشد جمعیت کشور ۴% بوده است، برای اینکه بدانیم چقدر طول‌ می‌کشیده که جمعیت دو برابر شود ۷۰ را تقسیم بر ۴ کرده و به این نتیجه‌ می‌رسیم که برای دو برابر شدن جمعیت کشور تقریبا ۱۷ یا ۱۸ سال زمان لازم بوده است. اما این رشد جمعیت که در سال ۱۳۶۵ اتفاق افتاد و متوسط آن ۵۵ تا ۶۵ بود، به شدت تحت تاثیر مهاجرت چند میلیون افغانستانی و ایرانی‌هایی که قبل از جنگ توسط صدام از عراق بیرون شده بودند، به ایران قرار قرار گرفته بود. بنابراین از ۹/۳ رشد جمعیت در سال ۱۳۶۵، ۷/۰ الی ۸/۰ آن مرتبط با موضوع مهاجرین است که اگر این میزان را نادیده بگیریم به ۱/۳ یا ۲/۳ درصد رشد خواهیم رسید.
از سال ۱۳۳۵ تا سال ۱۳۴۵ رشد جمعیت کشور ۱/۳ درصد بوده است. یعنی اگر موضوع مهاجرت را نادیده بگیریم خواهیم دید که رشد جمعیت دهه ۶۰ در قبل از انقلاب هم وجود داشته است. و نرخ باروری هم به ۴/۶ فرزند‌ می‌رسد. چون طبق سرشماری سال ۱۳۵۵ نرخ باروری ۷/۵ فرزند بوده است که این میزان در سال ۱۳۶۵به ۴/۶ درصد رسیده بود.
مطابق با الگوی فرزندآوری هر مادری‌ می‌بایست در این ۱۰ سال به طور متوسط ۴/۶ فرزند به دنیا می‌آورد. بالاترین میزان رشد قبل از انقلاب یعنی در سال ۱۳۴۵، ۲/۶ درصد بود، در نتیجه فقط ۲/۰ درصد نسبت به قبل از انقلاب میزان رشد بیشتر بوده است.
بنابراین آنچه در مورد دهه ۶۰ از قبیل انفجار جمعیت ذکر‌ می‌کنند مبتنی بر آمار نیست و صحیح‌ نمی‌باشد.
در متون تاریخی قدیمی به عنوان مثال کتاب آقای هرودوت تاریخ نگار و مورخ یونانی که ایران قبل از اسلام را توصیف‌ می‌کند، چنین آمده است که « ایرانی‌ها دوست‌دار فرزندان زیاد بودند ».
همچنین در کتاب مبانی جمعیت شناسی به قلم دکتر مهدی امانی (که به پدر جمعیت شناسی ایران معروف است) آمده است که « ایرانی‌ها دوست‌دار فرزند زیاد بودند و پادشاهان ایران نیز به خانواده‌هایی که فرزند زیاد و به ویژه پسر زیاد داشتند، هدیه‌ می‌دادند ».
در طول اعصار مختلف فرهنگ اسلامی نیز این فرهنگ دیرینه ایرانی را تقویت کرده است. تاریخ نگارها نقل‌ می‌کنند که ایران با همین وسعت فعلی به عنوان مثال در زمان هخامنشیان بدون هیچ امکاناتی ۵۰ میلیون نفر جمعیت داشته است. و بنا بر محاسبات انجام شده، ایران از ظرفیت جمعیت بیشتری برخوردار‌ می‌باشد. دکتر صالحی؛ استاد دانشگاه مازندران، بنا بر مطالعه‌‌ای که در زمینه ظرفیت جمعیت کشور انجام داده است چنین‌ می‌گوید: « راه‌های کشور، آب و مواد تغذیه‌‌ای کشور ظرفیت چه میزان جمعیت را دارد؟ عمده این منابع قابلیت تامین بالای ۱۰۰ میلیون ظرفیت جمعیتی کشور را دارند. و با این حال کشوری مثل بنگلادش که از جهت جغرافیایی وسعت بسایر کمی دارد، از منابع زیرزمینی بی بهره است و تنها ظرفیتش زمین‌های کشاورزی و باران‌ می‌باشد، از ۲۰۰ یا ۳۰۰ میلیون جمعیت برخوردار است. درحالیکه هم حضرت امام و هم حضرت آقا موضوع جمعیت ۱۵۰ یا ۲۰۰ میلیون نفری را بر اساس مطالعه برای ایران مطرح کرده اند.

سیر کنترل جمعیت ایران از آغاز تا به حال

« استاد حسین مروتی »
بر اساس آمارها در سال ۱۳۶۵ یک جریان غربی بحث کنترل جمعیت را مطرح کرد و در نتیجه با نامه نگاری و پیگیری‌های مکرر موفق به اجرای طرح‌های کنترل جمعیت خود شدند. این موضوع در سال ۱۳۶۷ شروع و بعد از رحلت حضرت امام شتاب گرفت و در سال ۱۳۶۸ در اولین برنامه توسعه موضوع کنترل جمعیت مطرح گردید.
افقی که برای کنترل جمعیت تصور‌ می‌شد به این نحو بود که رشد جمعیت از ۲/۳ در سال ۱۳۶۵ به ۳/۲ در سال ۱۳۹۰ برسد که در اینصورت نرخ باروری نیز تا سال ۱۳۹۰ از ۴/۶ به ۴ فرزند‌ می‌رسید. اما این اتفاق خیلی سریع‌‌تر از آنچه پیشبینی‌ می‌شد رخ داد و هدفی که قرار بود طی ۲۲ سال به آن برسیم خیلی سریع‌‌تر یعنی در سال ۱۳۷۱ محقق شد. اما نکته مهم این است که بعد از نتیجه دادن طرح کنترل جمعیت، نتنها این موضوع متوقف نشد بلکه تشدید هم یافت. در سال ۱۳۷۲ تصویب شد که دفترچه بیمه به فرزند سوم به بالا تعلق‌ نمی‌گیرد و در سال ۱۳۷۳ مسئولین دولت ایران ضمن کنفرانس جمعیت و توسعه در قاهره متعهد‌ می‌شوند که رشد جمعیتی ایران را به صفر برسانند. و در صورتی رشد جمعیت یک کشور صفر می‌شود که هر پدر و مادر در طول زندگی خود کمتر از ۱/۲ فرزند به دنیا بیاورند، چرا که وقتی بعد از پدر و مادر دو فرزند نباشند که جایگزین آن‌ها بشوند جمعیت به صفر‌ می‌رسد.
طی همین روند میزان رشد از ۴/۶ فرزند به ۴ فرزند و سپس به ۳ و ۲ فرزند رسید تا جایی که تک فرزندی هم تبلیغ‌ می‌شد.
و در کتاب تنظیم خانواده که طی دو یا سه دهه در دانشگاه تدریس شد، آمده بود که باید کاری کنیم کسی را به دلیل فرزند نداشتن یا تک فرزندی تحت فشار اجتماعی خانواده قرار ندهند.
موضوع قابل ملاحظه این است که به محض رسیدن رشد نرخ باروری به کمتر از ۱/۲، رشد جمعیت صفر نمی‌شود، بلکه یک یا دو نسل طول می‌کشد تا چنین اتفاقی بیافتد.
در حال حاضر رشد جمعیت ایران مثبت است و با وجود اینکه نرخ باروری کشور کمتر از ۱/۲ می‌باشد ولی سالانه شاهد رشد ۱ درصدی هستیم و نزدیک به ۲ نسل طول می‌کشد تا رشد جمعیت به صفر برسد، چون افراد زیادی در سنین فرزندآوری هستند که حتی اگر یک فرزند هم بیاورند اثرگذار خواهد بود.
درسال ۱۳۷۵ رشد جمعیت ۹/۱، در سال ۱۳۸۵، ۶/۱ و از سال ۱۳۹۰ – که سرشماری‌ها ۵ ساله شده بودند – رشد جمعیت ۲۹/۱ و در سال ۱۳۹۵ رشد جمعیت به ۲۴/۱ رسیده است. سال گذشته کمتر از ۱% رشد جمعیت داشته‌ایم که که اصلا اتفاق خوبی نیست و با سرعت زیادی رشد جمعیت در حال کم شدن و نزدیک شدن به صفر است.
طبق آخرین سرشماری نرخ باروری ایران در سال ۱۳۸۵، ۸۹/۱ بوده است – یعنی هر زوج طی دوره باروری خود کمتر از دو فرزند به دنیا می‌آوردند -، در سال ۱۳۹۰ این میزان به ۷۵/۱ و در سال ۱۳۹۵ با مقداری افزایش به ۰۱/۲ رسیده است – که چون محاسبه این آمار بر عهده شخصی بوده که پیش از آن سابقه تصرف در آمار داشته است، لذا نمی‌توان به راحتی این آمار افزایشی را پذیرفت –. اما بر اساس همین آمار نیز در حال حاضر به نرخ جانشینی نرسیده‌ایم.
در سال گذشته نرخ باروری به شدت پایین آمده و نزدیک به ۷/۱ رسیده است که احتمالا با توجه به شرایط حال حاضر و نگرانی‌های موجود به خاطر کرونا آمار از این نیز پایین‌تر آمده است.

آینده جمعیتی ایران از دید آمار (قسمت اول)

« استاد صالح قاسمی »
به منظور این مسئله، بخشی از آمارهای جمعیتی کنونی را با آنچه در دو دهه و سه دهه آینده اتفاق خواهد افتاد مقایسه‌ می‌کنیم تا مشخص شود که روند پیش رو به چه صورت است.
در سال ۹۸ جمعیت ایران از مرز ۸۳ میلیون نفر عبور کرد و در حال حاضر نرخ رشد به ۲/۱ درصد رسیده است. این بدین معناست که رشد جمعیت وجود دارد اما میزان آن کاهش جدی پیدا کرده است.
نرخ جمعیت سالمند ما این چنین است که ۱۰ درصد از جمعیت کشور سالمند و بالای ۶۰ سال هستند، میانگین نرخ باروری (میانگین تعداد فرزندانی که یک خانم به دنیا می‌آورد) در کل کشور ۸/۱می باشد که البته در کلان شهرها این آمار کمتر از ۵/۱ فرزند‌ می‌باشد، در حالی که اگر بنا بود جمعیت ما ثابت بماند هر زوج‌ می‌بایست ۱/۲ فرزند به دنیا‌ می‌آورد. بنابراین جمعیت ما ثابت نخواهد ماند و این مقتضای شرایط کنونی جامعه است.
چرا معتقدیم که جامعه به سمت بحران‌ می‌رود؟
در ۵ سال اخیر به طور محسوس شاهد کاهش موالید هستیم؛ به طور مثال در سال‌های ۹۴ تا ۹۵ تعداد‌ ۴۵ هزار، سال‌های ۹۵ تا ۹۶ تعداد ۵۰ هزار و در سال‌های ۹۶ تا ۹۷ تعداد ۱۲۰ هزار کاهش تولد فرزند داشته‌ایم و از سال ۹۷ تا ۹۸، کاهش ۱۷۰ هزار تولد را شاهد بوده ایم. که این آمار بیانگر کاهش دائمی نرخ موالید و افزایش دائمی نرخ سالمندی‌ می‌باشد. و بر همین اساس معتقدیم که با توجه به شرایط حال حاضر، جامعه با یک بحران مواجه خواهد بود.
اکنون نگاهی به سال ۱۴۲۹ داشته باشیم و بررسی کنیم که ۳۰ آینده چه اتفاقی رخ خواهد داد و در این آمار چه تغییری به وجود خواهد آمد؟ جمعیت کشور از ۸۳ میلیون به ۹۰ میلیون‌ می‌رسد. در این صورت نرخ رشد صفر شده و افزایش جمعیت نخواهیم داشت و بعد از آن شاهد کاهش جمعیت‌ می‌شویم. جمعیت سالمند کشور از ۱۰درصد به بیش از ۳۳ درصد رسیده و در حالیکه اکنون از هر ۱۰ نفر ایرانی ۱ نفر بالای ۶۰ سال‌ می‌باشد، تا ۳۰ سال آینده از هر ۳ نفر، ۱ نفر بالای ۶۰ سال خواهد بود و رکورد گذر از جوانی به سالمندی را ثبت خواهیم کرد. به عبارت دیگر از ۹۰ میلیون نفر در سال ۲۰۵۰، بیش از ۳۰ میلیون نفر بالای ۶۰ سال خواهند بود.
می دانید این چالش چه پیامدی برای اقتصاد، اقتدار، اجتماع و امنیت کشور ایجاد خواهد کرد؟!
از‌ میان ۹۰ میلیون حدود ۱۵ میلیون نفر بین ۵۰ تا ۶۰ سال خواهند بود، یعنی میانگین سنی ۵/۴۷ خواهد شد و این موضوع همان بحرانی است که امروز از بابت آن‌ نگرانیم.
در حال حاضر ۹ نفر کار‌ می‌کنند، مالیت و بیمه پرداخت‌ می‌کنند که حقوق یک بازنشسته تأمین بشود اما در ۳۰ سال آینده هر سه نفر باید این حقوق را تامین کنند.

آینده جمعیتی ایران از دید آمار (قسمت دوم)

« استاد علی ابوترابی »
موضوع جمعیت بین رشته‌‌ای است. و عبارت از سبک زندگی، دیدگاه‌های فرهنگی و حتی نگرانی‌های تربیتی و فراتر از همه نگرانی‌های اقتصادی‌ می‌باشد.
گاهی اوقات چنین مطرح می‌شود که سالی ۷۰۰۰۰۰ افزایش داریم، پس مشکلی نخواهیم داشت که اتفاقاً یکی از مسئولین کشور هم چنین موضوعی را بیان کرد. در حالیکه این یک نوع مغلطه جمعیت‌شناختی است.
با توجه به اینکه آمار مباحث جمعیت شناختی با بافت جمعیتی بانوان محاسبه می‌شود لازم به ذکر است که در ایران ۲۲ میلیون خانم زندگی‌ می‌کنند که می‌توانند مادر باشند و این تعداد در سال ۱.۴۵۰.۰۰۰ فرزند به دنیا می‌آورند.
در ابتدا رشد جمعیت در ایران ۳.۹ بود تا اینکه سال به سال کاسته شده و بعد از حدود سه سال به ۱.۲۵ رسیده است. یعنی از یک جامعه ۱۰۰ نفری یک سال که بگذرد دو نفر هم به ما اضافه نمی‌شود و سال ۹۸ تاریک‌ترین سال بوده یعنی تعداد موالید ما نسبت به سال گذشته ۱۵۸ هزار نفر کمتر بوده است.
ما در سه دهه گذشته ۳۰۰ درصد افزایش جمعیت سالمندی داشتیم.
بعد از انقلاب جمعیت سالمندی از ۳ درصد به ۹ درصد رسید و با یک محاسبه سر انگشتی متوجه‌ می‌شویم که افزایش جمعیت هست ولی روند آن کاهشی است و در سال ۱۴۱۵ رشد جمعیت به صفر خواهد شد.
متاسفانه برخی از مسئولین در نشست قاهره به کشورهای غربی وعده دادند که رشد جمعیت ایران را به صفر‌ می‌رسانیم و این روند کاهشی به سرعت درحال طی شدن است.

آمار تکان دهنده کاهش زاد و ولد طی سال‌های اخیر

« استاد صالح قاسمی »
طی چهار سال گذشته با وجود اینکه سیاست‌های کلی جمعیت ابلاغ شده بود اما میزان تولد در جامعه روند کاهشی محسوسی را به خود دیده است. در سال ۹۴ تعداد موالید ۰۰۰/۵۷۰/۱ بوده است در حالی‌که این رقم در سال ۹۵ به ۰۰۰/۵۲۸/۱، در سال ۹۶ به ۰۰۰/۴۸۷/۱ و در سال ۹۷ به ۰۰۰/۳۶۶/۱ رسیده است. یعنی فقط در فاصله یک سال از سال ۹۶ تا ۹۷ بیش از ۱۲۰ هزار تولد کاهش یافته است.
و متاسفانه طبق پیش بینی‌های علمی، طیّ سال‌های آینده تعداد تولدها هم‌چنان سیر کاهشی خواهند داشت.

گزارش نهادهای بین المللی از وضعیت جمعیتی ایران

« استاد علی ابوترابی »
دو پدیده علمی در حدود سال ۹۲ رخ داد:
۱. گزارش سازمان ملل در مورد وضعیت جمعیتی ایران
۲. گزارش مرکز پژوهشی جمعیت شناسی آسیا و اقیانوسیه (که یکی از پژوهشکده‌های زیر نظر وزارت آموزش عالی ایران‌ می‌باشد)
هر دو گزارش بحران جمعیتی ایران را تایید‌ می‌کردند، علاوه بر اینکه اندیشمندان مختلفی در ایران و غرب به این مساله اذعان داشتند.
به عبارت دیگر گزاره‌ها در این مورد به قدری فراوان است که قابل انکار‌ نمی‌باشند.
اگر بخواهیم گزارش‌های غربی را بررسی کنیم، به چند دسته تقسیم‌ می‌شوند:
۱. نهاد‌های ظاهرا بی طرف (مثل سازمان ملل)
۲. نهاد‌های سیاسی وابسته به دشمن (مثل پنتاگون، سازمان سیا، ام‌‌ای سیکس و امثال این‌ها)
۳. گزاره‌های علمی (جمع آوری شده توسط دانشمندان و جمعیت شناسان)
بنا بر نظر سازمان ملل اگر سناریو ۱.۷ برای ایران تحقق پیدا کند، در سال ۲۰۸۰ با جامعه‌‌ای ۳۱ میلیونی که بیش از ۵۰ درصد افراد آن پیر هستند، مواجه خواهیم بود.
همزمان پنتاگون و سازمان سیا نیز این آمار را تایید کردند.
و جالب است که حتی ارتش آمریکا که یک ارتش جنگ سخت است نه جنگ نرم، در قالب مقالات علمی پژوهشی و مطالعات علمی و نرم افزاری، وضعیت جمعیتی ایران را در دهه‌های اخیر رصد‌ می‌کرده است.

نظرات اندیشمندان غربی در مورد کاهش جمعیت

« استاد علی ابوترابی »
فیلیپ جنکینس؛ جامعه شناس دینی آمریکایی:
« هر چند بعضی از کشور‌های خاورمیانه رشد افزایش جمعیتی خوبی دارند اما افت جمعیت هیچ جا خطرناک‌‌تر از ایران نیست – و در آخر صحبت‌هایش چنین‌ می‌گوید: – البته این کاهش جمعیت و شرایط و تغیرات برای ما بسیار عالی است. »
ملیندا گیتس؛ همسر آقای بیل گیتس، مدیر پیشین شرکت مایکروسافت – که یکی از کار‌های ایشان با کمک دولت آمریکا و راکفلرها کنترل جمعیت کشورهای اسلامی است -‌:
« سریع‌ترین افت جمعیتی در تاریخ متعلق به ایران است، و بعد با خوشحالی اظهار‌ می‌کند که در دهه ۹۰ بیش‌ترین مصرف وسایل جلوگیری از باروری در ایران بوده است.
پیترمک دونالد؛ – که در این سه دهه وضعیت جمعیتی ایران را کنترل می‌کرده است و در حال حاضر هم با وجود هشدارهای فعلی، به قصد جلوگیری از افزایش جمعیت در مجامع ایرانی حضور پیدا کرده است – می‌گوید: « می‌توان گفت که بزرگ‌ترین سقوط سنگین نرخ باروری در تاریخ بشریت برای ایران باشد. »

تحلیل روند کاهش جمعیت ایران

« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
در طول سال‌ها نرخ مرگ و میر و زاد و ولد در تمام کشورها به طور مداوم و ملایم از یک رشد نسبی برخوردار بوده است. در اوائل همین قرن شاهد وقوع اتفاقات ناگواری همچون جنگ، بیماری و قحطی در کشور بوده‌ایم که در اثر آن جمعیت ایران به نصف یعنی ۱۰ میلیون نفر رسید. بعد از آن دوران افزایش جمعیت رخ داد و هم‌زمان طرحی به عنوان طرح توسعه و پیشرفت وارد کشورها شد که اگرچه این طرح از شاخصه‌های سلامت و رفاه در جامعه برخوردار بود ولی در عین حال فرهنگ دیگری را به کشورها تزریق‌ می‌کرد که تبعات خاص خود را به همراه داشت.
نرخ باروری یعنی متوسط تعداد فرزندانی که یک مادر در طول دوران باروری خود به دنیا‌ می‌آورد. این میزان وقتی بالای ۱/۲ باشد – با توجه به نرخ مرگ و میر، که البته تا ۳/۲ نیز گفته شده است – یعنی زوج‌ها بجای خود، دو نفر در جامعه باقی می‌گذارند که بر این اساس وضعیت جمعیتی در آن کشور متعادل باقی‌ می‌ماند. اما اگر از این نرخ پایین‌‌تر رفته و به کم‌تر از ۱/۲ برسد بیانگر این است که میزان جمعیت جوان در جامعه بیشتر از جمعیت کودک می‌باشد. که در نتیجه وقتی این جمعیت جوان به سن سالمندی برسند، جمعیت میانسال و سالمند بیشتر از جمعیت جوان خواهند بود. این روند یک نوع درجا زدن جمعیتی است که ممکن است به مرور به انقراض نسلی منتهی شود.
در کشورهای اروپایی نیز شاهد بروز این اتفاق هستیم به گونه‌ای که در برخی از آن کشورها میزان نرخ‌ باروری از ۵ یا ۶ به کمتر از ۲ رسید.
مسئله نگران‌کننده این است که میزان نرخ باروری در ایران طیّ این دو دهه به کمتر از ۱/۲ رسید. در چنین شرائطی وقتی نرخ باروری در کشوری به این حد می‌رسد، سیاست‌های خود را بر اساس افزایش جمعیت طرح‌ریزی می‌کنند، و با وجود اینکه فرزندآوری در اسلام بسیار توصیه شده است اما متأسفانه قانون قطعی، مصوبات و دستور العمل‌ها‌‌‌یی که در راستای اصلاح این معزل اجرایی شده باشند، نداشته‌ایم.
بنابراین یکی از تفاوت‌های جامعه ما با سایر جوامع این است که با تاخیر و تعلل در راستای جبران این مشکل اقدام کردیم.
علاوه بر اینکه رسیدن به این سطح از نرخ کاهشی، در ایران خیلی سریع‌تر از کشورهای دیگر اتفاق افتاد. به عنوان مثال در یکی از کشورهای اروپایی ۷۰ سال طول کشید تا نرخ باروری از حدود ۶ به زیر ۲ برسد، در حالی‌که ایران متأسفانه فقط طی ۱۰ سال به آن دست یافت.
نرخ باروری در دهه ۶۰، سال ۶۳ یا ۶۴ حدود ۸/۶ بوده است، و با وجود اینکه کم‌تر از یک نسل با آن دوران فاصله داریم ولی متاسفانه در همین محدوده زمانی کوتاه و فقط طی یک دهه با کاهش شدید نرخ باروری مواجه شدیم. و پرواضح است که چنین اتفاقی نگران‌کننده و نیازمند تدابیر و سیاست‌های اجرایی است .

تاریخ و زمان بحث کنترل جمعیت تمام شده است

« استاد محسن عباس‌ولدی »
اشتباه بزرگی که در دهه هفتاد رخ داد این بود که برای راه حل یک مشکل مقطعی به گونه‌‌ای تبلیغ شد که فرزندآوری (در صورتیکه از یک یا دو فرزند‌ می‌گذشت) به یک ضد ارزش تبدیل شد. اکنون وقتی آینده جامعه را ترسیم‌ می‌کنیم نشان‌ می‌دهد که چه اندازه در آینده‌‌ای نه چندان دور دچار پیری جمعیت و مشکلات جمعیتی خواهیم شد. بنابراین همانطور که مقام معظّم رهبری در جمع مردم خراسان شمالی به صراحت فرمود: «ما اشتباه کردیم» تا به سوالات و چرایی‌های در ذهن مردم خاتمه دهد، خوب است که ما هم از گذشته عبرت گرفته و به مباحث حاشیه‌‌ای نپردازیم.

تبعات کاهش جمعیت

« استاد حسین مروتی »
نکته‌‌ای که در ابتدا به آن‌ می‌پردازیم این است که کمیت جمعیت برای پیشرفت یک کشور مهم است. به عنوان مثال اگر فرض کنیم درصد نخبگان در جامعه‌‌ای یک هزارم است، خیلی فرق‌ می‌کند که آن یک هزارم، یک میلیون نفر باشد یا صد میلیون نفر.
بنابراین افزایش جمعیت یعنی افزایش استعداد و نیروی کار.
دکتر نیکولاس ابرشتات‌ می‌گوید: « پیر یا جوان بودن جمعیت مهم است چون تعیین کننده تعداد نخبگان خواهد بود. و جوامع ۳۰ تا ۵۰ سال پیش در طی قرن اخیر بیش‌ترین اختراعات را داشتند. »
به خاطر پایین آمدن درصد همین قشر در آمریکا، شاهد کاهش سطح پیشرفت در این جامعه بودیم.
علاوه بر این، جمعیت زیاد امنیت نیز‌ می‌آورد. یکی از دلائل قدرت چین قبل از اینکه به یک جامعه اقتصادی قدرتمند تبدیل شود همین موضوع بود، به گونه‌‌ای که از هر چهار یا پنج نفر که دردنیا زندگی‌ می‌کردند یکی از آن‌ها چینی بود و و این اقتدار را برای آن کشور به وجود آورد که توانست عضو ثابت سازمان امنیت شورای ملل نیز بشود.
اما مهم‌‌تر از تعداد جمعیت ساختار جمعیت است، اینکه جمعیت یک جامعه پیر باشد یا جوان.
زمانی‌ که متولدین دهه ۶۰ به سنین سالخوردگی برسند، حدود ۲۰ یا ۳۰ میلیون سالخورده خواهیم داشت. چون تعداد موالید افراد سالخورده کم بوده است بنابراین تعداد افراد پشتیبان و جایگزین آنها نیز در گروه‌های سنی پایین‌‌تر کم‌ می‌شوند. درنتیجه با کاهش درصد نیروی کار که از طریق فعالیت آن‌ها صندوق‌های بازنشستگی و تامین اجتماعی سالخوردگان تامین می‌شود، مواجه خواهیم شد.
همچنین با این روند به جمعیتی‌ می‌رسیم که از هر دو نفر، یک نفر بالای ۶۰ سال خواهد داشت. و این همان جامعه مطلوبی است که آمریکا برای ایران در نظر دارد تا بتواند سرزمین ایران را در سلطه خود وارد کند.
و این درحالی‌ است که جمعیت کشور با سرعت فوق العاده‌‌ای به سمت پیری‌ می‌رود، همانطور که نرخ باروری کشور با سرعت فوق العاده‌‌ای درحال کاهش است به گونه‌‌ای که آن را در تاریخ بشر بی نظیر‌ می‌دانند. همانطور که دکتر نیکولاس ابرشتات‌ می‌گوید: « نرخ باروری ایران ظرف دو دهه به حدی کاهش یافت که در تاریخ بشر بی نظیر است ».
و طبق گفته دکتر ناظم اردکانی؛ رئیس اسبق سازمان ثبت احوال، ایران سومین کشوری است که پیر شدن جمعیت آن با سرعت قابل توجهی مواجه است.

آیا ایران با بحران جمعیت مواجه است؟

« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
مسئله جدی و در اولویت ایران که به کمیت و تعداد جمعیت هم منتهی می‌شود مسئله کیفیت، تعادل و پویایی جمعیت است. عمده کشورهایی که در لیست جهانی سازمان ملل از نرخ باروری بالایی برخوردار بودند اما به سمت نرخ باروری پایین و زیر حد جایگزین رفتند – که ایران هم جزو آن کشورها به حساب‌ می‌آید – راجع به این مسئله سیاست‌گذاری کرده و بودجه‌های کلانی را به آن اختصاص دادند و مردم این کشورها نیز به خاطر آینده کشور، خود و خانواده‌شان در راستای تحقق این موضوع عزم ملی کردند.
بنابراین موضوع جمعیت صرفاً یک مسئله حاکمیتی نیست بلکه مربوط به همه است.
شایان ذکر است که نرخ باروری به معنای تعداد فرزندی است که هر زن ایرانی در طول دوره باروری خود به طور متوسط به دنیا‌ می‌آورد که در حال حاضر عدد جایگزین آن ۱/۲ است. و این بدین معناست که هر زوج به جای خود دو نفر را به جامعه تحویل‌ می‌دهند که در اینصورت باعث می‌شود جمعیت و نرخ آن ثابت بماند. در حالیکه ایران بر اساس آمار جهانی ۱۸ سال است که زیر این نرخ جایگزین است.

لزوم توجه به آینده و اهمیت نگرش چند بعدی در حوزه جمعیت

« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
یکی از مشکلات حائز اهمیت این است که مدام غرق در روزمرگی‌ و اسیر زمان حال شده‌ و به ندرت آینده را می‌نگریم. در حالی‌که تصمیمی که الان در زمینه فرزندآوری می‌گیریم تاثیر مستقیم و بسزایی در آینده خود و فرزندان‌مان دارد. و در صورت بی‌توجهی نسبت به این موضوع با معزل بزرگی به اسم سالمندی جمعیت مواجه خواهیم شد که یکی از نتیجه‌های منفی آن فقدان نیروی کار کافی و بروز خلل در تامین بیمه‌ی بازنشستگان، رسیدگی به سلامتی سالمندان و فراهم کردن امکانات و رفاهیات برای آن‌ها می‌باشد.
با این روند دهشتناک کاهش جمعیت بایستی منتظر تعطیلی مدارس بود و ۰۲ سال دیگر که جامعه پیر می‌شود و جوان و نوجوان نخواهیم داشت با تعطیلی مدارس چه باید کرد؟
در حال حاضر در برخی از استان‌ها مدارسی در سطح ابتدایی هستند که به خاطر کمبود دانش‌آموز تعطیل شده‌اند، و متأسفانه به زودی خواهیم دید که علاوه بر مدارس ابتدایی، مدارس راهنمایی و دبیرستان نیز تعطیل می‌شوند.
به عنوان مثال طبق گفته رئیس دانشگاه نراق، دانشگاه آن‌جا را برای ۱۵ هزار دانش‌جو ساخته بودند که متاسفانه امسال ورودی آن فقط سه هزار نفر بوده است.
بنابر نظر آمار شناسان در ۳۰ سال آینده جمعیت ایران از ۷۵ میلیون نفر هم پایین‌‌تر آمده و رشد منفی خواهیم داشت.
البته پیشگیری از این معزل به یک بسترسازی حساب شده نیازمند است و با تصمیم تصحیح و خردمندانه‌ی امروزمان در مورد فرزندآوری‌،‌ می‌توانیم آینده بهتری را برای خود و جامعه رقم بزنیم.

آیا افزایش جمعیت اثرات منفی دارد؟

« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
اجرای سیاست‌های افزایش و پویاسازی جمعیت نتها اثر عکس و منفی به همراه نخواهد نداشت بلکه نتایج مثبت و سازنده‌ای برای کشور به ارمقان خواهد آورد.
لازم به ذکر است که پیش از ایران حداقل ۵۰ کشور نرخ باروری زیر حد جایگزینی را تجربه کرده اند، کشورهای توسعه یافته‌‌ای همچون شمال و غرب اروپا. این کشورها از نرخ باروری ۷، ۶ و ۵ به زیر ۲ رسیدند و تا به حال هیچ یک از آن‌ها نتوانسته به حالت متعادل خود و نرخ اولیه خود بازگردد.
از منظر علم و همچنین تجربه ثابت شده است جامعه‌‌ای که به نرخ باروری زیر حد جایگرین‌ می‌رسد هرگز به نرخ باروری بالا ارتقاء نخواهد یافت.
در واقع اگر تمام تلاش خود را کرده و این هدف به یک عزم ملی تبدیل شود و مثل اتحادیه اروپا ۵.۵% از تولید ناخالص داخلی را به مسئله افزایش جمعیت اختصاص دهیم – که هیچ کدام را انجام نداده‌ایم – ممکن است فقط به نرخ ۲ تا ۲.۵ برسیم.
بنابراین هیچ نگرانی ناشی از پیدایش مشکلات افزایش جمعیت وجود نخواهد داشت.

آیا با مهاجر پذیری‌ می‌توان بحران سالمندی جمعیت را حل کرد؟

« سرکار خانم دکتر اردبیلی »
خیلی از کشور‌های دنیا که به سمت پیری‌ می‌روند علاوه بر مدیریت نیروی انسانی و آغاز به کار صنایع خود، از خارج کشور نیروی کار آورده و با مهاجر پذیری مشکل کمبود نیروی کار را از بین‌ می‌برند و مردم بومی کشور این مهاجرین را مدیریت‌ می‌کنند. آیا اگر ایران هم با چنین بحرانی مواجه شود قادر به انجام چنین کاری خواهد بود؟
یکی از نتایج مهمی که طبق تحقیقات کلان اتحادیه اروپا در سطح چندین کشور انجام گرفته این است که مهاجرت، سالمندی را از بین‌ نمی‌برد فقط آن را کمی به تاخیر‌ می‌اندازد. به عبارت دیگر مهاجرت به صورت مقطعی نیروی کار را جبران و مشکل را حل‌ می‌کند ولی ثابت شده است که مهاجران نیز بعد از گذشت یک نسل، از الگوی باروری کشور مقصد تبعبت‌ می‌کنند. به عنوان مثال مهاجر در کشور خود مثلا آفریقا ۱۰ فرزند داشته است اما بعد از مهاجرت به اروپا فرزندان او در این سبک زندگی رشد کرده و از آن پیروی‌ می‌کنند و در نتیجه نسل بعد تک فرزندی‌ می‌شوند و نتنها مشکلی حل نخواهد شد بلکه کشور مقصد باید در زمان بازنشستگی این مهاجرین، زندگی آن‌ها را تامین کند.
موضوع دیگری که برخلاف کشورهای اروپایی در ایران مشاهده می‌شود مهاجرت دوم است. یعنی مهاجر پس از تحصیل در ایران و رسیدن به درجه علمی و اجتماعی بالا به اروپا مهاجرت‌ می‌کند.در نتیجه مهاجران با کیفیت از کشور‌ می‌روند و مهاجران در سطح کیفیتی پایین‌ می‌مانند.
نکته جالب توجه این است که کشورهایی مانند آمریکا، اروپا و خصوصا غرب اروپا ۵۰ سال است که از سیاست‌های افزایش جمعیت و طرح‌های تشویقی در موضوع فرزندآوری بهره‌ می‌برند و با وجود آموزش، تسهیلات و امکاناتی که در اختیار جامعه خود قرار‌ می‌دهند، توانسته‌اند به نرخ جایگزین برسند.
بنابراین نباید از آگاه سازی مردم در قبال آینده‌‌ای که ممکن است با عدم مدیریت و افزایش جمعیت، بحران بسیار بزرگی پیش روی ما بگذارد غافل شویم. و ممکن است که با اقدام عاقلانه و به موقع از این بحران به سلامت عبورکنیم.

عواقب سالمندی جمعیت

« استاد محسن عباس ولدی »
از مسائل مهمی که در بحث سالمندی جمعیت مطرح می‌شود این است که به صورت طبیعی نیروی مصرف کننده آن جامعه بالا رفته و نیروی فعال کم می‌شود و در نتیجه این کشور به یک جامعه سالمند تبدیل می‌شود. افراد ۱۵ سال به پایین، ۶۰ سال به بالا از نظر سازمان بهداشت جهانی و ۶۵ سال به بالا از نظر کارشناسان جمعیت به عنوان نیروی مصرف کننده در جامعه شناخته‌ می‌شوند. که در این صورت آن جامعه از نظر اقتصادی دچار مشکل خواهد شد. به عنوان مثال وقتی که جمعیت سالمند بالا‌ می‌رود، نیاز به نگهداری از آن‌ها به وجود‌ می‌آید و این یکی از مشکلات بزرگ کشورهایی است که سالمند شدند چرا که در اینصورت فرد سالمند یا باید توسط فرزندانش مورد مراقبت قرار گیرد یا دولت باید از او نگهداری کند و به صورت طبیعی در جوامعی مثل کشور ما که به سمت تک فرزندی‌ می‌روند، اگر فرزند خانواده بخواهد از پدر و مادر خود نگهداری کند پیشرفت اقتصادی جامعه چطور تضمین می‌شود؟! به همین خاطر در کشورهایی که با معزل سالمندی جمعیت مواجه‌ می‌شوند، خانه سالمندان به یک ضرورت تبدیل‌ می‌گردد چرا که در غیر اینصورت فرزندان باید وقت خود را با نگهداری از پدر و مادرشان سپری کنند و زمانی برای کار کردن باقی نخواهد ماند. و اگر قرار به اداره دولت باشد که در اینصورت با صرف هزینه‌های بسیار جهت نگهداری سالمندان مواجه خواهیم بود.
سوئد که یک کشور سالمند محسوب می‌شود ۲/۹ میلیون نفر جمعیت دارد که حدود ۷ میلیون و ۹۰۰ هزار نفر سوئدی و باقی آن‌ها مهاجر هستند. در سال ۲۰۰۵ هزینه نگهداری سالمندان در این کشور ۸ میلیارد و ۷۶۰ میلیون دلار بوده که درصد زیادی از آن را دولت پرداخت کرده است.
براساس سناریویی که سازمان ملل برای ایران در نظر دارد، تا سال ۱۴۲۰ حدود ۲۰ میلیون نفر از جمعیت کشور را سالمندان تشکیل خواهند داد. یعنی بیش از ۲ برابر کل جمعیت سوئد سالمند خواهیم داشت و در اینصورت برای نگهداری و مراقبت از آن‌ها چه هزینه گزافی باید صرف شود!
علاوه بر اینکه با کم شدن نیروی فعال، جامعه به وارد کردن نیرو نیاز پیدا‌ می‌کند. مثل سوئد و نروژ که تبدیل به یک کشور چند ملیتی شدند و همینطور کشورهای دیگری که در اثر پایین بودن رشد جمعیت محبود شدند به جای نیروی فعال بومی نیروی مهاجر بپذیرند.
در این حوزه دو اصطلاح وجود دارد؛ مسافر کاری و مهاجر کاری:
مسافر کاری همان تاجرهایی هستند که برای معامله و تجارت به کشور آمده و پس از چندی به محل خود باز‌ می‌گردند، اما مهاجر کاری علاوه بر کار و تجارت در کشور دیگر به همراه خانواده در آنجا ساکن می‌شود. کشورهایی که گرفتار سالمندی شدند‌‌، خواستند با نیروی مهاجر این موضوع را جبران کنند درحالیکه مهاجرت یعنی چند ملیتی شدن، به هم ریختن و تداخل فرهنگی.

.

پیام بگذارید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *